دانلود تحقیق امپراتوری عثمانی

Word 458 KB 16489 35
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • گسترش امپراتوری عثمانی ۱۲۹۹–۱۶۸۳
    امپراتوری عثمانی یک قدرت سیاسی امپراتوری بود که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی در منطقه مدیترانه حکومت می‌کرد.

    این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای صغیر ، اکثر خاورمیانه، قسمت‌هایی از شمال افریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را شامل می‌شد.

    قلمرو رسمی حکومت عثمانی به ۵/۶ میلیون کیلومتر مربع می‌رسید، ولی حوزه نفوذ آن از طریق ایل‌ها و عشایر از این رقم بسیار فراتر می‌رفت.
    منشاء عثمانیان
    عثمانیان شاخه‌ای از ترکهای اوغوز بودند که در اواخر امپراتوری سلجوقیان ازترکستان به آسیای صغیر کوچ کردند.

    در آن زمان سلجوقیان روم که قسمتی از سلسله دولتهای سلجوقی بودند در این سرزمین فرمان می‌راندند.

    ترکان عثمانی اندک اندک در نواحی غرب آناتولی به یک قدرت منطقه ای و متحد سلاجقه تبدیل شدند وبعدا جانشین سلجوقیان گشتند.

    ایشان نام خود را از عثمان که رهبر ایل ایشان بود گرفته بودند.نخستین شاه سرشناس ایشان سلطان محمد دوم معروف به سلطان محمد فاتح، بود که توانست یا چیرگی بر قسطنطنیه (استانبول) به فرمانروائی امپراتوری روم شرقی پایان دهد.

    تاریخنگاران این زمان را پایان قرون وسطی و آغازرنسانس می‌دانند.
    سلطان سلیم نوهٔ سلطان محمد بود که در جنگ چالدران شاه اسماعیل اول صفوی را در سال ۱۵۱۴ میلادی شکست داد و عثمانی بر مناطق غربی ایران دست یافت در نتیجه نواحی غرب ایران که شامل آذربایجان، سرزمین کردستان، و عراق بود از ایران جدا شد.

    در جنگ هاى بعدى آذربایجان به ایران برگردانده شد ولی سرزمین کردستان و عراق تحت کنترل عثمانی باقى ماندند.سلطان سلیم با چیرگی بر سرزمینهای اسلامی خود را خلیفهء اسلام خواند.

    سلیمان قانونی فرزند او همدوره با شاه تهماسب صفوی بود و نیروهایش را تا پشت دروازه‌های وین هم رساند.
    اقتدار و شکوه امپراتوری عثمانی

    علامت امپراتوری عثمانی
    دولت عثمانی به عنوان بزرگ‌ترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی شناخته می‌شود.

    این دولت در سده‌های هفتم و هشتم هجری (سیزدهم و چهاردهم میلادی) در سرزمین آناتولی ظهور کرد؛دوم سده چهاردهم، به رهبری بایزید اول (ایلدرم بایزید)، قلمرو آن در قاره اروپا گسترش چشمگیر یافت و در اوائل نیمه دوم سده پانزدهم با فتح قسطنطنیه، به رهبری سلطان محمد دوم (فاتح)، در مقام تنها وارث امپراتوری امپراتوری روم شرقی (بیزانس) جای گرفت.

    بدینسان، در پایان سده پانزدهم دولت عثمانی به اوج اقتدار و شکوه خود دست یافت؛ اقتدار و شکوهی که بیش از یک سده دوام آورد.

    در این دوران، عثمانی نه تنها - از نظر وسعت قلمرو و کثرت اتباع، اقتدار نظامی و سیاسی، نظم و سامان اجتماعی و ثروت دولت و سعادت و رفاه ملت - اولین دولت اروپایی به شمار می‌رفت، بلکه از نیمه سده شانزدهم میلادی خود را وارث رسمی خلافت اسلامی و رهبر جهان اسلام نیز می‌دانست.

    در این زمان عثمانی کشوری پهناور بود که قلمرو آن در اروپا تا نزدیکی شهر وین (پایتخت امپراتوری هابسبورگ) امتداد داشت، بخش عمده سرزمین‌های جنوب در یای مدیترانه و شبه جزیره عربستان را دربرمی گرفت، از شمال به رود دن و از شرق به مرزها ی ایران محدود بود.

    از منظر اروپاییان غربی این دولت مهم‌ترین تجلی تمدن اسلامی به شمار می‌رفت و دادوستد و تعارض‌های فرهنگی و سیاسی و نظامی با آن نقش اصلی در تکوین انگاره‌ای داشت که غربیان از اسلام کسب کردند.
    سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی
    مورخین مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق./ ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م.) را نقطه عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدر یجی این دولت می‌دانند.

    در واقع، این انحطاط هر چند در اواخر سده شانزدهم میلادی، پس از مرگ سلیمان، رخ نمود و در نیمه اول سده هفدهم شتاب گرفت، ولی بنیانها ی اجتماعی آن در دوران حکومت سلیمان و در اوج شکوه دولت عثمانی تکوین یافت.سیر افول مداوم دولت عثمانی مقارن و همپیوند با سیر ظهور و اعتلای روزافزون تمدن جدیدی است که در اروپای غربی سربرکشید.

    این دو تحول مواز ی بخش مهمی از فرایند عظیمی را شکل داد که سرنوشت بشر یت را در طول سده‌های اخیر رقم زد و سرانجام در اوایل سده بیستم میلادی جغرافیای سیاسی کنونی جهان را پدید آورد.

    مورخین مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق./ ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م.) را نقطه عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدر یجی این دولت می‌دانند.

    [ویرایش] عوامل انحطاط امپراتوری عثمانی در بررسی علل انحطاط عثمانی باید نقش عوامل چهارگانه: افزایش جمعیت و عدم تناسب آن با اراضی زیرکشت، تأثیر سلطه غربیان بر قاره اروپا و ظهور اقتصاد جدید پلانت کاری، گشایش راه دریایی تجارت غرب با شرق، خرابکاری و مقابله نظامی و اطلاعاتی قدرت‌های اروپایی معارض عثمانی، را اصلی دانست و دو عامل بعدی رشد فساد در ساختار سیاسی و تحجر اندیشه دینی و سیاسی را فرعی تلقی کرد.بنابراین، فساد در ساختار سیاسی و تحجر در اندیشه دینی را نباید به‌عنوان عواملی تعیین کننده و سرنوشت ساز ارز یابی کرد.

    برای رسیدن به شناختی عینی و به دور از ذهنگرایی و خیالپردازی از علل واقعی تفوق غرب و افول عثمانی، و سایر دولتهای غیر غربی، باید بر نقش عوامل چهارگانه نخستین تأکید کرد و فساد در ساختار سیاسی و تحجر در اندیشه و ایستایی در فرهنگ را بنوبه خود به عنوان پیامد و معلول عوامل فوق بشناسیم.

    [ویرایش] نابودی امپراتوری عثمانی امپراتوری عثمانی سالها چون ابرقدرتى بر گوشه‌ای از جهان دربرگیرندهٔ، سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای صغیر و بالکان فرمان‌راندند.

    با شکست در جنگ جهانی اول امپراتورى عثمانی فروپاشید و جای خود را به ترکیه داد.

    پس از فروپاشى امپراتورى عثمانی و پیدایش کشور ترکیه این نواحى به دست کشورهاى پیروز در جنگ، بعضا تقسیم و یا مستقل گردیدند.

    عثمان اول پرش به: ناوبری, جستجو عثمان اول.

    عثمان اولیا عثمان بن أرطغرل بن سلیمان شاه معروف به عثمان غازی یا عثمان بی رهبر ترکان عثمانی و بنیانگذار امپراتوری عثمانی بود.

    وی از طریق گذرگاه‌های فریگیای شمالی در نزدیکی دوریله تا دشت‌های بیتونیا پیشروی کرد.عثمان اول، نواحی مرزی را به سه امیرنشین تقسیم کرد که به ترتیب با دریای سیاه در شمال،نیکومدیا و نیقیه هم‌مرز بودند.

    در سال ۱۳۰۰ میلادی،عثمان دژهای اسقاشهر و قراچه حصار را که بر راه‌هایی از فلات آناتولی مرکزی و دشت‌های بیتونیا مشرف بود؛ تسخیر کرد.عثمان اول ترکان را که کوچ‌نشین بودند،یکجانشین کرد و ینی‌شهر را به قلمرو حکومتی ترکستان افزود.

    پس از آن عثمان به دشت‌های اینگول به سوی شرق تا رود سقاریه حمله برد و قلعه‌های بیله‌جیک را تحت تصرف خود درآورد.

    با تهاجم سپاه عثمان به بورسا، این شهر سقوط کرد و امیرنشین عثمانی به امپراتوری عثمانی تغییر نام داد.

    در ادبیات ترکی، عثمان اول به درازدست یا گشاده‌دست معروف است.

    اورخان اول اورخان اول معروف به اورخان غازی یا اورخان بی پسر عثمان اول و دومین حاکم امپراتوری عثمانی بود که در سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۳۵۹ میلادی حکومت داشت.

    اورخان با ضرب سکه و خواندن خطبه‌های نماز جمعه به نام خود، خلافت خود را اعلام نمود.اورخان پس از رسیدن به سلطنت، به سوی دریای مرمره حرکت کرد و در سال ۱۳۲۸ میلادی با امپراتور آندرونیکوس سوم وارد جنگ شد، در این جنگ سپاه امپراتور بیزانس در پلکانون شکست خورد.اورخان سپس بخش عمده شبه‌جزیره نباره و سواحل خلیج نیکومدیا را تا یالووا در جنوب که شهرهای گبزه و اسکی‌شهر را شامل می‌شدند؛ تسخیر کرد و خود نیقیه را در سال ۱۳۳۱ میلادی، محاصره و اشغال نمود.

    اورخان سرزمین‌های باقیمانده بیزانس در شمال غرب آناتولی را به تصرف خود درآورد که مهم‌ترین آن‌ها تصرف ایزمیت در سال ۱۳۳۷ میلادی و تصرف سکوتاری در سال ۱۳۳۸ بود.اورخان همچنین با تسلط بر قلمرو عمرخان در حوالی گوینوق، در دریای مرمره، و همچنین بر تمامی امیرنشین قراسی در غرب،موقعیت خود را تحکیم کرد.

    اورخان نخستین سلطان عثمانی بود که از طغرا استفاده کرد.

    مراد اول(ملقب به مراد خداوندگار) پسر بزرگ اورخان اول از نیلوفر یا هلنا شاهدخت بیزانس بود.

    مراد از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۹ میلادی حکومت امپراتوری عثمانی را در دست داشت.

    مراد،تراکیه،مقدونیه،بلغارستان و صربستان را تسخیر کرد.او در نخستین‌ سال‌های سلطنتش با شورش برادرش خلیل در آنکارا مواجه شد؛ و ناچار شد که شورش او را سرکوب کند.

    مراد سرزمین‌های شرقی تا توقات،گرید و بنادر بیزانسی را تحت تصرف عثمانیان درآورد.پس از آن، مراد به گذرگاه‌های کوه‌های بالکان به سوی نیش که بر محل انشعاب جاده سالونیک به سمت بلگراد در شمال مشرف بود، حمله کرد.

    وی در شرق بلغارستان، اسلیون،کارینووا و آیدوس که بر راه‌های رشته‌کوه‌های بالکان شرقی مشرف بودند،تسخیر کرد.

    در سال ۱۳۶۱ میلادی، مراد با تسخیر ادرنه، مرکز تراکیه بیزانس، قلمرو عثمانی را گسترش داد.

    در سال ۱۳۶۳ میلادی، مراد فیلیبیه را فتح کرد و بر دره ماریتسا تسلط یافت.

    با فتح ایسیه در سال ۱۳۶۳ میلادی،پادشاه بیزانس معاهده‌ای را با مراد به امضا رسانید و تمام فتوحات عثمانی در اروپا را به رسمیت شناخت.

    جنگ نهایی در کوسوو واقع در غرب پریشتینا بین میتروویچ و اسکوپیه در صربستان بین ارتش مسیحیان بالکان و عثمانیان درگرفت که به پیروزی مراد اول انجامید.سلطان مراد به دست یکی از بزرگان صربستان به نام میلوس اوبلیک کشته شد.

    مراد دوم(۱۴۰۴-۱۴۵۱) ششمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود.

    مراد در آماسیا زاده شد و پس از مرگ پدرش و در سن ۱۷ سالگی به سلطنت رسید.

    مراد برادرش مصطفی بدر را به حمید اعزام کرد تا بر آناتولی حکومت کند و شاهزادگان دیگری چون یوسف بدر و محمد بدر را به بیزانس اعزام کرد.

    مراد در دوران حکومتش با مسیحیان بالکان در جنگ بود.

    در زمان سلطنت مراد، عثمانیان برای نخستین بار وارد جنگ با ونیز شدند.

    عثمانیان موفق شدند صربستان را تا رود دانوب و نیز بلغارستان را فتح کنند.

    مراد همچنین جنگی علیه شورشیان شمال آلبانی به راه انداخت، اما از ادامه جنگ سرباز زد.

    مراد در سال ۱۴۵۱ میلادی به سکته قلبی درگذشت عثمان دوم یا عثمان جوان سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که از سال‌‌ ۱۶۱۸ تا سال ۱۶۲۲ میلادی در قلمرو عثمانیان حکومت می‌کرد.او پسر احمد اول از مه‌فیروزه بود و به زبان‌های لاتین،یونانی،ایتالیایی،عربی،فارسی و سانسکریت تسلط داشت.

    او پس از خلع عمویش مصطفی اول در سن چهارده‌سالگی به حکومت رسید.

    عثمان به زندانی کردن مصطفی دستور داد و کوسم‌سلطان و همراهانش را به قصر عتیق در بایزید تبعید کرد.

    او خلیل‌پاشا وزیر مصطفی را خلع کرد و گوزلچه علی‌پاشا را به جای او به مقام وزارت رسانید.در زمان عثمان، عزت افندی حق انتصاب و خلع اعضای علما را از دست داد و ریاست هیأت علما به عمر افندی واگذار شد.عثمان با صفویان در ایران قرارداد صلح بست و فعالیت‌های نظامی دولت عثمانی را علیه لهستان متمرکز کرد.

    لشکر عثمانی سلطان عثمان به فرماندهی اسکندر‌پاشا، نیروهای لهستان را در سکورا در کنار رود پروس شکست داد.

    عثمان لهستان را در هاتین شکست داد، و هاتین به قلمرو عثمانی ملحق شد.در سال ۱۶۲۲شورشیان ینی‌چری با تقاضای اعدام دلاورپاشا به کاخ توپ‌‌کاپی ریختند و وزیران عثمان را به قتل رساندند، در همین زمان عثمان از سلطنت خلع و سپس کشته شد.

    ایران و عثمانی امپراتوری عثمانی در دوران اوج خود توانست بر بسیاری از سرزمین های اسلامی تسلط یابد.

    سلاطین عثمانی در همین راستا بارها به ایران نیز لشکر کشیدند و موفق به تصرف غرب ایران شدند ، اما در چیرگی بر سراسر ایران ناکام ماندند.

    اشغال شهرهای غرب نیز عمدتا با مقاومت مردم پس از مدتی پایان میافت.

    غلبه تشیع بر ایرانیان در دوران صفویه بر شدت درگیری بین طرفین افزود و یکی از مهمترین جنگ های تاریخ ایران را در چالدران میان طرفین شکل داد.

    حملات پیاپی عثمانیها به غرب ایران یکی از عوامل تمرکز دائمی نیروهای نظامی در تبریز و ناچار دور ماندن و کم توجهی به نواحی شرق و جنوب و خصوصا سواحل خلیج فارس بود.

    جنگ چالدران جنگ چالدران در ماه رجب سال 920 هجری قمری در دشت چالدران بین سپاه ایران و سپاه عثمانی به وقوع پیوست.

    چالدران دشتی است در شمال غربی ایران که در شصت و چهار فرسخی تبریز و شمال غربی خوی واقع شده است این دشت بین دو رشته کوه قرار دارد.

    مورخان علت اساسی جنگ چالدران را شرایط جدید ایجاد شده می‌دانند که می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: 1- شرایط سیاسی و مذهبی: در این زمان شاه اسماعیل -مؤسس حکومت صفویه- که فرماندهی سپاه ایران را بر عهده داشت، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران قرارداد و سلطان سلیم پاشا، خلیفه حکومت عثمانی که فرماندهی لشگر عثمانی را عهده‌دار بود، ادعای خلافت کلیه مسلمین رانیز داشت؛ و طبیعی است که تاسیس چنین حکومتی را در همسایگی خود در تعارض با منافع سیاسی و مذهبی خود قلمداد نماید، به خصوص این که وجود مراکز مذهبی شیعه درسرزمین های تحت سلطه عثمانی (عراق امروزی) موجب تشدید این تنش ها می شد.

    2- شرایط نظامی و امنیتی: دول استعماری که در صدد تضعیف، تجزیه و انقراض دولت عثمانی بودند، بنابراین دست به ایجاد تنش و تقویت اختلافات مذهبی می زدند؛ از سوی دیگر دولت ایران در تلاش بود با اتحاد با دشمنان امپراطوری عثمانی در اروپا و آفریقا، موقعیت امیتی و نظامی خود را در برابر تهدید های احتمالی از سوی عثمانی تقویت نماید.

    مجموعه این عوامل و دیگر شرایط، باعث شد سلطان سلیم پاشا، حاکم عثمانی احساس کند که یک نوع اتحاد سیاسی در مرزهای آسیایی بر ضد سلطنت عثمانی شکل گرفته و موقعیت حکومت او را به خطر انداخته است، لذا برای دفع این خطر تصمیم گرفت به ایران حمله کند.

    پناهنده شدن سلطان مراد-رقیب سلطان سلیم در خلافت-به ایران باعث گردید بهانه‌های لازم برای سلطان سلیم ایجاد گردد تا به مرزهای شرقی لشگر کشی کند و جنگ چالدران با تجاوز عثمانی به ایران آغاز گردد.

    مورخین سپاه عثمانی را برجسته ترین سپاه دنیا در آن زمان می‌دانند، این سپاه به سلاح گرم و نیروی دریایی مجّهز بود.

    در این جنگ سپاه عثمانی از توپ وتفنگ استفاده کردند و اولین جنگی بود که سپاه ایران با تسلیحات گرم و آتشین و ابزار جدید جنگی همچون توپ و تفنگ آشنا شدند، تعداد سربازان سپاه عثمانی ده برابر سربازان ایرانی بود و از آمادگی بیشتری برخوردار بودند، امپراطور عثمانی توانست با غافلگیر کردن شاه اسماعیل فرصت تجهیز و آمادگی سپاه را از او بگیرد.

    در این جنگ دو سپاه از شرایط نابرابری برخوردار بودند.

    اگر چه سربازان ایرانی توانستند توپ‌های سپاه عثمانی را از کار بیندازند ولی این شرایط نابرابر باعث شکست سپاه ایران شد.

    سریازان ایرانی با ایمان و فداکاری تا پای جان ایستادگی و مقاومت کردند و همه کشته شدند و هیچ کسی تسلیم نشد و هیچ اسیری ندادند.

    جنگ چالدران را جنگ میهنی ایرانیان می‌خوانند چرا که سربازان ایرانی افتخار آفریدند و در راه سرزمین خود از جان گذشتند قسطنطنیه نام پیشین استانبول که به افتخار قیصر روم قسطنطین ، قسطنطنیه نامیده شد.

    هر چند اسم استنبل و یا استنبل حتی در زمان سلجوقیان نیز در فارسی مصطلح بوده است.

    این شهر پایتخت امپراتوری روم شرقی بود و بر کشورهای لبنان و سوریه و فلسطین نیز تسلط داشت.بنیانگذار این شهر کنستانتین یکم است که در ۲۷۴ میلادی زاده شد و در ۳۳۷ میلادی از دنیا رفت.

    وی نخستین امپراتور روم است که آئین مسیحیت را پذیرفت و آن را دین رسمی کشور روم اعلام کرد و کلیسا را با دولت پیوند داد.

    وی پس از اینکه بر دشمنانش پیروز شد، در سال ۳۳۰ پایتخت خود را به دهکده بیزانتیوم (قسطنطنیه) که در حاشیه تنگه بسفر قرار دارد انتقال داد و آن را وسعت بخشید؛ ساختمانهای زیادی در آن ساخت و آن را پایتخت اصلی خود اعلام کرد.حاکمان امپراتوری روم شرقی همیشه بر این مطلب تاکید داشتند که دولت بیزانس (دولت روم شرقی) دولتی است شرقی.

    قسطنطنیه تا سال ۱۴۵۳ پایتخت امپراتور روم شرقی محسوب می‌شود.

    در این سال این دولت از سپاهیان دولت عثمانی به فرماندهی سلطان محمد فاتح شکست خوردند و قسطنطنیه تصرف شد و بدین ترتیب به عمر امپراتوری هزار ساله روم شرقی خاتمه داده شد.

    شهر قسطنطنیه پس از تصرف توسط نیروهای عثمانی (اسلامبول) یعنی شهر اسلام خوانده شد.این شهر هم اکنون یکی از شهرهای مهم و زیبای کشور ترکیه بشمار می‌آید که در کنار تنگه بسفر (تنگه‌ای که دریای سیاه را به دریای مرمره وصل می‌کند) قرار دارد.

    اسلامبول یا استانبول در بخش اروپایی ترکیه‌است و حلقه ارتباطی آسیای صغیر با اروپای شرقی به شمار می‌آید.پان‌تُرکیسم حرکتی‌ست سیاسی که برای ایجاد کشوری با نام توران بزرگ و جعل گستردهٔ تاریخ ملل و اقوام تلاش می‌کند.

    پان‌ترکیسم شبیه پان ژرمنیسم ا‌ست که برای اتحاد ژرمن ها بر پایه برتری نژادی ژرمن ها تلاش می‌کند.[۱] اندیشه پان ترکیسم یعنی یکی کردن همه سرزمین‌هایی که ساکنان آن به یکی از زبان‌هایی که ریشه آن‌ها به زبان‌های آلتایی می‌رسد نخستین بار از سوی یک خاورشناس صهیونیست مجارستانی بنام آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت.

    وامبری رایزن سلطان عثمانی شده بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار می‌کرد.[۲] ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبان‌ها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان.[۳] بعدها یهودی‌ها و صهیونیست‌های دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در کتاب خودIntroduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de به شکل‌دهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت.[۴] پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمی‌خوریم بنام آرتور ل.

    دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترک‌زبان‌ها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد.[۵] این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترک‌های جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت.[۶]پان‌ترکیسم مشابه احساسات سایر گروه‌های ملی است، به استثنای این‌که در پی کسب نوعی آرایش سیاسی است تا به جای یک گروه ملی خاص تمامی مردم ترک تبار را در برگیرد.

    بنابراین، ناسیونالیسم ترکی یک جنبش فراملی است که در صدد تشکیل واحدی سیاسی مبتنی بر روابط فرهنگی مردم ترک‌تبار است.

    هر چند از محبوبیت این جنبش به تدریس کاسته شده و در طی تاریخ معاصر به حرکت خود ادامه داده، اما به‌طور کلی بیشترین حمایت از این جنبش، در خلال و پس از فروپاشی امپراتوری‌هایی که در محدوده مردم ترک‌تبار بودند، و به طور محسوس‌تر در جریان افول امپراتوری عثمانی و روسیه به عمل آمده‌است.

    یکی از اولین نویسندگانی که از احتمال تشکیل جنبش ملی ترک خبر داد، شرق‌شناس آرمینیوس وامبری بود که در دهه ۱۸۶۰ نوشتن در خصوص این موضوع را آغاز کرد.

    با وجود این مشهورترین مدافع ناسیونالیسم ترکی اسماعیل بای گاسپرینسکی (۱۸۵۱ ـ ۱۹۱۴) [قازپیرعلی] اهل کریمه بود که خواستار وحدت ترک‌های روسیه شد و نشریه ترجمان را تإسیس کرد که در ان از زبان ساده شده «ترکی عثمانی» استفاده می‌شد.

    گاسپرینسکی پیش‌بینی کرد که با ابداع زبانی که به‌راحتی هم برای «قایقران بُسفری» و هم برای یک «ساربان کاشغری» قابل درک باشد، در نهایت «اتحاد ترکی» و «اتحاد اسلام» شکل خواهد گرفت.

    گاسپرینسکی از تأثیر بالقوه رسانه‌های چاپی بر مردم بشدت آگاه بود و با جدیت به افزایش شمارگان روزنامه خود با هدف برقراری وحدت بیشتر میان گروه‌های متفاوت ترکان از طریق ایجاد زبانی مشترک اقدام کرد.با پایان سده نوزدهم، ترویج زبان مشترک ترکی گاسپرینسکی (زبان واحد یا زبان مشترک) توسط جنبش اصلاح‌طلب «جدیدها» مورد حمایت قرار گرفت.

    معهذا، این حمایت یکپارچه نبود و ابراز مخالفت از سوی برخی از گروه‌های قومی خاص نظیر قزاق‌ها که ترجیح می‌دادند زبان قزاقی متمایزی به وجود آورند مشهود بود.

    این شکاف در جنبش در طی «کنگره سراسری مسلمان»، در سال ۱۹۱۷، در دوران حکومت دولت موقت در روسیه انعکاس یافت، این کنگره از بهره‌گیری زبان مشترک ترکی گاسپرینسکی به‌عنوان وسیله‌ای آموزشی در مدارس طبقات بالای اجتماع حمایت کرد.

    با وجود این، در مدارس ابتدایی و دبیرستان‌ها زبان ملی منطقه زبان اصلی بود؛ جایگاه زبان مشترک ترکی به موضوعی الزامی و ثانویه تنزل یافت.

    در جریان اغتشاشات سیاسی سال ۱۹۱۷، تحقق «جنبش ملی متحد ترک» با شکست مواجه شد: در عوض اکثر فعالیت‌های سیاسی بر هر یک از گروه‌های ملی منفرد یا بر موجودیت‌های سیاسی ازلی نظیر بخارا و خیوه متمرکز شد.در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، آرمان‌های ناسیونالیسم ترکی برجستگی سیاسی مجدد فروپاشی فدراسیون روسیه امید تازه‌ای برای پان‌ترکیسم به وجود آورد.

    با وجود این‌که در محدوده آسیای مرکزی جنبش‌های سیاسی خاصی نظیر حزب قزاق «آلاش» و حزب ازبک «بیرلیک» در صدد ایجاد وحدت بیشتر ترک‌ها بودند، چنین اظهاراتی از سوی دیگر گروه‌های ملی منطقه، نظیر ترکمن و قرقیز با بدبینی تلقی شد، زیرا آن‌ها بیمناک بودند که این مسأله تبدیل به وسیله‌ای برای غلبه گروه‌های ملی بزرگ‌تر شود.

    با وجود این، فدراسیون ازهم گسیخته احتمالاً به درد خورتر خواهد بود و بسیاری از حکومت‌های منطقه وقتی در سال ۱۹۹۳ توافق کردند الفبای لاتین جایگزین الفبای سیرلیک شود گامی به سوی این هدف برداشتند.

    در حالی که ترکیه پنج حرف به الفبای خود اضافه کرد که بیانگر صداها در زبان‌های آسیای مرکزی است.از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفته‌اند بسیاری از اقوام نام‌برده در زیر در تاریخ قدیم هیچ‌گاه خود و قوم خود را ترک نمی‌نامیدند.

    در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پان‌ترکسیم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجه بریتانیا به منطقه[۷]این نام رفته‌رفته برای این اقوام نیز رواج یافت.

    این اقوام عبارتند از: باشقیرها، تاتارها، ناگایباک‌ها، قزاق‌ها، قره‌قالپاق‌ها، نوقای، کرائیم، قره‌چای بالکار، کومیک، کریمچاک، آلتایی‌ها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسون‌ها، قره‌داغ‌ها، قره‌پاپاخ، قشقایی‌ها، افشارها، خلج‌ها، گاگوز، اورومچی‌ها، توینی، توفالارها، شورها، خاکاس‌ها، تاتارهای چولیم، ازبک‌ها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواش‌ها، یاکوت‌ها، دولگان‌ها سیاست‌های فرهنگی در امپراتوری عثمانی در گفتار پیش به اختصار به تفاوت سیاست‌گزاری‌ها در کشورهای اسلامی در قبال ثروت‌های فرهنگی - تاریخی اشاره کردیم.

    تفاوت‌هایی که ریشه در تنوع فرهنگی، تاریخی، قومی و سیاسی آن‌ها دارد.در این گفتار کمی به عقب باز می‌گردیم و بر لحظه آشنایی این کشورها با مفهوم مدرن میراث فرهنگی و ورود دانش‌های مرتبط با آن درنگ می‌کنیم و به این ترتیب، راه‌های متفاوتی را که هر کدام از این مناطق برگزیدند بررسی می‌کنیم.

    در این بررسی مختصر، حکومت عثمانی، به عنوان یک امپراتوری فراگیر هم‌مرز با ایران، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است.

    نقشه امپراتوری عثمانی از بغداد تا بلگراد تا پایان جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی، سده‌ها به عنوان بزرگ‌ترین امپراتوری اسلامی پس از خلافت عباسیان، تسلط مناطق وسیعی از این سرزمین‌ها را بر عهده داشت.ترک‌های عثمانی از اوایل قرن چهاردهم میلادی قدرت گرفتند و در میانه قرن پانزدهم میلادی (۱۴۵۳ میلادی) با فتح قسطنطنیه (Constantinople) یا استانبول امروزی، پایه‌های امپراتوری نوینی را تحکیم کردند که با رنسانس علمی و هنری در اروپا هم‌زمان بود و عملاً جانشین امپراتوری روم شرقی یا بیزانس به حساب می‌آمد.عثمانی‌ها به سرعت توانستند قدرت خود را بر خاورمیانه، شمال آفریقا و بخش‌هایی از شبه‌جزیره عربستان گسترش دهند و در اروپا نیز بالکان را به تصرف در آورند.

    مانند هر امپراتوری دیگری که دوران اوج و فرود بسیار دارد، مناطق تحت تسلط عثمانی‌ها نیز مدام تغییر می‌کرد.

    اما اگر بخواهیم شهرهای مهمی را که در دوران مختلف تحت تسلط آن‌ها قرار داشت، نام ببریم تا از این راه با منظومه متفاوت فرهنگی آن‌ها آشنا شویم، باید از بغداد، مکه، مدینه، قاهره، اسکندریه، بیت‌المقدس، دمشق، آتن، سوفیه، بخارست و بلگراد و بوداپست یاد کرد.

    لشکر عثمانی تا پشت دروازه‌های شهر وین نیز رسیده بود.ذکر این نام‌ها و مکان‌ها به قصد بررسی تاریخ فتوحات عثمانی نیست؛ بلکه هدف نشان دادن گستره فرهنگی بزرگی است که از قرون چهاردهم و پانزدهم تا اوایل قرن بیستم تحت تسلط یا نفوذ عثمانی‌ها قرار داشت و عملاً بخش اصلی سرزمین‌های اسلامی را تشکیل می‌داد.

    در شرق نیز عثمانی‌ها همواره با پادشاهان صفوی در ایران در حال جنگ و یا کشمکش‌های سیاسی بودند.

    موزه باستان‌شناسی استانبول «تنظیمات» و تجدد در عثمانی با این حال توجه به این نکته ضروری است که موقعیت جغرافیایی و همچنین نبردهای دائمی آن‌ها با غرب، خواه ناخواه آن‌ها را در برابر امواج جدید رنسانس اروپا و سپس دنیای مدرن نیز قرار می‌داد.بنابراین آن بخش از مفهوم «میراث یا ثروت‌های فرهنگی» که حاصل بازاندیشی انسان عهد رنسانس در داشته‌های پیشین خود بود، از راه این هم‌جواری و برخوردها به قلمرو عثمانی و سپس بخش بزرگی از سرزمین‌های اسلامی وارد شد.ورود این مفهوم همراه با تأسیس و پا گرفتن مؤسسات نوین مانند موزه و دانش‌های وابسته به شناخت ثروت‌های فرهنگی مانند باستان‌شناسی بود.

    بررسی سیاست‌های فرهنگی حکومت عثمانی و سپس دولت مدرن ترکیه در قرن بیستم، از آن رو مهم است که بتوانیم آن را با تحولات هم‌زمان در ایران بسنجیم و شباهت‌ها، تفاوت‌ها و تاثیرات متقابل را بررسی کنیم.

    عثمان حمدی بیگ، نقاش، باستان‌شناس و مؤسس موزه باستان‌شناسی استانبول در قرن نوزدهم.

    نقاشی اثر خود او از میانه قرن نوزدهم روند تغییرات، اصلاحات و مدرنیزاسیون در امپراتوری عثمانی آغاز شد.

    دورانی که خود عثمانی‌ها آن را «تنظیمات» به معنی سازمان‌دهی مجدد می‌نامند.

    یعنی زمانی که حکومت عثمانی تصمیم به ایجاد نهادها و مؤسسات جدید و بازسازی ساختارهای اداری و دیوانی خود گرفت.

    گر چه این دوران هم‌زمان با افول قدرت سیاسی آنان نیز بود.بخش عمده‌ای از مناطق تحت سلطه عثمانی شامل سرزمین‌هایی می‌شد که مورخان آن‌ها را گهواره‌های تمدن یا نقاط عطف مهم در تاریخ انسانی می‌نامند؛ مانند بین‌النهرین و یونان و مصر.

    با آغاز فراگیر شدن باستان‌شناسی و سایر علوم مربوط به شناخت ثروت‌های فرهنگی در اروپا و همچنین میل حکومت عثمانی به ارتباط گسترده‌تر با اروپا، این کشور اولین کشور غیراروپایی بود که سیل باستان‌شناسان و محققان به سراسر آن سرازیر شد و دانش باستان‌شناسی نیز از این طریق به آن جا وارد شد.

    اما باستان‌شناسی تا زمانی که در جمهوری ترکیه بعدی، در چارچوب ایدئولوژیک ادغام و در خدمت آن قرار نگرفت، تنها به عنوان یک فعالیت یا مشغولیت نخبه‌گرا و اشرافی باقی ماند.

    نقش برجسته سربازان هخامنشی، موزه لوور پاریس، اکتشافی توسط دیالافوا در شوش تفاوت قوانین در عثمانی و ایران با این حال عثمانی‌ها در زمینه توجه به میراث فرهنگی نسبت به ملل همسایه دقت و وسواس بیشتری داشتند.

    در سال ۱۸۸۴ میلادی «عثمان حمدی بیگ» رییس موزه سلطنتی، قانونی را برای حفاظت از آثار تاریخی تدوین کرد که تا سال ۱۹۷۲ نیز در ترکیه برقرار بود.

    دو نکته مهم و اساسی قانون دوران عثمانی آن بود که اولاً تمام آثار باستانی را متعلق به دولت می‌دانست و ثانیاً خروج این آثار را از کشور ممنوع می‌کرد.در زمانی که در قلمرو عثمانی، آثار تاریخی متلعق به دولت و خروج آن از کشور ممنوع اعلام شد، در ایران ناصرالدین‌شاه قاجار در سال ۱۸۹۵ امتیاز انحصاری حفاری‌های باستان‌شناسی را به فرانسوی‌ها واگذار کرد و مظفرالدین‌شاه نیز در سال ۱۹۰۰ میلادی آن را به صورت قرادادی میان و ایران و فرانسه در آورد که طبق آن دولت فرانسه در برابر یافتن اشیاء طلا و نقره، می‌بایست پول طلا و نقره را به خزانه بپردازد و اشیاء را با دولت ایران تقسیم کند.اما اشیاء یافت‌شده در شهر شوش و حوالی آن از این قانون مستثنی بودند و به طور تمام و کمال به دولت فرانسه تعلق داشتند.در حالی که تحقیقات مربوط به باستان‌شناسی در کشورها و مناطق هم‌جوار تا دهه‌ها فقط توسط گروه‌های اروپایی هدایت می‌شد و پژوهش‌گری در عرصه ملی وجود نداشت، باستان‌شناسی در عثمانی خیلی زود توانست در کنار هیأت‌های ویژه اروپایی، متخصصانی داخلی نیز پیدا کند.

    اجازه حفاری نیز از جانب دولت بی قید و شرط به هیأت‌های اروپایی واگذار نمی‌شد.

    بی‌ثباتی در روابط دولت صفوی با امپراتوری عثمانی در عصر سلطنت شاه‌سلیمان براساس اطلاعات تاریخی موجود، در تمام سالهای سلطنت شاه‌سلیمان (1077 ــ 1105.ق)، صلح و امنیت در مرزهای ایران و عثمانی برقرار و «معاهده ذهاب» همچنان مورد احترام بوده است.

    در این مدت، سفرای اروپایی می‌کوشیدند ایران را به دشمنی با عثمانی وادارند، اما شیخ‌علی‌خان زنگنه، وزیر اعظم شاه، با سیاست و کاردانی خود، از عملی‌شدن نقشه‌های آنان ممانعت به عمل آورد.

    کمپفر در سفرنامه خود دراین‌باره چنین می‌نویسد: «هدف از سفارت ما (اروپاییان) در دربار ایران، بیشتر این بود که شاه ایران را وادار به یک لشکرکشی مشترک بر ضد ترکها که در جریان صلح، بغداد را از چنگ پدربزرگش شاه‌صفی خارج کرده بودند، بنماییم.

    فقط چون وزیراعظم با این کار موافق نبود، کوشش‌های ما به جایی نرسید.»[36] سیاست و سرسختی وزیر باعث می‌شد که اروپاییان نتوانند در دل شاه‌سلیمان نفوذ کنند.

    کمپفر به نقل از شیخ‌علی‌خان وزیر، دلایل رد درخواست اروپاییان را چنین ذکر می‌کند: «1ــ جنگیدن با عثمانی برخلاف قرارداد ما با خواندگار یعنی سلطان‌ عثمانی است؛ 2ــ شرایط فعلی ما اجازه چنین اقدامی را نمی‌دهد؛ 3ــ فاصله ما و شما مانع از آن می‌شود که بتوانیم همدیگر را متفق یکدیگر دانسته و اخبار و اطلاعات لازم را به همدیگر برسانیم.

    پس از آن، شیخ‌علی‌خان تجربه مربوط به زمان شاه‌عباس اول را بیان کرده و گفت: چنین اتحادی خطرناک است، زیرا او (شاه‌عباس) هم با فرنگی‌ها متحد بود، ولی مسیحیان به‌موقع اقدام لازم را نکردند.»[37] چنان‌که قبلا اشاره شد، ایرانیان برای حفظ «معاهده ذهاب» نهایت تلاش خود را می‌کردند، زیرا ازیک‌سو بی‌توجهی شاه‌سلیمان به امور کشوری و کشتارهای بی‌رحمانه وی باعث شده بود سپاه ایران ضعیف شود و ازسوی‌دیگر تجربه تلخ اتحاد شاه‌عباس اول با اروپاییان، مانع برقراری دوباره این اتحاد می‌شد.همه این عوامل، سد محکمی در مقابل سیل درخواستها و تقاضاهای اروپاییان بود.

    لذا صلح‌جویی ایران و عثمانی که نتیجه سیاست خاص شیخ‌علی‌خان ازیک‌سو و نیز عافیت‌طلبی شاه‌سلیمان ازسوی‌دیگر و نیز درگیربودن عثمانی در اروپا بود، اجازه نداد که درگیری‌های مختصر، به جنگ بین دو کشور بینجامد.کارری نیز نظیر صحبتهای کمپفر را در مورد سرسختی شیخ‌علی‌خان، نقل می‌کند: «نخست‌وزیر او [شاه‌سلیمان] که از طرفداران جدی دوستی با ترکها بود، اعتقاد داشت که عثمانی درواقع برای ایران سد محکمی است در مقابل مسیحیان.

    اگر روزی ترکها منهدم و نابود شوند، حتما نوبت حمله به ایران خواهد رسید و برای ایران، پایداری در مقابل مسیحیان امکان نخواهد داشت.»[38] و «از طرفی، برای شاه‌سلیمان و مملکت او جای کمال خوشبختی بود که در آن زمان ترکها سرگرم جنگ با دول اروپایی بودند و فرصت حمله به ایران را نداشتند.»[39] در زمان شاه‌سلطان‌حسین معاهده ذهاب، مهم‌ترین قرارداد صلح بین دو کشور است که مرزهای قطعی دو کشور را معین کرده و در معاهده‌های بعدی به آن استناد شده است.

    این معاهده نزدیک به یک قرن، صلح میان دو کشور را تضمین کرده بود.

    با انعقاد این معاهده، دو کشور سفیرانی به دربار یکدیگر فرستادند و بدین‌ترتیب هرچه بیشتر حسن تفاهم و دوستی و صمیمیت بین دو حکومت برقرار گشت.در زمان سلطنت شاه‌سلطان‌حسین (1077ــ1135.ق/1694ــ1722.م)، دولت ایران از ناحیه عثمانی، مشکل خاصی نداشت.

    اخباری که از طریق جاسوسان ایرانی به دولت مرکزی می‌رسید، از درگیری سخت عثمانی در اروپا حکایت می‌کرد.

    علاوه‌براین، ترکها مشکلات داخلی دیگری هم داشتند که از آن میان می‌توان به مشکل اعراب بصره و عراق اشاره کرد.

    همچنین ماموران ایرانی در سمت ایروان، از درگیرشدن دولت عثمانی با روس گزارش می‌دادند.

    در همان زمان، ایران سفیری برای دیدار با سلطان‌ عثمانی به این منطقه ‌فرستاد.

    مولف «دستور شهریاران»، نام این سفیر را ابوالمعصوم‌خان ذکر کرده است و می‌نویسد: «در خارج شهر، چاوش‌باشی خواندگار با جمعی به استقبال آمده او را داخل خانه معین می‌نمایند.»[40]سلطان، وزیر اعظم و سایر ارکان دولت عثمانی به سفیر ایران، بسیار احترام ‌گذاشتند و ضیافتهای شایسته‌ای برای او ترتیب دادند.

    جالب آنکه در طی اقامت سفیر ایران در عثمانی، خواندگار از سفیر ایران ‌خواست که به سربازانی که همراه وی بودند، بگوید در حضور سلطان چوگان بازی کنند.

    محمدابراهیم نصیری می‌نویسد: «...

    خواندگار در خیمه‌ای که در کنار میدان بازی برای او برپا کرده بودند، میدان و بازی را تماشا می‌کرد، خواندگار را طریق ملاعبه ایشان خوش‌ آمده به دو نفر که گوی سبقت در طرز ملاعبت از همگان ربوده بودند، موازی بیست عدد اشرفی انعام می‌دهد و بعد از طی ضیافتهای طولانی، چون هنگام رخصت ایلچی می‌شود، مومی الیه را به دربار طلب داشته خلاع شاهی به ایلچی و چهل نفر از ملازمان او داده، جواب نامه همایون را تسلیم و یک راس اسب و زین و لجام و دیکدگی مرصع به جواهر و لآلی به رسم یادبود اعلیحضرت شاهی، به ایلچی می‌سپارند و دو راس اسب مکمل یراق لجام مینا به ایلچی و امام‌قلی بیک، خویش او تکلف می‌نمایند.»[41]در مقابل سفارت ابوالمعصوم، دولت عثمانی نیز برای تحکیم مؤدت بین دو کشور، سفیری همراه با هدایای شاهانه، به ایران اعزام کرد.

    ورود سفیر عثمانی، محمدبیک امین دفتری، به خاک ایران، با جشن نوروز سال 1109.ق مصادف بود.

    قرار بود در آن سال مراسم جشن نوروز و سیر و شکار در ییلاق بهمنزار و دیگر ییلاقات برپا شود، ولی به احترام ایلچی (سفیر) عثمانی، شاه و همراهان به پایتخت برگشتند تا در پایتخت از او پذیرایی شود.

    مولف «دستور شهریاران» با توضیح بیشتری در مورد آمدن سفیر عثمانی به ایران و پذیرایی شاهانه از وی چنین می‌نویسد: «...

    چون خبر ورود ایلچی فرمانروای ممالک روم به این مرز و بوم از سرحدات ولایت آذربایجان به مقیمان آستان آسمان‌سان رسیده بود، به مراعات آنکه سفیر مزبور از راهی دور احرام طواف حریم سده کعبه اشتباه بسته و از دربار اقتدار آل‌عثمان که از عهدی بعید تشیید داده ارکان وِداد با این خانواده ولایت اعتضادند به بادپای سفارت نشسته است، هرگاه در مقر سلطنت و فرماندهی و مرکز مملکت شاهنشاهی به پابوس اشرف مشرف گردد، همانا به رعایت آداب و رسوم دوستی و به ملاحظه قوانین اتحاد که منظور نظر حقیقت‌بین آن سایه پروردگار آسمان و زمین است، اقرب و انسب خواهد بود.

    در این سال فرخنده، سیر و شکار ییلاق بهمنزار و سایر ییلاقات فارس را که قرارداد خاطر حقانیت احساس شده بود، موقوف داشته فرمود، چندی در سعادت‌آباد بزم‌آرای محفل سرور گردیدند و پس از آن به دولتخانه مبارکه مجاورت فرموده که منتظر رسیدن سفیر مزبور شدند.»[42]به‌این‌ترتیب در نیمی از دوران سلطنت شاه‌ سلطان‌حسین، روابط دوستانه بین دو کشور همچنان ادامه پیدا کرد.

    دولت صفوی، در سالهای پایانی پادشاهی سلطان‌حسین، مثل درخت کهنی بود که از درون پوسیده باشد و به ضرب یک تیشه یا وزش باد تند به آسانی برافتد.

    درباره آن سالها در کتب تاریخ، سفرنامه‌ها و گزارشات داخلی و خارجی، مطالبی برجای مانده است که در به‌تصویرکشیدن اوضاع و احوال نابسامان آن روزگار و شرح حوادث جاری آن ایام، مکمل یکدیگرند.

    مولف «رستم‌التواریخ» می‌نویسد: «وضع نابسامان دولت صفوی به گوش کشورهای همسایه و دوست نیز رسیده بود و هرکدام، نامه‌های مؤدت‌آمیز به سلطان‌حسین نوشته و وی را دوستانه از وضع نامطلوب کشور، آگاه ساختند ولی متاسفانه درباریان بی‌کفایت، این نصیحتها و خیرخواهی‌ها را به ”حسد و کینه و بی‌ادبی“ حمل نموده و جوابهای نامطلوب به آنان داده و ایلچیان را با استخفاف تمام برگرداندند.»[43]همین رفتارهای بیجا باعث شد که در ایام سختی و محاصره اصفهان به دست افغانان قندهار، دولتها و همسایگان متمکن، شاه‌سلطان‌حسین را یاری نکنند و دولت عظیم صفوی، خیلی راحت به‌دست عده‌ای افغان نابود شود.آخرین رفت‌وآمد سفیران عثمانی در حول و حوش شورش افغانها رخ داد.

    سفیری از عثمانی به ایران آمد و در گزارش مفصلی که از وضع نامطلوب ایران نوشت، وضع ایران را بسیار بحرانی و دولت ایران را در آستانه سقوط توصیف کرد.

    در نتیجه، با اینکه امپراتوری عثمانی در اروپا شکست خورده بود و دربار استانبول، حال و روز غمباری داشت، عثمانیان به فکر تجاوز به خاک ایران افتادند.

    هنوی می‌نویسد: «دولت عثمانی با شکستی که از اتریشی‌ها خورده بود، در سراشیبی ضعف افتاده بود، به فکر تجاوز به خاک ایران افتاد و بعدها قرارداد تقسیم ایران با روسیه را امضا کرد.»[44]شکست قطعی عثمانی در اروپا و تحمیل پیمان پاساروویچ بر عثمانی، نقطه آغاز عقب‌نشینی آن دولت از اروپا و مقدمه زوال امپراتوری بود.

    این پیمان در تاریخ بیستم شعبان 1130.ق/ دوازدهم ژوئیه 1718.م میان عثمانی و فاتحان جنگ، یعنی اتریش و ونیز، به امضا رسید.[45]

در جنگ جهاني اول( ????- ???? ميلادي) با آنکه دولت ايران رسماً اعلام بي طرفي کرده بود، کشور ما نيز به صحنه کارزار بدل شد. روس ها و انگليسي ها و عثماني ها، هر يک از سويي، ايران را اشغال کردند، آلماني ها هم به ياري جاسوسان خود به تحريکات گسترده اي دست

در جنگ جهانی اول( ۱۹۱۸- ۱۹۱۴ میلادی) با آنکه دولت ایران رسماً اعلام بی طرفی کرده بود، کشور ما نیز به صحنه کارزار بدل شد. روس ها و انگلیسی ها و عثمانی ها، هر یک از سویی، ایران را اشغال کردند، آلمانی ها هم به یاری جاسوسان خود به تحریکات گسترده ای دست زدند و کم مانده بود که استقلال ایران یکسره از میان برود. طبقات مختلف مردم، هر یک به شیوه ای، در مقابل این تجاوز آشکار واکنش نشان ...

مقدمه ترکیه‌ی امروز در منتهی‌الیه غرب آسیا و شرق اروپا قرار دارد. سه درصد خاک ترکیه در قاره اروپا و بقیه در قاره آسیا قرار دارد و به همین دلیل از گذشته‌های دور به این منطقه آسیای صغیر گفته‌اند. باید اذعان نمود که معرفی و طبقه‌بندی طرحهای مهم فرش ترکیه به علت خصوصیات خاص آن و از همه مهمتر گرایش بیش از اندازه به طرحهای هندسی، کاری مشکل می‌باشد. اصولاً کاربرد کلمه‌ی نقوش ساده شده ...

فلسطین نام سرزمین‌هایی است که در همسایگی کشورهای اردن، مصر، سوریه و لبنان و در منطقه خاورمیانه قرار دارد. فلسطین (در زبان لاتین: Palaestina، زبان عبری: פלשת پلشت، زبان عربی: فلسطین) یکی از چندین اسمی است که برای منطقهٔ جغرافیایی بین دریای مدیترانه و کرانه‌های رود اردن با چندین منطقهٔ مجاور آن است. در طول سه هزارهٔ گذشته از انواع مختلف تعاریف برای توصیف این منطقه استفاده شده‌است. ...

تاريخچه قليان و چپق در ايران! در سال 1492 ميلادي وقتيکه کاشف بزرگ ، کريستف کلمب، پس از ماهها تلاش و کوشش، در کنار جزيره‌اي که امروز به کوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهاني روبرو شد که تازگي‌هاي فراواني براي او داشت. او و همراهانش در اين جزيره ناشن

همدان شهریست قدیمی، با سابقه ای تاریخی بس طولانی که قدمت تاریخی آن به بیش از 2500 سال می رسد این شهر که زمانی اکباتان نامیده می شد و پایتخت امپراتوری ماد بوده است. منطقه ای تقریباً کوهستانی و سردسیر است. وجود مراتع سرسبز و آب نسبتاً فراوان از رونق دام داری و پرورش گوسفند حکایت دارد. به طور طبیعی این مشخصات اقلیمی ساکنان روستاهای سردی را که دارای زمستان های طولانی است به استفاده ...

مقدمه نفوذ اسلام‌ در ايران‌، در نيمه‌ اول‌ قرن‌ هفتم‌ ميلادي‌، پس‌ از فروپاشي‌ امپراتوري‌ ساساني‌، روي‌ داد. از آن‌ پس‌دوره‌ جديدي‌ در تاريخ‌ ايران‌ آغاز شد، که‌ دگرگوني‌هاي‌ بنيادي‌ شديدي‌ در اوضاع‌ اجتماعي‌، سياسي‌، مذهبي‌، حکومت‌ و مردم‌ به‌ وج

ترکيه در جنوب شرقي اروپا، هم جوار با چندين کشور قرار دارد. از جانب تراس (ترکيه اروپائي) جزء شبه جزيره بالکان و از طرف آناطولي (آسياي صغير) در حوزه مديترانه و سرزمين آسياي صغير واقع شده قسمتي از خاور نزديک را تشکيل مي‌دهد. از طرف شرق به ايران و کشوره

ترکيه کشوري است با فرهنگي غني، مردمي اصيل و طبيعتي زيبا و متنوع. اين سرزمين زيبا همچنين به‌عنوان مهد بسياري از تمدن‌ها در طول تاريخ شناخته شده است. در نتيج? موقعيت جغرافيايي اين کشور، ترکيه در واقع به‌عنوان پل ارتباطي شرق و غرب ايفاي نقش نموده است و

بررسي نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سياسي، اقتصادي و نظامي طرفين، نکات ظريفي را در اختيار محققان قرار خواهد داد و به تنظيم و تحليل اين حادثه در تاريخ کشورمان کمک شاياني خواهد کرد. از فرازهاي مهم اين حادثه، نقش پيچيده دولتها و سازمانهاي مد

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول