دانلود تحقیق نادرشاه افشار

Word 280 KB 16622 18
مشخص نشده مشخص نشده عمومی - متفرقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نادرشاه افشار، رئیس طایفه افشار و بنیانگذار دودمان افشاریه بود که یازده سال بر ایران حکومت کرد.

    پایتخت وی شهر مشهد بود.


    بیوگرافی نادر
    نادر قلی فرزند امام قلی از قبیله قرخلو بود که شاخه ای از ایل افشار به شمار می رفت .

    طایفه مزبور ، از آغاز سلسله صفوی برای جلوگیری از هجوم ازبکان و ترکمانان به منطقه شمال خراسان کوچ داده شد و در منطقه ابیورد و دره گز استقرار یافت .

    مورخ رسمی دربار نادری ، میرزامهدی خان ،‌تاریخ تولد نادر را روز شنبه بیست و هشت محرم سال هزار صد هجری قمری ذکر کرده و با توصیف مختصری از حیات عشایری ، اصل و نسب آخرین فاتح بزرگ آسیایی را در پرده نگاه داشته است .

    آنچه مسلم است نادر تا طغیان افاغنه غلزایی قندهار و برافتادن حکومت دویست و پنجاه ساله صفویان ، در گمنامی به سر می برده و زندگانی بی پیرایه چوپانی او ، تنها با هنر نماییها و قهرمانیهای ساده ای همراه بوده است .



    سقوط اصفهان در سال 1135 ه.ق.

    بهانه خوبی به دست سرکشان داخلی و مدعیان خارجی ایران داد تا هر یک از گوشه ای سر برآوردند و کشور را به هرج و مرج طولانی مبتلا کنند .

    نادر نیز در راس گروهی که برای حمایت از حیات و هستی اهل ابیورد فراهم ساخته بود ابتدا در خدمت خان همین منطقه قرار گرفت و پس از ازدواج پیاپی با دو دختر او ، وارث حکومت محلی کوچک وی شد .

    آن گاه در سال 1139 ه.ق که شاهزاده سرگردان صفوی ( تهماسب میرزا ) در جستجوی یاران و همراهان فداکاری بود به او پیوست و عزم نجات ایران کرد .


    سردار افشار در خلال چهار جنگ پیاپی که با شورشیان افغان داشت توانست سردسته آنان ، یعنی اشرف و همراهانش را در مناطق مهماندوست دامغان ، سردره خوار ( نزدیک تهران ) مورچه خورت اصفهان و زرقان فارس در هم بکوبد .

    راه را برای استقرار مجدد حکومت صفوی هموار کند .

    پس از آن در طول چندین نبرد بزرگ و کوچک با ترکان عثمانی که بیست سال طول کشید ( به غیر از یک مورد ) همه جا نادر پیروز بود.

    وی نیروهای عثمانی را شکست داد و آنان را از خاک ایران تا منتهی الیه دریای سیاه و ارمنستان و گرجستان بیرون راند .

    نیروهای روسی نیز که وصیت پتر کبیر از اختلافات درونی ایران استفاده کرده بودند با سیاست و تدبیر عاقلانه وی تمامی خطه شمال و باریکه ساحلی خزر را ( از دربند و باکو تا مازندران ) تخلیه کردند .

    نادر با بهره گیریهای به موقع از ضعفهایی که شاه تهماسب دوم ( 1145 – 1125 ه.ق.

    ) از خود نشان داد وی را از سلطنت خلع کرد.

    پس از آن با خلع فرزند خردسال شاه تهماسب دوم یعنی عباس سوم از سلطنت خود در شوال سال 1148 ه.ق.

    با رای و اراده بزرگان ، سرداران ، ریش سفیدان و روحانیان عالیمرتبه ای که در دشت مغان گرد آورده بود ، سلطنت نشست .

    اقدامات بعدی او ، سرکوبی سرکشان داخلی در قندهار و ایجاد نظم در سراسر کشور بود .

    از آنجا که دولت گورکانی هند جمعی از فراریان افغان را پناه داده بود و به توقعات نادر نیز وقعی نمی نهاد، نادر ناچار شد که عازم شبه قاره شود .

    نبرد قطعی میان فریقین ، در منطقه کرنال در 15 ذیعقده سال 1151 ه.ق.

    ( 24 فوریه 1739 ه.

    ) روی داد که به شکست محمد شاه گورکانی انجامید .

    نادر به همراه سپاهیان خود وارد دهلی شد پس از ضرب سکه و اعلام انقیاد حریف ، دگرباره تخت سلطنت را به محمد شاه واگذاشت .

    پادشاه گورکانی نیز در مقابل آن ، مناطق غربی آب اتک و رودخانه سند را به ایران تسلیم کرد .

    شهرت دارد که نادر در حین عزیمت به هند حاکمی برای کشمیر معین کرد، ولی دلایل دیگری درباره تثبیت حاکمیت او بر آن منطقه در دست نیست .


    در بازگشت نادر به ایران خدایارخان عباسی (‌فرمانروای سند ) نافرمانی آغاز نمود که نادر ناگزیر سالی را برای مطیع ساختن مجدد وی و افاغنه متمرد منطقه صرف کرد و تمشیت کامل به امور آن نواحی داد .

    واقعه مهم پایانی سال 1153 ه.ق.

    لشکر کشی شاه ایران به ماوراءالنهر و تصرف مناطق جنوبی آمودریا ( جیحون )‌ بود .

    ابوالفیض خان ( از احفاد چنگیز ) به شکست قطعی معترف شد و از سوی نادرشاه حکومت سمر قند و بخارا و آن سوی رودخانه تا صفحات سغد و فرغانه را به دست آورد .

    اما ، ایلبارس خان ( والی خوارزم ) از در جنگ در آمد و لامحاله جان بر سر دعوی نهاد .

    بدین سان ، خوارزم جایگاه تاریخی خود را بازیافت و صفحات مابین دریاچه های آرال و مازندران تا حوالی دشت قبچاق قدیم ، که با قزاقستان کنونی مطابقت دارد ،‌فرمان پذیر شدند .

    نادر بر اثر اشتباهی که در تشخیص و داوری در مورد سوء قصد کنندگان به خود مرتکب شد ، به فرزند ارشد خود ( رضا قلی میرزا ) خشم گرفت و چشمهای او را کور کرد ( 1154 ه.ق.

    ).

    این فاجعه موجب شد که اعتدال روانی وی مغشوش شود و وخامت احوالش فزونی یابد .

    اغتشاشات داخلی لزگیها در داغستان و قیامهای محلی فارس و گرگان و دیگر نقاط همراه با لجاجتی که عثمانیها برای رد شرایط پیشنهادی وی نشان می دادند و از پذیرش مذهب شیعه جعفری به عنوان رکن پنجم اسلام سرباز می زدند ، موجب گردید که نادر از لشکرکشی به روسیه و استانبول و مناطق ماوراءالنهر منصرف گردد و درگیر گرفتاریهای نفس گیر و ایذایی داخلی شود .

    سرانجام هلاکت وی به دست جمعی از سرداران مقربی انجام گرفت که همگی بر جان خویش بیمناک بودند .

    به همین سبب با توطئه هولناکی که در یازدهم ماه جمادی الثانی سال 1160 در قوچان ترتیب دادند ، او را از پای در آوردند .

    نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی فلات ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی ، کوشید تا استیلای حقوق تاریخی کشور را بر آبهای شمال و جنوب تثبیت کند .

    با افول دولت نادری ، سرزمین پهناور فلات ایران کع پس از مدتها به زیر یک درفش در آمده و رنگ یگانگی پذیرفته بود ، از هم پاشید .

    همچنین ، سرداران متعددی که از برکت همت و حمیت شاه افشار اعتبار و اهمیت یافته بودند ( به پیروی آن بزرگ ) صلای کشورگیری سردادند.

    از میان عناصر قدرتمندی که یک چند بر بخشهای مختلف ایران حکومت کردند ، می توان از مدعیان زیر نام برد : - کریم خان زند ( 1193 – 1163 ه.ق.

    ) : از سوابق زندگی خان زند تا سال 1163 ه.ق.

    که جنگهای خانگی بازماندگان نادر شاه بی کفایتی آنان را برای مملکتداری آشکار ساخت و به تبع آن عرصه را برای ظهور قدرتهای جدید مستعد گردانید ، خبری در دست نیست .

    به دنبال اغتشاشات گسترده و عمومی این ایام خان زند به همراه علی مردان خان و ابوالفتح خان بختیاری اتحاد مثلثی تشکیل داد و چون هیچ یک از آنان خود را از دیگری کمتر نمی شمرد ، ناچار به نزاعهای داخلی روی آوردند .

    سرانجام کریم خان توانست پس از شانزده سال مبارزه دائمی بر تمامی حریفان خود از جمله محمد حسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه کند و صفحات مرکزی و شمالی و غربی و جنوبی ایران را در اختیار بگیرد .

    برادر وی ، صادق خان ، نیز موفق شد در سال 1189 ه.ق.

    بصره را از حکومت عثمانی منتزع نماید و به این ترتیب ، نفاذ اوامر دولت ایران را بر سراسر اروند رود و بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند .

    بعد از در گذشت خان زند دگرباره جانشیانان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاعهای مستمر ،‌زمینه تقویت و کسب اقتدار آقا محمد خان و سلسله قاجار را فراهم آوردند .

    - شاهرخ افشار: به دنبال قتل نادر ، نخست برادر زاده او ( علیقلی خان عادلشاه ) زمام قدرت را در دست گرفت و به فاصله یک سال ، به دست برادر خود ( ابراهیم خان )‌ مغلوب ،‌کور و زندانی گشت .

    شاهرخ ، فرزند رضاقلی میرزا ( نواده نادر ) سرانجام بر بنی اعمام پیروز شد و چون به دلیل بر نابینا شدن توانایی اداره امور کشور را نداشت ، لاجرم به همان فرمانروایی بر مشهد و نیشابور و گاه هرات و بخشی از صفحات خراسان شمالی بسنده کرد .

    حکومت او با توجه به احترامی که خان زند برای ولی نعمت خود ، یعنی نادرشاه ، داشت ، بلامعارض بود و تا سال ( 1210 ه.ق.

    ) که آقا محمد خان سراسر ایران را به تصرف خود در آورد ادامه یافت .

    -احمد خان ابدالی : این مرد که از سرداران نادر و از همراهان صدیق وی در اواخر کار بود، در اندک مدتی توانست بر قندهار و کابل استیلا یابد و با حملات پیاپی بر مناطق سند و پنجاب و کشمیر بر وسعت قلمرو خود بیفزاید .

    تعرضاتی که وی به مشهد مقدس کرد ، بی نتیجه ماند و چون کریم خان زند به احترام احفاد نادر متوجه صفحات شرقی نبود ، بخشهایی از سیستان و بلوچستان هم در ربقه اطاعت او باقی ماند .

    - اوضاع بخشهایی شمال ایران که مناطق شروان و اران و ارمنستان و گرجستان را در بر می گرفت تا اندازه ای مبهم است .

    اما در مجموع حکایت از آن دارد که به تبع سوابق سر بر خط فرمان خان زند و جانشینان وی داشته اند .

    در این میان ، هراکلیوس ( والی گرجستان ) که از سرداران مورد اعتماد نادر شاه بود ، به تحکیم پایه های قدرت داخلی خود اهتمام ورزید .

    لیکن ، معلوم است که تا پایان کار سلسله زندیه و آغاز سلطنت دودمان قاجار و حتی دوره اول جنگهایی که به مدت ده سال طول کشید ( 1228 – 1218 ه.ق.

    / 1813 – 1803 م.

    )‌ و به سلطه طولانی روسها منجر شد ، کماکان حاکمیت تاریخی ایران را پذیرفته بوده است .

    - بخشهای شمالی خراسان و ماوراءالنهر ( بخارا ، سمرقند و خیوه یا خوارزم ) در تحت حکمرانی خانهای ازبک و ترکمانانی بودند که خود را از دودمان چنگیزی می شمردند و روابطی مبتنی بر خود مختاری داخلی و در عین حال ، تمکین به قدرت فائقه مرکزی ایران را ضروری می دیدند .

    سلطنت نادر نادر در مدتی که خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود، گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقلی بیگ نامید.

    فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ پشتیبانی شاه طهماسب صفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاهقلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرده توانست مالک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید.

    شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد.

    سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می رسد.

    آنگاه برای به قدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود.

    سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت.

    شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد.

    در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گزار می‌‌کرد نادر رهبران ایلها را که پشتیبان صفویه بودند در یک جا جمع نمود(قورولتای) و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید.

    اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود.

    نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت.

    سپس با استفاده از اوضاع آشفته هندوستان به این کشور لشکر کشید و دهلی را تسخیر کرد .

    نادر با غنائم فراوان که از غارت هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و هند را در دست سلاطین مغول هند باقی گذاشت.

    در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند.

    نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد.

    بعد، از کار خود پشیمان شده بعضی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت.

    سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شورشیان پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورش‌ها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید.

    کارنامه نادر از یکی از مستشرقین نقل شده که اگر فرماندهان خائن سپاهش او را نمی‌کشتند نادر قصد تسخیر المان را نیز داشته است رد پای جاسوسان و فرستاده های دول غربی در تحریک سرداران او به کشتن وی دیده میشود.

    در زمانی که صفویان با هجوم افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود: عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و افغانها در داخل و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را به‌سامان نمود.

    بعد از نادر، کریمخان (از سرداران نادر) که از طایفه زند بود به قدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود به خراسان شد و کریمخان این منطقه را به احترام نادر که او را ولی نعمت خود میدانست در اختیار جانشینانش باقی گذاشت.

    ایران در عهد نادر در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشتهٔ خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت.

    ترکمانان وازبکان به ماوراءالنهر عقب‌نشینی کردند.

    بناهایی که به دستور نادر در مشهد بنا شده‌اند نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.

    در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه می‌شد.

    مردم ایران با وجود ظلم و ستم پادشاهان آخر صفوی به این سلسله امید داشتند.

    وی همچنین سعی داشت با کمک یک انگلیسی به نام دالتون نیروی دریایی ایجاد کند که ناموفق ماند.

    جانشینان نادر نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برد.

    وی بسیاری از اطرافیان خود را از پای درآورد.

    پس از مرگ وی سرداران او نیز در گوشه و کنار علم استقلال بر افراشتند؛ کریمخان زند وکیل الرعایا در شیراز، احمدخان ابدالی در افغانستان، آزادخان افغان در آذربایجان و حتی محمد حسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند.

    در خراسان نیز علیقلی‌خان افشار (برادرزاده نادر) بسیاری از اولاد و خانواده نادر را قتل عام کرد و خود را «عادلشاه» نامید و شروع به حکومت کرد.

    وی که مردی خونریز و عیاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داده، پسرش آقامحمد خان را مقطوع‌النسل کرد.

    اما سرانجام توسط برادر خود ابراهیم خان، کور و سپس کشته شد.

    نوهٔ نادر، به نام شاهرخ میرزا را به قدرت رساندند.

    یکسال بعد، او نیز مخلوع و کور شد اما دوباره به قدرت رسید و با حیله و نیرنگ شاه سلیمان ثانی (از خاندان صفوی که مورد احترام عموم بود) از پای درآمد.

    شاهرخ نابینا چهل و هشت سال سلطنت کرد اما فقط بر خراسان که همانگونه که ذکر شد، در واقع به مثابه صدقه‌ای بود از طرف کریم خان به بازماندگان نادر.

    پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان به قدرت رسید و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت.

    نادر میرزا فرزند شاهرخ پدر پیر و نابینا را بدست خونخواران قاجار رها کرد و به افغانستان گریخت و در زمان فتحعلی شاه ادعای سلطنت کرد که دستگیر و کور شد و زبانش را بریدند و او را کشتند.

    بدین سان آخرین مدعی سلطنت از خاندان افشار از میان برداشته شد.

    کلات نادری کلات نادری به رغم نامش که قلعه و قصر نادر معنی می دهد، چیزی بیش از قصر است، و حتی قرنها پیش از سلطنت نادرشاه که نام خود را از آن گرفته دارای اهمیت بوده است.

    کلات نادری فلات وسیعی است و بخشی از دشت خاوران.

    کلات درست در مرز شمال خراسان امروزی قرار گرفته و محدوده شمالی آن در خاک ترکمنستان است.

    شهر مشهد در 170 کیلومتری جنوب غرب آن واقع شده است.

    دور تا دور فلات توسط کوهها و صخره های پرشیب احاطه شده و کمتر جای نفوذ به داخل دارد، از این رو به درستی دژ طبیعی نام گرفته است.

    آنجایی که کلات در نزدیکی جاده ابریشم بین شهرهای ماورا النهر(فرارود) و نواحی مرکزی فلات ایران قرار داشت از دیرباز دارای اهمیت بود.

    این فلات همچنین مسیر عبور ارتشهای مهاجم بود.

    درقرن چهاردهم میلادی( اواخر قرن هشتم قمری) قشون تیمورلنگ در آغاز گسترش سلطه خود به سمت غرب، این فلات را محاصره و کلات را تسخیر کردند.

    سلطان محمد خوارزمشاه در نظر داشت در این فلات مقابل مغولها بایستد.

    اما در عوض به سمت غرب فراری شد.

    اما هیچیک از اینها در آخرین بحران دوران سلطنت نادرشاه هنگامی که برادرزاده و بسیاری از نزدیکترین پیروانش علیه بی رحمی ها و زیاده جویی دیوانه وارش شوریدند بکارش نیامد.

    او برای حفظ جان زنان و فرزندانش آنها را به کلات فرستاد.

    اما پس از آنکه به قتل رسید برادرزاده اش نیرویی از بختیاری ها را به کلات روانه کرد.

    آنها با استفاده از نردبانی که یک نفر بطور اتفاقی و یا عمدی در کنار برجی جا گذاشته بود به داخل کلات راه یافتند.

    همه مردان خانواده سلطنتی و حتی زنان حامله را بقتل رساندند.

    تنها یکی از نوه های نادرشاه به اسم شاهرخ زنده ماند که بعنوان فرمانروایی دست نشانده مدتی کوتاه حکومت کرد.

    گزیده ای از سخنان نادر شاه افشار نادر شاه افشار : میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند .

    نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام .

    نادر شاه افشار : تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم .

    نادر شاه افشار : باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .

    نادر شاه افشار : از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت .

    جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است.

    نادر شاه افشار : اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به جای نخواهد رسید نادر شاه افشار : خردمندان و دانشمندان سرزمینم ، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود .

    نادر شاه افشار : وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند .

    پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند نادر شاه افشار : هر سربازی که بر زمین می افتد و روح اش به آسمان پر می کشد نادر می میرد و به گور سیاه می رود نادر به آسمان نمی رود نادر آسمان را برای سربازانش می خواهد و خود بدبختی و سیاهی را ، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می خرد پیشرفت و اقتدار ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می آورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن می راند … نادر شاه افشار : شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است .

    نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند .

    اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم .

    که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

    نادر شاه افشار : کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است .

    نادر شاه افشار : هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است .

    نادر شاه افشار : لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .

    نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .

    نادر شاه افشار : گاهی سکوتم ، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به عقب می نشاند .

    نادر شاه افشار :کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم .

    مقبره نادرشاه در مشهد منابع شبکه رشد http://fa.wikipedia.org/wiki

  • پیشگفتار .................................................................... 02
    بیوگرافی نادر ............................................................. 02
    سلطنت نادر ................................................................ 09
    کارنامه نادر ............................................................... 11
    ایران در عهد نادر ........................................................ 12
    جانشینان نادر .............................................................. 12
    کلات نادری ................................................................ 14
    گزیده ای از سخنان نادر شاه افشار ................................... 15
    مقبره نادرشاه در مشهد .................................................. 18
    منابع ........................................................................ 18
کلمات کلیدی: نادرشاه - نادرشاه افشار

نادرشاه افشار نادرشاه افشار، نسخه? اصلي در موزه? ويکتوريا و آلبرت در شهر لندن نادرشاه افشار، رئيس ايل افشار و بنيانگذار دودمان افشاريه بود که يازده سال بر ايران حکومت کرد. پايتخت وي شهر مشهد بود. سلطنت نادر نادر شاه افشار در سال 1066ه.ش در ا

نادرشاه افشار، رئيس طايفه افشار و بنيانگذار دودمان افشاريه بود که يازده سال بر ايران حکومت کرد. پايتخت وي شهر مشهد بود سلطنت نادر نادر شاه افشار در سال ???? در ايل افشار در کبهان ايران به دنيا آمد. [1] اسم اصلي او نادرقلي بود و هنوز به ?? سالگي

نادرشاه افشار، رئيس ايل افشار و بنيانگذار دودمان افشاريه بود که يازده سال بر ايران حکومت کرد. پايتخت وي شهر مشهد بود. سلطنت نادر نادر شاه افشار در سال 1066ه.ش در ايل افشار در کبهان ايران به دنيا آمد. اَفشار يا اوشار يکي از ايلهاي بزرگي است که در

نادرشاه افشار تولد چشمهاي خود را به نور چراغ برقي که از سقف آويزان شده است دوخته ام مجذوب به نوري که از چراغ ساطع است خيال و فکر خود را در طول زمان به حرکت در مي آورم ,چشمهايش در برابر نور خيره کننده ي چراغ برق ثابت و بي حرکت است اما فکرم در عرصه ي

مقدمه: مختصری از وضع ایران در زمان افشاریه نادرشاه افشار در قلعه دستجرد درگز در خانواده ای از ایل قرقلو از طایفه افشار چشم به جهان گشود و به نام جد خود (نورقلی بیک) موسوم گردید. وی با شجاعت و شهامتی که در دوران جوانی در مقابله با حملات طوایف مختلف از خود نشان داد. از طرفی به دلیل ضعف شاه صفوی بر اثر آخرین شکست از نیروهای عثمانی نادر به پادشاهی ایران برگزیده شد. در زمان پادشاهی ...

ابریشم و تاریخچه آن پرورش کرم ابریشم از هزاران سال قبل در چین و هندوستان معمول بوده ست و درحال حاضر علاوه بر دو کشور نامبرده در ایتالیا و ژاپن و برخی کشورهای دیگر جهان نیز کرم ابریشم پرورش داده می شود . د رکشور ایران پرورش این کرم در اکثر نقاط ویژه در مازندران و گیلان و گرگان کاملا میسر است و از نظر اقتصادی منافع زیادی دارد . چون طول مدت پرورش کرم ابریشم از آغاز تا پایان بیش از ...

اين شهر داراي قدمت تاريخي زيادي است و به گفته بعضي از مورخان و پژوهشگران سابقه سکونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد و به شهادت اوراق ترايخ در طي قرون متمادي،‌دوران پر نشيب و فرازي را طي نموده و شاهد دگرگوني‌هاي زيادي در گذر

شهر شناسان ايراني - اسلامي اعم از غربي و شرقي، بناهاي کالبدي مبتني بر فرهنگ اسلامي (مساجد، مقابر، مدارس علوم ديني، مزارات) را يکي از مشخصه هاي شهرهاي اسلامي مي دانند. در اين ميان، ساير مراکز مذهبي از جمله تکايا، حسينيه ها و خانقاه ها چندان مورد توجه

نام يکي از شهرستان هاي يازده گانه استان نهم . اين شهر محدود است از طرف شمال به مرز ايران و شوروي ، از طرف خاور به شهرستان درگز و از باختر به شهرستان مشهد . آب و هواي شهرستان قوچان بواسطه وجود ارتفاعات هزار مسجد و کوه آلاداغ و شاه جهان در تابستان م

کليد واژه نامه: مصادره: قطع استمرار مالکيت اشخاص بر اشياء به واسطه نظم عمومي توسط قواي عمومي اعم از آنکه متصرف، «قانوني يا غيرقانوني» اموال مزبور را تحت يد داشته باشد. اموال: (ج مال): اشيايي که موضوع «داد و ستد حقوقي» بين

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول