در مالزی و سنگاپور ، رهبران سیاسی ملی اکثراً با پتانسیل اقتصادی در زمینه ی الکترونیک پذیرفته می شوند ، آنها طرح هایی را برای قدرت نفوذ در امتیاز رقابتی در این عرصه به قصد رهبری در تکنولوژی اطلاعات تدبیر می نمایند . در سنگاپور ، ابتکار عمل به مثابه طرح جزیره ی هوش شکل گرفته است ، در حالیکه در مالزی کوشش برای ائتلاف پیرامون شناخت اموری مانند بزرگراه چند رسانه ای موضوعیت دارد . هر دو طرح از آمادگی محلی برای دست یابی به تکنولوژی کامپیوترهای شخصی سود می برند . بوسیله ی ساختاربندی انگیزه ها برای تشویق توسعه از طریق فعالیت های آی تی ، دو کشور اعتقاد دارند آنها باید به مثابه حلقه ی مرکزی برای ارتباطات و تجارت الکترونیکی پدیدار شوند . مالکیت کامپیوتر تا درجه ی زیادی یک پدیده ی شهری در بیشتر قسمت های جنوب شرقی آسیا بود ، اکنون حتی با پایان یافتن دهه ی 1990 ، اندکی بیشتر از 30 درصد از مالکان دفاتر اینترنتی سنگاپوری هستند ، و کامپیوتر های شخصی در تقریباً 40 درصد از خانه ها وجود دارد . این محاسبه ها عموماً با پذیرش دیگر اسباب اطلاعات الکترونیکی هم زمان شد . تقریباً نیمی از سنگاپوری ها یک صفحه الکترونیکی را در اختیار دارند (انتقال می دهند) و تقریباً یک سوم جمعیت یک تلفن خانه ای مالک هستند . سنگاپور بهترین دسترسی به سرویس تلفن بین المللی در آسیا را دارد ، 55 خط تلفن برای هر 100 سکنه ، حتی جلوتر از ژاپن با 49 خط به ازای هر 100 سکنه ( ون ایندیا ، 2000) . گذشته از اینکه سنگاپور یک رهبر منطقه ای است ، تصویری موثر در دیگر کشورهای جنوب شرقی آسیا ایجاد کرده است .
پذیرش سراسری تکنولوژی یک پیش نیاز درست مطرح شده برای کسب دروازه های اقتصادی بود . اولیا ء امور استفاده از تکنولوژی های جدید اطلاعات را ترویج دادند-رهبری تکنولوژیکی فقط پیش بردن توسعه ی تجاری را نمی خواست ، آن مطالبه ی ملی قانونی از مدرنیته و پیشرفت تخصصی را همچنین مد نظر داشت . سنگاپور و مالزی مخصوصاً نبردهای تهاجمی یی را برای بسط دادن بخش تکنولوژی اطلاعات فرماندهی کردند . تحت یک طرح حمایت دولتی مالزیایی ، در اواسط دهه ی 1990 باز کردن یک رکورد اینترنتی برای هم ارزی در حدود ده دلار (یو اس دی) ممکن شد ، و سپس دسترسی آن لاین برای کمتر از چهل سنت برای هر ساعت بایستی فراهم می شد . سرویس های مشابهی در سنگاپور نیز در دسترس بود . تنها اندکی از کشورها علاقه مندی کمی در انقلاب اطلاعات نشان دادند : برمه و لائوس تا بعد از سال 2000 اصلاً سرویس اینترنتی نداشتند ، و ویتنام تنها بهره برداری از شماره هایی محدود از منابع سرویس دهنده ی اینترنتی تحت مالکیت دولتی را اجازه داد .
در مالزی ، نیروی اصلی تکنولوژی ، داشتن یک رویای باشکوه برای پیشرفت ملی ، بزرگراه چند رسانه ای ( ام اس سی ) بود . این طرح با هدف پرتاب مالزی به رهبری تکنولوژی اطلاعات پی ریزی شد . (ام اس سی) تا حدودی به کارکرد موازی خطوط دره سیلیکون در ایالات متحده چشم داشت . این مفهومی ابتکاری بود-ابتکار عمل (ام اس سی) اشکال متفاوت متعددی را شامل جغرافیای فیزیکی و مجموعه ای از قوانین و سیاست ها ؛ به خوبی یک عضو اصلی بدن یک انسان در بر داشت. این طرح مسلماً ترقی یی خیلی بزرگ بود که بوسیله ی نخست وزیر مالزی ، دکتر ماهاتیر پشتیبانی مستحکمی می شد . او چنین فلسفه ای داشت که ، اگر( ام اس سی) در این منطقه مطرح شده است ، ما تکنولوژی جدید را نیز می توانیم فرا بگیریم و ممکن است حتی ما در تکنولوژی درگیر باشیم و در کاربردهایش از سایرین زبردست تر باشیم (اشرف ، 1997 ) . بر اساس این دیدگاه ، این طرح باید کشورشان را برای پدیدار شدن به مثابه یک بازیگر بزرگ در صحنه ی جهان اقتصاد توانا کند . بر اساس دیدگاه نخست وزیر ، مالزی امکان موفقیت در تبدیل شدن به یک کشور صنعتی را داشت اما سپس او این کشور را به تمرکز بر توسعه ی ملی مان ترغیب کرد . زمانی ما کشوری توسعه یافته داشتیم ، ما فقط احتیاج به نجوا داشتیم و دیگران بایستی به نجواهای ما توجه می کردند (آکویرینگ آی تی ،1997) .