دانلود مقاله مبانی اتحاد ملی و انسجام اسلامی

Word 100 KB 16404 20
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در این مقاله سعی شده است ضمن ریشه یابی کلیدی واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحی، سنت، عقل و بیانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره( مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.

    و از هرگونه برداشت شخصی، جناحی و حزبی و مصادره کردن این عنوان بزرگ جلوگیری شود.
    در این مقاله راز اتحاد داخلی و ارائه الگو برای کشور‌های مسلمان بیان شده است.

    دعب نگارنده آن است که حتی الامکان غیر مستقیم به این موضوع بپردازد که در جاهایی لاجرم با صراحت اصول و مبانی نیز بیان شده است.
    مقدمه:
    اتحاد داخلی و بین‌المللی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر ملتی است.

    ملت پویا ملتی است که در جای خود از تنش و مناقشات بهره می‌برد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوری می‌جوید.

    نه یک دستی، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگیری و جدل.

    زیرا هر دو مایه افول ملت‌هاست.
    افراد، گروه‌ها، صنوف و...

    هر کدام برای تعالی درون گروهی خود باید فریاد برآورند و از همه ظرفیتهای قانونی و شرعی برای ترقی و توسعه خود استفاده کنند.

    اما به هنگام خطر و تهدید امنیت یا منافع ملی از خواسته خود بصورت مقطعی، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.
    «تخم وفاق را تو در این بوستان بکار – میخ نفق را تو در این زمین بکن» (ادیب الممالک فراهانی(
    اینکه در کجا باید فریاد زد و در کجا سکوت، در کجا باید عاقلانه و بر مبنای استدلال پیش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و...

    به شناخت اصول و ظرائفی محتاج است که در این مقال در صدد تبیین آن می‌باشیم.
    امید است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سلیقه‌ای که باشد ( با دقت و تأمل در اصول ذیل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ایثار و شهامت، جلوی خود کامگی و فرصت طلبی را بگیرد.

    الف: واکاوی مفردات:
    واکاوی مفردات عنوان این مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب برای سال جاری نام گذاری شده است از بار معنایی برخوردار است و تا ریشه آن بررسی نشود نمی‌توان به عمق آن پی برد.
    1- مبانی:
    «جمع مبنی به معنی: ریشه، پایه و بنیان یک چیز است» (1( که در این مقال به کنه و ریشه این اتحاد و انسجام خواهیم پرداخت.
    2- اتحاد:
    «آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر و با نسبت‌های معین باشد.

    به طوری که چیز سومی از آنها به وجود آید که با اجزای خود تفاوت کامل داشته باشد.

    مثل آب.

    که مرکب از اکسیژن و هیدروژن است».

    (2(
    ریشه این فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است.

    این باب برای مطاوعه می‌باشد.

    مطاوعه یعنی قبول کردن آن فعل و ممتنع نشدن.

    و برای آن در علم «صَرف» مثال می‌آورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» یعنی: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.
    فعل «وحدت» وقتی در این باب آورده می‌شود به این معنی میشود که: اتحاد مبتنی بر اصولی خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد می‌بایست به آن عمل کرد و نباید خواسته‌های شخصی، سلیقه ای، حزبی و گروهی را بر آن مقدم داشت.
    3- ملی:
    کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» می‌شود به معنی: «پیروان یک دین، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند».

    (3(
    ملت در واقع یک واحد بزرگ انسانی است که عواملی چون: فرهنگ، دین، جغرافیا، نژاد، قومیت و...

    میتواند عامل پیوند آن باشد.

    «تخم وفاق را تو در این بوستان بکار – میخ نفق را تو در این زمین بکن» (ادیب الممالک فراهانی( اینکه در کجا باید فریاد زد و در کجا سکوت، در کجا باید عاقلانه و بر مبنای استدلال پیش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و...

    به شناخت اصول و ظرائفی محتاج است که در این مقال در صدد تبیین آن می‌باشیم.

    امید است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سلیقه‌ای که باشد ( با دقت و تأمل در اصول ذیل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ایثار و شهامت، جلوی خود کامگی و فرصت طلبی را بگیرد.

    الف: واکاوی مفردات: واکاوی مفردات عنوان این مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب برای سال جاری نام گذاری شده است از بار معنایی برخوردار است و تا ریشه آن بررسی نشود نمی‌توان به عمق آن پی برد.

    1- مبانی: «جمع مبنی به معنی: ریشه، پایه و بنیان یک چیز است» (1( که در این مقال به کنه و ریشه این اتحاد و انسجام خواهیم پرداخت.

    2- اتحاد: «آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر و با نسبت‌های معین باشد.

    که مرکب از اکسیژن و هیدروژن است».

    (2( ریشه این فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است.

    و برای آن در علم «صَرف» مثال می‌آورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» یعنی: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.

    فعل «وحدت» وقتی در این باب آورده می‌شود به این معنی میشود که: اتحاد مبتنی بر اصولی خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد می‌بایست به آن عمل کرد و نباید خواسته‌های شخصی، سلیقه ای، حزبی و گروهی را بر آن مقدم داشت.

    3- ملی: کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» می‌شود به معنی: «پیروان یک دین، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند».

    (3( ملت در واقع یک واحد بزرگ انسانی است که عواملی چون: فرهنگ، دین، جغرافیا، نژاد، قومیت و...

    چنانچه در تعریف ملت نیز گفته‌اند: «ملت یک روان است، یک اصل روحانی.

    دو چیز، که در واقع یک چیزند،...

    یکی؛ داشتن میراث مشترک غنی از خاطره‌ها و دیگر، سازش واقعی، میل به زیست با یکدیگر و خواستِ تکیه کردن کامل به میراث مشترک».

    (4( پس ملت تجمع یک گروهی است که با اهداف خاصی و در چارچوبی تعریف شده علاوه بر حل کردن نیازات ابتدایی خود، در صدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سیاست خود نیز می‌باشند.

    بنابراین با توجه به تعریفی که در فرهنگ «عمید» آمده است ( تابع یک دولت...( می‌رساند که برای رسیدن به اهداف خود باید سازماندهی شده و با برنامه منظم، به حرکت رو به رشد خود ادامه دهند.

    4- انسجام: انسجام از ماده«سجم» به معنی: «منظم و منسجم شدن کلام» می‌باشد.

    (5( و نیز در فرهنگ لغت فارسی به معنی: «روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاری بودن آن از تقعید و تکلف» آمده است.

    (6( 5- اسلامی: ریشه آن «سلِم یسلَم» که به معنی: «سالم و بی عیب و آفت» می‌باشد.

    (7( که «اسلام» از باب افعال به معنی «تسلیم بی قید و شرط» می‌باشد.

    (که همزه این باب معنی کثرت می‌دهد.

    و این همان معنایی است که «المنجد» برای آن گفته است.

    به عبارتی: تسلیم بی قید و شرط شدن یعنی کثرت سلامت و زدودن آفت.

    البته این همزه می‌تواند معنی «یافتن» هم داشته باشد.

    یعنی در اسلام می‌توان سلامتی روح و روان را پیدا کرد تا از آفت‌ها و بلاها در امان بود.

    اما «یا» اضافه بر کلمه «اسلام»، «یاء» نسبت است.

    و به معنی هر آنچه که مطابق دین حنیف اسلام است.

    تعریف عنوان مقاله: با توجه به همه توضیحاتی که در مفردات این عنوان آمد، این عنوان را میشود چنین معنا کرد: یافتن ریشه‌های وحدت بر پایه توجه به هر آنچه یک ملت و یا ملتهای مختلف را دور هم جمع می‌آورد و احترام به آن و نظم بخشیدن عقلایی به این علقه‌های اتحاد و ارتباط برای رسیدن به سلامت و زدودن آفت‌های اجتماعی بر پایه براهین بی بدیل وحی که نمودِ آن دین حنیف اسلام متجلی شده است و عدم مخالفتهای شخصی و سلیقگی با آن.

    «مؤمنان معدود، لیک ایمان یکی – جسمشان معدود، لیکن جان یکی جان حیوانی ندارد اتحاد – تو مجو این اتحاد از روح باد» ( مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم( ب: مبانی اتحاد و انسجام از منظر عقل: شکی نیست که هر انسان سلیم النفسی بر اتحاد و انسجام هر چه بیشتر تأکید دارد.

    هر فرد و جامعه‌ای در صدد رشد و توسعه همه جانبه است.

    می‌خواهد در همه امور اعم از معنویت و مادیت ترقی کند و این ممکن نمی‌شود مگر با ارتباطات سالم و بر اساس منافع ملی.

    در واقع همه سعی دارند از دانش، تکنولوژی و داشته‌های دیگران استفاده کنند بدون آنکه متحمل خسارت قابل توجه‌ای بشوند.

    روایتی از حضرت امیر(ع( هست که می‌فرماید: «الاسلام هو التسلیم، والتسلیم هو الیقین، والیقین هو التصدیق، والتصدیق هو الاقرار، والاقرار هو الاداء، والاداء هو العمل».

    (9( در اینجا مفهوم تسلیم جز یقین نمی‌باشد.

    و یقین زائیده عقل است نه احساس و عاطفه.

    پس اتحاد و انسجامی مد نظر است که بر پایه‌های عقلانیت و استدلالات قرآن و دین اسلام استوار باشد.

    این تسلیم، تسلیم جاهلانه و کورکورانه نیست.

    و بی شک نمی‌توانیم راههای اتحاد و انسجام را کورکورانه طی کنیم.

    وقتی درک درستی از دین و مؤلفه‌های آن داشتیم و عقل سلیم آنرا تأیید کرد، نتیجه آن یک عمل مناسب خواهد بود که آن عمل مناسب زیر بنای هر گونه ارتباط و رشد و تعالی است.

    در واقع اهمیت توجه به جمع و دوری از فرد گرایی و تک محوری و توجه به آداب و سنن صحیح و عبرت آموز و تأمل و تدبر در آن، آموزه دین اسلام می‌باشد که عقل سالم را بارور می‌کند.

    و همچنین در سنت پیامبر (ص( و ائمه هدی(ع( نمونه‌های بارز صلح، قهر، سکوت، فریاد، جنگ و...

    را می‌یابیم که همه آن برای اتحاد بین مسلمانان و انسجام هر چه بیشتر آنان بوده است.

    به عبارتی: صلح امام حسن(ع( برای حفظ دین و انسجام مسلمانان همان مقدار قابل اهمیت است که قیام حضرت ابا عبدا...(ع( دارای اهمیت است و...

    اینکه محور‌های مختلف در سیره معصومین (ع( را کجا به موقع استفاده کنیم، نیازمند شناخت، درک شرائط زمان و مکان و ظرافت‌های لازم است.

    که خدای ناکرده در ارتباطاتمان به جای جنگ صلح نکنیم و به جای فریاد، سکوت.

    و...

    این نوشتار بر آن است تا با ارائه اصول و کلیاتی در این زمینه، مسیر شناخت را هموارتر کند که در بخش آینده به واکاوی این اصول در کلام وحی و سیره معصومین (ع( خواهیم پرداخت: ج:مبانی اتحاد و انسجام از منظر قرآن و اهل البیت(ع(: با توجه به تعریفی که در آخر مبحث «الف» آوردم با ارائه عباراتی از قرآن و اهل البیت(ع( در صدد ارائه چارچوب این بحث هستیم.

    1- صفات یاران پیامبر(ص(: خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم (10( صفاتی را برای یاران پیامبر (ص( بر می‌شمارد که توجه به آن و سعی در ملکه کردن و مداومت بر بقاء آن باعث می‌شود تا متخلق به اخلاقی شویم که مسیر هدایت و وحدت را برای ما هموارتر کند.

    که از جمله آنها عبارتند از: 1-1 شدت و سختگیری بر کفار.

    به این معنی که از آنها تأثیر منفی نگرفته و همواره با کسانی که به هر شکلی می‌خواهند آنها را به تاراج ببرند کنار نیایند.

    2-1 مهربانی، کمک و ایثار نسبت به برادران دینی خود.

    3-1 عبادت آگاهانه و عاشقانه از خصائص این افراد خواهد بود.

    اینان به دنبال عبادت کورکورانه و یا ریاکارانه نیستند.

    زیرا عبادتی که منشأ آن یکی از این دو باشد، نمی‌تواند اثر وضعی بر روح و روان و سیمای این مؤمنین بگذارد.

    2- نزاع نکنید: خداوند تبارک و تعالی در آیه دیگری از ریاقرآن بی بدیل می‌فرماید: «از خدا و فرستاده اش پیروی کنید و جنگ نکنید، زیرا سست می‌شوید و شکوه و جلالت شما از بین می‌رود».

    (11( در این آیه چند نکته حائز اهمیت است: 1-2 برای اینکه تفرقه به وجود نیاید، وجود و حضور قانون و رهبر لازم است.

    یک قانون کامل و جامع باعث می‌شود تا اختلافات و درگیری‌ها به حد اقل برسد و بعد از آن وجود یک رهبر و فرمانده باعث می‌شود تا نواقص و ضعفهای قانون موجب بروز اختلاف نشود.

    2-2 در مسیر وحدت به صبر و شکیبایی نیاز است.

    زیرا گاهی موضوعی خلاف میل است و باید برای آنکه نظم و کثرت مسلمانان به هم نخورد از خواسته شخصی و یا حزبی عدول کنیم و مسئله را تا زمانی که طرح آن به وحدت ضرر نزند به تعویق بیندازیم.

    3-2 در مسیر وحدت و تعویق خواسته به زمانی دیگر، ایثار نیاز است.

    و یکی از مظاهر جهاد اکبر مبارزه با نفس است، حتی جایی که انسان بر حق باشد.

    مثل مصادیق مختلفی که برای حضرت علی (ع( پیش آمد، و حضرت(ع( «استخوان در گلو و خار در چشم» همه آن شرائط را تحمل کرد.

    4-2 اختلاف و درگیری باعث کاهش راندمان کاری می‌شود.وقتی توجه مصروف موضوعات نزاع حزبی و یا فردی شد از توجه به مسائل عام المنفعه کاسته می‌شود.

    و همچنین وقتی توجه به امور حسی و احساسی شد، انسان از توجه به امور کارشناسی و اقدامات پژوهشی باز می‌ماند که هر دو باعث کاهش راندمان کار و استفاده بهینه از منابع مختلف می‌شود.

    5-2 این آیه اشاره به نزاع و درگیری‌های لفظی میان گروهی دارد.

    یعنی اگر مسلمانان برای موضوعات پیش پا افتاده با هم درگیر شوند، هم از مکر و توطئه دشمن غافل می‌شوند و هم توان اجرایی و فکریی آنان کم می‌شود.

    در نتیجه دشمن طمع می‌کند.

    گاهی اوقات بر اثر بی تدبیری، نزاع لفظی و درگیری صورت می‌گیرد و یا اقداماتی اتفاق می‌افتد که ضربه آن از حمله دشمن بدتر خواهد بود.

    لذا طمع و هجوم دشمن نتیجه رفتار ماست.

    و «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنها خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند».

    (12( 6-2 این آیه اشاره به جدل و نزاعهایی دارد که در آن منفعتی نیست.

    اما بیان دیدگاهها با توجه به ضرورت و اقامه دلیل و همراه با انصاف نه تنها به زیان جامعه نیست بلکه مطلوب و باعث روشن شدن نقاط ضعف و چاره‌اندیشی برای آن خواهد بود.

    با توجه به این سه اصل دولتمردان، اهل قلم، متخصصان و...

    وظیفه شرعی و ملی دارند تا در قبال اقداماتی که با استنادات علمی در مخالفت است نه تنها سکوت کرده بلکه فریاد بر آورند و ضمن موشکافی ضعفها به راهکارهای عملی توجه کرده و با نقدهای منصفانه راه را برای توسعه و شکوفایی باز کنند.

    به عقیده نگارنده وقت آن رسیده است تا پس از 30سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامی با نقدهای عالمانه، منصفانه و طبقه بندی شده (از حیث استفاده برای امور مختلف( نقاط ضعف را شناسایی و برای آن تدبیر کنیم و نقاط مثبت را تقویت و مسیر روبه رشد جامعه اسلامی مان را هموارتر و سریعتر کنیم.

    پس نزاع‌ها ومناظراتی که بر پایه انصاف واستدلال باشد نه تنها ضرری ندارد بلکه دارای منافع بی شماری خواهد بود: 3- عبرت از سرنوشت دیگر امت‌ها: امام علی (ع( می‌فرماید: «از بلاهایی که به سبب اعمال زشت و نکوهیده بر سر ملتهای پیش از شما آمد، بپرهیزید و احوال خوب و بد آنان را به یاد آورید...

    اگر در احوال نیک و بد آنان بیندیشید، همان کاری را عهده دار شوید که عزیزشان کرد...

    و از کارهایی که پشت آنان را شکست و قدرت آنان را از بین برد، دوری کنید...».

    (13( در این خطبه حضرت امیر(ع( به موضوعات مختلفی از جمله: علو شأن خداوند، نکوهش صفت تکبر، دشمنی شیطان، نکوهش اخلاق جاهلی، پرهیز از سران متکبر و خود پسند، ضرورت عبرت از گذشتگان، فلسفه عبادت، علل پیروزی و شکست ملتها و...سخن فرموده است.

    که در یک فراز آن به علل پیروزی و شکست ملت‌ها اشاره فرموده است.

    که عمده ترین آن علل را تفرقه، کینه توزی، دشمنی و یاری نکردن همدیگر می‌داند.

    که اگر در جامعه‌ای این خصوصیتها اتفاق بیفتد، شکست آن جامعه حتمی است و هیچکس را جز خود نباید ملامت کرد.

    در واقع باید علت سقوط دول و ملل مختلف دنیا را در یافت وبرای آنکه برای خودمان این اتفاق حاصل نشود تمهیدات لازم با واقع بینی وتدبیر لحاظ شود.

    4- پرهیز از تعصب: پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند: «کسی که تعصب بورزد یا نسبت به وی تعصب بورزند،حلقه ایمان را از گردن خویش باز کرده است».(14) این روایت حاوی نکات بسیاری است که تقدیم حضور می‌کنم: 1-4-تعصب یعنی اصرار وپافشاری بدون دلیل واستدلال برای انجام یا ترک موضوعی که منشأ آن جهل ونادانی است.

    2-4-کسی که متعصب است و به عقل واستدلال توجه نمی‌کند در واقع ایمان ندارد.

    زیرا ایمان ریشه در عقلانیت و آگاهی دارد.

    مسلمان تا زمانی که در دایره تعصب وجهل گرفتار است مزه و حقیقت ایمان را نخواهد چشید.

    تعصب گاهی در امور دینی است وگاهی در امور اجرایی وکاری.

    مسلمان و مؤمن مکلف به حرکت وتلاشی است که ریشه در عقلانیت وتدبیر دارد واز همه راههای رسیدنِ به علم و پژوهش استفاده می‌کند وبدون پشتوانه علمی حرکتی را آغاز نمی‌کند.

    3-4 تعصب ؛آغاز تفرقه وپایان همدلی واتحاد است.اگر به حرف واستدلال اهل نظر توجه نشود ودر تصمیم گیری‌ها از آنان و فکرشان استفاده نشود، قطعا وحدت وهمدلی حاصل نخواهد شد واین ضایعه بزرگی خواهد بود.

    4-4 ما مکلف هستیم نه خودمان متعصب باشیم ونه اجازه بدهیم دیگران به ما تعصب داشته باشند.

    به عبارتی: نباید بگذاریم از ما بت بسازند.

    خواه یک فرد سیاسی باشیم، یا مذهبی یا هر صنف وشغل دیگر.

    تعریف و تمجیدهای غلط باعث می‌شود که از ما بت ساخته شود وشاید کم کم هم باورمان بشود که: «من آنم که رستم بود پهلوان»!

    در تاریخ افرادی که به وسیله اطرافیان منحرف شدند کم نیستند.

    اگر آنانی که ادعای مهدویت کردند، افراد جاهل تر از خودشان آنان را تصدیق نمی‌کردند، به گمراهی‌های بزرگ نمی‌افتادند.

    پس تعصب یعنی اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال.

    که مایه سقوط فرد و جامعه خواهد بود.

    خواه این تعصب مذهبی باشد یا قومی، سیاسی، حزبی و...

    امام علی (ع( در این زمینه می‌فرماید: «هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب بورزد، جز با دلیلی که با آن نا آگاهان را بفریبد...جز شما !

    زیرا درباره چیزی تعصب می‌ورزید که نه علتی دارد و نه سببی...پس اگر در تعصب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده...

    تعصب داشته باشید...».

    (15) در این روایت چند نکته حائز اهمیت است: یک: عده‌ای خود را به تعصب می‌زنند تا بتوانند آدمهای جاهل و نادان را بفریبند و از این طریق افکار شیطانی خود را عملی کنند.

    دو: عده‌ای بی دلیل متعصب اند.

    که اینان بی هدف، بلکه بازیچه دیگران قرار می‌گیرند.

    اما امید نجات دارند، زیرا بر تعصب خود آگاه نیستند و قصد انحراف دیگران را هم ندارند.

    سه: تعصب در امور خیر و اخلاق پسندیده، خوب و جایز است.

    در واقع همان مطلبی که به عنوان عِرق دینی و ملی از آن یاد می‌کنیم.

    بنابرین ؛ تعصب در نوع سوم به معنی غیرت است که پسندیده و شایسته است و همراه با شعور و آگاهی است.

    5- پرهیز از کشمکش: وجود نازین پیامبر گرامی اسلام (ص( فرمود: «پس از نهی شدن از بت پرستی، از چیزی به‌اندازه کشمکش کردن با مردم نهی نشدم».

    (16( «ملاحاه» (کلمه موجود در این روایت که به معنی کشمکش است ( مصدر ناقص یایی در باب مفاعله است.

    غالب استعمال این باب برای انجام کار بین دو نفر است.

    «لحی» ( فعل ثلاثی مجرد این باب ( به معنی: «پوست درخت را کند» (17( می‌باشد.

    اما اگر گفته شود: «لحی فلانا» یعنی: «فلانی را سرزنش و ملامت کرد و به او دشنام داد و از او عیب و ایراد گرفت» «کشمکش» در لغت فارسی مرکب از دو کلمه «کَش» (امر( و «مکَش» (نهی( می‌باشد که کنایه از: گفتگو، جر و بحث و جنگ و نزاع می‌باشد».

    (18( از آنجایی که این فعل کاربرد دو طرفه دارد، وقتی یک طرفِ ماجرا شروع به ملامت، دشنام و کشمکش می‌کند، طرف مقابل هم کوتاه نمی‌آید و مقابله به مثل می‌کند.

    در واقع کشمکش باعث می‌شود لباس حیاء و ادب کنده شود، همانگونه که پوست درخت کنده می‌شود.

    و وقتی پوست به شکل قابل ملاحظه‌ای کنده شد، قطعا ادامه حیات این درخت در جذب مواد اولیه از خاک و تبدیل آن به میوه با مشکل مواجه می‌شود.

    و چه بسا درخت نیز خشکیده شود.

    و آن هنگام که حرمت و حیاء بین مؤمنین از بین رفت دیگرارزش و منزلتی برای آنان باقی نمی‌ماند.

    «آن که نام تو مسلمان کرده است – از دویی سوی یکی آورده است خویشتن را تُرک و افغان خوانده‌ای – وای بر تو!

    آنچه بودی، مانده ای» ( اقبال لاهوری( مؤمنان وظیفه دارند تا حتی اشکالات و اختلافات خود را در یک فضای صمیمی و به دور از بی نزاکتی و بی ادبی و با استدلال با یکدیگر مطرح کنند.

    البته کشمکش در جایی دیگر هم اتفاق می‌افتد و آن در موضعی است که طرف مقابل زبان مشترک برای درک و فهم ندارد.

    لذا در آن شرائط نیز هرگونه بحث و استدلالی بی نتیجه خواهد بود و ادامه دادن آن باعث ملال خاطر، کشمکش و جدال خواهد شد.

    به نظر می‌رسد عمده جریانهایی که به کشمکش تبدیل می‌شود از نوعی لجاجت و غرض برخوردار است که هدفش خرد کردن طرف مقابل است.

    گاهی جهل، هوای نفس و مقدس مآبی هم چاشنی آن می‌شود.

    6- نقش وحدت بین خواص: امام علی (ع(: «...

    افامرهم الله بالاختلاف فاطاعوه !

    ام نهاهم عنه فعصوه...».

    (19( خطبه 18 نهج البلاغه گوشه‌ای از استدلال امیرالمؤمنین(ع( در خصوص کسانی است که به نام دین برای خودشان وجهه‌ای کسب کرده‌اند و برای منافع خود تا جایی پیش رفته‌اند که حتی حلال خدا را نیز حرام کردند...

    در این خطبه روی سخن به آدمهای معمولی و کوچه و بازار نیست.

    بلکه به همه آنانی است که مردم آنها را بعنوان نمایندگان دین می‌شناسند.

    اختلاف و بی تقوایی در میان خواص اهل دین صدمات و لطمات جبران ناپذیری را وارد می‌کند.

    کما اینکه از صدراسلام تا کنون بیشترین ضربه را همین افراد منافق، خواصِ دنیا طلب و متنسکان جاهل زده‌اند.

    و هر کدام دارای خطراتی است که باید از کید آن در امان بود.

    خواص دنیا طلب در «لحظه لازم» به دلیل وابستگی به ثروت، قدرت، شهرت و...

    سکوت می‌کنند و حتی ممکن است کارش به جایی برسد که چون شریح قاضی حکم قتل حسین (ع( را هم امضاء کند.

    کسانی که غائله «سقیفه» را به وجود آوردند، مردمان معمولی نبودند.

    و همچنین جنگ جمل، نهروان، صفین و...

    اگر چه روی خطاب در این خطبه به خواص منحرف زمان حضرت امیر(ع( است اما نحوه استدلال منحصر به زمان خاص نیست و می‌تواند همه ازمنه را در بر گیرد.

    زیرا حضرت به: وحدت اله، پیامبر و کتاب واحد اشاره می‌کند و آن را مایه وحدت می‌داند.

    و نیز اشاره می‌کند که دین خاتم دین ناقصی نیست و به این شکل، عقل و خرد را در درک و فهم دین وارد می‌سازد که هر گاه شما به شکل استدلالی به نقص دین رسیدید آن وقت اختلاف کنید.

    (که هرگز نخواهید رسید( موضوعات بسیار دیگری در این خطبه (اگر چه خطبه کوتاهی است(نهفته است که به مجال دیگر برای شرح و تفسیر نیازمند است.

    7- ملاک وحدت برای خواص: بعد از پذیرش «حکمیت» در صفین، «اشعث بن قیس» (که همیشه روحیه اعتراض داشت( به حضرت عرض کرد: «ما را از حکمیت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی!

    ما نمی‌دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟» امام (ع( دو کف افسوس را بر هم زد و فرمایشی را ایراد فرمود که در فرازی از آن آمده است: «این القوم الذین دعوا الی الاسلام...» (21( همانگونه که استحضار دارید؛ علت مشکلات عدیده و آزار و اذیت امیر مؤمنان (ع( در جنگ صفین سه گونه از خواص بود: اول: خواص اهل حق منافق که سر دسته آنان معاویه و عمرو بن عاص بود.

    دوم: خواص اهل حق مقدس مآب که نمونه آن ابو موسی اشعری بود.

    سوم: خواص اهل حق جاهل کژ اندیش که نمونه آن اشعث بن قیس بود.

    در واقع این سه جریان باعث به بن بست رسیدن صفین و سالم ماندن معاویه و تضعیف قدرت و اقتدار حضرت امیر (ع( شد.

    اما آنچه مهم است این است که امام علی (ع( ضمن دل تنگی برای یاران قدیمی خود صفات برجسته آنان را بر می‌شمارد که اگر آن صفات در مؤمنین باشد هیچگاه شبیه سه دسته فوق الذکر نخواهد شد.

    * «آنهایی که به اسلام دعوت شدند و پذیرفتند» معلوم می‌شود که مسلمانانی وجود دارند ولی هنوز اسلام را باور نداشته و آن را نپذیرفته‌اند.

    * «قرآن تلاوت کردند و معانی آنرا شناختند» این جمله می‌رساند که علاوه بر انس به قرآن، فهم در معانی و شناخت قرآن لازم است که بدون این فهم آدمی بسان «الاغی خواهد بود که بار آن کتاب است» * «به سوی جهاد برانگیخته شده و...

    شیفته جهاد گردیدند».

    آنان اهل جهاد و عاشق آن بودند.

    یعنی اهل جان فشانی و ایثار.

    برای یاری دین خدا فقط از زبان و مال استفاده نکردند، بلکه از بالاترین چیز خود( جان ( هم مایه گذاشتند.

    * «در مرگ شهیدان به تسلیت نیاز نداشتند.

    با گریه‌های طولانی از ترس خدا، چشم هایشان ناراحت.

    از روزه داری فراوان، شکم هایشان لاغر...

    لب هایشان از فراوانی دعا خشک و رنگ صورتشان از شب زنده داری زرد...» آری خواص برای آنکه بینشان تفرقه به وجود نیاید و در «لحظه لازم حرکت لازم» را انجام دهند می‌بایست با این چهار فراز اخیر انس بگیرند.

    8- نقش دین و غیرت در وحدت: خطبه 39 نهج البلاغه بعد از تهاجم یکی از فرماندهان سپاه معاویه به «عین التمر» بیان شده است.

    در این سرزمین که سرزمین ابادی بود و در قسمت غربی فرات واقع شده بود، «مالک بن کعب» فرماندار منصوب امام علی (ع( در آنجا حضور داشت که حدود 100 نفر نیروی رزمی و اجرایی در اختیار داشت.

    «نعمان بن بشیر» فرمانده سپاه معاویه با 2هزار نفر به آجا حمله کرد.

    امیرالمؤمنین (ع( کوفیان را فرا خوانداما آنان توجهی نکردند و این خطبه در مذمت آنان بیان شده است.در قسمتی از این خطبه حضرت می‌فرماید: «لا ابا لکم!

    ما تنتظرون بنصرکم ربکم؟

    اما دین یجمعکم؟

    و لا حمیته تحمشکم؟...» (20) نقش حوزه و دانشگاه در اتحاد ملی و انسجام اسلا می رهبر معظم انقلا ب اسلا می با روشن نگری و درک عمیق از شرایط سیاسی اجتماعی داخل و خارج کشور سال 1386 را سال اتحاد ملی و انسجام اسلا می اعلا م کردند و فرمودند: «به نظر من امسال سال اتحاد ملی و انسجام اسلا می است».

    یعنی در درون ملت ما اتحاد کلمه همه آحاد ملت و قومیت های گوناگون و اصناف گوناگون ملی و در سطح بین المللی، انسجام میان همه مسلمانان و روابط برادرانه میان آحاد امت اسلا می از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه آنها.

    بی تردید تحقق اتحاد ملی و انسجام اسلا می نیازمند شناسایی مبانی و پایه های وحدت و انسجام و تلا ش در راه تقویت و تحکیم این مبانی و پایه است در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته می شود که وحدت حوزه و دانشگاه به معنای حرکت به سوی یکی شدن است.

    یعنی فرمان واحد بر اعضای پیکر واحد راندن و از پریشانی رفتار جامعه پرهیختن.

    چون حکومت اسلا می انگیزه و اندیشه حوزه و دانشگاه است.

    یکی از دستاوردهای انقلا ب مقدس اسلا می براساس پیروی از دستور اسلا م ایجاد اخوت و برادری در میان همه اقشار جامعه است.

    خداوند در قرآن کریم مومنان را برادر همدیگر خوانده است.

    (انما المومنون اخوه) و برادری را یکی از نعمت های بزرگ الهی که به لطف حق در میان مومنان برقرار شده است توصیف نموده و بر آنان منت گذاشته و فرمان داده است که همیشه آن را به یاد داشته باشید.

    «واذکروا نعمت الله علیکم اذکنتم اعدا» الف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمه اخوانا; به یاد آورید نعمت خداوند را که شامل حال شما شد و با این که دشمنی و کینه یکدیگر داشتید دل های شما را با هم الفت بخشید و به هم نزدیک کرد و با این نعمت با هم برادر شدید» و در احادیث عبارت «المومن اخوالمومن یا المسلم» فراوان است.

    حقوقی که برای هر برادر مومن بر مومن و یک فرض و واجب شمرده شده است.

    بسیار زیاد و سنگین است.

    برادری در اسلا م پیامبر گرامی اسلا م به دلیل اهمیت این مساله در قانون و سفارش و توصیه های اخلا قی و شعار اکتفا» نفرموده بلکه عملا دو بار در میان اصحاب خویش برادری برقرار کردند.

    یکبار در مکه قبل از هجرت و بار دیگر در مدینه پس از هجرت و در آنجا برای هر صحابه یکی از انصار را به عنوان برادر انتخاب فرمودند.

    هدف از این کار بدون شک تاکید بر اخوت اسلا می و کاهش تعصبات است.

    بحمدالله در جامعه اسلا می ما پس از انقلا ب برادری به عنوان پدیده اجتماعی بسیار ارزنده و مهم جلوه گر شد و همه تلا ش در ایجاد وحدت و برادری داشتند.

    آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» را نصب العین خویش قرار دادند و همه از نزاع و تفرقه و پیروی از آیه «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» پرهیز داشتند.

    حضرت امام قدس الله روحه الزکیه آن روح الهی که وحدت را در جامعه اسلا می دمید، همیشه بر این اصل مهم اسلا می تاکید می فرمود.

    مراجعه به فهرست صحیفه نور در بخش کلمه وحدت و به خصوص حوزه و دانشگاه این واقعیت را روشن می سازد که چه اندازه ایشان بر این اصل اهمیت می دادند و حتی نگران اختلا ف و نزاع نیروهای مخلص انقلا ب بودند.

    شاید بتوان گفت که پس از تقوای الهی بیشترین مساله ای که در کلمات ایشان بر آن تکیه شده است مساله وحدت است.

    وحدت از نظر امام در پیام سوم اسفند 67 خطاب بر روحانیت فرمودند اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلا ب و روحانیت انقلا بی حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هائل امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلا ف سلیقه ها و برداشت ها و حتی ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت گردد و در جای دیگر فرمودند دشمنان از دیرباز برای اختلا ف افکنی آماده شده اند و از نقشه های آنان کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدم سازی بوده و هست.

    جدا کردن این دو مرکز در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استعمارگران از بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است و فرمودند اختلا ف این دو قشر یعنی اختلا ف همه ملت.

    تا این دو قشر با هم پیوند داشته باشند اتحاد کشور شما محفوظ می ماند.

    نه دانشگاهی بدون روحانی می تواند به استقلا ل برسد و نه روحانی بدون دانشگاه.

    اختلا ف یا فاجعه می توان گفت وحدت و برادری یک تکلیف و وظیفه شرعی بسیار خطیر به خصوص در این زمان است که عملا مورد توجه قرار نمی گیرد و به خصوص در حساس ترین جایی که باید وحدت حفظ شود.

    برخی جریان های سیاسی دشمنان اصلی خود را فراموش کرده و تمام همت خویش را به کار بسته اند و حتی سعی بر این است که دیگری را به جای دشمن هدف تیر قرار دهند.

    ما یقین داریم که هر دو جناح انقلا بی خیرخواه دین و کشور و انقلا ب و ملت اند و این سیاست دیرینه استعمارگران است که اختلا ف بینداز و حکومت کن و حضرت امام فرمودند از توطئه های دشمن غدار غافل نباشید.

    قشر روحانی و قشر دانشگاهی اینها باید چشمانشان را باز کنند و همه با هم برادر وار بدون اختلا ف کلمه به پیش بروند.

    این نهضت را به آخر برسانند هشدار می دهم که ملت و روحانیت و دانشگاه از هم جدا نشوند که جدا شدن اینها از هم، هلا ک ملت، هلا ک اسلا م و هلا ک کشور است.

    خطر اختلا ف زیربنایی دومین نکته بسیار ظریفی که اشاره بدان شده است این است که اگر اختلا ف زیربنایی و اصولی باشد موجب سستی نظام می شود و چون اختلا ف اصولی نیست و همه خیرخواه انقلا ب و کشور و ولی امرند، هیچ گونه ضرری متوجه نظام و انقلا ب کشور و ولا یت امر نیست.

    اما اگر همین اختلا ف به جایی برسد که هر کدام سعی در حذف دیگری داشته باشند واضح است که به اصل نظام و انقلا ب صدمه بسیار خطرناکی وارد می شود.

    به خصوص با توجه به دشمنان قوی و نیروهای اهریمنی که ما را از همه سو» احاطه کرده و عوامل آنها در همه جا ممکن است به طور مرموزی نفوذ کرده باشند و فرموده اند هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک رحم نمی کند خدایا تو خود می دانی که اجازه شک و تردید به خود راه نداده و می گوییم دانشگاه و حوزه با خلوص نیت و وفاداری نسبت به اصل انقلا ب و ولا یت فقیه و مصالح کشور تلا ش ویژه ای را آغاز نموده اند.

    خطر حب نفس مهمترین انگیزه در بسیاری از موارد حب نفس است که موجب اختلا ف می شود که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم.

    حضرت امام فرمودند: یک راه برای مبارزه با حب نفس وجود دارد و آن ریاضت است که با این روش زندگی که ما را فرا گرفته است دیگر جایی برای ریاضت و توضیح ریاضت باقی نمانده و متاسفانه همدیگر را با لحن خصمانه می گوییم و سوابق انقلا بی و مبارزاتی را فراموش می کنیم و باید قدری بیاندیشیم و خدا را ناظر و حاضر بدانیم و از خودفریبی اجتناب کنیم.

کلمات کلیدی: اتحاد ملی - انسجام اسلامی

خبرگزاري شبستان: سال 86 از سوي مقام رهبري با عنوان اتحاد ملي و انسجام اسلامي نامگذاري شده است. اين نام گذاري به اين معناست که ايشان نسبت به تحقق اين موضوعات، اصرار دارند. اين مقاله درصدد است درباره امکانات تحقق آن موضوعات به اختصار چند و چون کند. م

حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي خود خطاب به ملت ايران، سال 1386 را سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام نهادند. نامگذارى سال ?? تحت عنوان اتحاد ملى و انسجام اسلامى از سوى مقام معظم رهبرى بى ترديد از نگاه استراتژيک ايشان به

اتحاد ملي، انسجام اسلامي مدت زيادي از آغاز سالي که عنوان زيباي «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» را بر خود گرفته نمي گذرد. نام با شکوهي که در ميان جهانيان بانگي رسا برداشت و اعلان نمود که: چرا جنگ؟ چرا جدايي؟ چرا تفرقه؟ چرا تشتت؟ آيا نمي تو

اتحاد ملي يک مسأله داخلي است و انسجام اسلامي يم مسأله خارجي و هر کدام نيازمند راهکارهاي متفاوت ( و حتي گاه متناقض ) مي باشند . چرا که يک راهکار ممکن است . منجر به انسجام اسلامي بالا ، اما اتحاد ملي پايين و بالعکس راهکار ديگري ممکن است منجر به اتحاد

چکيده عدالت محور اتحاد ملي و انسجام اسلامي است. وحدت نياز اساسي هر جامعه‌ي بشري است، افرادي که به نوعي زندگي اجتماعي دارند براي حفظ بقاي خود به اتحاد و همستگي نيازمندند. هر اجتماعي به شرطي مي‌تواند وحدت داشته باشد که عصمت و عدالت را رعايت کند، بروز

اتحاد ملي انسجام اسلامي انسان ها به اقتضاي زندگي اجتماعي همواره در پي اتحاد و همبستگي با هم نوعان خود بوده اند که اين اتحاد و همبستگي و پيوند خود بر دو نوع قابل تقسيم و دسته بندي مي باشد. نوع اول : اتحاد و پيوندي تصنعي و غير واقعي است. به

اتحاد ملي يک مساله داخلي است وانسجام اسلامي يک مساله خارجي وهرکدام نيازمند راهکارهاي متفاوت (وحتي گاه متناقض) مي باشند. چرا که يک راهکار ممکن است منجر به انسجام اسلامي بالا، اما اتحاد ملي پايين وبالعکس راهکار ديگري ممکن است منجربه اتحاد ملي بالا ولي

اتحاد ملی انسجام اسلامی انسان ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره در پی اتحاد و همبستگی با هم نوعان خود بوده اند که این اتحاد و همبستگی و پیوند خود بر دو نوع قابل تقسیم و دسته بندی می باشد. نوع اول : اتحاد و پیوندی تصنعی و غیر واقعی است. به این صورت که دولت ها و حکومت ها و اقوام و حتی اشخاص بر اساس مصلحت اندیشی و جلب منافع، در مقطعی از زمان با یکدیگر پیوند تفاهم بسته و متحد می ...

مدت زیادی از آغاز سالی که عنوان زیبای «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» را بر خود گرفته نمی گذرد. نام با شکوهی که در میان جهانیان بانگی رسا برداشت و اعلان نمود که: چرا جنگ؟ چرا جدایی؟ چرا تفرقه؟ چرا تشتت؟ آیا نمی توان همدل بود؟ آیا نمی توان متحد شد؟ آیا نمی توان در صلح زندگی کرد؟ اگر چه انسان ها مختلفند لیکن انسانیت آنها ماهیتی است واحد، پس باید به سراغ نکته ای رفت که انسانیت انسان ها ...

اتحاد ملی و انسجام اسلامی"، راهکارمقابله با توطئه دشمنان انقلاب اسلامی تاریخ اسلام از زمان پیامبر گرامی تا امروز، کلمه " وحدت و اتحاد" را بارها شنیده است و در همه ادوار تاریخ، همه مصلحین اسلامی ضرورت حفظ وحدت و اتحاد را به پیروان خود توصیه کرده‌اند. پس از انقلاب اسلامی نیز معمار کبیر انقلاب بر وحدت کلمه تاکید فراوان داشتند و بارها ملت را به وحدت و اتحاد فراخواندند و آن را رمز ...

اینک که سال ۸۶ از طرف مقام معظم رهبری به عنوان اتحاد ملی و انسجام اسلامی مزین شده است و در برهه ای حساس از عمر مبارک نهضت عظیم امام خمینی(ره) که دشمنان اولیه این نهضت، به بهانه انرژی هسته ای و دفاع کاذب از حقوق بشر، با ایجاد جنگ روانی، فضای منطقه را مشوش نموده اند، لازم است با تکرار حماسه وحدت ملی، انقلاب اسلامی خویش را از این فراز تاریخی نیز به سلامت عبور دهیم. قرآن کریم به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول