شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح خانه امام را در قم، محاصره کردند.
و پس از دستگیری ایشان را مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل کردند و پیش از طلوع آفتاب روز 13 آبان با هواپیمایی که از قبل آماده کرده بودند، به ترکیه تبعید کردند.
تبعید حضرت امام، موج وسیعی از اعتراضات و اعتصابات را به دنبال داشت...
دستگیری امام خمینی و قیام 15 خرداد
با فرا رسیدن محرم 1383 قمری، اعلامیه ای از سوی امام، خطاب به وعاظ و سران هیأتهای عزاداری در سراسر ایران توزیع گردید.
در چنین شرایطی، امام خمینی روز عاشورا را جهت اوج نهضت و ایجاد شور حسینی، روز مناسبی دیدند.
لذا به علمای قم پیشنهاد کردند که در روز عاشورا برای مردم که از شهرهای مختلف به قم می آیند، سخنرانی نمایند و حقایق را به گوش آنها برسانند.
این پیشنهاد مورد موافقت آنان قرار گرفت.
انعکاس این خبر، موجب وحشت رژیم گردید.
عوامل رژیم از یک طرف آماده باش ارتش را برای حمله به فیضیه هنگام سخنرانی، شایع کردند و از طرف دیگر، سعی کردند از طرق مختلف علما (خصوصاً امام) را از انجام سخنرانی منصرف کنند.
اما تهدیدات و وساطت اشخاص مختلف، قادر به انصراف ایشان نبود و نهایتاً ایشان در جمع پرشور مردم، برای سخنرانی حاضر شدند.
در جریان نطق انقلابی و حماسه آفرین عصر عاشورای (1383 قمری)[10] و حمله به شاه، امام خمینی رسماً مقابل شاه قرار گرفتند.
و مسیر مبارزه را در جهت سرنگونی رژیم سلطنتی هدایت کردند و با در هم شکستن ابهت کاذب رژیم روح تازه ای در حرکت و نهضت مردم مسلمان ایران دمیدند.
در شامگاه 11 محرم 1383 قمری (شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 شمسی) ساعت 3 بعد از نیمه شب، عوامل ساواک مرکز به قم آمدند و به دستگیری امام مبادرت ورزیدند.
اضطراب و شتاب زدگی مأموران ساواک به حدی بود که حاضر نشدند در حد اقامه نماز صبح، در مسیر راه توقف نمایند.
و فقط با اصرار امام و با توقف کوتاهی، اجازه دادند که ایشان کنار جاده تیمم کنند، در نتیجه ایشان نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود، به جا آوردند.
پیش از ساعت 5 صبح به تهران رسیدند و یکسره امام را به باشگاه افسران بردند و در غروب روز خونین 15 خرداد ایشان را به پادگان قصر منتقل کردند.
و 19 روز تمام، یعنی تا تاریخ 4 تیر 1342 در این زندان به سر بردند آنگاه به پادگان عشرت آباد منتقل و در یک سلول انفرادی حبس کردند.
با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، بیانیه ای از سوی علمای قم صادر شد که ضمن تقبیح این عمل آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان را درخواست کردند و مردم را به پایداری و استقامت و ادامه مبارزات دعوت نمودند.
موجی از تأثر تمام قم را فرا گرفته بود و مردم غیور و مسلمان با شعار «یا مرگ یا خمینی» شهر را به لرزه درآوردند و در صحن حرم مطهر اجتماع کردند.
جمعیت با حرکت و تظاهرات در خیابانها با مأموران مواجه شدند که آنها را به گلوله بستند و عده زیادی را به شهادت رساندند.
قیام مشابه مردم مسلمان و انقلابی در تهران و ورامین و شیراز نیز توسط مأموران رژیم شاه به خاک و خون کشیده شد.
فجیع ترین صحنه کشتار رژیم شاه، در «پل باقرآباد» اتفاق افتاد، که طی آن صدها دهقان ورامینی به خاک و خون کشیده شدند.
در جریان نطق انقلابی و حماسه آفرین عصر عاشورای (1383 قمری)[10] و حمله به شاه، امام خمینی رسماً مقابل شاه قرار گرفتند.
در شامگاه 11 محرم 1383 قمری (شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 شمسی) ساعت 3 بعد از نیمه شب، عوامل ساواک مرکز به قم آمدند و به دستگیری امام مبادرت ورزیدند.
با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، بیانیه ای از سوی علمای قم صادر شد که ضمن تقبیح این عمل آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان را درخواست کردند و مردم را به پایداری و استقامت و ادامه مبارزات دعوت نمودند.
موجی از تأثر تمام قم را فرا گرفته بود و مردم غیور و مسلمان با شعار «یا مرگ یا خمینی» شهر را به لرزه درآوردند و در صحن حرم مطهر اجتماع کردند.
فجیع ترین صحنه کشتار رژیم شاه، در «پل باقرآباد» اتفاق افتاد، که طی آن صدها دهقان ورامینی به خاک و خون کشیده شدند.
با توجه به گستردگی قیام مردمی 15 خرداد در تهران، روز بعد در این شهر، حکومت نظامی برقرار شد و علیرغم کشتار روز قبل و اعلام حکومت نظامی، مردم معترض مجدداً به خیابانها ریختند.
مزدوران شاه که دستور اکید برای تیراندازی مستقیم داشتند، در این روز تعداد بیشتری از مردم تظاهرکننده تهرانی را به شهادت رساندند.
آمار شهدای قیام مردم ایران در15 خرداد را حدود 15 هزار نفر تخمین زده اند.
تبعید به ترکیه شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح خانه امام را در قم، محاصره کردند.
تبعید حضرت امام، موج وسیعی از اعتراضات و اعتصابات را به دنبال داشت.
صبح روز تبعید امام، فرزند ایشان، حاج آقا مصطفی خمینی (ره) را نیز دستگیر و در زندان قزل قلعه زندانی کردند و پس از 57 روز در تاریخ سه شنبه 24 شعبان مطابق 8 دی ماه، حاج آقا مصطفی را از زندان آزاد کردند.
و چند روز با یورش عامل ساواک به منزل ایشان در قم، مجدداً ایشان را دستگیر و به ترکیه نزد امام تبعید نمودند.
امام خمینی و استمرار مبارزه (1350 – 1356) از سال 1350 بهای نفت افزایش یافت و در اثر افزایش درآمدهای نفتی ناشی از افزایش تولید و گرانی نفت، احساس قدرت بیشتری می کرد.
از این رو بیش از پیش به قلع و قمع مخالفین پرداخت.
و علاوه بر آن روابط تجاری و نظامی خود را با آمریکا و اسرائیل گسترش داد.
در پرتو شرایط مذکور، شاه برای نمایش قدرت و ثبات، با صرف هزینه های بسیار سنگین، جشن هایی را به عنوان دو هزار و پانصد سال سلطنت شاهان در ایران، برگزار کرد.
امام خمینی از طریق پیامهای متعددی، ضمن محکوم کردن جشن های فرمایشی مذکور، عقب ماندگی های ایران و واقعیت های تلخ حاکم بر این کشور را افشا کردند.
به موازات مبارزه با رژیم شاه، تجاوزات اسرائیل نسبت به کشورهای اسلامی و نیز حمایت مبارزین مسلمان و مظلوم فلسطینی از نظر امام خمینی پنهان نماند.
از این رو در 16 آبان 1352 حضرت امام طی پیامی، با تأکید بر لزوم مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی، حمایت مادی و معنوی ملل اسلامی از مبارزین فلسطینی و ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه برای مجاهدین مسلمان را واجب دانستند.
در پیام دیگری امام خمینی تأکید نمودند: «ملت اسلام تا این جرثومه فساد (اسرائیل) را از بن نکند، روی خوش نمی بیند.
و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین (پهلوی) است، روی آزادی نخواهد دید.
پس از قیام 15 خرداد هرگونه اقدام انقلابی به شدت از سوی رژیم شاه سرکوب شد.
سازمانهای چریکی متلاشی و شخصیت های مبارز زندانی شدند.
علیرغم اختناق حاکم، به مناسبت سالگرد قیام خونین 15 خرداد، در سال 1354، طلاب انقلابی در مدرسه فیضیه به قیامی جدید دست زدند.
و فریادهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر سلسله پلهوی» سر دادند.
این حرکت انقلابی، در آن شرایط برای شاه و ساواک وی بسیار گران بود.
لذا در یورشی به ضرت و شتم طلاب پرداختند و معترضین را دستگیر و زندانی کردند.
امام خمینی پیام نوید بخشی بدین مناسبت صادر فرمود.
که در ضمن آن آمده بود «با همه مصیبت ها، بیداری ملت مایه امید است.
مخالفت دانشگاه های سر تاسر ایران بر حسب اعتراف شاه، و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است».
اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردمی در تاریخ اول آبان سال 1356 آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی، به نحو مرموزی به شهادت رسید.
مراسم با شکوهی که در ایران به مناسبت «شهادت» ایشان برگزار شد، آغاز خیزش مجدد حوزه های علمیه و قیام پیروان و علاقه مندان امام شد.
حاج آقا مصطفی عالمی برجسته و انقلابی بود.
او از شخصیت ها و چهره های امیدبخش برای آینده اسلام بود و در جریان فقدان ایشان، حضرت امام صلابت فوق العاده ای از خود نشان دادند.
این ضایعه شکننده را از «الطاف خفیه الهی» دانستند.
در چنین شرایطی، درج مقاله ای توهین آمیز در روزنامه اطلاعات، بیش از پیش عواطف مردم وفادار و انقلابی را جریحه دار کرد.
در اعتراض به این مقاله مردم قم در تاریخ 19 دی سال 1356 قیام کردند، که در جریان آن عده ای از طلاب انقلابی به شهادت رسیدند.
برگزاری مراسم سوم و هفتم و چهلم در بزرگداشت خاطره شهدا در شهرهای تبریز، جهرم، شیراز، اصفهان و تهران دامنه قیام را در سراسر کشور گستراند.
در خلال این مدت پیامهای مستمر و نوار سخنرانی های امام خمینی توسط هواداران ایشان تکثیر و در سراسر کشور توزیع می شد.
امام از این طریق، مردم را به استقامت و ادامه قیام تا سرنگونی اساس سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی دعوت می کردند.
اقدامات سیاسی شاه از جمله، برکناری هویدا و روی کار آوردن نخست وزیران متعدد (آموزگار، شریف امامی، ازهاری و بختیار) در مدتی کوتاه کاری از پیش نبرد.
و علاوه بر این، مانورهای نظامی و کشتارهای وسیع و بی رحمانه، از جمله کشتار هزاران نفر در 17 شهریور 1357، نتوانست دامنه های انقلاب اسلامی مردم ایران را مهار کند.
ترفندهای مختلف سیاسی و نظامی شاه که از حمایت اطلاعاتی و طراحی مستشاران آمریکایی برخوردار بود، با حضور میلیونی مردم مسلمان ایران، پی در پی به شکست می انجامید.
مهم ترین عامل در پیشبرد قیام یکپارچه مردم، رهبری و هدایت هوشمندانه امام خمینی بود.
هجرت امام خمینی از عراق به پاریس در جریان مذاکره وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، در خصوص اخراج امام خمینی از عراق تصمیم گیری شد.
و به دنبال آن حزب بعث حاکم بر عراق، محدودیت های بیشتری را برای امام ایجاد کرد.
دوم مهرماه سال 1357 منزل ایشان به محاصره بعثی ها درآمد، رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام، عنوان کرد، ادامه اقامت ایشان در عراق منوط به قطع مبارزه و عدم دخالت در سیاست خواهد بود.
امام نیز با قاطعیت پاسخ دادند، به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کنند، به هیچ وجه حاضر به سکوت و مصالحه نیستند.
چند روز بعد یعنی 12 مهر، امام خمینی به قصد عزیمت به کویت، نجف را ترک کردند.
اما با اشاره رژیم ایران، دولت کویت از ورود امام به آن کشور جلوگیری کرد.
با ممانعت دولت کویت، صحبت از هجرت امام به لبنان یا سوریه بود.
اما ایشان پس از مشورت با فرزند خود (مرحوم حاج سیداحمد خمینی (ره)) تصمیم به هجرت به پاریس می گیرند.
و در روز 14 مهر وارد پاریس می شوند.
ژیکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه نیز اقامت ایشان در آن کشور را منوط به خودداری از هرگونه فعالیت سیاسی می کند.
اما امام، واکنشی تند و صریح اظهار می دارند، این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر ناگزیر شوند، تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور بروند، باز هم از هدفهایشان دست نخواهند کشید.
به دنبال برخورد قاطع امام، مقامات فرانسه قصد اخراج ایشان را از آن کشور داشتند که درخواست نمایندگان شاه از ترس واکنش تند و غیر قابل کنترل مردم ایران، موجب انصراف آنها از این تصمیم گردید.
به هر حال دوران اقامت 4 ماهه امام در فرانسه فرصتی برای انعکاس وسیع تر پیام انقلاب اسلامی و اهداف و دیدگاه های رهبری آن در زمینه حکومت اسلامی، در سطح افکار عمومی جهان بود.
همزمان با آن بحرانی ترین و حساس ترین مراحل انقلاب توسط امام از «نوفل لوشاتو» ی پاریس، هدایت و رهبری می شد.
پیام های مکرر امام خمینی مبنی بر وجوب ادامه مبارزه، طرحهای گوناگون علیه انقلاب اسلامی و مردم ایران را خنثی می کرد.
در دی ماه سال 1357 «شورای انقلاب» توسط امام خمینی تشکیل شد.
و در اواخر همین ماه شاه از ایران فرار کرد.
بازگشت امام خمینی به ایران پس از 14 سال تبعید اوایل بهمن ماه 1357 تصمیم امام خمینی بر مراجعت به ایران اعلام شد.
ایشان طی پیامهایی به مردم ایران گفته بودند، می خواهند در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردم باشند.
این خبر برای مردم که پس از 14 سال انتظار دیدار امام را نزدیکمی دیدند بسیار خوشحال کننده بود.
اما در آن شرایط بحرانی و خطرناک نگرانی های زیادی از ورود امام به ایران وجود داشت.
سرانجام، علیرغم همه مخالفت های دوستان، ممانعت و تهدیدات دشمن، در میان استقبال میلیونی مردم در تاریخ 12 بهمن، امام خمینی وارد ایران شدند.
سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا روان شد، تا سخنان تاریخی امام را بر مزار شهیدان بشنوند.
در همین سخنرانی بود که امام خمینی با لحنی قاطع و با صدایی رسا فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم» چند روز بعد یعنی در تاریخ 15 بهمن 1357 امام خمینی مرحوم مهندس مهدی بازرگان را به پیشنهاد شورای انقلاب، به ریاست دولت موقت انقلاب منصوب کردند.
و در حکم انتصاب وی تصریح نمودند که ایشان را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی، مأمور تشکیل کابینه برای تهیه مقدمات رفراندوم و برگزاری انتخابات نموده اند.
به دنبال درخواست امام، مردم سراسر کشور، با برپایی راهپیمایی های گسترده، پشتیبانی خود را از دولت منصوب امام اعلام داشتند بیانات امام خمینی در بهشت زهرا من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.
تشکیل شورای انقلاب با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، اندیشه شکل گیری "شورای انقلاب" در میان روحانیون معتمد امام پدید آمد که در سفر شهید مطهری به پاریس، این طرح با امام در میان گذاشته شد.
امام در 22 دی 1357، فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند.
در بخشی از این فرمان آمده است: "به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد ...
این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد." اعضای اولیه این شورا، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله موسوی اردبیلی، شهید باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله طالقانی، آیت الله خامنه ای، آیت الله مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس کتیرایی، سرلشکر ولی ا...
قرنی و سرتیپ علی اصغر مسعودی بودند که پس از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت، دکتر حسن حبیبی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر عباس شیبانی، ابوالحسن بنی صدر، صادق قطب زاده، مهندس میرحسین موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیب الله پیمان از اعضای بعدی شورای انقلاب بودند.
از مهمترین فعالیتهای این شورا، پیشنهاد مهندس بازرگان بعنوان نخست وزیر دولت موقت، تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ملی شدن بانک ها، سامان بخشیدن به دادگاه های انقلاب، برگزاری همه پرسی درباره نظام جمهوری اسلامی، بررسی پیش نویس قانون اساسی، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین نامه مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بود.
به دنبال تسخیر لانه جاسوسی و استعفای دولت موقت، با ادغام دولت در شورای انقلاب، در اداره مملکت، اینگونه بین اعضای شورا تقسیم کار شد: آیت الله خامنه ای ـ دفاع و پاسداران، هاشمی رفسنجانی - وزارت کشور، شهید باهنر ـ آموزش و پرورش، مهدوی کنی ـ کمیته و دادگستری، شهید بهشتی ـ جهاد سازندگی، بنی صدر ـ وزارت خارجه، معین فر ـ نفت، حبیبی ـ آموزش عالی، عزت الله سحابی ـ برنامه و بودجه، میناچی ـ ارشاد ملی، شهید قدوسی ـ دادگاه انقلاب.
با تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، آخرین جلسه شورای انقلاب در 26 تیر 1359 برگزار شد و این شورا منحل شد.
انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت روز یکشنبه 15 بهمن سال 1357امام خمینی طی حکمی مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت تعیین کرد.
پس از خروج شاه در 26 دی 1357 و کسب رای اعتماد کابینه بختیار از مجلسین، امام خمینی نخستین ضربه را بر کابینه بختیار وارد کردند و به تمامی کارکنان اعتصابی دولت دستور دادند وزرای غیرقانونی را به وزارتخانه ها راه ندهند، این اقدام بختیار را به شدت مستاصل و تضعیف کرد.
دومین ضربه نیز ورود امام به ایران بود که با وجود مخالفت های بختیار بالاخره در روز 12 بهمن انجام شد.
سومین ضربه بر جسد نیمه جان کابینه غیرقانونی، سخنرانی امام در بهشت زهرا بود که در فرازی پرشور از سخنان خود وعده دادند که: «من دولت تعیین می کنم، من توی دهن این دولت می زنم».
2روز بعد (شامگاه 14 بهمن) جلسه مهمی با حضور اعضای شورای انقلاب اسلامی در اقامتگاه امام در دبستان علوی شماره 2 در خیابان عین الدوله ایران برگزار شد و تا ساعت 11 شب ادامه داشت.
در این جلسه مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر تعیین شد و حکم وی که تاریخ 6 ربیع الاول 1399 [15 بهمن 57] را بر پیشانی داشت صادر شد.
روز 16بهمن مراسمی در آمفی تئاتر مدرسه علوی برگزار شد و حکم نخست وزیری به او اعطا شد.
این مراسم ساعت 5:30 بعد از ظهر با حضور جمع زیادی از خبرنگاران داخلی و خارجی با سخنان امام آغاز شد.
امام در بخشی از سخنان خود تاکید کردند که انتخاب مهندس بازرگان به پیشنهاد و نظر شورای انقلاب بوده است: ایشان وزرای خود را تعیین می کنند و به ما معرفی می کنند تا شورای انقلاب ما که پیشنهادش و نظرش این بود که ایشان رئیس دولت باشد وزرای شان را بررسی می کنند و ان شاءالله مسائل به طور سهل و خوبی انجام بگیرد.
امام سپس تلویحا بختیار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر داشتند.
پس از پایان سخنان امام، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی متن فرمان نخست وزیری بازرگان را قرائت کرد.
در این پیام آمده بود: «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، جناب عالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مامور تشکیل دولت موقت می نمایم».
در آن حکم وظایف دولت موقت نیز مشخص شده بود: اداره مملکت، برگزاری رفراندوم تغییر نظام کشور، تشکیل مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی.
سپس مهندس بازرگان پس از حمد الهی از امام و مردم سپاسگزاری کرد و مسوولیت خویش را عظیم ترین وظیفه ای دانست که در طول 72 سال عمر مشروطه به کسی داده شده است.
پس از سخنان بازرگان، بار دیگر امام رشته سخن را به دست گرفتند و از مردم خواستند با انجام تظاهرات، نظر خود را پیرامون دولت بازرگان اعلام کنند.
سپس امام به 3سوال خبرنگاران پیرامون موضعگیری ارتش و بختیار و قانون اساسی مشروطه پاسخ دادند.
از صبح سه شنبه 17 بهمن ماه بازرگان به محل کمیته استقبال از امام خمینی (نقل مکان کرد و تا شب با انتقال وسایل ضروری زندگی از منزل خود به مدرسه علوی عملا در آن 2مکان استقرار یافت.
به دنبال درخواست امام، از صبح سه شنبه 17 بهمن ماه موجب تظاهرات مردمی در حمایت از مهندس بازرگان تهران و شهرستان ها را در بر گرفت و جامعه روحانیت روز پنجشنبه 19 بهمن را برای راهپیمایی بزرگ تعیین کرد و در آن روز میلیون ها ایران با حضوری بی سابقه، به دولت منصوب امام رای اعتماد دادند.
با سقوط رژیم شاهنشاهی در 22 بهمن به تدریج کابینه بازرگان تکمیل و مستقر شد ولیکن با گذشت زمان، فاصله میان آن دولت و آرمان های مردم رخ نمود تا پس از 9 ماه سرانجام در 15 آبان 1358 با تسخیر لانه جاسوسی مهندس بازرگان استعفا داد و کنار رفت و کسانی همچون دکتر مصطفی چمران با بیان این که امام را تنها نمی گذاریم از استعفا خودداری کردند و در خدمت انقلاب باقی ماندند.
متن حکم نخست وزیری دولت موقت که توسط حجت الاسلام رفسنجانی قرائت گردید بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای مهندس مهدی بازرگان بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.
مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمائید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
روح الله الموسوی الخمینی سپس امام امت سخنان کوتاهی ایراد فرمودند بدین مضمون: بسم الله الرحمن الرحیم من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت های طولانی رنج و زحمت برده اند و با دادن خون خودشان، برای اسلام خدمت کردند، مطلبی را که می خواهم به عرض ملت برسانم این است که نظر خودشان را راجع به دولت آقای مهندس بازرگان که الان یک دولت شرعی اسلامی است اعلام کنند، هم بوسیله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهرها و در دهات و در هر جایی که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان اظهار کنند.
پس از فرمایشات فوق، امام خمینی در پاسخ به سوال های خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر در جلسه، چنین فرمودند: سوال: حضرت آیت الله فرموده اید که کسانی که این دولت را نپذیرند، اطاعت نکنند، تنبه می دهم که آنها مجازات سخت خواهند شد.
اگر ارتش نپذیرند، چه پیش بینی می کنید و چه خواهید کرد جواب: ارتش چنین عملی را نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیا در مواقع مقتضی، جزائی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می کنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته چنین کردند اعلام می کنیم.
سوال: حضرت آیت الله..
با توجه به تماس نزدیک که با آقای مهندس بازرگان و..
داشتند و همچنین با آقای بختیار، آیا بختیار چه موضعی در برابر اعلام این جمهوری اسلامی خواهد داشت یا دارد و همچنین چه عکس العملی یا موضعی در برابر این امر خواهد داشت یا دارد جواب: اگر هر دو عاقل باشند و علاقه به مملکت داشته باشند، باید مصلح باشند و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت بکنند، این امرش با خودشان نیست.
سوال: آیا به نظر حضرتعالی، قانون اساسی 1906 غیرقانونی است یا اینکه، این قانون اساسی 1906 می تواند چهار چوبی باشد برای دوره انتقالی جواب: این قانون غیر از بسیاری از موادش که به زور در او وارد شده است، تا ملت رای بر خلاف نداده است، به قوت خودش باقی است.
پس از ارتحال رسول خدا در حالی که امیرمؤمنان(علیه السلام) به تدفین پیامبر مشغول بودند، عدهای از سران و سیاستمداران مهاجر و انصار در سقیفه بنی ساعده گردهم آمده، به مجادله و منازعه پرداختند تا جانشین پیامبر را تعیین کنند.
در این معرکه عمر با زور و قلدری برای ابی بکر بیعت گرفت و منازعه را به نفع خودشان به پایان رساند .
بدن مطهرحضرت (صلی الله علیه و اله) که عمری در راه اعتلای کلمه توحید تلاش و پیکار و در برابر انواع دشمنیها و دسیسههای مشرکان ایستادگی کرد به خاک سپرده شد و نزد پروردگار خویش آرام گرفت.
اما حوادث پس از رحلت ایشان و بیحرمتی به بیت وحی و به شهادت رساندن تنها دخترشان، غصب خلافت و شکافتن فرق نازنین مولای متقیان علی(علیه السلام) و...
گویی، آرامش را حتی در آن عالم از حضرت رسول(صلی الله علیه و اله) سلب کرد.
زبانه آتش هولناکی که در کنار بستر پیامبر افروخته شد، در خانه اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) را سوزاند و باعث شد تا پهلوی سرور زنان عالم و تنها دختر او مجروح شود و فرزندی که در جنین داشت به شهادت رسد.
آتش جنگ نهروان از همان آتش سقیفه نشأت گرفت و بر امیرمؤمنان(علیه السلام) تحمیل شد و در نهایت فرق همایونی حضرتش را در محراب نماز غرق در خون کرد.
گمراهی امت اسلامی از کنار بستر بیماری به اوج خود رسید و همان جهل و عناد باعث شد تا فرزند نازنین او، حسن بن علی(علیه السلام) مظلومانه به شهادت رسد.
زبانههای همان آتش در روز عاشورا بر خیمههای حسینی افتاد واهل بیتش را آواره بیابانها کرد.
این بلای هولناک امامان شیعه(علیهم السلام) را یکی پس از دیگری به شهادت رساند.
و اگر ما از درک و حضور امام عصر (عج) محروم هستیم، همه از کجراهی و انحرافی است که پس از شهادت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در مسیر بشریت قرار گرفت.
گدازههای آتش سقیفه، وهابیت را به وجود آورد که امروز پیروان مذهب تشیع را واجب القتل و زیارت را شرک می دانند شیعیان را از زیارت قبور امامان(علیهما السلام) خود محروم میکند و تخریب مزار امامان را لازم و واجب میداند.
سقیفه نشینان و در رأس آنها عمر و ابابکر، مانع هدایت جامعه بشری به سوی کمال شدند و امروز تمامی ظلمهایی که بر بشر میرود و تمام کجرویها بر گردن آنان است ؛ باشد تا روز واپسین و حسابرسی اعمال که هرکس به سزای اعمال خویش خواهد رسید!
۲ـ شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در چنین روزی و در سال ۵۰ هـ .ق.
معاویه که وجود امام حسن(علیه السلام) را برای امیال خود، از جمله بیعت گرفتن با یزید مانع میدید، با همدستی جعده، دختر اشعث که از سران خوارج بود، امام را مسـموم نمـود و در ۴۷سالگی به شهادت رساند.
اعلام مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت: امام خمینی در مدرسه علوی تهران به مناسبت معرفی آقای مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت و در حضور بیش از چهار صد تن از خبرنگاران داخلی و خارجی رژیم پهلوی را رژیمی غیر قانونی دانستند و اطاعت از دولت موقت را واجب شمردند .
ایشان در بخشی از سخنانشان تصریح کردند : آقایان آشفتگی چند ساله ملت ما را می دانند .
مطلعند که تمام دستگاههای ملی و دولتی فلج شده است ، وضع اقتصادی ما رو به نابودی است ، وضع فرهنگ ما خراب است ، دانشگاهها تعطیل اند ، مدارس علمی ما تعطیل است ، بازار ها تعطیل است .
تمام اینها مضافا به خونریزی هایی که تا کنون شده است و آشفتگی هایی که در مملکت ما هست از این ها اطلاع دارند و کسانی که مربوطند به این ، دست بردارند از شلوغ کاری و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنا ربروند .
ما همه این مسایل را انشاء الله با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد ...ولهذا چون مجلس را غیر قانونی می دانیم و دولت را هم غیر قانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع آشفته کشور، ما به واسطه اتکای به این آرای عمومی که شما الان می بینید و دیدید تا کنون که آرای عمومی با ماست و ما را به عنوان وکالت یا بفرمایید به عنوان رهبری همه قبول دارند ، از این جهت ما دولتی را معرفی می کنیم ، رییس دولتی را معرفی می کنیم تا موقتا دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگی ها خاتمه بدهد و هم یک مساله مهمی که مجلس موسسان است ، انتخابات مجلس موسسان را درست کند و مقدمات آن را در ست کند و مجلس موسسان تاسیس بشود .
و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند .
ومجلس موسسان ...جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارد ...
ایشان ( بازرگان ) را که من قرار دادم واجب الاتباع است ، ملت باید از او اتباع کند .
یک حکومت عادی نیست یک حکومت شرعی است ، باید از او اتباع کنند .
مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است ، قیام بر علیه شرع است .
قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست ، در فقه ما هست ، جزای آن بسیار زیاداست .
من تنبه می دهم به کسانی که تخیل این معنی را می کنند که کار شکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند ، من اعلام می کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام .
قیام بر ضد حکومت خدایی ، قیام بر ضد خداست ، قیام بر ضد خدا کفر است .
مهندس بازرگان پس از دریافت فرمان نخست وزیری در جمع جمع حاضران گفت: خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیت الله ابراز اعتماد و ار جاع چنین ماموریتی را به بنده عنایت بفرمایند و همچنین تشکر از ملت ایران می کنم که آیت الله مکرر تاکید فرموده که به نام ملت ، هم صدای ملت و برای ملت گامها و صدا های خود را برداشته و بلند کرده .
این ماموریت یعنی سیاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطر ناک عظیمترین شغل و وظیفه و در عین حال بزرگترین افتخاری است که به بنده واگذار شده است وشاید حق داشته باشم بگویم که دشوارترین وظیفه و کاری است که در طول تاریخ هفتاد و دو ساله مشروطیت ایران به نامزدها و ماموران نخست وزیری های دیگر داده شده باشد .
قاعد تا با توجه به جثه ضعیف و نواقص و معایب خودم نمی بایستی قبول این مسوولیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم .
ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسوولیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم نا چار شدم قبول کنم 1- رهبری حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوهای استثنایی و فوقالعاده رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند.
ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی میباشد.
2- حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنهها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچگونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود.
3- اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبودبه همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً مهمترین انگیزه انقلاب هم بیاعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کردهاند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود.
زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه میتوان گفت 22 بهمن 1357 نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بینالمللی به دنبال داشته است که در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
امام خمینی (ره) در تحلیل جایگاه و منزلت زن در دوران رژیم منحوس پهلوی می فرماید: