اوج محدوده فرمانروایی سلجوقیان
سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی است که در قرنهای پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخشهای بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.
پیشینه سلجوقیان
پیشینه سلجوقیان
تندیس سر یک شاهزاده سلجوقی.
قرن دوازده میلادی.
نگهداری در موزه متروپولیتن نیویورک.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمن بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند.
سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند.
پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.میکاییل سه پسر داشت به نامهای یبغو، چغری و طغرل.
این قبیله که یکبار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زادهاش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچ کردند.
اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند.
این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد.
ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچ کردند.در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرائیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند.
اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد.
از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.
طغرل
ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست.
طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی ماند، به نیشاپور وارد و سلطنت را آغاز کرد.
طغرل برای خود اسم اسلامی رکنالدین ابوطالب محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.
طغرل وزیری با کفایت که او را همرده خواجه نظامالملک طوسی میدانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل بسیار کمک کرد.
طغرل بیک در سال ۴۳۳ وارد شهر ری شد و این شهر را آباد کرده به پایتختی بر گزید.
او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری در گذشت و در مکانی که به برج طغرل (درابن بابویه)معروف است دفن شد.
عضدالدوله محمد آلب ارسلان بن جغری (۴۵۵-۴۶۵هجری)
آلب ارسلان بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد.
اما بعد از مدتی آلب ارسلان به تحریک رقیب عمید الملک یعنی خواجه نظام الملک طوسی او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.بیشتر عمر آلب ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد.
او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد.
اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله ارمانیوس دیوجانوس امپراتور روم مواجه شد.
این جنگ با شکست رومیان و دستگیر شدن ارمانیوس دیوجانوس به پایان رسید.آلب ارسلان در سال ۴۶۵ هجری به دست دستهای از ترکها کشته شد.
او در روزهای آخر عمرش شنید که ترکها در بخارا و سمرقند به مردم ظلم وستم میکنند، بنابراین با لشکری برای سرکوبی آنها حرکت کرد.
اما به دست یکی ار ترکهای مخالف کشته شد و سر انجام پیکر او را به مرو منتقل کردند.
ملکشاه(۴۶۵-۴۸۵هجری)
ملکشاه پسر آلپ ارسلان بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظامالملک به کرسی سلطنت نشست.
او به کمک فراست و دانایی خواجه نظامالملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان مدعی سلاجقه غلبه کند.
بعلاوه اینکه توانست سرزمینهای تحت اشغال سلجوقیان را گسترش بدهد.
از متصرفات او میتوان به باز پس گیری سمرقند از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد.
عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدودههای تخت تصرفات او میباشد.حکومت ملکشاه که در سال ۴۶۵ هجری آغاز شده بود، بعد از بر کناری خواجه نظامالملک و روی کار آمدن تاجالملک قمی حرکت رو به زوال را پیش گرفت.
عاقبت خواجه نظامالملک در نهاوند بدست یکی از اسماعیلیان به نام ابوطاهر در سال ۴۸۵ هجری کشته شد.
ملکشاه نیز در همان سال زندگی را بدرود گفت.
انشعاب در حکمرانی سلجوقیان
یه علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان،امراء یا اتابکان اداره میکرد.اینان به علت دوری از اصفهان پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آنها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند.
سلسله خوارزمشاهیان به دست انوشتکین غزجه که یکی از امراء بود تأسیس شد.
اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند.
در کرمان سلسله سلاجقه کرمان و در روم سلسله سلاجقه روم بوجود آمد.
از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.
سلطان محمد
سلطان محمد را میتوان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد.
پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی در گرفت.
ابتدا بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت سر گرفت.
این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد.
اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق بر گردانده شد.محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت.
بجز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت با صلح بین دو برادر به پایان رسید.
اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری یک سال بعد از صلح با برادرش محمد در گذشت و امور به محمد منتقل شد.سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود سنجر واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت.
شام، آسیای صغیر و عراق عرب بخاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.
[ویرایش] سلجوقیان شرق ایران بعد از آنکه سلطان محمد در گذشت سلطنت ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود.
سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکشهای فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت.
عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت.
سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده اش رکن الدین محمود به جای او بر تخت نشست.
اما دز سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی کور شد و باقی زندگی را در زندان به سر برد تا در گذشت.دودمان سلجوقیان شرق با مرگ سنجر از بین رفت.
[ویرایش] پادشاهان سلجوقی دودمان سلجوقیان نظام دیوانی در عهد سلجوقیان 590- 430» ق / 1194 - 1038 م« نظام دیوانی در عهد سلجوقیان مختصری درباره ی دیوان در عصر سلجوقی وزرا ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی ابو نصر عمیدالملک کندری خواجه نظام الملک طوسی عزل و نصب وزیران به دست امیران و اتابکان پاشیده شدن نظم و انتظام بعد از مرگ ملکشاه سلجوقی مختصری درباره ی دیوان در عصر سلجوقی این دیوان بر منوال دیوان عهد غزنوی و سامانی طرح ریزی شده بود و از طریق دیوانهای تابع، جمیع امور کشوری را تحت نظارت میگرفت.
مکاتبات به وسیله دیوان رسایل و طغرا، محاسبات به وسیله دیوان استیفا، و امور بازرسی توسط دیوان اشراف انجام میشد و این جمله تحت نظارت دیوان صدارت بود که خواجه بزرگ، نظام الملک در رأس آن بود.
دیوان عرضکه تحت نظارت خواجه بزرگ بود، در امور جنگ مسئولیتی که بر عهده دیوان بود، ثبت و ضبط نام افراد و فرماندهان سپاه، پرداخت مواجب و مستمریها، تأمین مخارج سلاح و اسب و علوفه بود.
مسئول این دیوان عارض خوانده میشد و در اکثر مواقع نیز با شخص سلطان سر و کار داشت.
وزرا ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی مقارن روی کار آمدن سلجوقیان در خراسان، دبیران و مستوفیان و کارگزاران ولایت که از بیرسمیها و کژتابیهای اواخر عهد مسعود غزنوی به شدت رنجیده خاطر بودند و پیدایش یک دستگاه فرمانروایی و دولت تازه را مایه ایمنی و آسایش بیشتری میدانستند، برای استقرار قدرت ترکمانان سلجوقی سعی و همت خود را به کار بردند.
با همین مساعی دبیران و منشیان بود که قسمت خراسان غربی از قلمرو غزنویان جدا شد و توانست پایگاه یک دولت تازه گردد و اهل خراسان را از بیدادگریهای کارگزاران غزنوی رهایی بخشد.
سالار سپاه، ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی که در هنگام ورود طغرل به نیشابور، در آن شهر رئیس شرطه ((شهربانی))بود، به سبب ناخرسندیهایی که وی و اهالی نیشابور از عمال غزنوی داشتند، به طغرل پیوست و وی را در استقرار دولت تازه کمک کرد.
چندی بعد، طغرل وزارت خود را که در واقع نظارت بر تمام امور بود به عبدالله جوینی تفویض کرد.
اما وی که با وجود علاقه به تحکیم دولت ترکمانان برای تصدی تمام لوازم این شغل - از جمله نظارت بر دیوان انشاء و استیفا - به قدر کافی آمادگی نداشت، چندی بعد از کار کناره گرفت.
ابو نصر عمیدالملک کندری طغرل وزارت را به کاتب جوانی به نام ابو نصر عمیدالملک کندری سپرد.
وی که دبیری لایق و کاردان بود، مساعی صمیمانه عبدالله جوینی را در تحکیم دولت ترکمانان ادامه داد.
دیوان وزارت را که ایجاد آن برای نظارت بر تمام امور ولایت ضرورت داشت به وجود آورد و رسوم سلطنت را که پس از خروج غزنویان از خراسان، از یاد رفته بود، بار دیگر احیاء کرد.
خواجه نظام الملک طوسی هم که سالها بعد پس از عزل و قتل عمیدالملک کندری «456 ق / 1064 م» به وزارت رسید، مساعی او را دنبال کرد و در نتیجه کفایت و تدبیر او، دستگاه وزارت و سازمان دیوان، وسیله تحکیم و استقرار بی منازع دولت نو خاسته سلجوقی گشت.
بالاخره در دوران فرمانروایی الب ارسلان و ملکشاه، دیوان وزارت که با سعی خواجه به نهایت حد توسعه خود رسیده بود، بر تمام امور سلطنت قوم به جز جنگ نظارت داشت.
خواجه نظام الملک طوسی وزارت در عهد خواجه نظام الملک به حداکثر حیثیت و اعتبار خویش رسید و خواجه در اِعمال نظارت بر امور چندان قدرت و قاطعیتی داشت که به تدریج، سلطان و حرمسرایش را از خرده نگریهای خویش ناراضی کرد و هم امیران دربار که این نظارت دقیق خواجه، مجال هر گونه استفاده شخصی را برایشان تنگ کرده بود، به ستوه آورد.
کشته شدن خواجه به دست یکی از مزدوران منسوب به فداییان باطنی، قدرت و غلبه وزارت را به شدت متزلزل کرد.
عزل و نصب وزیران به دست امیران و اتابکان شاهان و شاهزادگان، دست نشانده و دست آموز امیران و اتابک خواندگان خویش شدند و عزل و نصب وزیران به دست امرا و اتابکان افتاد.
با انحطاط سازمان وزارت، سلطنت نیز دچار انحطاط شد و اتابکان و خوارزمشاهیان هم، که به خاطر سلطنت، خود را از فواید تدبیر و ارشاد اهل دیوان محروم ساختند، به همین اختلال دچار گشتند و در هجوم مغول به بادی فرو پاشیدند.
معهذا در مدتی که سلطنت سلاجقه به حمایت دستگاه وزارت و سازمان دیوان، مجال توسعه یافت، دوران فرمانروایی سلجوقیان، دوران شکل گیری سنتهای اداری، و عصر ترقی و توسعه صنایع و معارف شد.
مساعی خواجه نظام الملک وزیر و علاقه ملکشاه و سلطان سنجر در این توفیق تأثیر غیر قابل انکار داشت.
الگوهای گذشته و میراث دیوانی که از عهد سامانیان تأسیس و در عهد غزنویان توسعهای یافته بود، در دوره سلجوقیان به شکل نهایی و کامل خویش نزدیک شد.
گرچه، ضعف و فتور در این نظام با مرگ خواجه و تمایل به قدرت مطلقه و، در اندک زمانی، کل جامعه را دچار اختلال نمود که حمله ی مغولان و فتح ایران نیز، یکی از نتایج شوم این فروپاشی دیوانی و سلطه سلطنت بود.
پاشیده شدن نظم و انتظام بعد از مرگ ملکشاه سلجوقی مرگ ناگهانی سلطان ملکشاه که اندک زمانی بعد از قتل خواجه روی داد، موجب تحکیم سلطانت نشد.
بر عکس، سلطنت سلجوقیان را در اندک مدتی، معروض اختلافهای خانوادگی ساخت و نظم و وحدت و انسجام آن را از هم گسیخت.
در جریان کشمکشهای برکیارق، ترکان خاتون و محمد بن ملکشاه، وزارت به شدت از اعتبار افتاد و دستخوش هوسهای امیران درگاه شد.
به تدریج نظام دیوانی به قدری بی اعتبار گشت که یک پادشاه سلجوقی، وزیر خود را به یکی از مدعیان مخالفش فروخت تا او به مصادره، هر چه میتواند از او وصول کند.
پادشاهی دیگر، عنوان وزارت خود را در مقابل دریافت مبلغی مختصر به یک سوداگر عامی که به کلی فاقد سواد بود و عاری از هر گونه صلاحیت واگذاشت.
برخی از وزیران نیز به تحریک یا رضایت پادشاهان خویش کشته شدند و بعضی دیگر، مجبور به کناره گیری و ارتباط با مخالفان سلطان.
بدین گونه با تزلزلی که امر وزارت و در جریان کار دیوان پیش آمد، اداره مملکت دچار اختلال گشت.
میراث فرهنگی و تمدنی سلجوقیان« 590- 430 ق / 1194-1038 م» میراث فرهنگی و تمدنی سلجوقیان هنر در عصر سلجوقی معماری موسیقی،فلزکاری،سفالگری شعر علم در عصر سلجوقیان مطالب مربوط هنر در عصر سلجوقی معماری عهد سلجوقیان از نظر بسط و توسعه دانش و ادب یکی از ممتازترین دوران تاریخ ایران محسوب میشود.
در این عصر، مدارس توسعه یافت و علما مورد تشویق و حمایت قرار گرفتند.
کثرت نسبی آثار علمی و ادبی این دوران، تا قرنها بعد عصر سلجوقی را همچون درخشندهترین ادوار فرهنگ و دانش در تمام تاریخ ایران نشان داد.
در زمینه هنر، خاصه در هنر معماری، عصر سلجوقیان را دوره رنسانس، شکوفایی شیوههای بدیع و تازه معماری میدانند.
بنایمسجد جامع اصفهان،هر چند شامل ترمیم و افزودن قسمتهای تازه بر روی مسجد کهنه و قدیمی بود، نشانهای از آغاز یک نهضت هنری را عرضه داشت.
در پی آن،مسجد زواره «530 ق / 1135 م» ومسجدهای مشابه دیگری که در همان ایام در اردستان، گلپایگان و بروجرد تأسیس، ترمیم و یا تعمیر شد، در جزء جزء بنا، آثاری از سلیقه بدیع و هنر معماری شکوفا شده سلجوقیان را در خود حفظ کرد.
حیات دینی، البته در این دسته از ابنیه، کاملاً بارز و قابل ملاحظه بود، حتی بقعهای هم که در همین سالها در مرو برای مقبره سلطان سنجر بنا کردند، یادگار به جای ماندنی از معماری عصر سلجوقی است که از تأثیر حیات دینی مایه دارد.
گنبدهایی که در مساجد و بقعهها، در همین دوره و ادوار بعد به وجود آمد نیز، همین زمینه شعور مذهبی را در شکل سمان گونه و فیروزهای آن عرضه میکند.
با این حال، تزیینات، کتیبهها، و مقرنسهای سلجوقی هم حتی در ادوار بعد هم تأثیر شگرف خود را در بناهای آینده باقی گذاشت.
اما در دیگر فنون نیز، هنرمندان سلجوقی، یک هنر پیشرو ممتاز است.
موسیقی،فلزکاری،سفالگری در دیوان برخی شاعران عصر، از جملهخاقانی، از آلات و آهنگهای موسیقی چنان یاد میشود که از رواج و اهمیت فوق العاده آن حکایت میکند.
در زمینه فلزکاری و مجلس پردازی در داخل و خارج ظروف نیز این نوع آوری کاملاً پیداست.
در اواخر این عهد، هنر سفال سازی هم، چنان که اغلب محققان خاطر نشان کردهاند، به عالیترین مرحله کمال خود رسید.
بیگفتگو، پیداست که آن چه در هنرهای عهد مغول ظاهر شد، خود از میراث عهد سلجوقی به شدت متأثر بود، چنان که در شعر و شاعری هم کمالی که در کلام سعدی، مولانا، و حفظ ظاهر گشت، متأثر از شیوه کمال اسمعیل، خاقانی و انوری بود.
تداول رقص و سما در بین صوفیه این عهد، زمینه رواج این هنر را در مجالس عیش و طرب در بین عام و خاص نشان میدهد.
شعر از علاقهای هم که در این دوره به مراتب بیش از ادوار گذشته، به صنایع بدیع شهری اظهار میشد، و ادیب صابر و عبدالواسع جبلی در دستگاه سلطان سنجر از سرآمدان عصر بودند، شیوع ذوق تجمل گرایی را که یک عامل عمده در پیدایش رنسانس هنری است، حکایت دارد.
این نکته هم که در شعر آن دوران، از جمله در کلام __انوری،خاقانی و ظهیرالدین فاریابی، __ به نحو بارزی شامل اشارات و تعلمیحات به علوم رایج عصر و اصطلاحات و الفاظ قرآنی، عرفانی، و فلسفی است، حاکی از ارتباط آن با محیط اعیانی عصر و متناسب با ذوق طبقات تربیت یافته وابسته به دیوان و درگاه است که لاجرم تفنن گرایی آنها در پسند شعر، عامل عمدهای در نفوذ روحیه نوگرایی و رنسانس در ادبیات همچون هنر بود.
علم در عصر سلجوقیان انعکاس این گونه اشارات و تعلیمات در شعر عهد سلجوقی، در عین حال نتیجه رواج علوم و توسعه مدارس عهد سلجوقی است.
دوران سلاجقه نه تنها دوران رواج علوم، بلکه اوج ابداع و نوآوری در آن زمینه بود.
فقط عمر خیام نیشابوری» 517 ق / 1123 م «که در زمینه ابداع مسایل ریاضی و ریاضیات، توانست خود را از علمای عصر ممتاز سازد تا بدان جا که در تاریخ علوم عالم، این دوره را عصر عمر خیام بنامند، خود نمونهای از ویژگیهای عصر طلایی شکوفایی علوم در عهد سلجوقی است.
از سایر علمای آن عصر، ابو روح زرین دست، چشم پزشکی نام آور بود و در این زمینه رسالهای هم به نام نورالعیون «حدود 480 ق / 1087 م» نوشت.
سید اسمعیل جرجانیوفات» 536 ق / 1141 م « مؤلف ذخیره خوارزمشاهی و خُفی علایی در طبنیز، در این ایام در قلمرو خوارزمشاهیان به عنوان یک طبیب عالی مقام شناخته میشد.
عین الزمان حسن قطان مروزی،که حکیم و عالم طبیعی بود و در طب و هندسه هم مهارت داشت، رسالهای به فارسی به نام گیهان شناخت، تألیف کرد «حدود 500 ق / 1106 م» که شامل گزیده معارف عصر در زمینه علوم طبیعی بود.
ابو حاتم اسفزاری »وفات 515 ق / 1121 م « معاصر حکیم عمر خیام نیز در بین علمای عصر در هندسه و جراثقال و حرکت کواکب، مطالعات علمی ارزندهای داشت، و رسالهای به فارسی موسوم به کائنات جوّ در این زمینه به او منسوب است.
ظهیرالدین ابوالمحامد مسعودی، از اهالی غزنه، مؤلف کتاب کفایه التعلیم 542» ق / 1147 م،« ابوالفتح خازنی، مؤلف اثری به نام میزان الحکمه، و ابوبکر خَرَقی «وفات بعد از 536 ق / 1142 م مؤلف کتابی به نام منتهی الادراک فی تقسیم الافلاک، از علمای ریاضی، مکانیک و نجوم در این عصر به شمار میروند .
منابع: مصاحب، غلامحسین، دائرهالمعارف فارسی رضایی، عبدالعظیم.
تاریخ ده هزار ساله ایران.
جلد سوم.
پادشاهزندگیپادشاهی1رکنالدین طغرلبک بن سلجوق....-....1037-10632عضدالدوله آلپ ارسلان....-....1063-10723جلالالدوله ملکشاه....-10921072-10924ناصر الدنیا و الدین محمود بن ملکشاه1087-....1092-10945رکن الدین برکیارق....-....1094-11056جلالالدین ملکشاه بن برکیاروق1100-....1105-11057غیاث الدنیا و الدین محمد1118-...1105-11188محمود بن محمد بن ملکشاه1104-11311118-11319داود بن ابوالقاسم درگزینی....-....1131-113110مسعود بن محمد بن ملکشاه....-11521134-115211معزالدین احمد سنجر1086-11571097-1157