I. مسائلی در مورد ارزیابی چند رسانهای
صنعت چند رسانهای به سرعت در حال تغییر است که به منظور بهرهمندی کامل از امکانات اخیر تکنولوژی است. این طبیعت پویای صنعت چند رسانهای مشکلات زیادی را برای قابلیت استفاده از آنها ایجاد کرده است. از طریق تحقیق گسترده در مورد نوشتجات رایج در زمینههای چند رسانهها و قابلیت استفاده , روش است که روش ها و شیوههای قابلیت استفاده باید یک سطح بالای قابلیت استفاده برای اطمینان از وضعیت سیستم و کارآیی آن فراهم کنند تا از قابلیت اجرا در دامنه چند رسانهای تکامل یافته بدون تغییر اطمینان یابند.
متخصصین قابلیت استفاده باید یک درک کلی از فناوری چند رسانهای و کاربردهایش در حالیکه در تلاش برای معرفی نقاط ضعف در حوزه قابلیت استفاده هستند داشته باشند.
صحنه جدید : ارزیابی چند رسانهای
کاربردهای چند رسانهای از جهات زیادی با نرم افزار نست متفاوت است : تاکنون نسبتاً ساده بوده تا حوزههای استفاده از مجموعه برنامههای کامپیوتری را پیشبینی کنیم ولی کاربردهای چند رسانهای این پتانسیل را دارند که در یک دامنه متعددی از این حوزهها از قبیل سرگرمی , تحصیل و تجارت با ارتباطات و هنر استفاده شوند (مراجعه کنید به Petersen سال 1998) دامنه گسترده حوزههای کاربرد علمی در چند رسانهها مسائل بعدی در مورد قابلیت استفاده از به وجود میآورد.
ملاک ارزیابی
از آنجائیکه ملاک موفقیت این سیستمها از یکدیگر متفاوت میباشد , ایجاد ملاک ارزیابی حتی مهمتر میشود. برای نمونه , درکارهای نستی تمایل به سیستم ها , راندمان یکی از مهمترین فاکتورها میباشد. در صورتیکه در یک سناریوی بازی که سرگرمی مهم است به تأخیر انداختن کاربرد کارهای تکمیلی به وسیله پیدا کردن راه هایی برای سخت کردن بیشتر بازی ممکن است یک عامل مهم موفقیت باشد.
روش محاسبه کمیت : بازده و کارآیی
بازده و کارآیی به طور نستی استفاده می شدند تا فعل و انفعال کاربرد یا یک محصول یا کاربرد جدید را اندازه گیری کند ولی این اندازه گیریها ممکن است کاملاً در یک محیط رسانهای جدید نامناسب باشد , برای مثال , وقتیکه یک کاربرد برای پیدا کردن اطلاعات در شبکه در حال جستجو است ( روجوع به Newnan , Smith و Parks سال 1997)
Petersen سال (1998) به این بحث پرداخت که هیچ کدام از روشهای ارزیابی چند رسانهای موجود نمیتوانند رسیدگی کنند که چگونه مسائل سطح بالا مانند سرگیریهای رسانهها، زیبایی شناختی لذت و مشغولیت میتواند ارزیابی شود. او به این بحث پرداخت که اکثریت مواد ارزیابی قابل دسترسی شامل مجموعه هایی از رهنمودهایی است که نمیتواند برای ارزیابی کاربردهای چند رسانهای کافی باشد , در ابتدا به این علت که آنها عمومیت فاکتورهای قابل استفاده را به بهره دارند و دوم اینکه آنها در پیش بینی رفتار کاربرد ناموفق هستند.
Shneiderman سال (1997) از طرف دیگر با در نظر گرفتن قابلیت استفاده شبکه یک نظریه مثبتتری را مطرح کرد. اگرچه بی اهمیت است که هنوز خیلی ابهامات برای طراحان در این زمینه وجود د ارد , او باور کرد که قلمروهای برنامه ریزی هم کنشگر کاربردگیر مثل سیستم منو وسیستم سازماندهی اطلاعات کلمات مشخص دراتصال متن به متنهای دیگر و نمایش متن پس از انتخاب کلمه میتواند اطلاعات ارزشمندی را میتوان آسان کند.
روش محاسبه ذهنی (فردی)
Don , Oren , Laurel سال (1997) نشان دادهاند که رسانههای متفاوت میتواند احساسات فردی که کاربران تجربه کردهاند را تحت تأثیر قرار دهد. در یک تحقیق آنها یافتند که در جائیکه ویدئو برای ارائه اطلاعات استفاده میشود , کاربران علیرغم اینکه آن را سرگرم کنند. یافتهاند درباره اعتبار اطلاعات سؤال میکنند. با ارائه متن مشابه مواد , کاربران احساس کردند اطلاعات معتبرتر است.
اشتباهات قلمی رسانه ها
در ارائه رسانه متفاوت , مشکلات قابلیت استفاده میتواند ناشی از اشتباهات قلمی رسانهها باشد که در مورد شخص یا شرکتی است که نرم افزار مینویسد. اشتباهات قلمی رسانه های نمیتواند کاری در مورد توانایی شرکتهای نویسنده نرم افزار برای ایجاد مواد داخل آن قلمرو انجام دهد , ولی کار زیادی را میتواند با زبان و قرار دادهای مورد بحث آن قلمرو انجام دهد. برای مثال , زبان مربوط به ویدئو قراردادهایی دارد در مورد اینکه کجا و کی حذف قسمتی از فایل در میان صحنه روی میدهد , به همین روش که انواع مشخص صداها استفاده میشوند تا معانی معین را نشان دهند. با کمبود آگاهی , زبان , مشخص , رسانه ها , نویسندگان نرم افزار ممکن است موادی را تولید کنند که به صورت بالقوه در حال گیج کردن کاربران است.