تمامی اکوسیستمهای کره زمین روی هم زیست کره را تشکیل میدهند و بخش فیزیکی این بزرگترین واحد اکولوژیک ، محیط زیست کره زمین است.
این بخش فیزیکی خود از سه قسمت به هم پیوسته تشکیل شده است: قسمت آب یا آب کره ، قسمت خشکی یا سنگ کره و قسمت گازی یا هوا کره.
از آنجا که تعداد اندکی از گونهها میتوانند بطور همیشگی در هوا بمانند، دو دسته زیستگاهها را زیستگاههای آبی و زیستگاههای خشکی تشکیل میدهند.
این دو زیستگاه از استوا تا قطب و از چند هزار متر زیر سطح اقیانوس تا چند هزار متر بالای آن ادامه دارد.
محیطهای آبی به دو بخش اکوسیستم آب شیرین و اکوسیستم دریایی تقسیم میشوند.
اکوسیستمهای خشکی عموما بر پایه نوع و رستنی غالب در منطقه ، یعنی علف ، بوته و درخت از هم متمایز میشوند.
اکوسیستمهای اصلی خشکی ، بیوم نامیده میشوند.
تمامی اکوسیستمها چه خشکی و چه آبی از اجتماعات زیستی ، تشکیل شده اند که در مراحل گوناگونی از رشد قرار دارند و هر یک فرایندی کم و بیش منظم را به سوی یک مرحله نهایی خود دوام که اوج اجتماع زیستی (Climax Community) است، میپیمایند.
مراحل این گونه رشد پیشرونده ، توالی اکولوژیک (ecoligical succession) را شکل میدهد.
توالی اکولوژیک در خشکیها تا حد زیادی زیر تاثیر اقلیم است.
مشخصات بیابان از نظر آب و هوا
بیابانها ، بیومهای خشکی هستند که بارندگی سالانه آنها از 250 میلیمتر کمتر است.
بسیاری از بیابانها در مجاورت رشته کوههایی قرار دارند که هوا را روبه بالا میراند و در آنجا ، هوای سردتر ، بخار آب را سرد کرده و باران ایجاد میشود.
سپس هوا رطوبت از دست داده به سوی منطقه مجاور حرکت کند و اقلیم بیابانها را بوجود میآْورد.
مثلا تودههای هوا که از اقیانوس اطلس به سواحل غربی ایالات متحده میرسد، غالبا مقدار زیادی بخار آب در خود دارد.
همچنان که این توده هوا از رشته کوه سیراکازاکاد بالا میرود.
بیشتر رطوبت آن به صورت باران فرو میریزد.
بسیاری از مناطق غربی این رشته کوهها سالانه 200-150 میلیمتر ، باران دریافت میکنند، اما مناطق بیابانی از شرق این دو رشته کوه گسترش مییابد و بیشتر ایالات ایداهو ویتا را در برمیگیرد.
گاهی هوای مرطوب بطور غیر معمول به این مناطق خشک میرسد، اما معمولا این هوا فقط میتواند رگباری ایجاد کند.
نظیر همین وضعیت را رشته کوههای البرز در قسمت شمال ایران بوجود آوردهاند، که در نتیجه گیلان و مازندران مرطوب و بخش جنوبی البرز خشک مانده است.
جانوران و سازگاری آنها به خشکی
موجودات زنده بیابانی سازگاری زیادی نسبت به کمبود آب ، نشان میدهند.
مثلا بسیاری از جانوران تنها در شبها به جستجوی غذا میروند و روزها را در سوراخهای زیرزمینی دور از نور مستقیم خورشید به استراحت میپردازند.
روده و کلیه بسیاری حیوانات بیابانی مقدار زیادی آب را دوباره جذب میکند و در نتیجه مدفوع آنها کاملا بدون آب دفع میشود.
جانوری مانند موش ، کانگورو که جوندهای در بیابانهای غربی ایالات متحده است.
میتواند بطور نامعین بدون عرضه آشکار آب ، زندگی کند.
توان جذب و نگهداری آب این جانور به حدی بالاست که میتوانند آب مورد نیاز خود را از دانههایی که غذای اصلیش را تشکیل میدهند، دریافت کند.
گربه وحشی ، جانداری است که ویژه بسیاری از بیابانهاست.
گیاهان و سازگاری آنها به خشکی
سازگاری به خشکی در بین گیاهان بیابانی هم دیده میشود.
بسیاری از گیاهان مانند کاکتوس مقدار زیادی آب را در هنگام بارندگی پراکنده میگیرند و در خود ذخیره میکنند.
دیگر گیاهان ریشههایی دارند که آب را از اعماق زیرزمین میگیرند.
بعضی از آنها برگهای کوچک دارند، یا بوسیله کوتیکول مومی از هدر رفتن آب جلوگیری میکنند.
برخی دیگر از گیاهان نیز بعد از بارندگی رشد و نمو سریع حاصل میکنند و دوره زندگیشان در چند روز کامل میشود.
اگر چه چنین گیاهانی پس از پایان دوره باران به سرعت میمیرند، اما دانههایشان در حالت زندگی نهفته میمانند و همین که شرایط دوباره برای رشد سریع مناسب شد، جوانه میزنند.
خاک بیابان
خاکهای بیابان غالبا دارای مقدار زیادی مواد معدنی و نمک است، اما مواد آلی آن ناچیز است.
بنابراین اگر برای تبدیل بیابان به زمینهای کشاورزی فقط آب به خاک اضافه شود، تلاشها با شکست روبرو میشود.
مثلا در دهه 1950 میلیونها دلار برای افزایش محصولات غذایی، در آبیاری بیابانهای افغانستان ، خرج شد.
بیابان برای یک دوره 2 ساله شکوفا شد.
اما مواد غذایی اندک خاک را گیاهان رو به پایان رساندند و به سبب شوره گرفتن سطح خاک گیاهان از بین رفتند و دیگر هم گیاهی سبز نشد.
همچنان که در غرب ایالات متحده به اثبات رسیده میتوان در آنجا که اتکا یکسره بر روشهای تخصصی نگهداری خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهای دور دست است، بیابانها را بارور ساخت.
با این همه ، هزینه تغییر اکوسیستمها زیاد است، این کار خطرهای بالقوهای دارد و نیازمند بررسی دقیق علمی است.
همچنان که در غرب ایالات متحده به اثبات رسیده میتوان در آنجا که اتکا یکسره بر روشهای تخصصی نگهداری خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهای دور دست است، بیابانها را بارور ساخت.
با این همه ، هزینه تغییر اکوسیستمها زیاد است، این کار خطرهای بالقوهای دارد و نیازمند بررسی دقیق علمی است.
اقلیمهای بیابانی اقلیمهای بیابانی که دارای بارندگی نامنظم و احتمالا گاهی بدون باران سالیانه هستند، شامل تقسیمات زیر است: * اقلیم بیابانی استوایی: بطور کلی گرم و فاقد فصول حرارتی متمایز که در آن روزها و شبها در تمام ایام منظم و به توالی یکدیگر هستند.
* اقلیم بیابانی حاره: عموما گرم و دارای فصول حرارتی مشخص ، دارای فتوپریودیسم نامنظم تر از اقلیم بیابانی استوایی میباشد.
* اقلیم بیابانی معتدل: دارای فصول حرارتی متمایز و فتوپریودیسم روزانه نامساوی و کاملا متمایز است.
علل ایجاد بیابانها بطور کلی عوامل مختلفی موجب پیدایش مناطق خشک و بیابانی میشود.
سه عامل مهم در ایجاد بیابانها عبارتند از: گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید در منطقه بین المدارین (مدار راس السرطان و راس الجدی) به علت تابش عمود آفتاب بیشترین گرما دریافت میشود و بیشتر بیابانها نیز در این عرضهای جغرافیایی قرار دارند.
فشار زیاد جنب حارهای فشار هوا در همه عرضهای جغرافیایی یکسان نیست.
وقتی در جایی فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکی بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافی و سایر شرایط لازم موجب بارندگی میشود.
هوای گرم و مرطوب استوایی پس از ایجاد بارش به اطراف مدار راس السرطان و راس الجدی ، حرکت میکند.
اما به علت سنگین شدن و تراکم در عرضهای جغرافیایی مذکور فرو مینشیند و یک منطقه پر فشار بوجود میآورد.
این توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرو مینشیند (نشست هوا) ، نتیجه این امر ، خشکی و گرمی هوا و صاف بودن آسمان در این مناطق میباشد.
جریانهای آب سرد ساحلی اقیانوسها جریانهای سرد اقیانوسی که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت میکنند.
در برخی نقاط ساحلی به علت ایجاد هوای سرد و نشست هوا ، مانع ایجاد بارش در این نواحی میشوند.
مانند بیابان "آرتاکاما" و "اریکا" در آمریکای جنوبی و بیابان "نامیب" در آفریقا.
انسان چگونه موجب گسترش بیابانها میشود؟
هر سرزمین توازن و ظرفیت معینی دارد.
حال اگر میزان بهره وری بیشتر از توازن آن سرزمین باشد تعادل طبیعی به هم میخورد و زندگی گیاهی ، جانوری و انسانی در معرض خطر قرار میگیرد.
نواحی خشک و نیمه خشک از نظر توان طبیعی بسیار ضعیف و حساس هستند.
فعالیتهای انسانی نابخردانه توان این نواحی را به سرعت کاهش میدهد و موجب گسترش بیابانها میشود.
بنابراین بیابان زایی فرایند تخریب زمین با تغییر منابع گیاهی ، خاک و ...
است که فعالیتهای انسان عامل مهم این تخریب محسوب میشود.
بیابان ها در کجا شکل می گیرند؟
سرزمین های خشک که بیشتر بیایان های زمین را در بر می گیرد، به وسیله ی الگوهای جهانی جو ، بوجود می آیند.
بیابان های جهان ما، تنها در انحصار عرض جغرافیایی ، طول جغرافیایی و یا ارتفاع خاصی نیستند؛ در صورتی که می توانند در سرزمین های نزدیک قطب تا سرزمین های نزدیک استوا واقع شوند.
جمهوری خلق چین، هم دارای مرتفع ترین بیابان به نام کیدم دپریشن[1] با ارتفاع 2600 متر بالاتراز سطح دریا می باشد ؛ و هم یکی از پست ترین بیابان ها به نام تورپن دپریشن[2] با 150 متر بالاتر از سطح دریا را دارا است.
بیابان ها تنها در سطح زمین محدود نمی شوند؛ الگوی گردش جوی سیارات دیگر با پوششی از گازها، به، دوران آنها، کجی محورشان، فاصله ی آنها از خورشید، غلظت و ترکیب اتمسفری آنها، بستگی دارد .
تمام سطح مریخ به جز نواحی قطبی آن، بیابانی است .
زهره نیز ممکن است دارای بیابان هایی باشد .
انواع تپه ها کاربرد تصاویر ماهواره ای لندست از فضا و عکس های هوایی و عکس های زمینی نشان می دهد که بیابان های موجود در دنیا افزایش یافته است.
این عکس ها پنج نوع اساسی از تلماسه ها را مشخص می سازد: هلالی، طوای، ستاره ای، شلجمی و سهمی.
عمومی ترین نوع این تلماسه ها، تلماسه های هلالی هستند که روی زمین و مریخ تشکیل می شوند.
تلماسه های هلالی معمولاً عرض هایی پهن تر از طولشان دارند .
سمت پر شیب آنها در دامنه ی مقعر تپه قرار می گیرد .
این تپه ها تحت شرایطی که باد تنها از یک سمت بوزد، تشکیل می شوند.
چنین تلماسه هایی را نیز به عنوان برخان یا تپه های متقاطع می شناسند.
برخی ازتلماسه های هلالی سریع تر از انواع دیگر تلماسه ها، روی سطح بیابان حرکت می کنند .
گروهی از این تپه ها بیش از 100 متر در سال های 1954 و 1955 ، در ناینگشا[3] ی چین حرکت کردند.
مشابه چنین سرعت هایی را در صحرای غربی مصر محاسبه کرده اند.
بزرگترین تپه های هلالی روی زمین در بیابان تکله مکان چین قرار دارند؛ این تپه ها بر حسب پهنای تاج ، میانگین تاجی بیش از 3 کیلومتر را دارند.
برآمدگی تلماسه های موجی شکل ، طولانی تر از تلماسه هایی است که پهن هستند و به نام تلماسه های طولی شناخته می شوند و ممکن است بیش از 160 کیلومتر طول داشته باشند.
تلماسه های طولی به صورت های منفرد و جداگانه نیز دیده می شوند؛ اما معمولاً این تلماسه ها مجموعه ای از شیارهای موازی را بوجود می آورند که با کیلومترها شن، ریگ و یا راهروهای سنگی جدا می شوند.
برخی تلماسه های طولی با هم ادغام می شوند و تلماسه های مرکب Y شکلی را بوجود آورند.
بسیاری از این تپه ها در رژیم های بادی دو سویه تشکیل می شوند.
محور طویل این تپه ها در جهت برداری حرکت ماسه گسترش می یابند .
تلماسه های شعاعی همسان یا ستاره ای همان تلماسه های ماسه ای هرمی هستند ؛ با 3 دامنه ی شیب در 3 یا چند بازو که از بلندای مرکز تپه کشیده می شوند .
تلماسه های ستاره ای در سرزمین هایی که باد از چند سو می وزد تشکیل می شوند.
تلماسه های ستاره ای به سمت بالا بیشتر رشد می کنند ؛ در گراند ارگ اورینتال[4] صحرا بیشترین تلماسه ها را نوع ستاره ای تشکیل می دهد.
در دیگر صحراها، این گونه تلماسه ها در حاشیه ی سواحل شنی دریاها، نزدیک سدهای توپوگرافیک ایجاد می شوند .
در جنوب شرقی بادین جران دیزرت[5] چین ، تلماسه های ستاره ای 500 متر بلندی دارند و شاید بلندترین تپه های سطح زمین به شمار آیند .
تلماسه های مدور یا تخم مرغی شکل که عموماً فاقد شیب دامنه می باشند ، تلماسه های گنبدی شکل نادری هستند که دور از سواحل شنی دریا ایجاد می شوند .
تلماسه های U شکل با نوک هایی برآمده که با بازوهایی امتداد یافته، کشیده می شوند، تلماسه های شلجمی هستند.
گاهی این تلماسه ها را U شکل و یا بادکند می نامند؛ و در بیابان های ساحلی به خوبی شناخته شده اند.
بر خلاف تلماسه های هلالی، نوک آنها بر خلاف جهت باد است .
امتداد بازوهای این نوع تلماسه ها، بیشتر از مکان مبدأ خود تبعیت می کنند، به خاطر این که این تلماسه ها بوسیله ی پوشش های گیاهی تثبیت می شوند، در حالی که توده های ماسه به سمت جلو حرکت می کنند .
طویل ترین تلماسه های شلجمی با طول بازوی 12 کیلومتر شناخته شده اند .
تلماسه های معکوس[6] در هر جا که بادها به صورت دوره ای با جهت های معکوس بوزند ایجاد می شوند؛ این نوع تلماسه ها نسبت به دیگر تلماسه هایی که نام برده شد ، متفاوت می باشند .
این تلماسه ها نوعاً دامنه های عمده و کوچکتری دارند که در جهت های متفاوتی کشیده شده اند .
تمام این تلماسه ها در سه شکل بوجود می آیند : ساده ، مرکب و پیچیده .
تلماسه های ساده، با کمترین دامنه هایی که دارند ، نوع هندسی تلماسه ها را معین کرده و شکلهای تلماسه به شمار می روند.
تلماسه های مرکب، تلماسه های بزرگی هستند که روی آن تلماسه های مشابهی از همان نوع با همان منشأ و جهت و شیب قرار گرفته اند.
تلماسه های پیچیده ترکیبی از دو یا چند نوع تلماسه ها می باشند .
تلماسه های هلالی با تلماسه های ستاره ای که روی تاج و ستیغ اشان واقع شده اند ، عمومی ترین نوع تلماسه های پیچیده به شمار می روند .
تلماسه های ساده، مشخص کننده ی یک رژیم بادی هستند که پس از تشکیل آن، تغییری در جهت و یا شدت باد مشاهده نمی شود .
در حالی که در تلماسه های مرکب و پیچیده تغییراتی در جهت و شدت باد به وجود آمده است.
دشت خور ، بیابان گرماب همیشه با دیدن این کلمه خاطرات خوشی در ذهنم نقش می بندد.
یاد بیابان های وسیع بی انتها، یاد تنها هوبره دشت خور، یاد روباهی زیرک در همان نزدیکی که آرزوی گرفتن هوبره را در سر می پروراند.
یاد نیزار، آب شور، پرندگان شاد و بازیگوش، شترهای صبور و ساربان پیر، یاد گرمای تابستان و سرمای زمستانش، یاد کوره راهی کویری که بارها ما را از لابلای جنگل گز تا برکه آب شور راهنما بوده است.
برکه ای که آبشخور تمام جانوران دشت است وبوی لجن آب شور و پهن شترش همیشگی است.
پشه هایش که هنوز از ماشین پیاده نشده ای به پیشوازت می آیند.
و دوستانی که به محض پیاده شدن چکمه (گاش) به پا و دوربین به دست، غیبشان می زند و ساعتها در بین نی ها به جستجو می پردازند.
یاد نی های بلند که اگر به وقتش آمده باشی گل داده اند و قدت تا نیمه قامتشان هم نمی رسد واگر به بی وقت، حکایت آتش در نیستان است و شتربان که به شعله ی کوچک دشتی را به آتش می کشد و همه چیز می سوزد.
اما در این سوختن ققنوس وار دوباره رُستن است، که نیزاری می سوزد دوباره بهتر می روید.
او اگر نروید چه کند که رویش ذات اوست ودرس طبیعت به دلهای بیدار.
کم کم سرو کله بچه ها از لابه لای نی ها پیدا شده و هرکس از دیده ها و یافته هایش می گوید و جذابیت این اکوسیستم شگفت ، آنهم در حاشیه کویر لوت.
کویری که شاید افسانه ای ترین کویر جهان باشد، پهنه وسیعی از ایران که مجموعه ای از شگفتی های جهان آفرینش را در خود جای داده.
گرمترین نقطه دنیا با 65 درجه حرارت درسایه!
بلندترین تپه های ماسه ای (رسل) دنیا با حدود 400 متر ارتفاع از دشت های اطراف و ....
مکانی با جذابیت های بی نظیر و علاقه مندانی از سراسر دنیا که با برنامه ریزی اصولی می تواند چرخه اکوتوریسم و طبیعت گرایی کویر را رونقی دهد.
نیزار پناهگاهی ندارد واز شدت گرمامی گریزیم.
به کجا؟!
فقط سایه، جایی که اشعه های گرما بخش ما را اندکی به خود وانهند.
اینجا درختی وجود ندارد جماعت طبیعت گردهم زیر بوته ای گز جای نمی گیرند.
اما چند کیلومتر دورتر آب انبار قدیمی و نیمه مخروبه ای سراغ داریم که پس از سالها هنوز پابرجاست.
هرچندکه تا نیمه در شن فرو رفته ولی هنوز می توان به هوشیاری و خرد سازنده این بنای آجری درود فرستاد.
این آب انبار در واقع کمپ ما در دشت خور است.
پناه ما از گزند گرما وسرمای کویر.
حنظل ها گل داده اند و گرمای تابستان و میوه دادن را بی واهمه انتظار می کشند زیرا کسی را جرأت استفاده این هندوانه بیابانی نیست.
غروب زیبایی را به تماشا نشسته ایم و خورشید زیبا آخرین ذرات نور و روشنایی را با خود به اعماق کشانده و پرده شب همه جا گسترده می شود.
در حال گشت شبانه ایم و در واقع به دنبال سوژه ای خاص می گردیم.
شتردارها از جانوری می گویند که تا به حال چند نفر شتر را از پای در آورده به گفته آنها شبیه گرگ بوده و با پرشی بر پشت حیوان پریده وبا زخمی کردن، شتر سنگین وزن را بر زمین کوفته و دریده.
البته احتمال اینکه جانور مورد نظر کاراکال باشد بیشتر است.
به هر تقدیر چیزی نصیبمان نمی شود به جز هوای خنک شبانگاهی ودیدن شبگردانی مثل خارپشت و گکو.
سوسوی آتش تاغ ما را به سوی کمپ راهنمائی می کند و عطر وطعم چای که خستگی را از یاد می برد.
دیده هایمان را بررسی می کنیم و درسهایمان را از طبیعت که از ابتدای تاریخ معلم انسان بوده و خواهد بود.
جهان خلقت با نظم و هوشمندی شگفت انگیزش در انتظار چشمان تیزبین و اراده های خستگی ناپذیر است تا شناختش چراغی باشد فراراه آینده.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار از آتش فقط زغال های سرخ رنگ برجای مانده که بر درون کیسه خوابها می خزیم.
تماشای آسمان پولک دوزی کویر وخوابیدن در فضای باز و خنکای هوا موقعیت کم نظیری است که خیلی ها آرزویش را دارند.
هنوز هوا گرگ ومیش است که یک نفر می گوید وقت رفتن است و هر آمدنی را رفتنی است.
تا بچه ها کیسه خوابهای گرم و رخوت انگیز را ترک کنند، لحظات طلوع خورشید را در خاطره دوربین ثبت می کنم.
هدف دیدن زاغ بور است.
قبل از این کسی از وجود این پرنده در خراسان جنوبی گزارش موثقی نداده ولی احمد دوست ماجراجویم خبر از مشاهده آن در سفر های قبلی اش به منطقه داد.
و ما نیز به دنبال تهیه عکس از زاغ هستیم.
دوباره در راهیم و لندرور قدیمی این پیر بیابانها است که هِن و هن کنان راه می پیماید آن هم راه که نه بیراهه هایی کویری که بسیاری از همقطاران مدرنش فقط آرزوی رفتن آن را دارند.
به تجربه دریافته ایم که وقتی اولین اشعه های خورشید زمین را گرم کرده و سرمای شبانه می گریزد، بسیاری از پرنده ها روی بلندترین شاخه بوته ها نشسته وآواز سر می دهند.
به قلمرو زاغ ها نزدیک می شویم، وپس از کمی جستجو صدای یکی از آنها جلب توجه می کند.
از ماشین نمی ترسد و شاید با ما و این لندرور احساس آشنایی می کند!
دایره وار به دورش می گردیم تا فاصله مان با او کم شود وبعد هم صدای شاتر دوربین است که به گوش می رسد.
محو تماشای زاغیم که ناگهان می پرد، اما نمی گریزد، روی زمین نشسته و یک قطعه پهن خشک شتر را کشان کشان جابه جا می کند و کرمی که در زیر آن جا خوش کرده بود، نصیبش می شود.
نحوه زیست، تغذیه، جفت یابی، محدوده قلمرو و هزاران موضوع دیگر است که ناشناخته باقی مانده حتی راجع به تنها پرنده آندمیک ایران.
چیزی که به چشم می آید جای خالی تحقیقات علمی در موضوعات گوناگون به ویژه طبیعت ماست با همه غنایش و البته همه فشار و آسیبی که به آن وارد می آید آن هم به بهانه توسعه!
مسیر بازگشت را در پیش می گیریم عکس های خوبی گرفته شد و ما زاغ ها را با بوته های قیچ و تاغ و گز و گرمای بیابان به حال خود می گذاریم.
نفس طبیعت به شماره افتاده چراکه آسمان سال هاست خشکیده و امسال نیز سهمی ازباران نصیب بیابان نگشته و چرا؟
چرا خشک سالی هایی آمده که پیران قدیم هم به یاد ندارند ولی ما همواره بی توجه به زندگی خویش مشغولیم.
بر اثر خشک سالی بسیاری از پرندگان نیز لانه سازی نکرده و یاکم ترین تعداد جوجه را دارند.
مشغول صحبتیم که ناگهان می پرد.
و چه شکوهی دارد پرواز این پرنده با آن یال و کوپالش در دشت های وسیع و بی کران.
ارتفاع زیادی نمی گیرد فقط فاصله اش را با ما حفظ می کند.
این همان هوبره تنهای دشت خور است و بازمانده ای است از گله های پر تعداد هوبره.
درشتی نشان از سن و سال بالایش می دهد و زیرکی اش که تا به حال از دست شکار کش ها و دامگزارها گریخته و سر از قابلمه یا کشورهای عربی (قاچاق) در نیاورده.
کوه آرک و گرنگ در دورست ها خودنمائی می کند و نشان راه در این دشت وسیع است.
باد گرمی می وزد و گرما کلافه مان کرده است.
هیچ جنبده ای دیده نمی شود به جز چند شتر.
که خود اعجاز خلقت است و به قولی خار می خورد و بار می برد.
ولی در این سالهای خشک نه خار است ونه بار.
سرهایشان را برگردانده و ما را می نگرند وشاید دراین فکر که اینها اینجا چه می کنند و چه می خواهند.
و ما چیزی نمی خواهیم جز ثبت جزئیات حیات گیاهی و جانوری وتلاش در جهت معرفی نقش مهم آنها وافزایش آگاهی عموم مردم برای حفظ طبیعت.
والبته گذراندن ساعاتی خوش در دل طبیعت بکر.
100 کیلومتر تا بیرجند فاصله است.
در قسمت شمالی روستای قدیمی خور قرار دارد با معماری هماهنگش با طبیعت و بادگیرهای زیبایش و مردمی سخت کوش.
از خور به بعد جاده آسفالته است.
اگر هوای کویر صاف وبدون غبار باشد به ویژه در غروب می توان در دوردست ها کوه عظیم نای بند در قلب کویر ایران را مشاهده کرده و همچنین کوه اسفندیار را.
واین بلند قامتان چین و چروک خورده تاریخ هنوز بر قسمت شمالی لوت حکمفرمائی می کنند.
مشغول تماشای این افقهای دوریم که ماشین ما را از کویر و ماجراهایش دور می کند.
35 کیلومتر مانده به بیرجند و شهر تاریخی خوسف است با بافت قدیمی زیبا و آرامگاه شاعر توانا ابن حسام خوسفی ودیگر هنرمندانی نام آشنا و هنر که در ذات مردم دیار گل های نرگس است.
سفر به طبیعت پایان یافته اما سفر زندگی همچنان ادامه دارد.
و خطوط سفید تمام نشدنی جاده ها ما را به رفتن ترغیب می کند.
چرا که رفتن رسیدن است.
کویر لوت کویر لوت کویری است در منطقه جنوب شرقی ایران.
این کویر در شمال شرقی شهرستان کرمان قرار دارد.
هسته آن گرمترین نقطه کره زمین است.
واژه کویرلوت اصطلات جغرافیایی که تاکنون به این خطه پهناور نسبت داده شده است عبارتند از: چاله لوت (چاله لوت در کتاب ژئومرفولوژی کاربردی –بیابان – فرسایش بیابانی – دکتر حسن احمدی معادل پلایا Playa یک واژه اسپانیائی است گرفته شده و به معنی حوضه مرکزی و یا به عنوان چاله داخلی مورد استفاده دارد)، دشت لوت، کویر لوت، بیابان لوت و ....
ولی واژه «دشت لوت» در برگیرنده تمامی واژههای دیگر است.
موقعیت و شاخصهای کلی دشت لوت دشت لوت محدودهای است بین استانهای خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان دشت لوت بین دو گسل نهبندان در شرق و نای بند در غرب قرار دارد.
حد شمالی آن در حد مدار 32 درجه و حد جنوبی در حد مدار 28 درجه .است وسعت حوضه آبگیر دشت لوت، حدود 175 هزار کیلومتر مربع (یک دهم مساحت کشور طول آن از شمال به جنوب حدود 900 کیلومتر و غرب به شرق حدود 300 کیلومتر است پست ترین نقطه دشت لوت 190 متر از سطح دریا است(لوت مرکزی) دشت لوت جایگاه رخداد زمین لرزههای بزرگ و مهمی بوده است در پای کوههای مشرف به کویر بزرگ لوت آثاری از سکونت انسان از هزاره چهارم پیش ز میلاد مسیح مشاهده شده )ماخذ شماره 2 ( بزرگترین ناحیه جمعیتی دشت لوت «شهداد» که در گذشتههای دور به آن خبیص می گفتند.
دره سیرچ و ناحیه مسکونی آن به همین نام یکی از زیباترین چشم اندازهای سر سبز حاشیه این دشت اسرار آمیز است.
پدیدههای جالب اشکال شگفت انگیز دشت لوت در واحدهای جغرافیایی آن دشت لوت نمایشگاهی طبیعی از شگفت انگیز ترین عوارض بیابانی دنیا است نظیر: بزرگترین شهر کلوخی جهان..
منطقه کلوتها از دور به خرابههای شهری بزرگ می ماند که توصیفهای گونان از آن شده است نظیر: شهر خیالی و یا شهر لوت مرتفع ترین هرمهای ماسهای دنیا در لوت است.
مرتفع ترین هرمهای شناخته شده دنیا حداکثر 300 متر ارتفاع دارند (لیبی) اما در لوت ارتفاع برخی هرمها گاه به 480 متر هم می رسد.
40 مخروط آتشفشان کواترنر در سطح دشت لوت وجود دارد .
پهنههای وسیع ماسه و ریگ با طیف رنگی قهودهای روشن تا خاکستری و سیاه نظیر «گدار باروت» که چون خاک آن سیاه و شبیه باروت است به این نام حوانده میشود دشتهایی از گدازههای بازالتی چاله چاله نظیر «گندم بریان» پهنههای شنی مواج بزرگترین نبکاهای جهان تپههای شنی پوشیده از گیاه (نبکاها) که یکی از شگفتیهای همزیستی خاک و آب و گیاه است.
این نبکاها به گلدان بیابان نیز نامیده شدهاند.
مرتفع ترین ربدوها (Rebdou (ربدوها مشابه نبکاها با ابعاد بزرگتر شکلهای پیچیدهتر در لوت غربی می باشند.
پهنههایی به شکل چندضلعیهای متعدد که حاصل قشر نمکی ضخیم و تبخیر شدید سطح زمین است کویر پاشتری، سطح این نوع زمینها اینطور بنظر می رسد که پس از بارنگی زیاد خیس شده و تعدادی شتر روی آن راه رفته اند.
هامادا Hammada دشتهایی از ریگ، شن و پوشیده از خاکهای ریگی که فاقد گیاه است واحدهای جغرافیایی دشت لوت به سه واحد جغرافیایی تقسیم شده است: یک – لوت شمالی : از عناصر ریگ، شن و ماسه تشکیل شده است و حد جنوبی آن را بریدگیهای نا منظم مشرف به چاله «رود شور بیرجند» تشکیل می دهد.
ناهمواریهای ماسهای به شکل سفرههای ماسهای در آن وجود دارد.
دو – لوت مرکزی شگفت انگیز ترین قسمت دشت لوت است.
در قسمتهای شرقی لوت مرکزی تپهها و تودههای عظیم و بهم پیوسته ماسهای قرار گرفته و سطح قابل توجهی از لوت را به عرض متوسط 52 کیلومتر وطول متوسط 162 کیلومتر در لوت پوشانده است.
بخشی از ناهمواریهای لوت مرکزی دارای پوشش گیاهی بوده و بخش غربی آن فاقد پوشش گیاهی است.
از نظر زمینریختشناسی لوت مرکزی به سه منطقه اصلی (از غرب به شرق) تقسیم شده است (ماخذ شماره 4) الف –دشت سر Pediment به عرض 5 تا 10 کیلومتر به صورت نواری سطح آن را ماسه و لای(silt)و نمک پوشانده است)جنوب شهداد( ب- کلوت ها کلوت ها(کلوت اصطلاح محلی است) به خندقهای بسیار عظیم که حاصل فرسایش آبی و بادی است به عنوان پدیدهای بی نظیر در دنیا شناخته شده است .
«رود شور» در مرطوب کردن دیواره این کلوتها اثر کافی داشته و فرسایشهای آنها را تسهیل کرده است منطقه کلوتهای در 43 کیلومتری شهداد (24 کیلومتری ده سیف) قرار دارد و در مساحتی به عرض متوسط 80 کیلومتر و طول متوسط 145 کیلومتر را تشکیل داده اند.
مهمترین بادی که دیوارههای کلوتها را فرسایش می دهد بادهای 120 روزه سیستان است .
در فاصله کلوتها زمین پوشیده از ماسه بادی است و در نقاطی که ماسه بادی نیست زمین از نوع رس لائی و رس است.
ج- تپههای ماسه ای در شرق لوت مرکزی منطقهای به عرض 50 کیلومتر و طول 100 کیلومتر متر را تشکیل می دهند.
ارتفاع این تپههای ماسهای تا 500 متر هم می رسد (ماخذ شماره4).
نا همواریهای ماسهای به اشکال برخان (Barkhan) – هرمهای ماسهای –سیف (sif) و تپههای طولی دیده میشود .
لوت جنوبی (لوت زنگی): غنی ترین قسمت چاله لوت از نظر پوشش گیاهی است نبکا پدیده شگفت انگیز دشت لوت در حدود 20کیلومتری شهداد ،درختان و درختچههای گز در گلدانهای بیابانی لوت جای گرفتهاند که به آن نبکا گفته میشود یا تلهای گیاهی.
زمینهای بین نبکاها پوشیده از ماسه است.
نبکاها عموماٌ در سطح همواری که میزان ماسه آن متوسطو سطح آب زیر زمین بالا بوده و یا رطوبت موجود کافی برای حیات پوشش گیاهی باشد ظاهر میشوند.
عناصر تشکیل دهنده نبکا شامل ماسه – لای، رس و سلت است.
شکل نبکا تابعی است از اندازه، تراکم و میزان رشد گیاه میزبان.
گونههایی نظیر دستهای از گرامینهها، درختچههای تاغ،گز و..
می باشند در کویر لوت گونه گیاه گز (Tamarix) از گونههای میزبان نبکاها هستند .ارتفاع نبکاها از چند دسیمتر تا چند متر و طول آن از یک متر تا 10 متر می رسد شایان ذکر است گیاهان منفرد باید ارتفاعی بیش از 10 الی 15 سانتی متر داشته باشند تا اینکه بتوانند ماسهها را کنترل نماید.
اگر دانههای ماسه چسبندگی نداشه باشند به عبارتی عناصر رس و لای نداشته باشند حجم آنها با تغییر و سرعت باد تغییر می یابد.
با افزایش میزان رسوب، گیاه برای جلوگیری از مدفون شدن به رشد خود در جهت بالا ادامه می دهد این رشد تا آنجا است که ریشه گیاه در ارتباط با سطح آب زیر زمینی باشد اما جایی که آب زیر زمینی افت میکند این ارتباط قطع و تخریب نبکاآغاز میشود که سرانجام به مرگ نبکا می انجامد.
نبکاهای چندین ساله و دائمی در تغییر سطح سفره آب زیر زمینی، هرزآبها، تبخیر و تعرق، کنترل رسوبات بادی در منطقه نقش اساسی دارند ربدوها Rebdouبا ابعاد بزرگتری ء از نبکاها متمایز میشوند.
طول آنها به 2 تا 7 متر و عرضشان به 1 تا 5 متر می رسد.
غیر از ابعاد، شکل ربدوها نیز پیچیده تر از نبکا ها است.
و گاهی چند خروط را نشان می دهد که کنار هم قرار گرفتهاند.
مرتفع ترین ربدوها در لوت غربی دیده میشود که گاه ارتفاع آنها به 12 متر می رسد (بلندی یک ساختمان 4 طبقه نقشه هوایی کویر لوت : منابع : 1-تریکار، ژان، ناهمواری های مناطق خشک، ترجمه دکتر مهدی صدیقی- محسن پور کرمانی (1369) انتشارات آستان قدس رضوی.
2-علیجانی بهلول و کاویانی محمدرضا، 1372 .
مبانی آب و هواشناسیانتشارات سمت(چاپ دوم)