گسترش امپراتوری عثمانی ۱۲۹۹–۱۶۸۳
امپراتوری عثمانی یک قدرت سیاسی امپراتوری بود که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی در منطقه مدیترانه حکومت میکرد. این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای صغیر ، اکثر خاورمیانه، قسمتهایی از شمال افریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را شامل میشد. قلمرو رسمی حکومت عثمانی به ۵/۶ میلیون کیلومتر مربع میرسید، ولی حوزه نفوذ آن از طریق ایلها و عشایر از این رقم بسیار فراتر میرفت.
منشاء عثمانیان
عثمانیان شاخهای از ترکهای اوغوز بودند که در اواخر امپراتوری سلجوقیان ازترکستان به آسیای صغیر کوچ کردند. در آن زمان سلجوقیان روم که قسمتی از سلسله دولتهای سلجوقی بودند در این سرزمین فرمان میراندند. ترکان عثمانی اندک اندک در نواحی غرب آناتولی به یک قدرت منطقه ای و متحد سلاجقه تبدیل شدند وبعدا جانشین سلجوقیان گشتند. ایشان نام خود را از عثمان که رهبر ایل ایشان بود گرفته بودند.نخستین شاه سرشناس ایشان سلطان محمد دوم معروف به سلطان محمد فاتح، بود که توانست یا چیرگی بر قسطنطنیه (استانبول) به فرمانروائی امپراتوری روم شرقی پایان دهد. تاریخنگاران این زمان را پایان قرون وسطی و آغازرنسانس میدانند.
سلطان سلیم نوهٔ سلطان محمد بود که در جنگ چالدران شاه اسماعیل اول صفوی را در سال ۱۵۱۴ میلادی شکست داد و عثمانی بر مناطق غربی ایران دست یافت در نتیجه نواحی غرب ایران که شامل آذربایجان، سرزمین کردستان، و عراق بود از ایران جدا شد. در جنگ هاى بعدى آذربایجان به ایران برگردانده شد ولی سرزمین کردستان و عراق تحت کنترل عثمانی باقى ماندند.سلطان سلیم با چیرگی بر سرزمینهای اسلامی خود را خلیفهء اسلام خواند. سلیمان قانونی فرزند او همدوره با شاه تهماسب صفوی بود و نیروهایش را تا پشت دروازههای وین هم رساند.
اقتدار و شکوه امپراتوری عثمانی
علامت امپراتوری عثمانی
دولت عثمانی به عنوان بزرگترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی شناخته میشود. این دولت در سدههای هفتم و هشتم هجری (سیزدهم و چهاردهم میلادی) در سرزمین آناتولی ظهور کرد؛دوم سده چهاردهم، به رهبری بایزید اول (ایلدرم بایزید)، قلمرو آن در قاره اروپا گسترش چشمگیر یافت و در اوائل نیمه دوم سده پانزدهم با فتح قسطنطنیه، به رهبری سلطان محمد دوم (فاتح)، در مقام تنها وارث امپراتوری امپراتوری روم شرقی (بیزانس) جای گرفت. بدینسان، در پایان سده پانزدهم دولت عثمانی به اوج اقتدار و شکوه خود دست یافت؛ اقتدار و شکوهی که بیش از یک سده دوام آورد. در این دوران، عثمانی نه تنها - از نظر وسعت قلمرو و کثرت اتباع، اقتدار نظامی و سیاسی، نظم و سامان اجتماعی و ثروت دولت و سعادت و رفاه ملت - اولین دولت اروپایی به شمار میرفت، بلکه از نیمه سده شانزدهم میلادی خود را وارث رسمی خلافت اسلامی و رهبر جهان اسلام نیز میدانست. در این زمان عثمانی کشوری پهناور بود که قلمرو آن در اروپا تا نزدیکی شهر وین (پایتخت امپراتوری هابسبورگ) امتداد داشت، بخش عمده سرزمینهای جنوب در یای مدیترانه و شبه جزیره عربستان را دربرمی گرفت، از شمال به رود دن و از شرق به مرزها ی ایران محدود بود. از منظر اروپاییان غربی این دولت مهمترین تجلی تمدن اسلامی به شمار میرفت و دادوستد و تعارضهای فرهنگی و سیاسی و نظامی با آن نقش اصلی در تکوین انگارهای داشت که غربیان از اسلام کسب کردند.
سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی
مورخین مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق./ ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م.) را نقطه عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدر یجی این دولت میدانند. در واقع، این انحطاط هر چند در اواخر سده شانزدهم میلادی، پس از مرگ سلیمان، رخ نمود و در نیمه اول سده هفدهم شتاب گرفت، ولی بنیانها ی اجتماعی آن در دوران حکومت سلیمان و در اوج شکوه دولت عثمانی تکوین یافت.سیر افول مداوم دولت عثمانی مقارن و همپیوند با سیر ظهور و اعتلای روزافزون تمدن جدیدی است که در اروپای غربی سربرکشید. این دو تحول مواز ی بخش مهمی از فرایند عظیمی را شکل داد که سرنوشت بشر یت را در طول سدههای اخیر رقم زد و سرانجام در اوایل سده بیستم میلادی جغرافیای سیاسی کنونی جهان را پدید آورد.