روح الله و شهادت پدر
نزدیک به نود سال قبل شهر خمین صحنه نزاع و درگیری خوانین محلی بود که کشمکش آنها بر سر تصاحب املاک، مال و جان رعایا را به مخاطره انداخته بود.
در این میان آقا سید مصطفی مایه آرامش برای اهالی و مانع بزرگی برای زورگویان دولتی و خوانین بود.
او به مقابله با ستمگریها برخاست و خانه خود را با دیوارهای بلند و برجهای متعدد سنگر دفاع از اهالی شهر قرار داد.
توطئهها بالا گرفت از این رو آقا سید مصطفی برای شکایت از خوانین ستمگر دیار خود راهی اراک شد اما در میان راه توسط عوامل خوانین محلی خلع سلاح گشته و به شهادت رسید.
این در حالی بود که روح الله کوچکترین فرزندش پنج ماهه بود.
او که در روز ولادت حضرت زهرا (مصادف با سال 1281 ه.ش) چشم به جهان گشوده بود یادگار کوچک پدر شد.
صاحبه خانم خواهر آقا سید مصطفی به خانه برادر نقل مکان کرد و به همراه همسر وفادار او کمر به تربیت فرزند او بست.
بانو صاحبه زنی با تقوا و شجاع بود.
پس از چندی به خونخواهی برادر روانه تهران گشت و با تلاش و پیگیری بسیار موفق به گرفتن حکم قصاص قاتل برادر شد و سرانجام پس از دو سال در اردیبهشت ماه 1284 قاتل آقا سید مصطفی در میدان بهارستان تهران
به دار آویخته شد.
ماجرای مرگ پدر برای روح الله که او را به خاطر نمیآورد حماسهای بود از شهادت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت و دفاع از محرومین و مستضعفین تا حد ایثار جان.
نفرت و انزجار روح الله از روابط ظالمانه اقتصادی- اجتماعی تا دهها سال پس از آن ادامه داشت و بعدها مبانی نظری پیدا کرد و به صورت اصل بدون چون و چرای دفاع از مستضعفین در برابر
مستکبرین جلوه نمود.
روح الله پانزده ساله بود که دو مصیبت او را ماتمزده کرد.
اول فوت عمه مهربان و فداکار و پس از آن وفات مادر مهربانش که او را غرق در اندوه و غم نمود.
روح الله، تحصیل و ازدواج
در سال 1339 روح الله که جوانی نوزده ساله بود برای ادامه تحصیل در حوزه آیت الله حایری راهی اراک شد و پس از مدتی به قم عزیمت کرد.
استادان ایشان را در طول دوران تحصیل تا چهارده نفر ذکر کردهاند که از میان آنها آیت الله حایری و آیت الله شاهآبادی به دلیل شخصیت
خاص معنوی بسیار بارز بودند.
سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود.
گرچه آقای ثقفی شخصاً با این ازدواج موافق بود پاسخ را منوط به نظر دخترش نمود اما دختر ایشان بنابر برخی ملاحظات در تصمیم به ازدواج مردد بود به همین دلیل خواستگاری ده ماه به طول انجامید.
سرانجام بر اثر خوابی که دختر دید و بعداً نیز تعبیر شد همگی به این نتیجه رسیدند که این ازدواج مقدر و مورد رضایت اهل بیت (ع) است.
از این رو تردیدها برطرف شده و ازدواج صورت گرفت.
در سال 1316 روح الله الموسوی الخمینی که سی و شش سال داشت از استادان و مدرسین فاضل و به نام حوزه علمیه قم بود و طلاب جوان آرزوی روزی را میکشیدند که در مجلس درس ایشان حضور پیدا کنند.
سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود.
15 خرداد مطلع قیام جمعیت را دویست هزار نفر تخمین میزدند که اکثراً وصیت کرده و از خانه خارج شده بودند.
اغلب مردم به سلاحهای سرد و بعضاً به سلاح گرم مسلح بودند.
یک موتور برق قوی حاضر بود تا در صورت قطع برق توسط ماموران بلافاصله مورد استفاده قرار بگیرد.
دوازده بلندگو در مدرسه فیضیه مسجد اعظم، صحن حضرت معصومه و میدان آستانه نصب شده بود و دهها ضبط صوت بزرگ و کوچک در کنار منبر آماده ضبط سخنرانی امام بودند.
دهها نفر نیز با قلم و کاغذ آماده ثبت سخنان امام بودند.
حملات کوبنده امام به شاه و اسراییل بینظیر بود.و سخنرانی آتشین پایان گرفت در حالیکه رژیم شهامت هیچ اقدامی را در خود ندید.
ساعتها بعد در حالیکه سکوتی سنگین بر شهر سایه انداخته بود روح الله الخمینی در تاریکی شب دستگیر و راهی پایتخت شد حتی کشتن او نیز مقدمهای برای انفجار بغض میلیونها زن و مرد بود.
تنها چاره دور کردن او از میهنش تبعید آغاز فصل جدید بود.
پانزده سال بعد در دوازدهم بهمن موج خروشان ملتی بزرگ به استقبال از رهبری شتافت که سالها بار سنگین رهبری مبارزه را در غربت و به دور از وطن بر دوش کشید و راضی به ذلت و خواری هم میهنان خویش نگشت.
او سرافراز و پیروز به میهن بازگشت.
روح الله فریاد گر قرن سال 1342 رسید و شاه برای تکمیل خوش خدمتیها طرح انقلاب سفید شاه و ملت را عنوان کرد و به همهپرسی گذاشت.
امام که چون همیشه تیزبین و هوشیار در صحنه بود از علما و مراجع قم خواست تا برای اعتراض به این نمایش مردم فریب، سخنرانی و نماز جماعت در همه مساجد کشور تعطیل شود و در روز عید سعید فطر امام با سخنرانی کوبندهای علت مخالفتهای خود را با طرح شاه برای همگان بیان نمود.
با این حرکت که در ماه مبارک رمضان هم صورت گرفت مردم بیش از پیش از مخالفت امام و علما آگاه شدند.
در همان روز امام با صدور اعلامیهای نوروز سال هزار و سیصد و چهل و دو را عزای عمومی اعلام کرد و جهت موضعگیری واحد روحانیون، در جلسهای که در قم تشکیل شد پیشنهاد کرد که به دلیل اعمال ضد اسلامی و اقدامات سرکوبگرایانه رژیم سایر علما چنین اعلامیهای صادر نمایند.
چنین بود که امام و چهل و شش نفر دیگر از آیات عظام با صدور اعلامیهای عید را عزای عمومی اعلام کردند و با این عمل بر نفرت و انزجار مردم از رژیم پهلوی افزودند.
با اقدامات بینظیر و ابتکار عمل امام در مبارزه هر روز بر گرمی و شور حرکتهای انقلابی افزوده میشد.
سخنرانیها و افشاگریها ادامه داشت و در روز عاشورای سال هزار و سیصد و چهل و دو مصادف با سیزده خرداد به اوج خود رسید.
دهها هزار نفر از مردم تهران و سایر شهرها برای استماع سخنان مراجع تقلید و علما در روز عاشورا به قم آمدند.
رژیم که اطمینان داشت امام در صورت سخنرانی، حملات تندی به شاه خواهد کرد تلاش فراوان نمود تا ایشان را از ایراد سخنرانی منصرف سازد.
از این رو پیش از ظهر عاشورا در حالی که امام در مجلس سوگواری منزل خود و در میان جمع عزاداران حضور داشت یکی از مقامات ارشد ساواک از طرف شاه نزد امام آمد و گفت: از طرف اعلا حضرت مامورم به شما ابلاغ نمایم اگر امروز بخواهید در مدرسه فیضیه سخنرانی کنید کماندوها را به مدرسه میریزیم و آنجا را به آتش و خون میکشیم.
امام هم در پاسخ فرمود: ما هم به کماندوهای خود دستور میدهیم که فرستادگان اعلا حضرت را تادیب نماید.
ساعت حدود شش بعد از ظهر بود که امام به سمت فیضیه حرکت کرد تا حماسه ای جاودان را رقم زند.
امام بنیانگذار جمهوری اسلامی رژیم پهلوی بیش از ده روز دوام نیاورد و چون تکه یخی در پرتو تابش انوار عظیم اقتدار رهبری مردمی آخرین دقایق عمر خود را به سوگ نشست.
حیلهها از پی هم برای ضربه به رژیم نوخاسته جمهوری اسلامی شکل گرفت.
ترور فداکارترین و موثرترین یاران انقلاب، جنگ تحمیلی و هزاران تمهید و برنامه دیگر نتوانست در اراده آهنین مردمی که به رهبر خویش اقتدا کرده بودند خللی وارد سازد و نهال جمهوری اسلامی با خون عاشقان روح الله آبیاری شد، رشد کرد و در قلب مسلمین جهان ریشه گسترد و بالید و شاخ و برگ آن سایهبان پناه آنان شد.
روح الله الموسوی الخمینی پس از عمری تلاش و مبارزه در راه رسیدن به آمال الهی خود در چهاردهم خرداد 1368 چشم از جهان فرو بست و به لقاء معبود شتافت اما پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران یادگار عظمت روح بلند او در اهتزاز ماند ارسال نامه امام خمینی رحمه الله علیه به گورباچف به قدرت رسیدن گورباچف در شوروی ، موجب تحولات بزرگی در جهان کمونیسم شد.
در اواخر حکومت کمونیستی شوروی ، امام خمینی رحمه الله علیه بر اساس بینشی پاک ، طی نامه ای به گورباچف ، تحلیل رویدادهای شوروی را از دریچه دینی برای او روشن کردند.
در این نامه، امام مهمترین مشکل شوروی را مبارزه طولانی و بیهوده با خدا دانست و سقوط قطعی مارکسیسم را پیش بینی کرده و قادر نبودن غرب در حل مشکلات را گوشزد کردند و از اینرو دعوت خردمندانه ای به اسلام نمودند.
این نامه در 13 دی ماه 1367 توسط هیاتی به سرپرستی آیت الله جوادی آملی به گورباچف ارائه شد.
امام و اسلام ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیرالمومنین علی بن ابیطالب این بنده رهاشده از تمام قیود مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیهاست.
ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست.
ما مفتخریم که امامان معصوم، از علیبن ابیطالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الاف التحیات و السلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است امامان ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را قرآن صاعد میخوانند از ائمه معصومین ماست.
ما به مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی علیهما السلام و صحیفه سجادیه این زیور آل محمد و صحیفه فاطمیه که از باقرالعلوم (ع) که بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام مقام او را درک نکرده و نتواند درک کرد، از ماست.
و ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای بیپایان است یکی از آثار اوست و ما مفتخریم به همه امامان معصوم علیهم صلوات الله و متعهد به پیروی آنانیم.
ما مفتخریم که امامان ما صلوات الله و سلامه علیهم، در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جایرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند و ما امروز مفتخریم که میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشتساز سر از پا نشناخته و جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا میکنن امام و مسلمین و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی الهی این جانب اختصاص به ملت عظیمالشان ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهبی میباشد.
و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید.
امام و مردم و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسد و دربند قدرتهای بزرگ میکنم.
امام به ملت عزیز ایران توصیه میکنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن که نعمتی عظیم، الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش میآید نهراسید که: ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
و به همه درکوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت میکنم که خیر دنیا و آخرت شاها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بودهاند و چه نیکوست که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است که یکی بیخانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی پس از رحلت رهبر بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه ، مجلس خبرگان رهبری بلافاصله تشکیل جلسه داد و پس از بحث و بررسی جوانب مهم رهبری ، با اکثریت قاطع آیت الله خامنه ای را به رهبری انقلاب اسلامی برگزیدند.
آیت الله سید علی خامنه ای در سال 1318 شمسی در مشهد مقدس در خانواده ای روحانی به دنیا آمد .
تحصیل را از سنین کودکی در مکتبخانه آغاز نمود و در 16 سالگی زودتر از حد معمول دروس سطح حوزه را به پایان رساند.
در ضمن آن موفق به اخذ دیپلم در مدارس شبانه می شود.
ایشان دروس خارج را در مشهد و نجف اشرف و قم پی می گیرد.
از اوان جوانی بابرگذاری جلسات برای جوانان به تبلیغ و تعلیم علوم دینی پرداخت و بذر قیام را در دل مردم می پاشید.
کتابهای چندی توسط ایشان تألیف و یا ترجمه شده است که برخی از آنها در آن زمان ممنوع الانتشار شد.(قابل توجه کسانیکه میگویند "در زمان اعلا حضرت مردم آزادی بیان داشتند").
به جهت فعالیتهای مبارزاتی در دو نوبت به زندان افتاد.
نیز در سال 56 به ایرانشهر تبعید شد.
در آستانه انقلاب اسلامی فعالیتهای مبارزاتی زیادی نمود که از آن جمله عضویت در شورای انقلاب بود.
برخی از مسئولیتهای ایشان پس از انقلاب اسلامی عبارت است از: - نماینده شورای انقلاب در وزارت دفاع (1358) - سرپرستی سپاه پاسداران (1358) - امامت نماز جمعه تهران (1359) - نمایندگی دوره اول مجلس (1359) - نماینده امام در شورای عالی دفاع (از آغاز جنگ تحمیلی) - هشت سال ریاست جمهوری (1360) - رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران (از سال 1368)