محیط ایدهآل محیطی است که در آن، طفل در دبستان از امکانات آموزشی بسیار عالی برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدین با سواد، از انواع و اقسام سرگرمیهای آموزنده برخوردار است.
منظور ما محیطی است که در آن طفل معصوم بعد از صرف ۴ یا ۵ ساعت از بهترین ساعات عمر خود در مدرسه، ساعات بیکاری را با بازی فوتبال در کوچهها و درگیری با پسر همسایه پر میکند. روشهای آموزشی که در گذشته با تنبیه بدنی همراه بود ، کاملا نکوهیده و در خور ملامت است.
در بعضی مدارس دانش آموزان میبایست کتکهای روز جمعه را پنجشنبه نوش جان میکردند و یا سیاه کردن انگشتان به وسیله مداد که در اکثر مواقع توانایی انجام تکالیف را از دانش آموزان به کلی سلب میکرد. در این دوره متاسفانه، بعضی از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاری نوعی زندگی مسالمت آمیز را در پیش می گرفتند؛به این صورت که تنبیه شدن از بخشهای لاینفک آموزشگاهی آنان شده بود هدف این گونه تنبیهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است.
این اعمال کاملا غیرانسانی و با اصول انسانی سازگار نیستند و نخواهند بود. بتدریج با گذشت زمان ، از شدت این گونه تنبیهات کاسته و تهدید جایگزین آن شد. تهدیدی جدی و البته گاهی موارد، در قالب تشویق ! همان سیاست تنبیه و تشویق یا چماق و شیرینی.
در این نوع از محیطهای آموزشی که چند سالی به طول انجامید دانش آموز می دانست که تنها با ارائه درست درس میتواند از زیر ضربات طاقت فرسای اولیای آموزشگاه جان سالم به در برده و تشویقهای آنان یا اولیای خانه و حتی دوست و آشنا را به قیمت صرف وقت گرانبهایش با خواندن اجباری چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد. در چنین محیطهایی، از یکسو از بیم تنبیه ها و از سوی دیگر در مواجهه با تشویقهای کذایی، عمر دانش آموز تلف میشد طی این دوره ، دانش آموز لحظهای درس را برای درس نخواندند. هدفشان از درس خواندن یا اصولا فرار از تنبیه بود ، یا وصال به تشویق ! نتیجه این که میل باطنی نقشی نداشت.
امکانات آموزشی برای دانش آموزان محرکی مثبت است ، اگر این عنصر نباشد، رکود خودنمایی میکند و در نتیجه استعدادها از بین می روند. باید به نحوی محرکی را به وجود آورد تا این استعدادها پژمرده نشوند. امروزه عنصر تشویق ، به تنهایی نقش بازی می کند و با کمی دقت میتوان دریافت که چقدر نتیجه این بازی مایه تاسف است ؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشویق خواهد شد نه کسب دانش. جالب این که، خارج از چارچوب درس و مدرسه ، مطالعه کتب ساده و یا مشکل ، همراه با لذتی وصف نشدنی است چون نه تشویقی در کار است و نه تنبیه.
میل باطنی فعال شده و نقشش را بخوبی ایفاء میکند اما این زمان برای خیلیها زیاد به طول نمیانجامد؛ چرا که وحشت از آینده که خود معلول عواملی از جمله بیکاری ، فقر مادی ، نابسامانیهای اقتصادی ، اجتماعی است ، مسیر مطالعه را تغییر میدهد. قصور در امر مطالعه ویران کننده سعادت آینده است درس را باید در آرامش فکری خواند. هیچ یک از موارد به تنهایی موثر نخواهند بود ، اگر امکانات آموزشی کافی در دسترس نباشد.
تشویق
تشویق در جلسهٔ مشاوره، مجموعه فعالیتهائى است که مراجع را به ادامه کارش ترغیب مىکند و او را در مسیر پیشرفت و بهبود قرار مىدهد. تشویق نوعى پاداش است که براى تقویت رفتار مطلوب و ادامهٔ آن به مراجع ارائه مىشود. بهعنوان مثال، مشاور با گفتن جملاتى نظیر مرد توانائى هستی، مىتوانى معقول باشی، و مىتوانى این مشکل را حل کنی مراجع را به خودکاوى بیشتر تشویق مىکند و باعث مىشود که او عقاید و افکار خویش را دقیقتر، عمیقتر مورد بررسى قرار دهد. از جانب دیگر، تشویق بیش از حد موجب مىگردد که مراجع به مشاور وابستگى پیدا کند و استقلال خود را از دست بدهد. همچنین تشویق صحیح و مناسب از نگرانى و ناامنى مراجع مىکاهد.