دانلود تحقیق روانشناسی یادگیری

Word 317 KB 16362 102
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است.

    تغییراتی در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود
    نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است.

    یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد.

    مثلا یاد می‌گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم.

    چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.


    انواع یادگیری
    از چهار نوع یادگیری مشخص می‌توان گفتگو کرد.

    این چهار گروه شامل خوگیری ، شرطی سازی کلاسیک ، شرطی سازی عامل و یادگیری پیچیده است که هر کدام را بطور مختصر توضیح می‌دهیم.


    خوگیری
    خوگیری ساده ترین نوع یادگیری است و آن عبارت از نادیده گرفتن محرکی است که با آن مانوس شده‌ایم، یا پیامد مهمی برای ما ندارد.

    به عنوان مثال ما به صدای تیک تک ساعت عادت کرده‌ایم لذا یاد گرفتن اینکه صدای تیک تاک ساعت تازه‌ای را نشنویم نمونه‌ای از خوگیری است.


    شرطی سازی کلاسیک
    شرطی سازی کلاسیک یعنی پیوند دادن دو محرک در اثر مجاورت.

    پس از آن که محرک خنثی (محرک شرطی) چند بار با محرک غیر خنثی (محرک غیر شرطی) ، محرکی که بطور طبیعی و ثابت پاسخی ایجاد می‌کند، همراه شد، از خنثی بودن ساقط می‌شود و می‌تواند به تنهایی همان پاسخ را ایجاد کند.

    مثلا نوزاد یاد می‌گیرد که دیدن پستان مادر ، چشیدن شیر را در پی دارد.


    شرطی سازی عامل
    طبق نظریه شرطی شدن عامل ، ارگانیسم یاد می‌گیرد که رفتار تقویت شده را تکرار کند.

    اولین پاسخهای درست با کوشش و خطایی تصادفی یا با راهنمایی فیزیکی یا کلامی حاصل می‌شود.

    رفتارهای تقویت شده ، با فراوانی بیشتر ظاهر می‌شوند.

    مثلا کودک می‌آموزد که کتک زدن خواهر یا برادر سرزنش والدین را به دنبال دارد.


    یادگیری پیچیده
    این نوع یادگیری متضمن چیزی بیش از تشکیل پیوندها است.

    مثلا بکار گیری راهبرد معینی برای حل یک مسئله یا طراحی یک نقشه ذهنی از محیط خود.


    اساس عصبی یاد گیران
    پژوهشگران عقیده دارند که اساس عصبی یادگیری را باید در تغییرات ساختاری دستگاه عصبی جستجو کرد و به همین سبب بیش از پیش به بررسی این تغییرات در سطح پیوندهای عصبی پرداخته‌اند
    پژوهشگران عقیده دارند که اساس عصبی یادگیری را باید در تغییرات ساختاری دستگاه عصبی جستجو کرد و به همین سبب بیش از پیش به بررسی این تغییرات در سطح پیوندهای عصبی پرداخته‌اند هیلگاد روانشناس آمریکایی در یک تعریف جامع یادگیری را اینگونه تعریف می‌کند: " یادگیری یعنی؛ تغییر نسبتا پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در توانایی‌های بالقوه فرد بوجود می‌آید." دیدکلی تفاوت سطح انسان قرن 21 با اجداد غارنشین را چه چیزی پر می‌کند؟

    یادگیری در زندگی انسان چه نقشی دارد ؟

    ایا یادگیری محدود به مدارس و آموزشگاهها است ؟

    نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است.

    یادگیری تنها آموختن مهارتی خاص با مطالب درسی نیست؛ بلکه در رشد هیجانی ، رشد شخصیتی ، تعامل اجتماعی انسان دخالت دارد.

    انسان یاد می‌گیرد که از چه چیزی بترسد، چه چیزی را دوست بدارد و کجا چگونه رفتار کند.

    در واقع نوزاد از همان لحظه تولد درگیر فرآیند یادگیری می‌شود و این توانایی است که باعث پیشرفت و تفاوت روزانه او تفاوت انسانهای یک نسل از انسانهای نسل قبل از خودشان می‌شود.

    فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کرده‌اند، بطوری که می‌توان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه "یادگیری چیست ؟

    ، چگونه رخ می‌دهد و عوامل موثر کدام هستند ؟

    " بحث کرد.

    ویژگی‌های یادگیری تغییر در رفتار یادگیری همره با "تغییر" است، به گونه‌ای که بعد از کسب یادگیری موجود زنده (از جمله انسان) رفتارش (بیرونی یا درونی) به یک روش یا حالت جدید تغییر می‌یابد.

    این تغییر هم در رفتارهای ساده و هم در رفتارهای پیچیده دیده می‌شود.

    پایداری نسبی درست است که یادگیری همراه با تغییر است ولی هر تغییری یادگیری محسوب نمی‌شود، بلکه تغییرات ناشی از یادگیری پایداری (Permanency) دارند؛ و تغییراتی که پایداری نداشته باشند را نمی‌توان به یادگیری نسبت داد (نظیر تغییرات ناشی از مصرف دارو یا مواد ، هیجانها ، خستگی و...

    که پس از رفع اثر دارو ، موضوع هیجان یا رفع خستگی و...تغییرات نیز ناپدید می‌شوند).

    فردی که مسئله یا چیزی را یاد گرفته است تغییرات حاصل از آن را همواره با خود دارد و در مواقع لازم به اجرا در می‌آورد.

    توانایی‌های بالقوه یادگیری در فرد نوعی توانایی ایجاد می‌کند، بدین معنی که " تغییرات پایدار در رفتار" نتیجه تغییر در "توانایی‌ها" است، نه تغییر در رفتار ظاهری.

    اگر طرف دیگر این توانایی‌ها همیشه مورد استفاده قرار نمی‌گیرند بلکه بعضی مواقع بصورت بالقوه هستند و هر وقت موقعیت و فرصت استفاده فراهم شود؛ از حالت بالقوه خارج و به حالت بالفعل (عمل) در می‌آیند.

    مثلا فردی که دوچرخه سواری را یادگرفته است، اگر موقعیت دوچرخه سواری برای او فراهم نباشد این توانایی بصورت بالقوه در فرد باقی می‌ماند و هر وقت موقعیت و فرصت دوچرخه سواری فراهم شود (مثلا یک دوچرخه در اختیار او قرار گیرد) این توانایی از بالقوه به بالفعل (حالت عمل) در می‌آید.

    این بدان معنی است که یادگیری هیچ وقت از بین نمی‌رود.

    تجربه هر نوع تغییر در توانایی‌های بالقوه زمانی یادگیری محسوب خواهد شد که بر اثر "تجربه" (Experience) باشند، یعنی"محرک‌ها" (عوامل) بیرونی و درونی بر فرد (یاد گیرنده) تاثیر بگذارد (نظیر خواندن کتاب ، گوش دادن به یک سخنرانی ، زمین خوردن کودک و فکر کردن در باره یک مطلب و ...) بدین ترتیب تغییرات پایداری که در توانایی افراد بوسیله عواملی به غیر از تجربه بدست می‌آید یادگیری محسوب نمی‌شود.

    تغییرات پایدار غیر تجربه‌ای بیشتر عوامل رشدی را دربر می‌گیرند (نظیر عضلانی شدن ، دندان درآوردن ، تغییرات بلوغ ، پیر شدن و ...).

    یادگیری یا وراثت بحث در مورد نقش یادگیری و وراثت (Inheritance) به سه نظریه متفاوت که هر یک طرفداران خود را دارند؛ منتهی می‌شود.

    گروه اول از این دیدگاه دفاع می‌کنند که "این وراثت است که رفتار و اعمال ما را شکل می‌دهد و یادگیری نقشی زیادی ندارد.

    گروه دوم به نقش مطلق یادگیری تاکید و وراثت را رد می‌کنند.

    اما در دهه‌های اخیر نظریه سومی نیز مطرح گردید که در آن بر نقش "تعاملی وراثت و یادگیری" تاکید شده است.

    هم از لحاظ نظری و هم از دیدگاه تحقیقی نظریه سوم بهترین دیدگاه و راهکار را دارد.

    از دیدگاه این گروه هیچ کدام مطلق نیستند، بلکه آنها کامل کننده یکدیگر هستند.

    "انسان موجودی یادگیرنده است اما انسان چیزی را یاد نمی‌گیرد، مگر آنکه قبلا در ساخت ژنتیکی‌اش ، توانایی‌ها و برنامه ریزی‌هایی وجود ندارند که مستقل از توارث باشد و هیچ رفتاری وجود ندارد که تحت تاثیر یادگیری قرار نگیرد مثلا کودکان بعد از سن معینی شروع به "خزیدند ، ایستادن و راه رفتن" می‌کنند (نقش وراثت) با این حال در ابتدا نواقص و مشکلات زیادی دارند که با گذشت زمان و در اثر تجاربی که بدست می‌آورند، آنها را اصلاح می‌کنند (حش یادگیری) نظریه‌های یادگیری تداعی گرایی (Associationism) تداعی سنت گرایی از ارسطو فیلسوف یونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و با عنوان‌های "شرطی سازی ، نظریه‌های محرک - پاسخ و رفتار گرایی" در آزمایش‌های پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ..." مورد مطالعه واقع شده است.

    این نظریات بر پیوند بین محرک‌ها و پاسخ‌ها تاکید و یادگیری را حاصل آن می‌دانند.

    این نظریات "شناخت ، تفکر " و هر فرآیندی را که قابل مشاهده مستقیم نباشد را مردود می‌دانند.

    یادگیری اجتماعی (Social Learning) نظریه یادگیری اجتماعی شکل دیگری از نظریه‌های تداعی گرا است که در کارهای البرت بندورا (Albert Bandura) و جولیان راتر (Julien Rotter) دیده می‌شود.

    این نظریه‌ها هم بر رابطه "محرک- پاسخ" تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود "متغیرها و عوامل شناخت درونی" واسطه بین "محرک- پاسخ" اعتقاد دارند.

    این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی در روانشناسی است.

    شناخت گرایی (Cognitiveism) تاکید "رویکرد شناختی" معمولا ، بر ادراک (Perception) ، تصمیم گیری (Decision making )، پردازش اطلاعات و...

    است این نظریه‌ها در مخالفت با "تداعی گرایی افراطی" بوجود آمدند.

    در واقع این نظریه‌ها به جنبه‌هایی از فرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریه‌های تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردود اعلام شده بود.

    از نظریه پردازان این حوزه می‌توان با نظریه‌های (Gestalt)، پردازش اطلاعات و ...

    اشاره کرد.

    حافظه و یادگیری به نظر می‌رسد انسان هر چه دارد (منظور پیشرفت‌ها) از برکت وجود حافظه (Memory) دارد.

    در واقع اگر حافظه نبود، شواهدی هم برای وجود یادگیری در دسترس نبود.

    گفته شده اگر حافظه نبود انسان مجبور بود هر لحظه و هر روز روشن کردن آتش را یاد بگیرد.

    بدین ترتیب حاقظه و یادگیری بطور جدایی‌ناپذیری باهم ارتباط دارند.

    حافظه ، یادگیری را با ذخیره کردن تجربیات و یکپارچه کردن آنها تسهیل می‌کند.

    برای ثبت ، نگهداری و بازخوانی موضوعات یادگرفته شده مراحل سه گانه "رمز گردانی (Coding)، اندوزش (Storage) و بازیابی (Retrieval) لازم است.

    و این سه مرحله خود در قالب انواع سه گانه حافظه یعنی حافظه فوری (Immediate Memory)، حافظه کوتاه مدت Short- Term Memory)) و حافظه بلند مدت (Long- Term Memory) مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    فیزیولوژی یادگیری و حافظه تمام اتفاقات مربوط به یادگیری (چه از نوع تداعی و چه از نوع شناختی) و تمام مراحل و فرایندهای مربوط به حافظه در مغز انجام می‌گیرد.

    تحقیقات زیادی درمورد محل و موقعیت نورونهایی که با یادگیری و حافظه در ارتباط هستند، شده است تا به سوالاتی از قبیل "مکانیزم عصبی یادگیری و یادآوری چگونه است؟

    ، چگونه خاطره‌ها نگهداری می‌شوند؟

    و...

    پاسخ داده شود.

    این تحقیات به نظریه‌های زیاد و متفاوتی مانند نظریه تثبیت (Consolidation Theory) ، نظریه سنتز پروتئین (Portion Synthesis Theory) ، نظریه میانجی‌های عصبی (Neurotransmitter Theory) و...

    منجر شده است.

    اما باز هم اطلاعات و آگاهی انسان از فرایند دقیق این اعمال ناقص است و پژوهش‌هادر این زمینه ادامه دارد.

    گستره روانشناسی یادگیری کلید ورود به مطالعات و مباحث روانشناسی مطالعه و آگاهی از روانشناسی یادگیری است.

    روانشناسی یادگیری پایه‌ای برای درک و فهم سایر حوزه‌های روانشناسی است و سایر حوزه‌های روانشناسی نیز از نظریات و تحقیقات روانشناسی یادگیری استفادهای وسیعی می‌برند.

    در کنار این موضوع روانشناسی یادگیری در زندگی روزمره از کاربردی‌ترین حوزه‌های روانشناسی است مدرسه ، آموزشگاه‌ها ، روشهای تربیت کودک ، آموزش رانندگی ، روش‌های درمانی و انتقال تجربیات از نسلی به نسلی دیگر به یادگیری و روشهای آن وابسته هستند.

    چشم انداز این علم این تفکر که "در آینده از اهمیت و جایگاه یادگیری کاسته خواهد شد"، محال است.

    توجه ، مطالعه ، اظهار نظر و نظریه پردازی در حوزه یادگیری و روش‌های آن از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است و به نظر می‌رسد این وضع در آینده هم ، همین باقی خواهد ماند.

    انسان همیشه دنبال روش‌های جدید و بهتری برای یادگیری است.

    در حال حاضر پژوهش‌های مرتبط با "یادگیری شناختی" از پرکارترین و مقدم‌ترین حوزه‌ها است و در آینده هم این حوزه فعالیت بیشتری خواهد داشت.

    روش های نوین یادگیری : آنچه بنده تا کنون مشاهده و تجربه کرده ام به طور اختصار عرض می کنم .یکی از مواردی که در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به کمک (CD) مینی تب تدریس می کند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاکتور های موجود مانند پراکندگی،چارکهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه کرد البتّه تجزیه و تحلیل این فاکتورها به عهده معلّم می باشد.

    از طرفی با توجّه به تجرته ای که دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت کلاس درس ریاضی آزاد به شکلی که مطرح میکنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عنوان را که می خواهد انتخواب کند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح کند سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح کند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.

    من تقریبا ده سال است که در ده دقیقه آخر هر کلاس سعی می کنم یک مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح کنم و یک نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این کار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود که هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی که از ـنها به عمل آمده است این کار مورد تائید اکثر آنهابوده است.

    این کلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است که در کلاس درس معلم امکان آن را ندارد که به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب کتاب و تمرینات آن بپردازد.

    مشکلات دیگر آموزش ممکن است به مسائل زیر مربوط شود: تدریس همکاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت کمبود دبیروغیره.

    استاندارد نبودن کلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان آشنا نبودن بعضی از همکاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن نحوه برگزاری آزمون سراسری تشویق آشنا شدن با روش های نوین یادگیری آشنا شدن با الگوهای یک تدریس نوین قداست علم عادت در یادگیری تغییر یا حذف مطالب کتب درسی قبل از آنکه معلم کتاب را بررسی کرده باشد قدر دانی از آثار و تألیفات همکاران ارجمند ریاضی حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی که راجع به بعضی از موارد توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به کتاب کلیت روش ها و فنون تدریس (آثار.........

    صفوی)بیان می کنم.

    نحوه برگزاری آزمون سراسری یکی از مواردی که در سال های سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی در نحوه تدریس معلم تآثیر می گذارد نحوه پذیرش دانشگاه ها بر اساس آزمون سراسری می باشد و این باعث شده است دانش آموزان کمتر به درک مفاهیم ریاضی بپردازند و از اثبات قضایا و چگونگی بدست آمدن یک فرمول سر باز زنند و تمایلی نشان نمی دهند در کلاس هندسه تحلیلی هنگامی طریقه بدست آوردن فرمول فاصله از یک نقطه از صفحه را تدریس می کردم در پایان یک دانش آموز پرسید آیا اثبات این فرمول در امتحان می آید در آزمون سراسری چه طور ؟من گفتم خیر .ایشان گفت : پس بهتر نبود از اول فقط فرمول را می نوشتید و می گفتید بدین ترتیب جایگزین کنیم و اگر در کلاس نکات تستی مطرح نشود دانش آموزان از کار معلم راضی نیستند پس باید در این مورد فکر اساسی برداشته شود که به مفاهیم توجه شود دیگر آنکه در کتب درسی بدون آنکه قبلاً همکاران کلاسهای مورد نظر را طی کرده باشند .

    قداست علم سه چیز در متن خود از قداست برخوردار است:علم،تقوا،جهاد.و باید سعی کنیم که قداست علم را به دانش آموزان بفهمانیم.

    تشویق قدر دانی از افراد شایسته و نیکوکار و ارج نهادن به شخصیت و اعمال و رفتار آنان بسیار اهمیت داردو فوق العاده در پیشرفت امور مؤثر است ، به گونه ای که ممکن است شخصی بر اثر تشویق دگرگون شود و کاملاً مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و به درجاتی بس عالی ارتقاء یابد و به عکس بی اعتنائی و بی توجهی در برابر اعمال و رفتار پسندیده موجب دلسردی است و سبب می شود که افراد شور شوق و هیجان خود را از برای انجام کارهای نیک و ارزنده و کسب فضائل و محاسن از دست بدهند و رغبتی برای نیل به مقامات عالیه از خود نشان ندهند.

    لذا باید توجه داشته باشیم که مبادا نسبت بهه نیکان و کارهای نیک نوباوگان با بی اعتنائی برخورد نمائیم و ارزش و اهمیتی برای آنان در نظر نگیریم و نیز باید بدانیم که در مسابقات علمی داوری بسیار مهم است چنانکه معلوم است آن کسی که به رأی داور برنده معرفی می شود این برای او امتیاز و تشویق به حساب آمده چه بسا بر اثر داوری عادلانه آن کسی که برنده محسوب شده در زمینه آنچه مسابقه داده به درجات بس عالی نائل شود.

    یادگیری از کتاب تعلیم و تربیت اسلامی یادگیری فرایند تغییر کردن ،تغییر یافتن ،با تغییر پذیرفتن کم و بیش دائمی است یا انجام می دهیم ایجاد می گردد.

    می توان کفت بهترین تعریفی که تا کنون از یادگیری شده است از آن هیلگارد و مارگویز است.این دو روان شناس یادگیری را بدین شرح تعریف کرده اند: «یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبه ثابت،در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر این که این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ داده باشد» خصوصیات این تعریف یعنی تغییر نسبه ثابت ،رفتار بالقوه و تجربه اهمیت بسزا دارد و اینها هستند که این تعریف را از دیگر تعریفهای یادگیری متمایز می سازند .

    با استناد به تعریف فوق بطوری که از کلمه «رفتار بالقوه»بر می آید،باید گفت که یادگیری با عملکرد تفاوت دارد.یادگیری ، بر تغییرات نسبه دراز مدت حاصل از تجربه و تمرین در دلالت دارد .

    در حالی که عملکرد عبارت از تبدیل یادگیری به رفتار است.

    عملکرد،متأثر از عوامل خلق الساعه ، چون انگیزش ، مقتضیات محیط و خستگی است .

    پس بنا به اقتضای این عملکرد ممکن است یک شاخص صحیح یا نا صحیح برای یادگیری باشد.

    راههای یادگیری 1-تقلید:انسان بسیاری از رفتارها و کردارهای خود را در مرحله آغازین زندگی از راه تقلید از والدین و اطرافیان خود یاد می گیرد.

    مثلاً سعی می کند سخن گفتن را با تقلید از دیگران در مورد تلفظ کلمات که در برابرش بارها تکرار شده است یاد بگیرد.به همان گونه که تلاش می کند راه رفتن ، لباس پوشیدن و آداب و رسوم را از کسانی که با او در تماس هستند بیاموزد.

    بدین ترتیب آدمی بسیرای از عادتها و رفتارها را از راه تقلید از محیط زندگی فرا می گیرد.

    کسی که از دیگران تقلید می کند او را الگو و پیشوای خود قرار می دهد و در او نسبت به خود تفوق و برتری احساس می کند لذا از او تقلید می کند و می خواهد که خودش را به مثابه او جلوه گر سازد.

    برای همین است که اعمال و رفتار افراد برجسته مورد توجه و تقلید دیگران قرار می گیرد و نظر ایشان را به خود جلب می کند.

    مثلاً والدین و اطرافیان چون در نظر کودک مهم و با عظمتند مقتدای او هستند و نیز پیامبران اسوه دیگرانند.

    2-آزمایش علمی و آزمایش و خطا: آدمی از راه تجربه علمی در رویاروئی با مشکلات گوناگون زندگی و تلاش برای حل و غلبه بر آنها به فراگیری می پردازد.

    او در مراحل زندگی پیوسته با مسائل تازه ای برخورد می کند که پیش از آن نیاموخته است.

    در این هنگام می اندیشد که چه چاره ای در برابر آنها به کار برد و چه رفتاری داشته باشد.وی در چنین مواردی طوری عمل می کند ککه در شرایط مختلف دفتارهای گوناگون داشته باشد که البته در برخی موارد دچار اشتباه می شود.بدین ترتیب آدمی همواره از طریق آنچه روان شناسان آن را آزمایش و خطا می نامند چگونگی برخورد با مسائل جدید و راه حل مشکلاتی را که عملاًدر زندگی با آنها مواجه می شود می آمورد.

    3-تفکر و مشاوره: انسان از طریق تفکر و مشاوره به یادگیری می پردارد زیرا وقتی درباره مشکل خاصی فکر یا مشاوره می کند در واقع به نوعی آزمایش و خطای ذهنی دست می زند.

    او با این کار در ذهن خود یا با استمداد از آرای دیگران راه حلهای گوناگون آن مشکل را مورد بررسی قرار می دهد و راه های اشتباه و غیر متناسب را رد می کند.

    بنابر این انسان از طریق تفکر و مشاوره برای رسیدن به هدف خود به راه های جدیدی پی می برد و به نوآوریها و ابداعهای تازه ای راهنمائی می شود .

    به همین دلیل روان شناسان جدید این نوع یادگیری را «عملیات عالی یادگیری»می نامند.

    4- انگیزه: انگیزه در امر یادگیری اهمیت فراوانی دارد.

    اگر برای دست یابی به هدف مشخص انگیزه ای نیرومند وجود داشته باشد انسان تلاش می کند که راه های درستی برای یادگیری و رسیدن به هدف خویش پیدا نماید.و چنانکه با مشکلی مواجه می شود با کوششی هر چه تمامتر به حل آن مشکل می پردازد تا سر انجام راه حل مناسب را بیابد.

    5- پند گرفتن از رویدادهای مهم تاریخ: یکی از عواملی که تحریک انگیزه یادگیری وجلب توجه آدمی کمک می کند رویدادها و حوادث و مشکلات مهمی است که وجدان مردم را تحریک می کند و توجهشان را بر می انگیزد.

    معمولاً بر اثر تحقق این گونه رویدادهای مهم آمادگی دارند تا درس و پندی را که در آنها وجود دارد بیاموزند .

    6- تکرار : یکی از راه‌‌های یادگرفتن و به خاطر سپردن تکرار است و عرضه مکرر اندیشه‌ها و آرا به افراد معمولاً به استقرار این اندیشه‌ها و نظرات و تثبیت آنها در اذهانشان می‌انجامد.

    7- توجه : مسأله توجه در یادگیری عامل مهمی به حساب می‌آید ؛ مثلاً اگر انسان به یک سخنرانی توجه نکند نمی‌تواند مضمون و مفاد آن سخنرانی را درک نماید و در نتیجه نمی‌تواند در آینده مطلبی را که در سخنرانی بیان شده به یا‌د‌ آورد .

    به همین دلیل معلمان و مربیان همواره می‌کوشند که در شاگردان خود حالت توجه و دقت به وجود آورند تا درس را کاملاً درک کنند و یاد بگیرند.

    8- مشارکت پی‌گیرانه : برای یادگیری مهارتهای حرکتی لازم است یادگیرنده به تمرین عملی مهارتها بپردازد تا یادگیری کامل حاصل شود تمرین عملی نه تنها در یادگیری مهارتهای حرکتی مهم است که در یادگیری علوم نظری و رفتارهای اخلاقی و فضایل و ارزشها و آداب و رفتار اجتماعی نیز اهمیت دارد ؛ زیرا انسان کاری را که می‌خواهد یادبگیرد اگر خودش انجام دهد به سرعت و دقت یادگیری او کمک می‌کند .

    نتایج یک تحقیقات تجربی این مسأله را روشن کرده‌است که افرادی که برخی از کلمات مقابل خود را خود می‌خواندند در حفظ آنها سریعتر و موفقتر ازکسانی بودند که تنها معلم یا مسئول آزمایشگاه آن کلمات را برایشان می‌خواند و آنها گوش می‌دادند و نیز آنان موفقتر از کسانی بودند که معلمان ضمن خواندن کلمات تصویر همان کلمات را برای آنها روی پرده به نمایش می‌گذاشتند .

    نتیجه این آزمایش اهمیت مشارکت پی‌گیرانه را در امر یادگیری نشان می‌دهد.

    9- توزیع یادگیری : تحقیقات تجربی روانشناسان معاصر ثابت کرده‌است که توزیع یادگیری یا تمرین آن ، در فاصله‌های زمانی دور از هم که در خلال آن فرصتهایی برای استراحت فراهم شود به سرعت یادگیری و تثبیت آن در حافظه کمک می‌کند.

    این تحقیقات همچنین روشن کرده‌است که یادگیری با استفاده از روش‌ توزیع بسیار بهتر از یادگیری به روش متمرکز است.

    روش متمرکز روشی است که در طول مدت زمانی پیوسته و بدون فاصله‌های استراحت صورت می‌گیرد.

    عادت : هر گاه کسی یک موضوع علمی یا یک کار عملی را آنقدر تکرار کند که در مراحل بعدی انجام و فهم آن بدون هیچگونه وقفه و درنگی صورت گیرد می‌گویند به آن عمل یا فهم آن مطلب عادت کرده‌است.

    بنابراین عادت ورزیدگی قبلی موجب سرعت فهم و پیشرفت کار است که به میزان قابل توجهی در کیفیت فهم و سرعت درک و عمل تأثیر دارد.

    تمرین و ورزیدگی و تکرار فراوان این نتیجه را دارد که واکنش و تأثر را تا اندازه‌ای غیر عادی و خودبخود می‌سازد.

    در این صورت است که عادت به وجود می‌آید و باعث می‌شود که مطالب بدون هیچگونه مانع و زحمتی مفهوم و میسر گردد.

    الگوهای یک تدریس نوین از کتاب کلیات روشها و فنون تدریس بنا به تعریفی که جویس و ویل از الگوی تدریس بیان کرده‌اند: الگوی تدریس یک طرح کلی یا الگویی است که دانش‌آموزان را در امر یادگیری انواع دانشها ، نگرشها و مهارتها یاری می‌دهد .

    یک الگوی تدریس به طوری که گفته خواهد شد از یک پشتوانه نظری یا فلسفی برخوردار است و همچنین در بردارنده مراحل ویژه‌ای از تدریس است که برای دست‌یابی به نتایج مطلوب تربیتی طراحی شده‌است .

    اکنون یک نوع الگوی تدریس را معرفی می‌کنم: الگوی تدریس به روش کاوشگری گروهی الگوی کاوشگری گروهی از اندیشه‌های جان دیوئی ، هربرت تلن ، ویلیام هرد کیلپا تریک و گرودون هولفیش و فیلیپ اسمیت نشأت گرفته‌است .

    این الگو از فرآیندهای مبتنی برآ‍زادی و روش علمی تشکیل یافته‌است و معلم هنگام آموزش به شیوه کاوشگری گروهی مراحل زیر را دنبال می‌کند : برای ایجاد انگیزه دانش‌آموزان را با یک مسئله مواجه می‌سازد.

    به دانش‌آموزان به اندازه کافی فرصت می‌دهد تا پیرامون مسئله فکر کنند واکنش نشان دهند و اظهارنظر نمایند.

    فعالیت‌ها را با فهمیدن مسئله و کاری که باید صورت گیرد گروهبندی افراد، طرز کار گروهها،‌در نظر گرفتن جا و مکان برای فعالیت‌های گروهی ، تعیین و تدارک وسائل ، مواد ومنابع و تعیین دقیق وقت سازماندهی می‌کند.

    گروه‌ها مطالعات خود را انجام می‌دهند.

    گروه‌ها پیشرفت کار خود، مراحل کار و نیازهای گروهی را گزارش می‌دهند و به گزارشها گوش می‌دهند و به سایرین کمک می‌کنند.

    در صورت لزوم کار گروهی در زوهای دیگر دنبال می‌شود.

    یک معلم به طور خلاصه باید با استفاده از الگوی آموزش مستقیم مراحل زیر را طی کند : مرور یادگیری قبلی بیان هدف درس توضیح یا نمایش مفهوم یا مهارتی که بایستی آموخته می‌شد با استفاده از اشیاء عینی.

    کنترل میزان درک و فهم دانش آموزان.

    دادن تمرین گروهی و راهنمایی آنها .

    طرح سوال‌های کوتاه جواب برای حصول اطمینان از فهمیدن.

    ارائه بازخورد در موارد لازم .

    ارائه تمرینهای اضافی.

    نظارت بر کار دانش‌آموزان و کمک به آنها در موارد ضروری .

    ارائه تمرین مستقل.

    ارزشیابی از کار دانش‌آموزان .

    موانع یادگیری و پیشنهادات جهت رسیدگی به آنها مانند 1) تدریس بیش از حد بعضی دبیران 2)استاندارد نبودن کلاسها از نظر تعداد دانش‌آموزان 3) آشنا نبودن با فن‌آوری و تکنولوژی در مورد بعضی همکاران 4)نحوه پذیرش دانشگاه‌ها 5)تشویق 6)قداست علم 7)عادت در یادگیری 8)تغییر یا حذف بخشی از کتب درسی بدون گذراندن دوره ضمن خدمت مربوط به آن .9)قدردانی از آثار و تألیفات دبیران ریاضی 10)حذف امتحان تنهائی در پایه‌های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی .

    تشکیل کلاس‌های آزاد ریاضی با شرایط ذکر شده در متن مقاله جهت ایجاد انگیزه‌‌،شور، نشاط و نوآوری در دانش‌آموزان.

    برگزاری کلاسهای ضمن خدمت قبل از تغییر کتب درسی.

    معرفی یک الگوی تدریس نوین به روش کاوشگری گروهی مهارتهای یادگیری نظریه های یادگیری اصولاً هر فعالیتی یک مبنای نظری دارد که منتج از یک سری تحقیقات و تابع یک اصول و شناخت کلیت یافتهای است .

    نظریه به معنای وسیع عبارتست از تعبیر و تفسیر حوزه ای از شناخت .

    در نتیجه براساس این تعریف، نظریههای یادگیری اصول کلیت یافتهای هستند در زمینه یادگیری و شرایط آن .

    یعنی نظریههای یادگیری در واقع تحلیل کننده شرایط یادگیری است .

    بسیاری از معلمین و دانشجویان بین نظریه و فرضیه تفاوت قائل نیستند یا اشتباه میکنند وقتی میگوییم فرضیه یعنی یک راه حل احتمالی علمی مسأله در برابر یک مسألهای که هنوز صحت و سقم آن تأیید و یا رد نشده است .

    اما نظریه ها مجموعه ای از معرفت و دانش بشری هستند در حوزهای از مطالعات که دقیقاً به اثبات رسید ، این نظریه یا مجموعه تحقیقات یک کلیات دارند که مجموعه آنها را شامل میشود .

    در واقع بر اساس آن کلیات است که شما میتوانید یک فعالیت را تعریف و تفسیر کنید بنابراین به معنای تأیید نشده هستند ، اما به این معنی نیست که مطلق باشد ، همین است و دیگر عوض نمیشود ، خیر .

    پس نظریه قابل تغییر و تحول هست.

    در نظریه مجموعه عوامل در اختیار محقق نیست مخصوصاً در تحقیقات علوم انسانی و گیاهی ، گر چه اکثر نظریههایمان در روانشناسی تربیتی و یادگیری بر اساس تحقیقاتی است که در آزمایشگاه صورت گرفته و دقیقاً همان مراحل کنترل که در بقیه تحقیقات وجود دارد در اینجا حاکم است ولی با این حال ما نظریه را بعنوان یک قانون و قطعیت نگاه نمیکنیم ولی نتایج تأیید شده و پذیرفته شده بر اساس کار محقّقان است .

    نظریههای مختلفی در زمینه یادگیری وجود دارد که ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .

    حوزه رفتار گرایی یا نظریههای شرطی حوزه نظریههای شناختی دیدگاه این دو نظریه در مورد یادگیری و حتی در زمینه آموزش کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند.

    حال این سؤال مطرح میگردد که اگر یادگیری یک مفهوم مشخص است ، پس چرا این همه نظریههای مختلف وجود دارد و نقد زیاد شده است ؟

    دلیل آن اینست که محقق و روانشناس بر اساس دیدگاه خود و یا از منظری که به یادگیری نگاه میکند آنرا تعبیر و تفسیر میکند بنابراین نگاه او درست است و غلط نیست .

    او از یک زاویه نگاه میکند اما باید یادآور شد که نظریه نمیتواند بازگو کننده تمام مجموعه فرآیند یادگیری باشد .

    اگر چه مقوله بحثمان در این حوزه و حیطه نیست و عزیزان باید به کتاب روانشناسی تربیتی و یادگیری مراجعه کنند .

    اما چون در جلسه قبل بحث ما تدریس و یادگیری بود لذا باید از نظریه یادگیری تا حدودی آشنا باشیم .

    در نظریه رفتارگرایی افراد زیادی را دیدید که معروفترین آنها اسکینر و پاولف میباشند.

    اما آنچه در روانشناسی تربیتی بیشتر مطرح میباشد اسم اسکینراست که مترادف شده با رفتارگرایی رفتارگرایان اصولاً یادگیری را عبارت از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک و پاسخ در سیستم عصبی فرد میدانند .

    اینها معتقدند یک نوع رابطه و پیوند عصبی بین محرک و پاسخ است که در فرد تغییر ایجاد میکند .

    البته دیدگاهها متفاوت است که مشهورترین آنها شرطی شدن کلاسیک یا شرطی شدن پاولوفی و یا شرطی شدن واکنشی است و دیگر نظریه شرطی شدن فعال است که بیشتر بنام اسکینر است ، که ما سعی میکنیم برای نمونه اشاره کنیم .

    و بعد این نظریهها را تحت عنوان الگوهای یادگیری دنبال کنیم.

    حال سؤال اینجاست که چرا ما نظریهها را تحت عنوان یادگیری دنبال کنیم ؟

    میگوئیم چون میخواهیم کاربرد آن را بررسی کنیم بهمین دلیل نظریهها را تحت عنوان الگوهای یادگیری ذکر میکنیم .

    پس از دیدگاه رفتارگریان یا شرطی شدن ، یادگیری یا تغییر عبارتست از ایجاد و تقویت رابطه بین محرک و پاسخ در حالی که در نظریه شناختی برعکس است .

    آنها معتقدند یادگیری ناشی از شناخت، ادراک و بصیرت است اما به هیچ وجه شناختیها منکر نظریه رفتارگرایان نیستند چون هر کدام از آنها از زاویهای به قضیه نگاه میکنند به قول مولوی « هر کسی از دید خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراین هر کس نظر خودشان را بیان میکنند .

    برای نمونه از رفتاریها ، نظریه سورنلایت و از شناختیها هم نظریه « برونر » را مطرح میکنیم و تیتروار آنرا مورد بحث و بررسی قرار میدهیم .

تکنولوژي آموزشي درعرصه هاي متعدد کارايي خود را نشان داده است. هر فرد، سازمان يا نهادي که از روشهاي پيشنهادي علم تکنولوژي آموزشي بهره گرفته، بيش از پيش بر بهره وري و اثر بخشي خود افزوده است. تکنولوژي آموزشي در آموزش و پرورش به سان چراغي است که د

يادگيري تغيير نسبتا دايمي در رفتار است که در نتيجه تمرين حاصل شده است. تغييراتي در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرين) ، با شرايط موقت جاندار (مثل خستگي يا حالات ناشي از مصرف برخي داروها) باشند مشمول اين تعريف نمي‌شود نقش يادگيري در همه صحنه‌هاي زندگي نما

دید کلی اینکه چه ارتباطی بین هیجانات ما تغییرات بدنی ما وجود دارد؟ وقتی می‌ترسیم، چه نوع تغییرات هورمونی در بدن اتفاق می‌افتد؟ وقتی فکر می‌کنیم چه قسمتهایی از مغز فعال هستند؟ آیا جای مشخصی در مغز برای حافظه وجود دارد که مطالب بخاطر سپرده شده در آنجا ذخیره شوند؟ وقتی فردی دروغ می‌گوید، چه تغییراتی در او بوجود می‌آید؟ آیا از این تغییرات برای کشف دروغ افراد می‌توان استفاده کرد؟ آیا ...

روانشناسي يادگيري روانشناسي يادگيري (Learning Psychology) هيلگاد روانشناس آمريکايي در يک تعريف جامع يادگيري را اينگونه تعريف مي‌کند: " يادگيري يعني؛ تغيير نسبتا پايدار در رفتار که بر اثر تجربه در توانايي‌هاي بالقوه فرد بوجود مي‌آيد."

روانشناسي يعني : " مطالعه رفتار" يا " مطالعه علمي رفتار موجود زنده" ،" مطالعه علمي رفتار و فرايند هاي رواني " ، علمي که رفتار و زيرساختهاي آن، يعني فرايندهاي فيزيولوژيکي و شناختي را مطالعه مي کند و در عين حال حرفه اي است که در آن از دانش حاصل براي ح

مقدمه با توجه به تعریفی که از یادگیری می‌شود و آن را تغییرات کم و بیش دائمی رفتار در نتیجه تجربه می‌دانند، می‌توان تصور کرد که با انواع یادگیری در زندگی مواجه خواهیم بود، به این دلیل که فرد از زمان تولد تا سالمندی تجارب مختلفی در حوزه‌های مختلف کسب می‌کند. تلاشهای مکرر برای راه رفتن ، سخن گفتن ، غذا خوردن ، ارتباط با همسالان ، دفاع از خود ، مطالب آموزشگاهی ، مهارتهایی مثل ...

رنگها بر نیازهای روحی-روانی، شرایط یادگیری، کنترل رفتارهای خشمگینانه، احساسات، درمان افسردگی و اختلالات یادگیری و سطح انرژی اثر دارند.رنگها در کنترل نبض، تپش قلب، فشار خون، اشتها و حتی خواب مفید هستند و همچنین در درمان بیماریهایی مثل میگرن، سرطان، اعتیاد و امراض پوستی و حتی تومورهای مغزی اثر دارند. رنگها در هر جا از دنیا و به تناسب فرهنگ و عرف هر جامعه معانی متفاوت و حتی متضاد ...

چکیده تحقیق «ماز پیترسن»: آزمایش ماز ذهنی پیترسن می باشد که در این آزمایش می خواهیم بدانیم که کوشش و خطا چه تأثیری روی یادگیری فرد دارد. در این آزمایش ما به یک ماز نیازمندیم که ماز ذهنی پیترسن « برای بزرگسالان» می باشد. این ماز که از 12 شاخه تشکیل شده است و یک شاخه نیز برای ورود به راه اصلی وجود دارد. شاخه ها در امتداد یکدیگر قرار دارند به طوری که هر شاخه « شاخه قبلی» خود را قطع ...

اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی می‌شود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینه‌ها نمود یافته است. آن چه در پی می‌آید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های ...

چکيده: آموزش درس رياضيات از دغدغه‌هاي اصلي معلمان اين رشته مي‌باشد و با توجه به اينکه درس رياضي در بسياري از مطالب حالت انتزاعي دارد پرداختن به اين درس تا حدود زيادي توان ذهني بالقوه دانش‌آموزان را مي‌طلبد تا آن‌ها را به متفکراني خلاق و حل‌کننده‌ي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول