فضاهای بیرون شهری یکشبه پدید نیامدهاند، بلکه شکلگیری آنها اغلب نتیجتاًتغییرات آرام تدریجی و نیز ثمرهی نوآوریهایی است که در طول دورانها پیش آمدهاست.
بیشینهی شهرسازی مشخصاً به دوران نخستین تمدن یعنی به بینالنهرین بازمیگردد، ولی متأسفانه منابع ما تا پیش از تمدن یونان باستان، ناقص و ناکافی است.پیشینهی تجهیزاتی چون نیمکن، مجسمه، آبنما و ستونهای یادبود که نخستیننشانههای تصویری موجود در طراحی شهری است به دوران یونان ور وم باستان بازمیگردد.
سدهها بعد در دورهی رنسانس با تغییر ساختار کالبدی شهرهای باستانی وپیریزی شهرهای نوین و با پرداختن هنرمندان به نظم و تزئینات و اجزای دوران کلاسیکیونان و روم، نخستین نشانههای آگاهانهی شهرسازی به صورتهایی چون کاربرد نظمو ردیف در درختکاری و چراغهای خیابان، پدیدار گشت.
از این زمان به بعد بود کهدگرگونی و تکامل فضاهای شهری رشد فزایندهای یافت، به طوری که میتوان گفت: «هنرگوتیک بر بستر خاک و روستا رشد کرد و هنر رنسانس هنر شهر بود».
تغییر در ساختارفضایی شهرها که در دورهی رنسانس آغاز شده بود، در سدههای 17، 18 و 19 در پیتحولات تاریخی گستردهتر ادامه یافت، تا تغییر شکل حقیقی خود را در سدهی نوزدهم و باظهور انقلاب صنعتی به دست آورد.
در مقایسه با شهرهای امروزن، شهرهای پیش ازانقلاب صنعتی مکانهایی ساده بودند.
مردم برای رسیدن به مقاصدشان بیشترپیادهروی میکردند و تنها مسیرهای حمل و نقل شهروندان خیابانها بود.
بیشترهمشهریان همدیگر را میشناختند و نیاز کمی به نشانه سازی راهنمایی کننده وجودداشت.
با پیش آمدن انقلاب صنعتی افزایش تولیدات، دگرگونی شیوه تولید، توزیع وگسترش کارخانهها در شهر و بحران محیط زیست، چهرهی شهرها دگرگون شد.
پاریسنخستین و برجستهترین شهری بود که تلاشهای مهمی در آن در جهت شهرسازی انجامداده شد.
در دوران فرمانروایی ناپلئون سوم بود که پارگ همگانی به عنوان جزیرهایکوچک از طبیعت در دل شهر قرار گرفت و بهرهگیری از گیاهان در فضاهای شهری درنیمهی دوم این سده رواج یافت.
در سدهی نوزدهم همچنین تجهیزاتی مثل کیوسک وسایهبان ساخته شد و کوچههای شهری شکل امروزین خود را به دست آوردند.
اما در حقیقت تا پیش از سده بیستم، زیبایی در فضاهای شهری بر کاربرد برتریداشت.
«در نخستین سالهای سدهی بیستم، مدرنیسم موجب دگرگون شدن چهره شهرشد، و گسترش سریع تکنولوزژی و تولیدات کارخانهیی افزایش جمعیت و اهمیت یافتنسود و سرمایه شهرها را از حالت گذشته بیرون آورد.
رشد ساختمانها و برجهای بلندروزافزون، بر فضای شهرها سایه انداخت و کمکم موجب شد که به جای فضا،ساختمانها شکل دهندهی شهر باشند.
با افزایش تعداد اتومبیل و تراکم خیابانها، پیادهرودیگر حفاظشی کافی برای عابران پیاده محسوب نمیشد.
شهرها برای حفاظت عابرانپیاده در برابر تجاوز وسایل نقلیه، از سیستمهای حفاظتی، از جمله میلههای فلزی،نردههای یکپارچهی فلزی، میلههای بتنی و دیوارهای کوچک سیمانی کمک گرفتند.
باتعمیم شبکه آبرسانی در همهی منازل، آبنماها نیز اهمیت خود را از دست دادند و دامنهیکاربرد آبنماهای تاریخی تنها به تزئین شهر محدود گردید.
از سالهای 1920، با تعمیمروشنایی برق ، چراغهای گازی قدیمی جای خود را به تیر چراغ برق دادند.
شهر امروزی میخواهد خود را مظهر نوعی نظم و منطق معرفی کند.
امروزه، معابردستهبندی و به انواع متفاوت زیر تقسیم شدهاند: بزرگراه، بولوار، خیابان، گذرگاه،بنبست و کوی.
با گسترش اعجابانگیز وسایل نقلیه عمومی، ایستگاهها به وسیلهیمیلههایی در کنار معابر محدود و مشخص شدهاند.»
شهر امروزی میخواهد خود را مظهر نوعی نظم و منطق معرفی کند.
با گسترش اعجابانگیز وسایل نقلیه عمومی، ایستگاهها به وسیلهیمیلههایی در کنار معابر محدود و مشخص شدهاند.» امروزه درک ما از شهر، با گذشته تفاوت پیدا کرده است.
اگر در گذشته شهر درحقیقت چیزی جز گردهمایی فشرده انسانهایی که مسأله اصلی آنها پناه جویی درخانههای کوچک و تقریباً بدون روزنهای برای حفاظت در برابر تغییرات جوی یا دشمنانخارجی نبود، امروز، شهر را پدیدهای کاملاً زنده میدانند که واقعاً همچون انسان زندگیمیکند و جنبش دارد.
ترافیک سریع جنبش خون، و فضای سبز عمل تنفس آن را انجاممیدهد.» نخستین برنامهریزیهای طراحی و گسترش شهری در نخستین سالهای سدهکنونی اغاز شد.
در این برنامهریزیها، گونهی، تجهیز فضاهای متفاوت بیرونی بامشخص شدن کاربردشان تغییر یافت.
در سدهی بیستم، برخلاف باغهای تفریحیسدههای هیجدهم و نوزدهم، فضاهای سبز یا پارکها ایجاد شدند.
این فضاها تاحدی بهنیازهای جدید شهروندان که ناشی از کثرت شهرنشینی بود، پاسخ میدادند.
اندیشهپدیدآوردن فضای آزاد با کیفیت عالی تقریباً از دههی 1960، ابتدا در کشورهای شمالاروپا، به ویژه هلند و سپس در ایالات متحدهی آمریکا، ظاهر شد.
این اندیشه از سویینتیجه جنبهی کاربردی شدیدی بود که پس از جنگ جهانی دوم چیرگی کامل پیدا کرده بودو از سوی دیگر ناشی از نیاز شهروندان به محیطی خوشایندتر برای زندگی بود.
کمکممسئوولان به این امر واقف شدند که افزون بر معماری، مسأله ایجاد فضاهای همگانی نیز،یکی از مشکلات شهرسازی مدرن محسوب میشود.
خیابانها، میدانها و باغها، از آغازسدهی بیستم به بعد اهمیت و عظمت خود را از دست داده بودند.
مسؤولان دریافتند کهفضاهای همگانی که در بیشتر مناطق به صورت زائده درآمده بود، نه محیطی خاکی درحاشیه و مکمل معماری، بلکه فضایی مرکزی است تا بناها در اطراف آن احداث گردد.
کارخیابانها و کوچهها فقط ارتباط خانهها و مکانها به یکدیگر نیست به این ترتیب نخستیناقدامات در مورد تجهیز مراکز شهری و فضاهای سبز حاشیه شهر صورت گرفت.
در عین حال کارشناسان دریافتند که شهر قدیمی که در زیر سایهی برجهای بلند وخطوط و رنگهای خشن و مبتذل مدرنیسم، در حال نابودی تدریجی بود، چه از دیدگاهزیباییشناسی و چه از دیدگاه روانی - اجتماعی، ارزشی فوق تصور دارد.
به همین دلیلکمکم دیدگاههای نوینی درباره بازسازی و زنده سازی مناطق قدیمی شهر و بهسازی وامروزی کردن بافت قدیمی شهری ضمن اعادهی اعتبار فرهنگی منطقهی تاریخی ومرکزی شهر، پدید آمد، که با رونق گرفتن صنعت جهانگردی و اهمیت یافتن درآمد حاصلاز آن به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد شهرها مصادف گشت.
«رویارویی مردم با هنر مدرن در خیابانهای شهر، صرف نظر از میزان شناخت وآگاهی آنها نیز از عوامل بسیار مهم در طراحی شهری شناخته شد باید میان بیان هنری وجماعتی که به دریافت چنین بیانی عادت نداستند، یک رویارویی پدید میآمد، مهمتر از ان،خارج شدن هنرمندان نوین از محیط بسته گالریها و محافل بود تا فرصت داشته باشند بافضای زندگی روزمره و عکسالعملهای مردم روبرو شوند، طبیعی است که با این طرزفکر، راه همکاریهای گوناگون باز شده و فعالیت شهرسازان، معماران، نقاشان و...امکانپذیر میشود.
بعدها این اندیشه نیز پدید آمد که هنرمندان میتوانند در اقدام مشترکی که بهصورت واکنشی متعهد، علیه یکنواختی معماری، خشکی تکنیک و صلابت کاربرد گراییصورت میگیرد، سهیم باشند.
البته از آنجایی که هنرمندان با دیدی تخیلی و احساسی و نهبا منطق یا دید فنی محض به مشکلات مینگرند، نمیتوان از پیش، نوع زمان و اجرای اینسهم را مشخص کرد به همین دلیل مطالعات متخصصان نقاشی، مجسمه سازی، گرافیکو دیگر هنرها باید پیش از احداث محلات صورت گیرد.
این مهم اکنون در کشورهایپیشرفته، جزء مجموع ای از مقررات و فضاسازی معین شده برای شهرسازی است.
گرافیک محیطی: گرافیکی که در خدمت فضاها و محیطهای داخلی و خارجی انجام میگیرد، گرافیکمحیطی نام دارد.
گرافیک محیطی طراحی متناسب و هماهنگ علائم، نقوش، تصاویر ونوشتار، به صورت سه بعدی برای راهنمایی در عین جذابیت، زیباسازی و ایجاد حال وهوای درخور، در هر نوع محیط داخلی و خارجی است.
اخیراً واژه طراحی (علائم)جایگزین و هم معنی گرافیک محیطی شده است.
به این دلیل که عمدهترین و اصلیترینهدف گرافیک محیطی طراحی علامت است و مفهوم علامت است که کار طراح گرافیک را ازدیگر فعالیتهای مربوط به محیط مشخص و هماهنگ میسازد.
البته مفهوم علامت درگرافیک محیطی تنها محدود به مفهوم آن در گرافیک دوبعدی که اصطلاحاً به ان آرم یانشانه میگویند نخواهد بود.
علائم شهری همه انواع و اقسام تابلوها، سردرها، راهنماها، علائم اطلاعاتی وقانونی، نقوش عمودی و افقی و به طور کلی همه تزئیناتی را که هم برای ارتباط و هم برایایجاد شخصیت به کار میروند و ما همه روزه به آنها برمیخوریم یا نیازمندشان هستیمرا دربرمیگیرد.
اگر با دیدی ساده و سطحی به گرافیک محیطی بنگریم، آن را فعالیتیساده میپنداریم که در مراحل پایانی یک مجموعه یا نمایشگاه یا موزه و...
قرار میگیرد واز ایدهها و کاراکترهای موجود در محیط، بدون نیاز به خلاقیت چندان سود میبرد.
امابیشک این تصور از روی ناآگاهی است.
گرافیک محیطی فعالیتی پیچیده است زیرا در هرمرحله به مشاوره با کارشناسان در رشتههای فراوانی نیاز دارد.
امروزه در جهانفعالیتهای طراحی محیطی چه شهری و چه داخلی به صورت تیمی انجام میشود و افرادتیم شامل آرشیتکت، دکوراتیو، شهرساز، نقاش، گرافیست، طراحی صنعتی، مهندسیمواد، متخصصان فضای سبز و اکولوژن و حتی جامعهشناسی و روانشناسی و یا درصورت لزوم مهندسی کامپیوتر و...
میباشد.
بنا به نوع و گستره کار عمده این افراد ونظام تقسیم کار مشخص میشود.
اما همه افراد در همه زمینهها با هم همکاری میکنند.اگرچه طراحی همه تجهیزات به رشته گرافیک مربوط نمیشود ولی در ترکیب اجزا بهشکل و بافت همگونی نیاز است.
به ویژه که همه اجزاء و عناصر حتی مصالح کار شده دردیوارها هم تأثیر بصری میآفریند.
تا جایی که گاه ممکن است پیشنهاد اولیه برای طراحینخستین بخش کار را یک گرافیست در تیم طراحی ارائه دهد.
البته وجود یک مدیرهماهنگکننده که شاید یکی از همین افراد باشد الزامی است اما هیچکس به تنهایینمیتواند همه تصمیمها را بگیرد یا همه مشکلات موجود را حل کند.
گرافیست نیز باید ازهمان ابتدا در بطن امور قرار گیرد و تکتک عناصر را بشناسد تا سرانجام مسئولیت خودرا بیابد.
شاید کار گرافیست در محیطهای، فقط طراحی نشانه باشد.
اما آن نشانه در هرمکان یا منطقه، معانی و کارکردن دارد.
بعید به نظر میرسد که بدون شناخت یک محط وقشر استفاده کننده از آن، بتوان برای آن محیط علامتی را طراحی نمود.
حتی در جدیدترینکتابهای خارجی که گرافیک محیطی را تنها طراحی علامت دانستهاند، آن را براساس نوعمحل یا مراکز (تفریحی، اداری، پزشکی، ورزشی و...) تقسیمبندی نمودهاند که این اهمیتشناخت محیط و فضا را در هر نوع کار گرافیک محیطی به طور اخص و در مقایسه با دیگرشاخههای گرافیک مشخص مینماید.
همکاری گروهی هنرمندان و کارشناسان در تیمطراحی محیطی به طور اخص و در مقایسه با دیگر شاخههای گرافیک مشخص مینماید.همکاری گروهی هنرمندان و کارشناسان در تیم طراحی محیطی، به طور اخص و درمقایسه با دیگر شاخههای گرافیک مشخص مینماید.
همکاری گروهی هنرمندان وکارشناسان در تیم طراحی محیطی همچنین از جهات دیگر نیز ضروری است.
معماریجدید و انسانی شده اواخر سده بیستم شاهد حرکت کلی به سوی شناسایی دوبارهتزئینات بوده است و علائم و گرافیک نیز جزئی از این حرکت و تزیین هستند.
هنر گرافیکبیش از دیگر هنرها، نقش تعیین کنندهای در محیط و شهر دارد.
نقش آن در محیط نقشیحساس است.
گرایشهای فکری وی به آسانی بر جامعه اثر گذاشته و سلیقهاش محیط رامشخص میسازد.
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که زیباسازی و طراحی محیطی تا زمانیکه در دو بعد عمل میکند گرافیک است و پس از آن وارد قلمرو معماران و طراحان صنعتیمیشود.
این هم نظری اشتباه است مگر گرافیست زمانی که برای روی جلد یا جعبهطراحی را ارائه میدهد هر 3 بعد آن را درنظر نمیگیرد.
گرافیک محیطی چیست؟
مشخصات اصلی گرافیک محیطی - ارتباطهای اجتماعی مردم را تسهیل کند.
- به فعالیت اقتصادی سرعت بخشد.
- ایمنی و جریان ترافیک را بهبود بخشد.
- مردم را از امکاناتی که شهر در اختیارشان میگذارد آگاه کند.
- جرائم حاصل از تشنجات عصبی مردم را کاهش دهد.
- به رفع نیازهای اجتماعی مردم با ایجاد ارتباط با محیط اطراف بوسیله مشخصکردن، راهنمایی و اطلاع رسانی کمک کند.
- با ایجاد مناظر زیبای بصری در محیط، به سلامت ذهنی مردم یاری رساند.
عوامل اصلی بیان در گرافیک محیطی عبارتند از: - پوستر - علائم - تابلوهای بزرگراهها - تابلوهای راهنمایی و رانندگی - علائم نورانی (نئونها) - تبلیغات روی وسائل نقلیه - طراحی محیطی پارکها - طراحی روبناها و رنگهای حاصل از آنها - طراحی محلهای خدماتی عمومی، ایستگاههای اتوبوس، باجههای تلفن، نیمکتهاو...
- طراحی محیطی مراکز فرهنگی و تفریحی - طراحی حجمهای تزئینی در میدانها و پارکها - تابلوهای سردر فروشگاهها، مغازهها، سینماها و کلیه انواع گرافیک محیطی از لحاظ نمایش گرافیک محیطی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود: 1- گرافیک محیطی 2 بعدی یا مسطح تصویری و پیکتوگرام 2- گرافیک محیطی سه بعدی یا حجمی مانند POP اشکال و احجام نمایشی مانندمجسمههایی که در گوشه و کنار شهر به چشم میخورند.
گرافیک محیطی 2 بعدی: پیکتوگرامها، سمبلها، علائم تصویری و...
معمولاً بصورت مسطح یا 2 بعدی نمایشداده میشوند که برتری این نوع پیام رسانی در این است که به جای آنکه گرافیست مجبورباشد منظور خود را به چند زبان و به ناچار در تابلوهای بزرگ بیان کند، میتوان با علائمسادهای بیان نموده که نه تنها برای ملیتها قابل فهم باشد حتی افراد بیسواد نیز از آن بهرهببرند.
روانکاوان و روانشناسان اجتماعی از این نوع تصاویر با عنوان اطلاعات برق آسانام بردهاند.
گرافیک محیطی حجمی یا 3 بعدی معمولاً طراحان گرافیک و نقاشان یا در آثار خود از حجم استفاده کرده یا با استفادهاز تکنیکهای دیگر در پی ایجاد و تداعی حجم میباشند که اینگونه موارد در طراحی سر درسینماها و مغازهها، پاساژها و حتی در شعارهای دیواری با سایه زدن و استفاده ازخطوط کمکی سعی در تداعی حجم داشتهاند.
تقسیم بندی دیگر گرافیک محیطی گرافیک محیطی فضای باز الف - نمای معماری (مواد - رنگ - ابعاد - طرح...) ب - باجهها (ایستگاه اتوبوس، بلیط، تلفن، روزنامه، پلیس و...) ج - آب نماها د - حجمهای گرافیکی ه نورآرائی ی - تبلیغ (سواری، بنزها، وسایل نقلیه، شیوههای دیگر) گرافیک محیطی فضای بسته در گرافیک محیطی فضای بسته هم میتوان آنرا به طور جداگانه اطلاعرسانی کردکه در مجموع میتوان از دستههای زیر یاد کرد.
الف - ویترینها ب - غرفهها و فضاهای نمایشگاهی ج - محیطهای اداری و اموزشی د - محیط خانگی هدف از گرافیک محیطی: 1- راهنمائی مردم به سادهترین شکل.
2- زیباسازی از طریق به کارگیری اصلی فرم، طرح و هماهنگی آنها با یکدیگر ومحیط پیرامون خود.
3- افزایش سطح فرهنگ جامعه در قالب اهداف تبلیغاتی، فرهنگی وتجاری از طریقدیوار آگهیها، بنرها و غیره سراحی محیطی میکوشد تا بین طرحهائی که ارائه میدهد و هر آنچه از پیش درمحیط وجود دارد هماهنگی ایجاد کند.
عوامل معینی چون جغرافیای محیط، آب و هوا،نورخورشید، میزان بارندگی، نوسان حرارتی، پوشش گیاهی و...
به عنوان بخشهای طبیعی و زیست و محیطی و مجموعه عواملی چون نوع معماریو مواد و مصالح «فضاهای آمد و شد، میزان تردد و...
به عنوان بخشهای ساخته شدهناشی از حضور انسان عواملی است که طراح در جریان کار خود باید آنها را بشناسد ومورد توجه قرار دهد.
مشخص کردن یک ملاک از مکانی دیگر، زیباسازی، نظم و انسجام بخشیدن بهفضای شهری و گسترش حیطه فعالیت هنر گرافیک، از اهداف گرافیک محیطی به شمارمیرود.
گرافیک محیطی براساس تقسیمبندی بینالمللی گرافیک محیطی براساس تقسیمبندی بینالمللی که Walter Herdeg در کتابArchrgraphia بدان اشاره داشته به شش قسمت تقسیم شده است، موارد به ترتیب زیرمیباشد.
1- پیکیوگرامها 2- علائم نشانههای ترافیکی 3- سیستمهای هدایت بصری 4- طراحی گرافیک حروف بر روی ساختمانها و فروشگاهها 5- طرحهای گرافیکی با ابعاد بزرگ (نقاشیهای دیواری) 6- گرافیک بدنه وسایل حمل و نقل تصور شهر: «سن سووینو (San Sauvino) در سدهی شانزدهم گفته بود، «یک شهر باید برایآسایش ساکنان آن و نیز غافلگیری افراد خارجی که از آن بازدید میکنند، ساخته شود.»این نظریه که هنوز رایج است، یک رشته از شهرهای متفاوت را در نظر ما مجسم میسازد،مثل پاریس، رم، ونیز، بروکسل و...
در آن زمان منظور سن سووینو از شهر عبارت بود ازبناها و فضاهای آزاد پدید آمده در پیرامون آن.
بنابراین با کمی تفکر، درک این موضوع کهشهر را فقط بناهایش تشکیل نمیدهند، بلکه کوچه، میدان، کوچه باغ، گردشگاه و عناصریکه این مکان را برای ما خوشایند میکنند، نیز جزئی لازم از شهر هستند، برای هر فردیممکن است.
مثلاً نمیتوان سایهی یک گذرگاه، پس از نور یک میدان، مکانهای ملاقات،بازی، تنوع موجود میان فضاهای همگانی و فضاهای خصوصی، سربالاییها،سرپایینها، پلهها و هزاران عنصر دیگر که آسایش بخش بوده و به فضا ارزش و تفریحمیبخشند را نادیده گرفت.» اگرچه اهمیت و توجه به فضاهای شهری یعنی فضاهای بیرون از خانهها ومکانهای خاص، کمابیش از دیرباز وجود داشته است، اما در واقع از نیمه دوم سدهیبیستم به بعد، و با گسترش روزافزون شهرها و افزایش جمعیت و رشد ارتباطات، وهمچنین با کشف تأثیر محیطهای شهری در روحیه و روان شهروندان بود کهمتخصصان این فضاها را نه به عنوان فضاهای «ساخته نشده» یا «فضای آزاد یا خالی»بلکه به عنوان فضاهایی سودمند که فضاهای «ساخته شده» را مشروط ساخته و به آنهاشکل و حالت میبخشند، شناختند.
«فضاهای بیرون شهری» که اصطلاحاً به فضاهایخارجی در شهرها یعنی خیابانها، کوچهها، میدانها و پارکها اطلاق میگردد، یکی ازعناصر اساسی وتشکیل دهندهی چهرهی شهر هستند و تجسم شهر را امکانپذیرمیسازند.
بهتر است اینگونه گفته شود که فضاهای بیرونی و فضاهای درونی در یکشهر در حکم فضاهای مثبت و منفی در یک طرح گرافیک یا نقاشی به شمار میروند.
«محیط هر شهر همراه با تاریخ یک ملت در ادوار مختلف بوجود میآید، شکلمیگیرد و دگرگون میشود.
این عنصر که فعالیتهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی یا سیاسی همواره در آن جریان داشته، همیشه با قلب تاریخ شهر میتپیده وسرگذشت شهر را رقم میزده است.
بیشتر فضاهای با ارزش به دورانهای گذشته تعلقدارد.
ولی نباید گمان کرد که فضاهای شهری عنصری قدیمی است و شهر امروز نیازمندآن نیست.
مگر زمانی برسد که آدمی از آنچه امروز هست تنهاتر شود، ساعتهایشبانهروز را قدری در خانه بگذراند، قدری را در راه خانه و محل کار و در کانالهایی به نامخیابان و مترو هدر بدهد و بقیه را در محل کار سپری نماید.
اسفبارتر این است که درسیطره جامعه الکترونیک هم پی در پی در آپارتمان محبوس بماند...
و این جز مرگ زندگیشهری نیست.
پس برای پدیدآوردن چهره انسانی در ساخت یک شهر ناگزیر باید بهفضاهایی همگانی روی آورد.» «عنصر اساسی فضاهای بیرونی شهری خیابان است که محل رفت و آمد انواعگوناگون وسایل نقلیه و نیز عابر پیاده میباشد.
پس از آن، میدانها عناصر مهم فضاهایبیرون شهری به شمار میروند که میتوانند فضاها و ابعاد خیابانها را افزایش دهند.میدانها، خواه ویژهی عابران پیاده باشد یا اتومبیلها، بیشتر محلی برای مبادلهیارتباطات، تردد، توقف و...
هستند.
بهتر است از فضاهای سبز نیز به عنوان عناصر تشکیلدهندهی فضاهای بیرون شهری نام ببریم.
زیرا این فضاها از باغچهی میدانهای همگانیتا پارکهای بزرگ، همه مکانهایی برای استراحت، گردش و بازی هستند و تعادل طبیعیرا در شهرها برقرار میکنند.
پدید آوردن فضاهای بیرونی، باتوجه به تعدد و تنوع کاربردشان، تجهیزاتگوناگونی را ضروری ساخته و انجام عملیات گستردهای را میطلبد.
پوشش این فضاهاممکن است طبیعی (مثل خاک، چمن، نباتات) یا مصنوعی (آسفالت، سیمان، سنگفرش و...)باشد.
مفهوم فضاهای بیرون شهری به مسائل گوناگون حقوقی املاک، قابلیت دسترسیآنها، کاربردهایی که به آنها نسبت داده شده، و به نوع تملک زمین مربوط میشود.» فضاهای بیرون شهری در طول تاریخ: فضاهای بیرون شهری یکشبه پدید نیامدهاند، بلکه شکلگیری آنها اغلب نتیجهیتغییرات آرم تاریخی و نیز گوناگونی فضاهای بیرونی در شهر را شناخت.
اطن وظایففراوان باید به صورت کلی مدنظر قرار گیرد تا شهر جلوهای یکپارچه بیابد.
نقشها ووظایف گوناگون فضاهای شهری را، میتوان به چهار مورد کلی زیر تقسیم بندی نمود: 1- رفت و آمد 2- بازرگانی 3- تبلیغات 4- نگهداری کیفیت زندگی.
ما در اینجا به توضیح تک تک این کاربردها میپردازیم.
فضاهایی برای رفت و آمد: یکی از نخستین و کهنترین وظایف فضاهای بیرون شهری امکانپذیر ساختنگونههای رفت و آمد افراد است.
منطقهی ویژه عابران پیاده، گذرگاههای ویژهیدوچرخهسواران و بولوارهای بزرگ کمربندی برای رفت و آمد اتومبیلها از جملهی اینوظایف است.
از آنجایی که وسایل ترابری تندرو از نظر ابعاد هندسی نیازمند فضایبیشتری هستند، اساساً از گذرگاههای ویژه عابران پیاده میکاهند.
نخستین وظیفه فردتجهیزکننده و مسؤول این است که در گونههای مکانهای آمد و شد برحسب کاربرد،تعادل برقرار کند، یعنی مطمئن شود که یک کاربرد مانع شکوفایی کاربردهای دیگرنخواهد شد.
در شهرهای امروزی، بیشتر باید از تسخیر فضاها به توسط اتومبیلجلوگیری کرد.
البته باید اذعان داشت که در کلیهی موارد دیده میشود که حذف کامل اتومبیل ازاین فضاها موجب میشود که سطح زندگی پایین آمده و بیروح شود.
امروزه اتومبیلجزئی از جامعه و زندگی روزمرهی ما محسوب میشود و حتی اگر همه جا را تسخیرنکند، باز یک عامل جنب و جوش به شمار میآید.
در مراکز شهرها، اشتغال خاطر برایحفظ امنیت و محیط زیست، مجریان را وادار میکند که گونههای رفت و آمد را از یکدیگرجدا کنند.
این وضع به شبکهیی مخصوص برای هریک از گونههای آمد و شد (اتومبیل،اتوبوس، وسایط نقلیه و دوچرخه و عابران پیاده) نیاز دارد.
در نتیجه این امر هریک از اینفضاها کاربرد ویژهای خواهند داشت.
خیابانهایی نیز وجود دارند که در آنها گونههایمتفاوت رفت و آمد در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، و در همهی این خیابانها، مسألهی امنیتعابر پیاده با روشهای گوناگون مدنظر قرار میگیرد.
ساختن خیابانهایی ویژه عابران پیاده گونهی جدیدی از تجهیز شهری و راهی نودر زندگی دوباره بخشیدنبه یک شهر است که امروزه توجه شهرداریها و همهی مردم رادر اروپا به خود جلب کرده است.
برخی از شهروندان این خیابانها ویژه عابران را بهخاطر امنیت، آرامش، فضاهای سبز، باغها و نبودن اتومبیل و آلودگی هوا میپسندند وبرخی دیگر آنها را به عنوان مکانی برای ملاقات و داد و ستد میپذیرند.
برای پدیدآوردنچنین مناطقی به تجهیزات تزئینی کاملتری نیاز است.
رفت و آمد در خیابانهای ویژهعابران در واقع یکی از عوامل پیروزمندی این خیابانها است.
اما کاربرد تجاری یکی ازمهمترین، علل رفت و آمد در مرکز شهر و حتی مهمتر از کاربرد اداری است.
در نتیجه، دربیشتر موارد تلاش شده است که نخستین مرحله از تجهیز خیابانها در اروپا و آمریکا، باتکیه بر این فعالیت صورت گیرد، ولو آنکه از فعالیت مناطق پیرامون کاسته گردد.
بنابراینمشاورت مغازهداران این خیابانها در این اقدامات اساسی مینماید.
اگر ساختار خیابان باوجود فروشگاههای بزرگ، نقاط استراحت، کافهها و رستورانها، تبدیل به یک منطقهیویژهی عابران پیاده شود، رفت و آمد در آن به صورت چشمگیری افزایش یافته و در عینحال نوع کسب نیز افزایش استثنایی مییابد.
بیشک در این مورد مغازه داران درزیباکردن ویترینهایشان پیش دستی خواهند نمود.
امروزه، تقریباً در تمام مطالعات مربوط به بازسازی و دوباره زنده سازی مراکزشهری، گذرگاههای ویژه عابران پیاده با کاربردی تجاری گنجانده شده است.
این مراکز،تنها عواملی هستند که میتوانند دوام زندگی و جنب و جوش و در نتیجه پایداری مراکزشهری را تضمین نمایند.
فضاهای تبلیغاتی: با بررسی نقشههای قدیمی میتوان به اطلاعات بسیار سودمندی در جهت شناختتاریخ گسترش یک فضای شهری دست یافت.
تجهیز، احداث و نگهداری فضاهای بیرون شهری باید با نیازهای شهروندانمطابقت داشته باشد و برای ایجاد تعادلی مطلوب میان تجهیزات و نیازها، باید تمایلات وانتظارات مصرف کنندگان را بررسی کرد.
تحلیل نیازها میتواند از طریق مصاحبهیمستقیم با استفاده کنندگان صورت گیرد.
این تحلیل میتواند حول سه موضوع اصلیگردش کند: درک فضا (تحلیل روانی و اجتماعی) اهمیت رفت و آمد و گونههای آن(تفریحات، استراحت، گردش، تجارت، جابجاییهای شغلی)، انتظارات و خواستههایاستفاده کنندگان به نظر میرسد تنعیین یک روش واحد برای انجام دادن چنین مطالعاتیدشوار باشد.
با این وصف، میتوان چند محور اصلی را که در برگیرنده ساختار اینمطالعات و جهتدهندهی آنها است، معین کرد.
چگونگی فضاهای بیرون شهری از دیدشهروندان را میتوان از طریق غیرمستقیم و به وسیله گفت و گوهای جهت دهنده وپراکنده صورت داد، یا از روش نظرخواهی بهره جست.
آگاهی از نظر همه طبقات حرفهییاجتماعی و همه سنین در این زمینه لازم است.
اگر این پروژه تمام شهر را زیر پوشش قرارمیدهد، باید تلاش شود تا گفت و گوها و نظرخواهی در همهی محلههای آن انجام گیرد.اگر مطالعه در چهارچوب پروژه تجهیز مکانی یا فضایی ویژهای باشد، میتواننظرخواهی را به ساکنان محله یا فضای موردنظر محدود کرد.
با به دست آوردن آگاهی ازنظریات شخصی افراد ذی نفع، میتوان کاربرد و تجهیزات یک فضای شهری را دوبارهتعریف کرد و به آن جهت داد.
مراحل طراحی فضاهای شهری: «در این قسمت از طراحی این مجموعهی پیچیده صحبت خواهیم کرد.
برای این کار،همزبانی مسؤولان و نیز اتخاذ سیاستی همه جانبه و گسترده لازم است.
در عین حال بایدحسی خلاق داشت تا بتوان اقداماتی را طراحی کرد که نیاز شهروندان اواخر سدهی بیستمرا به نحوی احسن مرتفع نماید و تنها به نقل و انتقال تجهیزات پیش ساختهی شهری واجرای منظم و یکنواخت فرامین نپردازد.» طراحی محیط شهری میتواند به توسط ادارات شهری یا یک دفتر مطالعاتی وابستهبه آن یا یک هنرمند صورت گیرد.
در همهی موارد شناخت محیط، نوع خاک، آب و هوا وگیاهان، پیش از مرحلهی تدوین پروژه ضروری است.
در مورد بقیه مسائل، بنا بهگستردگی و چگونگی اقدامات موردنظر، مراجعهی اساسی یا موردی به متخصصان یاهنرمندان تنها برای یاری رسانی صورت میگیرد.
مهندسان مشاور، کارشناسانفضاسازی، دفترهای مطالعات فضاسازی و دفترهای مهندسی معماری برای این منظورمناسب هستند.
طراحان دولتی میتوانند افرادی را از ادارات دولتی گوناگون از قبیل دفترهماهنگی محلی تجهیزات و کشاورزی و وزارت محیط زیست گردآوری کنند.
میتوان ازاجتماعات محلی دیگری نیز مانند ادارات فضای سبز، دفتر مطالعات استانی و سندیکایاستانها درخواست کمک و پشتیبانی کرد.
بنابراین میتوان میان این تشکیلات گوناگونو هنرمندان، خواه شخصی و خواه دولتی، همکاری پدید آورد.
در چهارچوب یک اجتماع،طراحی میتواند به توسط بخشهای متخصص فضای سبز، معماری، راه سازی، یامطالعات همگانی صورت گیرد.
برای انجام دادن این کار، در جوامع بزرگتر، گاهی یک دفترشهرسازی یا مطالعاتی ایجاد میشود.
برای اینکه به برگزیدگان اجرای پروژه اجازه اظهارنظر دهیم، معمولاً یک مرحلهیطراحی، براساس یادآوری و توضیح هدف برنامه، صورت میگیرد تا نخستین تجسم ازپروژه به دست آید.
نخستین مرحله، ارائهی یک خلاصهی طرح پیشنهادی است که از رویپروژهی گزینش شده معین میشود.
در واقع پروژهی برگزیده به همراه برنامه و کارگزارش در زمینهی امور اقتصادی، اداری و مالی، پروندهی خلاصهی طرح پیشنهادی راتشکیل میدهند.
پروندهی فنی خلاصهی طرح پیشنهادی، مجموع اجزای گرافیگی(کروکی، طرح، نقشه، قطع و...) یادداشتها و سرانجام ارقام لازم برای شناخت راه حلبرگزیده را دربر میگیرد.
مرحلهی بعدی، پروژهی تفصیلی نخستین است که نتیجهیمطالعات و پژوهشهایی است که در مورد جزئیات آماده سازی و براساس خلاصهیطرح پیشنهادی صورت گرفته است.
هدف اصلی این مرحله از مطالعات، تعمق در موردراه حل کلی، ارائهی راههای گوناگون برای آماده سازی و ساخت و همچنین تخمین دقیقمخارج پروژه است.
در پروژهی تفصیلی نخستین فهرسیتی از مجموعهی اطلاعات فنی،قوانین یا ملزومات احتمالی، مهلت ساخت و همچنین توضیحات تکمیلی برای تفهیم دقیقنقشهها ارائه شده است.
از هزینهی عملیات اجرائی براساس مطالعات و برآورد مقدماتینیز ارزیابی دقیقی به عمل میآید.
پروندهی فنی آماده سازی دربرگیرندهی مجموعهینقشهها، برشها یا اجراهای گوناگون گرافیکی مربوط به آماده سازی کلی پرونده وجزئیات بناهای طراحی شده است.
سرانجام در برنامهی اجرایی برآورد جزئیات،پروندهی فنی، ویژگیهای دقیق فنی و طرحهای اجرایی عملیات مشخص میگردد.ویژگیهای دقیق فنی مشخص کنندهی کیفیت جزئیات و فنون آماده سازی بوده وبخشهای گوناگون فنی را در تخصصهای متفاوت میگنجانند.
این مجموعه همراه بانمودارها و نقشهها، جزء اسناد فنی قرار میگیرند.
میتوان برنامهریزی اجرایی و تاریخاحتمالی اقدامات متخصصان را در این اسناد ذکر کرد.
طرحهای اجرایی عملیات شاملنقشهها و مقاطع ساخت قسمتهای گوناگون و تمام راهنماییهای لازم برای پروندهیکارگاه استم» سیمای شهر: سیمای شهرها هر اندازه که آن شهرها معمولی باشند، معالوصف دارای لذتبصری ویژهای است.
شهر هم مثل یک اثر معماری است اما به مقیاسی گستردهتر، وپدیدهای است که ادراک آن در زمانی دراز صورت میگیرد.
بنابراین طراحی شهر یک هنرزمانی است، اگرچه بندرت میتواند از ترتیب کنترل شده و محدود دیگر هنرهای زمانیمانند موسیقی استفاده نماید.
در اوضاع گوناگون و برای مردم مختلف، این تصویر گاهمعکوس، منقطع، متروک و بریده است.
چیزی است که در پرتو هر نوری و هر هوایی دیدهمیشود.
به هر تقدیر مجموعهای است که بیش از آن که چشم بتواند ببیند و بیش از آنکهگوش بتواند بشنود، باید نه فقط به وسیلهی خودش بلکه در ارتباط با پیرامونش، جریانوقایع و اتفاقاتی که به آن منتهی میگردد، و خاطرات و تجربیات گذشته، کشف شود.
هرشهروند پیوندهایی طویل با بخشهایی از شهر خود داشته و تصاویری با خاطرات ومفاهیم او آمیخته شده است.
تصویر شهر گرچه برای مدتی ممکن است از نظر کلی ثابت جلوه نماید، ولی از نظرجزئیات دائماً در تغییر است.
فقط کنترل جزئی میتواند در مورد فرم و رشد آن تجربهگردد.
هیچ نتیجهی نهاییای در میان نیست، آنچه هست توالی مداوم دورهها است.بنابراین شگفتی نیست در این که میبینیم هنر شکل دادن به شهرها برای لذات حسی،هنری است کاملاً جدا از معماری، موسیقی یا ادبیات، که البته از اینها استفادهی فراوانیمیبرد ولی قابلیت تقلید از آنها را ندارد.
تصویر محیطی شهر باید دارای سه رکن «هویت» و «شناخت» و «مفهوم» باشد.
گرافیک محیطی و تأثیر آن بر جامعه: زمانیکه یک ساختار گرافیکی در ارتباط مستقیم با اقشار مختلف یک جامعه شهریبود و هدف آن ایجاد یک فضای زندگی مساعد و دلپذیر و هماهنگ ساختن با سن و فرهنگو خلق و خوی افراد آن جامعه باشد از آن به عنوان گرافیک محیطی یاد میشود.
بدیهیاست در صورتیکه تدابیر مقتضی از طرف اداره کنندگان در زمینههای مختلف در طراحیمناسب و اصولی عناصر تشکیل دهنده گرافیک محیطی صورت نگیرد محیط زیست وزندگی شهروندان به صورت مکانی غیرقابل تحمل و متشنج درخواهد امد.
چرا که با ایجادمجموعهای متناسب از نظر شکل و رنگ میتوان موجبات امیدواری و کشش افراد جامعهرا برای زندگانی فراهم ساخت و اسباب شور و شوق عمومی را فراهم نمود و روح تازه بهاجتماع داد.
رنگ در گرافیک محیطی اثر به سزائی دارد زیرا باعث ایجاد نماد میشود.
مثلاً بادیدن اتوبوس قرمز دوطبقه یاد لندن میافتم و در چنین شهری یا شهرهای شمالی خودتانکه فضای سبز زیادی دارند باید از رنگ سبز استفاده کرد و رنگ مکمل آن تجریک برانگیزاست پس از زنگبندی محیطی، با ملاحظات اقلیمی درنظر گرفته شود طبیعی است برایعدهای که در محیط گرمسیری زندگی میکنند نباید رنگ کرم به کار برد بلکه بهتر است ازرنگهای سرد استفاده کرد.
همانطور که گنبدهای فیروزهای و آبی در بافتهای قدیمیکویری بسیار دلنشین است.
ویژگیهای گرافیک محیطی خوب گرافیک محیطی علمی است که در آن چگونگی استفاده از فرمها، رنگها، نقشها وتصاویر گوناگون به شکل ماهرانه، اصولی و برنامهریزی شده در جهت بهترساختن وساده شدن روابط، ارتباطات، ترافیک و همچنین کاملتر ساختن زیبای محیط عمومیمطرح شده و مورد بررسی قرار میگیرد.
تعادل، تناسب، تأکید، تداوم، وحدت و تنوع اصول یک سازمان بندی درست هستند.رنگ، نور، شکل، خط، نقطه، سطح، بافت و فضا به کمک آنها میآیند تا اثری مطلوب و زیباپدید آید.
تعادل: از اصول اصلی هنر است.
هنر در برقراری ارتباط با مخاطب نوعی تعادل راجستجو میکند تعادل در هنر بوسیله تقسیمبندی متوازن اجزاء صورت میگیرد.
رنگ،نور و بافت نیز در حفظ تعادل یا عدم تعادل نقش دارند.
البته تأکید زیاد بر تعادل موجبمیشود اثر جذابیت خود را از دست بدهد و ایجاد کسالت کند.
تعادل بدلیل منظم کردناجزا، و ترکیب، عامل مهمی در وحدت بخشیدن به سازمان بندی نیز محسوب میگردد.
تعادل: تعادل از اصول اساسی هنر است.
هنر در برقراری ارتباط با مخاطب نوعی تعادل راجستجو میکند.
تعادل در هنر بوسیله تقسیمبندی متوازن اجزاء صورت میگیرد.
تناسب: برای طراحی سر در یک فروشگاه باید به این نکته توجه داشت، در بعضی مکانهاکه وسیع بوده و فضای خالی اطراف یک فروشگاه یا یک مکان عمومی وجود دارد، دستطراح باز است و میتواند تناسبات معمولی را تغییر دهد و به طور مثال سر در یک مکاعمومی یا فروشگاه را خیلی بلندتر و بالاتر از حد معمول بگیرد، چرا که به واسطه بازبودنمحیط، بیننده به محیط اشراف کامل داشته و میتواند به راحتی سر در را دیده و آن راتشخیص دهد.
تداوم در محیط: تکرار و تصاعد و تناسب سه جزء تداوم در هنر، عناصر اساسی به شمار میروند،تناسب که به صورت تکرار یک یا چند در میان واحدهای مختلف شکل مییابد، پیچیدگی وحرکت بیشتری در خود دارد.
اثربخشی تکرار و تناوب به مناسب بودن موضوع و مهارتبه کارگیری آنها بستگی دارد.
چنانچه تکرار عنصری به تدریج تغییر کند وزن اثر دچاررشد و تصاعد میشود، تصاعد میتواند به سمت بالا، پایین و یا مایل جهت داشته باشد.تصاعد را در تغییر اندازه کوچک و بزرگ در تغییر شکل از چهارگوشی دایره و غیره و درتغییر رنگ از کمرنگ به پررنگ میتوان مشاهده کرد...