چندین سال است که پاورپوینت[1] را برای کلاسهای آموزشی کتابخانه به کاربرده ام.دربهارسال 2000، یک دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی به نام لین،[2] مرا به پروژه ای که باید برای کلاس تحقیقش درمقطع کارشناسی ارشد تکمیل میکرد، دعوت کرد.وی درکلاس آموزشی روانشناسی کتابخانه حضوریافته بود و تحت تاثیر استفاده ای که من ازپاورپوینت جهت تاکید برنکات مهم میکردم،قرارگرفت.پرسش پژوهش او این بود که آیا فراگیری دانشجویان ازطریق سخنرانی توسط پاورپوینت بیشتراست یا ارائه یک سخنرانی توسط اورهد[3] یا یک سخنرانی سنتی.دعوت اورا پذیرفتم و عضوی ازگروه تجربی وی شدم.
فرضیه
گروه پروژه لین، شامل استاد روانشناسی اش که باید نمره نهایی را به او میداد و من میشد.لین متقاعد شد که ازطریق ارائه سخنرانی به وسیله پاورپوینت بیشتر درباره کتابخانه مطلب می آموزند تا اینکه سخنرانی مستقیم و بی پرده و بدون استفاده ازمواد دیداری باشد یا یک سخنرانی که درآن فقط ازاورهد ازاورهد یا تخته گچی استفاده شود.اولین وظیفه او این بود که درمنابع روانشناسی،علوم تربیتی یا رایانه ای جستجو نماید تا اگرمطالعات مشابهی درزمینه موضوع تحقیقش انجام شده آنها را استخراج نماید.وی مطالعات مشابهی درباره پروژه اش نیافت.لین، با درنظر داشتن این مورد،طرح یک بررسی سه روزه را درذهن داشت؛ به طوریکه من باید درمجموع، 9 سخنرانی ارائه میکردم.سه مورد بدون مساعدت گرفتن ازمواددیداری،سه مورد توسط اورهد و/یا نوشتن روی تخته گچی و سه مورد توسط پاورپوینت که قابلیت چندرسانه ای بودن را دربرداشت.
جستجوی منابع
تصمیم گرفتم جستجوی مجزای منابع درباره پاورپوینت یا استفاده ازچندرسانه ایها و هرارتباطی را با آموزش کتابخانه ای اداره کنم.مطالعاتی که جستجوی لین را به گونه ای خاص پوشش دهد و با آن همخوانی داشته باشد نیافتم؛ درعین حال تعداد اندکی مقاله را که درباره رواج استفاده ازفرارسانه ها درکلاس سخن به میان آورده بودند، پیداکردم. آزمایشهای دیلون[4](1998)، یافته های منتشرشده را ازمطالعات تجربی کمی که برفرارسانه تاکید میکردند و روشهای تجربی ارزیابی نتایج یادگیری، ارائه میداد. مطابق کاری که دیلون انجام داده بود،مزایای به دست آمده ازفناوری فرارسانه ها درجریانهای یادگیری با محدودیت زیاد نمایان میشود و عموما موافق واکنش رضایتمندانه ای برای این فناوری درعرصه حرفه ای نیست.
او به این نتایج دست یافت:
1. فرارسانه، بیشترین سودرا برای کاربران با وظایف بخصوص فراهم میسازد که به جستجوی سریع ازطریق منابع اطلاعاتی مفصل یا گوناگون و جایی که دستکاری و مقایسه داده ها ضروری میباشند نیازمندند.خارج ازاین زمینه، وجود رسانه ها بهترازفناوری اطلاعات یا به اثربخشی آن میباشد.
کنترل افزوده یادگیرنده فرای دسترسی، به گونه ای قابل تشخیص، برای کاربران،مطابق توانایی آنان،سودمند است.دانشجویانی که قدرت و توانایی کمتر و پائین تری دارند، بزرگترین مشکلات را با فرارسانه ها خواهندداشت.
3. شاید تعامل سبک یادگیرنده درکاربرد خصایص متعدد چندرسانه ایها، اساسا توضیحی را برای نتایج گیج کننده کلی درمنابع، درقیاس محیطهای یادگیری فرارسانه ای و غیرفرارسانه ای، ارائه میدهدخصوصا یادگیرندگان ناشکیبا ممکن است به وسیله اشاعه اطلاعات مناسب بیشترتحت تاثیرقراربگیرند وممکن است ترکیب توانایی و استعداد یادگیرنده به منظورپی گیری، تشخیص دهد که چگونه یادگیرندگان خوب میتوانند ازاین فناوری بهره برداری نمایند.(دیلون و دیگران،1998)