راجع به ارتش ایران در عصر ساسانیان اطلاعات بیشتری به ما رسیده و گذشته ازنوشتههای مورخان معروف رومی، مانند پروکپ، آمیین مارسلن و ژوستن و غیره مورخین ارمنی و یهودی و بالاخره تاریخ نویسان دورهی اسلامی هم در این موضوع مطالب سودمندی برای ما به یادگار گذاشتهاند. از همه بالاتر در شاهنامه فردوسی راجع به جنگها و فتوحات و قلعهگیریهای دوران ساسانی اطلاعات به نسبت مفصلی وجود دارد و با بررسی دقیق آنها معلوم می شود که مدرکهای خوبی در اختیار فردوسی بوده است، زیرا اغلب رویدادها و حتی میدانهای نبرد و عهدنامههایی که فی مابین بسته شده و همچنین اسامی قلعهها و شرح محاصره و فتح آنها و اسامی سرداران و امپراطوران رومی با تفاوت مختصری از حیث املاء و تلفظ آنها در شاهنامه پیدا می شود و شاید این اسامی به همین صورت به فردوسی رسیده یا این که در نسخههای متعددی که بعدها از روی نسخهی اصلی شاهنامه نوشته اند این انحرافهای جزوی حاصل شده باشد.
نیاز به تحول
چون رومیها طی تجربههای جنگ با اشکانیان پی برده بودند که ایرانیان در امر محاصره و قلعهگیری مهارتی ندارند و در ضمن از تاخت و تاز و حرکتهای سریع و غافل گیریها و حملههای برق آسای سواران ایران بستوه آمده بودند، از این رو به رزمهای قلعهایی متوسل شدند و از دیر زمانی در داخل بین النهرین و به خصوص قسمت شمالی و شرقی آن نزدیک به ساحل دجله به ایجاد دژها و استحکامهای تدافعی پرداختند. قلعههای معروف آنها در بین النهرین از شمال به جنوب عبارت بود از: امد، دارا، نصیبین، بزآبد، سنگارا و هاترا. به علاوه برای حفاظت خود از زحمت سواره ایران اغلب رشته قلعههای را نزدیک هم میساختند که با نقبها یا راههای زیرزمینی به هم مربوط میشدند و یک نوع خط دفاعی محکمی برای جلوگیری از تجاوز سوارهای ایران به حدود فرات و انطاکیه تشکیل میدادند. دراثر همین عملیات رومیها بود که در سازمان و ترکیبات و اسلحه و وسایل و شیوه های رزمی ارتش ساسانی به ضرورت تحولاتی پیدا شد که شایان ذکر است.
در آغاز این دوره اردشیر پابکان سرسلسلهس دودمان ساسانی ارتش ایران را از حالت چریکی خارج کرد و به صورت منظم و دایمی درآورد. به گفته مورخان از زمان این پادشاه پادگانهای ثابتی در ایران به وجود آمد که نگاهداری آنها به خرج دولت و جیرهی و مواجب سربازان از خزانهی شاه پرداخت می شد. «ارتشتاران» یا نظامیان ایران در این دوره مقام دوم را بین طبقههای چهارگانهی جامعه داشتند و سازمانهای مربوط به اداره کردن امور ارتش در درجه اول اهمیت شناخته شده است.
اسپورگان
نظر به وسعت مملکت و لزوم داشتن نیروی واکنش سریع برای مقابله با ارتشهای رومی در طرف مغرب و جلوگیری از تهاجم طایفههای وحشی آسیای مرکزی در سمت مشرق در زمان ساسانیان، هم مانند دوره اشکانیان، رستهس اصلی ارتش ایران قسمت سواره بود، ولی از لحاظ آموزشها و سازمان و تجهیزات، با سوارهای پارث تفاوت کلی داشته است.