دانلود مقاله آموزش، تنبیه، تشویق

Word 223 KB 16278 25
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • محیط ایدهآل محیطی است که در آن، طفل در دبستان از امکانات آموزشی بسیار عالی برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدین با سواد، از انواع و اقسام سرگرمیهای آموزنده برخوردار است.
    منظور ما محیطی است که در آن طفل معصوم بعد از صرف ۴ یا ۵ ساعت از بهترین ساعات عمر خود در مدرسه، ساعات بیکاری را با بازی فوتبال در کوچهها و درگیری با پسر همسایه پر میکند.

    روشهای آموزشی که در گذشته با تنبیه بدنی همراه بود ، کاملا نکوهیده و در خور ملامت است.


    در بعضی مدارس دانش آموزان میبایست کتکهای روز جمعه را پنجشنبه نوش جان میکردند و یا سیاه کردن انگشتان به وسیله مداد که در اکثر مواقع توانایی انجام تکالیف را از دانش آموزان به کلی سلب میکرد.

    در این دوره متاسفانه، بعضی از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاری نوعی زندگی مسالمت آمیز را در پیش می گرفتند؛به این صورت که تنبیه شدن از بخشهای لاینفک آموزشگاهی آنان شده بود هدف این گونه تنبیهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است.
    این اعمال کاملا غیرانسانی و با اصول انسانی سازگار نیستند و نخواهند بود.

    بتدریج با گذشت زمان ، از شدت این گونه تنبیهات کاسته و تهدید جایگزین آن شد.

    تهدیدی جدی و البته گاهی موارد، در قالب تشویق !

    همان سیاست تنبیه و تشویق یا چماق و شیرینی.
    در این نوع از محیطهای آموزشی که چند سالی به طول انجامید دانش آموز می دانست که تنها با ارائه درست درس میتواند از زیر ضربات طاقت فرسای اولیای آموزشگاه جان سالم به در برده و تشویقهای آنان یا اولیای خانه و حتی دوست و آشنا را به قیمت صرف وقت گرانبهایش با خواندن اجباری چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد.

    در چنین محیطهایی، از یکسو از بیم تنبیه ها و از سوی دیگر در مواجهه با تشویقهای کذایی، عمر دانش آموز تلف میشد طی این دوره ، دانش آموز لحظهای درس را برای درس نخواندند.

    هدفشان از درس خواندن یا اصولا فرار از تنبیه بود ، یا وصال به تشویق !

    نتیجه این که میل باطنی نقشی نداشت.
    امکانات آموزشی برای دانش آموزان محرکی مثبت است ، اگر این عنصر نباشد، رکود خودنمایی میکند و در نتیجه استعدادها از بین می روند.

    باید به نحوی محرکی را به وجود آورد تا این استعدادها پژمرده نشوند.

    امروزه عنصر تشویق ، به تنهایی نقش بازی می کند و با کمی دقت میتوان دریافت که چقدر نتیجه این بازی مایه تاسف است ؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشویق خواهد شد نه کسب دانش.

    جالب این که، خارج از چارچوب درس و مدرسه ، مطالعه کتب ساده و یا مشکل ، همراه با لذتی وصف نشدنی است چون نه تشویقی در کار است و نه تنبیه.
    میل باطنی فعال شده و نقشش را بخوبی ایفاء میکند اما این زمان برای خیلیها زیاد به طول نمیانجامد؛ چرا که وحشت از آینده که خود معلول عواملی از جمله بیکاری ، فقر مادی ، نابسامانیهای اقتصادی ، اجتماعی است ، مسیر مطالعه را تغییر میدهد.

    قصور در امر مطالعه ویران کننده سعادت آینده است درس را باید در آرامش فکری خواند.

    هیچ یک از موارد به تنهایی موثر نخواهند بود ، اگر امکانات آموزشی کافی در دسترس نباشد.


    تشویق
    تشویق در جلسهٔ مشاوره، مجموعه فعالیتهائى است که مراجع را به ادامه کارش ترغیب مىکند و او را در مسیر پیشرفت و بهبود قرار مىدهد.

    تشویق نوعى پاداش است که براى تقویت رفتار مطلوب و ادامهٔ آن به مراجع ارائه مىشود.

    بهعنوان مثال، مشاور با گفتن جملاتى نظیر ”مرد توانائى هستی، مىتوانى معقول باشی، و مىتوانى این مشکل را حل کنی“ مراجع را به خودکاوى بیشتر تشویق مىکند و باعث مىشود که او عقاید و افکار خویش را دقیقتر، عمیقتر مورد بررسى قرار دهد.

    از جانب دیگر، تشویق بیش از حد موجب مىگردد که مراجع به مشاور وابستگى پیدا کند و استقلال خود را از دست بدهد.

    همچنین تشویق صحیح و مناسب از نگرانى و ناامنى مراجع مىکاهد.


    روش‌هاى تشویق به نظر برامر و شوستروم (۱۹۶۸) در جلسهٔ مشاوره کاربرد روش‌هاى تشویق را مى‌توان به‌شرح زیر بیان کرد: ۱.

    استفاده از کلمات تائید‌کننده نظیر ”بلى درست است، توانائى انجام آنرا داری“.

    در اینجا هدف آن‌ است که با استفاده از کلمات تائیدکننده، در مراجع احساس امنیت و اعتماد نسبت به مشاور و جلسه مشاوره به‌وجود آید.

    ۲.

    پیش‌بینى نتایج احتمالى مشاوره، روش دیگرى براى تشویق مراجع است.

    مشاور در جلسهٔ مشاوره، دربارهٔ نتایج احتمالى و تغییراتى که در مراجع به‌وجود خواهد آمد با او به صحبت مى‌نشیند.

    به‌عنوان مثال، مشاور به مراجع مى‌گوید که بر اثر مشاوره، رفتارش در جهت مقبول و مناسبى تغییر خواهد کرد، و یا آنکه در زمینهٔ تحصیلات به موفقیت‌هائى دست خواهد یافت، و یا نمرات بهترى در ریاضى و فیزیک خواهد گرفت.

    ۳.

    ایجاد شرایط و امکانات مناسب در جلسهٔ مشاوره، براى مراجع تشویق‌کننده است به‌عنوان نمونه، برقرارى رابطهٔ حسنه مشاوره‌اى و پذیرش مراجع، شوق و رغبتى در او براى ادامه بحث به‌وجود مى‌آورد.

    ۴.

    آشنا ساختن مراجع به این حقیقت که مشکلش منحصر به‌فرد نیست و دیگران نیز کم و بیش با مشکلاتى همانند او مشکل او مواجه هستند، مى‌تواند تشویق‌کننده باشد.

    تشویق رفتارهاى خوب نگرانى دربارهٔ تأثیرات احتمالى تلویزیون، از دیرزمان، بر توجهاتى که به دیگر عرصه‌هاى مربوط به تماشاى تلویزیون، در کودکان مى‌شده، اولویت داشته است.

    چه مدت است که مفهوم جعبهٔ گوشه‌خانه به مثابهٔ هیولایى یک چشم موجه شمرده مى‌شود؟

    این مکان که رفتارهاى بد به‌نمایش درآمده در تلویزیون، مى‌تواند الگوهایى در اختیار بینندگان جوان مستعد بگذارد تا از آن کپى‌بردارى کنند را نمى‌توان ساده گرفت.

    اما این فرضیه - که عموماً غالب به‌نظر - مبنى بر اینکه آشکارا ثابت شده است که تلویزیون تأثیر بدى دارد، ساده‌سازى بیش از حد هر دو، یعنى هم آنچه جعبه به منازل مى‌آورد، و هم نحوهٔ برخورد کودکان با آن، است.

    برنامه‌هاى تلویزیون شامل نمونه‌هاى بسیارى از رفتارهاى خوب است.

    برنامه‌هایى که در آن مردم با مهربانی، جوانمردى و سخاوت رفتار مى‌کنند.

    به‌همان اندازه، منطقى به‌نظر مى‌رسد که فرض کنیم این تصویر نیز نمونه‌هایى در اختیار کودکان قرار مى‌دهند تا از آن کپى‌بردارى کنند.

    بنابراین، در این فصل این پرسش را مطرح خواهیم کرد که آیا تلویزیون رفتارهاى خوب را در میان کودکان ترویج مى‌کند؟

    اگرچه کارى در این زمینه صورت گرفته است به‌وسعت کار انجام شده در زمینه تأثیر خشونت تلویزیون بر کودکان نیست، اما تحقیقات مهمى وجود دارد که روش‌هاى مختلفى را نشان مى‌دهد که تلویزیون مى‌تواند یا باید، در شرایط خاص، تأثیرات بسیار مفید و مطلوبى بر کودکان بگذارد.

    آموزش رفتار خوب مدارک روزافزون بسیارى نشان مى‌دهد که نمونه رفتارى خوبى که درتلویزیون به نمایش در مى‌آید، مى‌تواند کودکان راتشویق کند تا رفتار بهترى در پیش گیرند.

    پژوهش نشان داده است که بینندگان جوان مى‌توانند یاد بگیرند که چگونه به شیوهٔ مطلوب‌تر یا پذیرفته شده‌تر اجتماعى رفتار کنند.

    آنها این رفتارها را نه تنها از طریق تماشاى برنامه‌هاى مخصوص آموزشى کسب مى‌کنند، بلکه با تماشاى نمونه برنامه‌هایى که در آن رفتار خوب به تصویر کشیده و براى مخاطبان عمومى تهیه مى‌شوند، نیز به‌دست مى‌آورند.

    مدارک موجود براى تأثیرات جامعه‌گرایانه تلویزیون را مى‌توان به‌چهار نوع دسته‌بندى کرد: - مطالعات آزمایشگاهى انجام شده بر روى برنامه‌هاى از پیش آماده شده تلویزیون یا موضوعات فیلم.

    - مطالعات آزمایشگاهى بر روى موضوعات برنامه‌هایى که به‌منظور آموزش مهارت‌هاى اجتماعى تهیه شده‌اند.

    - مطالعات آزمایشگاهى بر روى موضوع برنامه‌هاى انتخاب شده از میان مجموعه برنامه‌هاى مردمى تلویزیون.

    - مطالعات میدانى که میزان تماشاى برنامه‌هاى داراى محتواى جامعه‌گرایانه را با میزان تمایلات رفتارى جامعه‌گرایانه مرتبط مى‌سازد.

    پژوهشگران بااستفاده از این روش‌هاى مختلف، دربارهٔ قابلیت تلویزیون براى تأثیر بر کودکان در جهت نشان دادن سخاوت و ابراز نکردن خودخواهی، نشان داد رفتار دوستانه و اندیشیدن به خرسندى نهایى و نه طلب سریع پاداش براى انجام هر کارى تحقیق کرده‌اند.

    تلویزیون وداورى‌هاى اخلاقى بیشتر تحقیقات انجام شده بر روى تأثیرات بالقوه خوب تلویزیون، بر انواع مختلف رفتارهاى اجتماعى مرتبط با شخصیت متمرکز هیچ‌گونه تأثیر مستقیمى بر قضاوت و استدلال اخلاقى بینندگان دارد؟

    انتقادهاى اولیه به‌طور اخص، نگران دیدگاه‌هاى اخلاقى و معنویى بود که از طریق تلویزیون آموزش داده مى‌شد.

    دیدگاه منتقدان این بود که این رسانه تأثیر مخربى القا مى‌کند.

    نگرش برخى از منتقدان این است که تلویزیون اغلب نشان مى‌دهد که اعمال غیر مشروع یا غیر اخلاقى مؤثر واقع مى‌شوند.

    حتى مجریان قانون در تلویزیون به‌گونه‌اى نشان داده مى‌شوند که قواعد را نادیده مى‌گیرند، کدهاى اخلاقى را زیر پا مى‌گذارند و به‌شکل پرسش برانگیزى اغماض وافراط مى‌کنند، پیام نهفته در این محتوا این است که بد بودن، اغلب بهتر از خوب بودن مؤثر واقع مى‌شود.

    برعکس، مدافعان برنامه‌هاى تلویزیونى استدلال کرده‌اند که تأثیر تلویزیون بر نگرش اخلاقى جوان‌ترین بینندگانش، در درجهٔ نخست، تأثرى مثبت است.

    برنامه‌هاى تلویزیون به‌طور مرتب، مسئله‌اى اخلاقى را به شکل جذابى مطرح مى‌کنند که توجه مخاطبان را به‌خود، جلب و جذب مى‌کند.

    مردم با مجموعه‌اى از مسائل و بحران‌هاى اخلاقى مواجه مى‌شوند که در نمایش‌ها مطرح یا در برنامه‌هاى سرگرم ‌کننده بازى مى‌شوند، و نیز در برنامه‌هاى مستند و آموزشى نشان داده مى‌شوند.

    نمایش‌هاى سریالی، شخصیت‌ها را به‌گونه‌اى نشان مى‌دهد که آن‌قدر ظولانى با مشکلات اخلاقى دست و پنجه نرم مى‌کنند، که مخاطب را بر آن مى‌دارند تا با رخدادها و موقعیت‌ها آشنا شوند.

    برنامه‌ها گفت و گوى تلویزیونی، اعضاى عادى جامعه را به‌تصویر مى‌کشد که سفرهٔ دل خود را جلو میلیون‌ها بیننده مى‌گشایند، و اغلب بر ژرف‌ترین نبه‌هاى زندگى خصوصى خود متمرکز مى‌کنند.

    تلویزیون از طریق این نوع تجربیات مى‌تواند به مثابهٔ نوعى معلم اخلاق یا مشاوى ایفاى نقش کند، و بینندگان را، از پیر و جوان، تشویق کند که مشکلات مهم اخلاقى را منعکس سازند.

    با این وجود تا این زمان تحقیقات کمى چه در رد و چه در اثبات هر نوع تأثیر تلویزیون برر ارزش‌ها و استدلال اخلاقى کودکان صورت گرفته است.

    تحقیقات دربارهٔ پرورش داورى‌هاى اخلاقى با کار گلبرک (Kholberg) تحت کنترل درآمده است.

    در این چارچوب، تصور مى‌شود که استدلال اخلاقى در کودکان، طى مجموعه‌اى از مراحل پرورش مى‌یابد، و هر مرحلهٔ موفقیت‌آمیز، نشانگر سطح موفقیت‌آمیزترى از درک نظم اخلاقى دنیایى اجتماعى است.

    در این مسیر، کودک در هر مرحله، مرتبه‌اى از جنبه‌هاى اخلاقى را در ارتباط با ایجاد تمایز بین خوب و بد مى‌آموزد.

    در چنین نظامی، یک نتیجهٔ مقدماتى این است که اگر عملى مجازات نشود، در آن‌صورت طبق تعریف مى‌بایست از نظر اخلاقى پذیرفته شده باشد و بنابراین از نظر معنوى درست باشد.

    یک پرسش کلیدى این است که آیا تلویزیون به این شیوه استدلال مى‌کند؟

    تلاش براى یافتن این پرسش شامل مطالعه‌اى است که روى پسرها و دخترهاى ۴-۵ ساله، ۷-۸ ساله و ۱۰-۱۱ ساله انجام شده است.

    نخست از این کودکان مصاحبه‌اى به‌عمل آمد تا قابلیت‌هاى استدلال اخلاقى آنها بیشتر شناسایى شود.

    به‌علاوه، مادر هر یک از کودکان با ثبت خاطرات روزانه مربوط به تماشاى تلویزیون کودکان به‌مدت دو هفته، و نیز تهیه اطلاعات وسیعى دربارهٔ عادت خانوادگى تماشاى تلویزیون در زمان گذشته، پژوهشگران را یارى کردند.

    پژوهشگران سپس از فنون آمارى استفاده کردند تا روابط موجود بین گزارش به‌دست آمده از اظهارات بینندگان مبنى بر عادات تماشا در کودکان و خانواده‌هایشان و نیز نگرش و ارزش‌هاى اخلاقى کودک را بیازمایند.

    در میان کودکان کم‌سن وسال‌تر، تماشاى مستمرتر تلویزیون، بالنسبه با استدلال اخلاقى به‌دست آمده بود، همبستگى داشت.

    این نتیجه درمورد دو گروه سنى بزرگ‌تر به‌دست نیامد.

    درمیان کودکان ۴-۵ سال، کل میزان تماشاى تلویزیون با ماهیت ارزش‌هاى اخلاقى مرتبط بود و نه ترجیحات کودک براى تماشاى انواع خاصى از برنامه‌ها.

    بنابراین، هیچ‌گونه نمودگارى وجود نداشت که نشان دهد تمایل براى تماشاى انواع خاصى از برنامه‌ها.

    بنابراین، هیچ‌گونه نمودگارى وجود نداشت که نشان دهد تمایل براى تماشاى نوع خاصى از برنامه این احتمال را به‌وجود آورد که پرورش اخلاقى کودکان را ضایع سازد.

    اگرچه، در میان کودکان ۷ تا ۸ سال، آنهایى که تماشاى کمدى‌هاى خانوادگى را ترجیح مى‌دادند، درک پرورش یافته‌ترى نسبت به اهمیت کمک به مردم نیازمند، داشتند.

    این یافته جالب بود، به‌ان دلیل که موضوعات بسیارى از این نمایش‌ها را منعکس مى‌کرد.

    یافته‌اى که در ارتباط با تشویق کم این ارزش‌ها و نگرش‌ها به‌وسیله تلویزیون بیان شده، گزارشى است که این نوع درک را در میان بالاترین گروه سنى کودکان نسبتاً ضعیف یافت؛ لازم به‌ذکر است که این کودکان، علاقهٔ خاصى به نمایش‌هاى پر جنب و جوش و ماجراجویانه‌اى داشتند که مخاطب اصلى آنها بزرگسالان بودند.

    کمبود تحقیقات انجام شده دربارهٔ تلویزیون و استدلال اخلاقى بدان معنى است که درک ما از ماهیت و اهمیت هر نوع نقشى که این رسانه در اموزش کودکان در جهت تشخیص درست از نادرست ایفا مى‌کند، ناقص و ناهمگون باقى مى‌ماند.

    تشویق غیر مادى همچنین از نکات مهم در تشویق این است ک بکوشیم تا حدود امکان تشویق‌ها کمتر صورت مادى پیدا کند.

    تکیه اساسى روى جنبه‌هاى غیرمادى باشد.

    این‌امر بدان خاطر است که اگر بنا شود ما براى هر کار خوبى از کودک سرمایه‌گذارى مادى کنیم: ۱.

    پول و ثروت ما قد نمى‌دهد از آن بابت که براى مؤثر واقع شدن تشویق ناگزیریم در هر مرحله تشویق مادى خود بیش از دفعات قبلى باشد.

    مثلاً اگر دفعه اول معادل ۲۰ ریال سرمایه‌گذارى کنیم دفعات بعد باید بترتیب ۲۵-۳۰-۴۰ و ...

    ریال باشد.

    و گرنه تشویق ما از نوع تکرار مکرر خواهد بود که اثرش را از دست مى‌دهد.

    کودک تدریجاً فردى مادى مسلک و مال دوست و در آن افراطى بعمل مى‌آید و در برابر هر کارى که انجام مى‌دهد انتظار مادى خواهد داشت در حالیکه ما در حال و آینده نیاز داریم به افرادى که در مواردى لازم براى حفظ و سلامت حیات اجتماعى از جان و مال خود سرمایه‌گذارى کرده، توقعى هم از کسى نداشته باشند.

    در سایه چنین تشویقى عادت غلطى در کودک پدید مى‌آید که بعدها قابل تداوم و ادامه نیست.

    زیرا او دیر یا زود وارد اجتماع مى‌شود و همان توقعات را از اجتماع دارد و طبیعى است که اجتماع آن را برآورده نکند.

    و این خود مایه ترک وظیفه بخاطر یأس و سرخوردگى است.

    مى‌دانیم که اجتماع حتى در تشویق کلامى مفت و بى‌مایه سهل‌انگار است تا چه رسد به آن چیزهائى که بار مالى به همراه دارد.

    تشویق کودکان خجالتی کودکان خجالتی خود را به برخوردهای اجتماعی و همزیستی با دیگران تشویق نمایید.

    برای اینکار راههای زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، اگر کودک خجالتی در هنگام سلام یا خداحافظی ، نخواهد به شخص چیزی بگوید ، سعی کنید او را وادار به دست دادن برای سلام یا خداحافظی نمایید.

    دست دادن قدمی است در مسیر درست.

    راه دیگر این است که با کودک دیگری وارد یک بحث هیجان انگیز بشوید و هنگامی که بحث داغ شد ، از کودکتان سؤال کنید که نظر وی در مورد موضوع مورد بحث چیست و البته مراقب باشید که وی را زیاد تحت فشار قرار ندهید زیرا ممکن است مقاومت بیشتری ایجاد کند.

    به یاد داشته باشید که کودک در بعضی روزها بهبودی نشان خواهد داد و بعضی روزها خیر.

    برای کودکان خجالتی یک هدف معقول و دشوار این است که هر روز حداقل یک کلمه به یک فرد جدید بگوید.

    سایر موارد مناسب ، می تواند صحبت کردن در مقابل همه افراد کلاس ، شرکت کردن در بازی های تیمی یا پرسیدن یک سؤال از معلم باشد.

    صورت‌هاى عملى تشویق مسأله تشویق کودک را چگونه به مرحله اجرا و عمل درآوریم؟

    چه کنیم که کودک در درون خود احساس شوقى کند و در باطن خویش خشنود باشد که فلان عمل را انجام داده است؟

    راه‌هاى شادمان کردن کودک بخاطر عمل موردنظر ما کدامند؟

    ذکر کلمات محبت‌آمیز غرض ذکر عبارات و کلماتى است که جنبه مهر و علاقمندى فرد و هم دیدگاه احترامى مربى را به کودک نشان دهد.

    طفل بر اثر آن دریابد که عملش مورد رضاى والدین یا مربى بوده و آنها او را بر این اساس بیش از پیش مورد محبت قرار داده‌اند.

    کلماتى مثل عزیر من، پسرجان من، آقا، خانم، شاگردخوب، الفاظى چون بفرمائید، تشریف بیاورید، آفرین برتو پسرم، دخترمن، و ...

    مى‌تواند حاکى از این محبت باشد و البته سعى داریم که این کلمات سرسرى و تصنعى نباشد که طفل از آن سر در مى‌آورد.

    معرفى عمل آن در حضور جمع در خانه یا مدرسه، نزد خواهر و برادر و یا نزد دانش‌آموزان کلاس سعى دارى فردى را که عمل خوبى انجام داده معرفى کنیم و عمل او را مورد ستایش قرار دهیم.

    این روش براى همه دانش‌آموزان در همه سنین و مخصوصاً براى نوجوانان و بالغان بسیار مؤثر است.

    شک نیست که براى دیگران باید توضیح داد که چرا عمل او مورد تقدیر است .

    البته جمع کلاس را وا مى‌داریم که به افتخار عملکرد خویش ابراز شادمانى کنند، صلواتى بفرستند، تکبیرى بگویند و بالاخره علاقه و رضامندى خود را اعلام دارند.

    معرفى و ارائه آثار ممکن است طفلى عمل پسندیده‌اى چون نوشتن مشق با خط زیبا را انجام داده، نقاشى‌ زیبائى کرده، وسیله خوب و زیبایى ساخته، هنرى را در خطاطى به کار برده و ...

    از راه‌هاى تشویق او آن است که آن را مورد تأیید قرار داده و به بچه ها عرضه کنیم.

    ممکن است طفلى عمل پسندیده‌اى چون نوشتن مشق با خط زیبا را انجام داده، نقاشى‌ زیبائى کرده، وسیله خوب و زیبایى ساخته، هنرى را در خطاطى به کار برده و ...

    نصب عکس او گاهى مى‌توان عکس او را به تنهائى در تابلوى مدرسه نصب کرده و یا آن در کنار خط زیبایش و یا نقاشى قشنگش قرار داد.

    و یا در سطحى وسیع‌تر و بهتر عمل کرد، بدینگونه که عکس او را با زرق و برق تزیین کرده و در تابلو نصب کنند.

    این اقدام نیز براى همه کودکان و مخصوصاً نوجوانان روش سازنده و مؤثرى است.

    کودک را به این نتیجه مى‌رساند که براى کار و فعالیت او حسابى بازکرده‌ایم و برا عملش اعتبارى قائلیم.

    طبیعى است که در چنان صورتى پاى‌بند ملاحظاتى گردد و براى خود ارزش و اعتبار بیشترى از لحاظ حسن عمل قائل شود.

    دادن جایزه در مواردى مى‌توان براى کودک جایزه و پاداشى در نظر گرفت که به تناسب سن، جنس و دیگر شرایط در اختیارش قرار گیرد.

    بهاى جایزه مهم نیست، مهم نفس جایزه است و نشان این امر که از این راه مى‌خواهیم رضایت خود را نسبت به او اعلام کنیم.

    جایزه گاهى مى‌تواند یک مداد باشد، زمانى یک توپ پینگ‌پونگ، زمانى یک گل‌‌سر یا گل‌یقه، گاهى یک شیرینى و شکلات و ...

    در همه حال براى کودک این مسأله مهم است که از شما چیزى را بعنوان جایزه دریافت مى‌دارد.

    نزدیک کردن به خود گاهى تشویق مى‌تواند بصورت نزدیک کردن کودک بخود باشد .

    بدین‌معنى که بخاطر عملکرد خویش او را مقرّب کنیم، مورد توجه بیشترى قرار دهیم، خواسته‌هاى او را بیشتر مورد رسیدگى قرار دهیم و بالاخره به او بفهمانیم که تا حالا او را دوست داشته‌ایم ولى اینک او را بیشتر دوست داریم.

    معلم نمى‌تواند او را بدینگونه به خود نزدیک کند که مثلاً اجازه‌اش دهد ناهار را در مدرسه و در دفتر در نزد او صرف کنند.

    به او دست دهد از او احوال بپرسد ، براى او احترامى بیشتر قائل گردد، یاد‌آوریش کند که دوستش دارد و ...

    سپردن مسؤولیت گاهى در مدرسه معلم و مربى در خانه والدین براى تشویق کودک مى‌توانند مسؤولیت مورد علاقه‌اى را به او بسپرند، به او تفهیم کنند که بخاطر احترام به او، دیدن عرضه و لیاقت او، حاضر شده‌اند چنان مسؤولیتى را به او واگذار کنند.

    در اعطاى این مسؤولیت سعى داریم راه‌هاى اداى آن را هم به او یاد دهیم تا در سایه انجامش احساس لیاقت و شادمانى کند و یا درک کند که او را بحساب آورده‌اند، براى او شخصیتى قائل شده‌اند، او را داخل در جمع و گروه خود کرده‌اند.

    ذکر قصه و داستان بعنوان تشویق کودکان خردسال مى‌توانند به آنها وعده داد که قصه و داستانى براى او بگویند.

    مى‌دانیم که کودکان و حتى بزرگتران قصه‌گوئى والدین و مربیان را دوست مى‌دارند و حاضرند بسیارى از کارهاى خود را رها کنند تا قصه‌اى بشنوند.

    شک نیست که به تناسب سن و جنس، و با در نظر داشتن شرایط گوناگون و لازم سعى داریم داستان‌هاى سرگرم‌کننده، اخلاقى و ارزنده‌اى براى کودکان بگوئیم و از این طریق نیز به امر سازندگى و اصلاح کودکان بپردازیم.

    دادن گواهى در مواردى مدرسه مى‌تواند گواهینامه‌اى به کودک بدهد که در آن حکایت از رضایت از کودک باشد.

    البته سعى داریم که این سند به صورت امرى نباشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

    در آن قید مى‌کنیم که تا امروز و این ساعت او کودکى فعال، باادب و اخلاق و...

    بوده است.

    در این مورد نیز از قبل سخنانى را عرضه کرده‌ایم.

    در کل مى‌خواهیم بگوئیم رضایت‌نامه مطلق نباشد.

    شیوه‌هاى دیگر شیوه‌هاى دیگرى هم براى تشویق کودکان وجود دارد که هر مربّى به تناسبى مى‌تواند یکى از آنها را انتخاب کرده و مورد عمل قرار دهد مثل: - لبخند رضایت‌آمیزى که والدین و مربیان به روى کودک مى‌زنند.

    - بردن کودک به گردش و تفریح و مسافرت بخاطر نقش خوبى را که در زمینه‌اى ایفا کرده.

    - دادن عکس او به روزنامه مدرسه و یا روزنامه‌هاى صبح و عصر یک شهر تا از دیدن آن احساس غرور کند.

    - دادن فرصت اظهارنظر به او از طریق واردکردن او در شورائى که در مدرسه است.

    - وارد کردن او در صف بزرگترها بعنوان احترام به او و بحساب آوردنش...

    - کشیدن دست نوازش به سر و صورت او و یا بوسیدن و در آغوش گرفتنش.

    - بازى کردن مربى و معلم با کودک و بحساب آوردن او و ...

    و در کل استفاده از هر راه و ضابطه مشروعى که کودک را بحرکت اندازد و به پیش برد.

    ما در این راه از ابتدائى‌ترین و ساده‌ترین راه مى‌توانیم استفاده کنیم تا پیچیده‌ترین و دشوارترین آن، هرکدام در جاى خود و به تناسب شرایط خاص.

    تنبیه همیشه دقت داشته باشید که تنبیه فرزندتان با کار خلافی که او انجام داده همخوانی داشته باشد و از نظر او عادلانه باشد.

    شما فرزندان خویش را برای ورود به اجتماع و ایجاد یک زندگی مستقل آماده می کنید و بنابراین تنبیه نیز باید نتیجه کار خلاف باشد.

    این روش هر نوع رنجشی را نیز در بچه ها از بین می برد زیرا تنبیه نتیجه کار خلاف آنها بوده است .

    البته به خاطر داشته باشید که هیچگاه از تنبیه بدنی استفاده نکنید.

    فواید تنبیه تنبیه به همه صور و اشکالش در تربیت مى‌تواند جارى باشد و البته فوایدى دارد که ذکر همه آنها در این بررسى ممکن نیست.

    اصلاح رفتار تنبیه این فایده را بهمراه دارد که کودک را سر عقل مى‌آورد و او در مى‌یابد که عمل خطائى را مرتکب شده و از تکرار آن باید خوددارى کند.

    این امر براى کودکان خردسال حتى به صورت شرطى‌شدن مى‌تواند مطرح باشد.

    طفلى که بخاطر خطائی، حتى بدون آگاهى‌داشتن به خطاى عملى تنبیه مى‌شود، براساس اصل شرطى شدن که توسط پاولوف عرضه شده است رابطه‌اى بین عمل و کیفر مى‌یابد.

    مى‌فهمد هربارى که عمل ناروائى را انجام دهد باید زجر و رنج آن را تحمل نماید و به این نتیجه مى‌رسد که سودش در ترک آن عمل است.

    یافتن راه صواب گاهى تنبیه مى‌تواند وسیله‌اى باشد براى یافتن راه صواب.

    بدینگونه که کودکى عملى را انجام مى‌دهد، راهى را طى مى‌کند، شیوه‌اى را مورد عمل قرار مى‌دهد و بدان خاطر تنبیه مى‌شود.

    خودبخود به این نتیجه مى‌رسد که آن اه قابل ادامه و تکرار نیست و براى مصون ماندن از تنبیه ناگزیر باید شیوه دیگری، و یا راه ضدّى را در پیش گیرد.

    اثر بخشى فورى از فواید تنبیه اثر فورى آن برروى فرد است.

    کودکى را در نظر آورید که در خانه یا مدرسه شرارت مى‌کند، مزاحم دیگران است، سروصدا به راه انداخته و براى دیگران صدمه آفریده است با لجبازى‌هاى خود در خانه آتش‌افروز کرده و براى دیگران رنج مى‌آفریند.

    شاید شور و آشوبى که او به پا کرده اجازه نمى‌دهد که کودک بخود آید و دست از عمل ناروایش بردارد.

    در چنین صورتى یک سیلى یا یک ضربه مى‌تواند محیطى را ساکت و آرام کند.

    جلوى آشوب و آتش‌ افروزى‌هاى او را بگیرد.

    و مجالى براى مربى پدیدآورد که بتواند اوضاع را سروسامان دهد و یا حرف خود را بزند.

    ( البته باید دید آیا چنین شیوه‌اى درست و بمورد است یا نه).

    تضعیف رفتار تنبیه در مواردى مى‌تواند نقش ضعیف‌ کننده‌اى را براى رفتار کودک ایفا کند.

    چه بسیارند تمنیاتى که در افراد وجود دارند و ترس از تنبیه و مجازات نمى‌گذارد که کودک آن عمل را انجام دهد و یا چنین ترسى سبب مى‌شود که او آن خواسته را به عقب اندازد و یا در اجراى آن کمى سست و سهل‌تر عمل کند.

    رعایت این امر سبب مى‌شود که کودک تدریجاً نسبت به آن رفتار بى‌اعتنا شده و آن چنان نباشد که خواسته دل را آزادانه و بى‌پروا برآورده سازد.

    براین اساس تنبیه گاهى مى‌تواند رفتار را تعدیل کرده و زمانى حتى ریشه رفتار ناروائى را در درون بخشکاند.

    ایجاد بیدارى تنبیه گاهى آدمى را بخود آورده و بیدار مى‌کند، به عبارت دیگر عامل هشداردهنده و بیدارى آفرین است.

    ممکن است کودک در لحظه تنبیه عمل مربیه را غیرعادلانه و ناروا بداند ولى پس از آن، مخصوصاً بهنگامى که لحظاتى تنها باشد بخود اید و دریابد که عملش مطبوع و مناسب نبوده و هشیار گردد.

    این امر بویژه در موقعى رخ خواهد داد که والدین و مربیان در حین تنبیه عمل ناروایش را به رخ او کشیده و تفهیمش کنند که چرا او را تنبیه مى‌کنند.

    و یا عواقب سوء و نامیمون عمل او را گوشزد کرده و به او تفهیم نمایند که در صورت تداوم ارتکاب چه عوارض سوئى متوجه او مى‌شود.

    تشدید رفتار این هم فایده دیگر تنبیه است که مى‌تواند عامل تحریک کودک براى انجام رفتارى با شدّت و رغبت بیشترى باشد.

    بعنوان مثال مى‌گوئیم: کودکى در حد معینى وقت‌گذارى کرده و به درس و مشق و مطالعه‌اش مى‌پردازد.

    نمره مطلوب را نمى‌آورد.

    تذکّرات والدین و مربیان د اصلاحش مؤثر واقع نشده و سرانجام تنبیه مى‌شود.

    این تنبیه در حقیقت او را به این اندیشه وامى‌دارد که کار و تلاش او براى دستیابى به چنان مقصد کافى نبوده و باید فعالیت بیشترى را از خود بروز دهد.

    براین اساس تنبیه براى او نقش محرکى را ایفا کرده که او عمل و کار خود را بیشتر و فعالیت خود را تشدید کند.

    پرهیزها در تنبیه در تنبیه کودک از تن دادن به امور و جریاناتى باید خوددارى کنید.

    مواردى که ذیلاً ذکر مى‌شود همان‌هائى هستند که روانشناسان مجرب و مربیان بنام ما را از ارتکاب آن هشدار داده‌اند و رعایت آنها در امر سازندگى و هدایت نسل شدیداً مؤثر است.

    عقده گشائى‌ها این خطاست که شخصى با تنبیه کودکى ناتوان عقده‌هاى خود را بیرون بریزد و محرومیت‌هاى ناشى از درگیرى و نابسامانى روانى و یا زندگى شخصى خود را از این طریق فرو نشاند.

    برخى از افراد در زندگى روزمره نابسامانى و مشکلاتى دارند، از کار خود ناراضى هستند، توان اینکه با همه مشکلات مقابله کنند در آن‌ها نیست، فرصتى را مى‌طلبند که در آن به عقده‌تکانى بپردازند.

    و یا دائماً درصدد یافتن مقصرى هستند که او را تنبیه کنند.

    این چنین افرادى در تنبیه کودک خطاکارند.

    اگر شما ناراحتید فرزند شما تقصیرى ندارد.

    منع انتقام از تنبیه انتقامى باید پرهیز کرد که کارى است توأم با غضب و غضب شعله آتشى است که در مواردى بسیار خرمن‌ها را آتش مى‌زند.

    تنبیه ناشى از انتقام مربى را از هدف دور مى‌سازد.

    حساب‌ها باید از هم جدا شوند و براى هر حسابى دفترى جداگانه باید گشوده شود.

    احساس کودک از تنبیه انتقامى و درک او از این‌امر که مربى دارد بحساب دیگرى او را مورد آزار قرار مى‌دهد رابطه‌ها را تیره‌ مى‌سازد و زمینه را براى عدم‌ نفوذ مربى در شاگرد فراهم مى‌کند.

    تنبیه مضاعف ازنظر تربیت تنبیه مضاعف نارواست و آن تنبیهى است که خود مرکب از چند تنبیه دیگر باشد.

    مثل کتک زدن بهمراه ناسزا گفتن و توبیخ و ملامت.

    اگر کودک را کتک مى‌زنید دیگر به او فحش ندهید، اگر او را سرزنش مى‌کنید دیگر از غذا و بازى محرومش نسازید که این شیوه‌اى غیرعادلانه و خلاف نظر اسلام است.

    در اسلام حتى فردى را که محکوم به اعدام است و براى کشتن او را مى‌برند حق نداریم فحش بدهیم و یا او را ملامت کنیم.

    خشونت تنبیه بکنید امّا خشونت بخرج ندهید.

    دست و شلاقتان را زیاد بالا نگیرید بیرحمى خود را در این راه نشان ندهید.

    همانگونه که گفتیم غرض اساسى در تنبیه نشان‌دادن شکسته شدن سد حرمت است نه چیز دیگر.

    والّا اگر بنا شود با کودک از طریق بدردآوردن او معامله کنید هرگز در این راه موفق نخواهید شد.

    این از عدالت مربى بدور است که با استفاده از زور و قدرت خود بجان کودکى بى‌پناه افتد و او را زیر مشت و لگد خودگیر و یا بدنش را سرخ و سیاه کند.

    خدا چه شد؟

    مگر مى‌توان از انتقام خدا در امان ماند.

    طرد و اخراج برخى از والدین و مربیان بهنگامى که از رفتار کودکى به ستوه آمده‌اند سعى دارند او را از خانه یا کلاس اخراج کنند، در حالیکه این اقدام اثر تربیتى نامطلوبى بر روى کودک دارد بویژه کودکانى که سن و سال زیادى نداشته باشند.

    شما با این اقدام به احساس بى‌پناهى کودک کمک مى‌کنید و یا بر او از نظر درسى لطمه‌اى وارد مى‌آورید که قابل جبران نیست.

    کودک بمحض اخراج از خانه به جستجوى پناه برمى‌آید و اى چه بسا که این‌امر موجب وارد آمدن صدمه و زیانى روانى بر او باشد.

    و در اخراج از کلاس حتى این خطر وجود دارد که طفل خود را از شر تنبیه و امر و نهى شما راحت کند و دست خود را از دامان تربیت شما جدا نماید تکرار تنبیه در مواردى ممکن است شما کودکى را تنبیه کرده‌اید و ظاهراً عمل ناروائى از او ترک شده و مجدداً همان عمل را تکرار کرده است.

    در چنین صورتى ضرورى است تنبیه متوقف و تعطیل و علت یا علل آن جستجو شود.

    معلوم مى‌شود که تنبیه شما نتوانسته است ریشه نابسامانى و بدرفتارى کودک را بخشکاند و یا او را از آن امر باز دارد.

    ممکن است طفلى که تنبیه مى‌شود و شما او را تنبل مى‌دانسته‌اید و براى رفع تنبلى او اقدام به تنبیه مى‌کرده‌اید به واقع عقب‌مانده ذهنى بوده باشد.

    تنبیه دسته جمعى گاهى ممکن است همه کودکانه خانه و یا همه دانش‌آموزان کلاس یکباره فریاد و شیوه بدرفتارى از خود بروز داده و یا دعوا و سروصدا به راه انداخته باشند.

    همچنین ممکن است همه افراد کلاس از دستورات شما تخلف کرده و تکلیف انجام نداده باشند.

    در چنین صورتى به مصلحت نیست که یکباره همه کودکان را مورد تنبیه قرار دهیم بویژه که در مواردى هم ممکن است عده‌اى بیگناه باشند و یا احتمال مقاومت و تمرد شدید باشد.

    در آن ساعت تغییر موضع دهید و با شیوه‌هائى بکوشید دل آنان را بدست آورید.

    بعدها که سکوت و سکون برقرار شد مى‌توانید تدریجاً عوامل عصیان و طغیان را شناسائى کرده و به اصلاح آنها بپردازید.

کلمات کلیدی: آموزش - تشویق - تنبیه

تشويق بهتر است يا تنبيه؟ منظور از تشويق اين است که افراد چگونه بايد تشويق شوند و همچنين تنبيه در مورد آنها چگونه بايد باشد؟ و آيا افراط و تفريط در اين امرو ضروري است؟ آيا تنبيه بدني لازم است؟ و آيا لازم است که در ابتداي کار تنبيه انجام شود؟ و همچنين

منظور از تشویق این است که افراد چگونه باید تشویق شوند و همچنین تنبیه در مورد آنها چگونه باید باشد؟ و آیا افراط و تفریط در این امرو ضروری است؟ آیا تنبیه بدنی لازم است؟ و آیا لازم است که در ابتدای کار تنبیه انجام شود؟ و همچنین تشویق و تنبیه در کدامیک از مراحل زندگی بر روی فرد تاثیر میگذارد؟ و نیز تشویق و تنبیه به چه معناست ؟ و ما از آن چه تصوری داریم؟ فصل اول برای تربیت بدنی معنای ...

مقدمه : شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به ...

مقدمه: اولین و اساسی ترین گام در تدوین و اجرای برنامه آموزشی ، اجرای صحیح و مبتنی بر واقعیت فرایند نیازسنجی است . نیازسنجی در حقیقت سنگ زیرین ساختمان آموزش است و هر قدر این سنگ زیرین بنیانی تر و مستحکم تر باشد ، بنای روی آن محکم تر و آسیب ناپذیر خواهد بود‌. در قلمرو آموزش ، نیازسنجی به عنوان یکی از مولفه های اساسی و ضروری فرایند برنامه ریزی در نظر گرفته می شود و هر کجا که مسئله ...

مقدمه : شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به ...

مقدمه: هدف و اهمیت آموزش و پرورش در کشور ما تربیت انسانهایی مؤمن و متعهد، دلسوز و از طرفی تربیت افراد با تجربه و دارای سطح علمی بالاتر می‌باشد. چرا که آموزش و پرورش تفکیک ناپذیر از هم دیگری می‌باشد. از آنجا که آدمی از طریق حد مطلوبی از آموزش و پرورش به حد متعارفی از ذوق سلیم قدرت تخیل و تحلیل می‌رسد، همچنین در جامعه همه مسائل و پدیده‌ها بلافاصله به مرزهای تخصص و مهارت نمی‌رسدولی ...

******* همه­ی والدین کمک، حمایت و تشویق فرزندان­شان را برای موفق شدن در مدرسه ضروری می­دانند، اما بیشتر والدین نمی­دانند چطور باید این کارها را انجام دهند و یا چه کارهایی باید انجام دهند. این کتاب مجموعه­ای از روشهای علمی که در مدارس آموزن شده­اند و می­تواند به شما کمک کند تا فرزندتان در مدرسه موفق شود را ارائه می­دهد. وقتی دانش­آموزی در مدرسه پیشرفت نمی­کند، والدین به شدت احساس ...

مقدمه : شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به ...

مدیریت: فرآیند بکار گیری مؤثر و کارآمد منابع انسانی و مادی از طریق برنامه ریزی، سازماندهی بسیج منابع و امکانات، هدایت، وکنترل که در چهارچوب یک نظام ازرشی پذیرفته شد برای رسیدن به اهداف تهیه شده است. مدیر: فردی است که مسئولیت عملکرد دو یا چند نفر از افراد سازمان را بعهده دارد. علم مدیریت: بخشی از دانش مدیریت است که از طریق آموزش بدست می آید. هنر مدیریت: بخشی از دانش مدیریت است که ...

فصل اول‏: ماهیت مدیریت منابع انسانى‏ مدیریت منابع انسانى را «شناسایى، انتخاب، استخدام، تربیت و پرورش نیروى انسانى به منظور دست‏یابى به اهداف سازمان» تعریف کرده‏اند. منظور از منابع انسانى، همه افرادى است که در ادارات و سازمان‏هاى دولتى، اعم از کشورى و لشکرى، مؤسسات غیردولتى بازرگانى و صنعتى، مدارس و دانشگاه‏ها، روستاها و دیگر فعالیت‏هاى مؤثر در تولید ملى اشتغال دارند. هدف اساسى ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول