از مسائل مهم و از بدایع آفرینش وجود افرادى است که از لحاظ ظاهر با دیگران تفاوت چندانى ندارند ولى از نظر درک و فهم و سرعت انتقال اعجوبهاى بحساب مىآیند.
ذهن آنان بیدار و اظهارنظر و بررسى و بصیرتشان شگفتآور است.
قدرت روانى و توان تفکر در این افراد بسیار بالاست و چیزهائى را در مىیابند که دیگر افراد عادى از درک آنها عاجزند.
اینگونه افراد را که عده بسیارى در هر جامعه نیستند باهوش و تیزهوش مىخوانند.
یستند باهوش و تیزهوش مىخوانند.
گروهى از برگزیدههاى همین گروه که در سطح بالاترى از دیگران قرار دارند و درک و فهم بیشتر وسریعترى داشته، درخشندگى و زبدگى بیشترى از خود بروز مىدهند نابغه و یا داراى نبوغ مىخوانند.
اینان کسانى هستند که نفسانیاتى فوق تصور افراد عادى دارند و کار و تلاششان ارزندهتر و چشمگیرتر است.
نبوغ عالیترین درجه هوش است، اثرش از همه شاهکارهائى که ناشى از تربیت است تجاوز مىکند.
زمینهاى است سرشتى و مادرزادى که نمىتوان آن را به کسى هبه کرد.
اگر مربى لایقى باشیم تنها مىتوانیم آن را در افراد بپرورانیم و رشد دهیم.
اینان بسیار پراستعدادند و درخشندگى دارند ولى معلوم نیست در همه زمینهها این چنین باشند، برخى از آنان در برخى زمینهها نبوغ دارند در موارد دیگر چندان رشدى ندارند.
تفاوتها در هوشمندى
همه افراد، حتى همه کودکانى که در یک خانواده زاده مىشوند از نظر هوشى در شرایط و امکانات واحدى نیستند.
برخى از آنها باهوش و برخى باهوشتر و عدٌهاى هم دچار عقبماندگى ذهنى مىباشند تا حدى که قادر به تر و خشککردن خود نمىباشند.
در طبقهبندى هوشى آنها سهگروه را مىتوان از هم تشخیص داد:
- گروهى که از نظر هوش عادى و طبیعى هستند و اکثریت افراد جامعه را تشکیل مىدهند.
این عده بیش از ۶۶ درصد جمعیت هر کشور را تشکیل مىدهند.
- گروهى از نظر هوشى در سطح پائینترى قرار دارند و نمىتوانند پابهپاى افراد عادى به پیش روند و اینان را کندذهن یا عقبماندگان ذهنى مىخوانند که خود سه گروه عمده: آموزشپذیر، تربیتپذیر و عقبمانده عمیق را تشکیل مىدهند.
- گروه سوم که سطح هوش و درک آنها از دوگروه فوق بالاتر است و آنان را افراد باهوش، تیزهوش و در سطح بالاتر نابغه مىخوانیم.
- گروههاى دوم و سوم در طبقهبندى افراد باهوش را استثنائى مىخوانند.
ملاکها و معیارها
اینگونه افراد براساس ملاکها و معیارهائى از دیگران بازشناخته مىشوند.
اهمٌ صفات آنها عبارتنداز:
- وسعت اطلاعات و آگاهى از همه امورى که دیده و شنیدهاند.
- زبان و بیان قوىتر و بالاتر از حدسنى خود، تاحدى که از خردسالى زبان آورند.
- استدلال و منطق نیرومند ناشى از فکر بگونهاى که بتوانند دیگران را قانع کنند.
- تمایل به مبارزه براى حل مسائل و قوىبودن در مواجهه با آنها و داراى جرأت و شجاعت بسیار.
- قضاوت بسیار قوى و صائب بگونهاى که نتیجه جریان را زود دریابند و مورد عنایت قرار دهند.
- علاقمندى به جریانات سیاسی، افکار فلسفى و اجتماعى و حل و بحث و نقد آنها.
- ابتکار و جوش وخروش در به ثمررساندن آنها و حتى ابداع سخن،داستان، افسانه و خلاقیت.
- رغبتهاى متلوٌن به گونهاى که در هر موردى اگر بایستند بدان سو گرایش پیدا مىکنند.
- مکالمه حساب شده و حتى انتخاب لغات در سخن گفتن و توانائى داستانگوئى خوب.
- درک و فهم قوى در مطالب شفاهى بگونهاى که در کلاس درس مطلب را مىفهمند و نیازى به مطالعه مجدد ندارند.
- سازش بیشتر و مخصوصاً بازى با آنها، بویژه بازىهاى عقلانى و اندیشیده و حساب شده.
- اعتماد به نفس زیادتر از دیگران بگونهاى که به دیگران کمتر وابستهاند.
- داراى ثبات عاطفى بیشترند طورى که محبت و کینه و خشم و ترسشان نسبتاً از روى حساب است.
- استقلال طلبى فوقالعادهاى دارند و حاضر نیستند سر درطاعت دیگران داشته باشند.
- داراى ظرفیت هنرى و ذوقى بالا و برجستهاى هستند اگر در آن وارد شوند توفیقى بدست مىآورند مثل داوینچی.
- داراى توان هدایت و رهبرى هستند و در کلاس و بازى مىتوانند بچهها را به دور خود جمع کنند.
- توان حرکتى - رشدى بسیار خوب و قابلقبول دارند و خواهیم دید از این بابت ضعفى ندارند.
- توان ادامه تحصیل در سطوح بالا حتى در دوره دکترا و انجام کارهاى تخصصى و اجرائى مسأله را دارند.
- توان یادگیرى سریع و توأم با درک و فهم.
شناخت تیزهوشان
براى شناخت تیزهوشان از شیوههاى مقدماتى و سرانجام از تست استفاده مىشود.
اما شیوههاى مقدماتى عبارتند از:
- ملاحظه نوع سؤالات آنان از پدر و مادر و اطرافیان در خردسالی.
- مشاهده کارهاى حیرتآور آنان در سنینى که توقع آن نیست.
- ملاحظه رأى و نظرى که مىدهند و آن رأى و نظر حکایت از ابداع دارد.
- اظهارنظر معلم که او در کلاس فردى فوقالعاده است اگرچه گاهى معلمان آنها را نمىشناسند.
- ملاحظه جریان رشد آنها.
مثلاً در ۸ ماهگى بعضى از کلمات را تلفظ مىکنند، برخى از ۹ ماهگى مىتوانند با تکیه به صندلى بایستند، در ۱۱ ماهگى مىتوانند راه بروند و جمله را بکار مىبرند حتى دیده شده که برخى ضمن دیدن ماشیننویسى مادر در ۱۸ ماهگى خواندن یاد گرفتهاند.
تیپ تیزهوشان تیزهوشان و نوابغ از چه تیپى هستند؟
در این زمینه بررسىهاى متعددى صورت گرفته است، از جمله بررسى دانشگاه هاروارد است روى زندگى و شرایط دو هزارتن از نوابغ قرون ۴ تا ۰۲ میلادى .
این بررسىها نشان دادهاند اغلب اینان افرادى بودهاند: لجباز، سادهدل، داراى حالاتى کودکانه، شکاک در برابر امور، مقاوم در برابر قوانین و ضوابط، و حتى قانونشکن، برخى از آنان داراى بیمارىهاى جسمی، و هم داراى روش غیرعادى نسبت به جنس مخالف، بعضى از آنان عاشقپیشه و احساساتى بودهاند.
اینان داراى دوراندیشی، سرعتانتقال، ابتکار، خلاقیت، تخیلقوی، قدرت تحمل، ظرفیت روانى بسیارند و در رودر روئى در برابر مشکلات بسیار خوبند.
مسائل را خوب حدس مىزنند، درباره امور خوب مىتوانند پیشبینى کنند.
چه بسیارى از آنان اهل مطالعهاند و در تحصیل جلوترند.
اغلب اینان در جنبه اقتصادى از طبقات بالاتر از حد متوسطند و شاید مسأله بدانخاطر است که عامل محیط از نظر تجارب و غذا و شرایط آن در این رابطه مؤثرند.
دانشمندان حتى رابطهاى یافتهاند بین فقرغذائى و کمهوشی.
آمار تیزهوشان کل آنهائى که از حدعادى بالاترند ( از باهوش، تیزهوش و نابغه ) کلاً حدود کمتر از سه درصد افراد جامعه است ولى اگر بخواهیم بصورت ریزترى آمار را عرضه کنیم: - از ۱۶۰ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۱نفر - از ۱۵۶ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۲ نفر - از ۱۴۶ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۶ نفر - از ۱۳۰ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰ نفر حدود ۱۰ نفر - تیزهوشى درحد نبوغ در هرملیون نفر یک نفر است.
در این زمینه عده پسران بیشتر است و ظرفیت و قابلیت آنها زیادتر است.
در هوش از ۱۴۰ به بالا در ازاى هر سه پسر یک دختر داریم.
این عده در بین همه جوامع وجود دارد، از سفید وسیاه، با این تفاوت که گاهى شرایطى فرهنگى سبب افت مىشود.
اینکه پارهاى از تستها سیاهپوستان را عقب ماندهتر از سفیدپوستان نشان مىدهند بعلت اشکال در تست است که با شرایط جامعه آنها تطابق ندارند.
اهمیٌت تیزهوشان تیزهوشان و نوابغ سرمایهەاى یک جامعهاند، مىتوانند مبدع علم و فکر و فلسفهاى باشند.
اختراعى پدیدآورند، نوآورىهائى داشته باشند.
متأسفانه در اغلب جوامع اینان ناشناخته باقى مىمانند و حتى والدین و مربیان نمىتوانند آنان را بشناسند.
چه بسیار از اینان که در جامعهاى زندگى مىکنند و بعلت عدم امکان شناخت آنها از یکسو، و رشد و پرورششان از سوى دیگر به کارهائى ساده مثل کارگری، کشاورزی، بقالى و عکاسى مشغولند و اگر پرورده مىشدند این امکان وجودداشت که چون بوعلىسینا، زکریاى رازى و...
ابراز وجود کنند.
حتى در اثر مسامحهها، غفلتها، جهالتها ممکن است سراز جرم و جنایت درآورند و جرائمى را مرتکب شوند که پلیس را بحیرت اندازند.
آثارى از خود باقى نمىگذارند و در میان افراد جامعه بصورت عادى به زندگى ادامه مىدهند.
اگر دستگاه تربیتى کشور درباره آنها سرمایهگذارى کند و آنها را نیکو بپروراند، استعدادهایشان را شکوفا کند خواهند توانست موجبات رشد و رونق کشور را فراهم نمایند.
آنچه کشورهاى آمریکا و اروپا از صنعت و اختراع دارند.
محصول فکر و نظر نوابغ آنهاست .
علائم و ویژگىها حالات و رفتار اینگونه کودکان اغلب افرادى هستند شلوغ، بنظر عدهاى ناسازگار.
اغلب آنان افرادى هستند درونگرا، بغرنج، ناتوان در برقرارى ارتباط با افراد کوچکتر و نادانتر از خود، در عینحال افرادى هستند، بخود متٌکی، خودانگیخته، مستقل از دیگران در شرایطى هستند که خانواده برایشان دنیاى کوچکى است و نمىتوانند در آن بگنجند و ادامه حیات دهند.
در مواردى ممکن است داراى رفتارى باشند فاقدجاذبه و اغلب داراى دافعهاند، لجوجند، رفتار غیردوستانهاى از خود بروز مىدهند و گاهى ممکن است دچار بحران گردند و جنونآمیزانه کارى انجام دهند و یا عمل وحشیانهاى از آنها سرزند و با پشیمانى شدید همراه است.
استعداد و فهم و یادگیری چنین کودکانى یادگیرى سریع دارند بدانخاطر که فهم و درکشان بسیار و انتقالشان سریع است.
اینان از هوش سرشارى برخورداند و زود از جزئى به کلى منتقل مىشوند و قضایاى متنوٌعى را کشف مىکنند.
بمحض شنیدن مطلبى مباحث بسیارى به ذهنشان خطور مىکند، در درک آن تأملى نشان نمىدهند.
اینان به تنهائى قادر به تحصیل هستند، راحتتر از همسالان درس مىخوانند و در علوم اطلاعات وسیعى مىتوانند داشته باشند قادرند دو کلاس یکسال بخوانند ولى خوبتر از آن غنىسازى برنامه و افزایش اطلاعات در آن قسمت است.
معمولاً آنان را قبل از سن مدرسه اسم مىنویسند بدانخاطر که خود کودکان اعداد و کلمات ساده را طبیعى فرا مىگیرند و بسرعت مطالعه کرده و بدان دست مىیابند.
و بهمینخاطر نیازى به تقلب در درس و امتحان ندارند.
چنین فرزندانى استعدادهاى فوقالعادهاى دارند.
در دوسه سالگى قادرند خوب حرف بزنند کلماتى را ابداع کنند جملاتى بسازند.
در اینان قدرت دلیلیابى قوى است و در یادگیرى توان استثنائى دارند، حافظهشان بسیار قوى است، توان تخیلیشان، اراده و استدلالشان نیرومند است و از این بابت مىتوانند براى خود در اجتماع جائى بدست آورند.
بخاطر استعداد فوقالعاده به کارهاى ذهنى علاقمندند، کنجکاوى نیرومندى دارند، خلاقیت و ابتکارشان بسیار است.
مىتوانند در هنر پیشرفتى چشمگیر داشته باشند.
و بهمینخاطر براى خود سرگرمىهاى وسیع و متنوع دارند، نقاشى دارند، در برخى از کشورها اینان موسیقى مىآموزند به سرگرمى هاى ریاضى مشغول مىشوند.
اخلاق و روابط اینان در وضع و شرایطى هستند که با بزرگترها بازى مىکنند به سادگى مىتوانند با آنها و با دیگران ارتباط برقرار کنند ولى بعلت تفاوت در فکر و رأى دامنه و روابطشان وسیع نیست و حتى گاهى نامعقول و عصیانمنشانه است.
زمانى هم ممکن است با بالغان و معلمان روش منفى در پیش بگیرند.
گاهى ممکن است اینان اهل ستیزه باشند و با دیگران همکارى و هماهنگى لازم را نداشته باشند، و یااین امکان وجود دارد که در میان جمع به بازى گرفتهنشوند و در نتیجه منزوى گردند.
این ناسازگارىها در مواردى ممکن است سبب عقبماندگى اجتماعى آنان شود و حتى از درس وابمانند.
از لحاظ اخلاق احساس مسؤولیت دارند، حق گویند، امینند، عامل به تعهدند.
باوجدانند، صادقند، عدمتفاخر و عضویت در گروه براى آنها مطرح است ولى تغییرات خُلقیشان شدید است و گاهى ممکن است لجوج و آشتىناپذیر باشند و مخصوصاً نوجوانیشان توأم با تلاطم است.
عاطفى شوخطبعند، خوشبینند، ثبات خلقى دارند، مشکل عاطفى آنها اندک است مىتوانند دوستخوبى باشند و در آینده همسر وفادارى شوند.
ثبات عاطفى درآنان بسیار است و مىتوان از این بابت به آنان اعتماد کرد.
ترسشان زیاد است و البته ترس معقول دارند.
اینان از چیزهائى مىترسند که دیگران از آنها نمىترسند زیرا مىتوانند عاقبت امرى را حدس بزنند و خطر را نیکو درک کنند.
درهر معرکهاى وارد نمىشوند از کسانى نیستند که دل به دریا زنند.
جسمى براساس بررسىهائى که بعمل آمده ( تحقیقات دانشگاه هاروارد) اغلب اینان: - سرى بزرگ، مغزى پرحجم و پیشانى برآمده دارند.
شیارهاى مغزیشان پیچیدهتر است.
- از نظر جسمى سالم و تکامل چشمانشان خوب است.
- قدشان بلندتر، وزن آنها زیادتر است و در پى آنند که قواى خود را به کار و فعالیت تبدیل کنند.
- ممکن است کوچک و ظریف باشند ولى از چهرهشان مىتوان پیشرفتشان را حدس زد.
- برخى از تیزهوشان ممکن است نقصهائى داشته باشند.مثلاً کپلر در چشم ضعیف بوده، گوش ادیسون سنگین مىشنیده، حتى برخى کوتاهقد هم بودهاند.
رشد و حرکت اغلب اینگونه کودکان: - اهل جنبوجوش و حرکت و بازى هستند و قرار و آرام ندارند.
- زودتر از دیگران به راه مىافتند و زودتر سرپاى خود مىایستد.
حتى زودتر دندان در مىآورند.
- افزایش وزن و قد و رشد سریعتر است گوئى غذا در رشدشان بیشتر مؤثر مىباشد.
- جستوخیز و انعطافپذیرى بدن در آنان زیادتر است و بهتر مىتوانند خود را باشرایط تغییر دهند.
- و در کل چنانند که گوئى دائماً در تبوتابند و نمىتوانند در پوست خود بگنجند.
- به بازى بسیار علاقه دارند مخصوصاً بازىهاى فکری، و با بزرگترها بازى مىکنند.
- اسباببازیشان ابتکارى است، و همبازىهاى آنان خیالى و این بازىها پیچیده و دشوارند.
علٌت تیزهوشى نظرات متعدٌدى در این زمینه وجود دارد که هیچکدام نمىتوانند قاطع باشند.
عدهاى تکیه به وراثت دارند و گروهى تکیه به محیط.
ما ضمن اینکه نقش وراثت را در این زمینه طرد نمىکنیم و اهمیٌت عامل محیط را از یاد نمىبریم متذکر مىشویم که هیچکدام و حتى ترکیبى از آن دوهم نمىتوانند موجد نبوغ باشند.
تیزهوشانى را مىشناسیم که فرزندانى سفیه و عقبمانده ذهنى از خود برجاى گذاشتند و افراد عادى و متوسطى را مىشناسیم که فرزندانشان جزء تیزهوشان و نوابغ بودهاند.
همچنین برخى از آنها در محیط فقر رشد کردهاند و عدهاى در محیط غنا و در کل از طبقات بالا زیادتر بودهاند.
در کل ترکیبى از عوامل وراثت، محیط، تربیت را دراین زمینه نام مىبریم و عوامل ناشناخته دیگرى را هم در آن دخیل مىدانیم و بهتراست آن را عنایتى خاص از جانب خدا ذکر کنیم.
تلاشهاى دانشمندان که موجباتى پدید آورند تا کودک سر از نبوغ درآورد و یافردى تیزهوش بزاید تا حال به نتیجه قابل ذکرى نینجامیده است.
شکستها در تحصیل با همه تیزهوشى و نبوغى که دارند شکستشان در تحصیل امرى شگفتآور نیست.
برخى از اینان در موقعیت بسیار تأثرانگیزى قرار مىگیرند و در علم افت پیدا مىکنند.
براساس تحقیقات رالف، پاسو، و گلدبرگ از ۴۹۰۰ نوجوان تیزهوش حدود ۵۴ درصد از پسران و ۳۳ درصد از دخترانه نمرههاى بسیار بدى گرفتند و نتوانستند در دانشگاه قبول شوند.
در مورد علل شکستشان در تحصیل دلایل متعددى را ذکر کردهاند از جمله: وجود معلمان ناشی، بیسوارى والدین، عدم سازگارى با دیگران، علاقمندى به کارهاى فوقبرنامه، بىاعتنائى به محتواى درسی، کوچک و ناچیز دانستن کار، عدمانگیزه کافى در تحصیل و کسبکار، را در این جنبه ذکر کردهاند.
از موارد دیگر در این جنبه عدم تناسب روشهاى تدریس با ذوق و سلیقه آنها، وجود آرزوهاى پردامنه و شگفتآور، ناتوانى معلم در درک آنها، و ...
قابل ذکرند.
از شکستهائى که در نوابغ دیده شده است موارد بسیارى را مىتوانیم ذکر کنیم از جمله گفتهاند، اینشتاین در ورد به دانشکده پلىتکنیک در زبان مردود شد و در جانورشناسى و گیاهشناسى نمره کافى نیاورد، گالیله نتوانست مدرک دکتراى خود را بدست آورد، مندل دو بار در امتحان آموزگارى مردود شد، حتى برخى از آنان از نظر هوشى افت پیدا کردند.
در رابطه با درس و مدرسه بسیارى از اینان در امر درس افرادى بىقید و سربهوا هستند و حتى موفقیت آنان در تحصیل بسیار اندک است با اینکه به کارهاى خارج از مدرسه علاقه دارند.
برخى از اینان مدرسه را براى خود زندان و حتى شکنجهگاه تصور مىکنند، زیرا در آنجا اقدامات مثبت و سازندهاى ندارند.
درس را جدٌى نمىگیرند و نمىتوانند معلمان کمهوش خود را تحمل کنند، برنامه مدرسه را ضعیف و ناچیز مىدانند و ممکن است بدینخاطر در کلاس دردسر بیافرینند.
البته اگر درس بخوانند از دیگر دانشآموزان موفقترند و یا در انجام تکالیف از آنان جلو مىزنند.
نیازشان به راهنمایى برخلاف تصوٌر عدهاى که مىگویند اینان کودکانى پیشرفتهاند و نیازى به راهنمائى ندارد باید گفت به راهنمائى نیاز دارند و نیازشان بیش از دیگر افراد است.
این سخن بدانخاطر است که آنها دنیائى از ذخائر و استعدادها هستند و در مصرف آنها گیج و درهمند.
اینان هم مىتوانند در ادبیات رشد کنند، هم در ریاضى و هم در علوم زیستى و طبیعى و....
در هر قسمت که آنها وارد مىشوند احساس موفقیت و لذٌت دارد...
و در نتیجه نمىدانند در کدام رشته ادامه تحصیل دهند و در کدام بخش فعالیت کنند تابیشتر و بهتر بدرخشند و بیشتر به نفع کشور گام بردارند.
در اینجاست که راهنمائى ضرورت پیدا مىکند، باید افراد آگاه و روشن در این زمینه به راهنمائى آنها بپردازند و انگیزهاى در آنان پدید آورند تا به سوئى که موردنظر و نیاز جامعه است حرکت کنند.
تنها نیاز مهم این عده آن است که برانگیخته شوند و بدانند چه راهى را باید طى کنند.
و اصولاً براى بروز نبوغ تربیت شرط اصلى و مربى مناسب لازم است.
برنامهریزى براى کودکان تیزهوش کودکان تیزهوش نیاز به برنامههائى ویژه دارند که در مدارس عادى وجود ندارد و یا امکان طرح و اجراى آن نیست.
نیاز به برنامهاى دارند که متناسب با ذوق و استعدادشان باشد و بعقیده تورنس در جهتى باشد که آنها را به یادگیرى اکتشافى وادارد و در اجرا هم صورت انفرادى داشته باشد و حتى در تنهائى هم قابل ادامه و عمل باشد.
براى آنها دوگونه برنامهریزى مىتوان داشت: افقی، موازی.
در برنامهریزى افقى سعى براین است محتواى بیشترى را تهیه کنند و آنها را یکى پس از دیگرى و بدنبال هم قرار دهند.
براى کودک مثلاً درس زیستشناسى یا ریاضى معین کنند و مطالب این درس بگونهاى باشد که طفل به تناسب هوش بتواند در یک سال کتابهاى ریاضى چندسال را بخواند.
هر کتابى را که تمام کرد کتاب بعدى را آغاز کند .
در برنامه موازى اصل براین است که دانشآموز درس زیستشناسى یا ریاضى یک سال تحصیلى را بخواند ولى در کنار آن کتابهاى دیگر ریاضی، زیستشناسى و آنهائى که معلومات او را عمیقتر و وسیعتر مىکنند بگیرد.
و به اصطلاح برشاخ و بال آن دروس اضافه کنیم.
ویژگى برنامهها برنامههاى درسى آنان باید انعطافپذیر و انعکاسى از وضع و شرایط جامعه باشد و تنها به کتب رسمى قناعت نشود.
برنامه ثابت امتحانى و ترمى براى آنها به مصلحت نیست، هروقت که درسى و برنامهاى تمام شد همان وقت زمان امتحان است.
براى تسریع در رشد بشرط امکان و تمایل مىتوان از برنامههاى تابستانى هم استفاده کرد، گاهى مىتوان از دروس فوقبرنامه سودجست، زمانى از روش تدریس برنامهاى یا مکاتبهای، گاهى از فیلم، اسلاید، و بالاخره در مواردى از طریق کار عملى در کارخانهها و صنایع.
برنامه آنها بگونهاى باید تنظیم گردد که بیش از آنکه جنبه جمعى داشته باشد داراى صورت انفرادى باشد، طورى که او در تنهائى هم بتواند کار و تلاش نماید، میل به تفکر و استقلال طلبى را در او ارضا نماید و او را به خلاقیٌت و ابداع وادارد.
اینان نیاز به تمرین زیاد ندارند، اگرچه تمرین زیاد باعث گسترش فکر و معلومات خواهد شد.
کار و فعالیٌت کودکان تیزهوش معلم و مربى باید براى کودکان تیزهوش برنامهاى تهیه کند که او را در خانه و بیرون نیز سرگرم کند.
پدران و مادران نیز در این رابطه باید نیکو برنامهریزى کنند و درخانه براى او بازىها و مشغولیات سازندهاى فراهم نمایندالبته آن نوع بازى و اسباببازى که موجبات تفکر و اندیشهشان را فراهم سازد.
گاهى مىتوان براى آنها برنامه بحث و بررسى داشت تا قدرت استدلالشان پرورده شود زمانى براى تلطیف ذوق آنها مىتوان برایشان برنامه نقاشى گذاشت و یا کارهائى هنرى براى آنها معین کرد.
اینان استعداد فوقالعادهاى در تصویر و تجسم دارند، ولع بسیارى به مطالعه کتاب دارند، علاقه بسیارى به جمعآورى اشیاء دارند و خواهان کارهاى فکرى هستند و...
از این شرایط و امکانات باید استفاده کرد و مشوق کارهایش باید بود.
اسباببازىهاى فکرى باید در اختیارشان گذاشت نه کوکی، تا بتوانند بسازند، ایجاد کنند، خلق و ابداع داشته باشند، به تناسب درکشان به پیش روند.
حتى ضرورى است به تناسب عقل و درکشان با آنان سخن گوئیم و مواضع و برخوردمان با آنان متفاوت با دیگر کودکان باشد.
تحقیقات دانشگاه هاروارد درباره محققان نشان داده است که اگر کارهاى نبوغى کودکان تیزهوش را کنار بگذاریم دیوانهاى بنظر مىرسند، حتى دیوانهاى زنجیری.
کارهاى بچگانهاى را به آنها نسبت مىدهند که حتى در مواردى آن کارها از بچههاى عادى هم سر نمىزند.
کارهاىشان عجیب است مثلاً نوشتهاند: - ژانژاک روسو از آزاردادن و آزارکشیدن لذت مىبرد.
- شکسپیر از کلاهبردارى خوشش مىآمد و گاو و گوسفند همسایهها را مىبرد و مىفروخت.
خطرات براى کودکان تیزهوش هوش سرشار با همه مزایائى که دارد در مواردى ممکن است خطرآفرین باشد.
در این جنبه مسائلى را مىتوان یافت که گاهى تأسف و تأثر آدمى را برمىانگیزاند: - گاهى هوش بسیار سبب غرور است و این غرور موجب صدمهاى براى آنهاست.
- زمانى این امر موجبات سقوط اخلاقى آنان را فراهم مىسازد و ممکن است به راههاى خطرناکى بیفتند و حتى از جرم و جنایت سردرآورند.
- زمانى اینان از نظر تطابق با جامعه و دید سیاسى دچار اشکالاتى خواهندشد و یا اشکالاتى را ایجاد خواهند کرد.
- برخى از اینان در اثر سرخوردگىهاى شدید ممکن است روحیه خود را ببازند و دچار نوعى بدبینى نسبت به جامعه و جریانات آن شوند.
- در مواردى ممکن است مورد حسادت قرار گیرند و معاشران آنان بر سرشان بلائى آورند و حتى موجبات نابوید و فنایشان را فراهم سازند.
- افراد حسود اینان را سرزنش و تحقیر مىکنند و مىخواهند بنحوى آنها را کوچک کنند و به اصطلاح شاخشان را بشکنند و سقوطشان دهند و یا آنها را مثل خود کنند.
- در کل اگر محیطشان مناسب رشدشان نباشد و والدین و مربیان نتوانند شرایط مساعدى براى آنان پدیدآورند خطر صدمه و سقوط حتمى است.
فسادها، انحرافها، انزواها و رمیدنها از رشد و جامعه اغلب بخاطر شرایط محیطى است.
مشکلات کودکان تیزهوش آنها دچار مسائل و مشکلات متعدٌدى هستند و بهر میزان که بر سنٌ آنها اضافه مىشود بر مشکلاتشان نیز افزوده خواهدشد.
مگر اینکه شرایط زندگى مناسب حال و وضع آنها شود.
اهمٌ مشکلات و مسائلشان بشرح زیر است: - مشکل پذیرش دیگران از آن بابت که آنها افراد پائینتر از خود را قبول ندارند.
- مشکل بىاعتنائى به درس و کلاس به علت غرور و سبک شمردن برنامه.
- مشکل خودبرتر بینى که زمینهساز صدمههاى جسمی، روانى و اخلاقى است.
- مشکل رشد یک جانبه شخصیت بدینگونه که مثلاً درسشان خوبست ولى رشد اجتماعیشان اندک است.
- مشکل روانى بخاطر احساس تقصیر در خود گاهى بدانخاطر که امیال او مورد توجه نیست.
- مشکل بدبینى به دیگران بعلت احساس ضعف در فهم آنها.
- و بالاخره مشکل عدم تطابق با جامعه و شرایط زندگی.
آینده کودکان تیزهوش کودکان تیزهوش مىتوانند سرمایههاى جامعه باشند و براى کشور ابداعاتى کنند و راهحلهاى موردنیاز بدست آورند.
در هرجامعه مشکلاتى وجود دارد که حل آنها نیاز به کمک و کوشش عدهاى از صاحبنظران داخلى یا خارجى دارد.
اگر در جامعهاى نابغهاى و تیزهوشى باشد مىتواند راهحل نشان دهد و طریقه نجات را عرضه نماید.
اینان مىتوانند رهبر اجتماعى خوبى باشند و در پست مدیریت جامعه بوجه مناسبى انجام وظیفه کنند بدانشرط که تحت ضابطه و چارچوبى قرارگیرند.
واقعیت این است که آنها افرادى فرٌارند، بجائى وصل و بند نیستند نمىتوانند درجائى قرارگیرند و این خود موجب صدمهاى براى او و جامعه است.