با توجه به پیشرفت جامعه بشری و گسترش وسایل ارتباط جمعی متا سفانه دانش آموزان از این امکانات و مواهب بشری نه در جهت ارتقاء علم و با لا بردن سطح دانش مرتبط با تحصیلات خود بلکه هرز دادن اوقات خود در زمینه فعالیتهای فوق برنامه بدون پشتیبانی وقت سپری می نمایند0
از جمله مواردی که باعث کم رنگ شدن دروس نزد آنان شده است :
1- عدم همخوانی مطالب ارائه شده در کتب با مدیریت زمان
2- روش سنتی تدریس در کلاسها
3- محیط کسل کننده کلاسها و عدم انعطاف همکاران
4- عدم توجه به تفاوتهای فردی با توجه به مشغله مدرسین
5- پایین بودن سطح اطلاعات برخی همکاران و تمایل دانش آموزان به فعالیتهای غیر درسی
6- افزایش انتظارات والدین از دانش آموزان و گرایش گروهی از این عزیزان به فعالیتهای غیر درسی بعد از کاهش رغبت به درس و عدم توجه به خلاقیتهای خدادادی
7- بر آورده شدن نیازهای آنی و توام با لذت زود گذر
متاسفانه در حال حاضر در مدارس ما اگر فعالیت فوق برنامه ای لحاظ می شود دانش آموزان موظف می شوند که در چهارچوب برنامه های خشک و غیر قابل انعطاف درسی کمبودها را جبران نمایند0
اگر در برنامه های غیر درسی دانش آموزان به این نکته پی ببرند که باید رفتار خود را ارزیابی کنند سبب خواهد شد که آنان به یک آرامش خاطر نسبت به خصوصیات اخلاقی و رفتاری خود برسند و علاوه بر آن خلاقیتشان شکوفا شده چو ن دیگر آن فشارهای زمانی در قالب برنامه ای خاص در این فعالیتها مد نظر نیست و تنش و اضطراب نیز کاهش یافته و دانش آموزان بایک فراغ خاطر دست به فعالیت می زنند0
در قرن حاضر برای مواجهه موثر با چالشها و بحرانهای موجود میان پدیده جهانی شدن و بومی ماندن بحران جمعیت – دگرگونیهای فناوری و شرایط حرفه ای بستری مناسبتر – کارسازتر و موجه تر از نظام تعلیم و تربیت شناسایی نشده است
نظام تعلیم و تربیت باید از طریق تدارک زمینه های تربیت کامل و آموزش چگونگی رویارویی و نحوه سازگاری با مسایل
شایستگی لازم برای تامین سعادت و نیک بختی را در دانش آموزان ایجاد کند 0
تغییر نگرش نسبت به انسان مدرسه و تحولات سریع علم و فناوری سبب شده است به انسانهای متفکری نیاز داشته باشیم که
بتوانند خود را با تغییرات غیر قابل پیش بینی آینده سازگار کنند 0 لذا وظایف مدارس در بسیاری از کشورهای جهان تغییر کرده است0 نقش کلی و غالب مدارس در تعلیم و تربیت دانش آموزان آموزش عمومی در دوره های مختلف تحصیلی است این آموزش بدان علت که مهارت خاصی را در دانش آموزان به وجود نمی آورد آموزش عمومی نامیده شده است0
امروزه مدارس موظف به آماده کردن دانش آموزان برای کسب تجربه ها- استفاده از فرصت ها و پذیرش مسیولتها در زندگی برزگسالی اند.
0 چرا مهارتهای زندگی باید به دانش آموزان آموزش داده شود ضرورت آ ن چیست ؟
مهارتهای زندگی – مهارتهای شخصی و اجتماعی است که دانش آموزان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود و انسانهای دیگر و کل اجتماع به طور موثر و شایسته عمل کنند0
دانش آموزان برای مقابلهء سازگارانه با استرس ها و موقعیتها ی مختلف و تعارضهای زندگی به کارکردها یی نیاز دارند که آنان را در کسب این توانایی ها تجهیز کنند این کارکردها بسیار زیر بنایی اند و در فرایند تحول شکل می گیرند کارکردهایی نظیر شناخت عواطف و رفتارها که در قالب ساختارهایی مثل عزت نفس – خود کارآمدی – حل مسئله و - مهارتهای اجتماعی تجلی می یابند0
بنابر این دانش آموزان ما در حال حاضر نیاز دارند یاد بگیرند تا بدانند چه می خواهند بگویند چه می خواهند انجام دهند و درموقع لزوم از چه کسی کمک بگیرند یا چه کارهایی را برای حل مشکلات خود بکار برند 0 آنها نیاز دارند اعتماد به نفس وعزت نفس خود را افزایش دهند و نگرش ها – ارزشها و رفتارهایی را که مسئولیت پذیری و مشارکت آنها را افزایش می دهد کشف کنند و در طول زندگی از آنها استفاده نمایند 0 به نظر می رسد به علت پیچیدگی جامعه امروز با دروس و فعالیتهای آموزشی ارائه شده در دوره های آموزش عمومی کنونی دانش آموزان به اهداف رشد و آموزشی – فرهنگی و اجتماعی بطور کامل نمی رسند 0 آمادگی لازم برای تمرین مسئولیتها و تجارب زندگی بزرگسالی را کسب نمی کنند و به سطح مناسبی از بهداشت روان دست نمی یابند 0 مطالعات پژوهشی هم نشان می دهند که دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی از مهارتهای زندگی پایین تری برخورداربوده اند0