بیان نوشتاری به ارتباط اندیشه ها با یکدیگر از طریق علائم نگاره ای اشاره دارد. این مسئله مستلزم داشتن فکری برای ارتباط، داشتن زبانی برای بیان این افکار، ترجمه ی شفاهی به علائم به صورتی که دیگران بتوانند افکار مورد نظر را بفهمند، است.
علاوه بر دست خط و هجی کردن به عنوان پیش نیازهایی برای بیان نوشتاری، پیش نیاز مهمتر رشد زبان می باشد.
آلی و دیش لر (1979 و Alley , Deshler) اظهار داشتند که بسیار احتمال دارد که بزرگسالان مبتلا به ناتوانی یادگیری در سنین اولیه کودکی در زمینه ی شنیدن، صحبت کردن، و نوشتن مشکلاتی داشته اند. همچنین جانسون و میکل بست (1967 و Mykelebust و Johnson) بر اهمیت درک شنیداری، بیان شفاهی و خواندن در تحول زبان نوشتاری، تاکید کرده اند.
فلپز- گان و فلپز- تراساکی (1982و) اظهار داشتند که، علاوه بر تحول زبان، «عمل نوشتن نیازمندی توانائیهای بصری مختلفی ست که به آرامی با مهارتهای حرکتی مناسب هماهنگ شده و یکپارچه می شوند.»
دانش آموزانی که دامنه ی لغاتشان محدود بوده و در خواندن و استفاده از گرامر و ترکیب جمله ضعیف هستند، مستعد داشتن مشکلاتی در سازماندهی و تنظیم افکارشان به شکل مناسبی جهت بیان نوشتاری هستند. انشاءهای کتبی آنها کوتاه بوده و به نظر می رسد که از افکار پیچیده اجتناب می کنند.
بلچ (1975 و Belch) دریافت اشکالات در بیان نوشتاری شامل خطاهای گرامری، اشتباه هجی کردن کلمات، و خطاهایی در نقطه گذاری، می باشد.
دشلر و فرول وکاس )1978 و Deshler , Ferrell , Kass) دریافتند که، دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، در بازبینی تکالیف تحصیلی خویش، فقط در حدود یک سوم از خطاهایی را که مرتکب شده اند، تصحیح می کنند. آنها غلط گیری کردن و یا خود-بازبینی تکالیف خویش را فرا نگرفته اند.
در نتیجه، دانش آموزان یاد می گیرند به شیوه های مختلفی این نوع از مشکلات بیان نوشتاری را جبران کنند. آنها از نوشتن اجتناب می کنند. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری از نوشته های دیگران استفاده می کنند، گزارش ها را به شکل خلاصه می نویسند. اگر قابل دسترسی باشد از ضبط صوت استفاده می کنند، و امتحانات شفاهی را به امتحانات کتبی ترجیح می دهند. (آلی و دیشلر، 1979) به هر حال این نوع از راهبردهای جبرانی، کمک های محدودی برای دانش آموز هستند زیرا این راهبردهای برای انجام تکالیف فراوان روزانه او که نیازمند بیان نوشتاری است، کافی نیستند.
بیان نوشتاری
یکی از انواع ناتوانیهای یادگیری بیان نوشتاری است که به انتقال ایده ها و افکار به دیگران از طریق علائم نگاره ای اشاره دارد. ناتوانی های زبان نوشتاری شامل نواقصی در درک مطلب شنوایی، بیان شفاهی و خواندن می باشد. نگرش نسبت به تکالیف نوشتنی نیز یک جنبه ی مهم مشکلات زبان نوشتاری است.
عوامل موثر در ناتوانیهای زبان نوشتاری
در ملاحظه همبسته های بیان نوشتاری، اعتقاد به این امر که بیان نوشتاری، بالاترین پیشرفت بشریت است، ضروری به نظر می رسد و فقط وقتی همه ی سطوح مقدماتی آن فراهم شده باشد، بدست می آید. (میکل بست- 1965)
سلسله مراتب اجزاء فنون زبان توسط گلوگ (1971-Kellog) طرح شده است. این اجزاء شامل تجربه کردن، شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن می باشد. از آنجائیکه توانائیهای تحولی و مهارتهای تحصیلی زیادی، برای آسان ساختن زبان نوشتاری ضروری می باشد، امکان بررسی همه آنها در اینجا وجود ندارد. ما چهار عامل اصلی که به نظر میرسد بطور اختصاصی با زبان نوشتاری مرتبط می باشند، را مورد بحث قرار می دهیم: 1- زبان شفاهی دریافتی 2- زبان شفاهی بیانی 3- خواندن 4- انگیزه