مذهب یک پدیده انسانی جامع و فراگیر است. تقریباً هر جامعه ای در سرتاسر تاریخش یک بینش یا شناخت مذهبی از جهان داشته است. مذهب ، جهانی را که ما در آن زندگی می کنیم شکل داده است و در آینده نیز این نقش را بازی خواهد کرد. اگر آگاهی ما از خود بعنوان یک جامعه جهانی افزایش یابد، بطور همزمان حوزه و محدوده بیکران چشم اندازهای مذهبی نیز به جهان معرفی می شوند. برای میلیونها انسان مذهب یک بخش بنیادی از آزمایش و تجربه بشر بوده و نیرویی است که به زندگی معنا می بخشد و برای زندگی راهنماست؛ از نظر گروهی دیگر مذهب برای نمایاندن جنبه برتر زندگی آنها شکل گرفته است، اما این افراد (گروهها) در جوامعی زندگی می کنند که قوانین، تقویمها و فرهنگ آن براساس سنت ها(باورهای) مذهبی شکل گرفته اند، در صورتیکه رد اعمال رسمی مذهبی درک معنوی این تجربه بشری را از بین می برد. رشد در سنین جدید (شاید به معنای سن بلوغ) باعث بروز اعمال و شعائر مذهبی در فرد می شود و در این دوره نوع بشر جستجو برای رسیدن به خدای متعال را ادامه می دهد.
با توجه به این مضمون (زمینه) لازم است بچه ها (دانش آموزان) را که در دنیای امروز زندگی و رشد می کنند آشنا بشوند با تفاوتها و شیوه تکامل جستجوی مذهبی در میان نوع بشر . بسیاری از بچه هایی که به آنها آموزش می دهیم، متعلق به جوامع مذهبی خاصی هستند که دیگران به آن تعلق ندارند، اما تمام شاگردان باید در فرآیند تفکر درباره یک زندگی مذهبی پایدار شرکت کنند. ما از کجا آمده ایم؟ چرا ما در این جهان هستیم؟ پس از مرگ چه اتفاقی برای ما می افتد؟ بنابراین آموزش مذهبی (RE) تلاش می کند بچه ها را در مسیر شخصی زندگیشان کمک کند، آموزش مذهبی به بچه ها کمک می کند (فرصت می دهد) تا اعتقادات شخصی، ارزشها و سبک زندگی خود را منعکس کنند و همزمان اعتقادات، ارزشها و شیوه زندگی دیگران را نیز بشناسند.
آموزش مذهبی نباید با پرورش آن اشتباه شود. بچه ها در خانواده هایشان و جوامع خود باورها و اعمال مربوط به مذهب خود را فرا گرفته اند بچه ها در خانواده به پیروی از گامهایی که خانواده سنت ها و اعتقادات خانواده در این راستا برداشته، تشویق می شوند. بچه ها با سنت ها، داستانها و شیوه زندگی جامعه مذهبی آشنا می شوند، که به آن تعلق دارند. چنین پرورشی پاسداری از مذهبی است که به آن تعلق دارند. اما این بخشی از اهداف آموزشی مذهبی مدرسه نیست. آموزش مذهبی در تلاش برای تغییر مذهب کسی یا اینکه فرد را به مذهب دیگر فرا بخواند و یا اینکه به مذهب خاصی حق بدهد و بچه را در محدوده یک سنت دینی خاصی قرار دهد، نیست؛ در عوض به بچه ها فرصت می دهد برای یادگیری باورهای مذاهب گوناگون دنیا در جهتی که بتواند زندگی شخصی آنها را پربار کند.
جایگاه RE در برنامه ریزی درسی
شناخت و درک
یکی از اهداف اساسی آموزش مذهبی گسترش دانش و درک دانش آموزان درباره مذهب است. آنها باید یاد بگیرند که مذهب مسئله ای همه جانبه است و باید راجع به تعدادی از مذاهب اصلی دنیا تحقیق کنند؛ یکی از این مذاهب اصلی می تواند مذهب خودشان باشد، اما حتی بچه هایی که به یک مذهب (هیچ مذهبی) تعلق رسمی ندارند باید گسترش فهم خود از جهان را آغاز کنند و جایگاه ادیان را در دنیا و اینکه چگونه با دیگران و محیط اطراف رابطه برقرار کنند، بدانند بچه ها از طریق RE ، تفکر درباره سئوالاتی که از علاقمندی همیشگی بشر نشات می گیرد، را آغاز می کنند و می توانند راجع به تشابهات و تفاوتهای بین پاسخهایی که در جوامع گوناگون به این پرسش ها داده می شود، تحقیق کنند.
مهارتها
آموزش مذهبی درباره برداشتن موانع دانش نیست. بخش مهمی از این فرآیند، گسترش مهارتها از طریق شاگردانی است که توانایی ترویج چنین شناختی را دارند. RE به گسترش مهارتهای تفکر بحرانی کمک می کند، این مسئله به بچه ها این توان را می دهد تا درباره ی دنیای اطرافشان تفاوتهای آگاهانه داشته باشند، به بحث درباره اهمیت موضوع بپردازند و به عقاید دیگران گوش داده و واکنش مناسب نشان دهند مفاهیم
مذهب اساساً یک فعالیت تکامل یافته است. آموزشی که ما به بچه ها می دهیم باید او را قادر سازد تا مفاهیم انتزاعی مذهب را حس کند (دریابد). بدینوسیله از طریق RE بچه ها شروع به افزایش دانش مذهبی، درک افت و دستور زبان مذاهب، تا جائیکه بتوانند افکار شخصی خود را به طور روشن بیان کرده و با دیگران وارد بحث و گفتگو شوند. یکی از بهترین راههای آشنا کردن بچه های جوان با مفاهیم مذهبی این است که سعی شود مفاهیم جدید با دانش قبلی آنها پیوند داده شود تا بتوانند موضوع را درک کنند. برای مثال : مطالعه درباره ی سازگاری(سازش) مسیحیت، ممکن است با بحثی راجع به ‹‹اعتراف›› و ‹‹پاک شدن›› (آموزش) شروع شود که در آن بچه ها تجربیات شخصی خود را بیان می کنند