ویژوال بیسیک توسعه یافته زبان برنامهنویسی بیسیک میباشد.
بیسیک توسط پروفسور جان کمنسی و توماس کرتز از کالج دارتموث برای نوشتن برنامههای ساده ایجاد شد.
طراحی آن از اواسط دهه ۱۹۶۰ آغاز گردید.
ویژوال بیسیک تا نسخه ۳ به صورت ۱۶ بیتی بود.
از نسخه ۵ به بعد فقط ویرایش ۳۲ بیتی آن ارائه شد.
(نسخه ۴ هم به صورت ۱۶ بیتی و هم به صورت ۳۲ بیتی عرضه شده بود.)
ویژوال بیسیک از نسخه ۶ به بعد بر پایه چارچوب داتنت (NET.) ارائه شد.
اگر چه با ظهور ویژوال بیسیک دات نت اکثر برنامهنویسان ویژوال بیسیک ۶ به آن گرویدند، ولی نسخه ۶ همچنان طرفداران ویژهی خود را دارد.
ویژوال بیسیک برای توسعه سریع نرم افزار (RAD یا Rapid Application Development) بر پایه رابط گرافیگی کاربر (GUI یا Graphical User Interface) توسعه داده شد.
دسترسی آسان و سریع به پایگاه دادهها با استفاده از DAO ،RDO یا ADO و ایجاد کنترلهای اکتیو ایکس از جمله مواردی هستند که این زبان را برای RAD مناسب کردهاند.
برنامهنویسی در ویژوال بیسیک به صورت رخدادگرا میباشد.
در برنامهنویسی تجاری، ویژوال بیسیک جز محبوبترینها است.
بنابه آماری که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، ۵۳٪ از برنامههای تجاری با استفاده از این زبان تولید شدهاند.
توابع ریاضی در ویژوال بیسیک
برای نوشتن برنامههای مهندسی، محاسباتی، گرافیکی و آماری نیاز دارید تا از برخی توابع ریاضی استفاده نمائید.
ویژوال بیسیک 6 دارای مجموعهای از توابع است که برای انجام محاسبات عددی پیش بینی شده اند.
در این مقاله ابتدا با این توابع آشنا شده و سپس چگونگی ایجاد سایر توابع ریاضی را که در میان این مجموعه وجود ندارند خواهید دید.
در پایان نیز با توابع ریاضی موجود در دات نت آشنا میشوید.
تابع Abs (قدرمطلق) :
مقدار بدون مثبت یک عدد را برمیگرداند
تابع Atn (آرک تانژانت) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر زاویهای است که تانژانت آن عدد ورودی تابع است.
تابع Cos (کسینوس) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر کسینوس زاویه ورودی است.
تابع Exp (توان نمانی) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر e به توان ورودی تابع است.
تابع Int (تابع کف یا تابع جزء صحیح) :
نزدیکترین عدد صحیح مساوی یا کوچکتر نسبت به عدد ورودی را برمیگرداند.
تابع Log (لگاریتم) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر لگاریم طبیعی عدد ورودی است (لگاریتم بر مبنای عدد e یا همان Ln).
تابع Round (گرد کردن) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر نزدیکترین عدد صحیح به مقدار عدد ورودی است.
تابع Sgn (علامت) :
خروجی این تابع عددی از نوع صحیح است که نشان دهنده علامت عدد ورودی است.
تابع Sin (سینوس) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر سینوس زاویه ورودی است.
تابع Sqr (جذر) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر ریشه دوم یا جذر عدد ورودی است.
تابع Tan (تانژانت) :
خروجی این تابع عددی از نوع double است که برابر با تانژانت زاویه ورودی (برحسب رادیان) میباشد.
نکته: برای محاسبه توان nام یک عدد (n می توان صحیح یا اعشاری باشد) از اپراتور ^ استفاده نمائید.
برای مثال:
نکته: برای محاسبه توان nام یک عدد (n می توان صحیح یا اعشاری باشد) از اپراتور ^ استفاده نمائید.
برای مثال: 2 ^ 5 = 32 9 ^ 0.5 = 3 4.2 ^ 3.7 = 202.31 ایجاد سایر توابع ریاضی که در ویژوال بیسیک 6 وجود ندارند : جدول زیر چگونگی محاسبه سایر توابع ریاضی که در ویژوال بیسیک 6 وجود ندارند را نشان میدهد: برای استفاده از اعداد پی و e در برنامههای خود، ثوابت زیر را تعریف نمائید Const Pi = 3.14159265358979 Const e = 2.71828182845904 همچنین عدد پی را میتوان به صورت زیر تعریف کرد: Pi = 4 * Atn(1) تبدیل رادیان به درجه چون اکثر توابع مثلثاتی بر حسب رادیان کار می کنند گاهی اوقات نیاز داریم تا زوایا را از در جه به رادیان و بالعکس تبدیل کنیم.
برای تبدیل یک زاویه بر حسب رادیان به درجه، آنرا در 180 ضرب کرده و سپس بر عدد پی تقسیم میکنیم: Degree(x) = x * 180 / Pi برای تبدیل یک زاویه بر حسب درجه به رادیان، آنرا در عدد پی ضرب کرده و سپس بر 180 تقسیم میکنیم: Rad(x) = x * Pi / 180 ویژوال بیسیک داتنت ویژوال بیسیک دات نت یکی از زبانهای معرفی شده به منظور نوشتن برنامههای مبتنی و با استفاده از چهارچوب دات نت است.
دستورات این زبان مشابه بیسیک است.
چون این زبان جزو مجموعه چهارچوب دات نت است کد تولید شده توسط آن(MSIL)در بیشتر مواقع فرقی با کدهای تولید شده توسط سیشارپ ندارد و کتابخانههای تولید شده در هر یک از این دو زبان مستقیماً در دیگری قابل استفادهاست.
اشتباهی که معمولاً در مورد ویژوال بیسیک دات نت میشود این است که با توجه به ویژگیهای بیسیک کلاسیک که زبانی ساده و مخصوص غیرحرفهایها بود، این زبان نیز غیرحرفهای تلقی میشود، در حالی که قابلیتهای آن کاملاً با سیشارپ برابر است.
در ضمن زبان مفسری نیست.
وی بی دات نت علاوه بر امکانات عادی مثل برنامه نویسی برای ویندوز قابلیت برنامه نویسی برای کنسولها و دستگاههای هوشمند (Smart Device) را هم دارد.
سیستم کدها بسیار منظم تر از وی بی ۶ شده و تمام کدها در کلاسها طبقه بندی میشود.
هم اکنون ویژوال بیسیک دات نت در بسته نرم افزاری ویژوال استودیو (Visual Studio) همراه با ویژوال سی شارپ (Visual C#)، ویژوال جی شارپ (Visual J#)، ویژوال سی پلاس پلاس (Visual C++) و ویژوال وب دولوپر (Visual Web Developer) ارائه میشود.
معرفی بخشهای VB هنگامی که VB اجرا می شود، توسط پنجره ای (شکل1)، نوع پروژه ای که می خواهید طراحی کنید از شما خواسته می شود.
همان طور که ملاحظه می فرمایید، انواع مختلفی از پروژه ها در این پنجره وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها خواهیم پرداخت، ولی فعلاً نوع استاندارد پروژه های VB یعنی نوع Standard EXE را انتخاب و آن را باز(Open) می کنیم.
این نوع پروژه (که غالب پروژه ها را در بر می گیرد) برای تهیه برنامه های کاربردی(Applications) مورد استفاده قرار می گیرد.
پس از باز کردن پروژهStandard Exe ، پنجره اصلیVB (شکل 2 ) برای این نوع پروژه باز می شود: این پنجره، علاوه بر آنچه عموماً در پنجره های ویندوز می بینیم (مانند Title Bar وMenu Bar)، شامل چند بخش بسیار مهم می باشد: یک فرم(Form) خالی با عنوان (Caption)برابر Form1 وجود دارد.
این همان فرمی است که بلافاصله پس از اجرا (Run) شدن برنامه، روی صفحه نمایش، قرار می گیرد (این پیش فرض قابل تغییر است).
نوار ابزار Standard Buttons که دکمه هایی با کاربرد معمولاً بیشتر را شامل می شود.
تعدادی از این دکمه ها را در ویندوز می شناسید (مانند Copy, Paste, Undo, Redo, Open وSave) و برخی دیگر را در ادامه خواهیم دید.
پنجره ای سمت چپ تصویر دیده می شود.
این پنجره شامل برخی از کاربردی ترین کنترلهای قابل دیدن (VCL) می باشد.
در ادامه با VCLها آشنا خواهیم شد و از آنها بسیار بهره خواهیم برد.
به این پنجره Tool Bar (جعبه ابزار) گفته می شود.
در سمت راست تصویر سه پنجره دیگر دیده می شود.
در بالا، پنجره پروژه (Project)، سپس پنجره مشخصات(Properties) و در پایین، پنجرهForm Layout قرار دارد.
پنجرهProject شامل نام تمام اجزای پروژه مانند فرمها، ماژولها(Moduls)،Activex ها و ...
می باشد.
مثلاً اگر در پروژه ای چند فرم وجود داشته باشد و بخواهیم به فرم دیگری برویم، کافی است نام آن را در این پنجره دابل کلیک نماییم.
پنجره Properties، برخی از مشخصه(Property) های مربوط به VCL ای که انتخاب شده (Select) باشد را نمایش می دهد که می توان آنها را در هنگام طراحی(Design Time) تغییر داد (سایر مشخصه ها باید در هنگام اجرا(Run Time) تنظیم شوند.) در پنجرهForm Layout نیز می توان مکان قرار گیری Form هنگام اجرای برنامه(Run Time) بر روی صفحه نمایش را تعیین کرد (همچنین این کار را توسط کدنویسی نیز می توان انجام داد و عموماً همین روش هم توصیه می شود و لذا عموماً حتی می توان این پنجره را به کل بست).
در این بخش با شمای کلیVB آشنا شدیم، در ادامه درباره VCL ها و نحوه کدنویسی برای آنها مطالب مفیدی خواهیم آموخت.
مفاهیم بنیادی درVB، شئ (Object) های بسیاری وجود دارد مانند فرمها، دکمه ها، برچسب ها، تصاویر و ...
.
همانطور که می دانیم هر شئ(Object) دارای یک سری مشخصات(Properties) می باشد.
به عنوان مثال اگر یک اتومبیل را به عنوان یک شئ در نظر بگیریم، این اتومبیل دارای مشخصاتی چون رنگ خاص، وزن خاص، طول و عرض و ارتفاع خاص، میزان خاص مصرف بنزین و ...
می باشد که در تمایز دو اتومبیل از هم، همین مشخصات هستند که به ما کمک می کنند.
درVB نیز هر Object دارای یک تعداد مشخصه (Property) می باشد.
به عنوان مثال یک دکمه(Button) دارای مشخصاتی چون عرض(Width) و ارتفاع(Height) خاص و یا یک عنوان(Caption) خاص و ...
برخی شئ(object) ها درVB، فقط در کدنویسی قابل دسترسی هستند(مانند شئ ADODB که در آینده با آن آشنا خواهید شد) اما برخی دیگر علاوه بر زمان کدنویسی، در زمان طراحی (Design) نیز می توان آنها را بر روی فرمها و در جای دلخواه قرار داد و آنها را تنظیم (Set) نمود.
به اشیاء نوع اخیر، کنترل (Control) گفته می شود.
کنترل ها خود دو گونه اند، برخی علاوه بر زمان طراحی (Design) در زمان اجرا (Run Time) نیز دیده می شوند، به این نوع کنترل در اصطلاح(Visual Control) VCL گفته می شود که بیشترین انواع کنترلها را در بر می گیرند (مانند دکمه ها، جدولها، برچسبها و بسیاری دیگر که در ادامه خواهند آمد) اما برخی دیگر از کنترل ها فقط در هنگام طراحی (Design) دیده می شوند و در هنگام اجرا تنها عمل خاصی انجام می دهند و خود دیده نمی شوند (مانند کنترلTimer)، به این نوع کنترلها،Non-Visual Control گفته می شود.
باید توجه داشته باشیدکه کنترلهایNon-Visual، ذاتاً درRun Time دیده نمی شوند ولی ممکن است بنابر نیازی و در زمانی خاص از اجرا، خودمان برای یک یا چند VCL نیز مقدار مشخصه Visual آنها را برابرFalse قرار دهیم که مسلماً در این حالت با وجود اینکه در آن زمان، این کنترلها دیده نمی شوند ولی VCL بودن آنها تغییری نکرده است.
کنترل ها (اعم ازVCL ها و غیر آن) معمولاً دارای تعدادی Event می باشند.
Event ، رویداد یا رخدادی است که توسط کاربر و معمولاً با استفاده از ماوس یا صفحه کلید برای یک کنترل خاص روی می دهد.مثلاً یک کنترل ممکن است دارای رویداد (Event) Click باشدکه این نوع رویداد زمانی که کاربر در هنگام اجرای برنامه (Run Time) بر روی آن کنترل خاص کلیک نماید رخ می دهد.برخی Event های معمول دیگر برای کنترلها عبارتند از: DoubleClick (زمانی که بر روی آن کنترل دابل کلیک شود) ، MouseMove (زمانی که نشانگر ماوس بر روی آن کنترل قرار دارد) ، KeyPress (زمانی که کلیدی از صفحه کلید زده شد) ، KeyDown (زمانی که کلیدی از صفحه کلید پایین بود) ، KeyUp (زمانی که کلید زده شده برداشته شد) ، MouseDown ، MouseUp و ...
که در ادامه با آنها بیشتر آشنا خواهیم شد.
برای هر Event (رویداد) می توان یک Event Procedure داشت.
Event Procedure پاسخی است که یک کنترل زمانی که یک Event رخ می دهد، از خود نشان می دهد.
در واقع Event قطعه برنامه ای است که زمانی که بر روی یک کنترل، یک Event رخ می دهد، به طور اتوماتیک اجرا می شود.
کنترلها معمولاً علاوه بر یک سری مشخصات (Properties) و یک سری رویداد (Event)، دارای تعدادی نیز متد (Method) می باشد.
متدها عملیاتهای تعریف شده ای هستند که توسط آنها یک عمل خاص بر روی کنترلها انجام می شود.
توجه داریم که تفاوت متدها و Event Procedure ها در این است که متدها توسط VB ، شناخته شده اند و عملشان همیشه ثابت است، اما Event Procedure ها توسط برنامه نویس و به دلخواه او تهیه می شود، بنابراین Method های مشابه بر روی کنترلهای متفاوت، پاسخ مشابهی دارد ولی ممکن است Event های مشابه بر روی کنترلهای متفاوت با توجه به Event Procedure های مخصوص هر یک، متفاوت باشد (مثلاً رویداد Click برای یک کنترل، کاری انجام دهد و برای کنترلی دیگر، کاری دیگر).
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت اینست که Procedure ها به طور مستقیم اجرا نمی شوند بلکه فقط زمانی که نامشان فراخوانی شود اجرا می شوند.
بنابراین مثلاً در مورد Event Procedure ها باید بدانیم که با اینکه کد مربوط به آنها نوشته شده است ولی تا وقتی که آن Event خاص (که باعث فرا خوانی Event Procedure مربوط می شود) روی ندهد، این کدها اجرا نخواهند شد.
اولین پروژه و آشنایی با برنامه نویسی بوسیله VB به عنوان اولین پروژه، قصد داریم فرمی داشته باشیم با دو دکمه Message و Exit که اگر در دکمه Message کلیک شد، پیغامی نمایش داده شود و اگر دکمه Exit کلیک شد از برنامه خارج شود(شکل3): ابتدا فرمی که بر روی صفحه نمایش باز است (فعلاً به نام Form 1 ) را به اندازه دلخواه در می آوریم و در حالی که Select است، از پنجره Properties (سمت راست تصویر) ، مشخصه (Property) های زیر را چنین Set می کنیم: 1- مشخصه Name آن را به frmFirstProject تغییر می دهیم.
2- مشخصه Caption آن را به First Project تغییر می دهیم.
مشخصه Caption معمولاً عنوانها را تغییر می دهد.
مثلاً در مورد فرمها، آنچه در این مشخصه Set شود در Title Bar از آن فرم دیده می شود یا در مورد دکمه ها، آنچه در این مشخصه قرار داده شود، آن چیزی است که بر روی دکمه ( به عنوان نام دکمه ای که ُکاربر می بیند) دیده می شود.
مشخصه Name یکی از مهمترین مشخصه هایی است که باید برای تمام کنترلها Set شود.
آنچه در این مشخصه قرار گیرد، نامی است که VB آن کنترل را به این نام می شناسد (و خصوصاً در هنگام کدنویسی و برای دسترسی به کنترلها، بسیار مورد استفاده واقع می شود).
به طور پیش فرض VB برای هر کنترل یک Name در نظر می گیرد، اما در پروژه های واقعی ، معمولاً تعداد کنترلها آنقدر زیاد می شوند که نامهای پیش فرض به سختی در ذهن می ماند.
برای این منظور بهتر است به کنترلها، نامهایی را نسبت دهیم که از جهتی با او متناسب باشد.
لذا بهتر است اولاً در نام آنها چیزی باشد که نشان از نوع آن کنترل باشد و عبارتی نیز باشد که بیانگر موضوع یا کار فعلی آن باشد.
به عنوان مثال شما می بینید که ما در مشخصه Name از form ، گفتیم که قرار دهیم: frmFirstProject که frm به خاطر تشخیص Form بودن آن است و First Project به خاطر تشخیص اینکه این فرم برای First Project است.
یا مثلاً به فرض اگر بخواهیم دکمه ای به نام Exit بر روی فرمی داشته باشیم، من ترجیح می دهم که نام آن را cmdExit بگذارم که cmd را از Command Button گرفته ام.
توجه داریم که این نامی است که VB آن را می شناسد وگرنه برای زیبایی کار Caption این دکمه را همان Exit می گذاریم و این نام گذاری به زیبایی پروژه ما لطمه ای وارد نمی کند.
برای ادامه، دو دکمه (Command Button) بر روی فرم قرار می دهیم (که برای این منظور از پنجره Controlها که در سمت چپ تصویر است، کنترل Command Button به شکلرا دابل کلیک می کنیم و یا با یک Click و انتخاب آن، بر روی فرم، به اندازه دلخواه Drag & Drop می کنیم) و جای آنها را به مکان دلخواه مورد نظر (به وسیله Drag & Drop آنها) تغییر می دهیم.
آنگاه برای یکی از آنها: 1- مشخصه Name را به cmdMessage تغییر می دهیم.
2- مشخصه Caption را به Message تغییر می دهیم.
و برای دیگری تغییر می دهیم: 1- مشخصه Name را به cmdExit .
2- مشخصه Caption را به Exit .
که پس از این، شمای ظاهری (Interface) برنامه کامل شده است و باید به کدنویسی آن پرداخت.
اگر بر روی دکمه Exit دابل کلیک کنید (البته هنوز در Design Time هستیم و نه Run Time)، Event Procedure مربوط به رویداد Click (Event) از آن را به صورت زیر باز می کند: Private Sub cmdExit_Click () End Sub که هر دستوری که در این Procedure (یعنی بین خط Private و خط End Sub) نوشته شود، در زمان اجرا، وقتی کاربر روی دکمه Exit کلیک می کند، این دستورات اجرا خواهند شد.
دستوری که باید در cmdExit_Click نوشته شود بسیار ساده است: Private Sub cmdExit_Click () End End Sub دستور End هر جایی از برنامه که اجرا شود فوراً اجرای برنامه را متوقف و از آن خارج می شود.
حال اگر به ترتیبی که در بالا ذکر شد، Event Procedure مربوط به رویداد click از دکمه Message را نیز باز می کنیم و آن را به صورت زیر تغییر می دهیم: Private Sub cmd, Message - Click MsgBox “The first project was done successful” و و “Thanks” End Sub پروژه مورد نظر آماده شده شده است.
دستور MsgBox (مخفف Message Box )باعث می شود تا یک کادر پیغام بر روی صفحه نمایش ظاهر شود و تا زمانی که دکمه OK از آن را فشار دهیم، پیغامی را نمایش دهد.
در این دستور پارامتر اول، پیغام مورد نظر را به صورت string (یک داده متنی) دریافت می کند (در VB هر عبارتی که بین دو علامت " " قرار گیرد، string فرض می شود) و پارامتر سوم نیز به عنوان Message Box (که در Title Bar آن آورده خواهد شد) را به صورت متنی دریافت می کند.
توجه داریم که بین هر دو پارامتر از علامت کاما (,) استفاده می کنیم و بنابراین در دستور MsgBox برنامه مان برای اینکه پس از پارامتر اول، پارامتر سوم را وارد کنیم بین آن دو پارامتر، دو بار کاما گذاشته ایم.
حال برنامه تان را اجرا کنید و نتیجه کار را ببینید (اجرای برنامه در VB توسط کلید F5 صورت می گیرد.
ذکر چند نکته: 1- اگر بخواهید فشردن ALT+X همان عمل دکمه Exit را انجام دهد(ایجاد(Hot key) ، کافی است در Caption این دکمه چنین بنویسید: E&xit که در این صورت در زمان اجرا، زیر حرف x یک underline (زیر خط) می کشد که در ویندوز این حالت نشانگرHot key داشتن آن حرف است ، همین کار را هم در مورد دکمه Message انجام دهید.
2- در هنگام کدنویسی اگر چند حرف اول یک کلمه شناخته شده VB (مانند نام کنترلها و یا Property ها، Method ها و ...) را بنویسیم و CTRL+Space را فشار دهیم، اگر تنها یک کلمه با حرف اول برابر آنچه شما نوشته اید پیدا کند، بقیه حروف را خود، کامل می کند و اگر تعدادی کلمه با این مشخصات پیدا کند، لیست آنها را نمایش می دهد که می توانید یا یکی از آنها را انتخاب کنید (بر روی کلمه از لیست بروید و کلید space را بزنید) و یا تعدادی از حروف آن را بنویسید تا محدوده کلمات مشابه کوتاهتر شود.
این کار را حتماً امتحان کنید!
3- زمانی که یک فرم باز می شود، به ترتیب چهار Event بر روی آن رخ می دهد: Initialize Load Activate Got focus که زمانی که رویداد اول رخ می دهد، هنوز object های روی فرم ایجاد نشده اند و قابل دسترسی نیستند.
این object ها در load ساخته می شوند، اما هنوز فرم نمایش داده نشده است.
وقتی فرم نمایش داده می شود، رویداد Activate و وقتیfocus به آن داده می شود، رویداد Got focus روی می دهد.
(منظور از گرفتن focus اینست که آن کنترل خاص که در اینجا فرم است، کانون تمام پیامها شود، مثلاً اگر کلیدی زده شد به آن فرستاده شود و ...).
4- برای ذخیره کردن پروژه از منوی فایل و گزینه Save استفاده می شود که باید تمام فرمها، ماژولها، ...
و اصل پروژه را جداگانه ذخیره کرد.
لذا اگر شما برنامه First Project راsave کنید، یکبار نام فرم را save می کند (با پسوند.frm) و یکبار فایل پروژه را (با پسوند.VBP).
مثالی دیگر و استفاده از Label و Textbox ها فرض کنید بخواهیم فرمی داشته باشیم که دارای دو Text Box (که در VB برای عملیات دریافت اطلاعات از کاربر (DataEntrq) معمولاً از این کنترل استفاده می شود) برای درجه سیلسیوس و درجه فارنهایت باشد و توسط یک دکمه (و در واقع با فشردن آن توسط کاربر) مقداری که در Text box مربوط به درجه سیلسیوس نوشته شده بود را به فارنهایت تبدیل کند و نتیجه را در Text Box مربوط به آن درج نماید.
(توجه: اگر Cمقدار درجه برحسب سیلسیوس و F مقدار درجه برحسب فارنهایت باشد، تبدیل سیلسیوس به فارنهایت از فرمول F=9/5 C+32 محاسبه می شود).
شکل نهایی فرم را می توانید در شکل 4 ببینید.
برای این منظور، از جعبه ابزار (جعبه حاوی کنترلها) ، دو برچسب (Label) که در جعبه ابزار به شکلدیده می شود را بر روی فرم قرار می دهیم(برچسب(Label) ها در VB معمولاً زمانی استفاده می شود که بخواهیم بر روی فرم، عبارتی را به کاربر نشان دهیم که او قابلیت تغییر آن را نداشته باشد.) آنها را بوسیله Drag & Drop به مکان دلخواه منتقل می کنیم و برای یکی از آن دو: 1- مشخصه Name را به lblCelsius 2- مشخصه Caption را به Celsius و برای دیگری: 1- مشخصه Name را به lblFahrenheit 2- مشخصه Caption را به Fahrenheit تغییر می دهیم.
توجه داریم که در نامگذاری Label ها با سه حرف اول lbl آغاز کرده ایم.
همچنین توجه داریم که در شکل 4 ، بر روی فرم، عبارات Celsius و Fahrenheit در واقع همین دو Label هستند.
نکته: برای Label هایک مشخصه (Property) دیگر به نام Auto Size وجود دارد که اگر مقدار آن را به True تغییر دهیم، اندازه (size) آن به طور اتوماتیک به اندازه متن (caption) داخل آن خواهد شد و بنابراین معمولاً بهتر است این مشخصه را نیز set کنیم.
حال دو Text Box (جعبه متن) در مقابل این Label (Text Box ها در جعبه ابزار به شکلدیده می شوند، معمولاً برای نمایش و دریافت اطلاعات به طور توأم به کار می رود (بر عکس Label ها که فقط وظیفه نمایش اطلاعات را به عهده داشتند) و خصوصاً برای فرمهای DataEntrq (دریافتی اطلاعات) بسیار مناسب هستند.
پروژه فعلی ما، نمونه ای کوچک از فرمهای DataEntrq است) و مناسب با هر یک از برچسب ها، برای یکی از آن دو Text Box : 1- مشخصه Name رابه txtCelsius تغییر می دهیم.
2- مشخصه Text را خالی می کنیم.
و برای دیگری: 1_ مشخصه Name را به txtFahrenheit تغییر می دهیم.
3- مشخصه Text را خالی می کنیم.
واضح است که در نامگذاری TextBox ها نیز از قرارداد سه حرف اول متناسب با نوع شئ، استفاده کردیم و سه حرف اول آنها را txt گذاشتیم.
مشخصه Text در Textbox ها آن متنی است که داخل آن متنی است که داخل آن نوشته می شود(شبیه مشخصهCaption در Label ها) و چونقرار است کاربرما آن را وارد کند، آن را خالی (NULL) کردیم.
حال یک دکمه (Command button) نیز به فرم اضافه و: 1- مشخصه Name را به cmdConvent 2- مشخصه Caption را به convent تغییر می دهیم.
خوب، ظاهر (Interface) برنامه آماده شد.
حال به کدنویسی برای آن می پردازیم.
این اولین باری است که می خواهیم در زمان اجرا (Run Time) از مشخصه ای استفاده کنیم (مشخصه Text از txtCelsiusکه توسط کاربر وارد شده) و مشخصه ای را در این حال (Run Time) تغییر دهیم (مشخصه Text ازtxtFahrenheit که باید نتیجه را بنویسد) در VB هنگام کدنویسی برای Run Time هر زمان بخواهیم از یک Object استفاده کنیم، کافی است نام (Name) آن را بنویسیم و اگر بخواهیم به یکی از مشخصه های آن دست یابیم، کافی است پس از نام آن یک نقطه (Dot) قرار دهیم و سپس نام مشخصه (Property) مورد نظر خورد را بنویسیم.
با توجه به این مطلنب، دیگر نوشتن کدهای مثال فوق کار چندان دشواری نیست.
اگر بر روی دکمه Convent (البته در Design Time ) دابل کلیک نمایید، در اینصورت Procedure مربوط به رویدادِ(Event) کلیک از آن باز می شود که کافی است در آن نوشته شود: txtFahrenheit.Text = (9/5*txtCelsius.Text) + 32 یعنی Procedure باید به شکل زیر شود: Private Sub cmdConvent_Click () txtFahrenheit.Text = (9/5*txtCelsius.Text) +32 End Sub واضح است که وقتی مشخصه Text از یک Text Box در سمت یک تساوی جایگزینی قرار می گیرد، مقدار فعلی آن در عملیات شرکت می کند و وقتی این مشخصه در سمت چپ این جایگزین قرار می گیرد، مقادیر محاسبه شده در آن قرار می گیرد.
بنابراین، Procedure فوق می گوید که وقتی بر روی دکمه Convent کلیک شد، هر مقداری که کاربر، داخل جعبه Celsius نوشته باشد را در 9/5 ضرب و با32 جمع کن و مقدار نهایی را داخل جعبه مربوط به Fahrenheit بنویس.
این برنامه را حتماً بنویسید، آن را اجرا منید و با نحوه استفاده از Property ها در این کدنویسی بری Run Time آشنا شوید.
در ادامه، بیشتر با این نوع استفاده از Property ها (یعنی set کردن در کدنویسی بجای set کردن در پنجره Properties از Design Time) مواجه خواهیم شد.
و مهم است که این نوع استفاده را خوب درک کنیم.
نکته: مشخصه Text برایText Box ها و مشخصه Caption برای Label ها، مشخصه های پیش فرض آنها محسوب می شوند و اگر نام آنها را بدون هیچ مشخصه ای بنویسیمف این مشخصه ها در نظر گرفته می شود، اذا مثلاً در Procedure بالا می توانستیم بجای txtCelsius.Text از خود txtCelsius نیز استفاده کنیم.
تغییری در وضعیت مثال قبل و استفاده از رویداد key up فرض کنید بخواهیم مثال قبل را طوری تغییر دهیم که با نوشتن هر رقمی در txtCelsius ، بدون نیاز به فشردن کلید، نتیجه به طور خودکار در txtFahrenheit نوشته شود.مثلاً به محض اینکه عدد8 رازدیم، تبدیل شده 8 را به فارنهایت بنویسید و به محض فشردن کلید 0 (روی هم شده است80) تبدیل شده 80 را به فارنهایت بنویسد و ...
ابتدا کدهای نوشته شده برای cmdconvert را پاک کنید و سپس خود کلید را نیز از روی فرم حذف کنید تا به سراغ کدنویسی برای خودText Box ها برویم.
Text Box ها دارای جهار رویداد (Event) مهم می باشند: KeyDown – KeyUp – KeyPress – Change زمانی که فوکوس(تمرکز) به یک Text Box داده شود، اگر کلیدی از صفحه کلید زده شود، ابتدا رویدادKeyPress رخ می دهد ( و این به سیستم می فهماند که یک کلیدی فشرده شد) ، سپس رویداد KeyDown رخ می دهد ( و این به سیستم می فهماند که کلید زده شده، تازه زده شده است و هنوز فشرده است) و وقتی دستمان را از روی کلید برداریم، رویداد KeyUp رخ می دهد.
رویداد Change نیز زمانی که هر تغییری در مقدار داخل Text box انجام شود، روی می دهد (و لذا مثلاً اگر کلیدی مثل Arrow Keys (کلیدهای حرکتی) که تغییری در مقدار داخل Text Box انجام نمی دهد زده شود، رویداد Change رخ نمی دهد.) توجه داشته باشیم که KeyDown (وKeyUp) برای همه کلیدهای صفحه کلید رخ می دهد اما رویداد KeyPress برای برخی مثل Arrow Keys رخ نمی دهد.
Event Procedure مربوط به KeyDown و KeyUp دارای دو آرگومان (پارامتر) هستند: 1- پارامتر keycode که کد اسکی کلید فشرده شده را بر می گرداند.
2- پارامتر Shift که یکی از چهار مقدار 0 و 1 و 2 و 3 را بر می گرداند.
اگر مقدار برگشتی آن یک باشد، یعنی در حال فشردن کلید زده شده، کلید Shift پایین بوده، مقدار برگشتی دو نشانگر پایین بودن کلیدAlt و مقدار برگشتی برابر سه، نشانگر پایین بودن کلید Control می باشد و صفر بودن آن، فشردن کلید بدون پایین بودن هیچ یک از این سه کلید می باشد.
و Event Procedure مربوط به KeyPress تنها یک آرگومان KeyAscki دارد که کد اسکی کلید فشرده شده را برمی گرداند.
با توجه به مطالب گفته شده، کافی است برای رویدادِ (Event) KeyUp از txtCelsius چنین بنویسیم: Private Sub txtCelsius_KeyUp (KeyCode As Integer, shift As Integer) txtFahrenheit = (Val (txtCelsius)*9/5) + 32 End Sub ذکر چند نکته: 1- اگر بر روی یک Text Box در Design Time دابل کلیک کنید، به طور پیش فرض، رویداد Change از آن را برای کدنویسی باز می کند.
اگر می خواهیم Event Procedure رویدادهای دیگر را بیاوریم، کافی است از Combo Box منوی باز شونده عمودی کرکره ای که یک فلش رو به پایین سمت راست خود برای باز شدن منو دارد) سمت راست بالای صفحه کدنویسی، یکی از Event Procedure ها را به دلخواه انتخاب کنیم.
Combo Box سمت چپ آن هم نام تمام Object های استفاده شده در آن فرم خاص را دارد که هر کدام انتخاب باشد، در Combo Box سمت راست، Procedure های آن Object خاص را لیست خواهد کرد.
در شکل 5 برخی از رویدادهای مربوط به txtCelsius را می بینید.
2- همانطور که می بینیم در Procedure فوق برای Text Box ها، نام هیچ مشخصه ای را نیاوردیم که همانطور که قبلاً توضیح داده شد، در اینصورت به طور پیش فرض، مشخصه Text برای آنها در نظر گرفته می شود.
3- تابع Val (مخفف Value) مقدار عددی یک string را برمی گرداند.
از آنجا که مقدار داخل txtCelsius از نوع string 0متنی) است ولی باید بر روی آن عمل ضرب و تقسیم و جمع را انجام دهیم.
ابتدا آن را توسط تابع Val، عددی نمودیم.
(هر چند VB تا جای ممکن سعی می کند خودش این تبدیلات را اگر ما هم نگذاریم، انجام دهد ولی بهتر است عادت شود، برای جلوگیری از خطاهای احتمالی، شرایط هر موقعیت را فراهم آوریم.) ادامه: آخرین کاری که باید برای پروژه Second Example انجام دهیم، جلوگیری از خطای Type Miss Mach است.
این خطا زمانی روی می دهد که در یک عملیات، مقادیر مناسب نباشند.
مثلاً اگر بخواهیم مقدار متنی “Ali” را در مثلاً 5 ضرب کنیم، این خطا (که در VB، خطای شماره 13 است) رخ می دهد.
در برنامه ما هم، اگر کاربر، در txtCelsius بجای یک عدد، حرفی را بنویسد، هنگام ضرب شدن در 9/5، همین خطا رخ خواهد داد.
برای جلوگیری از بروز خطا و گرفتن کنترل خطا بدست برنامه، از تابع On Error استفاده می کنیم.
اگر Procedure مربوط به رویداد Key Up از txtCelsius را به صورت زیر تغییر دهیم: Private Sub txtCelsius–KeyUp (KeyCode As Integer, shift as Integer) On Error Goto xx txtFahrenheit = (txtCelsius * 9/5) + 32 Exit Sub xx: IF Err.
number = 13 then txtFahrenheit = “can’t convert “ End IF End Sub در اینصورت تابع On Error می گوید که وقتی به خطایی در ادامه برخوردی به خطی از Procedure که دارای برچسب xx (یک برچسب اختیاری) است برو (Goto xx) .
اگر برنامه به این خط برود (یعنی وقتی خطایی رخ داد) ، بررسی می کند اگر شماره خطای رخ داده شده (Err یک Object همیشگی در VB است که مشخصه number از آن، شماره شماره خطای رخ داده را در خود نگهداری می کند) برابر B بود، بجای convert کردن، در txtFahrenheit بنویسید” can’t convert “ (امیدوارم نحوه بکارگیری دستورات شرطی (IF sentences) را بدانید).
تنها نکته ای که هست اینکه اگر خطا رخ نداد و convert انجام شد، دیگر نباید به خط xx وارد شود و لذا از دستور Exit sub استفاده کردع ایم.
این دستور در هر جایی از یک sub اجرا شود، بلافاصله از آن خارج می شود و دستورات دیگر را اجرا نمی کند.