انسان عمدتاً (طبیعتاً) اجتماعی آفریده شده است و زندگی او بدون همکاری و همیاری بی معنی است. از این رو بسیاری از مطالب را در جمع می آموزد. همیاری یکی از رویکردهای تدریس است که دانش آموزان را درگیر خود آموزی و مسئولیت پذیری و تلاش و کوشش می کند. در این رویکرد از یادگیری فرصت هایی پدید می آید که یادگیرندگان در موقعیت هایی چون کار گروهی و تعامل چهره به چهره در هم آموزی و انتقال آموخته ها به یکدیگر می کنند.
انسان در تمام طول زندگی خود یاد می گیرد و با یادگیری خود تغییر می کند. بدون یادگیری تطابق و بقاء برای انسان غیر ممکن است.
یادگیری نقش اساسی در زبان؛ و عادات نگرش و عقاید در شخصیت. خصایص؛ هم از لحاظ سازگاری و هم از جهت ناسازگاری ایفا می نماید.
تعریف یادگیری
اکثر مرم و بسیاری از معلمان یادگیری را عبارت از «کسب درآمد اطلاعات، معلومات یا مهارتهای خاصی» می دانند. عده ای آن را «انتقال مفاهیم علمی از فردی به فرد دیگر» تصور می کنند. رفتار گرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری تعریف کرده اند.
هیلگارد و مارکوئیز یادگیری را اینگونه تعریف کرده اند: «یادگیری عبارتست از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه» .
یادگیری از طریق همیاری یک خط مشی آموزشی منظم و سازمان یافته است که درآن گروه های کوچک دانش آموزان برای رسیدن به یک حرف مشترک کار می کنند.
یادگیری عبارتست از تغییرات جزئی یا پیچیده در رفتار بالقوه و شناخت موجود زنده به گونه ای که این تغییر نسبتاً دائمی بوده و بر اثر تجربه به وجود آمده باشد.
«عوامل مؤثر در یادگیری»
1- آمادگی شاگرد: باید از لحاظ جسمی، عاطفی، عقلی و. .. رشد کافی کرده باشد تا بتواند بخوبی یاد بگیرد و از هر نظر آماده باشد.
2- انگیزه و هدف: دانش آموزان باید نسبت به موضوع میل و رغبت و علاقه داشته باشد تا به هدف مورد نظر برسند.
3- تجارت گذشته: آموخته ها و تجربه های گذشته شاگرد باعث می شود تا دانش آموزان مطالب جدید را بهتر بفهمند.
4- موقعیت و محیط یادگیری: موقعیت یادگیری باید از هر نظر مطمئن باشد و دارای شرایط فیزیکی مناسب، تجهیزات و امکانات آموزشی و ... باشد.
5- روش تدریس معلم : معلم باید از نظر تدریس کلامی و جسمانی و ... بدون عیب باشد.
6- تمرین و تکرار: تأیید تمرین و تکرار در کل فرایند یادگیری و حیطه های مختلف آن به ویژه در حیطه روانی - حرکتی انکار ناپذیر است.
نظریه های یادگیری
1- نظریه ثرندایک (کوشش و خطا)
یکی از نظریه پردازان نظریه شرطی ادوار ثرندایک است که در سال 1898 نتیجه پژوهش های خود را در کتابی به نام «هوش حیوانات» نوشت. وی معتقد بود یادگیری در انسانها و حیوانات یادگیری از طریق کوشش و خطاست، او بعدها آن را یادگیری از گزینش و پیوند نامید یا به عبارت دیگر عکس العمل یا پاسخ موجود زنده در برابر محرک یا محرک های دیگر است که شامل : 1- قانون اثر . 2- قانون آمادگی. 3- قانون تمرین است.