پس از اینکه تشکیل احزاب دولتی مردم به رهبری اسدالله علم و ملّیون به رهبری منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوی آن احزاب و رژیم شاه جذب کند و حتی پیدا شدن حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور نخستوزیر وقت فاقد هرگونه جاذبه برای مردم بود، شاه به فکر ایجاد یک حزب فراگیر و رسمی افتاد، تا اینکه در روز یازدهم اسفند ماه 1353 با سخنان شاه فعالیت حزب رستاخیز شروع شد و احزاب موجود همگی منحل شدند.
شاه در سخنانش اعلام کرد همه مردم باید به عضویت حزب رستاخیز درآیند در غیر این صورت از کشور خارج شوند.
طبق دستور شاه تمامی دولتمردان، کارکنان و کارمندان دولت باید به حزب میپیوستند.
نمایندگان مجلس که قبل از اعلام ایجاد حزب رستاخیز، عضو احزاب دیگر بودند به حزب رستاخیز پیوستند.
در سال 1354 بنابر نظر شاه جناحبندی در حزب آشکارتر شد، به طوری که منجر به تشکیل دو جناح سازنده به رهبری هوشنگ انصاری و ترقیخواه به رهبری جمشید آموزگار گردید.
طرح حزب رستاخیز که شاه آن را ” فراگیر“ خطاب میکرد، از طرف گروه آموزگار و با شناخت دقیق از خلقیات شاه ارائه شد.
گروه آموزگار به قلم و فکر داریوش همایون، طرح این حزب را چنان نوشت که شاه در دورانی که در صدد ایجاد پایههای ایدئولوژیک برای رژیم خود بود، قانع گردد که این تنها راه حرکت دادن به جریان از تحرک افتاده و بی تفاوت سیاسی مملکت است.
به این ترتیب شاه ناگزیر شد از ادعاهای همیشگی خود در تبلیغ ” حکومت چند حزبی “ و نکوهشِ ”حکومتهای دیکتاتوری تک حزبی“ دست بردارد.
در طول حیات سیاسی حزب رستاخیز، امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب به مدت 20 ماه (از تاریخ 11/12/1353 تا 6/8/1354) در این سمت قرار داشت و فریدون مهدوی قائممقام وی در حزب محسوب میشد.
پس از هویدا همزمان با تشکیل دومین کنگره حزب رستاخیز در آبان ماه 1355، جمشید آموزگار وزیر کشور کابینه هویدا به سمت دبیرکل حزب و محمدرضا عاملی تهرانی به عنوان قائممقام وی انتخاب گردیدند.
آموزگار پس از انتصاب به سمت نخستوزیری، در مرداد ماه 1356 از دبیرکلی استعفا داد و به جای وی محمد باهری معاون وقت وزارت دربار در همین تاریخ به این سمت انتخاب شد و داریوش همایون قائممقام وی گردید.
وقتی شاه طی دیدار با اعضای دفتر سیاسی و هیئت اجرایی حزب رستاخیز در یک سخنرانی در روز پنجم دی ماه 1356 ” جدایی پست دبیرکلی حزب را از سمت نخستوزیری به مصلحت ندانست“، جمشید آموزگار نخستوزیر وقت برای بار دوم دبیرکل حزب رستاخیز شد و جواد سعید به عنوان قائممقام وی و محمود جعفریان، محمدرضا عاملی تهرانی و محمدحسین موسوی به سمت معاونین وی در حزب تعیین گردیدند.
دیری نپایید که جمشید آموزگار در مهر ماه 1357 در یک نشست حزبی از دبیرکلی حزب استعفا داد و جواد سعید قائممقام وی، به دبیرکلی انتخاب شد، ولی پس از پنج روز در نهم مهر ماه 1357 وی هم مجبور به استعفا گردید و حزب رستاخیز متلاشی شد.
طبق اساسنامه، حزب رستاخیز دارای پنج رکن بوده است که ” کنگره بالاترین رکن حزب“ و ”شورای مرکزی“، ” هیئت اجرایی“، ” دفتر سیاسی“ و ” دبیرکل“ ، ارکان دیگر حزب را تشکیل میدادند.
” شورای روستا“ ، ”شورای بخش“ ، ” شورای شهر“ ، ” شورای شهرستان“ و ” شورای استان” ، شوراهای حزب محسوب میشدند.
داشتن 18 سال تمام از شرایط عضویت در حزب بوده است و افراد کمتر از 18 سال عضو وابسته حزب به حساب میآمدند و مرکز اصلی حزب رستاخیز در تهران بوده است.
حزب توده هنگامی که در شهریور 1320 ارتش رضاشاه نتوانست در برابر هجوم نیروهای متفقین، از کشور دفاع کند، از هم فرو پاشید؛ برخی از فرماندهان آن افزون بر ننگ فرار، از تجاوز به اموال عمومی کشور نیز دریغ نکردند.
نمونهای از این گونه فرماندهان، سرلشکر محتشمی فرمانده لشکر هشتم (خراسان) بود که نه تنها از میدان نبرد گریخت، بلکه در تربت حیدریه مبلغ 30 هزار تومان از بانک ملی آن شهر سرقت کرد.
اینگونه عملکرد فرماندهان نظامی و اشغال کشور به وسیله قوای بیگانه، موجی از خشم و سرخوردگی و تحقیر را در اقشار مختلف جامعه، به ویژه افسران جوانی که خود را بیش از دیگران مسئول حفظ حریم کشور میدانستند، به وجود آورد.
در چنین شرایطی بود که نوعی سیاستگرایی در نیروهای نظامی ظهور و بروز مییافت.
در آن ایام دو تن از فرماندهان ارتش به نامهای سرلشکر حسن ارفع و سرلشکرحاجعلی رزمآرا با ایفای دو نقش متفاوت، هر کدام در پی آن بودند تا بخشی از بدنه نیروهای نظامی را به خود متمایل سازند و بدینگونه آنان را در چارچوب حاکمیت آن روز نگه بدارند.
اما در این میان عده دیگری بودند که در محدوده بازیهای رزمآرا و ارفع نمیگنجیده و در قالب ایدئولوژیک دیگری میاندیشیدند.
اینان در تاریخ به نام "سازمان نظامی حزب توده" شناخته شدهاند و همانگونه که از نامشان پیداست، شناخت آنها و عملکردشان، بدون شناخت ماهیت و مواضع حزب توده میسر نیست.
حزب توده که در تاریخ سیاسی ایران به عنوان نماد وابستگی به شوروی مطرح است، تلاش میکرد تا از فضای سیاسی- روانی پس از شهریور 20 بهره برداری کرده و افسران ناراضی از وضع موجود را به سمت خود کشانده و در جهت اهداف سیاسی خود به کار بگیرد.
از آغاز فعالیت حزب توده، برخی از افسران به علت تحصیل در اتحاد جماهیر شوروی یا اروپا و یا تحت تأثیر فعالیت اعضای خانوادهشان با آموزههای مارکسیستی آشنایی یافته و به حزب توده گرایش یافتند.
از این گونه افراد میتوان سروان محمد آگهی، سروان ابوالحسن رحمانی، سرهنگ عبدالرضا آذر، سرگرد علیاکبر اسکندانی و سروان مراد رزمآور (شوهر خواهر مرتضی و بزرگ علوی) را نام برد.
افزون بر تبلیغات و فعالیتهای حزب توده، در ابتدا دانشکده افسری عمدهترین کانون فعالیت افسران تودهای به شمار میآمد.
بر اثر تلاش سرهنگ آذر، گروه خسرو روزبه، شامل ستوان ابوالحسن عباسی، سروان یوسف مرتضوی، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد و ستوان عبدالحسین آگاهی، در سال 1323 جذب شدند.
با افزایش اعضای تشکیلات نظامیان حزب توده، ضرورت سازماندهی ویژه آنها در دستور کار قرار گرفت.
زیرا نوع فعالیت نظامی و شیوه عضو گیری آنها با روش فعالیتها و چگونگی عضوگیری حزب توده تفاوتهایی داشت و در انجام آن باید ظرافتهای ویژهای به کار بسته می شد.
بدین گونه به تدریج، زمینه تأسیس سازمانی نظامی نسبتاً مستقل از حزب توده فراهم شد.
نتیجه رایزنیها بدان انجامید که برای اداره تشکیلات نظامیان، هیئت اجرائیهای برگزیده شود و در پی این انتخابات، سرهنگ عبدالرضا آذر، سروان خسرو روزبه، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد، سروان یوسف مرتضوی، ستوان عبدالحسین آگاهی، ستوان هوشنگ طغرایی و سروان محمدباقر آگهی به عنوان نخستین هیئت اجرایی سازمان نظامیان حزب توده برگزیده شدند.
از سوی این هیئت اجرایی، سرهنگ آذر برای اداره کمیسیون تشکیلات، سروان روزبه برای اداره کمیسیون تبلیغات و سروان مرتضوی برای اداره کمیسیون مالیه تعیین شدند.
عبدالصمد کامبخش به عنوان مسئول سازمان نظامیان و رابط هیئت اجرایی با کمیته مرکزی حزب توده فعالیت می کرد.
بررسی ساختار سازمانی و چگونگی فعالیتهای این سازمان و فراز و فرود روابط آن با حزب توده در این مقال نمیگنجد.
تنها اشاره میشود که سازمان نظامی، همانند حزب توده از سیاستهای پیشهوری و تجزیه آذربایجان حمایت می کرد.
با شکست پیشهوری، سازمان نظامیان همانند حزب توده بیش از پیش مورد نفرت افکار عمومی و ریزش نیرو شد.
کمیته مرکزی حزب که مورد انتقاد برخی از اعضای حزب قرار داشت، در این شرایط بیشتر در فشار قرار گرفت و با رهبری افرادی چون خلیل ملکی به ناگزیر اختیارات کمیته مرکزی حزب به یک هیئت اجرایی موقت سپرده شد و در همین دوران بود که خلیل ملکی این مسئله را مطرح کرد که وجود سازمان نظامی بر خلاف مرامنامه حزب است و باید منحل شود.
ابلاغ این نظریه موجب خشم افسران، از جمله خسرو روزبه شد و او سازمان نظامیان را با عنوان "سازمان افسران آزادیخواه" ادامه داد.
این جدایی هم چندان نپایید و پس از کش و قوسهای فراوان در سال 1327، بار دیگر سازمان نظامیان به حزب توده ملحق شد.
مواضع و عملکرد سازمان نظامی در مسائل مهم داخلی و خارجی، از جمله مسئله مهم ملی شدن صنعت نفت و دولت دکتر مصدق، همان مواضع و عملکرد حزب توده بود.
برای نمونه موضع مشکوک سازمان در روزهای سرنوشت ساز 25 تا 28 مرداد و عدم به کارگیری امکانات خود برای مقابله با کودتا، بازتابی از مواضع حزب توده بود.
سرانجام در روز 21 مرداد 1333، سروان ابوالحسن عباسی، یکی از مهمترین اعضای هیئت اجرایی سازمان، در خیابان جمال الحق با بقچه و چمدانی پر از اسناد و مدارک دستگیر شد و پس از او ظرف مدت کوتاهی دیگر اعضای سازمان هم شناسایی و دستگیر شدند.
از حدود 480 تن اعضای سازمان، 27 نفر به اعدام، 53 نفر به حبس ابد، 91 نفر به حبس ابد با کار، 119 نفر به پانزده سال حبس، 79 نفر به ده سال حبس، 7 نفر به هشت سال حبس، 5 نفر به هفت سال حبس، 38 نفر به پنج سال حبس، 36 نفر به سه سال حبس و سه نفر هم به 18 ماه حبس تأدیبی محکوم شده و عده ای هم موفق به فرار به خارج از کشور شدند.
البته تعداد زیادی از این محکومین سرانجام با اظهار پشیمانی و اعلام اطاعت از محمدرضا شاه، بخشوده شده و حتی جذب نظام شاهنشاهی شده و خدمتگزار آن گشتند.
[657-8975ه] امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب رستاخیز[47-215م] فریدون مهدوی قائممقام حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی امیرعباس هویدا[15-8858الف] هوشنگ انصاری رهبر جناح ” لیبرال سازنده “ حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی امیرعباس هویدا [1930-5] احمد قریشی رئیس هیئت اجرایی حزب رستاخیز[4455-5] پرویز ناتل خانلری عضو دفتر سیاسی حزب رستاخیز[9-115آ] جمشید آموزگار دومین دبیرکل حزب رستاخیز، با لباس تشریفات و نشان درجه اول تاج [134-115آ] دومین کنگره حزب رستاخیز در ورزشگاه محمدرضا پهلوی[443-115ز] جمشید آموزگار پس از انتخاب به دبیرکلی حزب رستاخیز در دومین کنگره حزب در ورزشگاه محمدرضا پهلوی (1355) 1.
جمشید آموزگار 2.
قاسم معتمدی 3.
امیرعباس هویدا[280-112ز] جمشید آموزگار دبیرکل حزب رستاخیز پس از انتخاب به این سمت، به اتفاق قاسم معتمدی رئیس دومین کنگره حزب و مهناز افخمی [240-115آ] سخنرانی جمشید آموزگار پس از انتخاب به سمت دبیرکلی حزب رستاخیز در دومین کنگره حزب در ورزشگاه محمدرضا پهلوی (1355)[436-115ز] اسدالله علم وزیر دربار، محمد باهری معاون وی و نصرتالله معینیان رئیس کمیسیون شاهنشاهی هنگام شرکت در دومین کنگره حزب رستاخیز (1355) 1.
محمد باهری 2.
اسدالله علم 3.
نصرتالله معینیان 4.
اسدالله نصر اصفهانی 5.
یوسف صمدزاده 6.
عبدالعلی دهستانی[439-115ز] اسدالله علم وزیر دربار هنگام سخنرانی در دومین کنگره حزب رستاخیز در ورزشگاه محمدرضا پهلوی [635-4513ش] نشست حزب رستاخیز با سخنرانی جعفر شریف امامی رئیس و عدهای از نمایندگان مجلس سنا 1.
جعفر شریف امامی 2.
محمد سعیدی 3.
جلالالدین شادمان 4.
علی اشرف احمدی 5.
حسن سراج حجازی 6.
ابراهیم خواجهنوری[60-133ح][3525-5] محمدرضا عاملی تهرانی معاون جمشید آموزگار دبیرکل حزب رستاخیز [79-134ع] محمدرضا عاملی تهرانی قائممقام حزب رستاخیز در نشست اعضای کانونهای حزبی 1.
محمدرضا عاملی تهرانی[252-295ب] سخنرانی محمد باهری، معاون وزارت دربار در کنگره فوقالعاده حزب رستاخیز، پس از انتخاب شدن به سمت دبیرکلی حزب (1356) 1.
اسدالله نصر اصفهانی 3.
امیرقاسم معینی 4.
مهناز افخمی[4005-11ع] سخنرانی امیرعباس هویدا در کنگره فوقالعاده حزب رستاخیز به ریاست قاسم معتمدی (1356) 1.
امیرعباس هویدا 2.
شمسالدین مفیدی 3.
محمدحسین موسوی 4.
حبیب دادفر 5.
رحیم زهتاب فرد 6.
اسدالله نصر اصفهانی 7.
امیرقاسم معینی 8.
مهناز افخمی 9.
مهرداد پهلبد 10.
شجاعالدین شیخالاسلامزاده 11.
مرتضی صالحی 12.
جواد سعید 13.
محمد باهری 14.
قاسم معتمدی 15.
جمشید آموزگار [200-643هـ ] داریوش همایون قائممقام حزب رستاخیز در حال سخنرانی در جمع اعضای کانونهای حزبی شهرستان ساری (1356)[154-643هـ ] داریوش همایون قائممقام حزب رستاخیز در جلسه گفت و شنود اعضای کانونهای حزبی شهرستان بابل (1356) 1.
داریوش همایون[3781-5] محمود جعفریان رئیس هیئت اجرایی حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی مجدد جمشید آموزگار [3438-924ر] محمدحسین موسوی نماینده مجلس شورای ملی و معاون حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی مجدد جمشید آموزگار از چپ : عبدالله ریاضی، محمدحسین موسوی[2833-4ع] از راست:مهدی سمسار (صاحب امتیاز و مدیر بعدی روزنامه رستاخیز) در کنار سرلشکر تیمور بختیار رئیس ساواک، در فرودگاه مهرآباد اسماعیل رائین (خبرنگار تهران مصور) ، مهدی سمسار ، تیمور بختیار و موحد (خبرنگار روزنامه اطلاعات)[2373-4ع] محمود مهران رئیس کانون حزب رستاخیز [251-5593 س] جواد سعید آخرین دبیرکل حزب رستاخیز[278-35762 س] دکتر عدنان مظاهری رهبر ”رستاخیز انسانی ملت ایران“ (راما) هنگام سخنرانی در هتل کومودور تهران