دانلود تحقیق محمد مصدق

Word 172 KB 16608 29
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مصدق در عرصه‌ علم‌ و قلم
    مصدق‌ در 29 اردیبهشت‌ 1261 ه .ش‌.

    در تهران‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود.

    پدرش‌ میرزا هدایت‌ آشتیانی‌ وزیر دفتر در دوران‌ ناصری‌ و از رجال‌ تجددخواه‌ و هوادار امیرکبیر به‌ شمار می‌رفت‌.

    اودر سال‌ 1271 ه.ش‌ و در زمانی‌ که‌ مصدق‌ دوازده‌ ساله‌ بود، بدرود حیات‌ گفت‌

    مادر مصدق‌، ملک‌ تاج‌ خانم‌ نجم‌ السلطنه‌(درگذشته‌ 1311 ه.ش‌.) از نوادگان‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار بود که‌ در سال‌ 1307، بیمارستان‌ “نجمیه‌” را در تهران‌ (در خیابان‌ جمهوری‌ فعلی‌) بنیان‌نهاد.

    این‌ بیمارستان‌ که‌ بعد از بیمارستان‌ “سینا” دومین‌ ساختمان‌ طراحی‌ شده‌ برای‌ بیمارستان‌ محسوب‌ می‌شود در حال‌ حاضر در اختیار دانشگاه‌ بقیه‌الله‌ وابسته‌ به‌ سپاه‌ است‌ که‌ در سال‌گذشته‌ - سال‌ 82 - در ردیف‌ آثار ملی‌ قرار گرفت‌ - روزنامه‌ی‌ شرق‌ 12/7/1382
    ق‌ بعد از درگذشت‌ پدرش‌، از طرف‌ ناصرالدین‌شاه‌ لقب‌ “مصدق‌ السلطنه‌” را دریافت‌ کرد، زیرا به‌ گفته‌ی‌ مصدق‌ در آن‌ دوره‌، اعطای‌ لقب‌ و ارجاع‌ خدمت‌ تابع‌ سن‌ و سال‌ افراد نبود وبسیاری‌ از مشاغل‌ را شاه‌ در طول‌ زندگی‌ و یا بعد از مرگ‌ رجال‌ کشور، برای‌ قدردانی‌ به‌ فرزندان‌ آنها محول‌ می‌کرد

    مصدق‌ بعد از گذراندن‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ در تهران‌، اندک‌ زمانی‌ بعد از ترور ناصرالدین‌ شاه‌ (اردیبهشت‌ 1275) به‌ پست‌ عالیرتبه‌ی‌ مالیه‌ و بازرس‌ امور مالی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ اصطلاحا مستوفی‌ نامیده‌ می‌شد، رسید.

    او در هنگام‌ انتصاب‌ به‌ سمت‌ مستوفی‌گری‌ خراسان‌، شانزده‌ هفده‌ سال‌ بیشتر نداشت‌; اما به‌ روایت‌ خودش‌ به‌ رغم‌ احساس‌ رضایت‌ در سال‌های‌ نخستین ‌این‌ مسؤولیت‌، پنداشت‌ که‌ معلومات‌ دیگری‌ نیز هست‌ که‌ در مکتب‌خانه‌های‌ متداول‌ نیاموخته‌ و در نتیجه‌ تصمیم‌ گرفت‌ تا در یادگیری‌ آنها بکوشد; و در ظاهر به‌ حکم‌ “عدو شود سبب‌ خیراگر خدا خواهد” با وقوع‌ حادثه‌ای‌ به‌ این‌ مهم‌ دست‌ یافت‌.

    حادثه‌ از این‌ قرار بود که‌ به‌ دنبال‌ شکایت‌ یک‌ ارباب‌ رجوع‌ که‌ به‌ قول‌ مصدق‌ “حقوقی‌ در حقش‌ برقرار شده‌ و از تأدیه‌ی‌ رسوم‌ معمول‌ خودداری‌ می‌کرد...” بهانه‌ای‌ به‌ دست‌ امین‌السلطان‌ اتابک‌ اعظم‌ صدراعظم‌ دوران‌ ناصری‌ و مظفری‌ داد تا ناراحتی‌ درونی‌ خود را نسبت‌ به‌ مصدق‌ که‌ می‌اندیشید با مخالفان‌ صدراعظم‌ ارتباط دارد، علنی‌ ساخته‌ و تصمیم‌ به‌ برکناری‌ او بگیرد، کاری‌ که‌ در عمل‌ اتفاق‌ نیفتاد
    ما به‌ هرحال‌، بعد از این‌ جریان‌، مصدق‌ در خانه‌ عزلت‌ گزید و سپس‌ برای‌ فرار از رنج‌ بیکاری‌ روانه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ تازه‌تأسیس‌ شده‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ آن‌ دوره‌ گردید.

    ولی‌ به‌ علت‌ ممنوعیت‌تحصیل‌ مستخدمین‌ دولت‌، او در خانه‌ به‌ مطالعه‌ی‌ خصوصی‌ پرداخت‌ و به‌ گفته‌ی‌ خودش‌ از اساتیدی‌ مانند شادروان‌ شیخ‌ محمدعلی‌ کاشانی‌، میرزا عبدالرزاق‌ خان‌ یغابری‌، میرزاغلامحسین‌خان‌ رهنما و میرزا جوادخان‌ قریب‌ (دیپلم‌ مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ و ناظم‌ مدرسه‌ی‌ آلمانی‌) بهره‌ برد.

    استادانی‌ که‌ مصدق‌ ایام‌ مصاحبت‌ با آنان‌ را همواره‌ به‌ خاطر داشت‌ و خود را مرهون‌ الطاف‌ آنها می‌دانست‌
    مصدق‌ در 29 اردیبهشت‌ 1261 هـ .ش‌.

    اودر سال‌ 1271 هـ.ش‌ و در زمانی‌ که‌ مصدق‌ دوازده‌ ساله‌ بود، بدرود حیات‌ گفت‌ مادر مصدق‌، ملک‌ تاج‌ خانم‌ نجم‌ السلطنه‌(درگذشته‌ 1311 هـ.ش‌.) از نوادگان‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار بود که‌ در سال‌ 1307، بیمارستان‌ “نجمیه‌” را در تهران‌ (در خیابان‌ جمهوری‌ فعلی‌) بنیان‌نهاد.

    این‌ بیمارستان‌ که‌ بعد از بیمارستان‌ “سینا” دومین‌ ساختمان‌ طراحی‌ شده‌ برای‌ بیمارستان‌ محسوب‌ می‌شود در حال‌ حاضر در اختیار دانشگاه‌ بقیه‌الله‌ وابسته‌ به‌ سپاه‌ است‌ که‌ در سال‌گذشته‌ - سال‌ 82 - در ردیف‌ آثار ملی‌ قرار گرفت‌ - روزنامه‌ی‌ شرق‌ 12/7/1382 ق‌ بعد از درگذشت‌ پدرش‌، از طرف‌ ناصرالدین‌شاه‌ لقب‌ “مصدق‌ السلطنه‌” را دریافت‌ کرد، زیرا به‌ گفته‌ی‌ مصدق‌ در آن‌ دوره‌، اعطای‌ لقب‌ و ارجاع‌ خدمت‌ تابع‌ سن‌ و سال‌ افراد نبود وبسیاری‌ از مشاغل‌ را شاه‌ در طول‌ زندگی‌ و یا بعد از مرگ‌ رجال‌ کشور، برای‌ قدردانی‌ به‌ فرزندان‌ آنها محول‌ می‌کرد مصدق‌ بعد از گذراندن‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ در تهران‌، اندک‌ زمانی‌ بعد از ترور ناصرالدین‌ شاه‌ (اردیبهشت‌ 1275) به‌ پست‌ عالیرتبه‌ی‌ مالیه‌ و بازرس‌ امور مالی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ اصطلاحا مستوفی‌ نامیده‌ می‌شد، رسید.

    حادثه‌ از این‌ قرار بود که‌ به‌ دنبال‌ شکایت‌ یک‌ ارباب‌ رجوع‌ که‌ به‌ قول‌ مصدق‌ “حقوقی‌ در حقش‌ برقرار شده‌ و از تأدیه‌ی‌ رسوم‌ معمول‌ خودداری‌ می‌کرد...” بهانه‌ای‌ به‌ دست‌ امین‌السلطان‌ اتابک‌ اعظم‌ صدراعظم‌ دوران‌ ناصری‌ و مظفری‌ داد تا ناراحتی‌ درونی‌ خود را نسبت‌ به‌ مصدق‌ که‌ می‌اندیشید با مخالفان‌ صدراعظم‌ ارتباط دارد، علنی‌ ساخته‌ و تصمیم‌ به‌ برکناری‌ او بگیرد، کاری‌ که‌ در عمل‌ اتفاق‌ نیفتاد ما به‌ هرحال‌، بعد از این‌ جریان‌، مصدق‌ در خانه‌ عزلت‌ گزید و سپس‌ برای‌ فرار از رنج‌ بیکاری‌ روانه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ تازه‌تأسیس‌ شده‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ آن‌ دوره‌ گردید.

    استادانی‌ که‌ مصدق‌ ایام‌ مصاحبت‌ با آنان‌ را همواره‌ به‌ خاطر داشت‌ و خود را مرهون‌ الطاف‌ آنها می‌دانست‌ مصدق‌ ضمن‌ تأکید بر اینکه‌ چیزی‌ به‌ اندازه‌ی‌ افزایش‌ معلومات‌ در آن‌ زمان‌ برایش‌ اهمیت‌ نداشته‌، برای‌ رها کردن‌ خدمات‌ دولتی‌ و پرداختن‌ به‌ تحصیل‌، دو دلیل‌ ذکر می‌کند: یکی‌ این‌ بودکه‌ از مسؤولیت‌ کاری‌ که‌ داشتم‌ خود را خلاص‌ کنم‌ تا بهتر بتوانم‌ تحصیل‌ کنم‌ و دیگر اینکه‌ چون‌ تبلیغات‌ بر علیه‌ مستوفیان‌ روز به‌ روز شدت‌ پیدا می‌کرد.

    من‌ خود را از جرگه‌ی‌ آنان‌ خارج‌نمایم‌ و علت‌ شدت‌ تبلیغات‌ این‌ بود که‌ بعد از مشروطه‌ این‌ فکر در جامعه‌ قوت‌ گرفت‌ که‌ تجدید رژیم‌ مستلزم‌ تشکیلات‌ جدید است‌; کارمندان‌ قدیم‌ باید از کار خارج‌ شوند و جای‌ خود را به‌اشخاص‌ جدید بسپارند مصدق‌ در 19 سالگی‌ با خانم‌ ضیاءالسلطنه‌ ازدواج‌ کرد که‌ حاصل‌ آن‌ پنج‌ فرزند بود: خانم‌ ضیاء اشرف‌ (درگذشته‌ به‌ سال‌ 1372); منصوره‌ (درگذشته‌ به‌ سال‌ 1358); مهندس‌ احمد مصدق‌(1364ـ1282); دکتر غلامحسین‌ مصدق‌ (1369ـ1285) و خدیجه‌ کوچکترین‌ فرزند مصدق‌ که‌ از 13 سالگی‌ هنگامی‌ که‌ مأموران‌ استبداد رضاشاهی‌ در تیرماه‌ 1319، مصدق‌ را بعد ستگیری‌، طناب‌ پیچ‌ کرده‌ بودند، دچار شوک‌ و ناراحتی‌ روانی‌ گردید و بخش‌ اعظم‌ عمر خود را در بیمارستانی‌ در “نوشاتل‌” سوئیس‌ گذراند و سرانجام‌ درتاریخ‌ 82/2/29 در همانجا درگذشت‌.

    - در کنار پدرم‌ مصدق‌، ص‌ 51ـ52 و روزنامه‌ی‌ یاس‌ نو 22/03/1382 تحصیلات‌ رفتن‌ به‌ خارج‌ از کشور برای‌ افرادی‌ همانند مصدق‌ در آن‌ دوره‌ نیازمند اجازه‌ محمدعلی‌ شاه‌ بود که‌ مصدق‌ توانست‌ بعد از عبور از موانع‌ از جمله‌ مخالفت‌ سعدالدوله‌ (وزیر خارجه‌ وقت‌) این‌اجازه‌ را کسب‌ کند.

    او بعد از دریافت‌ اجازه‌ مرخصی‌ از شاه‌ ـ به‌ رسم‌ زمانه‌ ـ با او ملاقات‌ کرد.

    در این‌ ملاقات‌ شاه‌ قاجار به‌ او گفت‌: ما تصور می‌کردیم‌ که‌ شما یک‌ فیلسوف‌ هستید، اکنون ‌اقرار می‌کنید که‌ هیچ‌ نمی‌دانید ومی‌خواهید بروید در اروپا تحصیل‌ کنید.

    می‌دانم‌ که‌ این‌ یک‌ بهانه‌ است‌ برای‌ فرار از ایران‌، که‌ شما با وضعیت‌ امروز خوشحال‌ و خوشدل‌ نیستید.

    بروید من ‌دیگر چیزی‌ نمی‌گویم‌ و شما را به‌ خدا می‌سپارم‌.

    مصدق‌ در مسیر مسافرت‌ خود به‌ اروپا در تفلیس‌ نیز دچار مشکلاتی‌ شد و چون‌ مجاهدین‌ قفقاز، فرمانفرما(دائی‌ مصدق‌) را در زمره‌ مستبدین‌ و در حال‌ مبارزه‌ با آزادیخواهان‌ می‌دانستند، باتهدید مسلحانه‌ قصد باج‌خواهی‌ مالی‌ از مصدق‌ را داشتند که‌ او ناچار شد با دادن‌ 50 منات‌ (هر منات‌ معادل‌ شش‌ ریال‌) از 320 هزار منات‌ درخواستی‌، از دست‌ مامورین‌ کنسولگری‌ نجات‌یافته‌ و در سال‌ 1288 هـ.ش‌(1909م‌) در اولین‌ مسافرت‌ خود به‌ اروپا، جهت‌ ادامه‌ی‌ تحصیلات‌ وارد پاریس‌ شود و بعد از مشورت‌ با دکتر محمودخان‌ معتمد فرزند میرزا عبدالکریم‌ معتمدالحکما ـ که‌ مقیم‌ پاریس‌ بود ـ روانه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ پاریس‌ گردد.

    او با توجه‌ به‌ سابقه‌ی‌ خدمت‌ در وزارت‌ مالیه‌، آن‌ بخش‌ از برنامه‌ی‌ پنج‌گانه‌ی‌ مدرسه‌ را که‌ مربوط به‌ امور مالی‌ بود انتخاب‌ کرد، و با صلاحدید مدیر مدرسه‌ تا شروع‌ سال‌ تحصیلی‌ جدید به‌ صورت‌ مستمع‌ آزاد در کلاس‌ها شرکت‌ می‌کرد و با وجود آمادگی‌ برای‌ حضور در امتحانات‌ به‌ دلیل‌ اینکه ‌نامش‌ در بین‌ محصلین‌ رسمی‌ نبود، از او برای‌ شرکت‌ در امتحان‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ نیامد، گرچه‌ نوشتن‌ نامه‌ای‌ از مستوفی‌الممالک‌ وزیر مالیه‌ باعث‌ شد که‌ اجازه‌ی‌ شرکت‌ در امتحان‌ را بدست‌ آورد.

    او در مدتی‌ که‌ مستمع‌ آزاد بود موفق‌ شد در شش‌ عنوان‌ درسی‌، نمره‌ قبولی‌ گرفته‌ و از جمله‌ او در امتحان‌ مالیه‌ عمومی‌ توانست‌ نمره‌ 16 را از 20 بگیرد، ولی‌ در یک‌ درس‌ به‌ عللی‌از نمره‌ی‌ قبولی‌ 12، 11 گرفت‌ و تجدید شد.سال‌ بعد نیز بدلیل‌ اینکه‌ نتوانست‌ به‌ تنها سوال‌ استادش‌ “شارل‌ دوپوئی‌” پاسخ‌ صحیح‌ دهد، نمره‌ 8 گرفت‌.(حقوق‌ بین‌ الملل‌ عمومی‌) مصدق‌ در سال‌ دوم‌ تحصیل‌ با وجود ضعف‌ و کسالت‌ مزاج‌ و نیز دستور پزشک‌ مبنی‌ بر استراحت‌ کامل‌، اما به‌ دلیل‌ به‌ قول‌ خودش‌ “فرط عشقی‌” که‌ داشت‌ با نادیده‌ گرفتن‌ دستور پزشکش‌”پروفسور هایم‌” مبنی‌ بر استراحت‌ یک‌ساله‌ و ترک‌ مطلق‌ کار، همه‌ روزه‌ به‌ مدرسه‌ می‌رفت‌، ولی‌ بعد از پنج‌ ماه‌ رویارویی‌ با بیماری‌، سرانجام‌ نتوانست‌ در مقابل‌ فشار مضاعف‌ جسمی ‌مقاومت‌ نموده‌ و ناچار بعد از عیادت‌ دکتر خلیل‌ خان‌ ثقفی‌ اعلم‌الدوله‌ (دوست‌ و همسایه‌اش‌ در تهران‌) که‌ عده‌ای‌ از جوانان‌ بختیاری‌ را به‌ سوئیس‌ آورده‌ و به‌ پاریس‌ آمده‌ بود به‌ همراه‌ وی‌ به ‌وطن‌ بازگشت‌ و بعد از اقامتی‌ کوتاه‌ در بوشهر به‌ تهران‌ رفت‌.

    مصدق‌ بعد از پنج‌ ماه‌ مداوا و استراحت‌ در ایران‌ و این‌ بار به‌ اتفاق‌ خانواده‌ از جمله‌ مادرش‌ ـ که‌ بعد از چهارماه‌ به‌ تهران‌ بازگشت‌ـ در سال‌ 1290 هـ.ش‌(1911 م‌) روانه‌ی‌ سوئیس‌ شد و چون‌ از مدارس‌ ایران‌ مدرکی‌ نداشت‌، با ارایه‌ی‌ تصدیق‌نامه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ پاریس‌ ـ که‌ قبلا امتحانات‌ سال‌ اول‌ آن‌ را با موفقیت‌گذرانده‌ بود ـ به‌ نام‌ یک‌ محصل‌ رسمی‌ در دانشکده‌ی‌ حقوق‌ شهر نوشاتل‌ ـ شهری‌ که‌ هیچ‌ جایی‌ برای‌ تفریح‌ و وسیله‌ای‌ برای‌ تفنن‌ نداشت‌ ـ ثبت‌نام‌ کرد و بعد از به‌ پایان‌ رساندن‌ امتحانات‌عقب‌مانده‌ی‌ خود در سال‌ دوم‌ مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ پاریس‌ و صرف‌نظر کردن‌ از ادامه‌ی‌ تحصیل‌ در فرانسه‌، در مرداد 1290، داوطلب‌ امتحان‌ دو ساله‌ی‌ سیاسی‌ شد که‌ در نهایت‌ توانست‌ به‌قول‌ خودش‌ بعضا با چاشنی‌ شانس‌، از جمله‌ امتحان‌ ترجمه‌ی‌ کتاب‌ “چهار امپراطور ژوستی‌ نین‌”، از عهده‌ی‌ امتحانات‌ برآید او پس‌ از خاتمه‌ی‌ امتحانات‌ و گرفتن‌ مدرک‌ لیسانس‌ دست‌اندرکار مقدمات‌ تهیه‌ی‌ رساله‌ی‌ دکترای‌ خود شد و با تصویب‌ دانشکده‌ی‌ حقوق‌، پایان‌نامه‌ی‌ خود را به‌ نام‌ “وصیت‌ در حقوق‌اسلامی‌” نوشت‌.

    وی‌ کار تألیف‌ و تدوین‌ رساله‌ی‌ خود را در تهران‌ با کمک‌ علی‌اصغر ماجدی‌ انجام‌ داد و مقدمه‌ی‌ آن‌ را با یاری‌ شیخ‌ محمدعلی‌ کاشانی‌ نوشت‌ و بعد از سه‌ ماه‌ توقف‌ درتهران‌، برای‌ ترجمه‌ی‌ آن‌ به‌ سوئیس‌ رفت‌.

    در دوران‌ ترجمه‌ی‌ پایان‌نامه‌، به‌ مدت‌ 9 ماه‌ با کمک‌ یکی‌ از دانشجویان‌ هم‌دوره‌ی‌ خود، در دفتر وکالت‌ یکی‌ از وکلا به‌ نام‌ ژان‌ روله‌ کارآموزی‌نمود و در عالی‌ترین‌ دادگاه‌ نوشاتل در محاکمه‌ای‌ شرکت‌ کرد و تصدیق‌نامه‌ی‌ وکالت‌ خود را به‌ شرط پذیرش‌ تابعیت‌ سوئیس‌ ـ که‌ نیازمند ترک‌ تابعیت‌ قبلی‌ نبود ـ از آن‌ دادگاه‌ گرفت‌.پایان‌نامه‌ی‌ مصدق‌ بعد از طی‌ مراحلی‌ و تصویب‌ شورای‌ دانشکده‌، چند روز قبل‌ از حرکت‌ به‌ ایران‌ در پاریس‌ چاپ‌ و منتشر گردید; مصدق‌ بعد از پایان‌ تحصیلات‌ خود و اخذ مدرک‌ دکترا درژوئیه‌ 1914 ـ یک‌ روز قبل‌ از اعلان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ در دوم‌ اوت‌ 1914م‌ ـ به‌ اتفاق‌ همسر و پسرش‌ غلامحسین‌ وارد تهران‌ شد و در حالیکه‌ قصد داشت‌ تا آخر عمر در سوئیس‌ زندگی‌ کند، جنگ‌ بین‌الملل‌ اول‌ باعث‌ شد که‌ نتواند به‌ سوئیس‌ برگردد.

    اقامت‌ او در سوئیس‌ که‌ از نوامبر 1910 آغاز شده‌ بود تا اواخر ژوئیه‌ 1914 ادامه‌ یافت‌ تألیفات‌ الف‌ ـ کتاب‌ها الف: “مسؤولیت‌ دولت‌ برای‌ اعمال‌ خلاف‌ قانونی‌ که‌ از مستخدمین‌ دولتی‌ در موقع‌ انجام‌ وظایف‌شان‌ صادر می‌شود و قاعده‌ی‌ عدم‌ تسلیم‌ مقصرین‌ سیاسی‌”: مصدق‌ این‌ رساله‌ را به‌ زبان‌فرانسه‌ در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ پاریس‌ و برای‌ گرفتن‌ تصدیق‌ نامه‌ نوشت‌ ب: “وصیت‌ در حقوق‌ اسلامی‌ (شیعه‌)”: رساله‌ی‌ دکترای‌ مصدق‌ به‌ زبان‌ فرانسه‌ (1914 م‌).

    قسمت‌هایی‌ از این‌ رساله‌ توسط احمد متین‌دفتری‌، علی‌ معتمدی‌ و نصرالله‌ انتظام‌ ترجمه‌ ودر سال‌ 1302 هـ.ش‌ در تهران‌ در 106 صفحه‌ به‌ چاپ‌ رسید.

    در سال‌ 1377 نیز علی‌محمد طباطبایی‌ قمی‌ ـ که‌ خود دکترای‌ حقوق‌ و از مبارزان‌ و زندانیان‌ قدیمی‌ست‌ ـ کل‌ پایان‌نامه‌ راکه‌ به‌ گفته‌ی‌ خودش‌ “45 سال‌ پیش‌ آن‌ را ترجمه‌ کرده‌ و در صندوق‌ انتظار جهت‌ یافتن‌ زمان‌ مناسب‌ برای‌ چاپ‌ و نشر آن‌ مانده‌ بود و چندماه‌ هم‌ در وزارت‌ ارشاد برای‌ تحصیل‌ مجوز چاپ‌،بدون‌ پاسخ‌، گرد و خاک‌ بی‌دلیل‌ می‌خورد” از طریق‌ انتشارات‌ زریاب‌، در 216 صفحه‌ منتشر کرد ج: “کاپیتولاسیون‌ و ایران‌”; این‌ کتاب‌ به‌ دنبال‌ انتشار خبر الغای‌ کاپیتولاسیون‌ در اول‌ اکتبر 1914 در ترکیه‌ی‌ عثمانی‌ و در جهت‌ آگاهی‌ مردم‌ ایران‌ از نتایج‌ منفی‌ وجود چنین‌ قانونی‌ و نیزبرای‌ تشویق‌ دولت‌ ایران‌ به‌ الغای‌ کاپیتولاسیون‌ نگارش‌ یافت‌.

    این‌ کتاب‌ مصدق‌ که‌ با مطالعه‌ و بررسی‌ مفاد قراردادهای‌ بین‌المللی‌ منعقده‌ بین‌ دولت‌ ترکیه‌ و اروپا نوشته‌ شد، در آبان‌ 1293در پنج‌هزار نسخه‌ به‌ چاپ‌ رسید در حالی‌که‌ مصدق‌، خود، برای‌ اولین‌بار مسئله‌ی‌ کاپیتولاسیون‌ را طرح‌ و مورد نقد و اعتراض‌ قرار داد، حسنعلی‌ منصور نخست‌وزیر ایران‌ در اوایل‌ دهه‌ی‌ 40 در 19 آبان‌ سال‌ 1343،مصدق‌ را به‌ امضای‌ قرارداد مصونیت‌ سیاسی‌ نظامیان‌ دولت‌ آمریکا در ایران‌، متهم‌ کرد که‌ با واکنش‌ مصدق‌ مواجه‌ شد و ایشان‌ در 22 آبان‌ با نوشتن‌ نامه‌ای به‌ منصور ضمن‌ اظهار تعجب ‌نسبت‌ به‌ بیانات‌ او، اعلام‌ کرد که‌ او اولین‌ کسی‌ بوده‌ که‌ در ایران‌ به‌ مصونیت‌ سیاسی‌ اتباع‌ “دول‌ بیگانه‌” اعتراض‌ کرده‌ و در این‌ مورد رساله‌ی‌ “کاپیتولاسیون‌ و ایران‌” را نوشته‌ و خواهان‌الغای‌ این‌ رژیم‌ مخالف‌ آزادی‌ و استقلال‌ مملکت‌ شده‌ است‌ د: “شرکت‌ سهامی‌ در اروپا”: این‌ کتاب‌ بعد از اظهارات‌ اردشیر جی‌، نماینده‌ی‌ زرتشتیان‌ هند در ایران‌، مبنی‌ بر این‌که‌ تاکنون‌ در ایران‌ کتابی‌ درباره‌ی‌ شرکت‌های‌ تجاری‌ منتشر نشده‌ و دراین‌ خصوص‌ کمبودی‌ وجود دارد، با مطالعه‌ی‌ قوانین‌ مختلف‌ کشورهای‌ اروپایی‌، در آبان‌ 1293 در 103 صفحه‌ انتشار یافت‌ ه: “دستور در محاکم‌ حقوقی‌”: این‌ کتاب‌ نتیجه‌ی‌ مطالعات‌ گسترده‌ی‌ حقوقی‌ مصدق‌ بود که‌ برای‌ افزایش‌ کیفیت‌ تدریس‌ خود در بیش‌ از یک‌ هزار صفحه‌ تألیف‌ کرده‌ بود.

    کاری‌ که‌ موجب ‌تعجب‌ مدیر مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ تهران‌، دکتر ولی‌الله‌خان‌ نصر گردید.

    توضیح‌ این‌که‌ مصدق‌ بعد از خاتمه‌ی‌ تحصیلات‌ در غرب‌، قصد داشت‌ مطالعات‌ خود را استمرار بخشیده‌ و آموخته‌های ‌پیشین‌ خود را در مورد ابواب‌ حقوقی‌، در ایران‌ تکمیل‌ نماید ولی‌ در ایران‌ با پیشنهاد دکتر نصر برای‌ تدریس‌ در مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ پاسخ‌ مثبت‌ داد و دو ساعت‌ در هفته‌ در آن‌ مدرسه‌ تدریس ‌می‌کرد.

    کتاب‌ دستور در محاکم‌ حقوقی‌ به‌ درخواست‌ دکتر نصر و احترام‌ به‌ او و دانشجویان‌ آن‌ مدرسه‌ در امرداد 1294 در 497 صفحه‌ چاپ‌ و منتشر شد، و چون‌ این‌ کتاب‌ قرار بود به‌ خارج‌ ازکشور ارسال‌ گردد، مصدق‌ به‌ رغم‌ این‌که‌ “به‌ استعمال‌ لسان‌ و خط اجنبی‌ معتقد نبود”، برای‌ سهولت‌ در امر سانسور که‌ در زمان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ متداول‌ بود، اسم‌ کتاب‌ را به‌ خط و زبان‌فرانسوی‌ بر پشت‌ جلد نوشت‌ و: “مختصری‌ از حقوق‌ پارلمانی‌ در ایران‌ و اروپا برای‌ آقای‌ محترم‌ نمایندگان‌ دوره‌ پنجم‌ تقنینیه‌”: کتاب‌ مذکور در 72 صفحه‌ در سال‌ 1302 انتشار یافت‌ ز: “اصول‌ قواعد و قوانین‌ مالیه‌ در ممالک‌ خارجه‌ و ایران‌ قبل‌ از مشروطیت‌ و دوره‌ی‌ مشروطه‌”: این‌ کتاب‌ ابتدا در سال‌ 1304 منتشر شد و در سال‌ 1377 نیز با پیش‌گفتاری‌ از عزت‌الله‌سحابی‌ و مقدمه‌ای‌ از علی‌اکبر شبیری‌نژاد به‌ وسیله‌ی‌ نشر “فرزان‌” تجدید چاپ‌ شد.

    مصدق‌، انگیزه‌ی‌ خود را از نوشتن‌ این‌ کتاب‌، ارایه‌ی‌ اطلاعات‌ و تجربیات‌ خود در امور مالی‌ به‌ عموم‌مردم‌ معرفی‌ می‌کند مصدق‌ کتاب‌های‌ پنج‌گانه‌ اخیر را مجانی‌ چاپ‌ نمود و بر صفحه‌ی‌ عنوان‌ آنها نوشت‌: “مجانی‌ و حق‌ طبع‌ و ترجمه‌ آزاد است‌”.

    ب‌ ـ مقالات‌ الف: “اسقاط دعاوی‌ یا قاعده‌ی‌ مرور زمان‌”: مصدق‌ این‌ مقاله‌ را در اولین‌ شماره‌ی‌ مجله‌ی‌ علمی‌ در سال‌ 1293 نوشت‌.

    او ابتدا قصد داشت‌ درباره‌ی‌ سازمان‌ ثبت‌ املاک‌ سوئیس‌ ـ که‌ روی‌ آن‌مطالعاتی‌ داشت‌ ـ مطلبی‌ بنویسد، ولی‌ چون‌ تأسیس‌ چنین‌ سازمانی‌ در ایران‌ آن‌ زمان‌ عملی‌ نبود، از نوشتن‌ این‌ موضوع‌ خودداری‌ کرد و با توجه‌ به‌ شرایط ایران‌ مقاله‌ی‌ “قاعده‌ی‌ مرورزمان‌” را نوشت‌ که‌ باعث‌ ایجاد ارتباط بین‌ او و برخی‌ علمای‌ دینی‌ شد; اما ایراداتی‌ که‌ از طرف‌ آنها بر مقاله‌ وارد گردید و حتا آن‌ را خلاف‌ شرع‌ معرفی‌ کردند، موجبات‌ یأس‌ و نومیدی‌ مصدق‌را فراهم‌ نمود ب: البته‌ مجله‌ی‌ “علمی‌” نیز که‌ به‌ پیشنهاد حاج‌ میرزایحیی‌ دولت‌آبادی‌و با مشارکت‌ فیروز نصرت‌الدوله‌، غفاری‌ ذکاءالدوله، محمدعلی‌ نظام‌ مافی‌ سالارمعظم، موسی‌ شیبانی‌ذکاءالسلطنه‌ و مصدق‌ تأسیس‌ و انتشار یافت‌، بعد از ده‌ یا پانزده‌ شماره‌ به‌ گفته‌ی‌ مصدق‌ به‌ دلیل‌ تزلزل‌ اجتماع‌ از بین‌ رفت‌ ج: “تصویب‌ بودجه‌ در پارلمان‌های‌ مختلف‌”: در این‌ مقاله‌، مصدق‌ به‌ شرح‌ تاریخچه‌ و روند تصویب‌ بودجه‌ در کشورهایی‌ نظیر آمریکا، انگلیس‌، فرانسه‌ و آلمان‌ و نیز بررسی‌ اصول‌ مالی‌قانون‌ اساسی‌ مشروطیت‌ ایران‌ پرداخته‌ است‌.

    مقاله‌ی‌ مزبور در مجله‌ی‌ “آینده‌” دوره‌ی‌ اول‌، در سال‌ 1304 بدون‌ نام‌ و با ذکر امضاء محفوظ به‌ چاپ‌ رسید.

    مجله‌ی‌ “آینده‌” که‌ مصدق ‌برخی‌ مقالات‌ خود را بعضا با امضاء محفوظ در آن‌ می‌نوشت‌، توسط دکتر محمود افشار دوست‌ دوران‌ تحصیل‌ و یار وفادار او اداره‌ می‌شد و افشار در پایان‌ سال‌، نام‌ مقالات‌ مذکور را ذیل‌نام‌ مصدق‌ می‌نوشت‌.

    د: “انتخابات‌ در اروپا و ایران‌”: مصدق‌ در این‌ مقاله‌ به‌ شرح‌ قوانین‌ انتخابات‌ در کشورهای‌ مختلف‌ از جمله‌: فرانسه‌، انگلیس‌، آلمان‌، ایتالیا، کانادا و...

    پرداخته‌ و بحثی‌ را نیز در موردنظام‌نامه‌ی‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ایران‌ مطرح‌ نموده‌ است‌ ه: “تابعیت‌ در ایران‌”: مصدق‌ در این‌ مقاله‌ به‌ بحث‌ و بررسی‌ قوانین‌ مربوط به‌ تابعیت‌ اتباع‌ خارجی‌ در ایران‌ که‌ اصل‌ آن‌ به‌ تأیید ناصرالدین‌شاه‌ رسیده‌ و در دوره‌ی‌ پهلوی‌ اول‌ هم‌ اجرامی‌شده‌، پرداخته‌ است‌ و: “اصول‌ مهمه‌ی‌ حقوق‌ مدنی‌ و حقوق‌ تجاری‌ ایران‌”: این‌ مقاله‌ درباره‌ی‌ سیر قوانینی‌ مانند حقوق‌ مدنی‌، عقود، حقوق‌ خانواده‌، حقوق‌ توارث‌، املاک‌ و تجارت‌ در ایران‌ از هنگام‌ وروداسلام‌ تا آغاز مشروطیت‌ و نیز دوره‌ی‌ بعد از مشروطیت‌ است‌.

    مقالات‌ ردیف‌های‌ 3، 4 و 5 در مجله‌ی‌ “آینده‌”، دوره‌ی‌ دوم‌، سال‌ 1305 به‌ چاپ‌ رسید ز: “طرح‌ پیشنهادی‌ برای‌ اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌”: این‌ مطلب‌ کوتاه‌ در دورانی‌ که‌ مصدق‌ در مجلس‌ چهاردهم‌ نماینده‌ بود، در روزنامه‌ی اطلاعات‌ 1323/2/23 چاپ‌ شد ح: “مسئله‌ی‌ انتخابات‌”: این‌ مطلب‌ که‌ در یک‌ مقدمه‌ و در شش‌ فصل‌ تنظیم‌ شده‌ به‌ بیان‌ و بررسی‌ قوانین‌ انتخاباتی‌ در ایران‌ پرداخته‌ است‌، در دوره‌ی‌ نمایندگی‌ مصدق‌ در مجلس‌ چهاردهم‌ و به‌ درخواست‌ مجله‌ی‌ “آینده‌”، دوره‌ی‌ سوم‌ در مهرماه‌ 1323 چاپ‌ شده‌ است‌ ج‌ ـ خاطرات‌، نطق‌ها و نامه‌ها الف: “خاطرات‌ و تألمات‌ مصدق‌”: با یادداشت‌ غلامحسین‌ مصدق‌ و توضیح‌ ایرج‌ افشار; تهران‌، انتشارات‌ علمی‌، چاپ‌ اول‌ 1364، چاپ‌ هشتم‌ 1375.

    این‌ کتاب‌ توسط دکتر محمدعلی ‌همایون‌کاتوزیان‌ استاد و محقق‌ ایرانی‌ مقیم‌ انگلیس‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ نیز ترجمه‌ شده‌ است‌ ب: “دکتر مصدق‌ و نطق‌های‌ تاریخی‌ او در دوره‌ی‌ پنجم‌ و ششم‌ تقنینیه‌”; گردآورنده‌ حسین‌ مکی‌، تهران‌، انتشارات‌ جاویدان‌، چاپ‌ سوم‌ 1363.

    این‌ کتاب‌ قبلا در سال‌های‌ 1324 و1358 نیز چاپ‌ شده‌ بود ج: “سیاست‌ موازنه‌ی‌ منفی‌ در مجلس‌ چهاردهم‌”: شامل‌ نطق‌های‌ مصدق‌ در مجلس‌ چهاردهم‌، دو جلد در یک‌ جلد، گردآورنده‌ حسین‌ کی‌استوان‌، مدیر روزنامه‌ی‌ “مظفر”، تهران‌انتشارات‌ اسلامی‌، 1327، 1329، 1356 د: “نطق‌ها و مکتوبات دکتر مصدق‌ در ادوار 5و 6و 14و16 مجلس‌ و در دوران‌ نخست‌ وزیری‌ ـ دفتر 1 تا 10” انتشارات‌ مصدق‌ 9ـ1348 (در حال‌ حاضر نایاب‌ و نیازمند تجدید چاپ است‌ ه: “مدافعات‌ مصدق‌ و رولن‌ در دیوان‌ بین‌المللی‌ لاهه‌”، تهران‌، انتشارات‌ زبرجد، بی‌تا و: “نامه‌های‌ دکتر مصدق‌”، دو جلد، گردآورنده‌: محمد ترکمان‌، تهران‌، نشر “هزاران‌”، 1374 و 1377.

    ترکمان‌ در جلد اول‌ از این‌ کتاب‌ بس‌ ارزشمند خود تعداد 553 نامه‌ و دست‌خط و درجلد دوم‌ تعداد 693 نامه‌ و دست‌خط از مصدق‌ که‌ خطاب‌ به‌ اشخاص‌ حقیقی‌ و حقوقی‌ داخلی‌ و خارجی‌ است‌ را به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌ ز: “دکتر محمد مصدق‌ در محکمه‌ی‌ نظامی‌”، سرهنگ‌ جلیل‌ بزرگ‌مهر، دو جلد، تهران‌، نشر تاریخ‌ ایران‌، 1363.

    این‌ کتاب‌ که‌ شامل‌ دفاعیات‌ دکتر محمد مصدق‌ در دادگاه‌ بدوی‌ نظامی‌است‌ دوبار در سال‌های‌ 69 و 78 در یک‌ جلد توسط انتشارات‌ “نیلوفر” نیز انتشار یافته‌ است‌ ح: “دکتر محمد مصدق‌ در دادگاه‌ تجدیدنظر نظامی‌”، جلیل‌ بزرگ‌مهر، تهران‌، شرکت‌ سهامی‌ انتشار، 1365 ط: “دکتر محمد مصدق‌ و رسیدگی‌ فرجامی‌ در دیوان‌ کشور”، تهران‌، شرکت‌ سهامی‌ انتشار، 1365 یا 1367 ی: “تقریرات‌ مصدق‌ در زندان‌”، زیر نظر ایرج‌ افشار، تهران‌، سازمان‌ کتاب‌، 1359; این‌ کتاب‌ تحت‌ عنوان‌ “رنج‌های‌ سیاسی‌ دکتر مصدق‌” با توضیحات‌ عبدالله‌ برهان‌ به‌ وسیله‌ی‌نشر در سال‌ 70 نیز چاپ‌ گردید و چاپ‌ سوم‌ آن‌ در سال‌ 1377 منتشر شد منابع‌ افشار، ایرج‌: مصدق‌ و مسایل‌ حقوق‌ و سیاست‌، تهران‌، انتشارات‌ زمینه‌، چاپ‌ اول‌، مهرماه‌ 1358 - ـ بزرگمهر، جلیل‌: رنج‌های‌ سیاسی‌ دکتر محمد مصدق‌، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ برهان‌، تهران‌، نشر ثالث‌، چاپ‌ دوم‌ 1377 ـ ترکمان‌، محمد: نامه‌های‌ دکتر مصدق‌، دو جلد، تهران‌، نشر هزاران‌، چاپ‌ اول‌، جلد اول‌، 1374 و چاپ‌ اول‌، جلد دوم‌ 1377 ـ غلامحسین‌، مصدق‌: در کنار پدرم‌ مصدق‌، خاطرات‌ غلامحسین‌ مصدق‌، ویرایش‌ و تنظیم‌ از سرهنگ‌ غلامرضا نجاتی‌، تهران‌، انتشارات‌ رسا، چاپ‌ سوم‌، 1369 ـ مصدق‌، محمد: خاطرات‌ و تألمات‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، انتشارات‌ علمی‌، چاپ‌ هشتم‌، تابستان‌ 1375 ـ مصدق‌، محمد: وصیت‌ در حقوق‌ اسلامی‌ (شیعه‌)، ترجمه‌ی‌ علی‌محمد طباطبایی‌ قمی‌، تهران‌، انتشارات‌ زریاب‌، چاپ‌ اول‌، 1377 ـ نجاتی‌، غلامرضا: مصدق‌; سال‌های‌ مبارزه‌ و مقاومت‌، جلد 1، تهران‌، انتشارات‌ رسا، چاپ‌ اول‌، 1377 ـ نجاتی‌، غلامرضا: جنبش‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ ایران‌ و کودتای‌ 28 مرداد 1332، تهران‌، شرکت‌ سهامی‌ انتشار، چاپ‌ هفتم‌، 1372 نوشته : خلیل موحد برگرفته از سایت مصدق دات کام http://www.mossadeq.com دکتر محمد مصدق ، فرزند میرزا هدایت الله ( معروف به وزیر دفتر ) در سال ۱۲۶۱ شمسی در تهران به دنیا آمد .

    پس از درگذشت پدرش لقب مصدق السلطنه به دکتر محمد مصدق داده شد .

    مصدق دورههای مقدماتی و متوسطه را در شهرهای تبریز و تهران به پایان رساند .

    پس از بازگشت به تهران به عنوان مستوفی محاسب خراسان برگزیده شد و به این استان رفت .

    پس از مدتی به تهران برگشت و در دوره اول مجلس شورای ملی مشروطیت به نمایندگی انخاب شد ، اما به علت صغر سن ، اعتبارنامهاش پذیرفته نشد .

    در سال ۱۲۸۷ شمسی به فرانسه رفت و در مدرسه علوم سیاسی پاریس به تحصیل مشغول شد و دیپلم عالی دریافت کرد .

    سپس به سوئیس رفت و در دانشکده حقوق دانشگاه نوشاتل به فراگیری حقوق خصوصی پرداخت .

    سرانجام در سال ۱۲۹۰ شمسی با ارائه پایان نامه «وصیت در حقوق اسلام» موفق به دریافت دکترای حقوق خصوصی شد .

    پایان نامه او در سال ۱۹۱۱ میلادی در بلوار سن میش فرانسه چاپ و منتشر شد .

    گفته میشود که وی نخستین فرد ایرانی است که دکترای حقوق دریافت کرده است .

    پس از مراجع به ایران ، در کابینه مشیر الدوله برای وزارت عدلیه انتخاب شد ، اما بنابر دلایلی به عنوان والی فارس منصوب شد .

    پس از تشکیل دادگستری نوین و به وجود آمدن کمیسیونهای تهیه و تدوین قوانین ، مصدق به عنوان عضو رسمی و غیر رسمی کمیسیونهای مختلف به انجام وظیفه پرداخت .

    دکتر مصدق چند بار به نایندگی مجلس ، وزیر مالیه و وزیر خارجه منصوب شد و آخرین سمت او نخست وزیری در اواخر دهه ۲۰ و اوائل دهه ۳۰ شمسی بود .

    نهضت ملی شدن صنعت نفت ، در زمان وی به سرانجام رسید .

    برخی آثار حقوقی دکتر مصدق عبارت است از : دستور در محاکم ، حقوق پارلمانی در ایران و اروپا ، اصول و قوانین مالیه ، مدارک حقوق اسلامی و وصیت در مذهب شیعه به ضمیمه حقوق مدنیه ( ترجمه از فرانسه با همکاری دکتر احمد متین دفتری ، علی معتمدی و نصر الله انتظام ) ، وصیت در حقوق اسلام ( پایان نامه دکتری به زبان فرانسه ) دکتر محمد مصدق ، پس از ۸۵ سال عمر پرتلاش و با عزت و بعد از دوازده سال تبعید در روستای احمد آباد قزوین ، در سال ۱۲۴۵ چشم از جهان فروبست .

    منبع و ماخذ : چهره ها در تاریخچه نظام آ موزش عالی حقوق و عدلیه نوین ، پژوهش و گردآوری : عباس مبارکیان ناشر : پیدایش چاپ اول تابستان ۱۳۷۷ روزشمار و تقویم‌ عمر‌ دکتر محمد مصدق 29 اردیبهشت‌ 1261 شمسی‌/ 29 رجب‌ 1299 قمری‌: ولادت‌ در تهران‌ از پدر میرزا هدایت‌ ا...

    وزیر دفتر و مادر ملک‌ تاج‌ خانم‌ نجم‌ السلطنه‌.

    1217 شمسی‌: وفات‌ پدر میرزا هدایت‌ که‌ از رجال‌ شریف‌ و با نجابت‌ عهد قاجار و وزیر دفتر بود.

    1275 شمسی‌/ 1314 قمری‌ بنا به‌ تحصیلات‌ و قابلیت‌ شخصی‌ و از طرفی‌ به‌ واسطه‌ی‌ حضور سابق‌ پدر در مقام‌ مستوفی‌ خراسان‌ ایشان‌ به‌ خراسان‌ و به‌ منظور تصدی‌ استیفای‌ خراسان‌ عزیمت‌ نمود.

    درهمین‌ سال‌ ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ قتل‌ رسید.

    1285 شمسی‌ بنا به‌ درخواست‌ رجال‌ و بزرگان‌ ایالت‌ اصفهان‌ از آن‌جا به‌ نمایندگی‌ دوره‌ اول‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ انتخاب‌ شده‌ لکن‌ مجلس‌ به‌ علت‌ به‌ حد نصاب‌ نرسیدن‌ سن‌ ایشان‌ را نپذیرفت‌.

    1286 شمسی‌: به‌ عضویت‌ جامع‌ آدمیت‌ درآمد.

    در همین‌ سال‌ ورود به‌ مجمع‌ انسانیت‌ و قبول‌ نیابت‌ ریاست‌ آن‌.

    1287 شمسی‌: عزیمت‌ به‌ فرانسه‌ و آغاز تحصیل‌ در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ پاریس‌ در رشته‌ی‌ علوم‌ مالیه‌ یا اقتصاد سیاسی‌ پس‌ از سه‌ سال‌ به‌ علت‌ کسالت‌ یک‌ بار به‌ ایران‌ مراجعت‌ نموده‌ و دوباره‌ به‌ اروپابرگشت‌ و در شهر نوشاتل‌ سوییس‌ در رشته‌ی‌ دکترای‌ حقوق‌ به‌ تحصیل‌ مشغول‌ و سال‌ 1292 فارغ‌ التحصیل‌ گردیده‌ و رساله‌ی‌ دکترای‌ خود با عنوان‌ وصیت‌ در حقوق‌ اسلام‌ و حقوق‌ شرعی‌ زنان‌ در سال‌ 1293 به‌چاپ‌ رسانید.

    1293 شمسی‌: بازگشت‌ به‌ ایران‌ و تدریس‌ در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ تهران‌.

    و هم‌ زمان‌ به‌ تألیف‌ و نشر آثاری‌ کاپیتولاسیون‌ و ایران‌ ـ دستور در محاکم‌ حقوقی‌ ـ شرکت‌های‌ سهامی‌ در اروپا پرداخت‌.

    1294: برای‌ مدتی‌ در عضویت‌ حزب‌ اعتدال‌ و سپس‌ حزب‌ دموکرات‌ درآمد.

    و در آبان‌ ماه‌ همین‌ سال‌ به‌ عضویت‌ کمیسیون‌ تطبیق‌ حوالجات‌ جانشین‌ دیوان‌ محاسبات‌ از طرف‌ مجلس‌ سوم‌ به‌ مدت‌ 2 سال‌انتخاب‌ شد.

    1296 شمسی‌ : معاونت‌ وزارت‌ مالیه‌ و رییس‌ کل‌ محاسبات‌ 1298 شمسی‌ مطابق‌ با 1919 میلادی‌: عزیمت‌ به‌ اروپا و اقامت‌ در سوییس‌ و مخالفت‌ با قرارداد 1919 1299 شمسی‌: بازگشت‌ از اروپا و ورود به‌ بندر بوشهر و دیدار با بزرگان‌ و سران‌ بوشهر و ایلات‌ فارس‌ و تمایل‌ مردم‌ آن‌ سامان‌ و ارسال‌ عریضه‌ به‌ پایتخت‌ و در نهایت‌ با موافقت‌ دولت‌ مشیرالدوله‌ به‌ ایالت‌ فارس‌به‌ بوشهر منصوب‌ گردید.

    19 مهرماه‌ 1299 الی‌ سوم‌ فروردین‌ 1300 شمسی‌ پس‌ از کودتای‌ سوم‌ اسفند 1299 از طریق‌ صحبت‌ برای‌ عموم‌ رجال‌ و نوشتن‌ مقالات‌ و روشن‌گری‌ به‌ مخالفت‌ شدید با کودتای‌ شید ضیاء پرداخت‌ و در اول‌ سال‌ 1300 ناچارٹ از والی‌گری‌ فارس‌ استعفا و برای‌مصون‌ ماندن‌ از تعرض‌ کودتاچیان‌ مدتی‌ در میان‌ ایل‌ قشقایی‌ و سپس‌ به‌ دعوت‌ سران‌ بختیاری‌ به‌ ایل‌ بختیاری‌ پناه‌ برد.

    1300 شمسی‌ 14 خرداد تا 29 دی‌ ماه‌ در کابینه‌ی‌ قوام‌السلطنه‌ با اخذ اختیارات‌ قانونی‌ از مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ مدت‌ سه‌ ماه‌ در پست‌ وزارت‌ مالیه‌ مشغول‌ شد.

    در ترمیم‌ کابینه‌ به‌ وزارت‌ خارجه‌ برگزیده‌ شد ولی‌ نپذیرفت‌.

    و از28 بهمن‌ والی‌ آذربایجان‌ شد.

    1302 شمسی‌: نماینده‌ مردم‌ تهران‌ در دوره‌ پنجم‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ تشکیل‌ کمیسیون‌ معارف‌ با هماهنگی‌ آیات‌ عظام‌ حوزه‌ قم‌ کتاب‌ حقوق‌ پارلمانی‌ در ایران‌ و اروپا نیز تألیف‌ نمود.

    1305 شمسی‌ تیرماه‌: نماینده‌ مردم‌ تهران‌ در دوره‌ ششم‌ و مخالفت‌ با کابینه‌ مستوفی‌ الممالک‌ موضوع‌ صلاحیت‌ دو تن‌ از وزرا: وثوق‌ الدوله‌ و ذکاءالملک‌ فروغی‌ 1307: به‌ علت‌ ادامه‌ مخالفت‌ با هیأت‌ حاکمه‌ از طریق‌ مجلس‌ مخصوصٹ با اختیارات‌ داور وزیر عدلیه‌ به‌ ناچار خانه‌ نشین‌ گردید.

    1319ـ1315 شمسی‌ : در این‌ چند سال‌ به‌ علت‌ فشار حکومت‌ رضاخانی‌ خانه‌ نشین‌ بود و حتا از تدریس‌ در دانشکده‌ نیز محروم‌ گردید.

    و تا سال‌ 1319 در احمدآباد ساوجبلاغ‌ و تهران‌ تحت‌ نظر نظمیه‌ اقامت‌اجباری‌ نمود.

    1319 شمسی‌ 5 تیرماه‌: توسط شهربانی‌ رضاخان‌ بازداشت‌ و به‌ زندان‌ بیرجند منتقل‌ گردید.

    1319 23 آذر: بنابه‌ فشار عده‌ای‌ از رجال‌ که‌ هنوز قدرت‌ نفس‌ کشیدن‌ داشتند به‌ احمدآباد بازگردانده‌ شد و تحت‌ نظر قرار گرفت‌ تا شهریور 1320 که‌ اجازه‌ خروج‌ گرفت‌.

    1322 شمسی‌ 14 اسفند: نماینده‌ اول‌ مردم‌ تهران‌ در دوره‌ 14 مجلس‌ شورا گردید و مخالفت‌ با اعتبارنامه‌ نمایندگی‌ سیدضیاء در پیش‌ گرفت‌.

    1323 شمسی‌: مخالفت‌ با اعطای‌ هرگونه‌ امتیاز نفت‌ به‌ خارجیان‌ و پیشنهاد طرح‌ چهار ماده‌ای‌ منع‌ دولت‌های‌ ایران‌ برای‌ مذاکره‌ با خارجیان‌ درباره‌ی‌ واگذاری‌ امتیاز نفت‌ و تصویب‌ آن‌ 1323 شمسی‌ : حمله‌ به‌ دزدان‌ بیت‌المال‌ و زد و بندچی‌های‌ دستگاه‌های‌ دولتی‌ و درخواست‌ اخراج‌ دکتر میلیسپو مستشار آمریکایی‌ در امور مالی‌ ایران‌.

    1324 شمسی‌: رهبری‌ اقلیت‌ مجلس‌ در استراکسیون‌ علیه‌ کابینه‌ صدرالاشراف‌.

    1326 شمسی‌ آذر: رأی‌ تمایل‌ 53 تن‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ مصدق‌ ـ در این‌ زمان‌ حکیم‌ الملک‌ با 4 رأی‌ نخست‌ وزیر شد.

    در این‌ سال‌ با فرمایشی‌ بودن‌ انتخابات‌ مجلس‌ حکومت‌ احمد قوام‌ آن‌ را به‌ طور علنی‌ تحریم‌ نمود.

    1328 شمسی‌: مخالفت‌ با تشکیل‌ مجلس‌ قلابی‌ مؤسسان‌ که‌ ساخته‌ دست‌ هژیر و اشرف‌ بود.

    1328 شمسی‌ 22 مهر: به‌ نحوه‌ی‌ برگزاری‌ انتخابات‌ مجلس‌ شانزدهم‌ اعتراض‌ و با جمعی‌ از یاران‌ خود در دربار تحصن‌ نمود.

    1328 شمسی‌ 21 آبان‌ماه‌: اعلام‌ تشکیل‌ جبهه‌ ملی‌ ایران‌ در این‌ سال‌ پس‌ از ترور عبدالحسین‌ هژیر وزیر دربار باز به‌ حومه‌ احمدآباد تبعید گردید.

    1328 شمسی‌ 18 بهمن‌: رفع‌ حصر خانگی‌ و ورود به‌ تهران‌ و نطق‌ تاریخی‌ میدان‌ بهارستان‌ در 18 بهمن‌ و اعتراف‌ به‌ انتخابات‌ مجلس‌ شانزدهم‌ و در نهایت‌ انحلال‌ مجلس‌.

    1329 شمسی‌ 19 فروردین‌: انتخابات‌ مجددٹ برگزار شد و مصدق‌ نماینده‌ اول‌ تهران‌ شد.

    1329 شمسی‌: مخالفت‌ با نخست‌ وزیر رزم‌آرا توضیح‌: مصدق‌ که‌ از نظامی‌ شدن‌ فضای‌ سیاسی‌ و هم‌ از پشت‌ پرده‌ از عدم‌ رضایت‌ شاه‌ مبنی‌ بر گزینش‌ رزم‌آرا خبر داشت‌.

    به‌ مخالفت‌ برخاست‌ و رزم‌آرا بعد از تحمل‌ مشکلات‌ فراوان‌ در هنگام‌ معرفی‌ کابینه‌به‌ناچار با اردوگاه‌ چپ‌ مخصوصٹ حزب‌ توده‌ از پشت‌ پرده‌ مغازله‌ ایی‌ آغاز نمود که‌ تمایلات‌ زنده‌ یاد صادق‌ هدایت‌ برادر خانم‌ رزم‌ آرا بی‌تأثیر نبود و همین‌ امر در نهایت‌ باعث‌ گردید که‌ در مسجد سپهسالار و باسری‌ پرشور برخاک‌ بیفتد.

    1329 شمسی‌ تیرماه‌: کمیسیون‌ ویژه‌ موضوع‌ نفت‌ تشکیل‌ شد و مصدق‌ به‌ ریاست‌ آن‌ برگزیده‌ شد.

    و در 15 آبان‌ماه‌ پیشنهادملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ از سوی‌ نمایندگان‌ جبهه‌ ملی‌ خصوصٹ دکتر مصدق‌ مطرح‌ شد.

    در 29 اسفند مجلس‌ شورا طرح‌ مصدق‌ را برای‌ ملی‌ شدن‌ نفت‌ تصویب‌ نمود.

    1330 شمسی‌ 12 اردیبهشت‌: به‌ نخست‌ وزیری‌ رسید و در 29 خرداد از شرکت‌ نفت‌ انگلیس‌ و ایران‌ خلع‌ ید نمود که‌ نقش‌ زنده‌یاد مهندس‌ بازرگان‌ در اداره‌ صنعت‌ نفت‌ چشم‌گیر بود.

    در همین‌ سال‌ 23 الی‌ 27 مهر: در شورای‌ امنیت‌ سازمان‌ ملل‌ حاضر و از حقانیت‌ نهضت‌ ملی‌ نفت‌ ایران‌ دفاع‌ نموده‌ و تحسین‌ جهانیان‌ را برانگیخت‌.

    1331 شمسی‌ خرداد ماه‌: حضور در دیوان‌ لاهه‌ و دفاع‌ از حقانیت‌ ملت‌ ایران‌.

    پس‌ از بازگشت‌ و در 25 تیرماه‌ به‌ علت‌ دخالت‌ شاه‌ در امور دولت‌ مخصوصٹ موضوع‌ وزارت‌ جنگ‌ مصدق‌ استعفا نمود و قوام‌ به‌ نخست‌وزیری‌ رسید.

    مخالفت‌های‌ گسترده‌ی‌ مردم‌ و قیام‌ ملی‌ 30 تیر به‌ ناچار قوام‌ و دربار عقب‌ نشینی‌ نمود و مجلس‌ مجددٹ مصدق‌ را به‌ نخست‌ وزیری‌ رسانید.

    در 31 تیرماه‌ دیوان‌ دادگستری‌ لاهه‌ رأی‌ به‌ نفع‌ ملت‌ ایران‌ صادر نمود.

    در هشتم‌ مرداد همین‌ سال‌ لایحه‌ اختیارات‌ قانونی‌ نخست‌ وزیری‌ تصویب‌ گردید و عده‌ای‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ و تنی‌ چند از نمایندگان‌ جبهه‌ ملی‌ که‌ مصدق‌ را پای‌بند به‌ سیاسی‌ بازی‌ و گنجاندن‌ در حریم‌بسته‌ حزبی‌ خویش‌ نمی‌دیدند و مصدق‌ سر تسلیم‌ در مقابل‌ فشارهای‌ آن‌ها مبنی‌ بر انتخاب‌ تمامی‌ دولت‌مردان‌ و وزراء از میان‌ هم‌ حزبی‌های‌ خویش‌ فرود نمی‌آورد به‌ آغوش‌ دربار رفته‌ و مشکلات‌ عدیده‌ای‌ برسر راه‌ مصدق‌ به‌ وجود آوردند.

    حتی‌ جناح‌ مذهبی‌ آن‌ روز مثل‌ مصطفی‌ کاشانی‌ را نیز با خود همراه‌ ساختند.

    در این‌ میان‌ حسین‌ مکی‌ که‌ روزی‌ عنوان‌ سرباز فداکار میهن‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بود در تاختن‌ به‌آرمان‌های‌ ملی‌ مصدق‌ بی‌شرمی‌ و رسوایی‌ تمام‌ نمود و تمامی‌ آبروی‌ خویش‌ بر سر سودای‌ بازار مکاره‌ سیاست‌ باخت‌.

    مظفر بقایی‌ نیز راه‌ دربار رفت‌.

    لکن‌ بزرگ‌ مردانی‌ آن‌ روز از حریم‌ تنگ‌ و نوپای‌ حزبی‌ به‌درآمده‌ و وسیع‌تر نگریستند و با پیشوای‌ نهضت‌ همراهی‌ به‌ یاد ماندنی‌ نمودند ازجمله‌: آیات‌ عظام‌ طالقانی‌ زنجانی‌ لاری‌ و...

    و بزرگ‌مردانی‌ هم‌چون‌ خلیل‌ ملکی‌ داریوش‌ فروهر مرحوم‌ دهخدا بازاری‌ مسلمان‌ ومردم‌دار حاج‌ مانیان‌ و حاج‌ حسن‌ شمشیری‌ جهان‌ پهلوان‌ تختی‌ و عده‌ی‌ کثیری‌ از فعالان‌ دانشگاهی‌ و فرهنگی‌ و سیاسی‌.

    اما متأسفانه‌ توطئه‌های‌ دربار و بعضی‌ از مجلسیان‌ فریب‌ خورده‌ و دست‌ بیگانگان‌طماع‌ در کار بود و علی‌رغم‌ آن‌ که‌ با پیام‌ عمومی‌ مصدق‌ و حضور قاطع‌ مردم‌ مجلس‌ منحل‌ گردید و محمدرضا به‌ بغداد و از آن‌ جا به‌ رم‌ فرار نمود لکن‌ به‌ علت‌های‌ گفته‌ شده‌ در همه‌ی‌ این‌ سال‌ها و به‌ خصوص‌ضعف‌ تشکیلاتی‌ جبهه‌ی‌ ملی‌ و عدم‌ استفاده‌ به‌ موقع‌ از توده‌ ملت‌ و تسامح‌ بیش‌ از حد مصدق‌ با مخالفان‌ در 28 مرداد بار دیگر آرمان‌های‌ این‌ ملت‌ مظلوم‌ و همواره‌ چشم‌ به‌ راه‌ در میانه‌ی‌ راه‌ ناقص‌الخلقه‌ ماند.

    از 17 آبان‌ 32 محاکمه‌ نظامی‌ مصدق‌ آغاز و سپس‌ به‌ 3 سال‌ زندان‌ محکوم‌ شد لکن‌ دربار و کودتاچیان‌ را رسوا نمود و در این‌ مدت‌ یار دیرینه‌ و وزیر شجاع‌ امور خارجه‌اش‌ دکتر حسین‌ فاطمی‌ در بیدادگاه‌ نظامی‌شاه‌ تیرباران‌ نمودند.

    هرچند که‌ شاه‌ و دار و دسته‌اش‌ تلاش‌ داشتند که‌ کودتا را قیام‌ ملی‌ جلوه‌ دهند لکن‌ پایمردی‌ یادگاران‌ مصدق‌ هم‌چون‌ سحابی‌ ـ طالقانی‌ ـ بازرگان‌ ـ فروهر ـ مانیان‌ ـ شمشیری‌ و...

    این‌ مجال‌ را هرگز به‌ آن‌هانداد و درخت‌ مقاومت‌ استوار ماند تا در 24 بهمن‌ 57 خون‌ با ناحق‌ ریخته‌ شهید حسین‌ فاطمی‌ با شلیک‌های‌ پیاپی‌ و در بام‌ مدرسه‌ی‌ علوی‌ و به‌ سینه‌ پرکینه‌ و نفرت‌ نصیری‌ پاسخ‌ داده‌ شود.

    مرحوم‌ بازرگان‌ در جواب‌ دادستان‌ و در محاکمه‌ نظامی‌ خویش‌ در جواب‌ سؤال‌ نظر شما نسبت‌ به‌ قیام‌ ملی‌ 28 مرداد چیست‌ شجاعانه‌ پاسخ‌ داد: قیام‌ فواحش‌ روسپیان‌ و لمپن‌ها 1335 13 مردادماه‌ دوره‌ی‌ زندان‌ به‌ پایان‌ رسید و دوره‌ی‌ تبعید به‌ احمدآباد مجددٹ آغاز گشت‌ و مزاحمات‌ شدید توسط دستگاه‌ حکومت‌ شاه‌ برای‌ مصدق‌ حتا در دیدار با نزدیکان‌اش‌ ایجاد می‌گردید و در این‌زمان‌ به‌ سرطان‌ فک‌ و دهان‌ مبتلا گردیده‌ لکن‌ اجازه‌ خروج‌ از کشور برای‌ معالجه‌ نیافت‌.

    سرانجام‌ در 14 اسفندماه‌ 1345 مطابق‌ با 5 مارس‌ 1967 در غربت‌ احمدآباد به‌ جاودانه‌های‌ این‌ ملت‌ بدل‌ گردید تا عصر همان‌ روز محدود یاران‌ باوفایش‌ ترتیبات‌ کفن‌ و دفن‌ او را در همان‌ خانه‌اش‌ بدهند وجهان‌ پهلوان‌ تختی‌ شجاعانه‌ و بی‌ هیچ‌ واهمه‌ای‌ بر پیکر ارجمند پیشوا بوسه‌ زند و سحابی‌ او را غسل‌ دهد.

    رژیم‌ از ترس‌ تجمع‌ مردم‌ در تشییع‌ جنازه‌ حتا از انتقال‌ پیکر او به‌ محل‌ شهدای‌ 30 تیر جلوگیری‌ نمود.

    25 سال‌ پس‌ از کودتا هنگامی‌ که‌ محمدرضا شاه‌ با شهبانو برای‌ یافتن‌ پناهگاهی‌ در جزیره‌ای‌ گمنام‌ و در کشور بدنام‌ پاناما به‌ التماس‌ افتاده‌ بودند و از متحدان‌ روز کودتا حتا تماس‌ تلفنی‌ هم‌ دریافت‌نمی‌کردند مردم‌ این‌ دیار با حضور میلیونی‌ خویش‌ احمد آباد را از غربت‌ به‌ درآوردند و از هر دسته‌ و مرام‌ سیاسی‌ و فکری‌ بر تراب‌ پاک‌ رهبر صاحب‌ منش‌ نهضت‌ بوسه‌ها زدند و اشک‌ شوق‌ ریختند.

کلمات کلیدی: محمد مصدق - مصدق

دکتر محمد مصدق در سال ???? هجري شمسي در تهران ، در يک خانواده اشرافي بدنيا آمد. پدر او ميرزا هدايت الله معروف به " وزير دفتر " از رجال عصر ناصري و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه فرزند عبدالمجيد ميرزا فرمانفرما و نوهً عباس ميرزا وليعهد و نايت السلط

دکتر محمد مصدق ملقب به مصدق السلطنه رجل سياسي ايران، پسر ميرزا هدايت در سال 1261 متولد شد. پدرش ميرزا هدايت الله وزير دفتر استيفاء دوران ناصري و از مردان تجدد طلب و پيرو اميرکبير و از معاريف شهرستان آشتيان و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنيانگذار

دکتر محمد مصدق(1345-1261) نخست‌وزير دولت مردمي ايران و يکي از رهبران جنبش ملي‌کردن صنعت نفت بود. او که از دانشگاه نوشاتل سوييس در رشته‌ي حقوق درجه‌ي دکترا گرفته بود، توانست بر حق بودن مردم ايران را در موضوع نفت در دادگاه لاهه ثابت کند. اما کودتايي ک

مصدق در عرصه‌ علم‌ و قلم مصدق‌ در 29 ارديبهشت‌ 1261 ه .ش‌. در تهران‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ ميرزا هدايت‌ آشتياني‌ وزير دفتر در دوران‌ ناصري‌ و از رجال‌ تجددخواه‌ و هوادار اميرکبير به‌ شمار مي‌رفت‌. اودر سال‌ 1271 ه.ش‌ و در زماني‌ که‌ مصدق‌ دوازد

آغاز زندگی وجوانی محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره‌ ناصری و مادرش ملک تاج خانم (نجم السلطنه) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب‌السلطنه ایران بود. هنگام مرگ میرزا هدایت‌الله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، و ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و ...

مصدق در عرصه‌ علم‌ و قلم مصدق‌ در 29 اردیبهشت‌ 1261 ه .ش‌. در تهران‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ میرزا هدایت‌ آشتیانی‌ وزیر دفتر در دوران‌ ناصری‌ و از رجال‌ تجددخواه‌ و هوادار امیرکبیر به‌ شمار می‌رفت‌. اودر سال‌ 1271 ه.ش‌ و در زمانی‌ که‌ مصدق‌ دوازده‌ ساله‌ بود، بدرود حیات‌ گفت‌ . مادر مصدق‌، ملک‌ تاج‌ خانم‌ نجم‌ السلطنه‌(درگذشته‌ 1311 ه.ش‌.) از نوادگان‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار بود ...

دکتر محمد مصدق در سال 1261 هجري شمسي در تهران ، در يک خانواده اشرافي بدنيا آمد. پدر او ميرزا هدايت الله معروف به " وزير دفتر " از رجال عصر ناصري و مادرش ملک تاج خانم ( نجم السلطنه ) فرزند عبدالمجيد ميرزا فرمانفرما و نوهً عباس ميرزا وليعهد و نايت ا

نهضت اصلاحي دکترمصدق و کودتاي 28 مرداد 1332 تاريکخانه اشباح و اسناد فريد مرجايي ملُکِ ما را خوردني فهميده است بر سر ما شيره‌ها ماليده است او گمان دارد که ايران خوردني است همچو شيره سرزميني خوردني‌ست با وثوق‌الدوله بست اول قرار ديد از آن حاصلي نامد

مقدمه: مصدق در سال 1261 در خانواده ای متمکمن و با نفوذ ودیوانی به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر بود پسر عموی میرزا یوسف مستوفی الممالک که زمانی صدراعظم ایران بود. وزیر دفتر از اخلاف بلافاصل آقامحسن آشتیانی بزرگ ”خاندان“ آشتیانی بود, که در دو قرن اخیر خاستگاه مردانی بوده است با استعدادی چشمگیر در عرصه سیاست و امور اجرایی و علمی. مادر مصدق ملک تاج خانم نجم السلطنه ...

دکتر مصدق دکتر محمد مصدق در سال 1261 هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدر او میرزا هدایت الله معروف به " وزیر دفتر " از رجال عصر ناصری و مادرش ملک تاج خانم ( نجم السلطنه ) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوهً عباس میرزا ولیعهد و نایت السلطنه ایران بود. میرزا هدایت الله که مدت مدیدی در سمت " رئیس دفتر استیفاء " امور مربوط به وزارت مالیه را در زمان سلطنت ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول