ما ضمن معرفی دو تا الگو که اشاره کردیم هر کدام ویژگی خاص خودشان را
ندارند و هرکدام معایب و محاسن خاص خود را دارند.
الگوی پیش سازمان یافته معلم مدار است .
و شاگردان چندان اختیاری ندارند معمولاً بچه ها ردیف مینشینند.
تعامل در کلاس کم و منبع محدود است.
در الگو دوم این محدودیت در تعامل وجود داشت روش و متولوژی یاد میگرفتند، ولی گفتید ، زمان جائز اهمیت است و مهارت معلم خیلی مهم اس و نمیشود خیلی افقی در سطح و سیع روی اطلاعات و در خصوص یک موضوع کار کرد.
حالا من نمیخواهم اینجا تفکیک کنم ولی اشاره میکنیم.
فلان روش مربوز به کجاست؟
ولی بعضی از روشها چون زمان محدود است.
ما بعضی از روشها را که در هر یک این الگوها جای میگیرند بررسی میکنیم .
اولین روشی را که در قالب و چارچوب الگوی پیش سازمان دهنده میتواند مؤثر و مطرح باشد روش سخنرانی است ، روش سخنرانی چه موقعی است که من میخواهم یک موضوع علمی را میخواهم با بیان شفاهی در یک جمع دانشآموزان در یک جمع دانش آموز در کلاس مطرح کنم و در این زمینه و برای این روش نقد بسیاری شده است.
چه مثبت و چه منفی :
جه مثبت و چه منفی و بعضی میگویند شاگرد منفعل.
معلم فعال بعضی میگویند نه خیر آنهایی که میگویند شاگرد منفعل است.
خودشان توانایی تدریس را ندارند.
مخصوصاً یکی ار علماء، در کتاب خود این را مطرح میکند مخصوصاً یکی از روانشناشان معاصر آقای دیج وبن لاینر در کتاب خود اشاره میکند.
از شاگردان میپرسد ؟
اگر در کلاس تعداد دانش آموز (40) نفر یا بیش از چهل نفر باشد چه روشی بکار میگیری.
و بعد میگوید اگر دانشجویی ؟؟؟
غیر از روش سخنرانی بگوید میگویم اشتباه میکنی .
روش سخنرانی چیست و ما چه کار باید بکنیم
واقعیت این است که برای هر روشی اشاره کردیم که روش تجویزیاند.
از یک موقعیت به موقعیت و از درس به درس دیگر فرق میکند.
حتی از یک شاگرد به شاگرد و طیف دیگر .بنابراین ما باید دقت کنید در کجا روش سخنرانی را بکار ببریم .
کلاسهای پرجمعیت ، مباحثی نظری، مباحثی که ما هنوز ما نباید جدید و مکتوب نداریم و فیلم تهیه نشده است .
واقعیت دیگر این است که علیرغم اینکه برخی از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت با روش سخنرانی مخالفند وی من به جرأت میگویم.
50 درصد فعالیت دنیا را در سیستم اکادیمیک و مدرسه این روش.
حداقل بصورت ترکیبی این روش وجود دارد.
به همین دلیل یک مروری بر این روش خواهیم کرد تا ببینم مراحل اجرایی این روش چیست ؟
مرحله اول : مرحله آمادگی است همین جور وارد کلاس شدن هر چه دل آدم بخواهد صحبت کند بدون منابع بدون مآخذ معتبر سخنرانی نیست.
بنابراین اگر معلم تصمیم بگیرد از شیوه – سخنرانی استفاده کند اولین فکری که به ذهنش میرسد این است که آیا آمادگی علم و مطالعه لازم را دارد.
آیا زمان برای کسب اطلاعات جدید دارد یا نه اگر نتواتند مطالب جدید جمعآوری کند یا بقول سورونلایت ، اگر مفاهیم او از تازگی برخوردار نباشد اثر خود را از دست میدهد بنابراین فرد باید آماده باشد از نظر اطلاعات .
گام دوم: آمادگی عاطفی است : آمادگی عاطفی کی پیش میآید .
وقتی من میخواهم وارد کلاس بشوم ، نمیدانم عزیزان هیچ موقع اولین بار سخنرانی کردند .
ممکن است آدم تعادل خود را از دست بدهد.
ضربان قلب زیاد شو د.
ولی این حالتهای عاطفی باید کاملاً راحت باشد .
حالا چه کار کنیم که این آمادگی را بدست آوریم .
این نیاز به تمرین و تکرار دارد در کلاسهای مختلف کم کم فرد آن حالت عاطفی را بدست میآورد.
ولی اگر خیلی متبدی است بعضیها راههایی را پیشنهاد میکنند .
مثلاً شما میتوانید برای دوستان خود همین مبحث را برایشان سخنرانی کنید.
آنها سربهسرتان ه میگذارند و شوخی میکنند.
آیا میتوانید در این کش و قوس این تعامل موفق بیرون بیائید یا نه و بعد میتوانید وارد جمع شوید و سخنرانی کنید بعد سخنرانی خود را ضبط کیند .
بعد خود شنوده خودتان باشید .
آیا درست مطرح کردید منظم بود یا نه و حتی بعضیها توصیه میکنند جلوی آینه بایستید و سخنرانی خود را ببینید ولی من توصیه نمیکنم اگر والدین ببینتد نگران میشوند ولی این تمرین بسیار مؤثر است .
ضبط کردن صدا و خود گوش دادن یا آن شکل خود را درآینه دیدن تنها کلمات نیست بلکه حرکات من و نحوه و ایستادن من همه میتواند در انتقال معنا کمک کنند.
این مرحله آمادگی عاطفی، آمادگس تجهیزاتی : من اگر بخواهم سخنرانی کنم امکانات میخواهم .
تخته میخواهم .
میکروفون میخواهم .
باید این تجهیزات برایم فراهم باشد و گرنه ارتباط من با مخاطبم صورت نمیگیرد.
این مرحله آمادگی است که هنوز وارد کلاس نشدم : اما مرحله دوم ، مقدمه سخنرانی : من وار کلاس شدم .
آیا بلافاصله باید به ارائه محتوا بپردارم .
بعضیها میگویند خیر .
اولن گام این است که رابط برقرار کنم با شاگرد .
این هم نمیشود دستور العمل از قبل نوشت که چه چیزی ارتباط برقرار کرد شما روحیه بچه ها را میشناسید .
یک معلم بایک طنز با یک جمله یا سؤال ارتباطی را بین خود و بچه ها برقرار میکند.
چرا؟
بچه ها که از بیرون میآیند و یا در جمع نشستند ممکن است هنوز تمرکز گوش کردن به حرفهای شما را نداشته باشند .
این ارتباط ایجاد رابطه میتواند موضوعی خیلی کوتاه ولی خارج از بحث باشد ولی این راتباط باید صورت گیرد.
توجه شاگردان به موضوع بسیار مهم است که من علایق و رغبت بچه ها را بشناسم.
بعضی از این سیاستمداران دنیا گاهی میگویند هیتلر سخنران خوبی بود .
روحیه روانشناختی خوب دارند.
اوایل بحث دو سه جمله را اصلاح میکنند میبینند کجاها مردم دست میگذارند.
متوجه میشدند این برایتان حائز اهمیت شروع میکنند در آن زمینه بحث کردن، در کلاس درس هم معلم باید روحیه بچه ها را بشناسد.
در چه زمینه هایی بچه حتی در آن خاص به چه نوع بحثی بیشتر علاقهمند جهتگیری کند در آن زمینه و ایجاد انگیزه با سؤال با مسائل مختلف .
بیان صریح هدفها و توصیه میکنم از اول به بچه ها بگویید هدفتان چیست؟
بعد از پایان سخنرانی چه انتظاری از آنها دارید، چه مطالبی را باید نتیجهگیری بکنند.
استفاده از پس سازمان دهندهایی که اشاره کردم میتواند به شما کمک کند از همین جلب توجه و مخصوصاً پیشآزمون .
مثلاً در یک سخنرانی دوساعت اول من ممکن است 5 دقیقه اول برای جلب نظر دانشآموزان سؤالاتی را برای بچه ها مطرح میکنم .
بچه ها یک ربع به شما فرصت میدهم که فکر کنید و به این سؤالات پاسخ دهید.
بعد میگویند استاد ما انیها را نخواندهایم نمیتوانیم به اینها جواب بدهیم .
همینجا به عنوان یک انگیزه اشکال ندارد این سؤال پیش شما باشد .
بحث امروز من درباره این سؤالات است.
شما اگر دقت کنید به بحث و صحبتهای من میتوانید اینها را بعداً بنویسید این که انگیزه ایجاد میکند.
سؤالات را نگه میدارد در پایان اینها را جواب میدهم .
هم به عنوان ارزشیابی میتوانم از آنها استفاده کنم و هم به عنوان یک محرک شیوه های است که هم میتواند استفاده کند.
این مرحله مقدماتی است که من رابطه مطلوب را با شاگرد ایجاد کنم در مرحله سوم ارائه متن سخنرانی است : حالا میخواهم سخنرانی خود را شروع کنم چه کار باید کرد در سخنرانی چندنکته را باید خیلی توجه کرد که آن جامعه بودن محتوا است.
در آن مقدمه اهداف را میگویم چه موضوعاتی را باید توجه کنید حالا در سخنرانی باید محتوایی را ارائه بدهم که دقیقاً تمام اهداف من را بپوشاند.
یعنی شاگرد احساس کند این سخنرانی تمام آن اهداف را پوشش داده و میتواند الان نتیجهگیری و بحث کند و میتواند پوشش بدهد به آن اهداف واحساس کند به آن اهداف رسیده است.
دوم سازماندهی منطقی محتوا است .
گاهی خودم برام پیشآمده درجایی سخنرانی کردم و بعد وقتی گوش دادم خندهام گرفته .
جملات من مبتدا و خبر نداشت.شاید در همین برنامه احساس بکنید.
یا گاهی از ریل خارج میشود یک مرتبه در حین سخنرانی موضوعاتی مطرح میکند که ربطی به موضوع سخنرانی نداشته این سازماندهی منطقی به من یاد میدهد چه جوری رابطه کل با جزء ،چه جوری اجزای را با هدف تطبیق دهم، چه جوری تسلسل بدهم ، چه جوری اگر بخواهم یک سخنرانی مقایسه انجام بدهم هیچگونه این تضادها و تشابهات را مطرح کنم مثل دانه های یک تسبیح یا زنجیر باید سخنرانی من پیوسته و سازماندهس داشته باشند.
عزیزان میتوانند در همین کتاب مهارتهای آموزشی انواع سازماندهی آموزش را در آنجا مطالعه کنند.
باز نکتهای که در اینجا بعد از سازماندهی باید خیلی به آن توجه کنید استمرار سازماندهی است .
ممکن است من به عنوان معلم در اول کلاس توجه شاگردان را جلب کنم .
اما نتوانم استمرار ببخشم و بعد از نیم ساعت بچه ها آن توجه لازم را نداشته باشد در استمرار توجه چه کار باید بکنیم .
حداقل توجه بچه ها را به سخنرانی جلب کنیم .
یکی از نکات تعییر دادن محرک است.
یعنی چه؟
مثلاًدیدید بعضی از بچه ها علاقهمند به امتحان هستند معلم حتی به عنوان شوخی و واقعیت بگوید : بچه ها امروز ما مهم است و ممکن است تعدادی از سؤالات پایان ترم ار همین مبحث باشد.
شما همین جمله را در کلاس بگویید.
یک مرتبه خود کارها درآمده و دارند یاداشت میکنند.
ارزشیابی یک محرک است شما شناختی که از شاگرد خود دارید میتوانید از محرکهای مختلفی استفاده کیند و محرکها را تغییر بدهید از یک محرک به محرک دیگر.
دوم کانالهایی ارتباطی آدم و قتی به یک سخنرانی بطور مدام گوش میدهید خسته میشود ، گوش اشباح میشود.
من به عنوان مفسران میتوانم از یک تصویر و فیلم نمودار به تناسب ؟؟
عوض کنم .
بلافاصله متن کانال را از گوش به چشم تغییر میدهم و همین امر آن حالت خستگی و یکنواختی را کاهش و یا حذف میکند.
فعالیت جسمی : در یک نقطه و ایستادن و نگاه کردن به تعدادی از دانش آموز و گوشهای از کلاس و با تن صدای یکنواخت مسلم است که این را از فضای فعالیت خارج میکند .
معلم باید حرکاتی متناسب با درس داشته باشد.
چه حرکات دست .
چه حرکات جسم .
اما توصیه صریح من این است که حرکات بطوری نباشد که شاگردان بجای آنکه به مفاهیم شما توجه کنند به حرکات توجه نمایند.
گاهی دیدید بعضی از معلمین کلاس را طی میکنند و بچه ها مثل پاندول ساعت به معلم نگاه میکنند.
یادش بخیر ، بزرگواری را یک روز دعوت کردیم که در دانشگاه ما سخنرانی کند.
ایستاد و سخنران هیجانی شد پشت کرد به بچه ها ورو کرد به دیوار و شروع کرد به دیوار مشت زدن، بچه ها خندیدند ، به مدت 10 دقیقه ارتباط قطع شد دیگر کسی حرف نداشت و به حرکات وی توجه میکرد ، این نوع حرکات اختلال ایجاد میکند .
موانع ارتباطی میشود .
تن صدا بسیار مهم است : معمولاً برخی از این کتابها و بعضی از این منابع تعلیم و تربیت اشاره میکنند که صدای خانمها گوش را زودتر اشباع میکند.
بهمین دلیل خیلی ا ز آقایان به صدای حرف خانمها گوش نمیدهند شاید دلیل آن به همین دلیل باشد.
ولی دقت کنید تن صدای زیر گوش را سریعتر اشباع میکند، تن صدای بم گوش را دیرتر اشباع میکند اما در مجموع اشاره کردند چه تن صدا زیر و یا بم باشد .
اگر فرکانس یکنواخت باشد گوش را خسته و اشباع میکند و فرد را از صحنه خارج میکند شور و حرارت سخنران ، البته تنها حرکات نیست بلکه آن حالات عادی چهره است ما بحثی را در تکنولوژی آمورشی در فرایند ارتباط داریم .
آیا این حالت در کلاس صادق نیست.
فرض کنید دانشجوی نشسته مسن است و خسته و بیرمق، مطمئن باشید هرچقدر شاگردان فعال باشند این حالت او به آنها سرایت پید ا خواهد کرد .
برعکس شما همه فعال باشید .
بچه ها نشسته مثل مجسمه نه حرف میزنند و نه سؤال میکنند بیحال و بیرمق که معمولاً در اکثر کلاس هست.
آیا معلم فعال میتواند به فعالیت خود ادامه بدهد این تعامل احساس در آن شکل میگیرد و یک آزمایشی را یکی از روانشناسان انجام داد خیلی جالب بود.
من دانشجویی را وادار کردم در حیاط مدرسه وایستاده و به برج کلیسا نگاه کند.
بعد از چند دقیقه دیدم 20 نفری دور آن جمع شدند .
بعد دانشآموز برگشت به آنها گفت به چه چیز دارید نگاه میکنید ، هیچ کس نمیدانست به چه چیز دارد نگاه میکند.
این تعامل احساسی است.
بنابراین معلم باید با شور و حرارات در کلاس درس حاضر شود تا شاگردان را دچار سستی و بیحالی نکند پرسش و پاسخ در سخنرانی ، سخنران لازم است دائماً سؤال کند ذهن را فعال کند.
چون هر سؤال برانگیزانند برای من حرکت ایجاد میکند ذهن را فعال میکند.
اما سؤال باید بگونهای مطرح بشود که واقعاً برانگیزاننده باشند، حتی سکوت سخنران در ضمن اینکه دارد سخنرانی میکند چند ثانیه سکوت اختیار کند.
یک مرتبه کانال عوض میشود فرد میگوید چرا؟
همین آن خستگی گذشته را از بین میبرد و صدها نکات دیگر که اگر سخنران در ضمن سخنان به آن توجه کند میتواند مؤثر کند، درس خود را و نکات چهارم جمله بندی آخرین مرحله سخنرانی جمله بندی و نتیجهگیری بهرحال در ضمن صحبت کردن چون ارتباط، ارتباط کلامی است، گاهی اوقات براساس موانع ارتباط از کلاس خارج میشود.
برای اینکه این اطلاعات قطع شده را بهم وصل کنیم این اطلاعات را باید جمعبندی کرد.
اما حالت جمع بندی خیمه حالت است.
1- جمع بندی توسط خود معلم انجام میگیرد فشردهای از مباحثی که مطرح شد.
2-جمع بندی شاید توسط خود شاگرد انجام گیرد.
حتی با یک سؤال، از شاگرد میخواهیم بگوییم که مجموعه بحثی که دانستیم چه بود .
یا حتی با یک تمرین در ریاضی، یک را میآوریم و در حل آن تمرین خود شاگرد تمامی آنها را میگوید.
اما یک نوع جمعبندی داریم بنام جمعبندی اتفاقی مخصوصاً در دروسی مثل علوم تجربی.
یک حادثه اتفاق میافتد .
مثلاً امروز درس ما در مورد بن پایان و یا جوندگان است .
وقتی بحث معلم تمام شد.
ناخودآگاه و شاید پیشبینی کرد یکی از این بندپایان در کشو میز وجود دارد.
این را بنوعی در کلاس میآورد بچه ها بگوییم شاید یک تعدادی از بچه ها بترسند و یک عده بخندند .
معلم بگوید راستی بچه ها خیلی خوب شد بحث ما درباره این موجودات بود .
این نمونهای از بندپایان و شروع میکندبه تمام آن حرفهایی که زده ، یک پدیده را میگیریم و براساس آن غیبت میدهم و تمام مطالبی که در کلاس ؟؟
به طو رخلاصه به آن اشاره میکنیم ولی این روشها معایب و محاسنی دارند.
در این روش سخنرانی بچه ها معمولاً کمتر فعالند .
بچه ها بیشتر به معلم توجه میکنند.
دامنه لغات و نحو سخنان گفتن آنها تقویتی شود.
چون دائماً گوش میدهند.
اگر بخواهیم .
دامنه لغات بچه ها تقویت شود یک مقدار باید به فعالیت بپردازیم .
نکته آخر ما باید ببینم روش را کجا استفاده کنیم اگر به موقع و بجا استفاده کنیم.
انفعال شاگرد کاهش پیدا خواهد کرد.
روش نهایی علمی در این جلسه ما دو روش دیگر را که بازده، در نظام آموزشی ما تحت عنوان روشهای سنتی داریم بحث میکنیم شایع است .
من یک نکته لازم است اینجا توضیح بدهم در کتاب مهارتها که تقسیم شده به روشهای سنتی و نو ، این فقط از لحاظ تقد م و تأخر زمانی است.
والا هیچ رجحانی نسبت به هم بخاطر این زمان ندارد .
ماخیلی از روشهای سنتی هنوز کاربرد دارند و خیلی از روشها نو مال سه ، چهار دهه پیش هستند منسوخ هستند و دیگر به کار گرفته نمیشوند.
حالا باز این دو روش مثل روش سحنرانی که قبلاً اشاره کرده بودم مطرح میکنیم تحت عنوان روش سنتی مطرح میکنیم .
روشهای سنتی : قدمت طولانی در کاربرد آنها وجود دارد یکی از این روشها تحت عنوان روش نمایش علمی ذکر شده باز وقتی میگویم نمایش علمی، با ایفای نقش، نقش بازی کردن اشتباه نگیرند .
روش نمایش علمی مبتنی بر یادگیری به اصطلاح مهارتی ، عملی براسا س مشاهد میباشد .
من یک جایی مهارت عملی را با اجراء و انجام دادن یاد میگیرم .
این یک فرآیند دیگری است ولی یک جا یک مهارت عمل را از طریق فقط مشاهد ه کردن مثل روش سنتی در گذشته، مثلاً در یک روستایی کار کردم کار حرفه خود را فقط از طریق نگاه کردن کار استاد کار یا پدر و مادر یاد میگیرد.
چه زمانی این روش را بکار میگیریم.
ما میخواهیم بچه ها یک مهارت عملی را در روی یک دستگاه بدست بیآورند، اما این دستگاه محدود است و در اختیار همه نیست، با این کار بکنند.
معلم این را وارد کلاس میکند و با توضیح دادن و به نمایش گذاشتن آن مهارتها را به بچه ها یاد میدهد.
به این روش به اصلاح گفته میشود، نمایش علمی و یک وسیله علمی، مثلاً موتور دیزل را برایشان توضیح میدهیم .
این روش نیز مراحل خاص خود را دارد .
من تتیتر وار اشاره میکنم .
عزیزان دقت کنید .
اولین مرحله، آمادگی است آمادگی چیست ؟
من یک وسیله را آوردم و میخواهم کار کنم و بارها در کلاس استفاده کردم .
آیا لازم است مجدداً آن را چک کنم و با آن تمرین کنم ، ببینم جواب میدهد یا نه، حتماً لازم است، چرا؟
گاهی اوقات ممکن است وسیلهای دستکاری شد.
دقیق کار نکند و در کلاس.
ولی بچه ها گفتم کار کرده آن این است، وقتی میخواهم به مرحله عمل دربیاورم جواب نمیدهد.
بچه ها بین خراب شدن دستگاه و دانش من نمیتوانند زیاد فرق قائل شوند و شروع میکند، به خندیدن میگویند خود استاد و معلم بلد نیست.
این را من شاهد بودم .
دانشکده کشاورزی یکی از دانشگاهها، استاد بزرگواری، عنوان درس من نمیدانم ولی روی تراکتورهای کشاورزی و نحو روشن کردن آن استاد صحبت کردند، این نه، تمام حرفها را زد و بعد آمد استارت بزند دینام ماشین روشن نمیشد.
شروع کردن دانشجوها هر هر خندیدن، ببینید استاد خودش بلد نیست میخواهد به ما یاد بدهد.
یا ما در گرایش تکنولوژی داریم مثلاً به شاگرد میخواهیم بگوئیم چگونه از او در کلاس میخواهیم استفاده کنیم، وی ناخود آگاه میخواهیم لامپ آن سوخته حتی بعضی از ما را دیدیم ،حتی دکمهاش را بلد نیست .
پس عزیز من قبل از اینکه این را به کلاس ببری چک کن ،تمرین کن ، نبسته جواب میدهد یا نه ،پس این آمادگی 1- آزمایش کردن دستگاه ، چک کردن و نحوه کار کردن که خود معلم مسلط بشود و بعد بردن سرکلاس و در جای معین که همه بچه ها بتوانند ببیند قرار دهد.
این مرحله آمادگی است.
مرحله دوم مرحله توضیح : قبل از اینکه به توضیح تشریح کار کرد این دستگاه بپردازد این معلم باید بگوید هدف چیست ؟
و میخواهد چه مهارتی را یاد بدهد.
بعد شروع میکنیم به نحوه کار کرد این دستگاه، این را وقتی توضیح دادیم در مرحله سوم به نمایش این قسمتها میتوانیم قطعات را باز کنیم، ببندیم و کار هر قسمت را به نمایش بگذاریم .
بچه ها ببینید که این دستگاه چه جوری کار میکند.
بسیاری ار متخصصین روشهای جدید توصیه میکنند که توصیه خوبی است و میگویند : « مرحله سوم و دوم را با هم ادغام کنیم.
یعنی در ضمن اینکه کار کرد قطعات را نشان میدهیم همان موقع توضیح دهیم .
چون شاگرد از طریق سمعی بصری هم میشنود و هم میبیند اثراتش خیلی بیشتر است.
گاهی همین توضیح را که ما برای معلمین در استفاده از تخته گچی یا تخته سیاه میدهیم، گاهی اوقات معلمان را میبینید که مینویسند سکوت مقطع مینویسند بعد توضیح میدهند.
لحظهای که ارتباط قطع شد.
ارتباط و قلم سند که شروع میکند به کارکردن تا ارتباط را مجدداً برقرار کردند کار بسیار مشکلی است.
توصی میکنیم ضمن نوشتن ، حرفهایتان را بزنید.
اما در مرحله آخر ، چهارم بعد از اینکه نمایش و توضیح تمام شد حالا به تناسب ابزاری که داریم.
محدودیتش ممکن است یک ؟؟؟
سه بچه ها بیایند کنار دستگاه قرار بگیرند .
مثلاً خاموش و روشن کنند، یا قسمتهای دیگر که قبلاً توضیح دادن کار کنند درست این معنای کار عمل نیست و نیاز به زمان بیشتری دارد .ولی همین قدر آوردن بچه ها کنار دستگاهها از نزدیک دیدن و خاموش و روشن کردن میتواند مؤثر باشد این برنامه میگویم آزمایش سنجش ،از یک طرف دستگاه را آزمایش میکند و از طرف دیگر من معلم متوجه میشویم که این مهارت چقدر در ذهن آن جای گرفته، البته بعد از این مرحله آموزش ، اگر امکانات به ما اجازه بدهد تا با دستگاه کار کنند تا مهارت لازم را بدست بیآورند .
از محاسن این روش حالا من همین قدر بگویم شاید اولین باری است در زندگی آموزش انسانها وسیله و اشیا، حقیقی وارد کلاس میشود.
بسیار مهم است که فرد پیوند ایجاد بسته که بین محیط آموزشی گفتاری و یک وسیله حقیقی .اما از معایب برجسته این است که مهارتهای عملی را تنها از راه مشاهده نمیتوانیم ببینیم .
مهارتهای عملی نیز به ممارست دارد، حالا در بعضی از کتابها به عنوان حرفهآموزی و مهارتهای حرفهآموزی از آن بحث میشود.
و من امیدوارم آن مهارت علمی درآمد و در آنجا عزیزان میتوانند رجوع کند.
ای روش با این ساختار خیلی ساده میگویم روش نمایش البته دقت کنید اشتباه نکیند در بعضی از کتابهای انگلیسی و روانشناسی روش سخنرانی را روش نمایشی ذکر کردند چون در آنجا معلم به طور شفاهی دارد نمایش میدهد یا خودش را به نمایش میگذارد.
سؤال : شما در روش سخنرانی فرمودید تغییر کانالهای ارتباطی مثلاً از گوش دادن دانشآموز به نگاه کردن تعببیر میشود.
پس آیا میتوانیم بگوئیم این روش نمایش تلفیق شود .
اگر دقت کنید برای اینکه از یک نواختی وقت کشی در بیایید کانال را عوض کنید .
وقتی کانال عوض کنید دیگر روش سخنرانی نیست، تلفیق و ترکیب است .
در روشها هر چقدر هم تلفیقی عمل کنیم اثرش بیشتر خواهد بود.
طبیعی است در همین روش هم یک بحث مرحله توضیح است اما چرا نمایش ، میخواهیم مهارت را یاد بدهیم آن همه از راه مشاهده و نشان دادن به همی دلیل نمایشی است.
شما در کلاس درس به هیچ وجه بطور مطلق یک روش خاص را نمیبینید ، همیشه معلمین ما در عمل ترکیبی و تلفیقی عمل میکننند.
اما روش دیگری که در این مقوله خیلی نزدیک است به روش نمایش علمی روش آزمایشگاهی است حالا یک سؤال من نمیدانم به ذهن عزیزان میآید که تفاوت این دو روش چیست؟
جواب : در روش آزمایشگاه دانشآموز کار میکند .
در روش آزمایشگاهی روشی است که داشجویان و دانشآموزان با در اختیار داشتن ابزار آموزشی خود شخصاً به مطالعه تحقیق و یادگیری میپردازند یعنی خودشان فعالند ولی در اینجا معلم فنی است.
شما در آزمایشگاه دیده اید معلمی بیاید آزمایشی را انجام بدهد.
حتی در آزمایشگاه و بچه ها نشسته و این مراحل را از راه دیدن یادمیگیرند.
آیا این آزمایشگاهی است یا نمایشی جواب : آزمایشی گاهی دیدید که معم آزمایشگاه اینکار را انجام می اینکار را انجام میدهد میرود وارد آزمایشگاه میشود ولی خودش انجام میدهد و بچه ها میبینند این روش آزمایشگاهی نیست بلکه روش نمایشی است .
گفتم در روش آزمایشگاهی با در اختیار داشتن ابزار خو شخصاً تجربه کسب میکند اما آیا در روش آزمایشگاهی ما گاهی ناچار میشویم که نمایش عمل کنیم یا نه .
میگوییم بله ، مواردی هست که معلم باید بجای آزمایشی، نمایشی عمل کند 1.آزمایش خطرناک است ، هنوز نکات ایمنی را شاگرد یاد نگرفته است اگر بخواهیم ابزار در اختیارش میگزاریم ضایعه دارد.
مخصوصاًدر بسیار از آزمایشگاهی پزشکی .
2.ابزار گران قیمت است شاگرد با آن مسلط نیست بر کار ممکن است استادگرد با این ابزار کا رکند ابزار خراب میشود، منحصر به فرد و ممکن است کل نظام آزمایش را مختل کند.
خود معلم باید خودش عمل کند از همه مهمتر شاگرد هنوز روش آزمایش کردن را بلد نیست در این سه حالت ، در این شرایط معلم باید در آزمایشگاه از روش نمایش علمی استفاده کند .اما اگر این سه مرحله وجود نداشت حتماً باید روش آزمایش ، آزماشی را که بسیار قویتر و اثربخشتر در فرایند است دنبال کند.آن موارد کجاست؟
اینجا مراحلی دارد : معلم قبل از اینکه بچه ها را وادار کند این آزمایش را انجام بدهد مفاهیم نظری را باید به بچه ها آگاهی داده باشد و چون آزمایش کردن نیاز به مفاهیم علمی در ذهن دارد .
مثلاً اگر چند دارو است.
بدانیم این دارو چیست ویژگی آن چیه و چرا میخواهم این کار را انجام بدهم و بدنبال چه چیزی هستم .چه ؟؟؟
را میخواهم دنبال کنم .
بعد بیاید این معلم آزمایشگاه بزارها را به تناسب بچه ها تقسیم کند روی میزها قرار بدهد.
گروه در دست این معلم آزمایشگاه است با توجه به امکانات مثلاً اگر ما پنج قسمت از دستگاه باید پنچ نوع ابزار را داریم و 30 نفر از این دانشآموزان آن را داریم .
ما ناچاریم به بچه ها را به گروههای 6 نفری تقسیم کنیم من باید این ابزارها را روی میز بچینم.
تقسیم کنم و گروهبندی خاص خود را انجام بدهم ، و مراحل کار را به بچه ها یاد بدهم .
دقت کنیم در همین جا هیچ وسیلهای که مربوط به آزمایش است نباید روی میز آزمایش بچه ها باشد ،چرا؟
فرض کنید من امروز آزمایشی که میخواهم انجام بدهم به چراغ الکلی نیاز دارم ، ولی این چراغ الکلی از قبل روی میز بود ومعلم آن را تغییر نداد .این ؟؟
نوع اختلاتی ایجاد کند در تمام این موارد ممکن است فکر کند این چیه، چرا اینجا گذاشته شده به چه درد میخورد، بنابراین وسایل اضافی را این وظیفه معلم آزمایشگاه است که آنها را بردارد فقط وسایلی که مورد نیاز است باز بحث دیگری آنکه : آیا معلم آزمایشگاه باید با بچه ها آزمایش کند؟
نه خیر او فقط ناظر و ارزیاب است.مخصوصاً با چی چیزی باید نظارت کند به فرآیند آزمایش.
به قول فرونر: « به فرآیند باید بیش از نتیجه توجه کند چون بسیاری از بچه ها هستند در آزمایشگاه که معلم باید بخواهد از بچه ها گزارش کتبی بنویسند،» مثلاً بعضی از بچه ها هستند که آن مراحل را دقیق اجرا نکردهاند ایشان میآید مثلاًمی بیند گروه بنام دستی دارد انجام میدهد آنها به هما نتیجه رسید همان را مینویسد یا نتیجه را در کتاب خواند عملاًخودش کار نکرده .
اگر معلم آزمایشگاه در کلاس باشد حضور فعال از نظر چک کردن فعالیتها داشته باشد میبیند کی فعالیت میکند کی فعالیت نمیکند به فرآیند آزمایش باید نمره میدهد و نظارت کند.
نه تنها نتیجه بنابراین بچه ها یاد میگیرند که اگر درست این مراحل را طی نکنند ممکن است معلم آن امتیازی را که میخواهد به آنها بدهد ندهد.
باز نظارت دیگری که معلم باید انجام بدهد .
همه ؟؟
و اعضای گروه که دور میز آزمایشکاه همه فعال باشند همه بتوانند کار بکنند نه اینکه یک عده کار ویک عده نگاه کنند.
تقسیم کار و تقسیم وظایف را باید انجام بدهند و مخصوصاً باز یادآوری بکنم این معلم این ابزارها و داروها را که روی میز میگذارد خودش بایدقبلاً آزمایش کردند.
ممکن است تغییر تحولی مثلاً یک اسید را میخواهیم با باز ترکیب کنید و نمک بسازید ممکن است یکی شیطنت کرده باشد آب قاطی آن کرده باشد .
من بیاد شیطنت خودمان که در دوران دبیرستان داشتیم یک آزمایشگاه خوب داشتیم دبیر شیمی بسیار فعالی داشتیم اما بچه ها اگر دقت نمیکردند خیلی تنبیه میکرد.
.
یک روز تصمیم گرفتیم اذیتش کنیم ، چون بعد از هر آزمایشی مستخدم مدرسه میآمد آنجا را نظافت میکرد .یکی از بچه ها میگوید آقای دبیر گفته اینها رابریزید دور و آب بکش و آب بریز بگذار وبه من پنج تومان داد.
این بنده خدا آمد هر کاری کرد.
اصلاً تست نکرد که اسید دارد یا خیر .ممکن بود چون هر هفته کار میشد .اما هر کاری کرد جواب نداد و بعد هر هر بچه ها بلند شد و بعد متوجه شد و گفت من دیگر تسلیم شدم از این موارد خیلی اذیت میکردند .این کارها ممکن است پیش بیاید مثل همان دستگاه نمایش کار نکنند.
بنابراین معلم باید این فرصت را به بچه ها بدهد که واقعاُ آزمایش کنند نتیجه را ببیند ، نتیجه را از قبل به بچه ها نگویید که چه میشود .
ما معمولاًدرس میدهیم این اسید یا آن باز میشود نمک بیاید بگذارید خودش آزمایش کند و ببیند و آزمایش کند.
و چون این محصول جدید یا تولید جدید چیست .
اینکار را اگر انجام دهیم و فرد عملاً تجربه کند در محیطی به این روش میگوییم روش آزمایشگاهی .
این روش روش بسیار خوبی است چون عملاً موجب تجربه مستقیم شاگرد میشود.اما بشرطی که ابزار و امکانات در اختیار باشد.
نظارت معلم : شما دیدید در بسیاری از موارد متأسفانه معلم آزمایشگاه وقتی ابزار را در اختیار بچه ها میگذارد میرود دنبال کارخودشان .این ارزش آزمایش کردن را ندارد ، چرا فرآیند را از دست میدهد.
حتی گزارشات را بخواند ، نتیجه را ببیند و فرآیند را نتیجه نشان نمیدهد.
درکنار این روش روش دیگر است و آن گردش علمی.
اگر گفتید تفاوت گردش علمی با نمایش علمی و آزمایشگاه چیست؟
جواب : در گردش علمی دانشجو عینیات را خودش میبیند و خودش کشف میکند .
کشف آن است که او تجربه مستقیم بکند.
آیا د ر گردش علمی و یادگیریهای فرد مبتنی بر مشاهده است یا مبتنی بر عمل و آزمایش عمل است.
جواب اولاً - خارج از آزمایشگاه انجام میگیرد، حتماً خودش تجربه مستقیم میکند ، تجربه مستقیم من این را اشاره کنم فرض کنید من یک گروه بچه های علوم پزشکی را میخواهم ببریم یک منطقهای که بیماری خاصی وجود دارد،اینها خودشان تحقیق کنند و علت بیماری را کشف کنند و بعد راههای استفاده ازآن را .
یا یک گروه زمین شناس میروند در قسمتی و شروع میکند به شناسایی و این یک تجربه مستقیم است ولی در گردش علمی حسن آن این است که ما بعضی از موضوعات درسی را از کلاس میبریم.
پیوند ایجاد میشود بین کلاس اما یادگیری بصورت مشاهده است.
شما من را میبرید از پالایشگاه نفت بازدید کنم من کجا دخالت دارم .من میروم از فلان موزه بازدید کنم ، جالب این است ، در فرهنگ ما وقتی که میگوئیم گردش علمی رابه عنوان روش نمیشناسیم .
گردش میدانیم به همین دلیل حساب ؟؟
نمیداینم از شاگرد چی میخواهیم .
در حالی که دقت کنید ما وقتی از روش گردش علمی در آموزش استفاده میکنیم که ببینیم هدفهای آموزش در کلاس درس نمیرسیم ، جواب نمیدهد.
مثلاً شاگرد من دریک از درس حرفهوفن در گذشته بود کراکین نفت بود ؟
خوب من معلم نمیدانم یعنی چی؟
همینطور از روی کتاب می خوانم .