دانلود تحقیق تاریخ معاصر ایران

Word 419 KB 16518 31
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جنبش مشروطه
    جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.

     پیشینه
    از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود.

    تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.

    نوشته های روشنفکرانی مثل [[حاج زین‌العابدین مراغه‌ای ]] و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینه های مشروطه خواهی را فراهم آورد.

    کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.

     عدالت خانه
    اگر چه از مدتی قبل شورش‌ها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند.

    علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست.

    عده ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند.

    مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد.

    هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت.

    عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.


    عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.

     فرمان مشروطیت
    بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد.

    علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت.

    مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.

     مجلس اول
    اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵‏/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت.

    نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.

    تصویری از نمایندگان دوره اولمجلس

     محمدعلی شاه
    پس از مرگ مظفرالدی نشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت.

    او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.
    به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران می کوشیدند،با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت می کرد،غالب آمدند؛اما روس ها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعلی شاه،مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد.

    از امضای قانون اساسی سر باز زد.
    نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
    نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.

    توپبستن مجلس بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد.

    لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/‏۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند.

    عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند.

    محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد.

    و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت.

    ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.

    شکست در تهران پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبرو شده بود.

    بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.

    قیام در تبریز مشروطه طلبان تبریز، در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده میشوند پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست.

    مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند.

    شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد.

    ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند.

    گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند.

    علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.

    محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد.

    امپریالیستهای روس و انگلیس دست به مداخلات مسلحانه زدند و سپاه به ایران آوردند.

    انگلیسیها عده ای در جنوب پیاده کرده، انجمن بوشهر را منحل و اعضای آن را دستگیر کردند.

    بختیاری و گیلان در اصفهان اعتراضات به بست نشینی عدهای انجامید و با پیوستن بختیاریها کار بالا گرفت.

    صمصام السلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح زیادی به اصفهان وارد شد.

    برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز از اروپا به اصفهان آمد.

    در رشت انقلابیون گیلان به مقر حکومت حمله کردند و با کشتن آقا بالاخان شهر را گرفتند.در تهران هم دوباره کوششها بالا گرفت.

    بالاخره نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار اعظم از شمال و نیروهای بختیاری به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد از جنوب به سمت تهران آمدند و در نزدیکی تهران به هم پیوستند.

    فتح تهران در پیشروی به سوی پایتخت، نخستین قدم را اردوی شمال به فرماندهی سپهدار اعظم برداشت که انقلابیون قفقاز هم در صفوف آن بودند.

    نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۱ رجب ۱۳۲۷ (۲۸ سرطان ۱۲۸۸‏/۱۹ ژوئیه ۱۹۰۹) وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند.

    انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند، به جای وی به سلطنت ایران و علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد.

    بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند.

    مجلس دوم مشروطه و قانون بار دیگر در کشور ایران استقرار یافت، اما پیش از آنکه به ثمر برسد کسانی به نام رجال رشته امور را از دست آزادیخواهان در ربودند و قانون و آزادی را در گهواره خفه کردند و وقتی فدائیان و جانبازان واقعی آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود.

    مجلس دوم در 2 ذیقعده سال 1327 ه.ق.

    یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان گشایش یافت.

    در هنگام گشایش مجلس نگرانی از توقف سپاهیان روس در کشور و اینکه وعده صریح داده اند که هر چه زودتر به این تشویش و نگرانی پایان دهند، در بیانات رسمی دولت انعکاس یافت، ولی این نیروها همچنان باقی ماندند و هر روز فساد تازه ای بر پا کردند.

    مجلس که اکثر اعضای آن اشراف و خوانین بودند، در تمام دوره تشکیل خود کاری انجام نداد.

    انقلاب مشروطیت ایران، اگر چه ضربت سنگین خود را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی از فئودالیسم و امپریالیسم شکست خورد.

    اولتیماتوم روسیه تزاری روسیه تزاری با مشورت انگلستان روز چهارشنبه 7 ذیحجه سال 1329 ه.ق.

    اولتیماتوم سختی به دولت ایران تسلیم کرد و به موجب آن از دولت ایران خواست که مورگان شوستر و همراهان هر چه زودتر ایران را ترک کنند؛ و دولت متعهد شود که در آینده برای استخدام مستشاران خارجی رضایت قبلی دولتین روس و انگلیس را جلب کند و نیز مخارج لشکر کشی روس را به ایران عهده دار گردد.

    توسل ایران به انگلستان سودی نداشت و دولت مذکور، ضمن نامه ای به وثوق الدوله وزیر خارجه ایران، توصیه کرد فوراً تقاضای روسها را بپذیرد.

    اما مجلس ایران اولتیماتوم را به اکثریت قریب به اتفاق رد کرد و مردم در تبریز و گیلان به ایستادگی خود افزودند.

    روسها نیروی جدیدی به ایران آوردند و در تبریز و رشت و مشهد و شهرهای دیگر کشت و کشتار به راه انداختند.

    عاقبت در سال 1330 ه.ق.

    دولت ایران اولتیماتوم را پذیرفت و ناصرالملک در مجلس را بست و سازمانهای ملی را با اعلان حکومت نظامی ممنوع کرد و به دست او و حسن وثوق الدوله ریشه آزادی کنده و هرگونه فریاد اعتراض نسبت به بیگانگان در امور کشور و سیاست ارتجاعی دولت در گلوی مردم شکسته شد.

    روز دهم محرم سال 1330 ه.ق.

    روسها جمعی از بزرگان و پیشروان و در آن میان ثقهالاسلام، را در تبریز به دار کشیدند.

    کشتار تبریز ماهها ادامه یافت.

    روسها صمدخان شجاع الدوله حاکم مراغه ، را به حکمرانی آذربایجان گماردند و به دست او از هیچ گونه شقاوت و وحشیگری درباره مردم آذربایجان فروگذار نکردند.

    احمد شاه آخرین پادشاه دودمان قاجار در سال 1332 ق.

    تاجگذاری کرد.

    چند ماه از تاجگذاری وی نگذشته بود که جنگ جهانی اول ، که از مدتها پیش زمینه آن فراهم می گردید، درگیر شد.

    این جنگ که آن همه بدبختی و سیه روزگاری برای دنیا و ایران داشت، به مردم ایران در جنگ جهانی اول که از مظالم همسایگان به تنگ آمده بودند، نجات داد و شکست روسیه تزاری در جنگ و انقلاب اکتبر 1917، ایران را که در نتیجه قرارداد 1907 تجزیه شده بود، از چنگ استعمار رهایی بخشید.

    کودتای ۱۲۹۹ گفته می‌‌شد دولت بریتانیا برای کنترل اوضاع ایران اقدام به کودتای نظامی کرد.

    از دید برخی از تاریخ‌نویسان [1] [2]، اکنون با باز شدن اسناد طبقه بندی شده وزارت امور خارجه انگلستان مشخص گردیده است که دولت انگلستان (مانند لرد کرزن، وزیر امور خارجه) کاملاً از برنامه‌ریزی برای کودتا بی‌خبر بوده است.

    البته برخی از ماموران انگلیسی در ایران، مانند آرون‌ساید و نرمن (سفیر وقت انگلیس در ایران)، چند روز قبل از کودتا از آن خبر داشته‌اند.

    بازداشت گروهی از رجال کشور پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در آستانه کودتا سیدضیاءالدین طباطبایی فهرستی از اسامی دهها تن از رجال کشور را در اختیار رضاخان میرپنج قرار داد تا بلافاصله پس از انجام کودتا دستگیر و زندانی شوند.

    بدین ترتیب مدت کوتاهی پس از کودتا و از واپسین ساعات شامگاه چهارم حوت (اسفند) ۱۲۹۹ دستگیری گروهی از اعیان و اشراف، متنفذین، آزادیخواهان و برخی علمای مخالف آغاز شد و در طی حدود شش روز قریب به هفتاد تن از رجال دستگیر و زندانی شدند.

    در میان دستگیرشدگان اسامی افراد زیر به چشم می‌خورد: سیدحسن مدرس، میرزااحمدخان قوام‌السلطنه (قوام‌السلطنه مدتی بعد دستگیر شد)، فرمانفرما، نصرت‌الدوله، عین‌الدوله، سعدالدوله، سهام‌الدوله، حشمت‌الدوله، قوام‌الدوله، مجدالدوله، ممتازالدوله، محتشم‌السلطنه، نصیرالسلطنه، مشارالسلطنه، وثوق‌السلطنه، ممتازالملک، لسان‌الملک، یمین‌الملک، سردار رشید، سردار معتضد، سرهنگ گیگو، امیرنظام، کلهر، میرزا یانس، محمدقلی سهراب‌زاده، اسعد سهراب‌زاده، سیدمحمد اسلامبولچی، محمدولیخان سپهسالار، سالار لشکر، شیخ محمدحسین یزدی، شیخ محمدحسین استرآبادی، آقاضیاء و سیدمحمد تدین.

    در فاصله کمتر از دو ماهی که از عمر کودتا می‌گذشت تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد تا جایی که مجبور شدند عده‌ای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید کنند.

    چنانکه سیدحسن مدرس به قزوین تبعید و در آن شهر زندانی شد که تا پایان دوران کودتای سیاه درآنجا محبوس بود.

    علاوه بر مخالفان و فعالان سیاسی گروهی از زندانیان این روزگار شامل صاحبان ثروت و متمولینی بودند که حکومت امیدوار بود با اخذ مبالغی هنگفت آزادیشان را به آنان بازگرداند.

    حاج حسین آقا امین‌الضرب و امیرنظام همدانی از شاخص‌ترین این گروه از زندانیان بودند که نفر اخیر با پرداخت ۲۵ هزار تومان پس از یک هفته زندان را ترک کرد.

    بدین ترتیب تا پایان دوره کابینه سیاه محبوسین کماکان در بازداشت بودند.

    پس از پایان این دوران سه ماهه میرزا احمدخان قوام‌السلطنه که خود از محبوسین بود یک روز پس از انتصاب به مقام ریاست‌الوزرایی تمام زندانیان را آزاد کرد: «آزادشدگان با حالت تأثرآوری که هر بیننده‌ای را محزون می‌نمود به مجلس شورای ملی وارد شده در حالتی که برخی از آنها موهای سرشان بلند و لباسهایشان مندرس و برخی دیگر پیر و ناتوان و بیچاره و کسل، عصازنان در صحن دوم مجلس مجتمع گشته بودند.

    به علاوه عده‌ای از کسان محبوسین و آزادیخواهان و ملیون نیز حضور به هم رسانیدند...».

    رضاشاه پهلوی رضا پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود.

    رضاخان پهلوی؛ سردار سپه و وزیر جنگ، تصویر از وب‌گاه موسسهٔ مطالعات تاریخ معاصر ایران.

    نام‌ها رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نام‌هائی چند خوانده شده است.

    در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود "رضا سوادکوهی" نامیده می‌شد.

    با ورود به نظامی‌گری به "رضاخان" و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به "رضاخان میرپنج" شناخته شد.

    بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را "سردار سپه" می‌خواندند.

    پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به "رضاشاه پهلوی" شناخته شد.

    در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب "کبیر" داده شد و از آن پس هوادارانش او را "رضاشاه کبیر" می‌خوانند.

    زندگی رضا در ۲۴ حوت ۱۲۵۶ (ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد.

    پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوش‌آفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود.

    پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش به تهران آمد و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند.

    خانواده بریگاد قزاق: در سن ۱۲ سالگی توسط ابوالحسن خان سرتیپ (صمصام) از بستگان خود وارد فوج سوادکوه (از ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم) و تابین (سرباز) شد.

    سال ۱۳۱۳ هجری قمری پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار فوج سوادکوه برای حفاظت از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده می‌شود.

    وی در دوران خدمت در قزاقخانه به سرعت رشد کرد و در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی گروهان شصت تیر منصوب شد.گروهان شصت‌تیری که رضاشاه آینده به فرماندهی آن رسید نخستین گروهان شصت‌تیرانداز در ایران بود که در حصر تبریز نیز در دورهٔ استبداد کوچک همراه بود.

    بعد از فتح تهران در سال ۱۳۲۴ هجری قمری به همراه گروه محافظین عین‌الدوله که تبعید می‌شد، به فریمان اعزام شد.

    رضاخان نزد عین‌الدوله تقرب یافت و به آموختن خواندن و نوشتن ‌پرداخت.

    در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام ‌شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد.

    سپس با درجه یاوری به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.

    کودتای سوم حوت ۱۲۹۹ در نتیجه مذاکرات و هماهنگی‌های به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) و رضاخان، در روز سوم حوت، کودتای ۱۲۹۹ صورت گرفت و قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند.

    نزدیک به صد تن از رجال، سرشناسان و روحانیون بازداشت و زندانی شدند.

    احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح‌آباد ‌گریختند و فتح‌الله خان سپهدار رشتی (نخست‌وزیر) به سفارت انگلیس پناهنده شد.

    در مورد چگونگی طراحی کودتا و نقش انگلیس در آن روایت‌های مختلفی مطرح است.

    نخست‌وزیری سرانجام رضاخان با صدور فرمان احمدشاه به فرماندهی دیویزیون قزاق و وزارت جنگ و سیدضیاءالدین طباطبایی به نخست‌وزیری منصوب شدند.

    کابینه سید ضیاء (معروف به کابینه صدروزه) بزودی ساقط شد و سردار سپه از احمدشاه فرمان نخست‌وزیری گرفت.

    پادشاهی پس از خروج احمدشاه عوامل رضاخان اندیشه الغای سلطنت و رئیس ‌جمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند.

    با مخالفت و مقاومت شدید روشنفکران و روحانیان و مردم طرح جمهوری با شکست روبرو شد.

    بالاخره نمایندگان مجلس پنجم‌ شورای‌ ملی‌ با فشارهای سردار سپه در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحده‌ای را مطرح کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومت‌ موقت‌ "در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای ‌رضاخان پهلوی"‌ سپرده شد و "تعیین تکلیف حکومت قطعی" به مجلس مؤسسان واگذار شد.

    سپس با تشکیل یک مجلس‌ موسسان، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران‌ به‌ "اعلیحضرت‌ رضا پهلوی" واگذار شد.

    مراسم تاج‌گذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.

    اما همانطور که پیش‌تر گفته شد، او در عین حال در راستای برنامهٔ گسترده‌ای که برای سامان اداری و اقتصادی کشور در سر داشت، برای نوسازی ساخت فرسوده جامعه ایران کارهای فروانی کرد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: یکی کردن نیروهای نظامی و تشکیل ارتش ایران.

    فرستادن دانشجویان ایرانی به خارج جهت تحصیل.

    پایه‌گذاری بانک ملی ایران.

    کشیدن راه‌آهن سراسری ایران.

    جاده‌سازی در سراسر کشور،واز مهمترین ودشوارترین را می توان جاده چالوس وفیروز کوه را نام برد .

    لغو کاپیتولاسیون.

    کشف حجاب.

    تأسیس رادیو و خبرگزاری پارس.

    تأسیس دانشگاه تهران.

    گسترش صنایع مادر.

    تأسیس فرهنگستان ایران.

    جایگزین کردن تقویم خورشیدی جلالی بجای تقویم هجری قمری به‌عنوان تقویم رسمی ایران.

    از بین بردن کامل یاغیان منطقه‌ای و قبیله‌ای که هرکدام خود را «خان» میخواندند و مانع انسجام ملی و پیشرفت ایران می‌شدند (کسانی همین یک خدمت رضاشاه را مهم‌ترین و دشوارترین چالش دوران او برمیشمرند).

    نجات خوزستان از چنگ شیخ خزئل که در غیر اینصورت به احتمال زیاد امروز خوزستان برای خود کشوری جدا و نفت خیز مانند کویت بود که با دسیسیه‌های «پتروپولیتیک» پدید آمده بود و شیخ خزئل «امیر» آن کشور می‌شد.

    شهریور ۲۰ در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و نیروهای بریتانیا از جنوب به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند.

    ارتش ایران به سرعت متلاشی شد.

    رضاشاه ناچار از استعفا شد.

    متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او شاهپورمحمدرضا پهلوی موافقت کردند.

    تبعید و مرگ رضاشاه به خواست نیروهای انگلیس و تحت نظر آنان از بندرعباس با کشتی از ایران خارج شد.

    ابتدا او را به سمت هند بردند.

    بعد به جزیره موریس منتقل شد و بالاخره در افریقای جنوبی در شهر ژوهانسبورگ تحت نظر قرار گرفت.

    روز ۴ مرداد ۱۳۲۳ در همان شهر درگذشت.

    جنازه او را به مصر بردند و در آن‌جا به امانت گذاشتند تا در اردیبهشت ۱۳۲۹ با تشریفات رسمی به حضرت عبدالعظیم منتقل شد و در آرامگاه ویژه او دفن شد.

    درآستانه انقلاب سال ۵۷ جنازه وی بار دیگر به همراه جسد پسرش علی رضاپهلوی به مسجدالرفاعی مصر منتقل شد.

    اندکی پس از پیروزی انقلاب، مقبره رضاشاه، به کلی ویران شد.

    محمدرضا پهلوی محمدرضا پهلوی (زادهٔ ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران- درگذشتهٔ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره) از ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ تا وقوع انقلاب ایران در ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ پادشاه ایران بود.

    او با وقوع انقلاب ایران برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب می‌آید.

    آغاز زندگی و دورهٔ کودکی او در روز ۱ صفر ۱۳۳۸ (۲ عقرب ۱۲۹۸/‏۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) در تهران به دنیا آمد.

    پدر او «رضاخان میرپنج سوادکوهی» (بعدها رضاشاه پهلوی) و مادرش تاج‌الملوک آیرملو (بعدها «ملکهٔ مادر») بود.

    جوانی و ولیعهدی پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید.

    تحصیل را در مدرسه نظام آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسه را نزد پرستار فرانسوی‌اش آموخت.

    در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه‌روزی «لو روزه» (Le Rosey) نزدیک شهر لوزان در سوئیس فرستادند.

    در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری تحصیل را ادامه داد.

    در سال ۱۳۱۸ با فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد.

    حاصل این پیوند دختری به نام شهناز بود.

    سال‌های آغاز سلطنت در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران توسط نیروهای شوروی و بریتانیا، رضاشاه پهلوی از سلطنت برکنار و به جزیره موریس وسپس به افریقای جنوبی تبعید شد.

    بریتانیا ابتدا قصد داشت پسر محمدحسن میرزا نوه احمدشاه قاجار را که در انگلستان زندگی می‌کرد و افسر نیروی دریائی پادشاهی بریتانیا بود جانشین رضاشاه کند ولی وقتی معلوم شد که او فارسی نمی‌داند بالاخره با توافق شوروی محمدرضا پهلوی را به جای پدرش به سلطنت برگزیدند.

    محمدعلی فروغی، آخرین نخست‌وزیر رضا شاه، نخستین نخست‌وزیر محمدرضاشاه شد و نقش مهمی در انتقال سلطنت به او بر عهده داشت.

    در بهمن ۱۳۲۰ پیمان سه‌جانبه بین ایران، بریتانیا و شوروی امضا شد که در آن، از جمله، خروج متفقین بعد از پایان جنگ پیش‌بینی شده بود.

    بعد از فروغی علی سهیلی نخست‌وزیر شد و پس از او احمد قوام (قوام‌السلطنه) به این مقام رسید.

    محمدرضاشاه و دربار او موافقتی با قوام نداشتند و سعی در برکناری او کردند.

    رویداد ۱۷ آذر ۱۳۲۱ به تحریک دربار و علیه نخست‌وزیری قوام ترتیب داده شد که طی آن عده‌ای در جلوی مجلس برای اعتراض به وضع نان جمع شدند و سپس به مدت دو روز مغازه‌ها را غارت کردند و به خانه قوام حمله کردند.

    محمدرضاشاه در این روزها از نداشتن اختیار شکایت داشت و سعی زیادی در تقویت ارتش و حفظ نفوذ خود بر آن می‌کرد.

    در این دوران شاه از طریق ستاد ارتش امور ارتش را زیر نفوذ داشت و وزیر جنگ با نظر شاه انتخاب می‌شد.

    بعد از قوام دوباره سهیلی نخست‌وزیر شد.

    در همین دوران حزب توده که با استفاده از آزادی نسبی بعد از دیکتاتوری رضا شاه تشکیل شده بود به نیروی موثری در صحنه سیاسی ایران تبدیل می‌شد.

    پیروزی‌های ارتش سرخ شوروی در برابر آلمان و به‌خصوص پیروزی در نبرد استالینگراد محبوبیت حزب را در ایران افزایش داده بود.

    کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸ مرداد، کودتائی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.

    طرفداران محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران از این روز تاریخی به عنوان قیام ۲۸ مرداد یاد میکنند.

    پیشینه تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند.

    رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضا به جای پدر بر تخت سلطنت نشست.

    بی اقتداری نسبی شاه جدید، بویژه در سالهای ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌‌زد.

    در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضا شاه، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

    از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی جنبشهای استقلال طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش داشتند و در ایران نیز نگاه ملی گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌‌کرد.

    در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد، یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

    رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود.

    سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا "منافع" خود در ایران می‌‌دانست، به مخالفت پرداخته بود.

    بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه (بعداً: رضاشاه) به نخست وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

    دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون "ملی شدن صنعت نفت" بود.

    از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بی نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت.

    مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت تا "انگلیس"، "انگلیس دوستان" و "انگلیس ترسان" را بیش از پیش با خود دشمن کند.

    پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید.

    او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد.

    مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد.

    شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت.

    دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند.

    بریتانیا و امریکا طبق قرارداد ۱۹۳۳ "شرکت نفت ایران و انگلیس" نفت ایران را انحصارا در دست خود داشت.

    اما این فعالیت پر سود مدت‌ها مورد نظر شرکت‌های نفتی امریکائی نیز بود و منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.

    در تحولات تاریخی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس امریکا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند؛ بزرگ‌ترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود.

    پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایه‌های مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر می‌‌انداخت.

    در مقابل، حضور امریکاییها در ایران جدید بود؛ امریکاییها اگرچه به نفت ایران چشم داشتند اما منافع مالی دغدغه اصلی شان نبود.

    از همان آغاز شرکت‌های نفتی امریکایی امیدوار بودند که ملی شدن نفت در ایران پیروز نشود.

    ملی شدن نفت در ایران تنها بر منافع انگلستان تأثیرگذار نبود، بلکه منافع استراتژیک امریکا و شرکت‌های نفتی امریکا را در کشورهای دیگر نیز تحت الشعاع قرار می‌‌داد.

    ارتش امریکا مصمم بود تا از یک پایگاه نظامی در ظهران واقع در عربستان سعودی هم سود بجوید.

    اما با پیروزی کودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.

    نقش دربار شاه و خانواده سلطنتی و اطرافیان آنان در دربار از اقدامات محمد مصدق در محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از دخالت درباریان در امور حکومتی با توجه به سابقه خانوادگی محمد مصدق که از شازدگان قاجار بود ناراضی بودند و از این روی برای سلطنت سلسله پهلوی احساس خطر می‌کردند.

    آنان نیز با دولت بریتانیا در مقابله با دکتر مصدق همسود بودند.

    در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاشاه و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، که از سال1893 میلادی/ 1310 ق.

    یعنی از سه سال قبل از قتل ناصرالدین شاه به وسیله سِر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) اداره می‌‌شد، نقش اصلی و تعیین کننده داشت.

    سِر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) مجری دستورات وزیر جنگ وقت بریتانیا، یعنی سِر وینستون چرچیل، بود.

    بعدها چرچیل، به عنوان نخست وزیر وقت بریتانیا، نقش سرنوشت سازی در کودتای ۲۸ مرداد 1332 ایفا کرد.

    در کودتای ۲۸ مرداد 1332 و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، به ریاست شاپور ریپورتر(فرزند اردشیر ریپورتر - اردشیر جی) که به عنوان رئیس شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ا یران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت.

    مصدق به صورت یک شخصیت محبوب و بین المللی درآمده بود و شاه نیز از همین مسئله هراس داشت.

    هراس از تشکیل یک حکومت جمهوری، همان چیزی که در پشت جلد قرآن از مصدق بر عدم آن سوگند گرفته بود که در هر شرایطی به این کار دست نزند.

    کودتای ۲۵ مرداد نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و امریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید.

    نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری بود.

    اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات امریکائی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد.

    شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمان‌ها رضایت داد.

    بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضا کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.

    فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زره‌پوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند.

    مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند.

    شاه که قبلا به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.

    صبح 25 مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود.

    کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.

    ۲۸ مرداد تانک سواری شعار دهندگان ضد مصدق در تهران، مرداد ۱۳۳۲طرفداران مصدق که از اقدام شاه خشمگین بودند با تظاهرات و سخنرانی احساسات خود را بیان کردند.

    حزب توده نیز که در روزهای گذشته از احتمال کودتا خبرداده بود شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستان‌ها کرد.

    عوامل بریتانیا و امریکا در نقش طرفداران مصدق یا حزب توده با استفاده از این جو به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات مذهبی مردم و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیس‌جمهور شدن مصدق پرداختند.

    مصدق که تظاهرات را در خدمت کودتاگران می‌دانست دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.

    از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند.

    از اینکه هسته ابتدایی را چه کسانی تشکیل می‌‌دادند، روایتهای متعددی شده است اما به نظر می‌‌رسد پولی که کارگزاران بریتانیا، بویژه برادران رشیدیان و نمایندگان سازمان اطلاعات امریکا (سیا) برای بسیج افراد و گروههای آشوب طلب پرداخت کرده بودند، نقشی بسزا در شروع حرکت داشته است.

    بسیاری از غوغاگران پس از کودتای ناموفق ۲۵ مرداد و فرار شاه از ایران، انگشت اتهام را بسوی مصدق گرفته بودند.

    برای "شاهدوستان"، رانده شدن شاه از کشور دستاویزی بود تا با کمک آن به مقابله با دولت بپردازند و عامل تعیین کننده دیگر پولی بود که امریکاییها برای تبلیغ علیه مصدق و مسموم کردن جو جامعه، در روزها و چند ماه منتهی به کودتا در ایران خرج کرده بودند.

    با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند.

    اسناد منتشر شده در امریکا نشان می‌‌دهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل الله زاهدی مخفی شده یا به امریکاییها پناه برده بودند.

    چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان به مصدق و روزنامه‌های هوادار او را غارت کردند.

    در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش "شاهدوستان" و "کمونیسم ستیزان" در امان نماند.

    دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند.

    روایتهای متعددی از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شده است: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری بموقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با نا امیدی مصدق و یارانش، نمونه‌هایی از این روایات است.

    به هر روی، ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد.

    عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود.

    در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخست وزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانه اش جان به در برد.

  • جنبش مشروطه ایران
    کودتای ۱۲۹۹
    رضاشاه پهلوی
    محمدرضا شاه پهلوی
    نهضت ملی‌شدن نفت
    کودتای ۲۸ مرداد
    انقلاب سفید
    انقلاب ایران

درآمد تاريخ پيدايش و رواج انديشه هاي سوسيال- دمکراسي و شکل گيري نخستين هسته هاي سوسياليستي در ايران هنوز به کاوش هاي بسيار نياز دارد. آنچه درباره ي آن گفته و نوشته شده، پژوهش هايي ابتدايي است که در بسياري موارد کامل نيستند. مسلم است که انديشه ها و

پیش سخن تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ...

مقدمه: تعزیه در لغت به معنی سوگواری ]=تعزیت[ بر پای داشتن یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان مرده است، ولی در اصطلاح به گونهای نمایش مذهبی منظوم گفته میشود که در آن عده‎ای اهل ذوق و کار آشنا در مناسبت‎های مذهبی و به صورت غالب، در جریان سوگواری‎های ماه محرم برای باشکوه‎تر نشان دادن آن مراسم و یا اولیای خدا به روز رستخیز، تشفی خاطر. بازیافت ...

هنر ايران پيش از اسلام هنر مقوله اي است بسيار ارزشمند و مهم، تا حدي که از زمان پيدايش و خلقت انسان، رگه ها و اثراتي از رشته هاي مختلف آن را مي توان در تاريخ بدست آورد. هنر نتيجه زحمات انسانها در گذر زمان است و در نتيجه شناخت آن بسيار ضروري و مفيد ا

کشور بزرگ ایران دارای گنجینه هایی غنی از معماری عامیانه می باشد که بخش بزرگی از آن تا به حال ناشناخته مانده است. هر چند که از حدود دهه 60 میلادی شناخت معماری عامیانه به عنوان بخشی از فرهنگ معماری معاصر به شکلی منظم آغاز شده و تاکنون مورد توجه گرفته است، اما این مباحث آنگونه که باید در ایران مطرح نشده است. یکی از ویژگی های عامیانه، ناشناخته بودن و گمنام بودن آن است، تا جایی که ...

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

تاریخ موسیقی در ایران تاریخ موسیقی ایرانی که همواره با هنر و ذوق ایرانی همراه و همقدم بوده است را می توان به دو قسمت قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد . مورد بعد از اسلام را تا موسیقی معاصر ادامه می دهیم اما در مورد قبل از اسلام باید تقسیم بندی هایی را انجام دهیم : دوره ی قبل از مادها . مادها . پارس ها و هخامنشیان . پارت ها و اشکانیان . ساسانیان . قبل از مادها این دوره که از هشت قرن ...

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

پیشگفتار انقلاب اسلامی ایران، تنها یک جهاد و مبارزه سیاسی برای تغییر یک حکومت یا رژیم طغیانگر و ظالم و مستبد نبود، بلکه نهضت بیداری یک ملت در برابر صف خودکامگی، استعمار و از خودبیگانگی بود. حرکت بیداری برای مقابله با استعمار و برکندن مبانی فرهنگی ، اعتقادی و آئینی یک ملت بود. حماسه‌ای برای احیاء آئین و فکر و اندیشه دینی، اعتقادی و باورهای دیرین و پا بر جای یک ملت بزرگ بود. یک ...

يازدهم ارديبهشت ماه مصادف با «روز ملى خليج فارس» است تا اين روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ايرانيان که نه تنها در سرزمين مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافيايى محل زيست خود در گستره اى به وسعت سراسر گيتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار ميهنى خو

بخش اول درس اول : عصر حافظ ( دوران شکوه و شکست ) تاثير حمله مغول و تاتار درزمينه هاي فکري و فرهنگي 1. پريشاني انديشه 2. سستي بنيان هاي فلسفي 3. رواج خرافات 4. دل سپاري قضا و قدر 5. بي توجهي به دنيا تاثير حمله مغول درادبي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول