از شگفتانگیزترین پدیدههای دهه اخیر، میتوان رشد فوق جهشی ICT و به ویژه اینترنت را نام برد به نحوی که تمام عرصههای فعالیت اقتصادی را به تسخیر خود درآورده است.
اقتصاد جدید اصطلاحی است که برای توصیف این وضعیت بکار میرود.
بازارکار نیز دائماً تأثیرات بیشتری از این ابزار جدید اطلاعاتی و ارتباطی میپذیرد به طوری که جنبههای گوناگون آن از قبیل جستجو و انطباق شغلی را متحول میسازد.
مقاله حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا با گسترش اینترنت، انطباق شغلی بهتر شده و نرخ بیکاری اصطکاکی کاهش مییابد.
پژوهشهایی که به بررسی این پدیده بر بازارکار پرداختهاند در مورد کاهش هزینه جستجو، انطباق بهتر شغلی و افزایش کارایی اقتصادی متفقالقول هستند، اگر چه مشکل گزینش نامناسب نیز به همراه آنها میآید، اما تأثیر آن بر نرخ بیکاری اصطکاکی نامشخص است
با پذیرش تغییرات شگرف فناوری در اقتصاد جدید، سایر عرصهها از جمله بازارکار نیز از جهات گوناگون دچار تغییر میشود.
جهاتی نظیر: نوع، چگونگی و سرعت انطباق عرضه و تقاضای کار، بهرهوری نیروی کار، نرخ بیکاری طبیعی، بیکاری اصطکاکی، نرخ جستوجوی شغلی کارگران و کارفرمایان، نابرابری دستمزدها، گسترش بازارکار به مناطق دوردست، کار از راه دور(Teleworking) و...
که در بخشهای بعدی مقاله تغییرات برخی از آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
نظرسنجیهای انجام گرفته درباره استفاده از اینترنت برای اهداف شغلی نشان میدهد که تعداد رو به افزایشی از کارگران در هنگام جستوجوی شغل از اینترنت استفاده میکنند و کارفرمایان نیز مشاغل مورد نیاز را به سایتهای استخدام اینترنتی ارسال داشته یا در سایتهای شرکتی خود اعلام میدارند.
از آنجا که اینترنت یک وسیله کم هزینه برای انتقال اطلاعات است، کسب وکار استخدام اینترنتی، یکی از رشتههای سود آورِ دات کام در اینترنت شده است.
باتوجه به عمر کوتاه و نوپای این رشته از فعالیت، لاجرم تجربه دو کشور ایالات متحده و انگلستان که در این عرصهها پیشتاز هستند را مورد بررسی قرار دادهایم.
ما این احتمال را بررسی میکنیم که آیا با تغییر جستوجوی شغل و استخدام به سمت اینترنت، انطباق شغلی بهتر شده و نرخ بیکاری اصطکاکی کاهش مییابد.
قویترین پیشبینی درباره اثر اقتصاد کلان اینترنت که به وسیلهای برای کاریابی و استخدام تبدیل شده، این است که باعث انطباقهای بهتر خواهد شد.
اما استدلال این است که تأثیر آن بر بیکاری اصطکاکی نامشخص است چرا که کاهش هزینه جستجو باعث میشود تا کارگران به جستجوی تعداد مشاغل بیشتری پرداخته، بنگاهها نیز مجبور به بازنگری و غربال در بین تعداد متقاضیان بیشتری شوند و در نهایت حتی کارگران شاغل هم به جستجوی مشاغل جدید تمایل پیدا کنند که مجموع این عوامل، زمان جستوجو را افزایش میدهد.
بخشهای بعدی مقاله به شرح زیر تهیه شدهاند.
ابتدا به ویژگیهای اقتصاد جدید و محوریت ICT و به ویژه اینترنت در آن اشاره کرده، سپس در بخش 3 به تاریخچه انطباق در اقتصاد میپردازیم و در بخش 4 علل بیکاری اصطکاکی که ناشی از اطلاعات ناقص و هزینه جستوجو است را شرح میدهیم.
بخش 5 به نقش اینترنت در مراحل مختلف کار اختصاص دارد.
بخش 6 و 7 پتانسیلهای اینترنت در مرحله کاریابی و استخدام را تشریح کرده و تأثیر اینترنت بر انطباق بهتر کارگر و کارفرما را نشان میدهد.
بخش 8 عوارض و مشکلات کاریابی اینترنتی را از حیث گزینش نامناسب متقاضیان کار توضیح میدهد و در بخش 9 نقش نهادهای واسطهای در حل این مشکلات تشریح میگردد.
در بخش نتیجهگیری نیز با استناد به مباحث مطروحه در مقاله، نکات پیشنهادی برای بازارکار ایران ارائه میشود.
2- اقتصاد جدید، ICT و اینترنت
اصطلاح «اقتصاد جدید» بتدریج رواج یافته و چشمانداز جدیدی را ترسیم میکند که با گسترش فناوری اطلاعات همراه است.
یک تعریف کلی از اقتصاد جدید به عملکرد اقتصاد در عصر اطلاعات اشاره دارد.
در چنین اقتصادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT-Information and Communication Technology) گسترش و اهمیت فزایندهای پیدا میکند.
جامعه انسانی طی قرون گذشته تأثیرات قابلتوجهی از تغییرات فناوری پذیرفته است.
ICT به ارضای نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی که به ایجاد دانایی و بنابراین به همه اشکال توسعه کمک مینمایند، مربوط است.
ICT امکانات جدیدی برای تبادل اطلاعات ایجاد مینماید و توان بالقوه بالایی دارد تا به قابلیت انسان برای ایجاد دانش جدید، بیافزاید.
چنین دگرگونیهایی باعث رشد بهرهوری نیروی کار شده و با بهرهبرداری بهتر از منابع، نرخ بیکاری سازگار با تورم غیرشتابان (NAIRU- Non-Accelerating Rate of Unemployment) را کاهش میدهد (نوردهاوس 2001).
یک تعریف محدود از اقتصاد جدید به جنبه اینترنتی اقتصاد اشاره دارد به نحوی که تولید کالاها و خدمات جامعه شدیداً به اینترنت وابسته میشود.
اصطلاح مرتبط با آن «اقتصاد عریان» (Nude Economy) است به این معنا که با گسترش اینترنت، اقتصاد شکل شفافتر و در معرض دیدتری پیدا میکند (ریزک 2002).
به این ترتیب شاهد اقتصادهایی خواهیم بود که مقایسه قیمتها (از جمله دستمزد) برای خریدار و فروشنده بسیار آسانتر شده، نقش برخی واسطهها کمرنگ گشته و هزینههای مبادلاتی و موانع ورود کاهش مییابد (اکونومیست 2000).
پس اقتصاد جدید در برگیرنده مقولاتی از قبیل اطلاعات، اینترنت، نوآوری و رشد جدید است.
در اقتصاد جدید با پیشرفتهای خیرهکننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، میتوان کاربرد فناوریهای اطلاعاتی را در تمامی زوایای حیات اجتماعی مشاهده کرد.
بطوریکه ”ریزپردازنده توانمند“ پیشقراول یک ”تمدن سیلیکونی“ خواهد بود (وبستر1380).
شاخصهای اصلی توسعه اینترنت، نرخ رشد بسیار بالایی را نشان میدهند، اما فاصله بین کشورهای پیشرفته صنعتی و بقیه جهان همچنان بسیار بالا است.
بطور مثال شکاف دیجیتالی کشورهای پیشرفته و توسعه نیافته در زمینه کاربران اینترنتی و توزیع میزبانان اینترنتی کاملاًُ محسوس است.
فرانک وبستر در کتاب نظریههای جامعه اطلاعاتی بیان میدارد که نخستین تعریف از اطلاعات که به ذهن خطور میکند تعریفی معناشناختی است: اطلاعات معنادار بوده، دارای یک موضوع است و آگاهی یا دستوری درباره چیزی یا کسی است.
اما کنت ارو معتقد است که معنای اطلاعات بطور مختصر و کوتاه عبارتست از کاهش در عدم قطعیت (ارو، 1979).
اطلاعات، کاربر را قادر میسازد تا درمورد چیزی شناخت پیدا کند و از آن دانایی برای برقراری ارتباط، یادگیری، فکر کردن و تصمیمگیری در مواقع نیاز استفاده نماید.
اطلاعات مواد اولیه برای دانایی است درست بمانند چوب که مادهای اولیه برای میز است.
دانایی یک شکل از سرمایه است، و فناوری یک کاربرد از دانایی برای کار است (ماسودا، 1990).
اطلاعات، کاربر را قادر میسازد تا درمورد چیزی شناخت پیدا کند و از آن دانایی برای برقراری ارتباط، یادگیری، فکر کردن و تصمیمگیری در مواقع نیاز استفاده نماید.
دانایی یک شکل از سرمایه است، و فناوری یک کاربرد از دانایی برای کار است (ماسودا، 1990).
افزایش در اطلاعات منجر به بهبود ساختار دانایی موجود میشود، که بدنبال آن موجب ترقی و انتقال به ساختار جدید دانایی میگردد، و ساختار قدیمی توسط دانایی جدید بهبود مییابد (نمودار زیر).
دانایی جدید = افزایش اطلاعات + دانایی قدیمی اهمیت اطلاعات چنان است که در کنار زمین، کار و سرمایه به عامل چهارم و مجزای تولید تبدیل شده است.
اما ارزش اطلاعات رابطه معکوسی با کمیت آن دارد.
اطلاعات بیش از حد، فراوری و کاربرد آن را بسیار پرهزینه میسازد.
برای این که اطلاعات ارزش واقعی داشته باشد، بایستی بصورت اطلاعات واقعی، اصیل، بیپرده و مشخص با یک روش مستقیم و دقیق پردازش گردد.
در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که چگونه سایتهای اینترنتی با ارائه انبوه دادههای شغلی متقاضیان استخدام، کارفرمایان را در گزینش نیروی کار مناسب دچار مشکل میکنند.
3- انطباق و تاریخچه آن در اقتصاد نخستین اقتصاددانهایی که به مطالعه بازارکار میپرداختند از اهمیت اصطکاک(Friction) آگاه بودند اما نمیتوانستند آن را در مدلهای صوری بگنجانند.
جان هیکس در کتاب نظریه دستمزد (1932) پس از تعریف انواع مرسوم بیکاری ادعا کرد برخی از انواع بیکاری باعث تغییر دستمزد نمیشوند از جمله بیکاریهایی که با منحنیهای عرضه و تقاضای ثابت نیروی کار سازگاری داشته و بیکاری نرمال را تشکیل میدهند.
به نظر هیکس یکی از دلایل مهم وجود بیکاری نرمال که به مفهوم بیکاری طبیعی فلپس و فریدمن نزدیک است این واقعیت است که «حتی اگر رشد کل صنعت صفر باشد این احتمال میرود که برخی بنگاههای صنعتی تعطیل شده، یا حوزه فعالیت خویش را کاهش دهند، در حالیکه سایر بنگاهها متولد شده یا گسترش پیدا میکنند تا جای آنها را بگیرند.
پس بنگاههای گروه اول نیروی کار را اخراج کرده و گروه دوم آنها را به خدمت میگیرند؛ و درشرایطی که بنگاه و کارگر در مجاورت هم نباشند، و در نتیجه اطلاع از فرصتها ناقص باشد، ...
تعجبی نخواهد داشت که یک فاصله زمانی بین اخراج و اشتغال به کار مجدد باید بگذرد و طی آن فاصله کارگر بیکار خواهد ماند.» (هیکس 1963، ص 45 به نقل از پترونگلا و پیساریدس 2000 ص 425) ویلیام هوت در کتاب نظریه منابع بیکار (1939) نیز بر اهمیت اصطکاک در بازارهای کار مدرن تأکید ورزید.
او تلاش کرد بین علل مختلف بیکاری طرف عرضه تفکیک قایل شود.
هوت در گروه بیکاران، کارگرانی را لحاظ نمود که " به صورت فعال در جستوجوی کار هستند" چون "تصور میکنند جستجوی فرصت شغلی بهتر، ارزش درآمد از دست رفته فعلی را دارد." او سپس استدلال کرد که چنین افرادی را نباید به عنوان بیکار در نظر گرفت چون آنها از جانب خویش کار میکنند و وظیفهای که یک مؤسسه کاریابی برعهده دارد را انجام میدهند.
نظریه مسلطی که پس از بحران بزرگ دهه 1930 ظاهر گشت نظریه بیکاری کینز بود.
کینز احتمالاً برای نخستین بار از اصطلاح «بیکاری اصطکاکی» (Frictional Unemployment) و "بین مشاغل" استفاده کرد و علت آن را "بیدقتیهای متعددی دانست که در مسیر رسیدن به اشتغال کامل بوجود میآید." فلپس و فریدمن نیز در دهه 1960 ادعای هیکس را تکرار کردند که در تعادل، یک میزان بیکاری "طبیعی" وجود دارد که مستقل از عوامل اسمی بوده و باعث تعدیل دستمزدها نمیشود.
در نسل جدید مدلهای بازارکار، تابع انطباق کارگر و کارفرما یک مفهوم کلیدی به حساب میآید (همان منبع ص 6-425).
با ظهور فناوریهای جدید اطلاعاتی، تأثیر آنها بر بازارکار و به ویژه بر انطباق شغلی مورد توجه اقتصاددانها قرار گرفته است.
به طور مثال ودوانی (2000) پیشبینی میکند " انتظار بر این است که با گسترش اینترنت، امکان انطباق عالیتر شغلی بین بیکاران و مشاغل خالی موجود فراهم شود- این اثر باید به کاهش NAIRU بیانجامد.
کروگر (2000) ثابت میکند هزینه آگهی در سایتهای شغلی اینترنتی 5 درصدِ یک آگهی دعوت به همکاری در روزنامههای مهم است، و با کاهش هزینههای جستوجو، انطباق شغلی بهتر شده و بیکاری کاهش مییابد.
تردیدی نیست با انطباق بهتر به واسطه پیشرفت ICT و اینترنت، منافع بالقوهای وجود خواهند داشت.
اما شواهد تجربی درباره آثار بالفعل و واقعی اینترنت بر بازارکار هنوز در مراحل ابتدایی و بسیار محدود هستند.
4- اطلاعات ناقص، هزینه جستجو و بیکاری اصطکاکی یک رویکرد که بر اساس مدلهای نئوکلاسیکی بازارکار، به نیروی کار به عنوان کالا مینگرد اجازه کاربرد تئوریهای معین اقتصادی مثل تئوری هزینه مبادلاتی(Transaction Cost Theory) ، اقتصاد اطلاعات و نا اطمینانی، و تئوری جستوجوی شغلی(Job Search Theory) را برای تحلیل اثرات مستقیم اینترنت بر بازارکار میدهد.
در قلب اقتصاد اطلاعات، هزینههای مبادلاتی قرار دارند (یعنی هزینههای کسب، انتقال و تجزیه و تحلیل اطلاعات).
اقتصاد اطلاعات فرض میگیرد که افراد در بازارکار، اطلاعات کامل ندارند.
به این علت از «عقلانیت محدود»(Boumded Rationality) یا «نادانی عقلایی» سخن گفته میشود که بهواسطه نااطمینانی درباره آینده و محدودیتها در ظرفیت ذهنی انسان ایجاد میگردد.
تئوری جستوجوی شغلی، از رویکرد اقتصاد اطلاعات برای تحلیل رفتار کارجویان در بازارکار استفاده میکند.
اطلاعات درباره موقعیت مشاغل خالی و جبران خدمات و دستمزدهایی که ارائه میشوند ناقص هستند.
چون جستوجوی شغل هزینهزا است یک کارگر برای یافتن بهترین پیشنهاد شغلی تا بینهایت به جستوجو ادامه نمیدهد.
بلکه وی هنگامی دست از جستوجو برمیدارد که هزینه نهایی فعالیت جستوجو برابر با بازدهی نهایی این جستوجو (ارزش افزوده انتظاری از جستوجو، یعنی افزایش در دستمزد دریافتی) شود.
هنگامی که به این مرحله برسیم کارجو بهترین پیشنهاد شغلی که طی جستوجو تاکنون شناسایی کرده را قبول میکند و یا در شغل سابق ( و یا بیکار) باقی میماند.
این تئوریها با پیشرفت فناوری کاملاً تناسب دارند چون هزینههای مبادلاتی شدیداً تحت تأثیر فناوری هستند.
ICT به طور عام و اینترنت به طور خاص باعث کاهش این هزینهها شدهاند.
طبق مدل ساده جستوجوی شغلی که در بالا توضیح دادیم با در دسترس قرار گرفتن فناوریهای جدیدتر و ارزانتر جستوجو، هزینه جستوجو کاهش یافته و طبق قانون تقاضا، مدت زمان و شدت جستوجوی شغلی را افزایش میدهد و در نتیجه باعث انطباق کاراتر عرضه و تقاضای کار میشود.
یک سنت قدیمی در اقتصاد کار، تفکیک بین انواع بیکاری ساختاری، اصطکاکی و ادواری است.
بیکاری ادواری را میتوان زیرمجموعهای از بیکاری ساختاری دانست که عمدتاً بیانگر دورههای بیکاری موقتی در نتیجه جستوجوی شغل و مشکلات انطباق در رابطه با ترک کار، تازهواردان به بازارکار و اخراج از شغل به واسطه نارضایتی کارفرما است.
بطور کلی بیکاری اصطکاکی آن نوع از بیکاری است که از تغییر و تحول دائمی در بازارکار ناشی میشود.
علل چنین بیکاری عبارتند از: عدم اطلاعات کامل کارفرما از خیل کارگران موجود و صلاحیتهای شغلی آنها و عدم اطلاعات کامل کارگران موجود از مشاغل خالی عرضه شده توسط کارفرمایان.
به عبارت دیگر، علت اصلی بیکاری اصطکاکی پدیده "اطلاعات ناقص" است.
این احتمال هست که تعداد مشاغل خالی با افراد در جستوجوی کار کاملاً منطبق باشد و نیز مهارت و صلاحیت کارجویان با آنچه بنگاههای در جستوجوی کارگر نیاز دارند مطابقت داشته باشد.
با این حال بیکاری اصطکاکی هنوز هم اتفاق میافتد چون اشخاص در جستوجوی کار و بنگاههای مایل به استخدام کارگران از ویژگیهای یکدیگر بیاطلاع هستند.
در فضای اطلاعات ناقص، کارفرما و کارگر برای این که گزینههای بهتری پیدا کنند به جستوجوی گزینههای جدید میپردازند.
کارفرمایانی که در جستوجوی کارگر جدید هستند به ندرت نخستین متقاضی را استخدام میکنند.
آنها خواهان یافتن ”بهترین کارگر موجود“ برای پر کردن شغل خالی هستند.
استخدام کارگری که عملکرد ضعیفی دارد برای بنگاه پرهزینه است.
برخی اوقات حتی خاتمه دادن به خدمت وی هم هزینه دارد.
بنابراین کارفرمایان به جستوجو میپردازند- آنها با تخصیص زمان و منابع اقتصاد برای غربال کردن(Screening) متقاضیان سعی میکنند تا شایستهترین کارگر که حاضر به پذیرش شرایط شغلی و دستمزد آنها است را پیدا کنند.
به همین ترتیب کارجویان نیز در جستوجوی گزینه شغلی بین بدیلهای موجود هستند.
آنها از شیوههای گوناگون مانند مراجعه شخصی، تماس تلفنی با کارفرمایان، جستوجو در آگهیهای استخدام روزنامه، انجام مصاحبه شغلی، ثبتنام در اتحادیههای کارگری و انجمنهای حرفهای، مؤسسات کاریابی خصوصی و...
استفاده میکنند.
کارجویانی که به دنبال منفعت شخصی هستند- خواهان پیدا کردن شغلی جذابتر از گزینههای فعلی که میشناسند- ترغیب میشوند تا به فعالیت جستوجوی شغلی اقدام نمایند.
هر اندازه که یک کارجو فرصتهای شغلی بالقوه بیشتری پیدا میکند، احتمال این که با هر "جستوجوی اضافی"، یک گزینه جذابتر پیدا شود کاهش مییابد.
بنابراین، "فایده نهایی" حاصل از جستوجوی شغلی، با زمان صرف شده برای جستوجوی یک شغل کاهش مییابد، چون احتمال کمتری میرود که جستوجوی بیشتر به موقعیت شغلی بهتری منجر شود.
اصلیترین هزینه جستجوی شغل معمولاً هزینه فرصت دستمزدهای از دست رفته در نتیجه خودداری از قبول بهترین گزینه موجود است.
این هزینه با یافتن گزینههای بهتر افزایش مییابد.
بنابراین "هزینه نهایی" جستوجوی شغل همراه با طول زمان جستجوی شغل افزایش خواهد یافت.
چون جستجوی بیشتر به معنای دستمزدهای از دسترفته در مشاغل جذابتر است که با جستجویهای قبلی بدست آمده است.
همچنان که فایده نهایی حاصل از جستجوی اضافی کاهش، و هزینههای نهایی افزایش مییابد، در نهایت به جایی میرسیم که کارجوی عقلایی نتیجه میگیرد فایده بالقوه از جستجوی اضافی ارزش هزینه متحمل شده را ندارد.
اینجاست که بهترین گزینه حاصل از فرایند جستجو انتخاب خواهد شد.
اما این یک فرایند زمان بر است، و طی این زمان، کارجو به بیکاری اصطکاکی اقتصاد کمک میکند.
لازم است توجه شود که اگر چه بیکاری اصطکاکی یک عارضه جانبی به حساب میآید، فرایند جستجوی شغل معمولاً به افزایش کارایی اقتصادی و درآمد واقعی بالاتر برای کارگران منجر میشود.
تغییراتی که بر هزینهها و فایدههای جستوجوی شغلی تأثیر بگذارد، بر سطح بیکاری نیز مؤثر است.
برای مثال اگر یک فناوری جدید برای جستجوی شغل وارد اقتصاد شود، کسب اطلاعات درباره فرصتهای شغلی را آسانتر ساخته و بیکاری اصطکاکی کاهش خواهد یافت.
از طرف دیگر، هر تغییر و تحولی که هزینه جستجوی مداوم کارجو را کاهش میدهد، به دورههای طولانیتر جستجو میانجامد.
با فرض ثابت بودن سایر شرایط، این کاهش در هزینه جستجوی شغل، کارجویان را به افزایش زمان جستوجو ترغیب میکند در نتیجه سطح بیکاری به سمت بالا افزایش مییابد.
نتیجه این که فعالیت جستوجوی شغل ( و بیکاری اصطکاکی) یک وظیفه مهم در بازارکار انجام میدهد: انطباق بهتر مهارتها و ترجیحات کارگر با نیازهای کارفرما.
یعنی با انطباق بهتر، افراد در مشاغل متناسبتر با مهارت و تجربه خویش استخدام میشوند.
به این ترتیب استفاده کاراتری از منابع اقتصادی (نیروی کار) به عمل میآید و کمتر شاهد پدیدههای غیراقتصادی مثل استخدام کارشناس کامپیوتر در شغل اپراتوری کامپیوتر و استخدام کاردان کامپیوتر در شغل برنامهنویس کامپیوتر خواهیم بود.
5- نقش اینترنت در مراحل مختلف کار با گسترش دسترسی به اینترنت در اواخر دهه 1990، فناوریهای مورد استفاده کارگران برای یافتن مشاغل جدید سریعاً تغییر کرد.
رونق گرفتن تجارت الکترونیکی، نگاهها را عمدتاً به سمت چگونگی تأثیر اینترنت بر بازار کالاها معطوف کرده است.
اما اینترنت با تغییر در روش جستوجوی شغل توسط کارگران و شیوه استخدام بنگاهها و انجام کار، بازارکار را نیز متحول میسازد.
این تحولات در چهار مرحله از بازارکار قابل شناسایی است: 1- مرحله جستوجوی اطلاعات: اینترنت میتواند با فراهم ساختن امکان دسترسی به انواع اطلاعات بازارکار، به مدیران منابع انسانی طی فرایند تصمیم کمک نماید.
همین قضیه در مورد کارجویان هم صادق است که میتوانند اینترنت را برای کسب اطلاعات درباره فرصتهای شغلی و چشمانداز اشتغال زیرورو کنند.
2- مرحله غربال کردن و انطباق اولیه: هزینه غربال کردن مشاغل در اینترنت بسیار کمتر از سایر رسانهها (مثلاً روزنامه)است.
همچنین به کمک فیلترگذاری پویا، روشهای پیشرفتهتر جستوجو، تأیید با پست الکترونیکی و سایر فنون ارائه شده در اینترنت، کارآمدی جستوجو بیشتر میشود.
3- مرحله مذاکره و گفتوگو از طریق تماس شخصی: مصاحبههای شغلی به طور سنتی متکی به جلسات رودررو است.
اما با کمک ICT، مثلاً ویدئو کنفرانس، نیز میتوان از راه دور مصاحبه شغلی کرد.
4- عملکرد کاری و تحویل خدمت و دریافت اجرت کار: در صورتیکه نهادهها و نتایج کار را بتوان دیجیتالی کرد قابل تبادل بین کامپیوترها هستند.
خدمات نیروی کار- کار واقعی که کارگر انجام میدهد- به جای عرضه در محل، دایماً به سمت عرضه اینترنتی پیش میرود.
تقاضا برای نیروی کار، وابستگی کمتری به شرایط محلی پیدا میکند.
در اینجا کار از راه دور را خواهیم داشت.
بازارکار اینترنتی به تدریج درحال گسترش است و حتی در برخی بخشهای اقتصادی کشورهای پیشرفته نقش مهمی ایفا میکند.
اما مبادلات مجازی در این بازارها، هنوز تا حد زیادی به مرحله انطباق محدود میشود.
در بخش انطباق، فناوری اینترنت توانسته است با پیدا کردن فرصتهای شغلی بهتر، جهشهای قابل توجهی در کارایی بوجود آورد.
اما تا زمانی که خدمات کارگرانی که در بازار آزاد اینترنتی مبادله میشود استاندارد و قابل اندازهگیری نشود، بازارهای کار مجازی به صورت گسترده اشاعه پیدا نمیکند.
6- پتانسیلهای اینترنت در مرحله کاریابی و استخدام دادههای مربوط به استفاده کارگران ازکامپیوتر و اینترنت در حین کار در دهه 1990 در امریکا نشان دهنده روند کاربرد فزاینده آنها است.
در سال 2001، 56 درصد کارگران سنین 18تا 65 سال گفتهاند که در محل کار از کامپیوتر استفاده میکردند در مقایسه با فقط 25 درصد در سال 1984.
استفاده از اینترنت نیز افزایش شدیدی یافته و از 17 درصد در سال 1997 به 49 درصد در سال 2001 رسیده است (جدول 1).
اینترنت با سرعت به منبع اصلی اطلاعات برای کارجویان تبدیل میشود.
یک شاخص از تأثیرگذاری اینترنت بر مبادلات بازارکار را میتوان در تعداد زیاد سایتهای شغلی دید که به تازگی در اینترنت ایجاد شدهاند و برخی از آنها نرخ گردش شغلی قابل ملاحظهای دارند.
اینک کاریابی و استخدام نیروی کار از فعالیتهای اصلی در اینترنت است.
هر هفته میلیونها کارگر در سراسر جهان و به ویژه کشورهای توسعه یافته به دنبال مشاغل خالی در سایتهای شغلی یا سایت شرکتها به جستوجو میپردازند.
علاوه بر این میلیونها کارگر نیز رزومههای خود را به وب سایتهای استخدامی ارسال میدارند به امید اینکه پیشنهاد شغلی را دریافت دارند.
تقریباَ تمام بنگاههای بزرگ نیز مشاغل مورد نیاز را در اینترنت تبلیغ کرده و یا به بنگاههای استخدام اینترنتی ارسال میدارند.
آمارهای استفاده از اینترنت به قصد کاریابی نشان میدهد که در سال 2001، 16 درصد آمریکاییهای در جستوجوی شغل از اینترنت استفاده کردند که این نسبت برای کارگران جوان بین 25 تا 35 سال به 26 درصد میرسد.
نیمی از بیکاران که در منزل به اینترنت دسترسی داشتند از آن برای جستوجوی شغل استفاده کردند که در مورد شاغلین این نسبت 15 درصد است.
آمارهای مربوط به کل بیکاران و کل شاغلین نیز به ترتیب 15 درصد و 7 درصد است.
در انگلستان نیز تقریباَ یک سوم افراد بیکار در جستوجوی شغل که به اینترنت دسترسی داشتند گفتند از آن استفاده کردهاند.
نکته حیرتآور در مورد شاغلانی بود که در جستجوی شغل جدیدی بودند و 75 درصد اظهار داشتند از اینترنت استفاده کردهاند.
به دلیل آسانی نسبی جستوجوی شغل در اینترنت، تعداد فراوانی از شاغلین نیز از این وسیله برای کاریابی در امریکا و انگلستان استفاده میکنند.
مؤسسه NORAS در انگلستان برآورد میکند که از مجموع جستوجوکنندگان در اینترنت 22 درصد بیکار بوده در صورتی که 54 درصد مشاغل تمام وقت داشته و 18 درصد دیگر شغل نیمه وقت داشتند.
هرکار جو به طور متوسط به جستجوی 5 سایت میپردازد (فریمن 2002 ،ص 297).
طبق بررسی گاریس و متروپ (2001) تقریباً 300 سایت شغلی در آلمان (با 2/1 میلیون فهرست شغلی) و 200 مورد در انگلستان (با 800 هزار فهرست شغلی) وجود دارد.
یک نظرسنجی از جمعیت 10 کشور عضو جامعه اروپا در 1999 نشان داد که از میان ساکنان جامعه اروپا که در سال گذشته به دنبال شغل بودند، 39 درصد هنگام جستوجوی شغل از اینترنت استفاده کردند.
در کشور پیشتاز، فنلاند، این نسبت 62 درصد بود.
آن سوی دیگر قضیه، استفاده گسترده از اینترنت توسط بنگاهها است که مشاغل مورد نیاز را آگهی کرده و نیروی کار را استخدام میکنند.
در میان مدت، سایتهای شغلی جای آگهی روزنامهها را به عنوان روش اصلی برای ارائه فرصتهای شغلی میگیرد.
برای مثال در یک نظرسنجی از شرکتها در سال 2000،پیشبینی شد آگهی استخدام در سال2004، 31 درصد کاهش و آگهی اینترنتی52 درصد افزایش یابد.
اساساً همه بنگاههای بزرگ امریکایی و انگلیسی، مشاغل خالی خود را در اینترنت ارائه کرده و اجازه پرکردن فرم تقاضا را در همان لحظه میدهند.
در یک نمونهگیری در انگلستان، 71 درصد بنگاهها اظهار داشتند که به سایتهای شغل اینترنتی، آگهی استخدام دادهاند اما اکثریت آنها متوجه شده بودند که وب سایتهای شرکتی آنها بهترین منبع جذب داوطلبان کیفی است (آیوتر 2001 ،ص 29 ).
شکل و خدماتی که سایتهای استخدام اینترنتی ارائه میدهند متفاوت است.
اکثر سایتها ”ستونهای آگهی شغلی“ هستند یعنی همتای الکترونیکی آگهی استخدام در روزنامهها که مشاغل در دسترس را طبق شغل، تجربه، مکان و ...
طبقهبندی میکنند.
برآورد میشود بیش از 2500 سایت شغلی با 10 میلیون ثبت ورودی(Posting) و نیز 500 مؤسسه اینترنتی مبادله رزومه درسال 2000 وجود داشته است.
این سایتها به بنگاهها یا مؤسسات استخدام نیروی کار، فضای آگهی مشخصات شغلی را میفروشند.
منابع سنتی فروش آگهی مشاغل که روزنامهها و مجلات تخصصی بودند واکنش نشان داده و با راهاندازی سایت استخدامی مخصوص به خود در اینترنت، فضایی رایگان در اختیار آگهیدهندگان خود گذاشتند.
در نقطه مقابل، بانکهای اطلاعات رزومهها هستند که در جمعآوری رزومهکارگران تخصص داشته و در قبال دسترسی بنگاهها به این بانک اطلاعاتی، از آنها پول میگیرند.
برخی از این بنگاهها پس از اینکه بنگاه داوطلبهای مورد نظر خود را پیدا کرد پول میگیرند.
سایرین پس از اشتغال به کار داوطلب پول میگیرند (فریمن 2002،ص 299).
درآمد همه سایتهای استخدام اینترنتی از بنگاهها تأمین میشود در حالیکه خدمات را به رایگان در اختیار کارگران میگذارند.
هزینه کارگران عمدتاً هزینه زمان جستجو است، اگر چه احتمالاً درآینده بخشی از هزینه جستجوی بهتر بنگاه را نیز آنها متحمل خواهند شد.
سایتهای استخدام اینترنتی برای اینکه کارگران را جهت جستجو و ارسال رزومه به سمت سایت خود جذب کنند، اطلاعات رایگان درباره حقوق یا فرصتهای آموزشی ارائه کرده و در مورد بهترین روشهای مصاحبه شغلی همراه با سایر توصیههای شغلی و کاریابی رهنمود میدهند.
صرفههای شبکه و سایر انواع صرفههای مقیاس نشان میدهد که نهایتاً تعداد اندکی سایت بزرگ، بازار جستوجوی شغل اینترنتی را زیر سلطه خود میگیرند.
اما یک عامل متضاد، مزایای سایتهای تخصصی کوچک است که کارگران و کارفرمایان را در صنایع و مشاغل خاص و کوچک به هم مرتبط میسازد.
اینترنت همچنین یک فرصت برای جمعآوری دادههای بیشتر و احتمالاً بهتری از بازارکار فراهم میسازد.
برخلاف منابع دادههای متعارف که تصویر لحظهای از بازارکار میدهند،(سابقه و تاریخچه مبادله) سایتهای شغلی اینترنت، درخواستهای استخدام شغلی و سایر دادههایی عرضه میدارند که احتمالاً ابزار جدیدی برای بررسی پویاییهای بازارکار خواهد بود (آیوتر 2001، ص 31).
7- تأثیر اینترنت بر انطباق بهتر کارگر- کارفرما همان طور که در بخشهای 5 و6 اشاره شد ICT به طور عام و اینترنت بطور خاص، وعده گشودن عرصهها و فرصتهای جدیدی برای بهبود ارتباط کارگر و بنگاه را میدهند.
با ورود اینترنت جنبههای مختلف بازارکار تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
اما در مقاله جنبه کاریابی و استخدام اینترنتی، مدنظر است.
سایتهای شغلی و سایر ارتباطات اینترنتی بازارکار باید، کارایی انطباق کارگران به مشاغل را افزایش دهد.
بخشی از کارایی بیشتر میتواند به این علت باشد که تشکیل جلسات اولیه بیشتری بین کارگران و کارفرمایان بالقوه امکانپذیر است.
کارایی بیشتر همچنین میتواند از آنجا ناشی شود که غربال کردن اینترنتی داوطلبان وجود دارد.
برای مثال، برخی شرکتهای آمریکایی به متقاضیان استخدام یک پرسشنامه برای مصاحبه الکترونیکی میدهند.
این شرکتها با تعدیل و تنظیم تدریجی پرسشهای مصاحبه، توانستهاند، فرایند غربال کردن را بهبود بخشیده و نرخ حفظ نیروی کار را افزایش دهند.
افزایش کارایی انطباق را در اقتصاد آمریکا میتوان به تدریج شاهد بود.
به رغم این واقعیت که آگهیهای دعوت به همکاری روزنامهها معمولاً در هنگام کاهش نرخ بیکاری افزایش مییابد، شاخص آگهیهای دعوت به همکاری روزنامهها در سراسر دوره رونق اقتصادی دهه 1990 ثابت باقی مانده است.
یک برداشت از واقعیات فوق اینست که منحنی بوریج(Beveridge Curve) ـ رابطه منفی بین تعداد مشاغل خالی و نرخ بیکاری ـ به سمت مبدأ جابجا شده است که با بهبود در کارایی انطباق کل مشاغل در بازارکار امریکا سازگار است.
یک توضیح قابل تأمل دیگر اینست که فضای آگهی مشاغل خالی از روزنامهها به اینترنت نقل مکان کرده است.
اما افزایش کارایی انطباق بازارکار را به هیچ وجه نمیتوان انکار کرد.
برآوردهای جدید نشان میدهد که NAIRU نیز طی دهه 1990 کاهش یافته است (آیوتر 2001، ص 28).
نظریه جستوجوی بازارکار پیشبینی میکند با کاهش هزینه جستجوی شغل، بهرهوری افزایش خواهد یافت.
چون کارگران و بنگاهها با سرعت بیشتری قادر به بررسی انطباقهای بالقوه هستند و کیفیت انطباق مورد نظر- یعنی حداقل بهرهوری که یک کارفرما تحمل خواهد کرد، یا معادل آن، حداقل دستمزدی که یک کارگر قبول خواهد کرد- افزایش مییابد.
کیفیت انطباق بالاتر، تولید را افزایش داده ودستمزد کارگر و سود بنگاه نیز طبق آن بالا میرود.
به طور کلی با کاهش هزینههای جستوجو، بیکاری نیز کاهش خواهد یافت.
علاوه بر این انطباقهای شغلی بهتر باید انگیزه کارگر به جدا شدن از کارفرمایش را کاهش دهد.
البته تحت شرایط معینی افزایش کیفیت انطباق مورد نظر میتواند بیکاری را کاملاٌ خنثی سازد.
به طور مثال چون اینترنت، امکان جستجوی پیشنهادات شغلی بهتر را برای افراد شاغل آسانتر میسازد ـ و به همین ترتیب برای کارفرمایان نیز پیدا کردن فرد جایگزین در هنگام ترک کارگران آسانتر است - احتمالاً انگیزه جدا شدن و اخراج بیشتر شغلی میباشد.
در سال 1998،7 درصد کارگران شاغل به طور منظم از اینترنت برای جستجوی یک شغل جدید استفاده کردند، این میزان جستجوی حین کار بسیار بیشتر از سایر روشهای معمول است.
مسأله فوق نشان میدهد که اینترنت تأثیر زیادی در جستجوی شغلی کارگران شاغل خواهد داشت.
در واقع، مدت زمان اشتغال به کار در یک شغل برای همه گروههای سنی و هر دو جنس کاهش یافته است، این روند با افزایش نرخ گردش نیروی کار سازگار است.
جدا ساختن تأثیر کاهش هزینههای جستجو از وسوسه فرصتهای شغلی بهتر و یک فرهنگ تجاری که تمایل بیشتری به اخراج پیدا کرده است مشکل بوده و این موضوع شایسته بررسی دقیقتری میباشد.
همچنین مهم است بررسی شود کارفرمایانی که در جستجوی نیروی کار در سایتهای شغلی هستند در مقایسه با زمانی که از آگهیهای دعوت به همکاری استفاده میکنند آیا با سرعت بیشتری وکارگران بهتری پیدا میکنند.
در مورد کارگرانی که از جستجوی شغلی اینترنتی استفاده میکنند نیز بررسی شود.
در نتیجه سایتهای شغلی چندین مزیت نسبت به همتایان متنی خود، یعنی آگهیهای استخدام در روزنامهها دارند.
این سایتها از سه طریق باعث افزایش کارایی اقتصاد میشوند: کاهش هزینه مبادلاتی، تصفیه سریعتر بازارکار و انطباق بهتر بین کارگران و مشاغل خالی.
1) هزینه مبادلاتی کمتر اینترنت برای بنگاهها را به راحتی میتوان ثابت کرد، سایتهای اینترنتی در مقایسه با آگهیهای روزنامهای، حجم بیشتری اطلاعات درباره تعداد مشاغل بیشتر را به تعداد مخاطبان بیشتر با هزینه کمتر ارائه میدهند.
مثلاً یک آگهی استخدام در نیویورک تایمز با شمارگان 1.7 میلیون نسخه در روز، 4500 دلار هزینه بر میدارد.
در حالیکه مانستر دات کام 8/3 میلیون بازدید کننده منحصربفرد در ماه می 2000 داشت، و 137 دلار برای یک آگهی 30 روزه تعیین میکند که مبلغی کمتر از 5 درصد روزنامه است.
برآورد میشود هزینه استخدام اینترنتی برای بنگاهها حدود یک پنجم استفاده از رسانههای چاپی باشد (کروگر 2000).
جستجوی مشاغل در سایتها آسانتر است.
آنها به روزتر هستند چون آگهیها لحظهای اعلان شده و به دفعات بیشتری تغییر و ویراستاری میشوند.
به اشخاص اجازه میدهند تا مهارتهای خویش را به کارفرمایان تبلیغ نموده و نیز بالعکس.
2) جستجوی شغل اینترنتی باعث بهبود نرخ کاریابی شده و انتظار میرود بیکاری اصطکاکی را کاهش دهد.
کارفرمایان میتوانند از سایتهای شغلی برای غربال کردن داوطلبان استفاده کنند، با مشخص کردن اینکه فهرست مشاغل مورد نیاز آنها فقط در اختیار داوطلبانی است که صلاحیتهای ویژه مثلاً مدرک یا تجربه خاص را داشته باشند.
البته ممکن است در عمل هیچ رابطهای بین جستجوی شغل اینترنتی و زمان پیدا کردن شغل (بیکاری اصطکاکی) دیده نشود و علت آن میتواند این باشد که کاهش هزینه جستجو باعث افزایش مدت زمان جستجو توسط بیکاران و کارگران شاغل شود، و فرآیند پرکردن مشاغل خالی را کند نماید.
به طور کلی در یک مدل استاندارد جستجو، هزینه جستجو بر زمان جستجو تأثیر میگذارد، به طوریکه اگر اینترنت در انطباق کارگران با مشاغل کارایی بیشتری داشته باشد، باعث افزایش زمان جستجو میشود چون پیدا کردن یک انطباق خوب را ارزانتر میسازد.
تأثیر اینترنت بر کل زمان جستجو برای شغل، به دامنه این اثر قیمتی بر زمان جستجو، در مقایسه با کاهش در زمان جستجو به علت بهبود تکنولوژی جستجو بستگی دارد.
اینکه کدام اثر غلبه یابد یک بررسی تجربی است.
3) مهمترین نقش مثبت استخدامهای اینترنتی برای بازارکار در انجام انطباقهای شغلی بهتر است.
سایتهای شغلی میتوانند نقش فعالی در انطباق داشته باشند.
اینک به جای انتظار کشیدن تا کارگران یا بنگاهها یکدیگر را پیدا کنند، نرمافزارهایی وجود دارند که قادر به تجزیه و تحلیل فهرستهای شغلی اعلان شده و رزومهها هستند تا انطباقهای محتمل و موجه را شناسایی نموده و سپس هر دو طرف را مطلع میسازند.
برخی الگوریتمهای انطباق(Matching Algorithm)، از رفتار کارگران کسب اطلاع کرده، به مشاغلی توجه میکنند که یک کارگر خاص متقاضی آن بوده و توصیههای وی را طبق آن تنظیم مینمایند.
علاوه بر این کارفرمایان میتوانند از اینترنت برای بررسی مهارت یا انجام آزمون شخصیت در موضع تقاضای شغل استفاده کنند.
اینترنت با توانایی انتشار گسترده اطلاعات درباره مشاغل، قاعدتاً باید "شبکه دوستان قدیمی و هم محلهایها" را شکسته و موانع جغرافیایی سنتی را از بین ببرد.
کسی که در یک کافینت در یک روستای دور افتاده نشسته است میتواند مشاغل را در مراکز استانها و مرکز کشور به دقت از نظر گذرانده و تقاضای استخدام بدهد.
اگر وی توانایی و مهارت لازم را داشته باشد میتواند بر یک متقاضی با صلاحیت کمتر از مراکز استان پیروز شود.