مقدمه
تحقیق و پژوهش و اثرات مثبت و اثر گذار آن در حل مسایل اجتماعی, فرهنگی, سیاسی, اقتصادی و صنعتی و لزوم بهده وری از این فرآیند فرهنگی اجتماعی, بحثی جدی و بسیار مهمی است که تمام کشور ها سر لوحه و تیتراژ برنامه های خود را به آن اختصاص داده اند.و دلای پیشرفت این قبیل کشور ها, بلا شک بر می گردد به نگرشی که به این موضوع مهم وحیاتی دارند. قبل از هر گونه عمل برای پیشرفت ابتدا باید عقب ماندگی ها و راه های پیشرفت را به دست آورد. بهترین راه برای جمع آوری چنین اطلاعاتی تحقیق و پژوهش است.
پر واضح است که کشور ما نیز از این قاعده و فرمول بین المللی مستثنی نیست و لازم است که مدیران فرهنگی, اساتید و فرهیختگان جامعه تحقیق و پژوهش, در راه پبشبرد اهداف وتحقق هر چه سریع تر برنامه ها, این تاثیر تحقیق و پژوهش را به دانش آموزان ودانشجویان گوشزد کند ودر برنامه هایی منظم ومدون لزوم بهره برداری از این فرآیند فرهنگی را به رشته ی تحریر و تدوین درآورند چرا که به نظر این بنده ی حقیر ابتدای هر کاری اگر با مطالعه و تحقیق و پژوهش حول هدف مورد نظر شروع شود,بلا شک بهترین نتایج و بهره برداری ها را می توان از آن برد.
بحث مدیریت, نظام آموزشی, نحوه آموزش و زمان هایی که باید مورد توجه جدی قرار گیرد می تواند ماخذی باشد برای پیشگیری رفتار های منفی اجتماعی از قبیل : انحرافات اخلاقی- اجتماعی و غیره .
اصولا اجتماعی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم, علاوه بر دارا بودن طبقات اجتماعی بسیار غنی و بسیار فقیر, متاسفانه, دارای نا هماهنگی در نگرش و سطح سواد و بینش افراد نیز می باشد, که بحث مورد نظر ما را نمی تواند پوشش منطقی بدهد.
قشر تحصیل کرده در رده های بالای علمی پی برده اند که ابتدای هر دانش و فرآیند تولید علم با تحقیق و تفحص آغاز می شود. همچنین دریافته اند که در این تحقیقات است که حول یک محور منظم, پایه و بنیان یک پدیده ی حال یا غیر علمی را محکم می کنند.
بنا بر این با این نگرش و واقعیت های موجود, تنها قشری که می تواند در این میدان پا بگذارد و علمدار معرکه شوند, همین قشر فرهنگی و فرهیخته ی کشورمان است. معلمان به عنوان جمعی از این گروه که رهبری فرهنگی چند میلیون دانش آموز را بر عهده دارند, می توانند نقش موثری در ترویج فرهنگ تحقیق و پژوهش داشته باشند.
بنا بر این باید از جامعه ی فرهنگی و نظام آموزش و پرورش این انتظار داشت که این عزیزان را در این راه یاری نمایند و فرمولدرست یاد گرفتن و اندیشیدن و تحقیق کردن را به دانش آموزان از همان سطوح پایین بیاموزند تا در مدارج بالای علمی اثر گذار باشد و دانش آموزان امروز مجری طرح تحقیقی و تفحصی در زمینه های مورد علاقه ی خود شوند.
پیدایش اوقات فراغت
انسان از همان دوران اولیه حضورش در کره زمین برای تأمین معاش خود به ستیز با طبیعت برخاست ونوعی «اشتغال» در زندگی روزمرهاش ظاهر شد، اما طبیعت این اشتغال و میزان پرداختن به آن به گونهای بوده است که میتوان گفت نه تنها موجب خستگی نمیشده که بعضاً خود نوعی تفریح بوده است.
کار و اشتغال در زندگی انسان اجتماعی حتی در عصر کشاورزی هم از نوع آنچه در عصر صنعت ظاهر شد نبوده است. در این دوران نیز به لحاظ ویژگیهای کار و اشتغال هنوز نمیتوان از فراغت به مفهومی که امروزه از آن مقصود است، سخن گفت؛ زیرا:
کشاورز خود کارفرما و صاحب کار بود و لذا با میل و رغبت به کار میپرداخت.
با اختیار خود، کار را شروع میکرد و با اختیار خود از آن دست میکشید.
کار به فصول معینی از سال محدود بود و کشاورز به استقبال فصل کار میرفت.
کار روزانه به ساعاتی معین از روز محدود نبود و معمولاً از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب ادامه داشت.
با ورود به دوران صنعت و دگردیسی نظام اجتماعی انسان، کار و اشتغالات روزمره صورت سازمان یافتهای به خود گرفت و هویتی تازه یافت؛ چنان که :
کار به ساعاتی معین از شبانه روز محدود شد.
در تمام طول سال جریان یافت.
در ازای انجام کار «دستمزد» پرداخت شد و کارکن از «محصول کار» جدا افتاد.
حاکمیت این نظام کار بر زندگی انسان جامعه صنعتی، برای صاحبان اندیشه این نگرانی را ایجاد کرد که همزیستی انسان و ماشین در نهایت به «بیروح شدن» و «ابزاری شدن» وی بینجامد. پس برای رهایی انسان جامعه صنعتی از وام «از خودبیگانگی» به طرح موضوع «فراغت» در مقابل «کار» پرداختند؛ بدین معنی که افراد از ساعات غیرکاری افراد به عنوان فرصتی برای بازیافتن شخصیت خود و تجلی یافتن هویت معنوی خویش استفاده کنند.