چه چیز میتواند یک پروسه تولید نرمافزار را توصیف کند؟ آیا منظور از پروسه، آمادهسازی نرمافزار صرفاً برای ارائه در بازار است؟ مسلماً در هر کاری وجود یک سامانه و فرایند کاری ضروری است؛ ولی چه چیزی میتواند موجب ایجاد سرعت و کیفیت در فرایند تولید یک نرمافزارشود؟ لزوماً طراحی و پیادهسازی یک فرایند یکپارچه و منطقی میتواند چنین نتیجهای در بر داشته باشد. بدین منظور امروزه از روشی استفاده میشود که اصطلاحاً RUP نامیده میشود. به حداقل رساندن حجم پروسه تولید یک نرمافزار همزمان با حفظ کیفیت و صرفهجویی در زمان از مهمترین ویژگیهای این روش میباشند. معمولاً برای یک شرکت تولید نرمافزار، سرعت عمل به موقع برای پاسخگویی به تقاضا و شرایط اجتماعی اهمیت دارد، اما گاهی این شتابزدگی سبب فدا شدن کیفیت میگردد. RUP با ارائه یک چارچوب منطقی علاوه بر تعیین زمانبندی مناسب، کیفیت مورد نظر تولید کننده و استفاده کننده نرمافزار را تأمین مینماید. در این مقاله ضمن مروری بر RUP به عنوان روش یکپارچه تولید نرمافزار، قابلیتهای آن در افزایش سرعت تولید نرمافزار و حفظ کیفیت آن برشمرده میشوند.
یک پروسه چابک، پروسهای است که همیشه آماده در آغوش کشیدن درخواستهای جامعه بوده و این درجه از سازگاری را دارا باشد. بنابراین منظور از سرعت عمل، فقط کاستن از حجم پروسه تولید نرمافزار یا سرعت ارائه آن به بازار نیست؛ بلکه منظور، انعطافپذیری و حفظ کیفیت است. مطلبی که در این مقاله قصد
توضیح آن را داریم این است که RUP 1 ساختاری پروسهای (چیو 2000) است که امکان انعطافپذیری را برای تولیدکنندگان نرمافزار فراهم میآورد.
منظور از RUP چیست؟ در این مقاله از چند منظر به RUP خواهیم پرداخت:
RUP یک پروسه تولید نرمافزار است.
RUP مجموعهای از تجربیات بسیار عالی تولید نرمافزار را که در عمل با آنها برخورد شده است، در خود دارد.
RUP همانند یک محصول نرمافزاری به بازار ارائه شده و به فروش میرسد با این تفاوت که RUP اولین ساختار تولید نرمافزار را ارائه داده و گام نخست را در این زمینه برداشته است.
RUP چیست؟
با پیشرفت تکنولوژیهای مرتبط با کامپیوتر، نیاز هر چه بیشتر به گسترش علم نرمافزاری نیز احساس میشد که با پیدایش متدولوژیهای همانند SSADM 2 و روش آبشاری3 (چیو 2000) آغاز شد. در ابتدا، این روشها مناسب بود و جوابگوی نیازهای آن زمان بودند ولی با افزایش دادهها و پیدایش مفاهیمی همچون شبکه، وب و غیره دیگر کارآیی لازم را جهت پیادهسازی و هدایت پروژههای نرمافزاری نداشتند. پس مفاهیم برنامهنویسی شیءگرا پا به عرصه وجود گذاشتند و در سال 1991 بطور جدی مورد مطالعه و بحث قرار گرفتند. استفاده از این روشها و متدهای برنامهنویسی، قدرت و انعطاف بسیاری را به برنامهها داد و شرکتهای نرمافزاری توانستند با کاهش هزینهها و بهینهسازی کدهای خود، نرمافزارهای قویتری را به بازار عرضه کنند ولی این روش جدید نیز نیاز به مدیریت و یکپارچگی داشت. پس روشها و متدولوژیهای جدیدی مطرح شد که شامل Booch، OMT، OSE و ... میباشند. در سال 2000 شرکت Rational روشی را تحت عنوان RUP مطرح ساخت (گروه کاسمیک 2003ب) که بعد از روش MSF شرکت مایکروسافت به دنیای نرمافزار عرضه شد و امروزه از طرفداران بسیاری برخوردار است. فرایند یکپارچه Rational در اصل یک متدولوژی است که در جهت کنترل و انجام پروژههای نرمافزاری در نظر گرفته شده است. در اصل این چارچوبی در جهت انجام صحیح و موفق پروژههای نرمافزاری میباشد که کلیه مراحل انجام یک پروژه که با معماری و آنالیز سازمان شروع شده و به تست نرمافزار و ارائه Gold Release ختم میشود را در بر میگیرد (گروه کاسمیک 2003 الف).