با اینکه 42 سال از قیام 15 خرداد می گذرد ولی با این حال می بینیم که این قیام خونین نه تنها هنوز فراموش نشده بلکه یاد و خاطره شهدا هنوز در خاطره ها زنده است و تاثیر آن هنوز ادامه دارد .با اینکه این تحقیق بسیار ناقص و مختصر است اما باید بیشتر از اینها به دنیال چنین خاطره ها و وقایع مهم تاریخی باشیم.
از سال 1341که نهضت مقدس حضرت امام خمینی (ره) آغاز شد تا سال 1357که این نهضت به گستره میهن اسلامی تعمیم یافت وعاقبت ثمر بخش را در بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذارد ، همواره تنی چند از عالمان مجاهد ، با یاری مردم فقیر و زجر کشیده خود را به اتش وخون زدند .
براستی که قیام 15خرداد نقطه عطفی بود در تاریخ مبارزات ملت قهرمان ایران ، که امام خمینی (ره) آفریننده و شکل دهنده آن قیام الهی بود.روحانیون انقلابی در تداوم آن حرکت عظیم و پرخروش امت مسلمان ایران ، طی یک دوره 15 ساله نقش اساسی داشتند و در این مدت ، سالروز پانزده خرداد هیچگاه در سکوت و خاموشی سپری نشد ، زیرا که 15خرداد برای امت قهرمان وشهید پرور ایران ، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و همواره خواهد بود .
قیام 15 خرداد
15خرداد روز قیام خونین مردم جان برکفی است که بنام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند و علیه نظام شاهنشاهی شوریدند .
15خرداد روز آغاز نهضت مقدس اسلام ، روز عصیان علیه طاغوت و طاغوتیان و روزی است که ملت ایران زیر بیرق اسلام آمدند و برای مقابله با دشمنان اسلام و قرآن وارد صحنه شد و پشت رژیم شاهنشاهی را به لرزه انداخت .
سالروز حماسه خونین 15خرداد ، طلیعه نهضت پیروز اسلامی ملت ایران است .
در سحرگاه 15خرداد سال 1342 ، دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانه ساده و بی آلایش امام یورش بردند و امام را که سه روز پیش از آن ، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه ، طی سخنان کوبنده ای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بود ، دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کردند .
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان وزنان انقلابی که برای اعتراض از خانه هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد بر آورده بودند ، به لرزه در آمد .
همین صحنه در همان روز در تهران و چند شهر دیگر نیز بوجود آمد و مردم با این قیام گسترده نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند .
به همین سبب بود که گلوله های برخاسته از خشم و کینه حکومت ننگین شاه ، که به دستور اربابانش شلیک می شد ، قلب 15 هزار مسلمان انقلابی بپا خاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاک وخون کشید .
بدین ترتیب ، تاریخ ایران اسلامی و تاریخ مبارزات امت اسلامی در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامه رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد .
به همین سبب بود که گلوله های برخاسته از خشم و کینه حکومت ننگین شاه ، که به دستور اربابانش شلیک می شد ، قلب 15 هزار مسلمان انقلابی بپا خاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاک وخون کشید .
بدین ترتیب ، تاریخ ایران اسلامی و تاریخ مبارزات امت اسلامی در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامه رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد .
بخشی از سخنان تاریخی امام خمینی در روز 13 خرداد 1342 مصادف با دهم محرم 1383ه ق : « الان عصر عاشورا است … گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم این سئوال برایم پیش می آید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با امام حسین سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا نسبت به زنهای بی پناه و اطفال بی گناه مرتکب شدند ؟
زنان و کودکان چه تقصیر داشتند ؟
طفل شش ماه حسین علیه السلام چه کرده بود ؟
( گریه حضار ) به نظر من آنها با اساس کار داشتند بنی امیه و حکومت یزید با خاندان پیامبر مخالف بودند .
بنی هاشم را نمی خواستند غرض آنها از بین بردن این شجره طیبه بود .
همین سئوال اینجا مطرح می شود که دستگاه جبار ایران با مراجع سر جنگ داشت ، با علمای اسلام مخالف بود ، به قرآن چکار داشتند ؟
به مدرسه فیضیه چکار داشتند ؟
به طلاب علوم دینیه چکار داشتند ؟
به سید 18 ساله چکار داشتند ؟
( گریه حضار ) سید 18 ساله به شاه چه کرده بود ؟
به دولت چه کرده بود ؟
به دستگاه جبار ایران چه کرده بود ؟
( گریه شدید حضار) به این نتیجه می رسی که اینها با اساس کار دارند ، با اساس اسلام و روحانیت مخالفند .
اینها نمی خواهند این اساس موجود باشد .
اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد .
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد .
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علما اسلام باشند .
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد .
اسرائیل بدست عمال سیاه خود مدرسه فیضیه را کوبید ، ما را می کوبد .
شما ملت را می کوبد .
می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند .
می خواهد تجارت و زراعت شما را از بین ببرد .
می خواهد ثروت ها را تصاحب کند .
اسرائیل می خواهد آن چیزهایی را که مانع هستند آن چیزهایی را که سد راه هستند از سر راه بر دارد .
قرآن سد راه است باید برداشته شود .
روحانیت که سد راه است باید برداشته شود .
مدرسه فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش سد راه هستند باید خراب شود .
طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند باید شکسته شود .
از پشت بام پرت شوند باید سر و دست آنها شکسته شود .
برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد .
دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه های اسرائیل به ما اهانت کرده و میکند .
امام امت سپس به رفراندوم فرمایشی شاه اشاره می کند و در بخشی از سخنان خود می فرماید : « شما اهالی محترم قم ملاحظه فرمودید آن روز که آن رفراندومی که بر خلاف مصالح ملت ایران بود ، با زور سر نیزه اجرا شد در کوچه ها و خیابان های قم در مراکز روحانیت ، در جوار فاطمه معصوم علیها السلام مشتی ارازل و اوباش راه انداختند .
در اتومبیل ها نشاندند و گفتند مفت خورری تمام شد ، پلو خوری تمام شد ، آیا این طلاب علوم دینیه که شباب عمرشان را ، نشاطشان را در این حجرات می گذرانند و ماهی 40 الی صد تومان بیشتر ندارند ، مفت خورند ؟
ولی آنهای که یک قلم درآمدشان هزار میلیون تومان است ، مفت خور نیستند ؟
باید ملت قضاوت کند که مفت خور کیست ؟
من به شما نصیحت می کنم ای آقای شاه !
من به تو نصیحت می کنم ، دست از این اعمال و رویه بردار .
من میل ندارم که اگر روزی اربابها بخواهند تو بروی ، مردم شکرگزاری کنند .
من نمی خواهم تو مثل پدرت بشی .
شما ملت ابران به یاد دارید ، پیرمردها ، چهل ساله ها ، حتی سی ساله هایتان نیز به یاد دارند که در جنگ جهانی دوم سه دولت اجنبی به ما حمله کردند .
شوروی و انگلستان و آمریکا به ایران ریخته ، مملکت را قبضه کردند .
اموال مردم در معرض تلف بود ، نوامیس مردم در معرض هتک بود ، لیکن خدا می داند که مردم خوشحال بودند که پهلوی رفت .
من نمی خواهم که تو این طور باشی .
من میل ندارم تو مثل پدرت شوی .
نصیحت مرا بشنو .
از روحانیت بشنو .
اسرائیل به درد تو نمی خورد ، بدبخت ، بیچاره ، چهل و پنج سال از عمرت می گذرد ، یک کمی تامل کن .
یک کمی تدبیر کن ، یک کمی عواقب امر را ملاحظه کن ، کمی عبرت بگیر ، از پدرت عبرت بگیر ، اگر راست می گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی بدفکر می کنی .
اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند در اطراف آن فکر کن .
چرا بی تامل حرف می زنی ؟
آیا روحانیت حیوان نجس است ؟
آیا ما حیوان نجس هستیم ؟
اگر اینها حیوان نجس هستند چرا ملت دست آنها را می بوسد ؟
چرا به آبی که آنها می آشامند مردم خود را تبرک می کنند ؟
خدا کند که مراد تو از این جمله که اینها مثل حیوان نجس هستند ، علما و روحانیت نباشد ، وگرنه تکلیف ما با شما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل تر می شود .
نمی توانی زندگی کنی .
ملت نمی گذارد که تو با این وضع ادامه بدهی .
آیا اسلام و روحانیت ارتجاع سیاه است ؟
لکن تو مرتجع سیاه ، انقلاب سفید کرده ای ؟
انقلاب سفید به پا کرده ای ؟
چه انقلاب سفیدی کرده ای ؟
چرا این قدر می خواهی مردم را اغفال کنی ؟
امروز به من خبر دادند که عده ای از وعاظ و خطبای تهران را برده اند سازمان امنیت و تهدید کرده اند که از سه موضوع حرف نزنند : 1- از شاه بدگویی نکنند .
2- به اسرائیل حمله نکنند .
3- نگویند ما در همین سه موضوع نهفته است .
اگر از این سه موضوع بگذریم دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر نگوییم شاه چنین و چنان است آیا اینطور نیست ؟
اگر ما نگوییم که اسرائیل برای اسلام ومسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست ؟
و اصولا چه ارتباط و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می گوید : از شاه صحبت نکنید ، از اسرائیل نیز صحبت نکنید ، آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است ؟
آیا به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است ؟!
آقای شاه !
شاید اینها می خواهند تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند .
تو نمی دانی اگر یک روز صدایی در بیاید ، ورق برگردد هیچ کدام از اینها که اکنون دور تو را گرفته اند با تو رفیق نیستند .
اینها رفیق دلارند .
اینها دین ندارند .
اینها وفا ندارند .
دارند همه چیز را به گردن توی بیچاره می گذارند .
آن مردک که حالا اسم او را نمی برم آنگاه که دستور دادم گوش او را ببرند .
نام او را می برم ( احساسات شدید مردم ) آمد به مدرسه فیضیه و سوت کشید کماندوها در اطراف او متجمع شدند .
فرمان حمله داد ، بریزید ، بکوبید ، تمام حجرات را غارت کنید ، همه چیز را از بین ببرید وقتی از او می پرسید که چرا این جنایات را کرده اید ؟
می گویند شاه دستور داده است .
فرمان ملوکانه است که مدرسه فیضیه را خراب کنیم ، اینها را بکشیم ، نابود کنیم .
مطالب خیلی زیاد است .
بیشتر از آن است که شما تصور می کنید .
حقایقی در کار است .
مملکت ما ، اسلام ما ، در معرض خطر است .
آن چیزی که در شرف تکوین است سخت ما را متاسف و نگران کرده است .
از وضع ایران ، از وضع این مملکت خراب ، از وضع این هیات دولت و از وضع این سردمدارن حکومت نگران هستیم و از خداوند تعالی و بزرگ اصلاح امور را خواهانیم .
» این سخنرانی ساده که کلمات و عبارات آن برای همه قابل درک بود با خطابی که مستقیما به شاه داشت او را شکست و خرد کرد و رسالتی تاریخی را به انجام رسانید .
دستگیری امام بعد از سخنرانی: این سخنان بلافاصله توسط ساواک وشهربانی به تهران گزارش شد .
به دستور شاه ساواک ماموریت یافت امام خمینی را توقیف کند .
ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد ماموران امنیتی به منزل امام خمینی هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند و فورا به تهران حرکت دادند .
اقدام مردم و واکنش دولت بخت: پلیس برای متفرق کردن مردم ابتدا به تیراندازی هوایی پرداخت ، اما مردم خشمگین به پلیس حمله کردند و در همان دقایق نخست معاون شهربانی را به قتل رساندند .
یک کامیون ارتش را آتش زدند .
تیراندازی به طرف مردم شروع شد و عده ای از مردم بی گناه کشته شدند .
گلوله باران مردم تا عصر ادامه داشت و بالاخره با وارد شدن ارتش در قضیه و مستقر کردن تانکها در شهر و به پرواز درآوردن هواپیماها و شکستن دیوار صوتی توسط آنها برای ارعاب مردم و تاریکی هوا بطور موقت فیصله داده شد .
اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم ، تهران و برخی دیگر از شهرستانها با هجوم نیروهای مسلح و ماموران خون آشام به خاک و خون کشیده شد .
اما رژیم درمانده ، داتشگاه را با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره در آورد ، اما نمی دانست که آتش قیام و قهر از هر کجا قابل شعله ور شدن است .
سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوشان ورامین ، دهقانان کن ، و مردم جماران بسوی تهران سرازیر شدند .
و انبوه جمعیت اعم از بازاریان ، بارفروشان ، دانشگاهیان و اقشار مختلف مردم با غیور رعد آسای یا مرگ یا خمینی و مرگ بر شاه ، تهران را به لرزه درآورد .
شاه که در برابر قیام فهرآلود ملت ، تاج وتخت خود وسلطه آمریکا را در حال زوال می دید ، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد ، و توسط نیروهای جهنمی و خون آشام خود ، تظاهرگنندگان را با وضع فجیعی که قلم از توصیف آن عاجز است ، قتل عام کرد .
و تهران را در 15 خرداد 1342 به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت .
قیام قهر آمیز و خونبن مردم غیور تهران در 15 خرداد 1342 ، یک بار دیگر نشان داد که هیچ نوع سرکوب و کشتار نمی تواند ، نهضتی را که به رهبری امام آغاز شده ، خاموش سازد .
همزمان با قتل عام مردم مبارز در تهران ، کشتارهای فجیعی در تبریز و قم و مشهد و شیراز و دیگر شهرستانها توسط دژخیمان رژیم به وقوع پیوست و برای ادامه سیاست سرکوب علی رغم سانسور شدید رژیم شاه ، اخبار مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد و کشتارهای قم و تهران ومشهد وسایر شهرستانها در مدت کوتاهی در سراسر کشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه به راه افتاد .
خبرگزاریها نیز بازتاب گسترده قیام شکوهمند ملت ایران در حمایت از رهبر نهضت اسلامی را به سراسر جهان مخابره کردند و عکس العمل های شخصیتهای سیاسی ، علمی و مذهبی که حاکی از اعتراض نسبت به دستگیری امام و کشتار مردم بی گناه بود ، گزارش دادند .
مطالبی دیگر از قیام 15 خرداد: کشتار مردم بیدفاع در روز 15خرداد42 فضای نیمهباز سیاسییی را، که بنابهخواست آمریکا، ایجاد شده بود, ازمیان برد.
از آن پس, ساواک که از آغاز، بهطورعمده، بهعنوان یک سازمان اطلاعاتی برای رویارویی با تشکیلات نیرومند جاسوسی شوروی ایجاد شده بود و ابزار دست سازمان «سیا» بود، بهشکل یک پلیس مخفی قوی برای مبارزه با مخالفان سیاسی درآمد و روشهای خشونتآمیز، بازداشتهای خودسرانه، شکنجههای وحشیانه برای گرفتن اعتراف، حتی کشتن در زیر شکنجه و اعدام، شیوهٌ معمول آن شد.
با ادامه خودکامگیها, بهتدریج, «دخالت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی, فرهنگی و اقتصادی جامعه بهصفر رسیده بود و ابزارهای این دخالت از آنها سلب شده بود.
احزاب و سازمانهای سیاسی, اتّحادیههای صنفی, کانونهای دموکراتیک و نهادهای شهروندی را یکسره برچیده بودند.
مطبوعات آزادی نداشتند و تیغ سانسور را بر گلوگاه داشتند.
خفقان سیاسی بر سراسر جامعه سایه گسترانده بود و ترس از ساواک و ارتش در روان جامعه ریشه دوانده بود.
استبداد و خودکامگی شاه و دربار فزاینده بود.
قانون اساسی بهکنار گذاشته شده بود و حکومت بههیچ ضابطهیی پایبند نبود.
نه تنها مخالفتی را برنمی تابید که حق اعتراضی هم برای کسی قائل نبود و وقتی همه راههای مبارزه قانونی و تغییر و اصلاح وضعیّت در چشم انداز نباشد, مبارزه مسلّحانه موجّه میشود و مورد توجّه.
نتیجه: جریان 15 خرداد به هر نحوی که بود ظاهرا به نفع شاه تمام شد اما در واقع در 15 خرداد سال بعد شاه از این خواب برخاست و با رفتن او بار دیگر خورشید پر تشعشع اسلام طلوع کرد و مملکتی را از ظلم و ستم او رهانید .
یاد و خاطره شهداء و امام عزیزمان گرامی باد .
استاد ارجمند : جناب آقای مجرب گرد آورنده : مصطفی رهی