ایران امروز گرچه در مسیر رشدو شکوفایی گام برمیدارد اما باید توجه داشت که شکوفایی هر کشور و ملتی در گرو تلاش جوانان و نوجوانان و در اصل باورهای اعتقادی آنهاست .
پس آنچه را که باید از ریشه محکم ساخت ،اساس و اصول باورهای جوانان است .
آنچه که به وضوح رخ می نماید این است که عقاید مذهبی هر فرد بر افکار او وافکارش بر گفتار وی و گفتارش بر افکار وی تاثیر میگذارد و در نتیجه کردار وی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت آنچنان که امروز می بینیم جهان غرب از طریق رسانه های عمومی چون اینترنت ،ماهواره و ...
دقیقا عقاید و باورهای مذهبی جوانان کشور را هدف قرار داده .چرا که گویا آنان سریع تر متوجه شده اند که برای نابودی هر ملت باید از ریشه جوانانش را خشکاند .حال به این موضوع می پردازیم که چگونه جهان غرب می تواند ما را از طریق تضعیف هویت مذهبی مان از پیشرفت علمی بازدارد ،چه عواملی و شرایطی تسریع کننده ی این هجوم و حشیانه و واضح اند؟و مهم تر آنکه چگونه و از چه طریق میتوان جوانان را از آماج حملات بی رحمانه و سیاستمدارانه ی جهان غرب حفظ کرد.
تحقیق و دراصل پاسخ ما به پرسش ریاست جمهوری ،مبتنی بر علائق نوجوانان و جوانان امروز و گرایشات دینی و مذهبی ،همچنین عوامل دور کننده ی آنها از پیشرفت و حتی علاقه مندی به این جهت است .
در اصل در مسیر پاسخ به این سوال و در مسیر رسیدن به کلیدهایی برای بازگشایی این درهای بسته ما با پرسش و پاسخ های متعددی از جوانان اطلاعاتی بدست آورده و با مطالعه ی آثاری چند از استادان مذهبی ،علمی و تاریخی چون استاد اصغر طاهر زاده ،استاد شهید مرتضی مطهری ،دکتر علی شریعتی و با بهره گیری از تفسیر المیزان به اهتمام استاد بزرگ علامه طباطبائی و سایر منابعی که در پایان تحقیق ذکر شده اند توانسته ایم پاسخی مناسب و مطابق با نظر بسیاری از جوانان هم وطنمان را در چندین صفحه گرد آوری کنم.امید است با بررسی این پرسش و تحلیل راه کارهای ارائه شده اسلامی حقیقی و ایرانی جاوید را نظاره گر باشیم.
نقش مذهب درپیشرفت
مذهب یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت و برداشتن موانع و سدها در مسیر این هدف است حال به چندین نکته در این باب اشاره میکنیم.
ایجاد اتحاد و پیوستگی و تحکیم بنیاد خانواده .
ایجاد کنفرانس های مذهبی سیاسی و حضور پیدا کردن شخصیت های مطرح سیاسی ،اجتماعی و پاسخ به پرسش های جوانان در مورد فعالیت های سیاسی کشور .
ایجاد برنامه های تلویزیونی تاریخی ،سیاسی و اجتماعی و سپس طراحی مسابقاتی مبنی بر اطلاعات داده شده در این برنامه ها و سپس معرفی افراد برتر .
الگو گیری از فیلم های اروپایی در مورد القا کردن خودباوری و نشان دادن تاثیر والای مذهب در پیشرفت و تعالی یک کشور .
تشریح راه حل :
اولین و مهمترین موضوع تحکیم خانواده است چرا که خانواده مبنای شکل گیری هرگونه اخلاق و ارزش فردی و اجتماعی است.
پس اگر فردی در خانواده به گونگه ای تربیت شود که وطن و پیشرفت آن برای وی یکی از مهمترین ارزش ها تلقی شود به طور حتم هنگام ورود به جامعه فردی خواهد شد که والاترین هدفش خدمت به جامعه است اما مشکل عمده و بزرک ایران امروز خانواده هاست .هر چند خانواده ها بر اساس ارزش های دینی سعی در تربیت فرزندان شایسته ای دارند اما نباید این موضوع را نادیده گرفت که خانواده ای که از طرف دولت در رفاه اقتصادی کامل قرار میگیرد حامی دولت و کشور و وطن خواهد بود و این نه تنها به تداوم حکومت و دولت می انجامد بلکه کشور رو به پیشرفت و ترقی گام بر میدارد .
پس دولت باید در اولین گام محاصره های اقتصادی و تورم را از بین ببرد به گونه ای که تمام خانواده های ایرانی ماهیانه از دولت به تعداد افراد خانوار مایحتاج زندگی را در حدی متناسب دریافت کند .به عبارتی میتوان برنامه را با اختصاص دادن سرانه ای به عنوان سرانه ی خانوارها در جامعه و دولت اجرا کرد و از راه تامین خانواده ها از نظر بزرگترین مشکل یعنی مشکل اقتصادی از آنها خواست تا حامی دولت و کشور باشند و در پیشرفت علمی کشور بکوشند.
اولین و مهمترین موضوع تحکیم خانواده است چرا که خانواده مبنای شکل گیری هرگونه اخلاق و ارزش فردی و اجتماعی است.
از پیامدهای تامین مالی خانواده ها از طرف دولت به صورت ماهیانه و جدا از مستمری میتوان به چندین مورد اشاره کرد: 1- با تامین نیاز اقتصادی ،رشوه خواری، کم کاری، عدم ارائه خدمات مناسب و تمامی اختلالات اداری در کشور کاهش یافته و مردم با میل و رغبت برای پیشرفت کشور تلاش میکنند.
2- غرب گرایی و توجه به جهان غرب کاهش می یابد و تمرکز مردم برای پیشرفت و تکیه بر استعداد های خودی خواهد بود .
3- فرار مغزها که شایع ترین و مهمترین عامل عقب ماندن و کند پیشروی کردن ایران امروز است از بین رفته و جوانان شایسته ایرانی برای خدمت به کشور میکشوند.
با توجه به پیامد های این عمل در صورت اجرای چنین طرحی در مدت زمان کوتاهی پیشرفت بی سابقه ای را شاهد خواهیم بود.
عوامل رشد و بالندگی ازنگاه نهج البلاغه و قرآن عوامل رشد و بالندگی انسان عناصر و عواملی را که برای رشد و تعالی انسان مطرح است از نگاه قرآن و نهجالبلاغه مورد بررسی قرار می گیرد.
از جمله موارد رشد و بالندگی عبارتند از: علم و تفکر علم و دانش، تفکر و تعقل یکی از عوامل سازنده انسان به شمار می رود، قرآن کریم برای علم و آگاهی ارزش بسیاری قایل است در ارزش علم و دانش همین بس که نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شده است سخن از علم به میان آمده است اگر کسی علم و آگاهی نداشته باشد نمی تواند تکلیف الهی را بشناسد تا به اطاعت صحیح از آنها تن دردهد.
کسی که از دانش تهی باشد از کجا می تواند به هدف حیات خویش دست یابد تا در آن مسیر گام بردارد خود قرآن علت سقوط بسیاری از تبهکاران را عدم تعقل می داند.
«و قالوا لَو کُنّا نسمع او نَعْقِل ما کُنّا فی اصحابِ السَّعیر» «و گفتند: اگر ما به سخنان آنان گوش می دادیم یا تعقل می کردیم هرگز از یاران دوزخ نبودیم»آیه فوق از زبان دوزخیان نقل می کند که ایشان در پاسخ به فرشتگان میگویند اگر ما در دنیا دعوت رسولان را گوش داده بودیم و به آنها عمل می کردیم و یا پیامها و فرامینها و حق بودن خود رسولان را درست تعقل کرده بودیم هرگز از زمره گمراهان و دوزخیان نبودیم.
پلیدی و زشتی را خداوند مربوط به عدم تعقل و اندیشه می داند، و افرادی که نمی اندیشند قرآن پلید می داند.
«و یَجعل الرِّجْسَ علی الذَّین لایعقلون» «و پلیدی را برای کسانی که تعقل نمی کنند قرار می دهد» انگیزه قرآن از دعوت انسان به مطالعه و تفکر و آگاهی سطحی نیست که منشأ اثری نباشد بلکه دعوتش اینست که انسان هدفداری خلقت را دریابد که جهان بیهوده خلق نشده است، دریابد که جهان دارای خالقی است او ناظر به تمام اعمال و رفتار انسان است.
ایمان و خداباوری: منظور از ایمان و خداباوری عبارت از اعتقاد قلبی به خدا و فرامین او همراه با تسلیم در برابرش، ایمان غیر از علم است چرا که قرآن از کافرانی سخن می گوید که با وجود علم و آگاهی به سوی کفر گرایش داشتند از جمله باید از شیطان نام برد که خدا را می شناخت به معاد هم اعتقاد داشت و می دانست که انبیاء از سوی خدا مبعوث شدهاند ولی با این وجود قرآن او را کافر می داند.
«اَبی و اسْتَکْبَر و کانَ من الکافرین» (ابا کرد و کبر ورزید و از کافران بود.) یا فرعون و اطرافیان وی علم به وجود و علم به رسالت موسی داشتند ولی در برابر آن حضرت موضعگیری خصمانه می کردند حضرت موسی در خطاب به فرعون می گوید: تو می دانستی آنچه به من نازل شده از سوی خدای آسمانها و زمین است.
«لقد عَلِمَتُ ما انزل هولاءِ اِلّا ربُّ السموات و الارض» به تحقیق شما می دانستید (آنچه ارائه شد) از جانب خداوند آسمان و زمین نازل شده است.
«من کان یرید العِزَّه فِللهِ العِزَّهَ جمعیاًالیه یَصْعَد الکَلِم و العمل الصالح یَرفَعُه» کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد) چرا که تمام عزت برای خداست، سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند و عمل صالح را بالا می برد.
موانع رشد و بالندگی از نظر قرآن آیا در قرآن نیز به این مسئله اشاره ای شده است یا خیر.
البته باید قبل از آن به این نکته اشاره داشت که انسانی رشد دنیوی کاملی خواهد داشت که رشد معنوی کاملتری دارد .
آیات قرآن در رابطه با انسان رشد نیافته مهم ترین مانع انسان برای رشد وبالندگی اعراض از یاد خداست که مانعی برای رسیدن انسان به مقام قرب ومنزلت های والای معنوی وکمالات خداوندی است(اعراف ۱۷۶ و۱۷۵ ) پیروی از شیطان واطاعت وهمراهی با وی ویا پیروی از هوای نفس تجاوز گری (مطففین آیه ۱۵ و ۱۲) دنیا طلبی (اعراف ۱۷۶ ) شرک (زمر آیه ۳) گناه (مطففین آیه ۱۵ ) اما به عنوان جمع بندی مطالب تمامی موضوعات بررسی شده را در چند سطر خلاصه میکنیم.
1-اولین موضوع برای پیشرفت هر کشوری خودباوری است و خودباوری یکی از پیامدهای مثبت دین داری و خداباوری است.
2-در درجه ی دوم ایجاد امکانات و دادن خدمات مورد نیاز جوانان برای تحقیق ،پژوهش و علم آموزی و در نتیجه جلوگیری از فرار مغزها است 3-تامین مالی تمامی خانواده ها و به خصوص تامین همه جانبه ی جوانان مخترع و پژوهشگر 4-دادن امتیازات خاص به افرادی که در مسائل سیاسی و اقتصادی و مذهبی حائز رتبه های برتر مسابقات تلویزیونی شده اند.
5-آگاهی بخشیدن به جوانان و نوجوانان از اسلام واقعی و حقیقی 6- آگاهی بخشیدن به جوانان در مورد تاریخ ایران طی مسابقات تاریخی 7-ساخت سری فیلم های تلویزیونی مبنی بر ساده زیستن و نشان دادن نقش خداباوری در سالم زیستن و پیشرفت انسان و تکامل وی در همه ی جهت 8- مبارزه با ساخت فیلم های تجملگرای فعلی و دور از دین و مذهب و سنت ایرانی و متمایل به فرهنگ غرب نقش اهل قلم در پیشرفت وتعالی جامعه اصحاب قلم، رسالتها و وظایف، موانع و مشکلات اهالی قلم به عنوان نوعی از راهبران فکر میبایست مروج اندیشههای نو در جامعه باشند.
اندیشههایی که باعث بالندگی و ایجاد حرکت به سوی تعالی، رشد و در مسیر پیشرفت و ترقی جامعه باشد، نه اینکه سکون و کمتحرکی جامعه را در پی داشته باشد.
اصحاب قلم میبایست شرافت قلم خود را به هیچ چیز جز آنچه مورد رضای حق تعالی است قرار ندهند.
یکی از رسالتهای اهالی قلم بیان واقعیات به منظور رفع نواقص و کمبودها و نیز ایجاد انگیزه برای بروز و شکوفا شدن استعدادهای بالقوهی افراد جامعه میباشد.
رسالت دیگر این فرهیختگان هموار کردن راه ورود فعالان دلسوز و متعهد در کلیهی عرصههای خدمتگزاری و فعالیت در کشور به منظور پیشرفت سریع جامعه میباشد.
همچنین میبایست اضافه نمود از مهمترین وظایف و مسؤولیتهای این قشر ارزشمند جامعه، آمادهسازی بستر لازم جهت انتخاب آگاهانهی مردم و افکار عمومی برای مواجهه نمودن مردم با مسائل و شکلات و اتخاذ تصمیمات در مواقع مقتضی میباشد.
حال که در خصوص وظایف و رسالتهای این قشر مطالبی بیان گردید، یکی از مشکلات که به نظر میرسد ریشه در تاریخ این مرز و بوم دارد محدود شدن اهالی قلم در دوران خفقان ستمشاهی میباشد که در آن هیچ زمینهی فکری به جز مداحان و ثناگویان تاج و تخت، حق بروز و ظهور استعدادها و تفکرات خود را در جامعه نداشتند، به نحوی که اگر ایران، امروزه به عنوان کشوری پیشرفته و توسعهیافته شناخته نمیشود شاید به جرأت بتوان گفت بیتوجهی و بیاعتنایی به اهالی قلم و فرهیختگان در زمان خفقان شاهنشاهی یکی از دلایل عمدهی آن میباشد.
امروزه که به برکت نظام مقدس اسلامی زمینهی رشد و توسعهی فرهنگی و اجتماعی جامعه مهیاست رسالت و وظیفه متولیان و مسؤولین جامعه در توجه جدیتر به اهالی قلم و فرهیختگان امری کاملاً ضروری و واجب است که این توجه میبایست با دو رویکرد (حل مشکلات نرمافزاری و سختافزاری ایشان همراه باشد.
مشکلات نرمافزاری اصحاب قلم برمیگردد به ویژگیهای شخص نویسنده، اینکه چه مقدار از فضای علمی و وجاهت در میان جامعه برخوردار است و به طور کلی به کاراکتر اهل قلم برمیگردد و مشکلات سختافزاری این قشر بیشتر در زمینهی نشر اندیشه است و معضلات فنی و هزینههای مادی که دامنگیر اهل قلم میباشد.) توجه جدی مقام معظم رهبری به فرهیختگان در عرصههای مختلف علم و ادب در کشور و دیدارهای حضوری ایشان با نامآوران و صاحبنظران علم و ادب و اهل قلم نشاندهندهی اهمیت و نقش روشنفکران جامعه در نزد معظمله میباشد.
در دیدارهایی که رهبر انقلاب با فرهیختگان جامعه دارند در حضور ایشان مسائل و مشکلات و تنگناهای موجود در جامعه مطر میشود.
حال که مقام معظم رهبری به اعتلا و رشد فرهنگی و رفع موانع موجود بر سر راه فرهیختگان جامعه علاقهمندند و در جهت نیل به آن اهتمام جدی دارند سایر مسؤولین و متولیان نیز میبایست با سعهی صدر، مشکلات اهالی قلم و خردمندان را در ابعاد مختلف دقیقاً بررسی و در جهت رفع آن اقدام نمایند و اگر اصحاب قلم در جهت دلسوزی و حس میهندوستی به بیان واقعیات و مشکلات جامعه میپردازند تاب تحمل انتقادهای آن را داشته و در جهت رفع موانع فرا روی ایشان گام بردارند.
به امید آن روز که ایران سربلند ما همواره در مسیر پیشرفت، توسعه و تعالی باشد.
پیشرفت کشور از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای با اشاره به پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و علمی بهت آور ملت ایران در 27 سال گذشته و قرار گرفتن ایران از لحاظ رشد علمی در درجات اول دنیا تأکید کردند: البته این به معنای نادیده گرفتن عقبماندگیهای تاریخی نیست ولی سرعت حرکت علمی در ایران شتاب زیادی گرفته به گونهای که امروز پیچیدهترین فنآوریها به دست توانای دانشمند جوان ایرانی طراحی و ساخته می شود.
مقام معظم رهبری در بیان علت طرح لزوم بازشناسی الگوی پیشرفت کشور خاطرنشان کردند: هدف از تعریف شفاف و ضابطهمند از مدل پیشرفت، ایجاد یک باور همگانی در میان نخبگان و عامه مردم درخصوص ضرورت تعیین الگوی صحیح توسعه است.
ایشان در همین زمینه افزودند: غربیها در تبلیغات خود، اینگونه القاء کرده اند که توسعه و پیشرفت مساوی با غربی شدن است و متأسفانه برخی از کارگزاران و نخبگان کشور نیز مدل پیشرفت را صرفاً یک مدل غربی می دانند که این مسئلهای غلط و خطرناک است.
ایشان شکستن این طلسم را یک وظیفه مهم برشمردند و تصریح کردند: به طور قاطع میگویم الگوی غرب برای توسعه یک الگوی ناموفق است زیرا با وجود دستیابی کشورهای غربی به ثروت و قدرت، ارزشهای انسانی و معنویت در این جوامع از بین رفتهاند.
تاثیر معلمان کشور بر پیشرفت و تعالی جامعه از نظر رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای جامعه معلمان کشور را جامعه ای دلپذیر، پاکدامن، متعهد، کوشا و صبور خواندند و با اشاره به تلاش دشمن برای تأثیرگذاری برقشرهای مهم مردم افزودند: همان گونه که در پیام سال جدید گفته شد دشمنان ملت ایران امسال سه هدف اساسی، یعنی جلوگیری از پیشرفت علمی، ایجاد عقب ماندگی اقتصادی و تفرقه افکنی درصفوف متحد مردم را پیگیری می کنند و معلمان به علت اهمیت و حساسیت این شغل، همچون 27 سال اخیر یکی از اهداف اصلی این توطئه ها هستند اما جامعه معلمان همچون گذشته، مثل کوه در مقابل امواج فشار و توطئه ایستاده است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به حرکت رو به پیشرفت علمی – سیاسی – اقتصادی و دفاعی کشور خاطرنشان کردند: دیکتاتورهای جهان با توجه به پیشرفت روزافزون ایران و تأثیرپذیری محسوس ملتهای مسلمان از نفوذ معنوی و آرمانی انقلاب اسلامی، همه تلاش و امکانات خود را برای متوقف کردن ملت ایران به کار گرفته اند، اما ملت و مسئولان نظام با تکیه بر «عقل، شجاعت و احساس مسئولیت جمعی» و با توکل بر خدا این راه افتخارآفرین را ادامه می دهند.
فرهنگ، اساس توسعه یکی از مباحث مهمی که در جامعه باید مورد توجه قرارگیرد، توسعه فرهنگی و بحث فرهنگ است.
با توجه به اینکه درماه خرداد و پانزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) قرارداریم، دیدگاه های حضرت امام را در مورد ضرورت طرح مسئله توسعه و فرهنگ، جامعیت مفهوم توسعه و فرهنگ اساس توسعه با هم می خوانیم: در دهه های اخیر، دانشمندان و صاحبنظران مسائل اجتماعی و فرهنگی، توسعه را ضرورتی اجتناب ناپذیر برای کشورهای جهان سوم دانسته اند و رسانه های گروهی این کشورها، آیینه اندیشه های توسعه گردیده است.
انعکاس گسترده اندیشه های توسعه، در رسانه های جمعی و مطبوعات ضمن آن که نشان دهنده اهمیت طرح موضوع توسعه است، ضرورت همگانی کردن اندیشه ها را نیز آشکار می سازد.
اما همگانی شدن اندیشه های توسعه، درکشورهای جهان سوم می تواند دارای کارکرد مثبت یا منفی باشد، کارکرد مثبت آن، بسیج مردم برای سازندگی است و کارکرد منفی آن، انحراف افکار عمومی و وابستگی و گسیختگی فرهنگی و اجتماعی ناشی از اندیشه ها و نظریه های غیربومی و استعماری ناظر به توسعه می باشد.
غالب نظریه های توسعه، در دهه هفتاد میلادی ازطرف دانشمندان غربی و یا وابسته به غرب ارائه شده است، در نتیجه برخی نظریه های توسعه، عقب ماندگی و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای جهان سوم به آمریکا و چند قطب صنعتی دیگر را به دنبال داشته و گاهی نیز آشکارا ارزشهای معارض با نظام ارزشی جهان سوم را تبلیغ کرده است.
الگوی نوسازی، یعنی اندیشه کسانی که دوگانگی جامعه سنتی و جامعه مدرن را مطرح ساخته اند، نمونه بارز نظریه هایی است که آشکارا در جهت نفی هویت فرهنگی ملت های جهان سوم تلاش می کردند.
نظریه دوگانگی جامعه سنتی و مدرن که اصطلاحاً به دیدگاه نوسازی موسوم است، قائل به دگرگونی کامل جامعه سنتی (ماقبل مدرن) به جامعه هایی با انواع فناوری، سازمان اجتماعی و فرهنگ مربوط به آن است.
فرض بر این است که تمام جوامع، در مرحله سنتی شبیه به هم بوده اند و بالاخره این جوامع، همان دگرگونی هایی که در غرب اتفاق افتاده است، را از سر خواهندگذراند و به صورت جوامع مدرن درخواهندآمد.
و این گذر، ازطریق اشاعه فرهنگ، فناوری و نظام ارزش های سرمایه داری و یا گسترش نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از نوع غربی به وجود می آید.
دانیل لرنر، رستو، مک کله لند، رایزمن و کسانی که نظریه خود را مبتنی بر تناقض میان سنت و صنعت مدرن ارائه کرده اند، درنهایت، غربی شدن را تنها راه توسعه قلمداد کرده اند.
اما حتی اگر نظریه ها نتیجه تحقیقات و روش های علمی معتبر باشد، باز بیش از آن که موجب توسعه و پیشرفت کشورهای جهان سوم شوند، زنجیره وابستگی جهان سوم به آمریکا را تحکیم و تقویت می نمایند.
متأسفانه غیربومی بودن و بیگانگی عالمان علوم اجتماعی و اقتصادی باعث گردیده که مفاهیم و ارزش های غیربومی و بیگانه با نظام ارزشی کشورهای جهان سوم دراین جوامع اشاعه، تبلیغ و درنهایت تحمیل گردد.
از این رو کشورهای جهان سوم علاوه بر مشکل توسعه نیافتگی، با مسئله جدیدتری به نام توسعه اندیشه ها و نظریه های غربی و استعماری توسعه مواجه هستند.
برای مقابله با این مشکل، حداقل دو راه را می توان پیشنهاد و دنبال کرد: الف.
اتخاذ رویکردی انتقادی به نظریه های توسعه ب.
ارائه و تبلیغ دیدگاه ها و اندیشه های متفکران مذهبی، ملی، مردمی و بومی.
این راه حل در واقع تمهیدی است که می تواند تا حدی ناسازگاری ها و عناصر ناسره اندیشه های غیربومی و بیگانه را آشکار کند، و توطئه های فکری و فرهنگی را خنثی سازد.
این نظریه ها و دیدگاه ها در جامعه، خودآگاهی فرهنگی ایجاد کرده و بینش انتقادی آنان را بیشتر می سازد.
دیدگاه های حضرت امام خمینی(ره) درباره فرهنگ و توسعه فرهنگی با توجه به ضرورتی که شرح آن گذشت، یکی از نیازهای اساسی جامعه امروز ماست.
اما متأسفانه در سال های اخیر، پاره ای مطبوعات کشور با ترجمه و اقتباس از کتابها و مجلات غربی، بیش از گذشته به تبلیغ و اشاعه نظریه های غربی توسعه می پردازند و از دیدگاه های مذهبی، ملی و شخصیت های بزرگی چون امام خمینی(ره) غافل مانده اند.
حضرت امام خمینی(ره) با هوش و درایت کم نظیر و الهی، بینش عمیق و شناخت دقیق از مسائل انسانی،تجربه سالهای پرفراز و نشیب از تاریخ و وقایعی که در این سده در جهان و کشورهای اسلامی رخ داد و با الهام از تعالیم عالیه اسلام، به عنوان مرجع جهان اسلام و رهبری بزرگ، با بیانی بلیغ و شیوه ای حکیمانه، دردها، مسائل و مصائب کشورهای اسلامی را بیان می کرد و راه های نجات و حل مشکلات را توصیه می نمود.
حضرت امام خمینی(ره) در مناسبت های گوناگون، ایده ها، خط مشی ها، اصول و سیاست های کلان کشور و امت اسلامی، بلکه مستضعفان جهان، را مطرح می فرمود و راه مجد و عظمت را به انسان های دربند می آموخت.
این نوشتار بر آن است تا پاره ای دیدگاه های آن بزرگ مرد تاریخ را مطرح کرده و توضیح دهد.
توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره) توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره) دارای پنج ویژگی است: 1- جامعیت مفهوم توسعه به نحوی که کلیه ابعاد وجودی انسان را فرا می گیرد.
2- فرهنگ اساس توسعه است.
3- استقلال فرهنگی، عامل اصلی توسعه و وابستگی فرهنگی، عامل اصلی توسعه نیافتگی است.
4- فرهنگ اسلامی، اساس و هدف توسعه فرهنگی است.
5- تربیت و تعالی انسان، شرط توسعه و غایت آن است.
جامعیت مفهوم توسعه تعریف و مفهوم توسعه از جنگ جهانی دوم تا امروز کاملا تغییر کرده است.
برداشت ها و مفاهیم اولیه از فرهنگ، مبتنی بر کمیات اقتصادی بود و شاخص های اقتصادی، مانند میزان تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه، مصرف انرژی، مصرف فولاد و...
معرف سطح توسعه یافتگی یا عقب ماندگی بود.
اما از دهه هفتاد میلادی به بعد، شاخص های اجتماعی نیز به شاخص های توسعه افزوده گردید.
رشد جمعیت، رشد شهرنشینی، دموکراسی، عدالت اجتماعی یا توزیع عادلانه ثروت، دسترسی به وسائل ارتباط جمعی، ثبات سیاسی و بودجه آموزش و تحقیقات، عواملی بودند که به تدریج به عنوان شاخص های توسعه پذیرفته شدند.
بروز حوادث مختلف، در دهه هشتاد میلادی، نظرها را بیش از گذشته متوجه عوامل فرهنگی ساخت و نقایص نظریه های اقتصادی توسعه را آشکارتر نمود.
بروز بحران های اجتماعی، انفجار جمعیت، تضادهای قومی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نضج فعالیت های مذهبی و گرایش های دینی در غرب و فروپاشی شوروی سابق، عواملی بودند که متفکران مسائل توسعه را بیشتر متوجه اهمیت و نقش فرهنگ، در فرآیند توسعه و تغییرات اجتماعی ساخت.
حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبری دینی، عارفی فیلسوف، فقیهی اهل سیاست و عمل، در رهنمودهایی که درباره مسائل اقتصادی و برنامه ریزی های توسعه ارائه کرده است، جامعیت مفهوم توسعه را درنظر داشته اند.
ایشان بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پدیدآمدن اوضاع و احوال جدید و ضرورت عزم جدی برای بازسازی و شروع فعالیت های اقتصادی، طی پیامی در یازدهم مهرماه 1367 محورهای عمده و حیاتی، در دهه بازسازی کشور را اعلام فرمودند.
بر همین اساس، دهه دوم انقلاب، دهه بازسازی و سازندگی نام گرفت.
در این پیام، محورهای زیر به عنوان کلی ترین پایه های برنامه ریزی آینده کشور، مورد تأکید قرار گرفته است: - کلیدی بودن سیاست نه شرقی، نه غربی به عنوان رمز عزت و اعتبار کشور - تأکید بر حفظ ارزش ها و شئون اخلاقی در جامعه - تأکید بر این که بازسازی منجر به وابستگی نشود - اصالت و اولویت داشتن خودکفایی کشاورزی، در مقابل بازسازی مراکز صنعتی - توجه به رفاه مردم با رعایت شعایر و ارزش های اسلامی و انقلابی - بهادادن به حضور اقشار مختلف مردم در صحنه های بازسازی کشاورزی، صنعت و تجارت - تأکید بر پیچیده بودن شرایط سیاسی و اقتصادی نظام و لزوم رعایت این شرایط در برنامه ریزی و موضع گیری.
- توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تشویق نیروهای خلاق و سازنده - همکاری همه جانبه کارشناسان و صاحب نظران با مسئولین اجرایی در بازسازی کشور - قدرشناسی از ایثارگران - توجه ویژه به تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور این منشور بازسازی نشان می دهد که ایشان در شکل فعالیتها و برنامه ریزیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حفظ تأمین رفاه و امکانات زندگی، برای آحاد مردم را به عنوان یک ضرورت، توأمان عنوان داشته اند.
این بینش از سوی فردی که سیاستگذار و تعیین کننده اهداف عملی، در برنامه ریزی های کشور است مفهوم جدیدی از توسعه را ارائه می کند.
یکی از آراء جامعه شناسی مارکسیستی، تفکیک و طبقه بندی حیات اجتماعی و فردی انسان به زیربنا و روبنا می باشد.
در این طبقه بندی، زیربنای اجتماعی، عبارت از شیوه های تولید، روابط تولیدی، ابزار تولید، مالکیت و نیروهای تولیدی و در واقع، اقتصاد است، و روساخت یا روبنا عبارت از فلسفه، حقوق، مذهب، هنرها، و بطور کلی تر، فرهنگ می باشد.
در این طبقه بندی چنین فرض شده است که فرهنگ یک جامعه، محصول زندگی اقتصادی است.
دین، فلسفه و هنر تابعی از صنعت، کشاورزی، تجارت و محصول ساده ای ناشی از فرایند تولید کالا و خدمات در جامعه است.
این نظریه راهنمای بسیاری از تئوریهای توسعه بوده و بسیاری از تغییرات اجتماعی با توجه به این پیش فرض تبیین شده است.
حضرت امام خمینی(قدس ره) با استناد به تعالیم عالیه اسلام، فرهنگ را اساس جامعه می داند و ضمن پذیرش نیازهای مادی و اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیین کننده و امور دیگر را تابعی از آن می داند: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است.
اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه از بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.
اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند، و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.»1 ایشان در جایی دیگر فرهنگ را مایه سعادت و شقاوت جامعه می دانند و می فرمایند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت است، اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت می شوند به این تربیت های ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کند...»2 «درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است و می دانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک کشور پیدا شود...
دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی برهمه غلبه می کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف می کشاند3.
حضرت امام خمینی(قدس سره) که ریشه تمامی معضلات جامعه را در بیماریهای فرهنگی می دانستند، کراراً گوشزد می کردند که آفات فرهنگی سموم کشنده ای هستند که سیاست و اقتصاد جامعه را مسموم می کنند.
چنین بینشی، ایشان را بیش از هر چیز، به آسیب شناس فرهنگی در جامعه اسلامی سوق می داد، به همین دلیل در تمامی سخنرانیها و آثارشان نوعی جهت گیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است.
ایشان غربزدگی، استعمارفرهنگی، جهل فرهنگی و بسیاری از آفات فرهنگی دیگر را از موانع اصلی دستیابی به الگوی جامع توسعه می دانند: «فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف می کند.»4 «عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ بشود.
یک فرهنگی از آن غربزدگی بیرون بیاید.»5 توطئه ها و تهاجمات فرهنگی از دیگر موضوعاتی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) از آن به عنوان مانع توسعه و اساس عقب ماندگی جامعه یادمی کنند: «تردیدی نیست که جهانخواران، برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند.»6 «و یک باب هم این فسادهایی است که پیش آورده اند، این هم یک مسئله ای نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده، تمام این مراکزی که برای فحشاء و خوشگذرانی درست کرده اند همین طوری درست نشده است، در مجلاتشان در رسانه های گروهی، چه سمعی و چه بصری، تبلیغات کردند و کلاً در خدمت اینها بودند.
رادیو و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار، از بیابان که مشغول خدمت بودند، از ادارات، به آن مراکز فساد بکشانند، از دانشگاهی یک موجود فساد بسازند از دانشگاهی یک موجود فاسد درست کنند7.
جهل فرهنگی و ناآگاهی از مواریث و سرمایه های فرهنگی، یکی دیگر از موانع توسعه و توسعه فرهنگی در جامعه اسلامی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) فراوان به آن اشاره نموده اند و از اندیشمندان ملل مختلف خواسته اند که مردم را نسبت به حفظ اصالتهای خود آگاه سازند: «آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین است، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما»8.
رشد اقتصادی وموانع آن خوش بینی که نسبت به تعهدات دولتها در ایجاد اصلاحات وجود داشته، کمتر شد و اثرات مورد انتظار بر رشد اقتصادی به طور کامل مشخص نبود.
یک دلیل آن شاید این بود که اصلاحات به اندازه کافی صورت نگرفت و به اندازه کافی، در رابطه با استحکام ساختاری، اصلاحات به طور ثابت و بلند مدت انجام نشد.
تحقیقات نشان می دهد که سیاست نیز، نقش تکمیلی در این راستا، بر عهده دارد.
رشد اقتصادی نیازمند این است که یک موفقیت متوسط نیز در بخشهای مختلف سیاسی، وجود داشته باشد، چون عملکرد ضعیف یک بخش می تواند از پیشرفت وسیع حوزه های دیگر، جلوگیری کند.
در دهه ۱۹۷۰ منبع درآمد و کسب سود منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی، که حدود پانصد میلیون نفر جمعیت داشت ، از محل ثروت حاصل از افزایش قیمت نفت بود.
افزایش ناگهانی سرمایه گذاری و رشد، در کشورهای صادر کننده نفت که در بخشهای دیگر منطقه نیز منعکس شده بود، همراه با افزایش وجوه نقد در دست مردم و رونق تجارت و جریانهای سرمایه ای، منجر به بهبود قابل توجهی در سطح استانداردهای زندگی مردم شد.
به علاوه در این کشورها، به خصوص کشورهای نفت خیز، انباشت و اضافه شدن دارائیهای مالی وجود داشت.
اما این دوره رونق در دهه ۱۹۸۰ رو به رکود نهاد و نرخ رشد اقتصادی کاهش یافت.
در این زمان قیمت نفت روند نزولی پیدا کرد و دولتها با بدهی و کسری بودجه مواجه شدند.
با وجود تلاشهایی که درجهت پی گیری اصلاحات ساختاری اولیه انجام شد، بسیاری از کشورهای منطقه در مسیر رشد و پیشرفت عقب افتاده و از مزیتهای ادغام اقتصادی و جهانی شدن، در دنیا کنار کشیده شدند.