متحرکسازی یکی از شیوه های فیلمسازی است که بسرعت در سراسر جهان گسترش یافته است .
هر آنچه حرکت می کند جاندار می نماید . بویژه متحرکی که به دلیل دارا بودن حیات حرکت می کند . فیلها همگی حرکت را نشان می دهند . پس می توان گفت که در واقع همه فیلمها متحرک نما هستند . ولی فیلمساز هنگامی واژه «متحرکسازی» را به کار می برد که دریافت ویژه ای از آن داشته باشد .
هر فیلم ، از تقطیع حرکت به یک رشته حالتهای ایستا ساخته می شود . هنگامی که «ماره» در دهه هشتاد سده پیش با دوربین خود پرواز پرنده ای را روی فیلم ثبت کرد ، در واقع تجزیه تصویری حرکات پرنده را به صورت یک دسته تصویرهای ایستا که پیوندی تنگاتنگ با هم داشتند ، فراهم آورد . بنابراین ، می توان گفت هر فیلم که با سرعت معمولی نمایش داده می شود ، تجزیه ای است از هر لحظه کنش موجود زنده به صورت تعداد معینی از مرحله های پیاپی حرکت . هرگاه فیلمی را با سرعت معمولی نمایش دهیم ، زنجیره متوالی تصاویر بی حرکت ، توهمی از حرکت طبیعی و بی وقفه را بر پرده می آفریند .
از نخستین روزهای سینما ، آشکار بود که فیلم ابزاری برای نگارگر پدید آورده است که با آن می توان رشته ای از طرحهای ایستا را به گونه ای به جنبش در آورد که روی پرده ،تصویری متحرک پدیدار سازد . سینما پهنه گسترده ای فراروی طرح حرکات گشود تا بتواند فرصتهایی که اختراع تصویر متحرک در اختیار هنرمند طراح قرار داده بود ، تا حد زیادی شکوفا سازد . هنگامی که فیلمسازی واژه «فیلم متحرکسازی» را به کار می برد ، منظورش دقیقاً کار هنرمند نگارگر روی کاغذ یا طلق است ، آفرینش مراحل جداگانه حرکت که هنگام نمایش بر پرده سینما تصوری از یک کنش پیوسته را به تماشا می گذارد .
اگر نگارگر بخواهد توهمی از زندگی و حرکت را روی تصویر ایستایی بیافریند که بر سه پایه قرار دارد ، باید بکوشد تا حالتی آنی را متمایز سازد که نشان دهد موضوع در حال حرکت تصویر شده است ، چرخش دست ، گردش چشم ، موهای افشان و پریشان از باد ، همگی نشان دهنده آن است که تصویر ایستا در مرز حرکت حرکت متوقف مانده است . برای نمونه ، می توان حال تعادل بدن چرخانی که دیسک را پرتاب می کند ، تنها در آنی از ثانیه ثبت کرد . هنرمند - پیکرتراش یا نگارگر - لحظههای حرکت را از هم جدا می کند و از طریق آن ،جنبشهای پس و پیش هر مرحله را نیز ارائه می دهد . زندگی ، آمیزه ای است از جنبشهای آنی ، مانند لبخندی روی لب .
برای سازنده فیلم متحرکسازی ، چنین لحظه ای چیزی نیست جز مرحله ای از رشته مراحلی که ثانیه جنبش را روی پرده بازآفرینی می کند . او باید مجنوعه جنبش را به صورت به هم پیوسته اش در نظر بگیرد . کمترین کاری که طراح حرکات می تواند انجام دهد ، تهیه نواری از فیلمی زنده است تا از روی آن مراحل پیاپی کنشهای تصویری را قاب به قاب روی کاغذ بکشد . سپس می تواند این مراحل را به صورت طرح هایی که برای کشیدن پیکری نیاز دارد ، بازآفرینی کند . برای نمونه ، حرکات فیلمبرداری شده یک رقصنده باله ، می تواند به حرکات ترسیم شده در فیلم کارتون قصله پریان انتقال یابد .
به این ترتیب او از طریق چنین تجریباتی می آموزد که حرکات زندگی واقعی چگونه انجام می گیرد . وی در حقیقت می کوشد تا دو جهان یکسره جدا از هم - جهان واقعی و جهان کشیده بر تابلو - را با هم می آمیزد . بی گمان ، طراحی و نگارگری برای رویارویی یک انگاره نمایشی در برابر یک عکس خوب ، جای درخوری دارد ، اما چنین می نماید که این میدان هیچ نفعی برای فیلم متحرکسازی ندارد . فرآیند بازآفرینی واقعیت به صورت فیلم متحرکسازی ، کاری بسیار فنی و دشوار استا . از این رو همواره ، ساختن فیلمی زنده از زندگی شاه پریان را برتر از بازآفرینی دقیق نسخه بدل زندگی به شیوه متحرکسازی می دانند .
بنابراین متحرکسازی روی پرده تقریباً همیشه با پیرایش تصویری همراه بوده است . این فرآیند ،گوهر و سرشت مبارزه جویی و سرگرم کنندگی متحرکسازی بوده است . نگارگری که به پیشه فیلمسازی متحرکسازی روی می آورد ، زود در می یابد که هنری توانفرسا و پرزحمت را برگزیده است .
از سال 1950 به اینسو نیازها و شرایط اقتصادی تلویزیون معاصر ، آگهیهای بازرگانی (25 درصد از آنها به شیوه فیلم متحرکسازی ساخته می شود.) تولید فیلم متحرکسازی را به گسترده ترین کرانه هایی که تاکنون به خود دیده ، رهنمون شده است . این شرایط به فن متحرکسازی چرخشی 180 درجه دادند و طراحان نقاشی متحرک را واداشتند تا با نگاهی دوباره به هنر خویش ، به بررسی و بازیابی آن بر حسب دوره های آغازین و حتی ابتدایی اش بپردازند .