وی در سال ۱۲۱۰ هجری شمسی در تبریز بدنیا آمد. مادر او مهد علیا نام داشت. خبر درگذشت پدرش محمدشاه را در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسید و بر تخت طاووس نشست.
ناصرالدین شاه برای بازپسگیری مناطق شرقی ایران، بهویژه منطقه هرات کوشش کرد ولی پس از تهدید و حمله بریتانیا به بوشهر ناچار به توقف این فعالیتها شد. فرستاده وی قرارداد پاریس را امضا کرد. [مدرک؟] وی نتوانست بدلیل شرایط نامطلوی حکومت مطلوب خود را به کمال در کشور اجرا نماید. در دوران سلطنت او بهویژه پس از ترور ناموفق وی توسط یک بابی، محدودیت بهائییان و بابیها در ایران افزایش یافت.
بر تخت نشینی
هنگامی که محمد شاه قاجار که سالها با بیماری نقرس دست به گریبان بود در شوال ۱۲۶۴ در ۴۲ سالگی از دنیا رفت، کشور گرفتار شورش بود و تنها بخش آرام ایران آذربایجان شمرده میشد. در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد -که آن زمان شانزده ساله بود-در تبریز به سر میبرد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر برآورده بودند. حاجی میرزا آقاسی وزیر محمد شاه که توانایی آرام نگاه داشتن تهران را نداشت به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و بست نشست. در این زمان ناصرالدین میرزا با پشتیبانی میرزاتقی خان امیرنظام (امیرکبیر آینده) راهی تهران شد و پیش از رسیدن به شهر میرزا تقی خان را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خود گردانید. با رسیدن به تهران در همان سال ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران رسید.
ناصرالدین شاه در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ بر تخت نشست و از آن پس تا زمان مرگش در ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۳ شاه ایران بود.
صدراعظمی امیرکبیر
نوشتار اصلی: امیرکبیر
امیرکبیر روی هم رفته سه سال و سه ماه بر سر کار صدراعظمی بود. نخست به اصلاح خرابیها و سرکوب گردنکشان پرداخت. در خراسان سالار پسر الهیارخان آصفالدوله صدراعظم فتحعلی شاه در پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشتهبود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشتهشدن سالار پایان یافت. در گیر و دار این رویداد که مشهد در محاصرهٔ نیروهای دولتی بود، روسیه و بریتانیا پیشنهاد میانجیگری دادهبودند که امیر نپذیرفته و گفته بود که «مشهدیان ترجیح میدهند که بیست هزار تن از ایشان کشته شوند تا اینکه شهر به توسط خارجی به تصرف شاه درآید». همچنین در زمان او سران بابی سرکوبشده و خود باب نیز تیرباران شد.