دانلود تحقیق صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

Word 161 KB 16760 26
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است.

    از طرفی - به عقیده‌ی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد.

    تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی می‌شد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچه‌ی شیعی تاسیس شد (1).
    در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم.

    مسئله‌ی مورد مناقشه درباره‌ی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعه‌ی صفوی» و انحراف در اندیشه‌های بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.
    .

    خلاصه‌ی روند تاریخی صفویه
    سلسله‌ی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد.

    وی علی‌رغم مخالفت علمای شیعه‌ی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبه‌ی شیعه علنی خوانده شود: «...

    مرا به این کار واداشته‌اند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم.

    به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر می‌کشم و یک کس را زنده نمی‌گذارم...» [1]
    سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سخت‌گیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند.

    بسیاری معتقدند پیروزی‌های او در جنگ‌هایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود.

    راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سال‌ها پیش از آن استفاده کرده بودند.

    لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگ‌ها از این سلاح استفاده نکردند.

    همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود.

    [2]
    اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است.

    وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت.

    [2]
    از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته می‌شود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدت‌ها یک دائم‌الخمر بود.

    سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند.

    15، 16]
    خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی 3.

    اندیشه‌ی اسلامی در دوره‌ی صفوی سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است.

    آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشه‌ها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت می‌کند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر).

    [3] در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینه‌های فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستاره‌شناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه.

    [12] از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عده‌ای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباط‌های فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند.

    این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم می‌‌کردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافته‌های خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.

    برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرف‌الدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمال‌الدین بن عطاء ا....

    دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر.

    [10] علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله می‌توان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاست‌های شاه اسماعیل اشاره کرد.

    یکی از مشخصه‌های فقه کرکی، بذل توجه خاص به پاره‌ای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود.

    بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بوده‌اند.

    زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلال‌های قوی و محکم در برابر خود دانسته‌اند.

    از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونه‌ای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه می‌‌شمرد.

    [10] طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت می‏کند.

    از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال داده‏اند کرکی آن را به‏عنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آن‌را امضا کرده باشد.

    البته احتمال این‏که این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد هم‏چنان به قوت خود باقی است.

    نکته‌ی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشاره‏ای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورت‏های شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمی‌کند.

    [4] 4.

    تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشه‌ی شیعی اشاره می‌کند.

    وی یا بیان تفاوت‌های جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریه‌ی جامعه‌شناختی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال می‌کند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظه‌کار میانه‌رو است که هر مخالفی را ضد انقلاب می‌داند (3).

    به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دوره‌ی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرت‌های سیاسی حاکم شد.

    نمونه‌ی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشه‌های آزادی‌خواهانه داشت ولی در میانه‌ی قرن 20 که به صورت نهاد در می‌آید و از همیشه قدرتمندتر می‌شود، ایمان جدیدی به خود نمی‌آفریند و لذا در این دوره نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار می‌گیرد.

    شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایه‌ی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار می‌گیرند.

    در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل می‌شود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا می‌اندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف می‌شود که از جمله می‌توان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرت‌های آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.

    وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره می‌کند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن می‌گوید.

    به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی می‌داند و تفاوت‌های تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان می‌کند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری».

    [5، 13] 5.

    نقد شریعتی در مقایسه‌ی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائه‌ی دو نمونه‌ی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی می‌پردازد.

    هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحراف‌زدایی از دین منجر می‌شود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهن‌دامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است.

    به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضه‌خوانی به غرب می‌فرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟

    جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟

    نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟

    (5) لَک‌زایی معتقد است، آن نظریه‌ای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است.

    [8] به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست.

    [10] در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتح‌الجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟

    به نظر می‌رسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.

    سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آن‌ها در دوران صفوی می‌نویسد: «...

    علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود.

    تألیف کتاب‏ها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده».

    وی اضافه می‌کند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه می‌آورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد.

    ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز می‏داند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالح‏شان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9] شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...

    برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .

    شاه اسماعیل خود را از سوی پدر اولاد علی می دانست و بدین نسب فخر میکرد .

    از سوی مادر نیز نواده ی حسن بیک ترکمان آق قویونلو بود و خود را جانشین به حق و وارث قانونی آن خاندان می شمرد .

    ادعای سیاست وی بنیان استواری ندارد ، ولی در پیشرفت کار او ، یعنی کشور گشایی و بسط قدرت وی و مخصوصا در ترویج مذهب شیعه تاثیر فراوان داشته است و اگر این ادعا را درست بدانیم ، ناچار باید بپذیریم که خون ایرانی در وجود او کم و ناچیز بوده است .

    طرفداران وی هم چنانکه از تمام توازیخ زمان بر می آید بیشتر از قبایل ترکمان و تاتار بوده اند .

    پس از آنهم که به سلطنت نشست نژاد و زبان ایرانی را که دو پایه اساسی ملیت است ، حقیر شمرد .

    مردم اصیل ایران را محکوم و فرمان بردار طوایف ترک نژاد و قزلباش کرد و هنگامی که زبان شیرین فارسی در امپراتوری عثمانی و هندوستان ، زبان سیاست و ادب بود ، زبان ترکی را زبان رسمی دربار ایران ساخت ....

    و این زبان بیگانه چنان در درباز صفویه رواج گرفت که تا پایان دولت آن سلسله و حتی بعد ار آن نیز زبان رسمی دربار ایران بود .

    علت پذیرش آسان مذهب شیعه از سوی مردم در زمان شاه اسماعیل : مذهب شیعه در ایران تازگی نداشت .

    مردم این سرزمین به سبب کینه ی دیرینه ای که از خلیفه دوم فاتح ایران به دل داشتند و به سبب دشمنی با خلفای بنی امیه که ایرانیان را خوار می شمردند ، بر خاندان علی که آنها نیز از جانب آنان مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند ، دلبستگی پیدا کردند .

    عقیده شیعه هم که امامت و حکومت را مخصوص فرزندان علی می دانست با عقیده ایرانیان بیشتر سازش داشت .

    به علاوه دولت نیرومند شیعی مذهب آل بویه که مدتها خلفای عباسی و مرکز حکومت سیاسی و روحانی غرب را در اختیار و اطاعت داشت از میان مردم کناره ی دریای خزر که از دیر باز به مذهب شیعه گرویده بودند برخاسته بود .

    تبلیغات اسماعیلیان و مبلغان فاطمی مصر نیز ، از قرنها پیش افکار مردم ایران را برای قبول مذهب شیعه آماده کرده بود .

    شاهان صفوی مذهب شیعه را وسیله ای برای به دست آوردن قدرت خویش کرده بودند و ملا های درباری نیز با همه ی نفوذی که بر اعتقادات مذهبی مردم داشتند به نفع حامیان خود از این سیاست پشتیبانی میکردند .

    علت ایجاد جنگها در دوره ی شاهان صفوی و به خصوص شاه اسماعیل اول در ایجاد نفرت و نفاق بین مسلمانان شیعه و سنی و سپس معامله به مثل سلاطین عثمانی و حکمرانان سنی مذهب همسایه ی شرقی ایران بوده است .

    شاهان صفوی با سنی کشی که در ایران را انداخته بودند آتشی افروختند که چند قرن دودمان مسلمانان را در این نقطه بر باد داد ه است و با باز کردن پای اروپاییان در ایران و دادن آزادی های بی حد و حساب و حق کاپیتولاسیون به ایشان نیز ، کشور را به اسارت آنها در آوردند .

    با مروری بر تاریخ به جنگهایی بر میخوریم که تعداد آنها بسیار است و بین دو فرقه مختلف از یک مذهب رخ داده است ، جنگهای دائمی بین شیعیان و سنی ها ، یا جنگهایی که بین فرقه های مختلف مسیحیت در گرفته است بیان گر این واقعه است که تما م این جنگها تلفات جانی و مالی فراوانی به بار آورده است .

    که همگی نشات گرفته از اعتقادات کور و فرصت طلبانه ی عده ای سیاست مدار و دسیسه کار بوده است .

    بحث پیرامون این این مطلب برای من وقتی پر رنگ تر شد که مطلع شدم چند روز پیش درگیری سختی بین شیعیان و سنی ها در جزیره قشم رخ داده است ، البته این درگیری ها از دیر باز وجود داشته است اما تا کی ادامه خواهد یافت ؟

    و بنیان گذار این اختلاف چه کسی بوده است ؟

    شاه اسماعیل صفوی که از محدود پادشاهانی است که در دوران تحصیل در کتاب ها از او چندان به بدی یاد نمی شود و البته این چیزی است که من با گذشت چند سال به یاد می آورم ، مرد جنایتکاری که کشتن مردم بی گناه سنی را فریضه ی دین اعلام کرده بود و برای قتل عام سنی ها پاداش معین کرده بود .

    تاریخ مذهب شیعه مذهب شیعه از صفویان تا پهلوی هیچ مورخی اجداد اسماعیل را به طور قطعی شیعه ندانسته !

    اما از طرف دیگر این نکته نیز مهم است که وجود سنت شیعی در خانواده آنان بی چون و چرا قطعیت دارد.

    به عنوان نمونه ، حیدر ، پدر اسماعیل چند هفته بعد از مرگ پدرش زاده شد و تا نه سالگی در دربار دائی خود ، اوزون حسن بود.

    محیطی که هیچ قرابتی با شیعه نداشت اما بعد از آن وی به اردبیل رفت و آنجا در فضایی با گرایش های خاص شیعه قرار گرفت.

    حمله افغانان سنـّی مذهب و سپس تشکیل دولت افشار که خویشتن را وارث صفویه می دانست، به بازمانده نفوذ روحانیون شیعه در حوزه سیاست و دیوانسالاری پایان داد و کانون نفوذ ایشان را از ایران به عتبات (نجف، کربلا، سامرا و کاظمین) منتقل کرد.

    برخلاف انتظار از هیچ گوشه جغرافیای ایران قیامی برای پاسداری ازدین برنخاست.

    بخش بزرگی از علمای دین در مقابل حمله افغانها سکوت را ترجیح داده و از اصفهان و دیگر مراکز مذهبی ایران به عتبات کوچیدند و بیش از پیش به اعتبار نجف و شهرهای پیرامونش به عنوان کانون دینی و فکری شیعه دوازده امامی افزودند.

    حتی پس از فتوای ملا زعفران، پیشوای سنـّی افغانان دررافضی بودن ایرانیان شیعه، و بسته شدن پیمان میان محمود افغان با دولت عثمانی برای واگذاری بخش های مهمی از ایالات غربی ایران و از جمله آذربایجان به ایشان، یک برگ کاغذ از سوی روحانیون بزرگ آن زمان برای برانگیختن ایرانیان در پاسداری از مرزوبوم و یگانگی سرزمین خویش صادر نشد.

    در دوره صد ساله ای که از آغاز سده هژدهم میلادی با آمدن افغان ها، فروپاشی دولت صفوی و تشکیل دولت افشاریان آغازمی شود و به تشکیل دولت قاجار می انجامد، ایران از یکسو شاهد ماندگاری و ساختاری شدن مُدارای مذهبی و از دیگر سو شاهد کشاکش دولت های بریتانیا و روسیه برای دستیابی به سرزمین های حوزه نفوذ و فرمانروایی ایران گردیددراین دوران مهم رسمیت مذهب شیعه درایران به پایان رسیده، مُدارای مذهبی پایدارگشته وساختارهای مذهبی بیش از پیش از حوزه فرمانروایی و ساختار دیوانسالاری ایران بیرون رانده شده بود.

    .

    نقد به رفتار خونریزانه نادرشاه نیزجایگاهی در این ارزیابی ندارد.

    زیرا که نادر شاه مُداراگر، کم یا بیش به همان میزان خونریز بود که شاه اسماعیل متعصب.

    نادرشاهی که تربیت مذهبی نیافته بود، نه تنها ضرورتی برای برانگیختن پرچم یگانگی مذهبی نیافت، بلکه به راهنمایی دیوانسالارانی چونان میرزامهدی استرآبادی و محمدکاظم مروی، بردباری مذهبی و پایان دادن به سیادت رسمی مذهب شیعه و مداخله روحانیون را در امور کشوری و لشگری به یکی از نخستین برنامه های دولت خویش تبدیل کرد.

    بعد از پادشاهی افشاریان نوبت به سلسله زندیه رسیده بود .زندها نیز دیوانسالاری خود را از نفوذ روحانیون محافظت نموده و مدارای مذهبی را حاکم کرده بودند .

    در تمام این چند قرن صفویه تا قاجاریه، روحانیت از لحاظ فکری و آموزشی و هنری و ذوقی، قدرت مطلقه را داشت و هیچ چیزی خارج از آنها نبود.

    فقط با جنگ ایران و روس که تا حد زیادی به تشویق علما انجام شد و منجر به شکست ایران و انعقاد معاهده ترکمان چای در سال 1828 گشت، وضع تغییر کرد.

    این جنگ به تشویق علما بود و اعلام جهاد از سوی کسانی مانند سید محمد مجاهد.

    وقتی شکست قطعی شد، روحیه علما تغییر کرد و اول چیزی که بدان پی بردند این بود که اگر بخواهیم در این دنیا عرض اندام کنیم، احتیاج به ارتش داریم و ارتش هم باید به علم و فنون امروزی مجهز باشد.

    لذا وقتی عباس میرزا بلافاصله بعد از جنگ خواست مربیان اتریشی و انگلیسی و فرانسوی برای تربیت متخصصان توپخانه و آرایش ارتش بیاورد، دیگر آخوندها با او مخالفتی نکردند." پس از جنگ نه تنها عباس میرزا ولیعهد روشن اندیش ایران، به اخذ تمدن غربی روی آورد، بلکه سی سالی بعد دارالفنون تأسیس شد که امیرکبیر اساساً در تأسیس آن به اخذ دانش و تکنیک غربی فکر می کرد.

    به زودی از میان روحانیان هم کسانی به تحول روی آوردند که پیشگام همه آنها سید جمال الدین اسدآبادی بود.

    بدون تردید سید جمال الدین اسدآبادی، پدر روشنفکری در جهان اسلام است.

    به نظر بنده سید جمال بود که برای نخستین بار آفاق فکری جدیدی را به روی جهان اسلام گشود و هم در پی احیای اسلام و هم در پی احیای مسلمانان بود.

    در جریان مشروطه خواهی نیزعلمای دینی نشان دادند که آماده پذیرش و همگامی با تحولاتی هستند که اینک دیگر گریزناپذیر جلوه می کرد.

    اما سنت های اجتماعی و فرهنگی پایدارتر از آن بود که تحولات به آسانی استقبال و پذیرفته شود.

    بزرگ ترین ستیز بر سر مدارس جدید و و گسترش آنها در گرفت.

    مدرسه جدید که نهادی تازه پا در کنار مدارس علمیه بود، جایگاه روش ها و آموزش های نو بود و روحانیون سنت گرا دریافتند که ورود این دانش ها، علوم قدیمی آنها و کارآمدی آن را به چالش طلبیده است.

    واقعاً هسته اصلی، این مدارس جدید بودند.

    در سالهای پایانی دوران قاجار و سالهای انقلاب مشروطه از حوزه علمیه صدای تغییر و تحولات بگوش میرسد .

    حوزهٔ علمیه نامی است که به مراکز آموزشی دینی در جهان اسلام و به ویژه در میان شیعیان داده می‌شود.

    نخستین حوزه علمیه ویژه شیعیان در سدهٔ چهارم ق.

    در شهر نجف عراق در کنار مقبرهٔ علی پسر ابوطالب توسط شیخ طوسی برپا شد.

    اکنون مهم‌ترین حوزه‌های علمیه شیعه در شهرهای قم، نجف و مشهد می‌‌باشند.

    رشته‌های درسی رایج در این مراکز فقه، اصول فقه، کلام، حدیث، رجال، تفسیر، ادبیات عرب و فلسفه می‌‌باشد.

    دانش‌آموختگان این مراکز روحانی و شاغلین به تحصیل طلبه نامیده می‌شوند.

    این طلاب پس از گذراندن دوره آموزشی سطح به درس خارج وارد می‌شوند و در نهایت مجتهد می‌شوند.

    در قرن‎های پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّه‎ای برای تحصیل به این شهر می‎آمدند و مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و...

    پر رونق بودند.

    مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ می‎باشد و کتابخانه‎هایی پر از کتب فرقه‎های مختلف در آن وجود دارد.

    حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمداران شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون ملا صدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، شیخ بهائی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند.

    قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس می‎شد.

    مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه می‎باشد.

    در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سال‎ها حوزه علمیه وارد مرحله تازه‎ای از حیات خود شد.حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات می‎داد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود.

    با ورود آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه آن چنان تجدید حیات شد که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند.

    بعد از مرگ آیت‌الله حائری، با ورود آیت‌الله بروجردی به قم و بر اثر توجهات ایشان رونق کامل یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید.

    مدارس، کتابخانه‎ها، درس و بحث‎ها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گسترده‎ای فعال شد و در زمان تصدی ایشان عده علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.

    برای درک هرچه بهتر میزان تاثیر طبقه روحانی و مدرس علمیه بر جامعه ایران و منطقه در دوران قاجار یادوری نقش آنها در دوران انقلاب مشروطه کفایت میکند .

    اقدامات روحانیونی همانن آیت الله طباطبائی ، آیت الله بهبهانی ،شیخ فضل الله نوری ، شیخ محمد خیابانی و ..

    خود قدرت نفوذ این طبقه در میان مردم را به ثبوت میرساند .

    با آمدن رضا شاه پهلوی همه چیز مثل دوران استیلای افغانها گشته بود.

    طبقه روحانی که از رژیم دیکته رضاخان می هراسیدند ، برای بحرکت آمدن نهادهای جامعه مدرن رضا شاهی به او کمک میکردند .

    بعنوان مثال عدلیه را روحانیون خوش فکر ایجاد کردند.

    اینها قوانین فرنگی را با قوانین شرعی تطبیق دادند.

    دو زمینه برای روحانیون خیلی مهم بود: یکی قوانین و حکومت قضائی بود و دیگری آموزش و پرورش.

    شاه اسماعیل و مذهب شیعه در ایران مهم ترین اتفاقی که با پیدایش حکومت صفویه روی داد ، قدرت گیری مذهب جدیدی بود که پیش از آن در صحت آن نیز شک و تردید بود.

    نگاهی به گذشته نشان می دهد ، شیعه ، مذهبی بود که از طرف خلفای عباسی همواره تحت تعقیب بود و پیروان آن را ، نه یک مسلمان ، که ناصبی ، مرتد و زندیق می نامیدند.

    در دوران دیلمی و آل بویه ، شیعه به حکومت نرسید بلکه پیروان آن آزادی یافتند و دیگر تحت تعیقب نبودند.

    با این حال باید به این نکته توجه داشت که نام شیعه تا پیش از آن ، نامی عام بود برای پیروان علی (ع) کسانی که امروز شیعه نامیده می شوند در دوران حکومت اموی و عباسی ، با نام علوی شناخته می شدند.

    علویان افرادی بودند که نسب آنان به اهل بیت پیامبر اسلام می رسید.

    اینان به دلیل فشار دستگاه خلیفه عباسی شهر به شهر فرار می کردند و در هر کجا پیروانی داشتند.

    در حقیقت شیعیان هیچ سازمان منظمی نداشتند.

    شاه اسماعیل صفوی پس از ورود به تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولت اعلام کرد.

    شواهد نشان می دهد اسماعیل صفوی این کار را ، نه به دلیل سیاسی و مصلحت اندیشی ، بلکه با ایمان مذهبی اتخاذ کرده است (۱).

    ماهیت دقیق شیعی بودن اسماعیل مورد تردید است و میزان پای بندی وی به احکام و آداب دینی مشخص نیست اما باید توجه داشته باشیم که تمام تلاش اسماعیل برای امحای تسنن و تکریم خلفای راشدین و جایگزینی آن به امام علی (ع) و دوازده امام (ع) بوده است.

    مشاوران قزلباش شاه اسماعیل تا پیش از قدرت یابی وی ، در برملا ساختن نیت وی محتاط بودند زیرا کل جمعیت تبریز شدیدا مخالف شیعه بودند.

    باید توجه داشت در ایران آن زمان تسنن مذهب غالب بود و به طبع آن شوارع مذهبی نیز بر اساس اصول فقهی مذهب تسنن بود.

    مشکل بزرگ مرحله نخست حکومت صفویان ، آشنایی نامطلوب مردم با شیعه بود.

    آنچه که عموم مردم می دانستند آشنایی با اهل بیت پیامبر به سبب اشاره فراوان در احادیث و به طور خاص با علی بن ابیطالب (ع) یعنی خلیفه چهارم بود.

    همین طور مردم خراسان علی بن موسی (ع) را نه به عنوان امام هشتم شیعیان بلکه با نام نواده مستقیم پیامبر می شناختند و او را پسر پیامبر می خواندند.

    همان طور که اشاره شد آن زمان شیعیان ایرانی را با نام علویان می شناختند.

    علویان نیز به سبب آزار عباسیان دائما در حال گریز بودند و همین پراکندگی ها موجب عدم سازمان دهی شیعه شده بود همچنین فقهایی که کاملا بر اصول و احکام شرعی شیعه مسلط باشند بسیار معدود بود و دسترسی به آنها بسیار سخت.

    اطلاعات مفصل درباره احکام شیعه نیز به سختی پیدا می شد و در واقع کتابی نبود تا بتوان به چنین احکامی دست یافت.

    اولین کتابی که مرجع آداب و احکام شیعه شد ، « قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام » از « ابن مطهر حلی » فقیه شهیر شیعه در دوره مغولان بود.

    این کتاب به عربی بود و چون زبان عربی رونقی میان مردم نداشت بلافاصله به فارسی ترجمه شد.

    اما در این میان نکته ای در میان است.

    آیا اسماعیل که در چهارده سالگی تبریز را تصرف کرد فرصت داشته تا مشکلاتی از این دست را بر طرف کند؟

    همانطور که بعد ها اشاره خواهد شد ، اسماعیل صفوی بخش قابل توجهی از دوران سلطنت را به مبارزه با ترکان عثمانی و ازبکان گذراند.

    مسلما رواج شیعه اهمیت عظیمی برای صفویان داشت.

    رواج شیعه منحصر به اسماعیل نبود.

    این مهم از عهده او خارج بود.

    رواج شیعه یک روند تاریخی داشت.

    هرچند که در ظاهر شیخ صفی به این مهم همت گمارد اما شیخ صفی تبلیغ شیعه را نمی کرد.

    برای روشن شدن این پرسش باید چند نکته را در نظر داشت : ۱.

    تا پیش از حمله مغول حاکمیت اسلام بی چون و چرا به خلیفه عباسی و با نام امیرالمومنین به عنوان جانشین پیامبر منحصر بود و حتی شاهان غزنوی و امپراطوری سلجوقی به نام خلیفه خطبه می خواندند در حقیقت این خلیفه بود که به همه چیز مشروعیت می داد.

    ۲.

    تا پیش از حمله مغول یک اسلام بیشتر وجود نداشت.

    مکاتب چهارگانه حنفی ، شافعی ، حنبلی و مالکی تنها اختلاف در احکام بود نه در پایه و اساس.

    ۳.

    افرادی که بر خود نام علوی ، زندی ، فاطمی ، اسماعیلی و غیره گذاشته بودند زندیق و مشرک محسوب می شدند و کاملا خارج از اسلام بودند و ریختن خونشان مباح بود.

    اما پس از حمله مغول تمام این معادلات برهم خورد و عقاید پراکنده تشیع به دلیل مقبولیت و عوام تر بودن آن با اسلام غالب آن روزگار ادغام شد و نتیجه آن همان اسلام مردمی بود که پیش از این به آن اشاره شد.

    شکی نیست که شیخ صفی شافعی مذهب بود اما بازهم شخصیت پیچیده وی یقین را در نتیجه گیری مشکل می کند.

    تاریخ نشان داده که شیعیان برای مصون ماندن از عواقب شیعی بودن ، خود را شافعی مذهب وانمود می کردند دلیل آن نیز مناسبات و مشابهات تنگاتنگ مکتب شافعی با شیعه بود.

    با این حال هر چه از شیخ صفی بیشتر می گذرد شیعی بودن خاندان وی محکم تر می شود.

    شیخ خواجه علی به سبب هم نامی او با امام علی همچنین شعری که هنوز موجود است می توان یک شیعه دانست.

    همچنین نویسندگان سنی جنید ، جد شاه اسماعیل را نیز یک شیعی تمام عیار می دانند.

    عاشق پاشازاده از مورخین عثمانی ، در نوشته‌ای شیعه دوستانه ، اشاره کرده است که جنید در حوالی سال ۱۴۵۰ م.

    در قونیه به کسوت فقیه معروف شیخ عبدالطیف در آمد .

    همچنین در جای دیگری گفته شده که شیخ حیدر نیز امام علی (ع) در خواب دیده.

    با تمام این اوصاف هیچ مورخی اجداد اسماعیل را به طور قطعی شیعه ندانسته !

    با این حال اگر بپذیریم که او نیز شیعی بود فرصت القا آن به فرزندش را هم نداشته زیرا اسماعیل در ۲۵ رجب ۸۹۲ ه.ق فقط یک سال قبل از فوت پدر متولد شد.

    به این ترتیب به این سوال می رسیم که چگونه اجداد اسماعیل و از جمله خود او اینگونه شیعه مذهب شدند؟

    شاید عجیب باشد اما نقش زنان ، یعنی مادران جنید ، حیدر و اسماعیل در این گرایش مذهبی بسیار زیاد بود.

    همانطور که بعد ها گفته خواهد شد اسماعیل تحت نظر مستقیم مادرش بود که وارد محافل شیعی شد.

    و عامل بعدی تصوف بود که در تشیع آنان نقش داشت.

    باید توجه داشت که تشیع و تصوف دو مکتب جدا هستند.

    تقطه تلاقی آنان با یکدیگر که از قضا افتراق آنان با تسنن نیز بود ، اعتقاد به امام علی (ع) است.

    منتهی صوفیان با فرقه های گوناگون سعی در خداگونه نشان دادن علی (ع) داشتند با این حال همین اعتقاد به علی و خاندان پیامبر موجب نزدیکی آنان به یکدیگر می شد.

    اشعار ترکی اسماعیل ، حتی آن جا که از قهرمانان افسانه‌ای ایران نام می برد ، خالی از ستایش علی نیست.

    این ستایش او نه یک توصیف معمولی ، بلکه نعت وی در حدی والاست.

يکي از مهم‌ترين دوره‌هاي تاريخي تمدن ايران، حکومت صفويه (1501 تا 1736 م) است. از طرفي - به عقيده‌ي بسياري - صفويه، اولين حکومت ملي در ايران پس از انقراض ساسانيان است و از طرف ديگر در اين زمان تشيع - که همچنان مذهب غالب در ايران است - مذهب رسمي ايران

شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این ...

گنبد های اسلامی از دوره تیموریان تا دوره صفویه قبل ازبررسی گنبد ها در این 2 دوره ابتدا با سلسله تیموریان وصفویان آشنا می شویم: تیموریان لشگرکشی تیمور : مقارن انحطاط و اضمحلال ایلخانان و حکومت های محلی بازمانده از آن دوران, امواج یک سلسه مهاجمات تازه ای, از ماوراءالنهر با لشگر خونریز تیمور به سوی ایران به حرکت درآمد که تمام خراسان, جبال یا همان منطقه غرب ایران و فارس و قسمتی از ...

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از ...

رسمیت مذهب تشیع اثنی عشری و اتحاد سیاسی ایران بر مبنای یکپارچگی مذهب شیعه امامیه اقتضاء می‌‌کرد تا جنبشی نیز در حوزه فرهنگ تشییع صورت گیرد و حرکت تألیف و ترجمه را تسریع وتقویت بخشد. تا زیر بنای اعتقادی و فکری و فقهی تشیع را در چارچوب مکتبی با پشتوانه‌ کلامی و فقهی قوی در ایران عرضه کند و آموزه‌های عقیدتی مذهب جدید برای تثبیت و استحکام نومذهبان، تبیین و تقسیم گردد و قواعد و ...

شیعه به معنای کلی وژاه شناسی شیعه در لغت به معنی انصار و اتباع است « الشیعه : الاتباع والاعوان والانصار مأخوذ من الشیاع(1)» و از ماده شیع به معنای مشایعت و پیروی و شجاعت ا ست. (2)دراصطلاح نوبختی می گوید؛ «گروهی شیعه نامیده شدند و ایشان هوا خواه علی بن ابیطالب (علیه السلام )بودند که پیروی از وی را شیوه خود ساخته و همه تیره های شیعه از این دسته برخاستند(3)» ازهری می‌گوید:«شیعه ...

صفویان شاه اسماعیل صفوی تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا ...

شاهرخ تیموری معین الدین شاهرخ تیموری (۸۰۷ – ۸۵۰ ه‍. ق.) (۱۴۰۵ - ۱۴۴۷ م.) نام چهارمین پسر تیمور گورکانی (۷۷۱ – ۸۰۷ ه‍. ق) (۱۳۷۰ - ۱۴۰۵ م.) و یکی از جانشین او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است. شاهرخ هنرپرور و ادب دوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شورش‌های جدایی طلبانه را فرونشاند و بر آبادانی ایران زمین همت گمارد. او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر ...

صفویان شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس ...

تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول