استان لرستان در لرستان آثار دوره پالئوتیک و نزدیک به چهل هزار سال پیش از میلاد مسیح به دست آمده است.
کاسیت ها یا کاسیان قبایل کوهستان نشین بودند که در ناحیه واقع میان ماد و عیلام یعنی لرستان کنونی زندگی می کردند که در ساخت مصنوعات مفرغی چیره دست بودند بنا به تحقیق ویاکونف دانشمند روسی گواه منشاء نژادکاسیان نزدیک به پنجاه کلمه و نام خاص است که با ترجمه به زبان الوی در متون لغوی آشوری وبابلی محفوظ مانده است به عقیده دیاکونف زبان کاسیان با زبان علیامی یکی داشته است و شاید با آنها (کاسیان با عیلامیان) خویشاوندی هم داشته اند.
کاسیان از آغاز هزاره سوم قبل از میلاد در این کوه ها زندگی می کردند به احتمال قوی قبایل لر کنونی از اعقاب ایشان اند و در سرزمین سکونت دارند که با نام ایشان لرستان خوانده می شود … به استناد تحقیق گاهی تا پایان قرن هفدهم قبل از میلاد در سرزمین کاسیت ها یعنی لرستان کنونی سلطنت کرده اند و هشت سال پس از مرگ و میر همورابی بر کشور بابل تاختند و نزدیک به شش قرن حکمرانی آنان بر بابل ادامه یافت و پس از آن که شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلام بابل را به طور قطعی شکست داد.
آخرین نماینده سلسله کاسی را از بابل برانداخت و پسرخود دکویتر ناخونته را به جانشینی او انتخاب کرد منقرض شدند و با روی کار آمدن آشور و شکست عیلام از آشور کاسیان نیز مغلوب آشوریان شدند.
ولی تا قرن 7 قبل از میلاد آشوریان هنوز ناحیه لرستان را به عنوان کاسی می شناختند.
کاسی ها قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی لرستان بوده اند که احتمالا تا زمان انقراض هخامنشیان نیز سلاله آنها باقی بوده اند و تاثیر تمدن و فرهنگ و هنر آنان در تشکیلات و تمدن مادها و هخامنشیان غیر قابل انکار است.
بنابرآنچه از دکتر عبدالحسین زرین کوب نقل شد متوجه شدیم که ادعای سردار اسعد درباره این که ایل بختیاری از نسب آل بویه و اصل آل بویه از ساسانیان بوده است درست نیست و این گفت او متکی بر حقیقت منبع و ماخذ صحیحی نیست.
افزون بر این که به نظر می آید که بومیان برای جلب یارانی برای مقابله با خلفا و فراهم آوردن زمینه سیاهی مطلوب آرزو های ایرانیان که خواهان استقلال سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور خود بودند.
دست به اشاعه چنین اندیشه ای زده اند.
انتساب بختیاریان به آل بویه احتمالاً درست باشد.
و سردار اسعد ممکن است با استفاده از محفوظات سینه به سینه مردم بختیاری که از اجداد و نیاکان خود به ارث برده اند در کتاب خود مطرح کرده بود آن گونه که از محفوظات سالمندان و مهمترین قبیله منبه بر می آید خاندان آل بویه اصلا از همین قبیله عرب عدنانی بوده اند و جنبه عمومی قیم جد اعلای قبایل بنوتمیم است… شاخه هفت لنگ از نژاد طوایف مختلفی تشکیل یافته است به گونه ای که او گرمترین نقاط دره کارون شما با تیره های گوناگونی برخورد می کنید که عرب نژاد هستند و واژه های عربی زیادی در گویش آنان به کار گرفته می شود.
این طایفه معروف به عرب گاومیش هستند و از طریق نگهداری و پرورش گاومیش امرار معاش می کنند….
چند طایفه ترک نیز جزو ابواب جمعی وخراجگذاری ایل خانی هفت لنگ قرار دارند و احتمالاً اینان از نژاد و شاخه های ایل قشقایی می باشند.
طایفه عرب علی بیگی نیز از انشعابات دورکی ها است که نسبشان به قبیله ای عرب به نام مهاوی می رسد.
اینان از قدیم الایام تاکنون در روستای بلیدت نزدیک شوشتر زندگی می کنند و در اصل یکی ازشاخه های قبیله بنی طرف به حساب می آیند.
نژاد بابادی به قبایل زرد عرب که در بین النهرین می زیند می رسد.
اینان در زمان خلفای عباسی به بصره کوچ کرده اند و به مدت شش سال اقامت گزیده اند.
دکتر امان الله بهاروند در صدد اصلاح نام قبایل فوق الذکر برآمده است و کوشیده است تا صیغه بختیاری به آنها دهد.
استرکی، آستری، بختیاری هماکویه: حماکویه، بختیاری بختیاری: مخقاری، بختیاری جوانکی: جانکی، بختیاری بیدانیان (بنداییان): بندونی، بختیاری زاهد (زمادیان): ؟
، بختیاری آشکی (استکی): استکی، بختیاری کوی لیراوی: لیراوی، کوه گیلویه مماسنی: ممسنی، ممسَنی.
(سکندر امان الهی هاروند/ 1360/ص 131) منطقه بختیاری منطقه بختیاری در جنوب غربی ایران در امتداد رشته کوه های زاگرس میانی واقع شده است این منطقه از شرق به استان اصفهان از شمال به استان اصفهان ولرستان، از جنوب به کهگیلویه و بویر احمد و از غرب به استان خوزستان محدود است.
طوایف بختیاری از دیرباز در آن سر می برند.
بختیاری ها مشتمل بر شهرستان های داران و فریدونشهر (از استان اصفهان) الیگودرز از استان لرستان و شهرستان های دزفول- اندیمشک- مسجد سلیمان- ایذه و شوشتر از استان خوزستان و شهرستان های برجن- لردگان و فارس از استان چهار محال بختیاری است که در آن ایل بختیرای زندگی میکند.
منطقه به دو قسمت ییلاق و قشلاق تقسیم می شود.
قسمت ییلاقی عبارت است از شهرستان های فارسان- بروجن- الردگان- الیگودرز- داران وفریدونشهر وقسمت قشلاقی عبارت است از شهرستانهای ایذه- دزفول- اندیمشک- مسجد سلیمان و شوشتر- وسعت منطقه بختیاری 39900 کیلومتر مربع برآورد و محاسبه شده است.
آب و هوا: منطقه بختیاری به جهت ویژگی های اقلیمی در پستی و بلندی در هر یک از قسمت های ییلاق و قشلاق خود آب و هوای جداگانه ای دارد.
الف- قسمت ییلاقی آب وهوای قسمت ییلاقی بر اثر عوامل موثر جوی دارای خصوصیات ویژه ای است که مهمترین آنها زمستان های بسیار سرد و تابستان های معتدل و کوتاه است.
ارتفاعات بیش از دو هزار متری موجب شده که در اکثر نقاط آن از اواسط فصل پائیز تا فروردین ماه برف ببارد وحرارت منطقه از حد معینی تجاوز نکند.
از اواخر اردیبهشت هوا رو به اعتدال گذاشته تا اواسط مردادماه رو به گرمی می رود.
گرمترین ماه های سال تیر و مرداد است.
پربارانترین ماه های سال در قسمت هایی که ارتفاع کمتری دارند نظیر دشت «چغاخور» و «گندمان» اردیبهشت و آبان و در دره های «زردکوه» و دره «دوپلان» اردیبهشت ماه است.
نقاط مرتفع مانند «چلگرد» و دامنه های زردکوه باران کمتری داشته و حداکثر آن در دهه اول مهرماه است.
شهر کرد به عنوان مرکز ییلاق در 1370 جمعاً 122 روز یخبندان داشته است.
میزان بارندگی سالانه آن در همین موقع از سال برابر 491 میلی متر است و معدل بارندگی آن بین سال های 69-1340 (سی ساله) برابر 243 میلی متر است.
حداکثر درجه حرارت در شهر کرد 6/38 درجه سانتی گراد است و حداقل آن 4/23 درجه سانتی گراد است.
ب- منطقه قشلاقی هوای مناطق کوهستانی شمال و مشرق خوزستان که محل استقرار قشلاقی ایل بختیاری است در زمستان ها معتدل و تابستان های گرم و طاقت فرساست.
با آن که این منطقه از تاثیرات عوامل اقلیمی استان به دور نیست.
اما به جهت وضعیت توپوگرافی مخصوص به خود از میزان بارندگی بیشتر با پراکندگی مناسب تری برخوردار است.
اهواز که تقریباً در مرکز دشت خوزستان واقع شده در 1370 برابر 292 میلی متر باران دریافت کرده در حالی که دزفول به عنوان شاخص منطقه قشلاقی حدود 3/405 میلی متر بارندگی داشته است.
دزفول در سال های 66-1340 دارای معدل حداکثر درجه حرارت 20 ساله ای برابر 6/53 درجه سانتی گراد و حداقل مطلق 5/9- درجه سانتی گراد بوده است.
(دکتربهرام امیراحمدیان/ 1378/ ص 20) پوشش گیاهی پوشش گیاهی سرزمین بختیاری را در گروه ایران- توران ذکر کرده اند.
در این سرزمین همان طور که آب و هوا متنوع است گیاهان هم دارای تنوع هستند.
(منبع قبلی/ ص 21) الف- منطقه ییلاقی پوشش گیاهی در نقاط مختلف قشلاقی کاملا متفاوت بوده از شمال شرق به سمت جنوب غرب به تراکم آن افزوده می شود.
قسمت اعظم شمال شرقی منطقه در شرق دره زاینده رود تپه کوه های آهکی مرتفع و عاری از پوشش گیاهی است.
شمال کوه های واقع در غرب زاینده رود و قسمت اعظم دشت لار و کوهپایه ها و دامنه های کوه های جهان بین هرچند خالی از جنگل و بوته های دایمی است ولی دامنه های میانی و کم شیب آن در بهار از بوته های کوتاه مغذی پوشیده می شود که عمده ترین آنها عبارتند از: زوله- لنگر، موچو، شینگ، گون و غیره.
هر قدر از این منطقه به سمت غرب نزدیک می شویم امکان رشد گیاهان بیشتر است.
به طوری که در تنگ گزی چلگرد- میزدج- دامنه های پیشکوه های زرد کوه و بخش حومه بروجن گندمان و دره زردکوه- مراتع جنگلی گسترش می یابد که چراگاههای مورد بهره برداری برای دامداری است.
در چلگرد- شوراب- اردل- شهریاری- کوه سفید- لاغرک- کوه گیلاس و اطراف تونل کوهرنگ، علاوه بر نباتات علوفه ای درختچه های متراکمی گسترش یافته اند که مهمترین آنها گون است که مورد بهره برداری زنبورداران و استخراج کنندگان شیره کتیرا قرار می گیرد.
در فواصل درختچه ها، علوفه ها رشد مناسبی دارد.
این علوفه مرتعی در قسمت اعظم دامنه کوه های این منطقه وجو دارد و انواع آن عبارتند از: کما- هرکول- خارشتر- علف قرغی- کرفس- چوپل تره کوهی- بن سرخ- موسیر و جاشیر.
در قسمت های غرب و جنوب غربی منطقه شامل نواحی لردگان، خان میرزا و فلارد و جنوب بازفت که ارتفاع نسبی آنها کم می شود.
پوشش گیاهی تنک جای خود را به درختچه ها و بالاخره به جنگل های وسیع می دهد که جبهه های آفتابگیر تا حدی با فواصل و جهت های سایه دار یا قسمت غربی کوه ها پوشیده شده از جنگل های نسبتاً متراکم است.
نوع مهم این جنگلها بلوط است.
که قسمت اعظم درختان را تشکیل می دهد و به مقدار بسیار کم انواع زبان گنجشک- پسته وحشی- زالزالک و انجیر وحشی و مهلب- بن و گلخونگ را می توان مشاهده کرد.
جنگل های ییلاقی به علت قطع بی رویه درختان آن به دشت در حال تخریب و انهدام است شمال کوه های واقع در غرب زاینده رود و قسمت اعظم دشت لار و کوهپایه ها و دامنه های کوه های جهان بین هرچند خالی از جنگل و بوته های دایمی است ولی دامنه های میانی و کم شیب آن در بهار از بوته های کوتاه مغذی پوشیده می شود که عمده ترین آنها عبارتند از: زوله- لنگر، موچو، شینگ، گون و غیره.
جنگل های ییلاقی به علت قطع بی رویه درختان آن به دشت در حال تخریب و انهدام است.
ب- منطقه قشلاقی شرایط اقلیمی منطق سبب پیدایش مراتع کوهستانی و دشت های مناسبی در منطقه شده است.
هر اندازه که به طرف شمال شرق این محدوده برویم از ارتفاعات هم مرز تا استان های چهارمحال بختیاری- لرستان- و کهکیلویه و بویر احمد جنگل های تقریباً انبوهی به چشم می خورد.
خصوصیات اکولوژیکی این منطقه برای رویش و حیات نباتات مرتعی بسیار مساعد بوده مراتعی با پوشش مناسب را ایجاد میکند ولی استفاده های بی رویه و مکرر و بیش از ظرفیت از این مراتع در سال های اخیر سبب کاهش و تخریب مراتع و پوشش گیاهی آن شده است.
اکنون جز در نقاط دور از دسترس مراتع خوب و درجه یک مشاهده نمی شود.
از عمده نباتات علوفه ای این منطقه می توان از گرامینه ها و لگومینوز و از چتریان کما- جاشیر و چوچل را نام برد که از ارزش غذایی مناسب و خوش خوراکی برای دام برخوردار است.
درختان و درختچه های جنگلی این منطقه شامل انواع بلوط غرب- داغداغان نارون جنگلی- کیگم- زالزالک- ولیک- ارژن-آلبالووحشی- بنه-چنار- کلخونگ- بادام وحشی و انگور وحشی است.
منبع قبلی/ ص 22 کوهها قلمرو بختیاری سرزمینی است کوهستانی با قلل بیش از 4 هزار متر.
قلل مرتفع آن در تمام مدت سال پوشیده از برف است.
در شمال منطقه بختیاری هر چه از سمت شرق به غرب می رویم بر ارتفاع کوه ها افزوده می شود و در نهایت مرز طبیعی بین منطقه ییلاقی و قشلاقی ایل توسط دره های تنگی که رود خانه های کارون و دز از آن می گذرند، معین می شود.
مهمترین کوههای غرب منطقه بختیاری زرد کوه است.
ارتفاع بلندترین نقطه آن از سطح دریا 4221 متر است.
امتداد رشته کوه های غرب منطقه ییلاقی شمال غربی به جنوب شرقی است که شمالی ترین قسمت آن زردکوه و دنباله آن سبزکوه نام دارد.
بلندترین نقطه سبز کوه 3862 متر ارتفاع دارد که در جنوب دشت گندمان واقع است.
در منطقه قشلاقی نیز دامنه های جنوبی کوههای بختیاری قسمت های عمده منطقه را می پوشاند.
به طوری که ارتفاعات تا شمال دزفول مسجد سلیمان و هفتگل ادامه داشته سپس با شیب ملایم به جلگه خوزستان می پیوندند.
در شمال منطقه قشلاقی (شهرستان مسجد سلیمان) کوه های کینو به بلندی 4120 متر کوه مغار به بلندی 4117 متر و کوه لیله به بلندی 3280 متر از مهمترین کوه های منطقه قشلاقی شمرده می شود.
کوه های آسماری- سفیدکوه- تاراز در مسجد سلیمان)سالن و کینه زا- هفت تنان (در شهرستان دزفول) و تلخ دان- کوه ادیو و کوه سیاه از دیگر کوه های منطقه قشلاقی هستند.
(منبع قبلی/1378/ص29) دشتها: عموماً دشت های منطقه کم است.
چندین دشت درمنطقه ییلاقی و قشلاقی دیده می شود.
وسعت این دشت ها به ندرت به بیش از 3 هزار کیلومتر مربع می رسد.
دشت لار در شمال شهر کرد و دشت فرادنبه در شمال بورجن هر یک با وسعتی برابر 600 کیلومتر مربع دشت کیار در شمال اردل 300 کیلومتر مربع و دشت میز دج در جنقان 250 کیلومتر مربع است.
علاوه بر آن دشت گندمان در غرب بروجن با 100 کیلو متر مربع وسعت فلارد با 150 کیلومتر مربع و لردگان با 250 کیلومتر مربع در شهرستان لردگان از دشت های کوچک منطقه ییلاقی شمرده می شوند تنها دشت مهم منطقه ییلاقی خان میرزا نام دارد که با وسعت 1600 کیلومتر مربع در شرق لردگان واقع شده است در منطقه قشلاقی مهمترین دشت ها عبارتند از دشت لالی، با مساحت 1073 کیلومتر مربع و دشت «اندیکا» با مساحتی برابر 2480 کیلومتر مربع که اگرچه وسیع هستند لیکن به دلیل شکل زمین و مورفولوژی آن و جنس خاک برای زراعت چندان مناسب نبوده و فقط در بعضی جاهای آن در قطعات کوچک، زراعت دیم و در پاره ای از اوقات آبی انجام می شود.
علاوه بر آن دشت های کوچکی چون دشت آبدار دشت سوسن دشت ناز و چند دشت دیگر در منطقه قشلاقی وجود دارند که مساحت آنها بسیار اندک است.
خاک دشت های منطقه قشلاقی کم و اغلب سنگلاخی است که بیشتر به صورت مراتع طبیعی، بیشه زار و جنگل های تنک دیده میشود.
(منبع قبلی/ صص 23 و 24) رودها: عمده ترین رودهای منطقه بختیاری عبارتند از: زاینده رود: این رود در منطقه ییلاق بختیاری جریان دارد.
طول آن 405 کیلومتر و از رشته کوه های زرد کوه بختیاری سرچشمه می گیرد و از شمال استان چهارمحال بختیاری به دشت اصفهان جریان دارد.
کارون: این رود از رشته کوه های زردکوه سرچشمه گرفته و از شمال منطقه ییلاقی در غرب استان چهارمهال بختیاری در مسیری پرپیچ و خم در دره های کوه های واقع بین منطقه ییلاق و قشلاق به طرف جنوب غربی جریان یافته و به دشت خوزستان وارد می شود.
طول کارون 890 کیلومتر است.
کارون از شمال شرقی شهرستان مسجد سلیمان وارد منطقه قشلاق می شود و پس از عبور از انیدکا و دشت لالی از غرب این شهرستان در شمال شرقی شهرستان شوشتر در منطقه لدلتوند وارد شوشتر می شود.
رود کارون در منطقه ییلاقی دارای شعباتی به نامهای «آب بازفت»، «آب کوهرنگ» و «دوآب» است.
رود دز: این رود از دامنه های جنوبی کوه های لرستان از «جویبار» الیگودرز آبخیزهای اطراف بروجرد سرچشمه می گیرد و هنگام عبور از شهرستان دزفول مرز غرب شوشتر با شهرستان اهواز را تشکیل می دهد و در جنوب این شهرستان منطقه ای به نام «بندقیر» به رود کارون پیوسته «کارون بزرگ» را تشکیل می دهد و طول رود دز 515 کیلومتر است.
سایر رودخانه ها: دروخانههای جونقان، شلمزار، سبزکوه، منبع لردگان، چله خان خسان و جهان بین از رودخانه های دیگر منطقه ییلاقی و رودخانه های تمبی تلوک- رودزرد- رود تلخ- و مال آقا از رودخانه های دیگر منطقه قشلاقی هستند.
(منبع قبلی/ ص 25-24) جمعیت: جمعیت منطقه بختیاری عمدتاً مشتمل بر بختیاری هاست.
که به دو گروه عمده هفت لنگ و چهارلنگ و به دو صورت کوچنده و یکجانشین تقسیم می شوند.
جمعیت یکجانشین منطقه در آبادی ها و شهرهای منطقه زندگانی می کنند.
کل جمعیت منطقه بختیاری در 1365 حدود 1627000 نفر بوده که از آن میان 235 هزار نفر کوچ نشین 598 هزار نفر شهرنشین و 794 هزار نفر روستانشین بوده اند.
(منبع قبلی/ ص 25) تشکیلات سازمانی موردی که کوچ نشینان را از سایر بخش های ایلی (اسکان یافته ها) متمایز میکند نظام سیاسی اجتماعی آنان است که همبستگی و روابط میان گروهی کوچ نشینان در چارچوب علایق مشترک جا می گیرد.
(32) بختیاری های عشایر کوچ نشین ایرانی در پویه تاریخ- ترجمه سید محسن محسنیان انتشارات آستان قدس رضوی ص 79- تهران 1367 بختیاری ها نیز دارای نظام تشکیلاتی منسجمی بوده اند که بقای جامعه ایلی را تضمین می کرد.
ویژگی های زندگی کوچ نشینی برای برقراری نظم و امنیت جانی و مالی گروه ها و نیز اعمال سیاست برقراری نوعی از نظام تشکیلاتی و اداری را در تطبیق با محیط جغرافیایی ایجاب می کرد.
بنابراین نظام تشکیلاتی ایل به وجود آمده است.
این نظام همچون نظام تشکیلاتی جوامع یکجانشین دارای شعباتی بوده است.
نظام انشعابی این امکان را می داد که در سلسله مراتب تشکیلات کار اداره جامعه نظم خاصی داشته باشد که بتوان آن را کنترل کرد.
ایل بختیاری از نظر تشکیلات دارای دو شاخه ایلی به نام های «هفت لنگ» و «چهارلنگ» است.
ظاهراً تسمیه این دو بلوک بر اساس مقررات مالیاتی دوران صفوی است.
زیرا در این دوران لنگ، نصف جفت از اصطلاحات مالیاتی بود.
(33).
(فیروزان/ 1362/ ص 20) پس از گذشت سالها هنوز هم تقسیمات شاخه های هفت لنگ و چهارلنگ در بین کوچ نشینان بختیاری و نیز افرادی که از این شاخه ها زندگی یکجانشینی اختیار کرده اند، در انتساب و معرفی خود به کار برده می شود.
«سبب تسمیه هفت لنگ و چهار لنگ درست معلوم نیست اما آنچه از وری حدس به دست آمده و در محضری که ریش سفیدان قوم حضور داشتند و در این باب مذاکرات زیاد شد» آرا بر این قرار گرفت از آنجائی که بنیچه مالیات ایلیات از حیوانات است مثل بختیاری از مادیان قشقایی از گوسفند- شاهسون از شتر بنجیه بسته شده در یک عمدی که مالیات بختیاری می بستند، بنیچه سه مادیات به بختیاری بسته شده یا جمع تفرقه شده مقصود از تفرقه ایلیاتی است که ازخارج پناه به ایلی می برند و در میان آن ایل زندگی و معاش می نمایند.(34) این دو شاخه هر یک دارای قلمرو جداگانه ای بوده اند.
هر یک از این شاخه ها شامل تعدادی بزرگ طایفه و طایفه است.
اصولا طایفه مهمترین و اساسی ترین رکن تشکیلات سازمان ایلی است.
اعضای طایفه با قرابت های خونی به یکدیگر وابسته هستند.
طایفه ها نمایانگر اهمیت سیاسی و معیارهای اجتماعی تشکیلات عشایر هستند.
تمام افراد یک طایفه حداقل از نظر فکری گذشته ای مشترک دارند کوچ نشینان هر طایفه دارای چراگاه های تابستانی و زمستانی و مسیر کوچ مشترکی هستند.(35) (تیرامان/ ص 86) ژان پیردیگار، مردم شناس فرانسوی، تعبیر جالبی از طایفه دارند: ….
طایفه سیاست را برسراسری مقدم می شمارد و در صورت بروز ستیزی سخت و استثنایی به منزله یک گروه واحد قد علم میکند.
اعضای طایفه به طور بنیادی یکدیگر را از طریق بعضی منافع مشترک که مهمترین آن قلمرو و سرزمین است می شناسند.
(36).
دیگار/ 1366/ ص 29) نتیجه اینکه در ایل بختیاری طایفه واحد سیاسی اجتماعی- اقتصادی و فرهنگ بوده است.
در حال حاضر در بین خانوارهای کوچنده ایل با وجود فروپاشی تشکیلات سازمانی ایل طایفه عنصری پاینده به نظر می رسد.
هر چند که در راس آن کلانتر وجود ندارد و اعضای آن از نظر سلسله مراتب از هیچ مقامی تبعیت نمی کنند.
در حقیقت می توان گفت که اعضای طایفه بیشتر خود را از نظر همخونی و خویشاوندی با طایفه مرتبط می دانند.
(دکتر بهرام امیر احمدیان/ 1378/ص 41 و 44) منابع و مأخذ لغت نامه دهخدا واژه کوچ همان مأخذ واژه ایل فرهاد نعمانی، تکامل فئودالیسم در ایران، خوارزمی 1358 جلد 1 ص 451 قرآن مجید سوره 9 التوبه آیه 24 قرآن مجید سوره 26 الشعرا آیه 214 فردریک بارث- ایل باصری- کاظم ودیعی-موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران 1343 ص ز دیباچه پرویز ورجاند- روش بررسی و شناخت کلی ایلات و عشایر- موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران- 1344 ص 23 سکندر امان الهی بهاروند- کوچ نشینی در ایران- پژوهشی درباره ایلات و عشایر- بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1360 ص 2 و 3 عزت اله رادمنش، کلیات عقاید ابن خلدون درباره فلسفه تاریخ تمدن- انتشارات قلم ص 141 پرویز روجاوند- روش بررسی و شناخت کلی/ ایلات و عشایر، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی 1344- ص 34