مختصری از تاریخ اخیر
دودمان پهلوی بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ از ۱۳۰۴ خورشیدی و بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا ۱۳۵۷ بر ایران حکومت کردند.
در ۶ بهمن ۱۳۴۱ خورشیدی در ایران رفراندومی صورت گرفت برای تصویب اصلاحاتی تحت عنوان انقلاب شاه و مردم.
دولت ایران اعلام کرد که ملت ایران به اصول ششگانه انقلاب سفید ، با اکثریتی قاطع رأی موافق دادهاند.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران، که در نزد دولت کنونی و بسیاری از منابع به انقلاب اسلامی معروف است، قیامی بود که با شرکت مردم و گروههای سیاسی گوناگون، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی را در ایران فراهم کرد.
۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ روز پیروزی این انقلاب و سقوط رژیم پهلوی بود و در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ بیش از نود و هشت درصد مردم به جمهوری اسلامی ایران رای دادند و مدتی بعد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به رای گذاشته شد و با رای اکثریت نزدیک به اتفاق مردم تصویب شد.
در سال ۱۳۶۸ اصلاحاتی در قانون اساسی ایجاد شد و برای مثال به موجب آن پست نخست وزیری حذف شد و قدرت عملی بیشتری به ریاست جمهوری داده شد.
• در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی محافظه کاران به پیروزی رسیدند.[1]سرلیست انتخاباتی این گروه در تهران غلامعلی حداد عادل بود که با هشتصد وپنجاه هزار رای بیشترین آرای انتخابات در حوزه تهران را به خود اختصاص داد.[2]نفر اول انتخابات مجلس دوره ششم از حوزه تهران، محمد رضا خاتمی از اصلاح طلبان با یک میلیون وهفتصد هزار رای بود.درانتخابات مجلس دوره ششم محمود احمی نژاد رتبه شصتم را به دست آورد.
• درانتخابات مجلس هشتم از مجموع چهل و چهارمیلیون نفر واجد شرایط رای دادن،بیش از بیست وپنج میلیون نفر رای دادند(شصت ویک در صد).[3] در این انتخابات بیش از هفت هزار نفر برای نامزدی انتخابات ثبت نام کردند که در نهایت حدود چهار هزار وپانصد نفر تائید صلاحیت شدند.[ http://www.radiofarda.com/Article/2008/03/14/f1_majlis_zaeem_interview.html]
• بسیاری از اصلاح طلبان ردصلاحیت شدند بطوری که به گفته روزنامه اعتماد تنها در یکصد و سی کرسی امکان رقابت وجود داشت.
• نامزدهای نهضت ازادی به کلی ردصلاحیت شدند ودر نتیجه این گروه انتخابات را تحریم کردند.[4]
• سایت رسمی اصلاح طلبان محافظه کاران را به تقلب در انتخابات متهم کرد.[5]
ساختار حکومت فعلی ایران
حکومت فعلی ایران جمهوری اسلامی است که در سال ۱۳۵۸ شمسی به رفراندوم گذاشته و به تایید مردم رسید.
رهبر جمهوری اسلامی ایران و رییس جمهور اسلامی ایران باید از دین و مذهب اکثریت مردم ایران باشند ولی نژاد و قومیت در انتخاب آنان تأثیری ندارد .
در زیر ابتدا ارکان جمهوری اسلامی و مسئولان کنونی پستهای آن معرفی شدهاند.
در بخش بعدی به احزاب سیاسی،چگونگی فعالیت آنها و گرایشات مختلف درون آنها اشاره شدهاست.
نامزدهای تمام انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار میشود ابتدا باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند.
در قسمت احزاب سیاسی ایران در مورد اینکه چه احزابی اجازهٔ فعالیت علنی دارد توضیح داده شدهاست.
رهبر جمهوری اسلامی ایران بالاترین مقام این نظام است و از نظر دوفاکتو کنترل کاملی بر تمام امور دارد.
او توسط مجلس خبرگان رهبری و مادامالعمر انتخاب میشود.
(گرچه خود مجلس خبرگان حق عزل رهبری را نیز دارد).رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران، پس از فوت آیتالله روح الله خمینی(بنیانگذار جمهوری اسلامی) آیتالله سید علی خامنهای است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران بالاترین مقام این نظام است و از نظر دوفاکتو کنترل کاملی بر تمام امور دارد.
(گرچه خود مجلس خبرگان حق عزل رهبری را نیز دارد).رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران، پس از فوت آیتالله روح الله خمینی(بنیانگذار جمهوری اسلامی) آیتالله سید علی خامنهای است.
مجلس خبرگان رهبری از روحانیون متخصص در دین اسلام تشکیل میشود و کاندیداهای آن ابتدا باید به تایید شورای نگهبان برسند.
رئیس مجلس خبرگان، آیتالله شیخ علی اکبر اردبیلی مشکینی بود.
با فوت ایشان، تا تععین تکلیف این منصب، نواب رئیس به اداره ی مجلس خواهند پرداخت.
نایب رئیس اول مجلس خبرگان آیت الله هاشمی رفسنجانی و نایب رئیس دوم آن آیتالله ابراهیم امینی است.
شورای نگهبان قانون اساسی از دوازده نفر تشکیل شدهاست.
۶ فقیه که توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب میشوند و ۶ حقوقدان که توسط قوه قضاییه پیشنهاد و تایید مجلس شورای اسلامی انتخاب میشوند.
دبیر کنونی شورای نگهبان، آیتالله علی جنتی است و سایر اعضای کنونی آن عبارتاند از: آیتالله محمد مومن، آیتالله غلامرضا رضوانی، حجتالاسلام صادق اردشیر لاریجانی، حجتالاسلام مدرسی یزدی، آیتالله محمد یزدی، حجتالاسلام عباس کعبی، دکتر غلامحسین الهام، دکتر عباسعلی کدخدایی، ابراهیم عزیزی، دکتر محسن اسماعیلی و محمدرضا علیزاده.
قوه مقننه ، مجلس شورای اسلامی است که نمایندگان آن برای یک دورهٔ چهارساله و با رای مردم انتخاب میشوند.
نامزدهای این مجلس ابتدا باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند.
علاوه بر مناطق مختلف بعضی ادیان (مسیحی کلدانی و آشوری، زرتشتی و کلیمی) نیز نمایندگانی در مجلس دارند.
مصوبات این مجلس باید با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سازگار باشند و از همین رو شورای نگهبان قانون اساسی باید مصوبات این مجلس را پیش از اجرا به تصویب برساند.
در صورت اختلاف بین قوه مقننه و شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش حل این اختلاف را دارد.رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی غلامعلی حداد عادل است و در حال حاضر اکثریت این مجلس در اختیار طیف محافظهکاران است.
مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مجمعی است که وظیفه حل اختلافات بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی و دولت پارهای وظایف دیگر را به عهده دارد.
اعضای این مجمع توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب میشوند و رئیس کنونی آن هاشمی رفسنجانی است.
قوه مجریه در دست رئیس جمهوری اسلامی ایران است که با رای مردم و تایید رهبر انتخاب میشود.
نامزدهای ریاست جمهوری برای شرکت در انتخابات و پیش از آن باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند.
قانون، شرایط شرکت در انتخابات را «رجال سیاسی» بودن میداند.
بعضی معتقدند که «رجال سیاسی» لزوما به مذکر بودن اشاره ندارد اما در تاریخ جمهوری اسلامی تا بحال هیچ زنی برای کاندیدایی ریاست جمهوری تایید نشدهاست.
رئیس جمهور کنونی ایران محمود احمدی نژاد است.
رئیس قوه قضاییه توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب میشود.
شوراهای شهر و روستا نیز در مناطق مختلف وجود دارند که شهردار شهرها را انتخاب میکنند.
شورای شهر اکثر مناطق ایران و بخصوص پایتخت، تهران، و شهرهای بزرگ در حال حاضر در اختیار طیف محافظهکاران است.
احزاب و جریانات سیاسی در صحنهٔ سیاست ایران، عملا دو نوع تشکل و حزب موجود است.
یکی احزابی که مجاز هستند و میتوانند در مبارزات پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت کنند (به شرطی که کاندیداهای آنها توسط شورای نگهبان قانون اساسی تایید شوند) و دیگری طیفی از احزابی که معمولاً طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا اعمال اصلاحات شدیدی همچون برکناری رهبری و ولایت فقیه هستند.
طیف دومی شدیدا غیرقانونی است و اعضایش معمولاً نمیتوانند در انتخابات رسمی نامزد شوند.
رهبران احزاب دستهٔ دوم معمولاً خارج از ایران هستند.
هرگونه همکاری با این احزاب اپوزیسیون میتواند پیامدهای خطرناکی حتی تا مرحلهٔ اعدام را به همراه داشته باشد.
«محاربه» یا «اقدام علیه امنیت ملی» جرمهایی است که معمولاً به کسانی که احتمال هرگونه همکاری آنان با اپوزیسیون برود, نسبت داده میشود.
در ایران ضمن ارتداد به معنای تعویض دین از اسلام و الحاد به معنای عدم اعتقاد به وجود خدا و توهین به پیامبر اسلام و همجنسگرایی مرد با مرد نیز جرم جنایی شناخته میشود و همجنسگراها در بسیاری از موارد اعدام میشوند و نتیجتا هرگونه تشکل آتئیست و یا دفاع از حقوق همجنسگرایان نیز سرکوب میشود..
در زیر به معرفی این احزاب و جریانات میپردازیم.
احزاب رسمی و قانونی در صحنهٔ رسمی سیاست و مبارزات پارلمانی و ریاست جمهوری، دو طیف کلی از احزاب و تشکلها حضور بیشتری دارند.
این دو طیف کلی را معمولاً با نامهای «جناح راست» و «جناح چپ» و یا محافظهکاران و اصلاحطلبان میشناسد.
البته هر دوی این طیفها به اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه معتقد هستند اما جناح راست ادعای نزدیکی بیشتر به اسلام، راه آیتالله روح الله خمینی و رهبری آیتالله سید علی خامنه ای را دارد.
در ضمن بعضی شخصیتهای کلیدی همچون علی اکبر هاشمی رفسنجانی را میتوان فراجناحی خواند.
در زیر به معرفی احزاب و تشکلها و شخصیتهای هر دو جناح پرداخته شدهاست.
احزاب محافظهکار (جناح راست)(اصولگرا) جناح راست ، شامل احزاب و تشکلهای محافظهکار است که در دورههای اخیر خود را اصولگرا نامیدهاند.
این جناح که البته مسلما در درون خود نیز جناحهای دیگری نیز دارد, بیشتر با اعتقاد بسیار به اسلام و آموزههای امام خمینی و وفاداری به آیتالله سید علی خامنهای شناخته میشوند.
تاریخا این جناح شامل تندروهای اسلامی بودهاست و اختلاف کمی در آن وجود داشتهاست اما در حال حاضر و بر سر مسائلی مثل انتخابات پیش روی مجلس خبرگان رهبری جناحهای مختلفی درون این جناح ظهور کردهاند.
آیتالله سید علی خامنهای به طور غیررسمی از این جناح شناخته میشود.
تشکلهای معروف این جناح در حال حاضر عبارتاند از جامعه روحانیت مبارز ، حزب مؤتلفه اسلامی ، و آبادگران .تندروترین و راستترین طیف این جناح را میتوان شخصیتهایی چون آیتالله محمد تقی مصباح یزدی دانست.
ایت الله مصباح یزدی وشاگردانش در حال قدر گرفتن در ایران هستند.[6]این افراد برای رسیدن به این مقصود علاوه بر اتحاد وهمکاری با سپاه پاسداران سعی در تضعیف قدرت هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش دارند.[7] مهمترین این جدال ها در انتخابات مجلس خبرگان رهبری بروز کرد[8]به طوری که شاگردان مصباح با ارائه فهرست انتخاباتی به نام (منهایون)که اسامی همه افراد فهرست مشترک جامعه روحانیت مبارز تهران وجامعه مدرسین حوزه علمیه قم وجود داشت به جز چند نفر، در تهران هاشم رفسنجانی و حسن روحانی ،در مشهد ایت الله واعظ طبسی وایت الله هاشمی شاهرودی ،که در نهایت این انتخابات منجر به پیروزی هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش شد.[9] احزاب جناح چپ(اصلاحطلب)(۲ خردادی) تاریخا این جناح با با تفاوت اندکی از جناح راست تشکیل شد.
انشعاب در مجمع روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز (که با تایید آیتالله روح الله خمینی انجام شد) را میتوان سر آغاز این جریان دانست.
اما مطرح شدن اصلی این جناح وقتی آغاز شد که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ بر خلاف پیش بینیهای رایج، سید محمد خاتمی به نمایندگی از این جناح و با رای بیش از بیست میلیون نفر از ایرانیان به عنوان نماد «اصلاح طلبی» انتخاب شد.
از آن پس جنبشی که عموماً آن را جنبش اصلاحطلبی خواندهاند در ایران به وجود آمد که به علت اینکه خاتمی در روز ۲ خرداد ۱۳۷۶ به ریاست جمهوری رسیده بود به «جنبش ۲ خرداد » معروف شد.
از همین رو این جناح را جناح ۲ خرداد نیز مینامند.
این جناح طیف بسیار وسیعی را در بر میگرفت و البته تمام شخصیتهای سیاسی آن مسلمان و معتقد به پیشوایی آیتالله روح الله خمینی بودند اما طرفداران و حامیان آن حتی به نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران ، نیز میرسید و بسیاری این جناح را نمایندهٔ اصلاحات شدید در کلیت نظام میدانستند.
(در آن زمان اختلاف بسیاری در مخالفان جمهوری اسلامی بر سر حمایت یا عدم حمایت از خاتمی و ۲ خرداد وجود داشت.
برای اطلاعات بیشتر به بخش اپوزیسیون غیرقانونی توجه کنید).
پس از ریاست جمهوری، این جناح مجلس شورای اسلامی و شورای شهر اکثر مناطق (بخصوص پایتخت ایران، تهران) را نیز در دست گرفت اما عملا با ممانعتهای بسیاری در «اصلاح» مواجه شد.
خاتمی در انتخابات سال ۱۳۸۰ نیز مجدداً به ریاست جمهوری برگزیده شد و عملا هشت سال دوران ریاست جمهوری او را میتوان دوران اوج «جنبش ۲ خرداد» دانست.
اما پس از پایان این هشت سال ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، و شورای شهر تهران و شهرهای بزرگ عموماً به دست جناح مقابل افتاد.
در طول دوران خاتمی بارها روزنامهها و ارگانهای جناح دو خرداد به تعطیلی کشیده شدند به طوری که در اواخر دوران او تقریباً هیچ روزنامهٔ به اصطلاح «اصلاحطلبی» بر جای نمانده بود.
بهرحال با پایان دورهٔ هشت ساله خاتمی، رد صلاحیت اکثریت کاندیداهای اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی و شکست سنگین نمایندههای اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر و روستا و ریاست جمهوری (محمد معین ، مهدی کروبی و مهرعلیزاده هر سه شکست خوردند) این جناح تا حدود زیادی شکست خورد و طرفداران خود را از دست داد.
در حال حاضر حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی و تا حدودی حزب کارگزاران ایران اسلامی از تشکلهای این جناح به شمار میروند.
شخصیتهایی چون سیدمحمد خاتمی ،رئیس جمهور سابق، مهدی کروبی ،رئیس سابق مجلس، و محمدرضا خاتمی ، نایب رئیس سابق مجلس، از شخصیتهای این طیف هستند.
چپترین طیف این جناح طیفی از فعالان ملی مذهبی است که گاها از این جناح جدا شده و به اپوزیسیون پیوستهاند.
تشکلهایی مانند نهضت آزادی ایران و شخصیتهایی مانند ابراهیم یزدی از این طیف هستند.
فعالیت «نهضت آزادی ایران» نیمه قانونی است و خانه احزاب ایران این تشکل را به رسمیت نمیشناسد .
احزاب اپوزیسیون غیر قانونی طیف دیگری از احزاب، احزاب اپوزیسیون و طرفدار براندازی جمهوری اسلامی (و یا گاهی طرفدار اصلاحات بسیار جدی مانند عزل رهبر) هستند.
این احزاب شدیدا غیرقانونی هستند و همکاری با آنها میتواند مجازاتهایی، از جمله اعدام، به همراه داشته باشد.
(برای مثال در دههٔ ۶۰ و بخصوص واقعه تابستان ۶۷، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران به جرم همکاری با احزاب اپوزیسیون و یا عضویت در احزاب کمونیست که به منزلهٔ ارتداد و الحاد بود اعدام شدهاند) اما در ایران احزاب اپوزیسیون بسیار وسیعی وجود دارند که هر کدام برای خود میدیای مخصوص خود، از نشریات غیرقانونی تا کانالهای رادیویی و تلویزیونی، را دارند.
هرگونه فعالیت این احزاب شدیدا غیرقانونی است و فعالان و هواداران آنها همه به صورت مخفی به کار خود ادامه میدهند.
مرکزیت و رهبری این احزاب معمولاً در خارج کشور است.
در میان این احزاب و جریانات طیفهای مختلفی یافت میشوند.
در کردستان ایران بعضی از این نیروهای اپوزیسیون تاریخا مناطقی را زیر کنترل داشتهاند و اکنون با وجود اینکه تقریباً هیچ منطقهٔ مهمی در اختیار آنان نیست هنوز از نیروی نظامی در آن منطقه برخوردارند.
جریانات بسیاری تا بحال برای وحدت نیروهای اپوزسیون علیه جمهوری اسلامی تلاش کردهاند اما این تلاشها جملگی ناموفق بودهاست و حداکثر به وحدت طیف کوچکی از نیروها بدل شدهاست.
در زیر به طیفهای مختلف اپوزیسیون غیرقانونی پرداخته میشود.
این فهرست کاملی نیست و میتواند تکمیل شود.
سلطنت طلبها و مشروطهخواهان در اپوزیسیون ایران، شخصیتها،تشکلها و سازمانهای متعددی که گاها با هم نیز مخالف میباشند وجود دارند که خواستار بازگشت ایران به نظام پادشاهی مشروطه و اغلب تحت فرمان رضا پهلوی ، ولیعهد خاندان پهلوی و پسر محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران هستند.
این احزاب، گرچه اکثرا بر سر خواست به پادشاهی رسیدن رضا پهلوی توافق نظر دارند، اما هیچگونه اتحاد عملی ندارند و بیشتر به صورت شخصیتهای مستقل عمل میکنند.
خود رضا پهلوی نیز رسما طرفداری از هیچ حزب یا شخصیتی را اعلام نکردهاست و حتی ادعای تاج و تخت نکردهاست و تلاش کرده خود را بیشتر به عنوان شخصیت سیاسی و مشروطهخواه مطرح کند.
احزاب و تشکلهای این جناح که میتوان آن را جناح راست مخالف جمهوری اسلامی دانست اکثرا در لس آنجلس ایالات متحده آمریکا مرکزیت دارند و شبکههای ماهوارهای،تلویزیونی، رادیویی و نشریات و سایتهای اینترنتی مختلفی را به ایران میفرستند.
از معروفترین تشکلهای این طیف میتوان به حزب مشروطه ایران و انجمن پادشاهی اشاره کرد.
غیر از خود رضا پهلوی ، داریوش همایون ، از رایزنان کنونی حزب مشروطه ایران ، از مشهورترین شخصیتهای این طیف است.
رضا پهلوی اپوزیسیون را به اتحاد دعوت کردهاست و شعار «امروز فقط اتحاد، آینده از آن ماست» را مطرح کردهاست.
مجاهدین و شورای ملی مقاومت سازمان مجاهدین خلق ایران، از قدیمیترین سازمانها و احزاب ایرانی است که از پیش از انقلاب اسلامی ایران در ایران موجود بودهاست .از تحولات عمده آن کودتای مارکسیستی درون حزبی است و طی آن نیروهای معتقد به مارکسیسم نیروهای وفادار مسلمان را اعدام ، اخراج یا فراری دادند وتمامی کنترل تشکیلاتی را بر عهده گرفتند و عملا سازمان را خلع اسلامی کردند .
این سازمان در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران ، بسیاری از شخصیتهای آن را ترور کردهاست و با بال نظامی خود تلاش در حمله به ایران را داشتهاست و از این رو، هرگونه همکاری با آن مجازاتهای بسیاری و معمولاً مجازات اعدام به همراه داشته ولی اخیرا دولت ایران اعلام کرده آن گروهی که دستشان به خون کسی آلوده نیست را عفو میکند و تحت حمایت قرار میدهد تا کنون دها تن از اعضای این حزب به ایران بازگشته اند شدهاند .
این سازمان در زمان حکومت صدام حسین در عراق پایهها و تجهیزات نظامی بسیاری در این کشور داشت و بنا به فیلمهای مخفی که پس از اشغال عراق توسط آمریکا یافت شد, رهبران آن با صدام حسین مذاکرات مخفیانهای نیز داشتهاند.
این سازمان به همراه عدهای از تشکلهای کوچکتر و منجمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران(جریان پیرو برنامه هویت)، شورای ملی مقاومت را پایه گذاشتهاست و مریم رجوی را توسط این شورا به عنوان رئیس جمهور آلترناتیو آینده ایران انتخاب کردهاست.
اعضای اصلی این سازمان مارکسیست یا غیر مذهبی اند ولی تلاش دارند خود را مسلمان معرفی نمایند از این رو این حزب در ایران بنام سازمان منافقین یاد میشود و به علت ترورها و کشتن افراد بی گناه مخصوصا در همکاری با صدام حسین در جنگ ایران و عراق از منفور ترین گروها در نزد مردم ایران اند.
بال نظامی این سازمان، ارتش آزادیبخش ایران است.
حزب کمونیست کارگری ایران حزب کمونیست کارگری ایران حزبی شدیدا چپ رو است که در اوایل دههٔ ۹۰ به صورت انشعابی از حزب کمونیست ایران ، توسط منصور حکمت، رهبر سیاسی و تئوریسین کمونیست ایرانی، تشکیل شد.
از شعارهای این حزب میتوان به «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «زنده باد جمهوری سوسیالیستی» و «آزادی،برابری،حکومت کارگری» اشاره کرد.
این حزب شدیدا چپ رو است و با مذهب و ناسیونالیسم شدیدا مخالف است.
این حزب که با برهم زدن کنفرانس برلین و پخش این ماجرا از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به شهرت دو چندانی دست یافت همواره بر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تاکید داشتهاست و شدیدا با دو خرداد و سید محمد خاتمی مخالف بودهاست.
در دوره اخیر این حزب مدعی است که مقبولترین و محتملترین سیر اوضاع ایران انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی است و تلاش در رهبری این انقلاب برای تأسیس جمهوری سوسیالیستی را دارد.
این حزب با توجه به پیشینهاش (در همکاری با کومهله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) از نیروی قابل توجهی در کردستان برخوردار بود و گاها شخصیتهای خود را برای گشت پارتیزانی به داخل ایران میفرستاد اما پس از انشعاب اوت ۲۰۰۴ در این حزب و جدایی اکثریت کمیته کردستان به نظر میآید این حزب تا حدود زیادی ظرفیت نظامی خود را از دست داده باشد، گرچه هنوز مدعی است که این حزب، حزبی نظامی نیز هست و در رهبری اعتصابات کارگران نساجی کردستان نقش قابل توجهی داشتهاست.
لیدر کنونی این حزب حمید تقوایی است و از دیگر شخصیتهای مطرح آن میتوان به علی جوادی و آذر ماجدی اشاره کرد.
حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست انشعابی از حزب کمونیست کارگری ایران است که در سال اوت ۲۰۰۴ و در پی جدایی بیش از نیمی از کمیته مرکزی و اکثریت کمیته کردستان حککا تشکیل شد.
این حزب در هنگام جدایی مدعی ادامهٔ واقعی خط منصور حکمت بود و از این رو خود را «حکمتیست» میخواند.
(حزب کمونیست کارگری نیز خود را مدعی ادامهٔ خط حکمت میداند و گاها به کنایه حزب حکمتیست را «آنتی حکمتیست» میخواند).
این حزب پس از جدایی به سنتهای اصلی چپ افراطی در حزب کمونیست کارگری ایران و تاکید بر مبارزه با مذهب و ناسیونالیسم و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران ادامه دادهاست و تمام شعارهای اصلی آن را همچنان حفظ کردهاست اما مهمترین تفاوت این دو حزب را میتوان در تاکید حزب حکمتیست بر کردستان ایران دانست تا جایی که یکی از شعارهای جدید این حزب «کردستان دروازهٔ قدرت است!» است.
نظام سیاسی ایران فدرال ...
انجمن فرهنگی و مدنی کردهای خراسان ساختار مملکتی و بنیادهای نظام سیاسی در ایران فدرال کدامند؟
فدرالیسم در ایران به چه معنایی است؟
جایگاه پارلمان در نظام سیاسی ایران فدرال چیست؟
رئیس جمهور چه وظایفی دارد؟
احزاب مهم کدامند و چه هویتی دارند؟
فرهنگ سیاسی ایران فدرال چگونه است؟
اولویتها در سیاست خارجی ایران فدرال چیستند؟
کردستان · آذربایجان · .....
· .....
مفهوم فدرالیسم در مملکت ایران به دلیل فدرال بودن، سیاست در دو سطح جاری است: در سطح فدرال که مربوط به کل مملکت میشود، و در سطح ایالتها.
وزن و کیفیت سیاست در سطح ایالتها به گونهای است که مفهوم ایالت را نبایستی با مفهومی نظیر " استان" در ایران کنونی یکی گرفت، که با وجود تقسیمبندیهای استانی، نظام دولتی کاملا متمرکزی دارد.
ایالتهای ایران فدرال در سیاستگذاری داخلی خود، از بسیاری نظرها خودمختار خواهند بود.
سیاست در سطح ایالتی همچون در سطح مملکتی دارای ارگانهای خود بر اساس تقسیم قواست.
ایالتها نیز قوهی مقننه، مجریه و قضاییهی خود را خواهند داشت.
مجلسهای ایا لتهای فدرال اعضای مجلسهای ایالتهای فدرال مستقیماً از طرف مردم آن ایالت انتخاب میشوند (مثلأ در ایالت کردستان، مردم مناطق کردنشین، نمایندگان مجلس ایالتی خود را بصورت دمکراتیک، آزاد و با رقابت سالم و سازنده، انتخاب می کنند).
طول دورهی نمایندگی چهار و یا پنج سال (بستگی به انتخاب و قانون ایالت ها) است.
حکومت ایالتی از دل مجلس ایالتی درمیآید.
رئیس آن عضو فراکسیونی است که بیشترین آرا را در مجلس ایالتی دارد.
مجلس ایالتی بهعنوانِ قوهی مقننه عهدهدار وظیفهی قانونگذاری در سطح ایالتی است.
تنظیم بودجهی ایالتی نیز بر عهدهی مجلس ایالتی است.
این ارگان هم قوهی مجریهی ایالتی را از درون خود برمیگزیند و هم بر آن نظارت دارد.
مجالس مملکت ایران فدرال: 1- مجلس سنا ایران فدرال خصلت فدرالی مملکت ایران در مرکز توسط مجلس سنا فدرال نمایندگی میشود.
طبق اصلی از قانون اساسی، ایالتها به بیان مشخصتر حکومتهای ایالتی، از طریق مجلس سنا فدرال در امور سیاسی در سطح مملکتی و یا منطقه ای و فرا منطقه ای دخالتگر خواهند بود.
مجلس سنا فدرال نمایندهی مجلسهای ایالتی است.
از هر یک از ایالتها، بسته به جمعیت، بین سه تا شش نماینده در مجلس سنا فدرال حضور دارند.
این نمایندگان بایستی عضو حکومت ایالتی باشند.
2- مجلس نمایندگان ایران فدرال ( پارلمان ایران فدرال) انتخاب نمایندگان آن توسط مردم همزمان در سطح کل مملکت ایران فدرال صورت میگیرد.
نمایندگان بستگی به جمعیت و بزرگی شهر(حوزهء انتخاباتی) از مناطق یا ناحیهء مشخصی انتخاب میشوند، مثلأ در تهران نماینده ای از منطقه تجریش، دیگری از ناحیهء نازی آباد وقص لهذا.
تعداد نمایندگان مثلأ 600 نفر است (البته بستگی به جمعیت کل مملکت است).
دورهی نمایندگی اساسا چهار سال است.
انتخابات پیش از موعد برای حل بحران سیاسی عمدهای که با تعادل موجود در مجلس نمیتوان آن را حل کرد، امکانپذیر است.
مجلس نمایندگان ایران فدرال، قوهی مقننه در سطح کل مملکت است.
وظیفهی تصویب قراردادهای بینالمللی و بودجهی عمومی مملکت نیز بر عهدهی پارلمان فدرال است.
نمایندگان پارلمان در فراکسیونهای حزبی و در صورت ضعیف بودن حزبشان به لحاظ کمی در گروههای حزبی گرد آمده و خط سیاسی خود را پیش میبرند.
مجلس نمایندگان ایران فدرال یک پارلمان کاری است، و در مقایسه با ایران امروزی و یا بسیاری از کشورهای دیگر، کمتر خصلت نمایشی خواهد داشت.
مثلأ در مورد بسیاری از امور، نه در سطح اجلاسهای بزرگ علنی مجلس، بلکه در کمیتههای تخصصی تصمیمگیری میشود.
نخست وزیر و وزیران (دولت فدرال) مجلس نمایندگان ایران فدرال، نخست وزیر را برمیگزیند.
وی را پیش از انتخابات مجلس فقط میتوان با "رأی عدم اعتماد سازنده" برانداخت.
منظور از سازنده این است که مجلس باید جانشینی برای او داشته باشد و تا زمانی که مشخص نباشد چه کسی به جای او مینشیند، نمیتوان او را برکنار کرد.
حکومت یا (به اصطلاحی دیگر) کابینه از نخست وزیر و وزیران تشکیل شده است.
نخست وزیر لزوماً عضو مجلس نمایندگان فدرال است، وزیران معمولاً از دل مجلس نمایندگان ایران فدرال درمیآیند، اما حتماً لازم نیست چنین باشد.
نخست وزیر در عمل قدرتمندترین مقام سیاسی است، اما مقام تشریفاتی آن پس از رئیس جمهور(رئیس مملکت) و رئیس مجلس سنا فدرال قرار دارد.
رئیس جمهور (رئیس مملکت) رئیس جمهور توسط همایش مجلسین فدرال، انتخاب میشود که نقشش نمادین است.
همایش اجلاس فدرال تشکیل شده است از کل نمایندگان پارلمانی بعلاوهی به همین تعداد، نمایندگان برگزیده مجلسهای ایالتی.
قوهی قضاییه دادرسی به قصد رعایت حق، نیرویی میطلبد که در قوهی قضاییه جمع است.
بیان حق بر عهدهی قاضی است و امر قاضیان را قوهی قضاییه سامان میدهد.
قضاوت یا تخصصی است و یا عمومی در حد قانون اساسی.
شاخههای تخصصی قضاوت در دادگاه کار، دادگاه امور اداری، دادگاه امور اجتماعی و دادگاه امور مالی تجسم مییابند.
قضاوت در عمومیترین سطحش از نظر بررسی همخوانی تصمیمی، رأیی یا قانونی با قانون اساسی فدرال، بر عهدهی دادگاه فدرال قانون اساسی است که مرکز آن در تهران است.
در دادگاه فدرال قانون اساسی، قاضیان تک تک قوانین مجلس را بررسی نمیکنند.
آن قانونی بررسی میشود که شکایت شود که با قانون اساسی تضاد دارد.
شکایت پس از طی سلسله مراتبی به دادگاه فدرال قانون اساسی میرسد.
از آنجایی که دادگاه قانون اساسی فقط از طریق شکایت فعال میشود، به اصطلاح گفته میشود که از خود ابتکار ندارد، یعنی حق ندارد خود راسأ تصمیم بگیرد و امری را برای بررسی از نظر سازگاری با قانون اساسی در دستور کار خود قرار دهد.
دادگاه فدرال قانون اساسی دارای دو قسمت (مجلس) است.
مجلس اول به قانونهای پایه و مجلس دوم به قانونهای مربوط به امور دولتی میپردازد.
هر مجلس هشت عضو دارد.
نیمی از قاضیان دادگاه قانون اساسی از سوی یک کمیتهی ویژهی مجلس نمایندگان و نیمی دیگر از سوی مجلس سنا فدرال انتخاب میشوند.
مدت قضاوت آنان در این دادگاه عالی مثلأ 8 یا 12 سال است.
تشکلهای سیاسی امر سیاسی در ایران در سطوح مملکتی و ایالتی و تا حدی کمتر در سطح امور شهری از طریق حزبها و با جانبداری حزبی پیش برده میشود.
ادعای پیشبرد سیاست غیرحزبی یا فراحزبی در ایران بیمعنا و حتی فریبکارانه جلوه میکند.
علاوه بر احزاب، مردم میتوانند خواستههای سیاسی خود را از طریق انواع و اقسام اتحادیه ها و تشکلهای پایدار یا موقتی پیش برند.
بدین ترتیب مردم ایران اهل تشکل و احزاب سیاسی مدرن خواهند شد و به آن عادت خواهند کرد.
به ندرت خواستهای وجود خواهد داشت که برای پیشبرد آن تشکلی پدید نیاید.
احزاب سیاسی بزرگ در ایران فدرال احزاب نیرومند درایران فدرال عبارت خواهند بود از: احزاب دموکرات در ایالتهای فدرال، احزاب سوسیال دموکرات در ایالتهای فدرال، احزاب لیبرال (آزادیخواه) در ایالتهای فدرال ، احزاب سبزها در ایالتهای فدرال، احزاب چپ و غیرو.
تعداد کثیری هم حزبهای کوچک وجود دارند که به ندرت میتوانند به مجلس راه یابند، زیرا برای ورود به مجلس در هردو سطح ایالتی و مملکتی باید حداقل 5 درصد آرا را به دست آورند.
گرایشهای سیاسی حزبهای عمده دموکراتها معمولأمحافظهکاری و راست میانهی سنتگرا و مدرنیزاسیون محدود را در عرصهی صنعت و اقتصاد نمایندگی میکنند.
لیبرالها (آزادیخواهان) کمتر سنتی هستند و سیستم اقتصادی باز را دنبال می کنند.
توافق این دو جریان همواره بر سر امور اقتصادی است، توافقی بر روی این باور که حمایت از رشد سرمایه کلید پیشرفت عمومی است.
سوسیالدموکرات از جنبش کارگری حمایت می کند و در طول تاریخ از چپ طیف سیاسی به سوی میانهی آن گرایش یافته است.
سبزها، که معمولأ با دفاع از حفظ محیط زیست شناخته شده اند، و امروزه در جهان از این نظر پیشگامند.
چپ سنتی که تشکل اصلی سازندهی آن بر مبنای سوسیالیسم جهانی است، احتمالأ سختکیشی سنتی را در آینده ایران دنبال نخواهند کرد.
فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی ایران گرایش بارزی به میانهروی خواهد داشت.
فرهنگ سیاسی ایران با بحران و بحرانزایی مخالف بوده و مکانیسمهای فراوانی برای بحرانزدایی خواهد داشت.
از تغییر ناگهانی، بحران فهمیده میشود، بنابر این تحولها بایستی کند پیش روند.
گرایش عمومی سیاستمداران نیز به این باشد که دستاوردهای رقیبان خود را نیز پاس دارند.
چیزی را بر چیزی افزودن، چیزی را به جای چیز دیگر گذاشتن ترجیح داده میشود، که متعاقب آن آبادانی مملکت است.
کارنامهی ایران چه در صحنه کشوری و چه در عرصهء بین المللی، در زمینهی آگاهی و ارج نهادن بر حقوق بشر و حقوق دموکراتیک، خوب و حتی درخشان توصیف بشود.
در فرهنگ سیاسی، گرایش به کثرت و تنوع ملیتها چشمگیر باشد، تا بواسطه آن همگرایی و همزیستی مسالمت آمیز با برخورداری از مکانیسم رشد تقویت یابد.
سیاست خارجی روابط دوستانه با ایالت متحدهی آمریکا، اروپا، اسراییل و همچنین تقویت مناسبات خوب با همسایگان و کشورهای عربی همواره جزو اولویتهای سیاسی باشد.
در سرتاسر جهان مبنای سیاست خارجی مملکت ایران تحکیم صلح، گسترش روابط مودت آمیز و کمک به رشد اقتصادی، رفاه، توسعه و شکوفایی ایران فدرال باشد.
حقوق بشر به یک مفهوم راهنمای عمده ای در سیاست خارجی مملکت ایران بدل شود.
تهیه کننده و گردآوری : دکتر افراسیاب شکفته، ( انجمن فرهنگی و مدنی کردهای خراسان ) ------------------------------------------------------------------------------------------------------- http://www.servat.unibe.ch/law/icl/sz00000_.html1- قانون اساسی سوئیس: http://www.fed-parl.be/constitution_uk.html2- قانون اساسی بلژیک: http://www.psr.keele.ac.uk/docs/german.htm 3- قانون اساسی آلمان: http://laws.justice.gc.ca/en/const/c1867_e.html#pre 4- قانون اساسی کانادا: http://www.servat.unibe.ch/law/icl/sp00000_.html 5- قانون اساسی اسپانیا: http://www.pch.gc.ca/progs/lo-ol/progs/dclo_e.cfm 6- توسعهء زبانهای رسمی مناطق ایالتی: ' style='width:100%; height:200'> بنیادها اعلامیهی جهانی حقوق بشر رکن جداییناپذیر قانون اساسی ایران فدرال است.
ماده ای از قانون اساسی، نظام سیاسی مملکت ایران را با مشخصههای دموکراتیک بودن، اجتماعی بودن، سکولار بودن، مبتنی بر قانون بودن و فدرال بودن معرفی میکند.
سامان دولتی بر پایهی قانون اساسی و احترام به قانون است.
با عدم تقدس حاکم و حاکمیت، اصول حکومت قانون و تفکیک عملی قوا جاری و ساری است.
در رأس دولت رئیس جمهور(رئیس مملکت) قرار دارد که نقشش نمادین است.
رئیس حکومت نخست وزیر است.
وی تعیینکنندهی سیاست حکومتی است.
حکومت به مثابه قوه اجرایی، موظف به تبعیت از پارلمان به عنوان منشاء اصلی وضع قوانین است، هیچ مصوبه دولتی نمیتواند ناسخ یا ناقض قانون پارلمان شود.
ایالتها · کردستان · آذربایجان · .....
طبق اصلی از قانون اساسی،