همان طور که می دانیم خداوند متعال می فرماید که در ادیان وملتهای پیشین بنگرید که در زندگی آنها پندی است آموزنده برای شما .
از استاد بسیار گرامی جناب آقای جعفری نهایت سپاس گزاری را دارم که در تهیه این تحقیق راهنما ومشوق من بوده است
آیین زرتشتی دین رسمی کشور
ساسانیان از ابتدا باروحانیون زرتشتی متحهد شدند و این رابطه محبت آمیز در میان دین ودولت تا آخر عهد آنان استحکام داشت
بنابه روایت پارسیان ،اردشیر اول پس از جلوس میر بدان هیر بد تنسر را فرمان داد که متون پراکنده اوستای عهد اشکانی را جمع وتالیف کند تا آنرا کتاب رسمی وقانونی قرار دهند
به فرمان شاهپور اول رونشتی از اوستای تنسر معبد آذر گشنسب در شیز که در آذربایجان قرار داشت نهادند ،اما مجادلات واختلافات مذهبی به پایان نرسید وشاهپور دوم برای ختم این گفتگوها مجمعی به ریاست آذر بذی مهر سپندان که موبد بزرگ بود تشکیل داد ،این انجمن متن صحیح وقطعی اوستا را تصویب کرد وآنرا به بیست ویک کتاب تقسیم نمود.
اوستای ساسانی که قسمت کوچکی از آن فعلا باقی است و خلاصه قسمتهای مفقود آنرا در کتاب هشتم و نهم دینکر ؛ که در قرن نهم میلادی بزبان پهلوی نوشته شده می بینیم ، نه تنها مشتمل بر احکام دینی بوده بله حکم دایره المعارف بزرگی داشته که در آن علوم مختلف مندرج بوده است.
علم مبداء معاد – اساطیر الاولین –نجوم و علم تکوین و امور عامه و طبیعیه و فقهیه و حکمت عملیه عهد ساسانی همه بر اساس 21 کتاب یا شک اوستا اتوار بوده است
نوع نگارش کتب زرتشتی
بسیاری از متون که به زبان اوستا نوشته شده ظاهرا اثر قلم اشخاصی است که در تدوین اوستای ساسانی دست داشته اند و نیز احتمال می توان داد که قبل از تدوین اوستای ساسانی بعضی از کتب مزبور به زبان پهلوی موجود بوده و در آن زمان به زبان اوستایی نقل و در کتاب مقدس درج گردیده باشد
خلاصه شکهای اوستا که در دینکرد دیده می شود از حیث تفصیل بسیار مختلف است.
دینکرد اطلاعات مبسوطی راجع به شکهای حقوقی بدست می دهد ولی شکهایی را که مربوط به علم مبداء و معاد و تکوین است در چند کلمه خلاصه می کند .
دینکرد اطلاعات مبسوطی راجع به شکهای حقوقی بدست می دهد ولی شکهایی را که مربوط به علم مبداء و معاد و تکوین است در چند کلمه خلاصه می کند .
در آیین زرتشتی خدای خورشید کیست ؟
در کتاب اوستایی یکی از ایزدان هور (خور) یا هور خشیت نام دارد گویا هیچوقت مقام چندان مهمی نداشته است پس در حقیقت مخان عهد ساسانی اگر آفتاب را می پرستیدند مرادشان هور نبوده بلکه مهر را ستایش می کرده اند و این مهر همان میثر است که دریشتهای عتیق ذکر شده است .
آتشکده معلوم می شود آتشکده هایی بوده که هر یک به خدایی معین اختصاص داشته است اما باید دانست که بطور کلی همه خدایان را در همه آتشکده ها ستایش می کرده اند شکل بنای آتشکده ها در هر جا یکسان بوده آتشدان در وسط معبد قرار داشته و پیوسته آذر مقدس در آن می سوخته است .معمولا هر آتشکده هشت درگاه و چند اطاق هشت گوشه داشته است کم کم در شریعت زرتشت این قاعده مقرر شد که آفتاب بر آتش نتابد و بنا براین سبک جدیدی در ساختمان آتشکده معمول شد اطاقی مطلقا تاریک در وسط بنا می ساختند که آتشدان در آن قرار داشت .
از آتشکده های کشور سه آتشکده محل ستایش مخصوص بود که در آنها سه آتش بزرگ قرار داشت یکی آذر فرنبخ دیگر آذربرزین مهر .
آتشکده آذر گشنسب یا آتش سلطنتی در گنجک (شیز) واقع در آذربایجان است آذر برزین مهر یا آتشکده (کشاورزان) در مشرق مملکت در کوههای ریوند شمال غربی نیشابور واقع بود .
این سه آتشکده عظیم محل ستایش مخصوص بود و بیش از سایر زیارتگاهها زینت و ثروت داشت لکن بسیاری از معابد درجه دوم هم طرف احترام بوده است در تواریخ بسی از آتشکده های جبال را که سرزمین ماد قدیم باشد نام برده اند از آنجمله آتشکده قزوین – شیروان نزدیک ری و کومش که شاید همان شهر صد دروازه باشد.
نحوه پرستش در آیین زرتشتی پرستش عناصر طبیعی از اصول دیانت زرتشتی بوده چنان که می دانیم زرتشتیان کمال مواظبت را مرعی می داشته اند که آب و آتش و خاک را آلوده نکنند .
آگاثیاس می گوید : ایرانیان احترام آب را بیش از هر چیز واجب می شمردند چنان که حتی صورت خود را در آب نمی شستند و جز برای آشامیدن آب دادن به نباتات به این عنصر مقدس دست نمی زدند .
در کتاب وندیداد شرح مبسوطی راجع به آب و تاثیر آن در تطهیر مندرج است .
فقط چیزی که در تطهیر موثرتر از آب محسوب می شد بول گاو بود.
اما آتش در این آیین خیلی مهمتر از سایر عناصر بوده است .
اوستا آتش راپنج نوع می شمارد که عبارتند از ؛ اول برزسوه ، که آتش معابد بوده و آتشی است که در استعمالات عادی بکار می رود .
دوم موفریان ، یعنی آتشی که در جسم مردم و جانوران است .
سوم اوروازشت ، آتشی که در نباتات پنهان است .
چهارم وازشت ، آتشی که در ابر است یعنی صاعقه .
پنجم سپنشت ، آتشی که در بهشت در حضور اهور مزدا می سوزد .
نام ماههای سال در آیین زرتشتی ماه زرتشتیان سی روز داشته و هر روز به نا خدایی بوده است بموجب آن سی روز ماه را باید به چهار دسته تقسیم کرد از این قرار بود که ؛ 1- اوهرمز 2- آذر 3- مهر 4- دین وهمن آبان سروش ارد اردوهشت خور رشن اشتاذ شهریور ماه فروردین اسمان سپندآرمذ تیر ورهران زامداد خورداد گوش رام مهرسپند امرداد ذدو واذ انگران ذدو ذدو جشن های سالیانه عهد ساسانیان این جشنها عموما دارای صورت دهقانی و روستایی بوده و در اصل به امور کشاورزی بستگی داشته است و چون دین رسمی ساسانیان دین اعیاد را پذیرفته بود .
هنگام اجرای شن از یک طرف مراسم مذهبی صورت می گرفت و هر طرف دیگر تشریفات و اعمال خاصی انجام می شد .
مبداء این اعمال اخیر اعتقاد به سحر و جادو بوده اما رفته رفته مبدل به مراسم عادی گشته تفریحات عامیانه نیز از هر قبیل در آن وارد شده بود چنان که رسم عوام الناس است اکثر این جشنهای سالیانه را مردمان با یکی از حوادث تاریخی مربوط می کرده اند مثلا فلان عید را یادگار فلان واقعه می دانستند که در عهد جمشید یا فریدون یا پهلوانی داستانی رخ داده بود .
اعیاد در آیین زرتشتی در میان اعیاد آنکه بیشتر قبول عام داشت ، چنان که امروز نیز دارد نوروز بود که آنرا نوگ روز می گفتند این جشن در آغاز سال بود و در سال دینی بلافاصله بعد از عید فروردیگان می آمد .
در این عید هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیت ممالک خویش را قرین شادی وفرحی می کرد ودر این عید کسانی که کار می کردند دست از کار کشیده به استراحت وشادمانی می پرداختنه اند عید نوروز 6 روز متوالی دوام داشت : جشن تیرگان : که در روز 13 تیر ماه بود ودر آن روز آب تنی می کردند و گندم ومیوه می پختند آذر جشن اول : در هفتم شهریور بود که عید آتش خانه محسوب می شد .در داخل خانه ها آتش های بزرگ می افروختند ودر ستایش خدا وشکر نعم او سعی بلیغ می کردند.
مهرگان یا عید مهر: که در 16 مهر ماه واقع می شد عیدی بسیار بزرگ بشمار می رفت این عید روز اول سال بود .در این پادشاهان ایرانی تاجی بر سر می نهادند که صورت آفتاب در میان چرخی گردان بر آن منقوش بود .هنگام طلوع آفتاب یکی از سپاهیان در حیاط قصر سلطنتی ایستاده فریاد می زد ((ای فرشتگان بع عالم فرود آیید وشیاطین وبدکاران را بزنید واز دنیا برانید )) در روز مهرگان ، خوردن انار واستشمام گلاب را اسباب صیانت از بد بختی می دانستند .
عید وهار جشن : که در اول ماه آذر بود که با آغاز فصل بهار مصادف بود که آنرا عید ((خروج الکو سج ))می گفتند یعنی مرد ی را بر قاطری نشانده بگردش می بردند آن مرد خود را با بادزنی بادمی زد تا شادمانی خود را از خاتمه یافتن فصل شتا ونزدیک شدن گرما آشکار کند.
آذر جشن دوم : چند روز بعد از وهار جشن است که خود را باآتش گرم می کردند زیرا که آذر ماه آخرین ماه زمستان است در این فصل سرما سخت تر وشدید تر است روز اول ماه ذدو (دی ) و جشن سیر سور که در روز 14 دی ماه بود که به خوردن سیر وآشامیدن شراب می پرداختند انواع تقویم : به عقیده نیبرگ در زوان ساسا نیان سه نوع تقویم وجود داشت که عبارتند از: تقویم قمری ، که درآن هر سال 355 یا 353 روز داشت وهر ماه هر یک از شش هفته پنج روزه بود .این یک نوع تقویم روستایی ومعمولی مانویان غیر ایرانی بود.
تقویم کشوری ورسمی شمسی ، که روژوهیژگیه می خواندند ودارای 12 ماه سی روزه به اضافه پنچ روز خمسه مسترقه (پنجه دزدیده ) بود .در این تقویم ربع روز (شش ساعت ) علاوه بر 365 روز را رعایت نمی کردند به قسمی که سال در هر چهار سال یک روز عقب می افتاد تقویم دینی ،که آنرا وهیژ گیه می نامیدند .این تقویم هم بر اساس سال شمسی بود که دارای 12 ماه وپنجه دزدیده ویک ماه اضافی در هر 120 سال است در تقویم کشوری در تمام ماههای سال می گشت .زیرا سال کشوری کوتاهتر از سال نجومی بود