مساله تشکیل حکومت جهانی واحد و برخورداری جهانیان از یک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعی نیست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شیعیان باشد .
بلکه مطلبی است که اهل ادیان عموما بدان باید اعتراف داشته باشند ، زیرا در کتب مورد پذیرش و قبول آنان درباره این مساله مهم بکنایاتی قریب بتصریحات وقوع این حادثه عظیم و بی نظیر در تاریخ بشری بشاراتی ذکر گردیده که ما برای نمونه به بیان برخی از آنها اکتفا می کنیم .
بنا به نوشته ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند در کتب مذهبی هندوان قریب به این مضامین درباره حکومت جهانی قائد عظیم الشان الهی یعنی امام عصر (ع) مطالبی ذکر گردیده است :
« در اواخر جنگ چهارم ( دوران چهارم ) مردم روی زمین به فساد گرائیده و بیشترشان کفر ورزیده و مرتکب گناهان بسیار می شوند و فرومایگان به نامداری رسیده و بسان گرگ درنده به جان دیگران می افتند و هرچه را که بدست بیاورند به یغما می برند .
کاهنان و روحانیان هم مانند آنها فاسد می گردند و اکثریت با دزدان می شود و مردم پرهیزکار و پارسا همه جا مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرند .
آنگاه برهمن کلا ( یعنی روحانی نیرومند ) شمشیر آخته و با نیروی مقاومت ناپذیر مفسدان را از میان بر می دارد و زمین را از پلیدیها پاک می سازد و نیکان و پاکان را باقی می گذارد تا به تناسل ادامه دهند .
»
در میان آثار زردتشتیان نیز به مطلبی برخورد می نماییم که می تواند مددکار خوبی در دریافت وقوع حکومت حق و عدل برای ما باشد .
سرگرد اورنگ در کتابی تحت عنوان «یکتاپرستی در ایران قدیم» مطالبی را در این مورد ذکر نموده که خلاصه قسمتی از آنرا ذیلاً می آوریم :
همانطوریکه در همه ادیان به ظهور موعود آخرالزمان وعده داده شده است ، در آئین ایران باستان نیز به آمدن چنین موعودی تحت عنوان سوشیانس پیروزگر خبر داده شده که با ظهور او مرده ها زنده می گردند و رستاخیز برپا می گردد .
بعلاوه آنچه از اوستا بر می آید و مفسرین در این باره نوشته اند اینست که جنگ دائمی بین سپنتا مینو و انگره مینو یعنی راستی و دروغ پایان نمی پذیرد مگر اینکه سوشیانس پیروزگر ظاهر شود و راستی و درستی را در سراسر جهان حکمفرما نماید .
نکته ای که به نظر جالب می آید اینست که زردتشتیان دعایی بنام دعای زود آمدن سوشیانس دارند .
ضمناً باید متذکر شد که با آمدن وی عدل و داد در پهنه گیتی گسترده خواهد شد ، بعد از آنکه جهان سراسر در ظلم و جور و جنایت فرورفته باشد
در کتب مقدسه ادیان قبل از اسلام منجمله تورات و انجیل بشارات فراوانی درباره حکومت امام عصر(ع) و سرانجام این جهان می خوانیم و چه بهتر که سخن خود را در این مورد با دلالت آیه ای از آیات قرآن مقدس شروع نماییم :
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکران الارض یرثها عبادی الصالحون ( انبیاء 105 )
پس با این دلالت نخست به سراغ زبور داوود یا مزامیر داوود می رویم تا ببینیم این وعده الهیه بچه صورتی در آن کتاب بیان گردیده است :
به سبب شریران خویش را مشوش مساز ..
زیرا که مثل علف بزودی بریده می شوند ..
و بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن … زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی و سلامتی متلذذ خواهند گردید … شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیده اند مسکین و فقیر را بیندازند و راست روان را مقتول سازند ، شمشیر ایشان به بدن خودشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد … زیرا که بازوهای شریران شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند خلاصه و ماحصل این آیات که از عهد قدیم مزامیر داوود نقل شد اینکه زمین از آن صالحان خواهد گردید و بالاخره شریران و بدکاران از بین خواهند رفت .
در مکاشفه یوحنای رسول می خوانیم :
و هر که غالب آید و اعمال مرا تا انجام نگاه دارد ، او را بر امتها قدرت خواهم بخشید تا ایشان را به عصای آهنین حکمرانی کند و مثل کوزه های کوزه گر خرد خواهد شد چنانکه من نیز از پدرم خود یافته ام و به او ستاره صبح را خواهم بخشید .
آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می گوید
راستی بنگریم که روح چه می گوید ، برخی از مفسرین اناجیل گمان برده اند که مقصود از آیات شخص عیسی مسیح (ع) می باشد ولی دقت در آیات فوق الذکر که افعالش همه بلفظ مستقبل است نشان می دهد که مسیح (ع) از شخص دیگری خبر می دهد .
آری وی مامور است و ماموریتی الهی دارد که در پرتو ستاره درخشان آئین اسلام و قانون اساسی و زوال ناپذیر قرآن مقدس شب یلدای حیات ظلمانی و زندگی جهنمی بشر را به عصری درخشان و حیاتی روح بخش و بهشتی مبدل سازد .
آری مقصود از این بشارات پرچمدار انقلاب عدل جهانی حضرت مهدی (ع) است که به قدرت و نصرت الهی بر جهان حکومت خواهد کرد .
امام مهدی (عج) از نظر قرآن و احادیث اسلامی
در این بخش گزیده أی از آیات قرآن کریم راجع به قیام مهدی منتظر (ع) با تفاسیری که از ائمه اهل البیت (ع) درباره وی در ذیل آن آیات آمده سخن خواهیم گفت .
قسمت اول آیات
1 وعده الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون .
( نور 55 )
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند وعده فرموده که آنان را در کره زمین خلافت بخشد همانگونه که پیشینینان آنان را خلافت بخشیده و دین برگزیده خود اسلام را بر همه ادیان تمکین و برتری عنایت فرماید و وحشت و هراس آنها را بدنبال ترسشان به امنیت مبدل فرماید .
آنگاه فقط مرا پرستند و به من شرک نیاورند و هر آنکس که آن هنگام کفر ورزد به حقیقت بدکار است .
در جلد 6 تفسیر منهج احادیق بسیاری نقل کرده که این آیه در شأن و وعده به قیام و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و تمکین و آرامش خاطر و تبدیل خوف به امن تام در زمان ظهور صاحب الزمان (عج) می باشد .
در تفسیر صافی از امام سجاد (ع) نقل شده که حضرت آیه شریفه را قرائت فرمود و پس از آن فرمود : مؤمنین در آیه به خدا قسم شیعیان ما اهل بیت می باشند که خداوند وعده داده است به آنها و انجام خواهد داد به دست مردی از ما که او مهدی این امت است .
2 یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخاقون لومه لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم .
( مائده 54 )
أی کسانیکه ایمان آورده اید اگر عده أی از شما از دینتان برگردید در ازاء خدا بزودی گروهی را خواهد آورد که دوستشان داشته باشد و آنان نیز خدای را دوست دارند و در مقابل مؤمنان فروتن و متواضعند و در برابر کافرین سربلند و با عظمت در راه خدا تلاش سازنده می کنند و از ملامت هیچ ملامت کننده ای پروا ندارند .
این فضل خداست که به هر کس بخواهد می دهد و خدای وسعت دهنده دانا است .
در تفسیر منهج جلد سوم نقل گردیده از علی بن ابراهیم مفسر معروف که ذکر کرده این آیه در شأن مهدی آل محمد (ص) و اصحاب او نازل شده است .
در تفسیر صافی عینا نقل گردیده که این آیه مربوط به ظهور امام عصر (ع) می باشد .
3 و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (قصص 5 )
و می خواهیم که بر کسانیکه در روی زمین ضعیف گشته اند منت گذارده و آنان را پیشوایان به حق و وارثین زمین قرار دهیم .
و می خواهیم که بر کسانیکه در روی زمین ضعیف گشته اند منت گذارده و آنان را پیشوایان به حق و وارثین زمین قرار دهیم .
در کتاب شریف بحار الانوار جلد 13 از امام علی (ع) در ذیل آیه فوق روایت شده که فرمودند : کسانیکه ضعیف شده اند در روی زمین آل محمد اند .
خدای تعالی مهدی ایشان را مبعوث نموده و ایشان را عزیز می گرداند و دشمنان را ذلیل می فرماید .
4ـ هو الذی ارسل رسوله با لهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون.
(توبه ـ 33) اوست آن خدائیکه پیامبرش را با مشعل هدایت و دین حق فرستاد تا اینکه آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند ولو اینکه مشرکین کراهت داشته باشند .
در تفسیر مجمع ذیل این آیه از امام محمد باقر (ع) چنین روایت شده است : " این وعده به هنگام ظهور مهدی از آل محمد (ص) خواهد بود .
پس کسی باقی نمی ماند مگر اینکه اقرار به رسالت و نبوت رسول اکرم حضرت محمد (ص) خواهد کرد .
" و در کمال الدین شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت شده که نازل نشده تاویل این آیه و نخواهد شد تا قائم آل محمد (ص) قیام کند .
پس چون قیام کرد به خدای بزرگ قادر متعال نه کافری باقی خواهد ماند و نه کسیکه مشرک به امام باشد ، مگر اینکه از خروج آن حضرت ناراحت باشد .
5 ـ ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون .
( 105 ـ انبیاء ) هر آینه در کتاب زبور حضرت داوود و بعد از تورات نوشتیم که ارث برندگان زمین بندگان صالح ما خواهد بود .
در تفسیر صافی به نقل از علی بن ابراهیم است که گفته بندگان صالح در آیه ، حضرت قائم (ع) و اصحاب آن حضرت می باشند و در مجمع البیان است از امام باقر (ع) که فرمودند بندگان صالح در آیه اصحاب مهدی (ع) در آخر الزمان می باشند .
6 ـ و اشرقت الارض بنور ربها و وضع الکتاب وجیی بالنبیین و الشهداء وقضی بینهم بالحق و هم لایظلمون .
( زمر ـ 69 ) و روشن گردیده زمین به نور پروردگارش و کتاب برقرار گردید و انبیاء و شهدا را آوردند و بین آنان به حق داوری گردید و بدیشان ظلم نگردید .
در تفسیر صافی در ذیل این آیه است که در ارشاد شیخ مفید از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمودند وقتی قائم آل محمد (ص) قیام نماید ، زمین به نور پروردگارش روشن می گردد و بندگان از نور آفتاب بی نیاز خواهند شد و ظلمت و تاریکی بر طرف خواهد گردید .
7 ـ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض .
( نمل ـ 62 ) کیست آنکه به هنگام خواندن درمانده او را پاسخ می دهد و بدی و شر را از او دور می گرداند و شما را جانشینان زمین قرار می دهد .
امام صادق (ع) فرمودند این آیه در حق قائم (ع) نازل گردیده و او همان درمانده ای است که به هنگامی که دو رکعت نماز در مقام ابراهیم می گذارد و خدای را می خواند خداوند پاسخش را می دهد و شر را از او دور می گرداند و او را در روی زمین خلیفه قرار می دهد .
8 ـ والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر .
در کمال الدین روایت شده از امام صادق (ع) که مراد از عصر ، عصر خروج قائم است .
ان الانسان لفی خسر ، مراد دشمنان ما است که در زیانکاریند .
الا الذین آمنوا مگر آنان که ایمان آورده اند به آیات ما و عملوا الصالحات یعنی مواسات با برادران مؤمن خود کرده اند در مال خود .
و تواصوا بالحق یعنی وصیت کرده اند یکدیگر را به امامت و تواصوا بالصبر یعنی وصیت کرده اند یکدیگر را در صبر بر فتنه های زمان غیبت قائم (ع) و به دین خود ثابت مانده اند .
9ـ قل ارایتم ان اصبح ماوکم غورا فمن یاءتیکم بماءمعین .
بگو اگر دیدید آب برای شما فرو رفت کیست که برایتان آب گوارا را بیاورد ؟
از امام باقر (ع) در ذیل این آیه است که فرمودند قل ارایتم ان غاب عنکم امامکم فمن یاءتیکم با امام جدید به آن هنگام که امام شما از شما غائب شد آن کیست که امام تازه برای شما بیاورد ؟
10ـ اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر .
( خدای اجازه داده است جنگیدن کسانی را که به آنها ظلم شده و خدای بر یاری آنها قدرت دارد .
) در جلد سیزدهم بحارالانوار در ذیل این آیه از امام صادق (ع) این چنین نقل گردیده که این آیه در باب قائم (ع) و یاران وی نازل گردیده است .
11ـ اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها .
بدانید که خدای متعال زمین را بعد از مردنش زنده می گرداند .
( حدید ـ 17 ) از ابن عباس نقل گردیده که خداوند زنده می گرداند زمین را با اصلاح کردن و امنیت بخشیدن به آن بعد از مرگش که همانا جور و ظلم در سطح آن باشد بوسیله قائم منتظر (ع) .
12ـ یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره ولو کره الکافرون .
(صف ـ 8 ) می خواهند که نور خدای را با دهانهایشان خاموش کنند در حالیکه خدای متعال نور خود را به حد کمال می رساند حتی اگر کافران کراهت داشته باشند .
از امام صادق (ع) نقل گردیده که این اتمام نور توسط قائم آل محمد (ص) انجام می گیرد .
مشخصات تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی اکنون بررسی ما اینگونه می شود که ببینیم عقل چه مشخصاتی را برای تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی قائل است و چه کسی را شایسته این مقام می داند.
عقل گوید تشکیل دهنده و زمامدار حکومت واحد جهانی باید دارای این خصوصیات باشد : 1 ـ در دعوت خود راستگو باشد : رهبر عدل جهانی حقیقتاً خواهان ایجاد عدل و داد باشد.
او کسی نباشد که دعوت بعدل و داد را وسیله استثمار و استحمار خلق قرار دهد.
منظورش از این دعوت سوار شدن بر مردم و حکومت کردن نباشد.
اگر چنین شد یقینا در دعوتش شکست خواهد خورد و موفق به برقراری عدالت نخواهد گردید؛ چون دروغ می گوید و منظورش ایجاد عدل نبوده و در صدد ارضای مطامع و منافع خود می باشد ، یقینا شکست خورده و توفیق حاصل نمی نماید.
2 ـ دارای نقشه صحیح باشد : نقشه اگر صحیح نباشد رسیدن به هدف دشوار بلکه محال خواهد بود.
سالیان درازی است که نعره عدالتخواهی رهبران احزاب با مسلکهای گوناگونی که دارند در جهان بلند است، ولی چیزی که بچشم نمی خورد عدالت می باشد و بس .
آیا اینان دروغ می گویند ؟
بقطع و یقین نمی توان گفت که اینان دروغگویند و قصد فریب مردم را دارند ، بلکه می توان گفت که این مدعیان عدالت گستری ممکن است واقعا هدفشان هم بسط و گسترش عدالت باشد ولی چون نقشه صحیحی ندارند ، بهنگام پیاده کردن اهداف خود مواجه با ناکامی و شکست می گردند و منکوب و مغلوب در گوشه ای می نشینند.
3 ـ رهبر عدل جهانی هیچگونه نقطه ضعفی نداشته باشد : چه نقطه ضعف شخصی و چه خانوادگی و میراثی .
زیرا اگر او نقطه ضعف داشته باشد در برابر تهدید عقب می نشیند و در برابر تطمیع از هدف مقدس خویش دست بر می دارد.
.
زیرا ستمگران برای حفظ موقعیت خود تهدید می کنند ، تطمیع می نمایند ، مقام میدهند ، اعدام می کنند و شکنجه می دهند.
شاید پیشرو عدل جهانی از هدف خود دست بردارد.
عدالتخواهانی که دارای نقاط ضعف باشند در برابر اینگونه چیزها تسلیم می شوند و در نیمه راه می مانند ولی رهبری که پاک شد و نقطه ضعف نداشت تحت تأثیر قرار نمی گیرد و آزمندان بیدادگر نمی توانند از او بهره برداری کرده و از آن مقصد عالی بازش دارند.
رسیدن به هدف مقدس عدالت جهانی رهبری بزرگ و پیشوایی بسیار منزه می خواهد و اینکار از افراد عادی ساخته نیست.
عدل جهانی عالیترین مقصود بشری است و بر قرار کننده آن نیز پاکیزه ترین فرد بشر خواهد بود .
هر کس صلاحیت پیشروی کاروان خواسته فطری بشر را ندارد .
فرد ایده آل می خواهد که بتواند این ایده بشر را تحقق بخشد.
افراد معلوم الحال با سوابق تاریک و سیاه کجا می توانند این مسئولیت سنگین را بعهده بگیرند و انسانیت را باین کمال مطلوب رهبری نمایند؟
4 ـ رهبر عدل جهانی باید نیاکانش بپاکی شناخته شده باشند : زیرا که فردی اصیل و منزه از خانواده ای اصیل و نجیب و پاک و منزه خیلی بهتر و سریعتر می تواند اعتماد و اطمینان جهانیان را در جهت صدق دعوی و ادعایش جلب نماید تا ندایش را پاسخ گویند و بیاریش برخیزند.
اکنون با این تحلیل عقلانی باین سئوال برخورد می نماییم که رهبر مقدسی که دارای شرایط چهارگانه باشد کیست ؟
رهبری که راستگو باشد ، نقشه أی صحیح داشته باشد ، نقطه ضعف شخصی و خانوادگی نداشته باشد ، خود و نیاکانش بپاکی شناخته شده باشند و در پاکیزه ترین محیط پرورش یافته باشد.
با مطالعه مختصری در تاریخ ، عقل اذعان می نماید که هیچ فرد عادی و معمولی بشری دارای چنین مشخصاتی نبوده و نخواهد بود.
ولی شیعه معتقد است برقرار کننده حکومت عدل جهانی فرزند بلافصل امام حسن عسگری (ع) است که بسادگی می تواند این 4 خصوصیت را در این بزرگوار یافته و در معرض قضاوت دیگران گذارد زیرا : این شخصیت عظیم الشأن در دعوی خود راستگوست.
دعوت بعدالت را وسیله بهره وری و استثمار قرار نمی دهد.
هدف او از این دعوت عام خداست و دیگر هیچ .
این بزرگوار برنامه ای صحیح دارد و آن قرآن است .
کتابی که روشنگر راه انسانهای آزاد اندیش و بیدار دل تواند بود .
کتابی که متضمن و متکفل سعادت و به روزی بشر است .
و این معانی را در کلمات معجزه آسایش در جهت نجات و رهانیدن انسانها بیان می نماید .
این شخصیت عالیقدر دارای هیچگونه نقطه ضعفی نیست .
او معصوم است و از گناه و خطا و اشتباه مصون و مبری .
او به قدرت و نیروی الهی گرد منکر نمی گردد و آئینه با صفای وجودش غبار و تیرگی نیافته و نمی یابد .
این رجل برگزیده از خانواده ای است که افرادش به پاکی و پاکدامنی ، علم و دانش ، فضیلت و تقوی ، انسانیت و جوانمردی ، بزرگی و بزرگواری ، جود و سخا شناخته شده اند .
و بدون شک اگر از تاریخ درخواست کنیم که خانواده ای را نظیر خاندان عصمت و طهارت به ما نشان دهد ، در ارائه عاجز و ناتوان خواهد ماند .
دوست و دشمن جز تقوی و فضیلت و بزرگواری از آنان ندیده اند .
پس رهبر مقدس بشریت و برقرار کننده عدل جهانی و نابود کننده ظلمها و بیداد گری ها بایستی از چنین دودمانی ریشه گرفته باشد .
او خلف دهم علی (ع) و فرزند نهم امام حسین (ع) و پسر بلافصل امام حسن عسگری (ع) است .
آری جامه رهبری انسانها و ارمغان عدل جهانی بر قامت رسای پسر امام حسن عسکری (ع) زیبنده می باشد و بس .
خدای بزرگ این موجود منزه را ذخیره نگاهداشته ، تا روزی که اراده مقدسش تعلق گیرد و حضرتش قد علم کرده و خواسته فطری بشر را جامه عمل بپوشاند و ظلم و ستم را نابود سازد .
عدل را برای همیشه بر روی زمین استقرار دهد و آسایش روحی بشر را تامین نماید .
لولم یبق من الدنیا الا مقدار یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجلا من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا .
در میان تمام فرق اسلامی ، این شیعه است که افتخار شناسایی افزونتر درهم کوبنده کاخهای ظلم و ستم و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی را دارد .
شیعه ای که بنا بر روایات صحیح و فراوان باور می دارد که آن رهبر فرزند بلافصل امام حسن عسکری (ع) ، متولد در سال 255 هجری در شهر سامراء نام مقدسش نام پیامبر اکرم و کنیه اش کنیه رسول خدا (ص) ، برنامه اش پیاده کردن احکام خدا و بسط عدالت همگانی و بهم زدن حکومتهای ظلم و جور و خودکامه می باشد .
قطعی است اینچنین اعتقادی که بسیار زیبا می تواند صف قدرتمندی را در مقابل هر نوع تجاوز و استعمار و استحمار ایجاد نماید ، هرگز از فریب و حیله و مکر بازیگران عقیدتی و سیاسی نمی تواند ایمن باشد .
لذا در طول تاریخ این اعتقاد شبهات و دسته بندیها و احزاب گوناگون در برابر شیعه صف آرائی کرده و به القاء شبهه به این اقلیت مجاهد در زمینه رهبری امام عصر(ع) پرداخته اند .
ولی چه زیبا می گوید استاد شهید مرتضی مطهری که : " اسلام در هر جبهه ای که مورد حمله قرار گرفته ، از همان جبهه سربلند بیرون آمده است .
" غیبت و فلسفه آن از آنجا که سخن درباره مسعود امام عصر ارواحنا فداه الزماً به بحث درباره غیبت ایشان می انجامد ، بسیار مناسب به نظر می آید که در این زمینه نیز مطالبی چند به رشته تحریر درآورده ، به مقدار دانایی و برداشتمان از مجموعه روایات قلم فرسایی نماییم .
مساله غیبت و علت آن از جمله مسائل و اموری است که در روایات مربوط به امام عصر (ع) درباره آن تصریح گردیده است .
برای نمونه به دو مورد آن اشاره می کنیم : 1ـ در صفحه 254 منتخب الاثر حدیث 1 چنین می خوانیم : مسلم ابن مسعده گوید : نزد امام صادق (ع) بودم که پیرمردی قامت خمیده و تکیه بر عصا وارد شد و سلام کرد و پاسخ شنید .
آنگاه گفت : ای پسر رسول خدا دستت را بده تا ببوسم .
حضرت درخواست او را اجابت فرمودند .
آنگاه پیرمرد شروع به گریه کرد .
حضرت صادق (ع) علت گریه اش را سئوال فرمودند ، جواب داد : ای فرزند پیغمبر ، مدتهای مدید به انتظار مهدی شما نشستم و به خود می گفتم این سال و این ماه ظهور می فرماید ، تا سنم زیاد و استخوانهایم شکننده گردید و مرگم نزدیک شد و ضمناً در شما اهل بیت اموری را ملاحظه می کنم که دوست داشتنی نیست ، شما را می بینم که می کشندتان و تبعیدتان می کنند ، در حالیکه دشمنانتان در هوای شادکامی و دلخوشی پرواز می نمایند .
پس چگونه گریه نکنم ؟
پس آنگاه چشمان حضرت صادق (ع) نیز اشگین شد و فرمود : أی پیرمرد اگر ترا خدا آنچنان عمری دهد تا مهدی ما را ببینی ، همراه با ما در مقامی بلند هستی و اگر هم از دنیا رفتی ، روز قیامت همراه با اهل بیت رسول اکرم (ص) که یکی از دو ثقل هستند خواهی آمد و محشور با آنان خواهی شد .
پس پیرمرد اظهار کرد بعد از شنیدن این مطلب دیگر نگران نیستم و ناراحتی ندارم .
آنگاه امام (ع) فرمودند : أی پیرمرد ، بدان که قائم ما از صلب حسن ( امام حسن عسکری ) و حسن از صلب علی ( امام هادی ) و علی از صلب محمد ( امام جواد ) و محمد از صلب علی ( امام رضا ) و علی از صلب فرزندم موسی خارج می شود و ما دوازده امام هستیم که تماماً معصوم و پاک می باشیم .
پس پیرمرد سئوال کرد : آیا برخی از شما بر برخی افضلیت دارید ؟
فرمودند : خیر ، هیچکدام از ما بر دیگری برتری نداریم ولی برخی از ما از برخی دیگر اعلم می باشیم .
ای پیرمرد اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نماند ، خدا این روز را طولانی می گرداند تا قائم ما ظهور نماید .
پس بدان که شیعیان ما در امتحان و حیرت در غیبت مهدی (ع) می افتند ، اینجاست که خدا مخلصین را بر هدایت خود ثابت نگاه می دارد .
بار خدایا آنان را بر این ثبات عقیده یاری فرما .
2ـ کمال الدین : عن الاصبغ بن نباته عن امیرالمؤمنین (ع) انه ذکر القائم (ع) فقال اما لیغیبن حتی یقول الجاهل ما لله فی آل محمد حاجه .
امیرالمؤمنین (ع) درباره مهدی (ع) سخن می فرمودند و آنگاه بیان فرمودند اما یقیناً غیبتی خواهد داشت تا اینکه جاهل بگوید : خدا چه نیازی به آل محمد (ص) دارد ؟
علت غیبت قبل از اینکه به بحث درباره فلسفه غیبت پردازیم ، لازم به تذکر می دانیم که موضوع غیبت فقط اختصاص به امام عصر(ع) ندارد ، بلکه این موضوع و حالت برای انبیاء و حجج الهیه به فراوانی به وقوع پیوسته است و برخی از آنان دارای این خصیصه می بوده اند .
برای اثبات این مساله شواهدی از قرآن کریم و روایات بیان می داریم : 1ـ سوره بقره آیه 259 : او کالذی مرعلی قریه وهی خاویه علی عروشها قال انی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مائه عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مائه عام فانظروا الی طعامک و شرابک .
عزیز پیغمبر روزی بر قریه ای می گذشت و دید که ویران گردیده گفت : چگونه خدای این مردگان را بعد از مرگشان زنده می گرداند ؟
پس خدای او را صد سال می رانید و آنگاه بر انگیختش و از او سئوال کرد : چند مدت در اینجا درنگ کردی ؟
پاسخ داد : روزی یا پاره ای از روزی را .
فرمود : صد سال در اینجا درنگ کرده بودی .
نگاه کن به غذا و آشامیدنیت که تغییر نکرده است .
وجه استدلال بر این آیه این است که این حجت خدا و پیغمبر حق در مدت صد سالی که خدا او را می راند ، در حال غیبت از قومش بوده و در اختیار قوم خود نمی بود .
در این مدت پیروان او امور خدا را چگونه اداره می نمودند ؟
2ـ کمال الدین صفحه 226 ببعد در غیبت ادریس پیغمبر سخن می گوید ، که بعلت بدکاری و تیره دلی و ناپاکی مردمان غیبت را برگزید و در غاری سکنی گزید ، تا آنگاه که کار شیعیان او بجایی رسید که قوت آنان برید و از همه جا مایوس و ناامید گردیدند و به دنبال مدتی نابسامانی و تیره روزی و بی آبی و قحط و غلا ، که معلول بدکاری آنان بود به بازگشت و ظهور مجدد ادریس خدای تعالی بر آنان آب و نعمت را ارزانی داشت .
3ـ کمال الدین صفحه 237 : درباره غیبت حضرت صالح سخن می گوید : امام صادق (ع) فرمود : صالح مدتی از میان قوم خود غیبت کرد .
روزی که غایب شد ، مردی کامل و خوش اندام بود ، ریش انبوهی داشت و شکمی خفته ، گونه هایش سبک بود و در میان مردان میانه بالا و چون نزد قوم خود برگشت تغییر شکل داده بود و او را نشناختند .
قومش هنگام برگشت او سه دسته شده بودند : منکران جدی که هرگز بر نمی گشتند ، اهل شک و تردید و اهل ایمان و یقین .
4ـ غیبت حضرت ابراهیم (ع) .
بدین ترتیب که غیبت ابراهیم خلیل الرحمن صلوات الله علیه مانند غیبت قائم ما است بلکه عجیب تر است از آن .
زیرا خدای عزوجل اثر حضرت ابراهیم را از همان وقتیکه در شکم مادر بود پنهان داشت ، پس امر ولادتش پنهان داشت تا وقتی مدت غیبت به سر آمد و ظهور کرد … سپس دوباره غایب شد و تنها به گردش در شهرها پرداخت .
5 ـ غیبت حضرت یوسف (ع) .
یکی از شباهت هایی که در امام عصر (ع) از یوسف پیغمبر وجود دارد این شباهت است که سدیر از امام صادق نقل می کند : سدیر گوید : از امام ششم شنیدم می فرمود : که در قائم روشی است از یوسف .
گفتم گویا به یاد خبر او یا غیبت او باشید .
به من فرمود این امت خوک صفت منکر نیستند که برادران یوسف سبط بودند و پیغمبر زاده .
با یوسف تجارت کردند و خرید و فروش کردند ، با آنکه برادرانش بودند و او هم برادرشان بود ، او را نشناختند تا خودش به آنها گفت من یوسف هستم و این برادر من است .
پس چرا این امت منکر می شوند که خدای عزوجل در یک روزگاری بخواهد حجت خود را از آنها پنهان کند .
یوسف روزی پادشاه مصر بود و میان او و پدرش هجده روز مسافت بود و اگر خدا می خواست جای او را به پدرش بفهماند توانا بود … غیبت پیامبر اکرم (ص) ک بنا به اجماع مورخین پیامبر اکرم (ص9 به هنگام مهاجرت از مکه به مدینه مدتی را در غار پنهان بودند و در همین برهه زمانی پیامبر (ص) برای مردم در حال غیبت بودند و اگر مردم می خواستند به او رجوع کنند و از احکام دین بپرسند می توانستند او را ملاقات کنند و خدمت او برسند یا نه ؟
اگر می توانستند که حضرت پنهان نبوده و اگر نمی توانستند پس وجود و عدم ایشان به اعتقاد منکرین یکسان بوده است .
اگر گفته شود که پیامبر اکرم (ص) در این مدت حفظ جان خویشتن می فرمایند .
بعلاوه پیامبر اکرم (ص) بگاه ظهور و حضور خویشتن هم در حال غیبت برای عده ای می بودند .
مثلاً در مکه که بودند در مدینه غایب بودند و چون در مدینه بودند در مکه غایب می بودند و چون در سفر می بودند در وطن نبودند و چون در وطن بودند در سفر نبودند .
غیبت ائمه دیگر : به همان تفصیلی که در سطور فوق درباره رسول اکرم (ص) نقل کردیم ، درباره ائمه دیگر هم به همان گونه می توان مطلب را بیان کرد .
مثلاً امام علی (ع) نسبت به شیعیانی که در بصره زندگی می کردند حال غیبت را داشتند .
امام صادق (ع) که در مدینه زیست می کردند ، نسبت به شیعیانی که در سایر نقاط کشورهای اسلامی زندگی می کردند ، حال غیبت را داشتند .
امام موسی بن جعفر (ع) در مدت زمانی ( 7 ـ 14 سال ) که در زندان هارون بسر می بردند نسبت به کلیه شیعیان در حال غیبت می بودند و شیعیان به ایشان دسترسی نداشتند با اینکه محل ایشان را می دانستند .
حضرت رضا (ع) زمانیکه در طول می بودند نسبت به شیعیان کوفه و مدینه و نیشابور در حال غیبت می بودند .