دانلود مقاله تاریخ چیست

Word 97 KB 17752 21
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تاریخ عبارت است از سرگذشت یا سلسله اعمال,وقایع ,حوادث قایل ذکر که درروند جامعه تاثیر نسبتا مهمی داشته باشدو به ترتیب سازمان تنظیم شده باشد.
    براین اساس تاریخ بر دو نوع است:

    1- تاریخ توصیفی 2- تاریخ تحلیلی

    تاریخ توصیفی:تاریخی است که صرفا به بیان و توصیف رویداد ها می پردازد وکاری به علت و ریشه یابی این رویدادها کاری ندارد

    تاریخ تحلیلی:علاوه بر توصیف رویدادها به ریشه یابی وعلت پدیدار شدن علتها می پردازد.بدیهی است این نوع تاریخ مفید تر از نوع توصیفی وبه ان علم تاریخ می گویند.

    )چیست؟Educationآموزش وپرورش یا تعلیم (

    آموزش که در مقابل کلمه عربی تعلیم قرار دارد به معنای یاد دادن ویاد گرفتن یک دانش یا یک مهارت است و پرورش به معنی رشد وجهت دادن به شخصیت انسان است در مواردی در آموختن پرورش نیز وجود داردمثلا آموختن یک مطلب باعث می شود تا فرد یادگیرنده احساس رضایت کند و اعتماد به نفس پیدا کند که این جنبه تربیتی است .

    به علت نزدیک بودن این دو educationمفهوم در انگلیسی و فرانسه برای آنها یک کلمه وجود دارد.


    تعریف آموزش و پروش

    آموزش و پروش یک مفهوم اجتماعی است وبدین جهت متناسب بازمان ومکان و افرادی که با آن سر وکار دارند تعاریف گوناگونی دارد
    زیرا علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده هستند و بدین جهت یافته های آنها کلیت همه جایی و همه زمانی ندارند وقابل انعطاف می باشد .
    جامعه شناسان آموزش وپرورش را وسیله ای برای اداره کنترل جامعه می دانند.
    پستالوزی اهل سوییس که در قرون 18 و19 می زیسته ویک روانشناس بوده است می گوید آموزش وپرورش خوب عبارتست از رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها واستعدادهای بشری که در نهاد او موجود است.
    مورخان تربیت را وسلیه ای برای نگهداری تمدن وفرهنگ جامعه می دانند .
    یک تعریف کامل و مورد قبول کارشناسان تربیتی ازآن افلاطون است .او می گوید:تربیت خوب ان است که روح وبدن را از همه زیبایی ها کمالاتی که داردند بهره مند سازند.

    فرهنگ و آموزش و پرورش

    یکی از عوامل بسیار مهمی که در اموزش و پرورش تاثیر زیادی دارد ومتقابلا از آن تاثیر می پذیرد فرهنگ جامعه است .
    بنابراین باید فرهنگ را خوب بشناسیم تا بدانیم که تاریخ آموزش وپرورش کشورها که قسمتی از فرهنگ جامعه است چگونه بر آموزش وپرورش آنها تاثیر گذاشته اند.
    بنابراین باید فرهنگ را خوب بشناسیم تا بدانیم که تاریخ آموزش وپرورش کشورها که قسمتی از فرهنگ جامعه است چگونه بر آموزش وپرورش آنها تاثیر گذاشته اند.

    فرهنگ چیست؟

    کلیه دستاوردهای بشر بعد از تولد که جنبه ارثی ژنتیکی ندارد اما قسمتی از ان جنبه ارثی اجتماعی دارد را فرهنگ گویند.

    با این تعریف آداب ورسوم زبان دین حرفه ها وصنایع .......جزو فرهنگ جامعه هستند.

    با این تعریف ما دو نوع فرهنگ داریم: 1-فرنگ مادی 2-فرهنگ معنوی عناصر فرهنگ وتاثیر آنها در آموزش و پرورش و تاریخ آن به عقده رالف لینتون استاد مردم شناسی دانشگاه کلمبیا نیویورک در جامعه پویا (جامعه ای که صنعت وارد آن شده است و فرهنگ آن متغیر است)سه گروه عنصر فرهنگی وجود دارد که عبارتند از : 1-عناصر عمومی 2-عنصر اختصاصی 3-عناصر اختراعی یا نو یا انتخابی ابولؤلؤ را چه کسی عزیز کرد؟

    پیش‌درآمد: دوست نادیده، جناب آقای صادق صدق گو، یادداشت زیر را در رابطه با مباحث مرتبط با مراسم عُمرکُشان، ارسال کرده‌اند.

    با توجه به اینکه این مطلب، تنها بخش‌هایی از مقاله‌ی اصلی -منتشر شده در یکی از نشریات محلی کاشان- را شامل می‌شود، ناچار شدم در برخی جمله‌بندی‌ها دست ببرم تا گویایی مطلب مخدوش نگردد.

    از ایشان می‌خواهم در صورت امکان متن کامل و ویرایش‌شده‌ی این مقاله را برای اینجانب ارسال کنند.

    بدیهی‌ست این یادداشت، تنها بازگوکننده‌ی نظرات ایشان است.

    ●●● مطلب زیر قسمتی از مقاله‌ی اینجانب به نام "از تشیع علوی تا تشیع صفوی" است که در ماهنامه‌ی طوبی (ماهنامه محلی کاشان که 4-3 سال است در ان مشغول هستم) در سال 82 چاپ شد که پس از آن، از سوی گروه‌های تندرو در کاشان مورد شماتت قرار گرفت و به دنبال آن تهدید به ضرب و شتم شدم.

    از آنجا که آن مطلب با یادداشت "تأملاتی درباره‌ی ریشه‌های مراسم عُمرکُشان" همخوانی داشت، بخش‌هایی از آن را جهت اطلاع تقدیم می‌کنم.

    لازم به توضیح است مراسم روز 9 ربیع در کاشان هر سال به دلیل وجود این گروه‌های تندرو و اعتقاد بر مدفون بودن ابولؤلؤ یا همان فیروز و به قول اینان مجاهد اکبر (کسی که عُمر را در محراب به ضرب شمشیر کشت) در شهر کاشان تا 10 روز بعد هم ادامه دارد.

    البته قبل از 9 ربیع به دلیل ایام جدید التأسیس محسنیه هرگونه شادی ممنوع است!!!

    از تشیع علوی تا تشیع صفوی [...] 3- بالا بردن ابولؤلؤ (فیروز) در حد یک امامزاده‌ی جلیل القدر: آیا در بزرگنمایی شخصی که برای اثبات اصل وجود داشتن و مسلمان بودن‌اش تا به حال سندی معتبر و تاریخی در هیچ کجا یافت نشده هدف خاصی دنبال می‌شود؟

    از کجای تاریخ بر می‌آید که فیروز یک شیعه‌ی پاک‌باخته بوده که بر اساس اعتقاد دینی این کار را انجام داده است؟

    نقل شده است که چون به شکایت ابولؤلؤ رسیدگی نشد او دست به این عمل زد.

    این روایت فقط در ناسخ التواریخ آمده است.

    در بحث تاریخ الخلفا هم نقل شده که گروهی می‌گویند فیروز ایرانی شیعه بوده و بعد از ارتکاب ترور به کاشان فرار کرده و در آنجا مرده و چون شیعه بوده برای او گنبد و بارگاه ساخته‌اند.

    ولی معلوم نیست این گروه کیستند؟!

    حتی در تاریخ اجتماعی کاشان نوشته مرحوم نراقی، از این هم بی‌سندتر گفته شده است.

    [...] 6- وقتی در سوره انعام داریم: "حتی بر بت‌های مشرکین هم ناسزا نگویید" تا مبادا آنها هم از در مقابله به مثل برآیند و بدون علم به خدا و مقدسات مسلمین، ناسزا گویند، پرواضح است که اگر کسی به دیگری توهین کند خواه‌ناخواه دست آن "دیگری" را برای توهین بزرگتری باز گذاشته است.

    مگر جز این است که در جواب فرستادن لعن و نفرین و تحقیر بزرگان اهل سنت در برخی مجامع و جلسات و برگزاری جلساتی تحت عنوان تاجگذاری امام زمان(عج) و عید الزهرا(س) در 9 ربیع الاول در شهرمان، مدتی است در 21 رمضان که جهان شیعه، سیاه‌پوش امام عدالت و آزادگی است، عده‌ای از تندروهای اهل سنت به مراسم پایکوبی و سرور مشغول اند؟

    آیا این گونه می‌خواهیم پیرو رهنمودهای حضرت امام باشیم؟

    چگونه وقتی دولت و حکومت دم از وحدت اسلامی می‌زند و ملتش اینگونه عمل می‌کنند، دستگاه‌های مسؤول عکس‌العملی نشان نمی‌دهند؟

    چگونه می‌خواهند عنوان ام‌القرای جهان اسلام را یدک بکشند؟

    از صدر اسلام تا کنون دشمنان از راه‌های مختلف کوشیده‌اند با ایجاد اختلاف بین امت اسلامی و تشدید اختلافات داخلی حداکثر سو استفاده را ببرند و اسلام و مسلمانان را روزبه‌روز ضعیف‌تر کنند و متاسفانه همیشه افراد جامد و جاهل و متعصب که عمق قضایا را درک نمی‌کنند زمینه این هدف شوم را فراهم کرده و با برخوردهای تنگ‌نظرانه خود حتی نقاط اشتراک را هم زیر پا می‌گذارند.

    اینان با کینه‌توزی فرقه‌ای و مذهبی، زخم‌های چرکینی ایجاد کرده‌اند که به راحتی قابل علاج نیست و دست‌های آلوده هم در آلوده کردن این زخم‌ها همیشه در تلاش بوده‌اند.

    درست در شرایطی که استعمارگران خود را برای هجوم به کشورهای اسلامی آماده می‌کنند علمای عثمانی را می‌بینی که از قسطنطنیه (ترکیه فعلی) حکم تکفیر شیعه را صادر می‌کنند و بلاد شیعه را بلاد حرب می‌نامند و خون و مال و ناموس آنان را حلال می شمارند.

    متقابلاً قزلباش‌های صفوی را می بینیم که شمشیر برهنه خود را به دست گرفته‌اند و برای رضا خدا می‌گردند یک نفر سنی را پیدا کنند و او را به قتل برسانند.

    بسیاری از علمای متعهد شیعه که نام و شرح زندگی‌شان در کتاب گرانقدر شهدا الفضیله‌ی مرحوم علامه امینی آمده است با تکفیر علمای متعصب اهل سنت و پیگیری حکام ستمگر به شهادت می‌رسند و در ایران مهد تشیع و در زمان صفویه، درست همان زمانی که پای استعمار به ایران باز می شود، جشن‌های 9 ربیع به راه می‌اندازند و با بوق و شیپور و ساز و آواز به این عمل افتخار میکنند!

    آیا این بریده‌ی تاریخ زنگ خطری برای‌مان نیست تا از خواب غفلت بیدار شویم؟

    با روی کار آمدن صوفیان سیاست‌گرای شیعی یعنی فرزندان شیخ صفی اردبیلی در سال 906 (ه.ق) و تشکیل حکومت صفویه که حدود 203 سال بر ایران فرمانروایی کرد آتش نزاع فرقه‌ای بار دیگر میان شیعه و سنی بالا گرفت.

    شاه اسماعیل اول در حالی که 13 سال بیشتر نداشت بر فرهنگ و دین و اموال مردم مسلط شد، او امامیه را مذهب رسمی کشور قرار داد.

    برخی اقدامات این صوفی خرقه‌پوش دیروز و شاه امروز بدین شرح است: تغییر محراب مساجد اهل سنت، واجب کردن اشهد ان علی ولی الله در اذان، تکرار حی علی خیرالعمل و محمد و علی خیرالبشر بعد از جمله حی علی الفلاح، ممنوع کردن نماز بر خلاف فقه امامیه و رواج لعن علنی بر رهبران فرقه غیر شیعه بر سر منابر.

    سیاست صوفیان که از خانقاه اردبیل به اریکه قدرت رسیدند آنچنان َآتش فرقه‌ای را دامن زد که در قتل عام 919 (ه.ق) چهل‌هزار شیعه توسط دولت سنی مسلک و متعصب عثمانی به قتل رسید.

    سربازان "ینی چری" سلطان سلیم کج‌اندیش که برای سنی کردن شیعیان می‌جنگیدند وقتی با نماز و اذان و آداب شیعه امامیه از نزدیک آشنا شدند به سلطان سلیم نامه نوشتند که چرا باید 45 هزار نفر در مملکت ما و 20 هزار نفر ایرانی کشته شوند آن هم به تهمت الحاد و کفر، سربازان به سلطان عثمانی صریحاً نوشتند که علمای متعصب سنی با تهمت الحاد به شیعه، هم شاه را غافل کرده‌اند و هم ما را خام نموده اند.

    آری مردم مسلمان به حکم فتاوای برخی از علمای اهل سنت و شیعه، و با تحریک اشعار شاعران سنی و شیعه در لوای دو پرچم حکومت عثمانی و دولت صفوی به جان هم افتادند.

    به طوریکه سلطان شیعه‌کش یعنی سلطان سلیم در بخشنامه‌ای به والیان خود در آناتولی شرقی نوشت تمام شیعیان علوی را از 7 تا 70 سالگی نام‌نویسی کنند.

    آنگاه با تکیه بر فتاوای علمای کج‌فهم، 40 هزار نفر را از دم تیغ گذراند و زنان و دختران و پسران نابالغ شیعه را بین لشکریان خود تقسیم نمود.

    کمال پاشا و نوح افندی دو مفتی در حوزه حاکمیت عثمانی بودند که شیعه را کافر و مرتد دانستند و قتل آن را واجب کردند.

    امیرحسین مجتهد عاملی کرکی و ملاحیدر شیروانی از کسانی بودند که در حوزه شیعی دولت صفوی بر کفر اهل سنت فتوا دادند.

    نتیجه همین فتاوی بود که فاتحان شیعی وقتی شیروان را فتح کردند اموال اهل سنت حتی اسب و استر آنان را بر آب ریختند تا پاک شود.

    از آن سو، عبیدالله خان ازبک در تجویز قتل رافضیان (شیعیان) عوام را تحریک می‌کرد.

    [...] این عزیزان بر این اعتقادند که روز 9 ربیع روز "رفع قلم" است یعنی هر کسی از طلوع آفتاب این روز تا غروب، هر عمل اشتباه و گناهی انجام داد اشکالی ندارد، آن هم به استناد روایتی که از علامه مجلسی نقل کرده که در آنجا هم نتیجه‌ای که اینها می‌گیرند نگرفته است و یا استناد می‌کنند به روایتی که احمد بن اسحاق قمی نقل کرده: یوم رفع القلم!!

    کامل ابن اثیر، تاریخ طبری، مسعودی، تاریخ تحلیلی اسلام نوشته ابراهیم حسن ابراهیم، هیچکدام مطلبی در توجیه اینکه خلیفه دوم در 9 ربیع کشته شده ندارند.

    توجیهاتی که مرحوم مجلسی دارد این است که : شاید 9 ربیع قاتل خلیفه نیت قتل کرده است، شاید در این روز از شهر خود کوفه به سمت مدینه حرکت کرده و یا ممکن است وارد مدینه شده باشد.

    نگارنده بر این اعتقاد است که تاریخ، با انتقال این روز به ذی‌القعده یا ذی‌الحجه قصد داشته شیعیان را از گرفتن عید و شادی و پایکوبی در این روز منصرف کند ادیان شواهدتاریخی گواه بر آنست بشر از آغاز خلقت گرایش به پرستش و پرستیدن داشته و اشکال تاریخی پرستش گواهی بر این مدعاست.این باور گاه در شکل متعالی خود عبودیت خدا بوده و گاه در شکل بدوی پرستش اصنام و بتها و مظاهر طبیعی بعنوان نمادی از قدرت و یا خصوصیتی از خصایص مطلوب انسان که قصد نسبت آنها را به این نماد خدا( رب النوع) بعنوان عنصرماوراءانسانی دارد.

    این اعتقادات انسان اولیه را به این وادی رهنمون شد که در صدد کشف حقایق هستی بر آیدو در قبال آنها روش خاصی در پیش گیردو در طی زمان با وسعت دامنه فکری بشر و رسیدن به بلوغ فکری توانست به یاری تجربه و آزمایش هریک از امور طبیعی را در جای خود قرار دهد و ارتباط عمیق تر و وسیع تری با محیط خود برقرار نماید.

    توجه به اشیاء مقدس ،اعتقاد به نیروی حیات ( مانا)، تابو( توجه صرف به فرد،شی یا عنصر طبیعی که دارای قدرت غیر طبیعی و فوق العاده میباشد و از احترام خاصی برخوردار بود)،قربانی کردن و احترام به اموات و اجدادو اسطوره سازی از نمونه های است که میتوان در این رابطه ذکر کرد.

    این فرآیند انسان را به معرفتی رسانید تا بخواهد موجود متصور خویش را فراتر از هریک از آنچه از اجسام و کائنات و یاچهره های افسانه ای خود ساخته ببیند.

    این تلاش رسانیدن انسان به یک امنیت روانی بود.

    وقتی انسان از زندگی قبیله ای خارج شد و به زندگی مدنی وارد گردید و صاحب حکومت و سلطنت شد کم کم عقاید اولیه دینی او جای خود را به باورهای عمومی تری داد که از آن تعبیر به ادیان ملی میشود و آن اعتقادی است که منجر به وحدت عمومی مردم میشود.

    اما هیچکدام از این تغییرات باعث نشد بشر در انزوا و تنهایی خود از باورهای قدیمی چشم پوشی کند و حضور پررنگ برخی از این اعتقادات حتی در زمانهای کنونی و با وجود گستردگی ادیان بزرگی چون هندو-بودا-مسیح و اسلام هنوز هم موجودهستند و در لوای باورهای دینی حاکم بر مناطق خود رنگ مقدس مذهبی گرفته اند.

    برای شناخت ادیان ایرانی بازگشت به دوره های تاریخی ضروری است.

    ایرانیان اقوام مهاجر آریایی تباری هستند که از سمت سواحل شرقی دریای خزر وارد این دیار شدند و برخی نیز بسوی هند رفتند.

    عده ای که وارد ایران شده بودند درحرکت بسوی غرب وارد آذربایجان وارمنستان شدند.

    با توجه به تاثیر محیط ایران جغرافیایی ایران مردمی که وارد این سرزمین شدند، بر خلاف همنوعان خود در هند ضرورت بیشتری را نسبت به حیات و زندگی خود فرض کردند لذا باورهای آنان در عین اشتراک اولیه با اقوام مقیم هند بسوی حفظ ضروریات زندگی و سعی وتلاش، متمایل گردید.

    این تفاوت در دیدگاه منجر به شکاف اعتقادی مابین اقوام آریایی ایران و هند گردید.

    دین اولیه ایرانیان پرستش قوای طبیعت بوده منتهی نه در شکل بت پرستی بلکه با باوری متفاوت با سایر ملل.

    اعتقاد اینان به خدای بزرگ بنام میترا ، خدای خدایان یا خدای عام که همه مردم ان را می شناختند و به آن احترام میگذاشتند ،مبین این مساله است.

    در هر حال ظهور شخصیتهایی چون زرتشت، مانی و مزدک گویای این واقعیت است که در بین ایرانیان توجه به مسائل دینی و اعتقادی در شکل کسب شناخت و معرفت نسبت به جامعه ای که در آن زندگی میکردند و ایجاد تحول و قرار دادن حیات فردی و اجتماعی در مسیر ایده آل ذهنی که برخاسته از باورهای دینی بود اهمیت فوق العاده ای داشت بر خلاف اقوام آریایی مقیم هند که به جهت محیط اجتماعی و نوع زندگی آنان ، بیشتر متمایل به ریاضت و رهبانیت بودکه در معرفی ادیان مربوط به سرزمین هند به آن خواهیم پرداخت.

    چنانکه گفته شد انسان در تمام مراحل حیات خود سرشار از نوعی اعتقاد به نیرویی مافوق طبیعت است.

    در کنار آنچه که انسانه برای خود در توجیه و تفسیر این باورها و اعتقادات کوشیده اند به نمونه هایی دیگری برخورد میکنیم که ظهور انسانهایی است با ادعای رسالت از سوی وجودی بنام خدا.

    خدا همان مطلوب گمشده بشر در همه اعصار و دورانهاست.

    همانی که برای حصول معرفت به آن گامهای قابل ارزشی از سوی انسان برداشته شده که گاه به خاطر اشتباه در انتخاب مقدمات در نتیجه به خطا رفته و یا بعضی اوقات در عالم حیرانی و سرگردانی از تاویل و تفسیر این وجود لایتناهی به اوهام و خرافه پرستی روی آورده اند.

    اندیشه دین مبتنی بر الله یا خدامحوری که اول و آخر آن به ایمان به خدا ختم میشود، شکل متعالی پرستش است.

    این اعتقاد مستلزم تعریفی اولیه از اساس خلقت و آفرینش است و فهم این نکته که همه چیز تحت اراده و اختیار خداست که با حکمت و قدرت خود بر این جهان بزرگ فرمانروایی مطلق دارد.

    چنین برداشتی میتواند در دریافت آسانتر تعریف دین از منظر الهی خیلی مفید باشد.چون در محتوای ادیان الهی ما با حقیقتی برخورد میکنیم که مالک بر جهان و جان ومال بشر است.

    هیچ چیز از حیطه اقتدار و علم او بیرون نیست و او بر تمام خلایق علیم و خبیر و سمیع و بصیر است.

    انسان مامور و مکلف به حفظ و رعایت امانت و ودیعه الهی است که در نهایت به خدا بر میگردد و آنگاه بر اساس آنچه در قبال این عمل در دوره حیات دنیایی خود سپری کرده در دنیای بعد به پاداش یا کیفر خواهد رسید.

    امانت الهی مقام و مرتبه ایست که خدا در آغاز خلقت به او داده و آن بخشی از روح (وجود) الهی است که امتیاز بخش انسان نسبت به سایر موجودات میباشد و آنرا به اشرف موجودات مبدل نموده که در اسلام مقام خلیفه الهی برای او ذکر شده است.

    دین در این نوع از اعتقاد عبارتست از مجموعه ای از تعالیم الهی که برای سعادت و خوشبختی انسان در این جهان و جهان پس از مرگ توسط انسانهای برگزیده به سایر نوع بشر تقدیم میشود.

    دلیل ارائه این برنامه از سوی خدا بخاطر آنست که او انسان را آفریده و به تمام جنبه های حیات و وجود او آگاه است لذا بخوبی میداند که چه چیزی برای انسان از اهمیت و اولویت بیشری برخوردار است.

    انسانهای برگزیده ،سفیران الهی هستند.

    خداوند با علم و حکمت خود افرادی را که از نظر روحی دارای لیاقت بودند گزینش می نماید و دستورات خود را به او تعلیم میدهد تا به سایرین برساند.

    این فرد از حیث رفتار و کردار و گفتار مورد اعتماد است و صاحب خصوصیاتی است که وی را از دیگر مردمان برتری میدهد.

    رگ تاک:گفتاری درباره نقش دین در تاریخ اجتماعی ایران (2جلد) دلارام مشهوری نقد از کاویان صادق زاده.

    کتاب دو جلدی رگ تاک بررسی جامعی است از تارِیخ اجتماعی ایران که نویسنده آن کوشیده تا فهم و درک جدیدی از تاریخ معاصر را ارائه دهد.

    این کتاب که در خارج از ایران به چاپ رسیده موفقیّت شایانی داشته و از معدود کتابهای فارسی برون مرزی است که در ظرف چهار سال چهار بار تجدید چاپ شده است.

    و شنیدم که تیراژ چاپ آخر (پنجم) آن به پنج هزار نسخه رسیده است.

    چنین استقبال کم سابقه ای شاید پیرو اظهار نظر مثبت اندیشمندان و صاحبنظران ایرانی باشد و شاید هم بیانگر این واقعیت است خوانندگان ایرانی از تحلیلها و بررسیهای موجود پیشین خسته و یا دلسرد شده اند و در پی دیدگاهی نوین می باشند.

    نگارنده این نقد رگ تاک را کتابی یافتم که با وجود برخی ضعفهای نظری (که درزیربطور مفصل مطرح میکنم) بینش تازه ای را ارائه میکند.

    روش کار من در این مقاله ها چنین است که در اول دو جلد اول و دوم کتاب را بطور خلاصه معرفی میکنم و در آخر مقاله به نقد فرضیه کتاب و بحث تاریخی آن می پردازم.

    نویسنده که با نام (احتمالا مستعار) دلارام مشهوری قلم در دست می گیرد سعی بر آن دارد که تحلیل نوینی از تاریخ ایران ارائه دهد و بحث اساسی وی در بیان نقش مذهب در پیش برد جامعه ایران به سوی تجدّد (Modernism) میباشد.

    مطالعه و بررسی این کتاب به چند دلیل مهم و با ارزش است.

    اول آنکه نویسنده در صدد آنست که از مکاتب مطرح و پذیرفته شده دانشگاهی (Academic) و تحلیلهای قدیمی و فرسوده مارکسیست فاصله گرفته کاستیهای آنها را بخوانندگان بنماید.

    البته کارشناسان ( و خوانندگان) امروزی بسیار مدیون بررسیهای بالا هستند و نمی توان این ابزارهای تحلیلی را که مورخان پیشین بیادگار گئاشته اند یکسره انکار کرد ولی لازمه پیشرفت ارائه بینشهای نوینی است.

    نمونه ای از بینش تاریخی نویسنده را میتوان در تحلیل وی از مشروطیت دید.

    دانشمندانی که تا به حال از دیدگاههای تحقیقی به انقلاب مشروطه ایران(۱۹۰۵-۱۹۱۳) را ارزیابی کرده اند نیروهای دیگر تاریخی (به جز مذهب) را عامل محرک این انقلاب دانسته اند.

    برای نقد و موشکافی فرضیه های این نویسنده بهتر است اول آراء پژوهشگران شناخته شده و مطرح را ولو باختصار معرفی کنیم.ً ادوارد براون Browne)) معروف و همعصر مشروطیت انقلاب مشروطه ایران را ناشی و حاصل از فرضیه های دموکراتیک غربی میداند در حالی که نویسندگانـی چون حمید الگار (Hamid Algar) و ونسا مارتین Venessa Martin) ) به نقش علما و تجّار توجّه کرده اند.

    درجائی که مانگول بیات (Mangol Bayat) آن را از تأثیرات و کنشهای حرکتهای اقلیتهای اعتقادی شیعه (یعنی بابی-ازلی ها) می بیند ژانت آفاری (Janet Afary) نقش فعال سوسیال دموکراتها، زنان و دیگر اقلیتهای دینی راا مورد نقد قرار میدهد.

    امّا مشهوری معتقد است که انقلاب مشروطه ایران تنها زمانی میسّر شد که جنبشهای اصلاح طلب مذهبی چون ادیان بابی و بهائی موجب سستی عقائد مستبدانه مذهب شیعه در ایران گردیدند.

    ولی مخاطب اصلی مشهوری در رگ تاک پژوهشگران دانشگاهی نیستند و بنظر میرسد که در این بررسی نویسنده مخصوصاً سعی بر نقد و رد دو مکتب فکری و افشای کاستیهای آنها است: یکم پژوهشهای استوار بر اصول مارکسیست استالینیست که نمونه های بارز آن در نوشتجات احسان طبری و فشاهی و دگر نویسندگان مارکسیست یافت میشود.

    مخاطب دیگر مشهوری آراء و عقائد روشنفکران ایرانی از جمله فریدون آدمیت و هما ناطق است.

    مشهوری بر این باور است که هر دو بینش سعی در ناچیز شمردن نقش تاریخی دین (و منظور مشهوری حرکتهای دینی بابی و بویژه بهائی است) در تحوّلات اجتماعی ایران دارند.

    سئوال و مبحث اصلی قسمتهای آغازین جلد اول کتاب رگ تاک ارائه جایگاه نظری نویسنده است در سبک شناسی و معرفی مخاطب و روش نقد وی است.

    در این قسمت می خوانیم که مطالعه چگونگی و پیدا کردن دلائل خاص تحلیل تدریجی و عقب افتادگی فرهنگی و اجتماعی ایران است.

    رگ تاک دراساس تحلیلی بر چگونگی افت و نزول ایران در پهنه جهانی است.

    وی در جهت یافتن هویت ایرانی می کوشد.

    این چالش انگیزه بسیاری از کتابها و نظریات مطرح اخیر کردیده است.

    دید سنتی و جا افتاده پژوهشگران ایرانی فرضیه پردازی مربوط به انواع گوناگون و رنگارنگ توطئه های استعماری و امپریالیستی و توسعه طلبی آنهاست.

    و البته موارد دخالتهای فاحش خارجی که نمونه هائی از آن حمله روس به ایران و انحلال مجلس (1911م.) در پی اصلاحات مورگان شوستر و کودتای 28 مرداد بر علیه محمد مصدق را نباید از یاد برد.

    روند نو تر توجه به روانشناسی ملی ایرانیان است.

    کتابهائی از نوع ما چگونه ما شدیم و جامعه کشی نخبه کشی از این نوع کارها هستند که علل افت ایران را در درون بافت جامعه ایرانی می جویند.

    و مشهوری برای تاریخ نگاری ارزشی بالا قائل است و پاسخ معضل خود را در بحث تاریخ اجتماعی ایران می بیند.

    او می نویسد که "به سبب اهمیت تاریخ نگاری در تعیین هویت گروهی، طبقاتی و ملی و نقش آن در سیاست گذاری، باید آنرا مهمترین فعالیت علمی در عرصه علوم انسانی تلقی نمود" (11).

    مشهوری با نقد فرانوینی (post modernism) نیز آشناست و جنبه "موضع" تاریخ نگار درپژوهش را با "تمامی پیچیدگیهای ذهن" میپذیرد (11).

    نویسنده از ابتدا اسلام و عقائد اسلامی را عاملی مستقیم در سیر سقوط و تنزّل جامعه ایرانی میداند.

    و ابتدای این روال را به زمان تسخیر ایران به دست اعراب در هنگام خلافت عمر نسبت میدهد.

    و همچنین معتقد است که پیدایش شاخه های اسلام و استقرار آن هم زمان با تحلیل و کاهش یافتن دیگر اقلیّتهای مذهبی در ایران بوده است.

    مثلاً با آمار نشان میدهد که تعداد زرتشتیان که در زمان سلسله صفویه در ایران یک میلیون بوده است به هشت هزار در زمان ناصرالدّین شاه تقلیل یافته است.

    و همین روال را در مورد اقلیّتهای دیگر مثل مسیحیان و یهودیان ثابت میکند.

    برای مشهوری این جریانی است بس مهم چه که معتقد است یکی از دلایل پیشرفت و توسعه اروپا در قرن هفدهم وجود متفکّرین و دانشمندان یهودی بوده است که وجودشان از صحنه اجتماع ایران به کلی غایب شد.

    و هر چند این ادّعا را (که یهودیان در بوجود آوردن اروپای مدرن و متمدّن نقش خاصّی داشته اند) نمیتواند کاملاً ثابت کند، با مدارک تاریخی به اذیّت و آزار اقلیّتهای مذهبی در ایران صحه میگذارد.

    مشهوری طرح خود را در قالبی فراگیر ارائه می دهد.

    تسلط و چیرگی اسلام بر ایران موجب افت تدریجی ایران و ایرانیان گشت (56-49).

    علاوه بر تطبیق سقوط تدریجی ایران با ظهور اسلام در راستای تاریخی آن نویسنده نمونه های دیگری هم از آنچه ("ذهنیت اسلامی" می نامد از قبیل مقام زن در قرآن (102) و خرافات شفتی در مورد جن همزاد خود چاشنی بحث خود میکند (148).

    جلد اوّل رگ تاک پس از بررسی های اولیه به رویدادهای مهمّ تاریخی دویست سال گذشته ایران می پردازد.

    بخشهای اخر این کتاب به تاریخ فرقه شیخیه و پیدایش دیانت بابی اختصاص یافته است.

    و در حالی که نویسنده در ابتدا مکتب شیخی (و موسس آن شیخ احمد احسائی) را مورد انتقاد قرار میدهد آن را منبع و آغاز عقائد اصلاح طلبانه (Reform) در ایران میداند.

    مشهوری معتقد است که تعداد زیادی از اصلاح طلبان اولیّه از شاگردان شیخ کاظم بودند و در حالی که با دیدی بدبینانه به مکتب شیخی نگاه میکند پیدایش مذهب بابی را یک جنبش مثبت و بر خواسته از هویت ایرانی جلوه میدهد.

    او بر این عقیده است که دین بابی در نهاد یک جنبش ضد شیعه است و با ارائه مثالهایی سعی در اثبات این دارد.

    از جمله مواردی که نویسنده را متقاعد به جدا بودن جنبش بابی از شیعه کرده در این است که سید علی محمد باب نه تنها به عربی بلکه به فارسی نیز کتاب نوشته و این را کوششی در احیای ایران می داند.

    باز دستوراتی چون نهی از آزار و تنبیه کودکان و یا نهی از صرف وقت در تحصیلات بیهوده (چون صرف و نحو عربی) را دلایلی دیگر در اثبات این نظریّه میداند.

    مشهوری نقش سیاسی باب را در "پشت کردن بی چون و چرا به پایگاه حکومت مذهبی و تقویت جنبه مترقی حاکمیت سیاسی" می یابد.

    و از نامه سید باب به محمد شاه قاجار شاهد می آورد که با "فاصله گیری میان خود و حاکمیت سیاسی، آنرا تحت فشار میگذارد که آن شود که باید باشد، یعنی مسئول و خدوتگذار مردمی که کیخواهد بر آن حکم راند (211).

    مشهوری در جلد دوّم رگ تاک تاریخ ایران را از سالهای ۱۸۵۰تا ۱۹۷۹ بررسی میکند و به مباحثی چون افزایش آگاهی سیاسی بین عموم- انحصار تنباکو توسّط رژی – و همچنین به نقش و اهمیّت نخست وزیران ترقی خواهی چون امیر کبیر ، نوری و سپه سالار- و به جنبش مشروطیت و عواقب آن و در آخر به برآمد و سقوط سلسله پهلوی می پردازد.

    در این جلد مشهوری به بررسی نقش دین در مشروطه و نقش اجتماعی ادیان ایرانی در تاریخ معاصر می پردازد.

    نویسنده سه کنش دینی را در این جلد در رابطه با مشروطیت بررسی می کند که عبارتند از شیعه ارتدکس (دوازده امامی) و بابیها و بهائیان.

    مشهوری نقدی تند بر نقش علماء در مشروطیت دارد (که در زیر مورد تحلیل قرار می گیرد) و کلا بر این باور است که علمای شیعی در انقلاب مشروطه نقش مهمی ایفاء نکردند.

    مشهوری عقیده دارد که گرایش علماء به مشروطیت از شوق قلبی و انگیزا آزادی خواهی نبود بلکه یا توسط دگراندیشان مذهبی (یعنی بابیها) و بدون اراده و آگاهی تهییج و تحریک شده بودند و یا گرایش آنان به دلایل اقتصادی-سیاسی و برای تصاحب قدرت بود.

    این بررسی شتاب زده شاید بزرگترین نقطه کور نویسنده باشد.

    علماء شیعه بمانند دگر کنش گران مذهبی طیفی یکنواخت و همگن نبودند و نمی توان شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی را با آخوندهایی آزاده و متمایل به دموکراسی چون طباطبایی و محمد کاظم خراسانی در یک ترازو سنجید و در یک سنخ گذاشت.

    عجیب بود که نویسندهء رگ تاک هیچ اشاره ای به محمد کاظم خراسانی نکرده است.

    در مورد حضور بابیها در عرصه مشروطه خواهی پژوهش مشهوری دقیق تر و ژرف تر است و می بینیم که نویسنده پیچیدگیهای تاریخی مساله را با جدیت بیشتری می شکافد.

    از جنبه های جدید کتاب رگ تاک این است که نویسنده بدون حمله انتقادی و تعریف و تمجید بی اساس نقش دیانت بهائی را در رابطه با تحوّلات اجتماعی در ایران شرح داده است.

    مشهوری بهاءالله را رهبر متفکّر یک جنبش اجتماعی میبیند که با ارائه افکاری نوین سعی در اصلاح و تازه کردن جامعه ایران دارد.

    و از اینکه دیگر متفکّرین ایرانی تا به حال از این جنبش استقبال شایانی نکرده اند احساس تأسّف میکند.

    او معتقد است که بقا و توسعه دیانت بهائی از آن جهت است که بر عکس ازلیها که بعد از دور بابی تدریجاً امّا کاملاً به رسم و راه شیعه بازگشتند، بهائیان با سرپرستی بهاءالله راه خود را همچنان به سوی توسعه و ترقّی اجتماعی ادامه دادند.

    از دیدگاه مشهوری یکی دیگر از تازگی های پیام بهاءالله سست کردن احساسات خود کم بینانه ایرانیان (شرقیان) در برابر فرهنگ غرب است.

    او ریشه این خود کم بینی را در ضعف تلقین شده توسّط افکار و تأثیرات شیعه در رویارویی با غرب می بیند و مدّعی است که دستورات بهائی پادزهری برای این معضل است که برای اوّلین بار به شرقیها قدرت اعتماد به نفس و خود برابر بینی با غربیان را داده است.

    نویسنده در اینجا می توانست بعضی از نوشتجات بهاءالله را نقل و جهان اندیشی و نقد او از تمدن غرب را مطرح و مورد بررسی قرار دهد.

    در نوشتارهای بهائی تمدن غرب از جهات بسیاری از جمله نظام سرمایه داری مفرط غرب، تولید و استفاده از ابزار جنگ و کشتار و تسلیحات نظامی و بی بند و باری جنسی و فساد اخلاقی غرب مورد انتقاد قرار گرفته ولی در رگ تاک اشاره ای به این موردها نیست.

    از کاستیهای رگ تاک یکی همین فقدان نقد و تحلیل عمقی تر آثار نویسندگان است.

    نویسنده بهاءالله را به عنوان یک بنیانگذار روابط نوین اجتماعی تحسین میکند.

    و از جمله دستوراتی چون برابری حقوق زن و مرد، تشویق به تحصیل و یادگیری فنون علمی و هنری، انتخاب روش های مصلحت آمیز در راه مبارزه با مخالفان، و آزادی معاشرت و هم نشینی با ادیان، را مثال میزند.

    شاید مشهوری می بایست در اینجا چارچوب تاریخی جامعتری را ارائه می کرد.

    آیا بهاءالله تنها متفکر ایرانی قرن نوزده بود و آیا در آثار دیگر اندیشمندان ایرانی چون آخوند زاده، ملکم خان، سید محمد طباطبایی، مستشارالدوله و دیگران نیز چنین راهکارهایی یافت می شد؟

    مشهوری بهاءالله را نویسندهء اصیل ترین و شیوا ترین نمونه های نثر فارسی میبیند و حتّی او را پدر شعر نو خطاب میکند.

    نوشته های بهاءلله در نظم و نثر و نثر مسجع فارسی و عربی البته زیبایی و ظرافت ادبی را داراست ولی ادعای اینکه او پدر شعر نو بوده است نیازمند بحث جدی تر و عمیق تر کارشناسان است و درج آن بدون بررسی عمیق تر شاید دخلی به محتوای یک کتاب تاریخ نداشته باشد.

تاريخ عبارت است از سرگذشت يا سلسله اعمال,وقايع ,حوادث قايل ذکر که درروند جامعه تاثير نسبتا مهمي داشته باشدو به ترتيب سازمان تنظيم شده باشد. براين اساس تاريخ بر دو نوع است: 1- تاريخ توصيفي 2- تاريخ تحليلي

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

تعریف علم ورزش علم ورزش علمی است که ، در ارتباط با بکارگیری نیروی عضلانی ورزشکار و انتقال آن توسط تاندونهای ماهیچه به اهرمهای بدن او حرکت و جنبش آنها را باعث شده و فعالیتهای ورزشی به سرانجام می رسد یا نیروهای واقعی ورزشکار که نیروی عضلاننی می باشند ، بر اجسام که می تواند وسایل ورزشی و غیره باشد اثر کرده و تحرکات اهرمها را بدنبال می آورد وموجب تکامل حرکت ورزشی خواهد شد . این دو ...

علم ورزش علمي است که ، در ارتباط با بکارگيري نيروي عضلاني ورزشکار و انتقال آن توسط تاندونهاي ماهيچه به اهرمهاي بدن او حرکت و جنبش آنها را باعث شده و فعاليتهاي ورزشي به سرانجام مي رسد يا نيروهاي واقعي ورزشکار که نيروي عضلانني مي باشند ، بر اجسام که م

تاریخچه ورزش اصل ورزش را از یونان دانسته اند که به منظور چابکی بدن و ایجاد قوّت انجام می یافت و پاروزنی، بوکس ، کشتی ، شنا ، شمشیرزنی ، تیراندازی ، اسکی و ورزش هایی چون بیس بال ، سافت بال و بسکتبال و انواع فوتبال و چوگان بازی ، والیبال ، گلف ، انواع تنیس ، شنا ، پرتاب وزنه و ... جزو ورزش محسوب می شوند. اولین ملتی که ژیمناستیک را بنیان و آن را نام نهاده اند ، یونانیان قدیم می ...

ابتدای مرحله انسانیت را باید هنگام پیدایش کلمهو کلام دانست و با همین وسیله بود که انسانیت انسان آشکار گردید. در واقع انسانیت از آنروز آغاز شد که موجودی نیم انسان و نیم حیوان در غار با بر روی درختی نشست و مغز خود را برای بافتن و اختراع علاماتی صوتی بکار انداخت که بتواند معرف دسته ایی از اشیا مشابه باشد. مانند کلمه حابه برای همه خانه ها و انسان برای همه انسان ها از آنروز برای ...

فصل اول – مقدمه تاریخ هر قوم و ملتی شناسنامه آن قوم و ملت است و هر موجود بی‌شناسنامه ، گمنام و بی اعتبار است . گذشت قرون و اعصار نمایانگر آن است که آدمی به همان اندازه که نگران آینده خویش است ، به گذشته خود نیز دلبستگی دارد . گویی گذشته او پشتوانه زندگی حال و آینده اوست . بنابراین ، تاریخ و شناخت‌ آن جزء جداناپذیر زندگی انسان است . تاریخ با تمام لعزندگی و ابهامش جالب است . هیچ‌ ...

تاریخچه قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش قانون مذکور در تاریخ بیست وششم دی ماه سال 1372 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که با توجه به محتوای آن می توان گفت در بیش از یکصد تجربه قانونگذاری در کشورمان، قانونی با این جامعیت و با نگاه تمرکز زدایی به تصویب نرسید و این از مصوبات تاریخی دوره چهارم مجلس است. مطابق ماده یک قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش ، اهداف این قانون عبارتند از : ...

قانون مذکور در تاريخ بيست وششم دي ماه سال 1372 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد که با توجه به محتواي آن مي توان گفت در بيش از يکصد تجربه قانونگذاري در کشورمان، قانوني با اين جامعيت و با نگاه تمرکز زدايي به تصويب نرسيد و اين از مصوبات تاريخي دوره چهار

تحقيق حاضر جهت مشخص شدن فوايد برگزاري دوره هاي آموزشي IT براي معلمان مي باشد که روشن گردد بر پايي چنين دوره هايي مي تواند بر روي عقايدو افکار معلمان تاثير گذار باشد يا خير ؟ آيا با برگزاري چنين دوره هايي سير تحول فکري و تغييرات لازمه کار معلمي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول