گسترش سازمان ها ، پیچیده شدن فعالیتها ، ورود رقبای جدید به صحنه تجارت ، گسترش فعالیت سازمان ها از نظر جغرافیایی ، کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی در فعالیت های کسب و کار، شکر گیری اقتصاد جهان و جهانی شدن روندی بود که در طی چند دهه به مرور برسازمانهاحاکمیت یافت و سازمان ها نیز بالاجبار به طراحی ساز و کارهایی پرداختند که بتوانند خود را همگام با تغییرات سازماندهی و ادامه حیات دهند .
سازمان ها دریافتند که شیوه های سنتی کسب و کار دیگر پاسخ گویی شرایط محیطی نوین نیست و در صدد برآمدند تا شیوه ها و سیاست های سنتی خود را کنار گذاشته و با بهره گیری از فرصتهای به وجود آمده حاصل از رشد وگسترش فناوری و به طور خاص فناوری اطلاعات ، فعالیتهای خود را بازنگری و به صورت کارآ و اثر بخش طراحی کنند .
فشارهای محیطی بر یک سازمان را می توان در سه بعد مورد بررسی قرارداد که به 3C’s معروف هستند .(Hamer & Champy 1993)
الف : مشتری
امروزه مشتری می داند که چه می خواهد ، چه میزان مایل است پرداخت کند وچگونه کالا یا خدمات خود را با توجه به علاقه اش دریافت کند .
ب : رقابت
رقابت به طور قابل ملاحظه ای در زمینه های کیفیت ، قیمت ، انتخاب ، خدمات و زمان تحویل در حال افزایش است . حف موانع تجاری ، رشد مؤسسات بین الملل و رشد و نوآوری فناوری رقابت را بسیار فشرده و نزدیک کرده است .
ج : تغییر
تغییر به طور مستمر در حال انجام است . بازار ، کالا ، خدمات ، فناوری و محیط های کسب و کار و افراد غالباً به طور قابل ملاحظه و غیر قابل پیش بینی در حال تغییر هستند . بنابراین با توجه به تغییرات نیاز بود که یک نوع باز اندیشی اساسی در سازماندهی روش های کسب و کار سازگار با فناوری و محیط رقابتی انجام شود تا سازمانی فرآیند محور جایگزینی ادارات سنتی شوند .
سازمان ها به منظور حفظ برتری رقابتی ، ایجاد مزیت رقابت و بهبود فرآیند های کسب و کار خود طی دهه های پایانی قرن بیستم طرح هایی را به اجرا درآوردند که بسیاری از آن ها در عمل توانست به حفظ ادامه حیات و گسترش آن ها نسبت به سایر رقبا شود . این طرح ها عبارت بودند از :
- توجه به بهره وری
- تولید به هنگام
- مدیریت کیفیت سرتاسری
- مدیریت دانش
- مدیریت تغییر
- توجه به مشتری
- نوآوری و خلاقیت
- مدیریت داده ها و بهبود تصمیم گیری
مهندسی مجدد چیست ؟
یکی ا زاندیشه های نوین در اوایل دهه 90 در جهت کاراتر کردن فعالیت های کسب و کار تفکر مهندسی مجدد فرآیند کار یا مهندسی مجدد بود که بر خلاف شیوه سنتی که تقسیم کار را بر مبنای وظایف انجام می داد به تقسیم کار بر اساس فرآیند ها تأکید داشت . بر این اساس فعالیت ها بایستی به طور ریشه ای مورد بازنگری قرارگیرند و با استفاده از فناوری ، فرآیند به گونه ای طراحی شود که زمان و هزینه های فرآیند تقلیل یافته و کارایی آن در جهت پاسخ گویی بیشتر به مشتری یا ارباب رجوع ارتقاء یابد .
مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار شیوه ای مدیریتی جهت تغییر بنیادی در سازمان به منظور بهبود و توسعه قابل ملاحظه آن است . همر و چمپی مهندسی مجدد را به شیوه زیر تعریف و عناصر آن را برشمرده اند .“ مهندسی مجدد بازاندیشی بنیادر و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگرف در معیارهای کارایی حیات امروز سازمان ها همچون قیمت ، کیفیت ، خدمات و سرعت است .” این تعریف دارای چهار عنصر کلیدی است .( همر مایکل و دیگران ، 1377،67)