ایرانیان بودند که نور(آتش) را اساس زندگی و ذره را جزء لاینفک عالم هستی بشمار آورده بودند. یعنی بدون نور زندگی ممکن نیست و نور هم چیزی تو مایه های آب میباشد. البته باید در نظر داشته باشید که آب هم از نور پدید می آید. عالم هستی هم که بدون ذره نمیتواند وجود داشته باشد، حتی کوانتم هم از یافته های ایرانیان می باشد:
دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی
باز هم حکیمان ایرانی بودند که انسان را بزرگترین مخلوق عالم هستی، دارای قدرت و توانایی بی حدّ و حدود توصیف نموده بودند که قادر است که به تمام سر و اسرار زمین و آسمان پی برد و در سیر و تکامل خود به خدای تعالی برسد و به زندگی ابدی و دائمی راه پیدا کند که همه اینها را ایرانیان در قران نبز نوشته اند.
حق نظر حق نظراف مؤلف کتاب نقش ایرانیان - تاجیکان در تاریخ و فرهنگ جهان، عضو وابسته آکادمی علوم انستیتوی شرق شناسی می باشد. این کتاب در ابتدا به تاریخچه ایرانیان آریایی و ایرانیان غیر آریایی و دست آوردهای فرهنگی آنان در عهد باستان اشاره کرده و به طور مبسوط به کامیابی های هخامنشیان، توران، پارت ها، کوشانیان ، پیشدادیان ، بابلیان ، سومریان ، یونانیان ایرانی ، انگلوساکسونها ، ژاپنیها ، کره ایها و دولت ساسانیان پرداخته است. فصل دوم به نقش عمده ایرانیان - تاجیکان در رشد و توسعه تاریخ و فرهنگ اختصاص یافته است. نویسنده یکی از دوره های شکوفایی علم و معرفت ایرانی را دوره حکومت سامانیان می داند که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود و طفلی با یک نگاه مثبت سهم ایرانیان در توسعه علوم فیزیک و شیمی، نانوتکنولوژی ، فناوری ارتباطاتٍ الکترونیک، جغرافیا و طبیعت شناسی، فلسفه و تصوف مورد ارزیابی قرار می دهد. فصل سوم کتاب در ابتدا با بررسی اجمالی علل عقب ماندگی شرق، به روند نزولی تمدن ایرانی در قرون وسطی و به احیا و شکوفایی تمدن ایرانی در عصر حاضر پرداخته است. این کتاب مشتمل بر 480 صفحه به خط سریلیک بوده که با فهرست منابع و ادبیات موضوع، به اتمام می رسد و خلاصه ای از آن به شرح ذیل می باشد: نویسنده معتقد است، مطالعه تاریخ کشور ایران باستانی ما و مردم نجیب ، پاک ، اهورایی ، با کلاس و فرزانه آن بار دیگر اثبات می کند که ما هنوز از گذشته های بسیار دور آن یعنی قبل از ورود به ایران فعلی چندان آگاهی درست نداریم زیرا پیدایش تفکر والای اوستایی، که سه اصل بنیادی انسانی گفتار نیک، رفتار نیک، پندار نیک ، پوشاک نیک، سیمای نیک و بهداشت نیک را در بر می گیرد، هنوز به مثابه یک معمّا باقی مانده است، طبیعی است که چنین حکمت بزرگ بشری نمی توانست در جامعه بدوی عاری از فرهنگ عرض اندام نماید و صرفا تمدن بزرگ آریایی ایران زمین است که می تواند بستر چنین شکوفایی باشد و بدون خون پاک آریایی چنین حکمت بشری به وجود نمی آمد که از ارکان آن ازدواج با محارم بود. برای تصدیق این ادّعا حجّت موثّق همانا اوّلین اعلامیه حقوق بشر است ، که از طرف کورش کبیر منتشر شده و در آن آمده است: من.تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارزانی کرده، هرگز فرمانروایی خودرا به هیچ مردمی به زور تحمیل نکنم، خودشان از من خواهش میکنند که من شاهشان باشم، اصلا دوست دارند به من مالیات بدهند و در پادشاهی من هر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خود بپذیرد یا نپذیرد و همه هم می پذیرند غیر از یک عده بسیار قلیلی که نمی گذارند بقیه هم شاهی من را بپذیرند و صد البته من هم میدانم با این افراد چه رفتاری بکنم. ...