هدف تحقیق :
تبیین مبانی رفتار شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی و نیز مواضع این شورا در قابل جزایر سه گانه ایرانی است .
سوال 1:
آیا شورای همکاری خلیج فارس یک استراتژی ثابت و قطعی در برابر ایران اتخاذ کرد و آنرا تا برقراری آتش بس در ژوئیه 1988 حفظ کرد یا اینکه وجود متغیرهای گوناگون نظیر فرازهای مهم جنگ تحمیلی ( آزادی خرمشهر ، ورود نیروهای ایران به داخل خاک عراق ، آغاز جنگ نفتکشها توسط عراق و تصرف فاو توسط ایران ) سیاستهای تهدید جویانه و اعراب آمیز عراق در برابر شورا، فشارهای سیاسی غرب به ویژه آمریکا ، توافق نظر جناحهای متمایل به عراق یا ایران در شورا ، تاثیر عوامل اقتصادی مانند کاهش قیمت نفت در اواسط دههی 1980 ، شورا را به تعقیب یک استراتژی منعطف و تطبیق پذیر در برابر نیروهای تاثیر گذار وادار کرد ؟
سوال 2: در کدام مقاطع جنگ و به چه دلایلی در استراتژی و رویه شورا در مقابل ج. ا.اتغییراتی صورت گرفت و این تغییرات تا چه اندازه بنیادین بود :
سوال اصلی
استراتژی شورای همکاری خلیج فارس در قبال جنگ عراق علیه ایران و نیز جزایر سه گانه بر چه اساسی بوده است .
فرضیه
شورای همکاری خلیج فارس سعی نموده است که درجنگ عراق علیه ایران ، تعادل مابین این دو کشور حفظ کند .
شورای همکاری خلیج فارس در روابط خود با ایران ( چه در جنگ عراق علیه ایران و چه در جریان مسئله جزایر سه گانه ایرانی ) سیاست خصمانهای داشته است .
انگیزه
انگیزه ارائه این تحقیق روشن شدن سیاست خصمانه شورا در قبال جمهوری اسلامی ایران و صنف دیپلماسی ایران در این زمینه میباشد .
کتاب بیان رفتاری شورای همکاری خلیج فارس در قبال ج .ا.ا نوشته بهمن یغمی ارفع قسمت اول
مقدمه
اساس هر اتحاد و گروه بندی منطقهای و بین المللی بین کشورهای وجود منافع مشترک میان آنها است بیتردید مقدمترین انگیزهایی که کشورها را به گرد آمدن در پیمانها و اتحادیهها ، اعم از سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی ترغیب میکند حفظ بهتر منافع در شرایط اتحاد و همبستگی و نیز کسب توان دستیابی به منافع بیشتر است .
بدیهی است در تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در ماه سه سال 1981 مرکب از شش کشور عربستان سعودی ،کویت عمان ، امارات متحده عربی ، قطر و بحرین نیز علل و انگیزههای کلی موثر در ایجاد اتحادیهها نقش داشتهاند حتی اعضای شورای همکاری میتوانند در مقام مقایسه با برخی از اتحادیهها و گروهبندیهای منطقهای دیگر توجیهات مستدلتری برای اتحاد داشته باشند . زبان و مذهب مشترک ، ساختارهای اجتماعی مشابه ، شرایط تقریباً یکسان از نظر توسعه اقتصادی ، تشابه بسیار نزدیک نظامهای حکومتی ،موقعیت و شرایط بسیار مشابه اقلیمی و جغرافیایی می توانند اساس این توجیهات را تشکیل دهند .