هنر معماری در ایران از سابقه ای کهن برخوردار است و در هر زمان دستهای توانا و ذهن خلاق و ذوق مردم هنردوست این سرزمین پدیده های شگرف بوجود آورده که در بسیاری از موارد اصول آن ریشع در هنر معماری جهان شده است. پاره ای از این آثار در گوشه و کنار کشور پهناور ایران حکایت معماری باشکوه ادوار صد ساله و یا هزار ساله را در قامتهای استوار بناها نگهداری کرده است.
معمولاً بناهای مسکونی در شرایطی ساده تر از بناهای اجتماعی مانند مسجد، مدرسه، بازار، کاروانسرا، حمام و کاخهای باشکوه و بسیاری از بناهای دیگر بنا شده و به علت توانایی مالی و در مواردی بذون توجه به نکات کلی و اصولی، بناهای مسکونی زودتر رو به تخریب رفته است. از جهت دیگر اصول ساختمانم سازی بناهای مسکونی دارای زمانی متغیر بوده که اثر آن در هر زمان انگیزه خانه های مدرن و باب روز را در فکر سازندگان و صاحب کاران خود بوجود آورده است.
مسلماً این امر خود در تخریب بناهای مسکونی قدیم و ساختن بناهای جدید برروی مکان و محل آنان سبب شده است که آثار بناهای مسکونی کهن کمتر به یادگار بماند.
به طوری که مشخص است خانه سازیها به سبک و معماری ساسانی قبل از اسلام و یا در صدر اسلام با معماری چند صد ساله اخیر دارای تفاوت فراوان بوده است.
گرایش ایرانیان به دین مبین اسلام و عقاید مذهبی و تعصبات قومی در اقوام ایرانی شکل بناهای مسکونی را از حالتهای باز و درهم به سوی بناها و فضاهای راحت و بدور از چشم افراد نامحرم معطوف داشته تا جایی که بر این اساس اصول بناهای مسکونی را بصورت بیرونی و اندرونی مطرح ساخته است. پاره ای از این بناهای زیبای قدیمی در شهرهایی چون کرمان، یزد، شیراز ، اصفهان ، کاشان، ری، تبریز ، مشهد و در بسیاری از شهرهای دیگر ایران تا به امروز به یادگار مانده است.
معماری گذشته ما متکی بر مبنا بوده است. هر معمار جدای از اینکه باید تن به محدودیتهای حرفه ای خود که خاص هر حرفه ای بوده است می داده، باید مبانی و اصولی را که زاییده نوع آرداب ، رسوم، سنن و اعتقادات ایرانیان قدیم بوده است می پذیرفته.
در حقیقت معمار گذشته ایران، نه فقط پذیرنده این مبانی بوده بلکه این مبانی با زندگی خود وی نیز اجین می شده استا، که این مبانی همان اصول مهم مردم واری، پرهیز از بیهودگی، خودبسندگی و درون گرایی بوده که در یک یک آثار گذشتگان به وضوح به چشم می خورد.
تعهد و مسئولیت پذیری معمار در گرو این اصول بوده است. به طبع فروی که ملزم به رعایت چنین نکاتی باشد – و معمار گذشته بود – پس باید خود وی نیز جرئی از این مردم باشد، خود را با آنان، با فرهنگشان، رسومشان، آدابشان، عقیده شان و کسب و کارشان یکسان کند، خود را دئر آن مردم ببیند و با آنان یکی بداند و فقط این گونه است که می تواند تعهد داشته باشد و موفق باشد و بوده و هست و خواهد بود و خواهد ماند و اینگونه است که معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران با بیش از هرجای دیگر. چنانکه آرایش معماری هماره به دست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است.