اقا محمد خان از جمله افراد خاندان قاجار است که سختبهای بسیار کشیده است او زندگی خود را از صحرا اغاز کرد ووقتی تازه به دوران شبابی رسیده بود در یورش افشارها به صحرا توسط عادل شاه اسیر شد وبعدها درانجا توسط او مقتول النسل شد ( 1161/ ه.ق 1748م) گرچه در خصوص این سرنوشت او نظریات متفاوت است وبه ان نسبت ورود به حرم خانه ی شاهی را داده اندچون او در جوانی بسیار زیبا و جوان رعنایی بوده است به همین علت در میان اهل حرم برای خود کسی را پیدا میکند اما اگر بخواهیم نظری دیگر داشته باشیم میتوان گفت که شاه افشار که از ابتدا از قاجار دلخور بوده ورقابت این دو خانواده از زمان اجداد انها برقرار بوده واز این خانواده خسارت ها ی بسیار دیده بودند خواسته باشد به این طریق کار این منازعه را به پایان برساند گرچه در این حمله ی او ترکمن ها نیز به عنوان حامیان او دچار صدمات بسیار شدند وبه قولی از ترکمن ها خواست چهل دختر به حرم سرای خود ببرد وترکمن های گوکلان پس از شنیدن این موضوع در عرض یک روز دختران وپسران خود را به ازدواج هم اوردند این اتفاق در محلی به نام قرق قیز از توابع شهرستان کلاله حالیه اتفاق افتاده است که نام این محل نیز از همان واقعه گرفته شده است
او که فرزند بزرگ محمد حسن خان از دختر سلیمان خان قوینلو بود توسط پدر به عنوان نایب و نما ینده بر تبریز نیز حکومت کرد زمانبکه او ازاد خان افغان را در اذر بایجان شکست داد و توانست با دیگر قاجارهای مقیم انجا ارتباط برقرار کند وانها را نیز با خود همراه کند خانهای محلی قاجار در قراباغ وزیاداو غلوی گنجه که با اشتیاق به او پیوستند( 1171 ه.ق /1758م )1 واین تجربه ی سیاسی مهمی برای او در اینده شد اگر چه کوتاه بود او پس مرگ پدر نیز به کمک ترکمن ها چندین بار به صورت روش معمول ترکمن ها با رقیبان به زد خورد پرداخت اما ازدواج خدیجه بیگم عمه ا ش با کریم خان زند 2 او از صحرا بیرون اورد وبه شیراز کشاند او در شیراز گرجه ازاد مطلق نبود ولی در انجا نیز توانست از نزدیک با شیوه های کشور داری اشنا شود چون که مورد التفات کریم خان بود وحتی در امور حکومت با او مشورت نیز می کرد اما او باز از این وضعیت راضی نبود.
وکینه ی مرگ پدر را داشت که به دست کریم خان صورت گرفته بود
اگرچه او در راه انتقام جویی رو ش صلح جویانه را ترجیح میداد وحنی در این مورد به برادر خود حسین قلی خان (جهان سوز) نیز روش مسالمت امیز را در کسب قدرت به او پیشنهاد می کرد
1 .لمبتون ،ا ک س ایران عصر قاجار ص30
2 لمبتون ،آ ک س همان کتاب ص30
آقا محمد خان پس از چند سال اسارت زمانیکه بیماری کریم خان زند محرز شد تورگو ترکمن را که نماینده و نوکر خود او بود را بانامه ای به استر آباد پیش عباسقلی بیک خان قاجار اشاقه باش فرستاد1.
و وقتی مرگ کریم خان بر او مسلم شد ( 1193 ه.ق/ 1762 م) او نقشه ی فرار خود را عملی ساخت پس از انجام امور آقا محمد خان که به کمک همین نوکر که از استر آباد برگشته بود و یک نفر قاجار فرار کرد .وبدون لحظه ای درنگ توانست از شیراز خود را دور کند واز دست بد خواهان خود را برهاند وشهر ها را بدون یک لحظه توقف پشت سر بگذارد در این سفر ترکمنها وقاجار اشاقه باش برای او همه چیز تدارک دیده بودند حتی اسبی از ترکمانان به نام قره قوزی برای او تدارک دیده شده بود که بسیار چابک و مقاوم بود .او خود را به استر آباد رسانید و با کمک ترکمنان ،؛ استر آباد و مازندران را گرفت از آن طرف شیخ ویس خان وعلیمردان خان زند برای باز پس گیری مازندران و استر آباد از دست آقا محمد خان حرکت کردند .
آقا محمد خان پس از کسب این خبر روی به ترکمنان آورد تا لشکر بیشتری از آنها تهیه ببیند چون خود او در بین .آنها بزرگ شده بوند وبا آنها نیز بیگانه نبود آقا محمد خان پس از انعقاد عهد و پیمان از ترکمنان لشکری بسیار گرد آورددر آن موقع لشکریان زند نیز به استر آباد نزدیک شده بودند شیخ اویس خان که خود حاکم مازندران ( طبرستان ) شده بود پس محمد طاهر خان زند را برای گرفتن استر آباد با لشکر بسیار فرستاد ، آقا محمد خان نیز دریافت که نمی تواند در شهر با لشکر زند مبارزه کند.
چون که ترکمن ها در بیا با ن بهتر عمل می کنند
پس گروهی از ترکمنان را به فرماندهی حمزه سلطان افزانی را به پشت جبهه زند در میان جنگلها فرستادو توپ ها را از شهر خارج ساخت و سواران ترکمن را به سوی پیاده زند روانه کرد ، سواران ترکمن به قلب دشمن زدند و بی آنکه تلفات زیادی بدهند خود را به جبهه دشمن رسانیدند و صدای تفنگهای زندیان کمتر شد .آنها خود را به عقب لشکر رساندند ، سپاه از هم پاشیده بود .بسیاری از آنها زیر سم اسبها خرد شدند و دو سپاه ترکمن به هم رسید وسپاه زند نیز پراکنده شدو دریافتند که یارای مقابله با سواران ترکمن را ندارند تسلیم شدند و گروهی فرار کردند و محمد طاهر خان نیز خود را تسلیم کرد3 ویک پیروزی بزرگ برای اقا محمد خان به دست امد ترکمنها ار این پیروز ی جز اندکی غنایم واسیر و دشمنی طوایف دیگر قاجار چیز قابل ملاحظه ای به دست نیا وردند توجه بیشتر اقا محمد خان نتیجه ی وارونه از طرف بد خواهان ترکمن ها داشت وترکمن ها چون سالیان درازی آن از قدرت و حکومت دور بودند وحتی از اوضاع داخلی ایران چندان اطلا عی نداشتند نمی تواستند از موقعیت های به دست امده به نحو احسن استفاده کنند و اقا محمد خان نیز نمی توا نست برای بلندی که در سر داشت فقط به قدرت جنگی متکی باشد وبدین صوت بود که روابط حسنه ی ترکمن ها و آقا محمد خان دیری نپایید ، چرا که ترکمن ها می خواستند مثل قبل با آزادی در صحرا زندگی کنند و چندان به آداب و رسوم دربار و حکومت علاقه ای نشان نمیدادند و از طرف دیگر نیز حکام محلی استر آباد و خوانین قاجار می خواستند آنها را برداشته وخود صاحب مقام و جایگاه آنها باشند.
پس گروهی از ترکمنان را به فرماندهی حمزه سلطان افزانی را به پشت جبهه زند در میان جنگلها فرستادو توپ ها را از شهر خارج ساخت و سواران ترکمن را به سوی پیاده زند روانه کرد ، سواران ترکمن به قلب دشمن زدند و بی آنکه تلفات زیادی بدهند خود را به جبهه دشمن رسانیدند و صدای تفنگهای زندیان کمتر شد .آنها خود را به عقب لشکر رساندند ، سپاه از هم پاشیده بود .بسیاری از آنها زیر سم اسبها خرد شدند و دو سپاه ترکمن به هم رسید وسپاه زند نیز پراکنده شدو دریافتند که یارای مقابله با سواران ترکمن را ندارند تسلیم شدند و گروهی فرار کردند و محمد طاهر خان نیز خود را تسلیم کرد3 ویک پیروزی بزرگ برای اقا محمد خان به دست امد ترکمنها ار این پیروز ی جز اندکی غنایم واسیر و دشمنی طوایف دیگر قاجار چیز قابل ملاحظه ای به دست نیا وردند توجه بیشتر اقا محمد خان نتیجه ی وارونه از طرف بد خواهان ترکمن ها داشت وترکمن ها چون سالیان درازی آن از قدرت و حکومت دور بودند وحتی از اوضاع داخلی ایران چندان اطلا عی نداشتند نمی تواستند از موقعیت های به دست امده به نحو احسن استفاده کنند و اقا محمد خان نیز نمی توا نست برای بلندی که در سر داشت فقط به قدرت جنگی متکی باشد وبدین صوت بود که روابط حسنه ی ترکمن ها و آقا محمد خان دیری نپایید ، چرا که ترکمن ها می خواستند مثل قبل با آزادی در صحرا زندگی کنند و چندان به آداب و رسوم دربار و حکومت علاقه ای نشان نمیدادند و از طرف دیگر نیز حکام محلی استر آباد و خوانین قاجار می خواستند آنها را برداشته وخود صاحب مقام و جایگاه آنها باشند.
و دیگر آنکه آقا محمد خان مسئولیت سنگین داشت چون با ملل مختلف سر کار داشته و رضایت آنها نیز شرط بود.
ما ،همین واقعه را در حکومت غزنویان و سلجوقیان نیز داشته ایم که پس از به قدرت رسیدن و نشستن بر تخت پادشاهی مهارتر کمن های هم قوم خود شرط بوده است و سال ها آن ها را به خود مشغول کرده است و گاه آنها از ترکمن ها تبری می جستند.
یکی دیگر از علل آن،حکام به بدنامی ترکمن ها دست زدند آنها با قلمداد کردن منطقه استراتژیک و جملات ترکمن ها از دادن مالیات معاف می شدند ومالیات را به دستور شاه برای آماده نگه داشتن نیروهای خود خرج میکردند بد نام ساختن ترکمن ها علاوه بر سود کلان اقتصادی بهره ی سیاسی نیز داشت چون با خذف ترکمن از صحنه ی سیاست که با توجه به سابقه ی حمایت انها در به قدرت رساندن قاجارها دادن برخی مناسب حکومتی حق انها بود این حق با بر کناری ترکمن ها به دیگر مد عیان میرسداما بغیر از عوامل یاد شده یکی از اساسی ترین بهانه های شاه قاجار در به هم خوردن روابط ، حمایت برخی از ترکمن ها از جعفر قلی خان برادر آقا محمد خان بودکه این خودتمام گفته های خوانین و گفته های حکام قاجار را در نزد پادشاه بر علیه ترکمنان مصداق قرار میداد.وقتی شاه قاجار بابا خان (فتحعلی ) را جانشین خودکرد ترسید که جعفر قلی بعدها از این امر سرپیچداو را به حیله به تهران کشانید و در آنجا کشت ، پس از آن به عزم تنبیه ترکمنان برآمد.1 و وقتی به استــــــر آباد رسید به بزرگان یموت مکتوبی فرستاد که بزرگان خودرا به اردو روانه دارند وزن وفرزندان آنها را گروفرستند .و ایشان از این امر سرباز زدند.2 آقا محمد خان پس از بی نتیجه ماندن مذاکرات محمدولی خان قوانلو ومصطفی دولو را با 000 /0 1 ( ده هزار ) هزار کس فرستاد مصطفی خان تا تپه خیت پیش رفت و آنجا سنگر گرفت وزد و خورد آغاز شد.
روزهای اول و دوم پیروزی با ترکمن ها بود و آنها توانستند جلوی پیشروی را بگیرند ولی روز سوم توانستند ترکمن ها را شکست بدهند و 300 مرد از ترکمن ها کشته و 1000 نفر زن و کودک نیز در این جنگ طعمه شمشیر لشکرقاجار شد و 800 نفر از فرزندان وزنان آنها اسیر شد 1 در این نبرد زنان ترکمن نیز پا به پای مردان به مبارزه بر خاستند و بسیاری از آنان برای آنکه اسیر مرد بیگانه نشوند خود را می کشتند لشکر قاجار مال و اموال آنها را غارت و زراعت آنها را آتش زدندیا به رودخانه گرگان ریختند و اسرا را نیز به نزد آقا محمد خان آوردند ( 1207 )2 و از سر کشتگان ترکمن بر دروازه های اســــتر آباد چهار مناره بر چهاردر ورودی آن ساختند آقا محمد خان از لشکریان اسرارا خرید و در ساری نشیمن فرمود تا از آن سوی سران یموت که به همراهی مهرعلی آقای داشلی آمدند ، قرار شد که 40 تن از فرزندان بزرگان یموت به رسم گروگان باشند وفرمودند که بقیه بر گردند 3در ناسخ التواریخ ذکر شده است که هنگامی که اسرا در گرگان بودند، بصره نامی از بزرگان یموت که زنش اسیر شده بود از آقا محمد خان طلب او راکرد.اما آقا محمد خان دستور داد که او را آویزان بر آب وارونه سازند تا که آخر جان داد تا زهر چشمی برای ترکمن ها باشد چراکه انها سهم زیادی از قدرت را برای خود قایل بودند یموت پس از این تنبیه فهمید که دیگر موقعیت سابق ندارد ونخواهد نداشت و با سپاهی گران از ایلات ترکمن و قاجار بطرف شیراز برای از میان برداشتن آخرین شاهزاده زندیه لطفعلی خان حرکت کرد..
اقا محمد خان پس ازان کرمان را فتح کرد وانرا به شهر کوران تبدیل کرد و امبری درباره ی آخرین اقدام ترکمن ها چنین می گوید در عاقبت در محاصره بم و نرماشیر لطفعلی خان مقاومت عجیبی کرد ولی مردم از ترس آقا محمد خان و فاجعه ی کرمان شهر را گشودند و ترکمن ها مثل مورو ملخ به داخل شهر ریختند و همین ترکمن ها بودند که شاهزاده ی دلیر زند را دستگیر و تاج سلطنت را به آقا محمد خان سپردند4ووتوانست به کمک انهالطفعلی خان زند را نیز از سر راه خود بردارد پس از قتل او( 1208 ه.ق/ 1794 م) اودر بهار سال(1209 ه.ق /1783 ) به گرجستان حمله کر د چراکه حاکم انجا هراکلیوس خود را تابع ایران نمیدانست اغا محمد خان شهر تفلیس را غارت کرد5 وپس از زمستان به تهران امد او دیگر بر بسیاری از ایران حاکم بود ودر بهار سال هزار دویست وده در تهران رسما تاجگذاری کرد 1 لسان الملک،ناسخ التواریخ ج 1و2 ص66 2.رستم الحکما (محمد هاشم ) رستم التواریخ ص405/ ایضا سارو تقی ،محمد فتح الله ،تاریخمحمدی ص236 3 لسان الملک ،همان کتاب ص67 4.وامبری ،آرمینوس ؛ سیاحت درویش دروغین ؛ص419 5 .لمبتون ،آ ک س ؛همان کتاب ص33 پس ازا ن به فکر خراسان افتاد تا ان را که بوسیله نوه ی کور نادر یعنی شاهرخ اداره می شد رانیز تصاحب کند او برای جلوگیری از هرگونه حمایت از اطراف ، بسوی ترکمن ها ی گوکلان رفت تا هرگونه امکان کمک رسانی انها به افشارها را از میان بردارد ر وز هفتم ذی قعده (1210 ه .
ق) با لشکری افزون با تمام سران جهت تنبیه گوکلان حرکت کرد1 علاوه بر موارد عنوان شده چون گوکلان ها از معرکه درگیری ها تا حدودی خود را کنار کشیده و به آبادانی و توسعه اقتصادی خود همت گذاشته بودندو تا حدودی استقلالی به هم زده بودند وحتی یموت را نیز تحریک می کردند مورد حمله قرار داد و (دورت یار ایشان) رهبر آنها را به زیر سم ستوران سپرد و مزارع و مراتع انها را سوزاند وبسیاری از آنها را اسیر ساخت 2 این واقعه در کنار رود( ساری سو) رخ داده است ساری سو از کوه های قرناوه ی گلیداغ سر چشمه میگیرد و پس از عبور از سر زمین قارا بالقان در زیر یورت تمر قره قوزی به شاخه ی اصلی گرگان می پیوندد اولین مرکز سیاسی واجتماعی ترکمن در عصر قاجار در انجا شکل می گیرد و هنوز هم مدرسه ی کریم ایشان در کنار رود ساری سو باقی مانده از دورهی قاجار اقتدار و رشد مردم ان زمان را می رساند مسولین این مدرسه چون تعلیم یافته ی بخارا بودند واز قبیلهی ایشان ها که جزو طوایفی محسوب می شدند که نسب به یکی از چهار خلیفه می رسا ندند وخود نیز به دینداری مشهور بودنداز جایگاه اجتما عی بالا یی برخور دار بودند وبه واسطه ی همین ایشان ها ارتبا ط با بخارا نیز تقویت می شد چراکه طوایف بی شماری از ایشان واتا جزو رعیت ان به حساب می امدند وبخارا نیز می خواست با استفاده از نفوذ معنو ی کل تر کمن ها به دست اورد دخالت ان در مرو وکشتن امیر ایرانی ان می تواند شاهد و گواه امر باشد در این یورش اقا محمد خان علاوه برخسارت یاد شده او دستور داد تا که یکصد و ششصت و دو تن از ترکمنان اسیر را در بین جاده ی استر آباد و خراسان زنده در گچ کنند ، سال ها بعد از کشته شدن آقا محمد خان مسافرینی که از جاده ی خراسان عبور می کردند یکصد و شصت و دو برج کوتاه قد به رنگ سفید می دیدند می فهمیدندکه این بزرگان ترکمنان هستند که در گچ ها خفته اند .3 1 لمبتون ،همان کتاب ؛ص26 2 لسان الملک ، همان کتاب ص80 3.
ژان گور ، همان کتا ب ؛ ص295 اما اقا محمد خان با این عمل خود دشمنی ترکمن ها را دو چندان کرد وبازماندگان انها این کشتار و غارت را فراموش نکردند بلکه در اثر خشم روز افزون و حس انتقام ، بین طوایف اتحادی بوجود آمدکه با تعداد کمتر ولی با نفرتی بیشتر به چپاول وغارت پرداختند و آن را انتقام آن واقعه ی تلخ میدانستند1 ویکی از توجیهات انها همین قضیه بود و در .مقابل حکا م محلی نیز با همان شدت وگاه بیشتر عمل میکردند وحتی دست به هجوم وحشیانه می زدند این اقدامات مأموران کینه ی آنها را بیشتر میکرد و تاوان وحشگیری آنها را مردم عادی می دادند .
آقا محمد خان پس از سرکوبی قبایل گوکلان به طرف خراسان حرکت کرد و وقتی به مشهد رسید و ثروت ومال نادرشاه را صاحب شد به امیر بخارا که به حمایت ترکمانان حاکم مرو، بیرام علی خان عزالدین قاجار را کشته و اسیر بسیار برده بود نامه ی تهدیدآمیز نوشت و خواستار تخلیه ی مرو شد2 و به زمان شاه نامه نوشت و خواستار اتحاد او را بر علیه بخارا شد3 چرا که او می دانست اگر بخارا بتواند از قدرت ترکمن ها استفاده کند دی گر نمی تواند در برابر زیاده خواهی او مقاومت کند آقا محمد خان که در فکر حمله به بخارا به کمک زمان شاه بود خبر ورود سپاه روسیه رسید او محمد ولی خان قاجار را باده هزار سوار به سرداری کل خراسان منصوب کرد و خود مقابله روس شنافت ما در راه جنگ بود که در نزدیکی قلعه شوشی در شب 21 ذی الحجه 1211 ه.ق به دست غلامان خود کشته شد و چون خبر قتل آقا محمد خان در اردو پیچید چنان آشوبی به راه افتاد که هیچکس به فکردفن آقا محمد خان نبود و هر سردار و سرکرده ای با جمعی راهی را پیش گرفتند از آن جمله حاج ابراهیم اعتماد الدوله که درارد و بود بسرعت خود را به طهران رساند و صادق خان شقاقی راه آذربایجان گرفته و در آن جا ادعای سلطنت کرد ولیعهد دولت یعنی باباخان پسر حسینقلی خان جهانسوز برادر زاده ی آقا محمد خان که در این تاریخ در شیراز مقیم بود پس از شنیدن خبر قتل عم خود با عجله به طهران آمد و در بیستم ماه صفر 1212 ه.ق به پای تخت رسید و در عید فطر همان سال به کمک حاج ابراهیم کلانتر( اعتماد الدوله )به طور رسمی تاج گذاری کرد و نام خود را فتحعلیشاه گذاشت .4 و توانست انقلابات داخلی مثل شورش صادق خان شقاقی و ابراهیم خلیل خان جوانشیر را در شمال سرکوب کند و جسد آقا محمد خان را نیز در نجف اشرف به خاک سپارد .1.نفیسی ،سعید ؛همان کتاب ج1 ص295 2 .لسان الملک ، همان کتاب ص81 و 82 3 .شمیم علی اصغر همان کتاب ص 45 4 اقبال ،عباس و پیر نیا محمد ،تار یخ ایران از اغاز تا انقراض قاجار (تهران اساطیر 1380) ص764 ترکمن ها با ان همه زحمتی که کشبده بودند براحتی از صحنه ی قدر ت کنار گذاشته شدند واگرچه به ان هم راضی بودند اما رقیبان انها حنی راههای بر گشت انها را نیز بستند طرف دار واقعی قاجار از ترکمن ها طایفه ی یموت بود همانطور که گذشت انها از ابتدا اجداد انها را مورد حمایت خود قرار دادنددر این اوقات یموت ها در دو جبهه برای قدرت مبارزه می کردند یکی در ایران و دیگری در خیوه آنها در جنگ با ازبکان حکومت خیوه را از دست دادند یکی از علل آن ، توجه ترکمنها به ایران و حمایت بی دریغ از قاجارها بود ازبک ها از این فرصت استفاده کرده و حکومت را بدست آوردند ، گر چه ترکمن ها توانستند یک دولت بزرگتر از خیوه به نام قاجار تشکیل دهند اما نه بزای خود بلکه ان دولت را به قاجارها هدیه کردند وپیروزی انها در جبهه ی ایران هیچ سودی نداشت و رویدادهای بعدی نشان می دهد که آنها در این جبهه نیز سخت شکست خورده اند گر چه آقا محمد خان ابتدا برای آنها مقام هایی مثل داورغگی استر آباد و حتی مستمری برای ایلات ترکمن را قرار داد.
اما بعدها برخی حکام که با بدنام کردن ترکمن ها جا و مقام آنها را برای خود می خواستند، انها موفق شدند نه تنها ترکمن ها را از صحنه ی قدر ت دور کنند بلکه بعدها ان ها را بعنوان یاغی و وحشی معرفی کردند .در اوایل این کار را قاجار های دولو انجام دادند و بعدها حکام و ایلخانان خراسان از بدنامی آنها درجه و رتبه گرفتند با مطالعه ی اثار این دوره بخوبی مشخص میشود که ترکمن در دربار قاجار چه جایگاهی داشته است واز نظر یک صاحب منصب قا جار ترکمن چگونه تعریف شده بود اگر ترس طغیان شاهزاده ها وافراد دیگر بود به ترکمن ها نامه مینوشتند وحضور انها را مایه ی دلگرمی وقوام خود می دانستند وما در قضیه ی مرگ عباس میرزا می بینیم که فتحعلی شاه بلافاصله به انها پیک میفرستد وخواستار حضور انها در دربار میشود ویا اگر شا ه زادهای از دربار رنجید به سراغ انها میاید وانها را با خود همراه می کند وچون ترکمن ها ار اوضاع کشور چندان اطلا عی ندارند با انها متحد میشوند مثل قیام سالار در خراسان وقیام های ذیگر که بیان خواهد شد ا اگر حاکمی خواست از زیر مالیات فرار کند با عنوان نیاز به بودجه وادوات جهت مقابله با ترکمن های باغی مالیات جمع شده را برای ان نگه میداشت ویا به ترکمن ها می گفت به چند روستای استراباد یا خراسان حمله کنند تا مرکز متوجه وخامت اوضاع شود ویا در هنگامی که سردار ی نیار به درجه ومقام پیدا کرد چند اسیز ترکمن ویا چند سر بی زبان بانام ترکمن کافی بود تا به اهداف خود برسد1 1برای اطلاع بیشتر از این موضوع زک / رابینو ،یانت سنت لوئی؛سفرنامه یمازندران واستراباد ترجمه ی غلامعلی وحید مازند راتی(تهران علمی فرهنگی 1383) فتحعلیشاه و ترکمنان ابتدای کار فتحعلی شاه را گفتیم که چگونه برتخت نشست او پس از ان سراغ شورشیان رفت تا بطور کامل انها را بردارد او محمد خان زند راکه یکی از مدعیان حکومت بود واصفهان را نیز متصرف شده بود را بر دارد وبرادر تنی خود یعنی حسینقلی خان را نیز بوساطت مادرش از سر راه قدرت برداشت در خراسان نیز به راحتی توانست افشاریه منقاد خود سازد نادر میرزا اخرین باز مانده ی افشار دختر خود را به یکی از شاهزادگان قاجار داد وبه این ترتیب هیچ مذعی حکومت باقی نماند او در سال 1213 بنا به وصیت آقا محمد خان عباس میرزا فرزند چهارم خود را به ولیعهدی انتخاب کرد و میرزا عیسی فراهانی یعنی میرزا بزرگ قائم مقام اول را به وزارت او گماشت و راهی آذربایجان کرد1 مدت 5 سال از دوره ی سلطنت فتحعلیشاه از سال 1212 با 1217 رامیتوان دوره ی کشمکش های داخلی و دوره ی قوام سلطنت قاجار دانست فتحعلیشاه در این مدت به فکر سرکوب مخالفان حکومت بود و صحرای ترکمن از بحر خزر گرفته تا شمال هرات در اندخوی و پنج ده مثل انبار باروت که در ظلم و ستم حاکمان محلی هر ان آماده ی انفجار بود به حال خود رها شده بود.
بعد از اتمام امور داخلی سلطنت در اولین حرکت سپاه قاجار بر سر گوکلان ها است مرز گوکلان همانطور که بیان شد از گنبد حالیه شروع میشد تا به کوههای گلی داغ درشما ل بجنورد وقاری قلا محدود میشد که مرکز ترکمن های گوکلان استراباد محلی به نام قرا شیخ بوده است که اهمیت منطقه را میتوان از انجا فهمید که که در این منطقه چند ین جنگ بین قاجار وترکمن های گوکلا ن صورت می گیرد هم اکنون نیز روستایی به این نام در همان مو قعیت مکانی واقع شده است قرا تپه شیخ بر ساحل رود گرگان و جنوب کوههای تانگری داغ واقع شده است که از شرق به گنبد از غرب به جلگه ی قرابالقان ج واز جنوب به رود خانه ی گرگان وصل می شد در این منطقه اولین درگیری فتحعلی شاه با ترکمن ها اغاز می شودجنگی که اینجا در می گیرد شعله اش از طرف حاکم گرگان افروخته شده بود او به مرکز از سرکشی ترکمنان شکایت میکرد ( کاری که بعد از این بشیتر قاجار، ان را تکرار کردند تا ترکمن ها از چشم پادشاه بیندازند وخود جای انها را بگبرند ) جنگ مدت 20 روز ادامه داشته است .که عاقبت ترکمن های شکست می خورند2 البته مدت 20 روز قابل تأمل است چرا که آذوقه و براوردن علیق ستوران سپاه به مدت 20 روزخیلی مشکل به نظر می رسد و این 20 روز از زمان حرکت سپاه احتمال دارد حساب شده باشد .
1 اقبال وپیر نیا همان کتاب ص767 2.
هدایت ، همان کتاب ص 7521 فتحعلیشاه و ترکمنان ( قیام یوسف کاشغری ) 1228 ه .
ق یوسف خواجه ابن محمدامین خواجه بن آی خواجه از نبایر مخدرم اعظم سید جلال بخارائی که به سادات مخدوم اعظم مشهور بوده و در کاشغر کمال احترام و جلال داشته اند حکومتی داشته اند.که به نیرنگ سلطان ختای آی خواجه و گون خواجه کشته می شوند محمد امین به کابل فرارمی کند و به کمک احمد شاه تخت را گرفته و قصاص کشتگان خود را می کند1 اما پس از او یوسف خواجه که جانشین او میشود دچار پریشانی حال شده و تخت و دیار را ترک می کند و به مصر و بغداد و کردستان مسافرت می کند اما در بغداد بعلت کینه و کدورتی که بین پاشاها ایجاد می کند دستگیر می شود عبدا… پادشا وزیر بغداد او را تحویل الیوز انگلیس داده و راهی هندوستان می کند امادر بین راه فرار کرده و وارد بصره می شود و از آنجا وارد شیراز می گردد می گویند اموال او در لشکر کشی محمد علی میرزا به شهر زور عراق عثمانی به غارت رفته بود .3 او به دنبال مال خود و به شفاعت حاجی محمد حسین قاجار مروزی از شاه فرمان گرفته که اموال خود را پس بگیرد او در دار الحکومه به علت حسن رفتار و سخن با همه رفت و آمد می کندحتی با محمد شفیع صدر اعظم ارتباط بر قرار کرد3 و شب ها را درخانه او می ماند در این مدت اندک که در درباربود اوتوانست با قربان قلیچ خان ترکمن دوستی برقرار کند چون که او نیزدر دارا لحکومه بود واز او اوضاع استراباد و ترکمن ها را جویا شده و بر بسیاری از مسایل اگاه شد او از دلگیری ترکمن ها از قاجار نیز با خبر بود یوسف خواجه توانست او را با خود همراه کند و از تهران برای ترکمان بیک و مراسلات می فرستاد و حتی برخی گفته اند که سلاح و خود نیز به همراه قربان قلیچ خان بعداً وارد صحرا شد و به میان قبایل گوکلان رفت و با آنها همراه و هم سخن شد چرا یوسف خواجه گوکلان را انتخاب کرد به نظر می رسد که یوسف خواجه در مدتی که در دربار بود به صراحت فهمیده که قاجار چندان دلخوشیی از ترکمن های گوکلان ندارد اول آنکه آنها را حامی افشاریان که خود را با آنها خویشاوندمی دانستند میدید و نادر شاه نیزخود را متعلق به طایفه ی قرق آنها می خواند حمایت آنها در برابر حسینقلی خان جهانسوز قاجار در جاجرم از حاکم افشار نیز در سابقه ی انها در حمایت از افشار قابل ذکر است .
واز همه مهمتر این که در زمان قاجار نیز چندین در گیری مهم روی داده بود اولین لشکر کشی رسمی اقا محمد در سال هزار و دویست ده پس از تاج گذاری وپس از ان در دوره ی فتحعلی شاه به سال هزار دویست وهفده البته جلوتر از انها نیز چندان میانه ی خوبی نداشتند وحضور انها گاها به خاطر وجود منافع و همراهی با یموت بود وحتی بعضی وقتها شاید انها می خواستند افشارها را در فشار قرار دهند وسهم خواهی بیشتری را برای خود میخواستند واگر زمانی خللی در روابط انها با یموت ایجاد می شد ان در ارتباط انها با قاجار نیز تا ثیر داشت البته خود اتحاد یموت با قاجار نیز تحادی بوددر برابر اتحاد گوکلان با افشار گرچه مختومقلی شاعر ملی ترکمن در اشعار خود به نادر شاه تاخته و او را ظالم و ویرانگر خوانده است ولی باز هم ارتباطاتی بین آنها بوده است مخصوصا بعد از ضعیف شدن افشار ها که نیاز انها به ترکمن ها بیشتر شد .
پس یوسف خواجه به میان گوکلان آمد و به واسطه ی نسب خود و علم خود توانست پیروان زیادی برای خود پیدا کند و ترکمن ها نیز آن را برای اتحاد قبایل خود عنصر خوبی یافتندچرا که دران زمان انتخاب خانی از هر قبیله حتماً مخالف قبیله ای دیگر را برمی انگیخت ویوسف خواجه هم که به قبیله ی خاصی تعلق نداشت و هم مقامی روحانی داشت .
اوتوانست سپاهی به تعداد 000 / 20 هزارنفر جمع آوری کند درآن زمان حاکم گوکلان علینقی میر مندرکی بوده 1یوسف خواجه با اطرافیان خود به منطقه فندرسک حمله کردو قلعه ی پسرک را به محاصره انداخت و گرفت ومیرزا علینقلی خان را دستگیر کرد و او را به پسران دردی بای خان ازخوانین گوکلان داد و آنها نیز به انتقام خون پدرشان که احتمالاً در جنگ قرا شیخ کشته شده بود ( 1217 )او را تکه تکه کردند2 و توانستند به راحتی بر منطقه تسلط یابند و چون این اخبار و خروج یوسف خواجه به دربار رسید از مرکز به خراسان ومازندران دستوری مبنی بر حرکت سپاه خراسان و مازندران ارسال شد .
ومحمد ولی میرزا و الی خراسان و همچنین محمدقلی میرزا حکمران طبرستان 3و سردار ذوالفقار خان سرکرده ی سمنانی و دامغانی از راه کالپوش و ابراهیم خان قاجار دو لو و خود سلطان نیز تا جمن سلظانیه امدند4 1 سعیدی ، محمد ولی؛ تاریخ رامبان و فندرسک (تهران ، مولف1364) ص 50و 49 2 لسان الملک ،همان کتاب ص 27و 226 /ایضا میر نیا ،سید علی ؛ وقایع خاوران (مشهد پارسا 1367) ص4 1و15 3 اعتضادالسلطنه همان کتاب ص 126 4 هدایت رضا قلی خان ؛ همان کتاب ص 45و7644 دراین لشکرکشی ممش خان پسر امیر خان کرد زعفرانلو نیز به همراه اسمعیل خان قاجار شام بیا تی بوده اند ترکمنان به همراه یوسف خواجه در این لشکرکشی شکست می خورند و عقب می نشینند مور خین درباری تعداد تلفات ترکمن را سیصدو پنجاه نفر می دانند و تعداد اسرا را هزار و پانصد نفر ذکر کرده اند که این اسرا و سرها را محمدولی میرزا از ممش خان کرد زعفرانلو به در بار می فرستد 1 البته این امار جای تامل دارد چرا که اگر این امار صحت می داشت دیگر کوکلان توان ازسر گیری شورش را ان هم در فاصله ی بسیار کم نداشت علت دیگر عدم صحت امار این است که مورخان قاجاری شکست یوسف خواجه را بسیار کوتاه قید کرده اند و در مورد نحوه ی درگیری و مدت زمان چندان مطلب نگفته اند این احتمال را می دهد که ترکمنان و یوسف خواجه پس از وصول خبر حرکت لشکر قاجار به داخل صحرا عقب نشسته باشند و پس از برگشت سپاه دوباره حمله کرده اند و عجیب است که سپاه به آن بزرگی چرا مدتی در منطقه نمانده و انها را تعقیب نکرده اند .
.ترکمن ها به صحرا بر می گردند و قاجار نیز به استر اباد و دربار اما پس از بر گشت لشکر قاجاریوسف خواجه دوباره به جمع اوری سپاه می پردازد واین بار به گرد او بسیاری جمع می شوند وقبایل یموت وگوکلان دوباره دور او گرد می ایند ومناطق وسیعی را زیر سلطه ی خود می گیرد یوسف خواجه بتصرف مناطق ادامه می دهد دربا ر دوباره لشکر ونیرو می فرستد اما خواجه وترکمن ها لشکر ارسالی را شکست میدهند ومحمد قلی میرزا وابرهیم خان قاجار فرار ی میشوند 2 در سپاه شاهزاده چنان وحشتی می افتد که بسیاری از لشکریان متواری می شوند وسپاه قاجاز به کلی از هم میپاشد وپیروزی برای خواجه ویاران رقم می خورد ولی از قضا تیری به یوسف خواجه می خورد وچون او رهبر وقاید و پرچم دار سپاه ترکمن بود با تیر خوردن او ( که هنگام گذر ار پل اتفاق می افتد تیری که از طرف شخصی از طایفه ی گرایلی شلیک شده بود) سپاه ترکمن از می پاشید واین اتفاق در تاریخ پانزدهم رمضان هزار و دویست بیست وهشت رخ میدهد3 وچون شاه بر سر او جایز ه ی کلانی گذاشته بود بر سر او دعوا میشود و حتی چندین نفر برسر ان کشته می شود این جنگ شاید اولین در گیری بزرگ ترکمن ها با قاجار باشد که با تحریک خوانین استر اباد شکل می گیرد 1 لسان الملک همان کتاب ص227 2 ،(خاوری) شیرازی میرزا فضل الله ؛همان کتاب ص 54و353و/ ایضا رستم الحکما، همان کتاب ص 421 /ایضا افشارارا ، محمد رضا ، خراسان و حکمرانان ؛(تهران محقق 1380) ص481/ ایضا خور موجی ، حقایق الخبار ناصری ص 15