ایل بزرگ شاهسوند از ایل های بزرگ ترک زبان ایران است که در استان های اردبیل و اذربایجان و در شهرهای سراب و اهر و مشکین شهر استقرار یافته اند .
گروه های دیگری از این ایل در اطراف شهرستان نیریز در فارس زندگی می کنند(در ساحل جنوبی دریاچه بختگان).
شاهسوندد های فارس تیره ای از ایل اینانلو به شمار می روند.
ایل شاهسوندد در ابتدا به نام ال سون بوده که تمام صفویان و قارا قیونلو و اق قیونلو از این دسته هستند.
شاهسوندد در زبان اذری به معنای دوستدار شاه است
ایل شاهسوند یک اتحادیه طوایف است که در زمان شاه عباس صفوی از ادغام تعدادی از تیرههای قزلباش و به منظور تضعیف سرکردگان قزلباش ایجاد شد.
شاهسوند به زبان ترکی آذربایجانی به معنای شاهدوست است.
نویسندگان تواریخ و سفرنامهها در این قول معتقند که شاهعباس بزرگ برای کاستن نفوذ و نیروی حکمرانان سیودو طایفه قزلباش که درآن روزگار تمشیت و ادارهٔ همه امور مملکت را در دست داشتند و قدرتی بزرگ و خودکامه در برابر پادشاه به شمار میآمدند به ایجاد سپاهی مجهز و منظم در یکدستهٔ پیاده تفنگدار و یکدستهٔ سواره همت کرد.
علیالظاهر، بهانه آن پادشاه از تشکیل و تجهیز این قشون پدید آوردن نیرویی رزمآور و ورزیده در برابر قوای «ینی چری» دولت عثمانی بود اما هدف واقعی و پنهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و از میان برداشتن قدرت و اعتبار ایشان به شمار میآمد.
ایل بزرگ شاهسوند در مناطق مختلف ایران استقرار یافتهاند، ولی قسمت عمده آن در آذربایجان نواحی اردبیل، سراب وحدود هشتهزار خانوار ازاین ایلات در ارتفاعات اهر، مشکینشهر و کنارههای رود ارس ییلاق و قشلاق میکنند.
گروهی دیگر در شمال دریاچه ارومیه و سهند مستقر هستند.
گروههای دیگر این ایل در شهرستان ساوه و اطراف زنجان زندگی میکنند.
همچنین گروهی از ایل شاهسوند در منطقه نیریز فارس در ساحل جنوبی دریاچه بختگان سکونت دارند.
شاهسوندهای فارس تیرهای از ایل اینانلو یا اینالّو بهشمار میآیند.
گروهی از شاهسوندها در شهرستان شاهیندژ ییلاق را در کوهستانها به سر میبرند که به شاهسوان یا شایسوان معروفند.
گروههای دیگر این ایل در شهرستان ساوه و اطراف زنجان زندگی میکنند.
گروهی از شاهسوندها در شهرستان شاهیندژ ییلاق را در کوهستانها به سر میبرند که به شاهسوان یا شایسوان معروفند.
نظام ایل نظام تقسیم بندی ایل شاهسوند به ترتیب بزرگترین به کوچکترین واحد عبارت است از: ایل - طایفه - تیره - گوبک - اوبه و او.
ایل شاهسوند در آغاز از ۳۲ طایفه تشکیل میشد، ولی امروزه به تعداد این طایفهها با توسعه تیرههای سابق و یا تجزیه طایفههای کوچکتر افزوده شده.
شاهسوند مشکین شهر از طایفه های زیر تشکیل شدهاست.
حاجی خانلو، حاجی خوجالو، اجیرلو، جوادلو، جوروغلو، گده بیگلو، گیکلو، مستعلی بیگلو، سرخان بیگلو، مرادلو، جانی یارلو، دمیرچی لو، طایفه تالش، میکائیل لو، هومن لو، قوردلو، عیسی لو، کورعباسلو ، قوجابیگلو ، مغان لو ،خدابنده لو ،پیرآیوتلو ، قره قاسملو ، ساری جعفرلو ، عرب لو ، خلیفه لو ، ادولو ، زرگرلو ، بیگدلو ، سروانلار ، حسین خان بیگلو ، علی بابالو ، سیدلو و جعفرلو و تکله و کوسه لر که بیشتر در قم و ساوه و همدان هستند.
خود کوسه لر ها به چند طایفه دیگر تقسیم میشوند که اباصلی و شکرلو از این طوایف هستند.
گفتنی است که بیشتر کوسه لر دیگر کوچ نمیکنند و ساکن هستند.
رهبری طایفه ارثی نیست و بر اساس ریش سفیدی، درایت و اعتبار افراد است.
در حال حاظر ایلخان یا رهبری واحدی برای ایل وجود ندارد و تصمیمات مربوط به وقت و مسیر کوچ و مراتع از طریق مشورت و ارتباط بزرگان طایفه صورت میگیرد.
پیشینه تاریخی ایل شاهسوند در ابتدا با نام ایل ال سون بوده است که تمام صفویان و قارا قیونلو ها و آق قیونلو ها از این دسته هستند.
اگر به طور کلی به خواهیم بگوییم شاهسوند ها در ترکیه و عراق و آذربایجان و ایران ساکن هستند.
در دو قرن اخیر وقایع بسیاری در قلمرو شاهسوندها اتفاق افتادهاست.
در سال ۱۱۹۲ هجری شمسی عباس میرزا به کمک شاهسوندها بر علیه روسیه لشکر کشی کرد.
در پی عهدنامه گلستان این ایل مناطق بسیار قشلاقی را در تالش و شمال دشت مغان از دست داد.
در سال ۱۲۰۵ ایل ساهسون به نفع هر دو طرف وارد جنگ شد.
شاهسوندهای شمال مغان در پشتیبانی از روسها و شاهسوندهای جنوب مغان به اتفاق ایل افشار به حمایت از قشون عباس میرزا جنگیدند.
بر اساس قرارداد ترکمنچای ۱۲۰۷ شمسی قسمت شمالی مراتع قشلاقی در اختیار روسها قرار گرفت.
در سال ۱۲۸۴ طایفه قوجا بیگلوی شاهسوند بر علیه روسها قیام کرده و درگیر شدند.
شاهسوندهای قره داغی به رهبری بیوک خان فرزند رحیم خان قره داغی در سال ۱۲۸۳ هجری شمسی با مشروطه خواهان درگیر شدند که منجر به شکست آنها در برابر قوای ستارخان شد.
مراسم عروسی در ایل شاهسون کوسه لر کوسه لر نام تیره ای از شاهسوندان ایل بغدادی است که توسط شاه عباس درائتلاف اتحادیه ایل های تشکیل دهنده سپاهیان شاهسوند قرار گرفت و پس ازبازگشت آنان به عراق نادرقریب به اتفاق آنهارا از منطقه کرکوک وموصل به خراسان وافغانستان کوچاند.این ایل پس از استقرار در ایران دوران:صفوی وزند وافشار وقاجاردرجغرافیای ایران جابجا شده ودر حوالی آذربایجان قزوین شیراز واصفهان وتهران که پایتخت بوده انداسکان یافته اند.قبل ازآخرین اسکان که در منطقه ای بین ساوه وهمدان وقزوین بوده دارای تاریخچه مشخص بوده ومتعاقب آن در دوران پهلوی اول نظیر سایر عشایر کوچروتخته قاپوو اسکان یافته است.اسکان عشایر این ایل وتیره های وابسته را به شهر های اطراف کوچانده وبقایای این مردم در حال حاضر درشهرهای تهران کرج ساوجبلاغ وقم واراک وساوه وبعضاًدرروستاهای قدیمی اطراف ییلاق ها وقشلاق های گذشته روزگار خود را سپری میکنند.بنظرم رسید که روستای کوسه لر از محل هائی باشد که زمانی این تیره از شاهسوندان در آن سکونت داشته یا ییلاق وقشلاق آنها بوده است.مقایسه ی گویش روستائیان یا دامداران آن اطراف ویا داستانهای پیرمردها وپیرزنان باقیمانده میتواندتا حدودی به روشن شدن این مطلب کمک کند.
دست بافتهای مهم ایل شاهسوند دستکش(ال جک): دونوع بافته می شود: الف) پنج انگشت ب) تک انگشت ویک پنجه نوع مرغوب دستکش راازپشم بسیارنرمی می بافندبه اسم (تیف تک ) ویاازپشم شتر.
پلاس (پالاز): نوعی جاجیم ارزان قیمت ومانندآن بافته میشود.
جوال (چووال ) که دونوع است یک نوع رابوسیله دستگاه هانا می بافندومشهوراست به هاناچووالی وباطرزبافتن باگلیم فرقی ندارداین نوع چووال برای حمل گندم وآردوسایرمنزل به کارمی رود ونوع دیگرهم مثل پلاس بافته میشود که به هم می دوزندو(شال چووالی می گویند).
جوراب بافی : هنراصلی زنان عشایری شمرده میشودبانقشه های مختلف که اینها بیشترمشهورند به (گلین قاشی ) یعنی ابروی عروس ، تیکمه که همان دوخته ، قوچ بوینوزی (یعنی شاخ قوچ ) ، قیناخ (یعنی چنگ ) وسلیمانی و...
خورجین : خورجین های مورداستفاده وبافته شده توسط عشایرچندنوع است نوع ساده آن مثل جاجیم بافته میشودوسپس به صورت خورجین دوخته میشود وانواع رنگین ونقشه داررا به اسامی خلی خورجین ، قیناغ وگول می نامند .
فرماش : سه نوع بافته میشود:قییاغ ، خکی وگلیمی .
اغلب قسمت یادیواره جلویی منقش بافته میشود وطرح اصلی آن گول نامیده میشود ومعمولا به صورت پنج تکه می بافندوبه هم می دوزندوآخرسربه صورت صندوق بی دهانه درمی آورندوموقع حمل ونقل وکوچ کارصندوق راانجام می دهدوهمچنین کارمخده رادرداخل آلاچیق .
ورنی : نه فرش است ونه کلیم ، بلکه نوعی زیراندازمخصوصی است که هم سادگی وسبکی کلیم راداردوهم ظرافت وزیبایی قالی را.
ورنی بدون نقشه قبلی وبه صورت ذهنی توسط دختران وزنان عشایر ی بافته میشود وبه همین دلیل طرح ها، رنگ ها وخطوط ورنی نمایانگرحیاط ومتاثرازسبک زندگی عشایروحتی فصل زندگی آنهاست .
ورنی بافی تنها دربین عشایرهای آذربایجانشرقی واردبیل رواج دارد وپیشینه ورنی درتاریخ بسیارکمرنگ است .
جاجیم : دونوع است ساده ونقش داریاگلدار.
ازانواع جاجیم های گلدار میتوان :چیچک لمه (غنچه دار)، قوشابرتا(جفت بته )، شاتا (شسته ) ویئدی قارداش (هفت برادر) رانام بردوروش بافت آنها تقریبا یکی است .
پوشاک عشایری ایل شاهسوند درمیان عشایرآذربایجانشرقی پوشاک سنتی درمیان زنان حفظ شده وپوشاک سنتی مردان به تدریج ازبین رفته است .
مردان مبادی اصلاحات رضاشاه رادرپوشاک روزمره خودحفظ کرده اند لباس زنان شامل کوینک ، پیراهنی باحدود 150 سانتی مترطول است که پشت وجلوی آن یکی است وبه عرض 60 سانتی متربوده وشانه ها بدون درز می باشد که بااضافه کردن چهارفاق مثلثی درزیربغل گشادمیشود.
تن پوشهای پایینی صرفا مجموعه ای ازدامنهای چندطبقه (تومان ) هستند.
زنان معمولی ایل ، سه تا پنج وزنان خانواده بیگ ها 5 تا 7 عدد ازاین دامنها را همراه باپیراهنی برروی «ها می پوشند ، زیردامنی ازچیت نرم است ولباس دیگری زیرآن پوشیده می شود(نیم یقه (کت ) دارای سرشانه ، یقه های برگشته وآستینهای تکه دوزی شده است فقط تاکمررسیده است ودکمه ودوجیب کوچک داردسربند(چارقد) باپیشانی بند(یایلیق) سرجای خودمی ماند، تکه ابریشم مربع شکلی است که به طورمورب تاخورده ودرپشت بسته میشودامتدادراست پارچه رامیتوان ازروی دهان به عنوان (یاشماق ) یاهمان روبندگذراند.
موسیقی آشیقی ایل شاهسوند هنرآشیقی مهمترین وغنی ترین شاخه ادبیات شاهی مردم آذربایجان است به تعبیردیگراگرآشیق هانبودند، ازفولکلورغنی آذربایجان به جز چیزهای پراکنده وکم محتوا هیچ نمی ماند، آشیق ها مردمی ترین هنرمندانی هستند که باساز وآواز، اشعاروداستانهای خود، درغم وشادی مردم شریک میشوند.
آمال وآرزوها، عادات وباورها، آأاب ورسوم ملی ومذهبی مردم درطول سالیان درازدرهنرارزشمندآنها انعکاس پیداکرده است .
آشیق ها ماهیت اخلاقی وفلسفی معارف دینی راعمیقا یادگرفته ودراشعاروداستانهای خودبه طرز استادانه ای به کاربرده اند.
آشیق های استاد همچون آشیق علعسگر، آشیق قشم ، خسته قاسم ودیگران خودبه کرات به مفاهیم ومضامین مذهبی اشاره می کنند آنان خودرا(حق آشیقی ) و(آللاه آشیقی ) قلمدادمی کنند.
آشیق هنرمندی است که درشاعری ، آهنگ سازس ونوازندگی ، خوانندگی وداستان سرایی استادی دارد.
اصولا هنرآشیق الهام گرفته ازمفاهیم عمیق دینی ومذهبی است .
آشیق ها درطول تاریخ به اسامی مختلف چون ( وارتساق ) ، ایسیق ، وران و نشاق شناخته میشوند.
اجدادآذربایجانی ها به (قوپوز) سلف سازکنونی آذربایجان حرمت می نهادند آنچنانکه اگرازکسی درحالی که قوپوزدردست داشته است خطایی درخورمرگ سرمی زده به احترام قوپوز ازاومی گذشتند.
موسیقی بخش محوری هنرآشیقی است ، سازدراغلب نقاط تنهاآلت موسیقی آشیقی است اما درمنطقه آذربایجانشرقی دونوازنده دیگربا (بالابان) و( قاوال ) آشیق راهمراهی می کنند براساس گفته های آشیق های استادموسیقی آشیقی 73-72 آهنگ دارد هرآشیق سازخودرا هماهنگ باتن صدای خودکوک می کند.
آهنگ های موسیقی آشیقی به سه گروه تقسیم میشوند: 1- یوخاری هاوالار: (آهنگ های بالا): این آهنگ ها ازپرده چهارم به بالا نواخته میشوند.
2- اورتاهاوالار(آهنگ های میانی ): این آهنگ ها بین شاه پرده بالا (پرده چهارم ) وشاه پرده میانی ( پرده نهم ) نواخته میشوند.
3- آشاغی هاوالار(آهنگ های پایین ): این آهنگ ها درپرده های پایین ترازشاه پرده میانی نواخته میشوند.
داستانهای آشیقی براساس موضوع به دودسته داستانهای قهرمانی وحماسی وداستانهای محبت تقسیم میشوند.
ازداستانهای قهرمانی میتوان : کوراوغلو ، قاچاق نبی ، قاچاق کرم ، شاه اسماعیل وعرب زنگی اشاره کرد.
وازداستانهای محبت میتوان به داستانهای اصلی وکرم ، عباس وگولگز، وطاهره زهره اشاره نمود.
منابع http://www.cloob.com/club/article/show/clubname