دانلود مقاله جغرافیای شهرشناسی و روستایی

Word 114 KB 18600 32
مشخص نشده مشخص نشده عمران - معماری - شهرسازی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اشغال زمین شهری را در جریان زمان در الگوهای دینامیکی مختلف می توان نشان داد.

    این روش را اولین بار «تونن» روی اراضی روستایی معمول داشته ، و از سال 1920 به این طرف در ایالات متحده آمریکا و سپس در فرانسه نظر جامعه شناسان به نحوه اشغال زمین و بافت اکولوژیکی شهر جلب شده است و بر این اساس گروهی از محققان امریکایی زیر نظر «برگس» در ساختار اکولوژیکی سکونتگاههای شهر شیکاگو به مطالعه و تحقیق پرداخته اند.
    روش تحقیق آنان در اکولوژی شهری بی شباهت به روشهای معمول در اکولوژی گیاهی نبوده ، چه به همان گونه که در اکولوژی گیاهی فرایندهای «هجوم و استیلا» و «تسلط و حاکمیت» و بالاخره جانشینی و یا به سخن دیگر «توالی و تسلسل» مکورد توجه اکولوژیست ها است، در اکولوژی شهری نیز همین فرایندها از مرکز رو به پیرامون شهر مورد توجه جامعه شناسان شهری است.
    حصول شرایط «ارتقاء اجتماعی» در جامعه سرمایه داری، مبتنی بر پویایی بازرگانی و صنعتی و سودآوری خدمات ، بر لغزش مکانی انسانها در محدوده جغرافیایی شهرها سبب شده و در نتیجه به حرکت دائمی انسانها و جابجا یی طبقه یی، با طبقه دیگر اجتماعی در فضای جغرافیایی شهر منتهی می شود.

    برای فهم این فرایند نگاهی داریم بر نظریه برگس جامعه شناس آمریکایی و نظریه پردازان دیگری که در این زمینه بحث هایی داشته اند:
    الف- برگس اولین بار روش دوایر متحد المرکز متداخل را در بافت اکولوژیکی شهر شیکاگو مورد آزمون قرار می دهد و به این نتیجه می رسد که هر شهر از مرکز رو به پیرامون خود روی اشعه دوایر متحدالمرکز گسترش یافته و قشر حلقوی متوالی را به دور هسته خود می تند و در اثبات این نظر برگس روی شهر شیکاگو پنج منطقه متوالی را به شرح زیر تشخیص می دهد:
    1- بخش مرکزی شهر با عنوان (C .

    B .

    D) که مرکز تمرکز امور اداری، اجتماعی و بازرگانی شهر است.
    2- بعد از مرکز شهر، منطقه انتقالی و یا گذرگاهی است.

    در این منطقه، محلات سکونتگاهی قرار دارد که به وسیله بخشی از فعالیت های مرکز شهر اشغال شده و در این قشر گتوهای سیاهان و کلنی های مهاجران شکل گرفته است و در همین نوار حلقه یی گروهی از کارگران در جنب واحدهای صنعتی سکنی گرفته اند.
    3- منطقه یا قشر شماره 3 سکونتگاه کارگران صنایع است و در عین حال سکنی مهاجرانی است که بعداً به شهر مهاجرت کرده اند (مهاجران دسته دوم).
    4- در منطقه شماره 4، طبقه ثروتمندان بیشتر در خانه های اختصاصی سکونت دارند و در بخشی از این قشر، خانه های آپارتمانی و هتل های سکونتگاهی نیز جایگزین شده است.
    5- آخرین منطقه ، پیرامون شهر را می پوشاند که حومه ها و حتی شهرهای اقماری را نیز در بر می گیرد.

    این منطقه که پنجمین قشر حلقوی شهر است محل مهاجرت ها و جابجایی روزانه کارگران است
    برگس عقیده داشت که این طرح حلقه یی ساده به تبع ناهمواریها و راههای ارتباطینظم کاملا هندسی خود را ممکن است از دست بدهد، وانگهی هر منطقه به سوی منطقه بیرونی خود در حال گسترش و چنگ – اندازی است چرا که بر اثر رشد منطقه 1 شهری مناطق گتو (سیسیل کوچک و شهر چینیان) به سوی بیرون از مرز خویش جابه جا می شود و این حرکت زمانی شدت می یابد که فرزندان مهجران منطقه 2 بتوانند در منطقه 3 محل کار و اشتغالی را برای خود داشته باشند.
    برگس عقیده داشت که این طرح حلقه یی ساده به تبع ناهمواریها و راههای ارتباطینظم کاملا هندسی خود را ممکن است از دست بدهد، وانگهی هر منطقه به سوی منطقه بیرونی خود در حال گسترش و چنگ – اندازی است چرا که بر اثر رشد منطقه 1 شهری مناطق گتو (سیسیل کوچک و شهر چینیان) به سوی بیرون از مرز خویش جابه جا می شود و این حرکت زمانی شدت می یابد که فرزندان مهجران منطقه 2 بتوانند در منطقه 3 محل کار و اشتغالی را برای خود داشته باشند.

    «سیلوی رمبر» استاد جغرافیای شهری دانشگاه استراسبورگ عقیده دارد که «طرح و الگوی متحدالمرکز برگس در منتهی درجه گروههای نژادی انجام گرفته است» حال این سئوال مطرح است که در این منطقه بندی نگرشهای دیگری به ویژه اقتصادی مورد توجه نبوده است؟

    چرا که هر قدر از مرکز شهر رو به پیرامون آن پیش به رویم به همان اندازه دسترسی به امکانات و وسایل زندگی کمتر شده و در نتیجه قیمت پائین می آید.

    اصولا در حواشی و پیرامون شهرها بی نظمی های موجود در دوایر متداخل ناشی از مسیر خطوط راه آهن است.

    جابه جایی انسانها به منظور انجام خریدهای روزانه و یا برای رفتن به سر کار با مشکلاتی روبرو است و این جابه جایی وقت و تعرفه حمل و نقل بیشتری می طلبد و خستگی مفرطی هم در پی دارد و در نتیجه بهای زمین نیز در سطحی نازل است و بر این اساس گروههای اجتماعی کم درآمد به کنار شهر و حومه می لغزند، مگر در یک حالت استثنایی ، و آن زمانی است که مرکز شهر فرتوت و از لحاظ شرایط زیست محیطی ناسالم است فقرا و تهیدستان با پرداخت نازلترین اجاره بها در این مساکن کم ارزش سکونت اختیار کرده و به جابه جایی روانه پاندولی تن می دهند.

    بر این مبنا شومبا ردولوو به خلاف سیلوی رمبر عقیده دارد منطقه بندی متحدالمرکز برگس تنها بر مبنای سطح زندگی و بقه اجتماعی شکل نمی گیرد بلکه فرایندهای جمعیتی ، تراکم و جابجایی وسیال بودن جمعیت و نیز فرایندهای اقتصادی، تکنیکی و عوامل تاریخی را در شکل یا بی ساخت شهری با دوایر متحدالمرکز نقشی است و بر این اساس شومبا ردولوو بر مبنای پراکندگی و تراکم جمعیت و جمعیت فعال و نیز به مقتضای جایگزینی موسسات و واحدهای بزرگ صنعتی تئوری پیشنهادی برگسس را با اختلافی (که بر اثر رشد ستاره یی شکل پاریس بر مبنای توسعه طرق ارتباطی در بستر گذرگاههای طبیعی رودخانه یی پیش آمده است) روی شهر پاریس پیاده می کند و هفت منطقه متداخل متحدالمرکز را به شرح زیر تشخیص می دهد: اولین منطقه هسته پاریس است که شکل بیضی دارد، و به سوی مغرب می لغزدو این هسته مرکز بازرگانی و مالی پاریس که به تدریج از جمعیت خالی می شود.

    منطقه دوم در حقیقت منطبق بر منطقه انتقالی برگس است که منطقه بیمار گونه ایست.

    برگس در مورد شیکاگو، این منطقه را از نظر مادی و معنوی منطقه نامطلوب خوانده است اما به نظر شومباردلوو این جا منطقه برخورد فرهنگ ها و باورها و رفتارهای اجتماعی است.

    در این منطقه بین معایب اجتماعی و گروههای جمعیتی روابطی است و نزدیکی انسانها به هم به تبادل فرهنگی وسیعی می انجامد، چرا که اختلاط و ترکیب فرهنگهایی با ریشه مختلف به زایش فرهنگهای دیگری سبب می شود و بی جهت نیست که نژاد شناسان این منطقه را کانون «برخورد فرهنگها و باورها» می نامند و در همین منطقه است که جمعیت کشورها و نواحی مختلف و طبقات اجتماعی گوناگون به نوعی از سازگاری و هم زیستی تن می دهند.

    منطقه سوم ، در واقع منطقه تباین هاست: نصف جمعیت، مقیم و ساکن منطقه است و نصف دیگر فعال هستند و کاری را تعقیب می کنند.

    این منطقه بین مرکز و حومه های آن ، منطقه گذرگاهی واقعی است.

    در این جا بیشتر صنایع کوچک ، متوسط جایگزین شده و تنها منطقه یی از پاریس بزرگ است که جمعیت آن از اواخر قرن 19 به این طرف رو به ازدیاد می رود.

    چهارمین منطقه محل جایگزینی صنایع مهمو بسیار بزرگ فرانسه است.

    مساکن آن فشرده و جمعیت فعال آن انبوه است، محلات کارگر نشین با تراکم بسیاری از جمعیت دیده می شود که از 80 سال به این طرف رو به افزایش سریع است در همین منطقه صنایع بزرگی چون «سیتروئن» و «پانهار» جایگزین شده است.

    پنجمین منطقه حومه های متوسط پاریس را با جمعیت فعال ضعیف در بر گرفته است جمعیت ساکن این حومه ها به سبب آن که حومه های خوابگاهی هستند، زیاد است.

    ششمین منطقهحومه های پیرامون پاریس را با روستاهای کهن که امروز به شکل شهرک در آمده اند می پوشاند.

    این شهرک ها از لحاظ ماهیت سکونتگاهی هستند و تراکم و رشد سریع جمعیت آنها با گذشته اختلاف زیادی نشان می دهند.

    هفتمین منطقه ، کاملا در حاشیه قرار گرفته و هنوز در منطقه شهری پاریس وارد نشده است ولی به طور آشکار از نفوذ پاریس کنا نیست.

    جابه ایی روزانه بین پاریس و این منطقه بسیار ضعیف است و دقیقاً بین منطقه ششم و هفتم است که مرز منطقه شهری پاریس مشخص می شود.

    ب – همرهویت در سال 1939 الگوی فضایی دیگری در زمینه ساخت شهری ارائه می دهد ه به نام الگوی قطاعی شناخته شده است.

    مبنای شاخص مناطق ساخت شهری در طرح هویت اجاره بهای خانه در شهرهای امریکا بوده است.

    طرح ساخت قطاعی به منزله تکمیل نظریه متحدالمرکز برگس بود، هویت در طرح پیشنهادی خود علاوه بر «فاصله» و «جهت» را نیز از مرکز شهر رو به پیرامون و حاشیه شهری مورد توجه قرار می دهد.

    چرا که توسعه شهری همیشه به مانند قشر حلقه یی متحدالمرکز انجام نمی گیرد.

    گاهی این توسعه قطاعی شکل بر محور شعاع معینی از مرکز رو به پیرامون شهر در حال گسترش است و یا اینکه این توسعه به گونه ایکه در مورد پاریس دیدیم ستاره یی شکل تحقق می یابد.

    برطبق نظریه هویت استقرار مساکن انسانی به تبع شرایط اقتصادی گروههای اجتماعی در جهت و سمت معینی از شهر شکل می گیرد، آنجا که عوارض نابهنجار جغرافیایی وجود ندارد و فضاهای باز و شرایط زیست محیطی مناسب و افق های آرام بخش طبیعی را با چشم اندازهای زیبا بتوان در اختیار طبقه مرفه جامعه گذاشت ، به همان گونه که جامعه مرفه شهر شیکاگو همه در کنار دریا چه میشیگان سکنی گرفته اند.

    هاگت عقییده دارد که نه تنها طرح برگس بلکه طرح ساخت قطاعی همرهویت را می توان در مناطق روستایی هم پیاده کردو مسلم آ که تئوری همرهویت نسبت به طرح برگس انعطاف پذیرتر و پیاده کردن آن در محیطهای فیزیکی و انسانی هماهنگ و متجانس واقع بینانه تر است.

    ج – هاریس والمن با تغییری که در دو الگوی پیشنهادی ساخت شهر ی برگس و هویت دادند، یعنی با رعایت ویژگیهای دو طرح مناطق متحدالمرکز و قطاعی، الگوی «چند هسته یی» را طرح و پیشنهاد کردند.

    طرح ، زیربنای کاملاً جغرافیایی دارد و بر اساس اختلاف در مورفولوزی و توپو گرافی زمین تنظیم شده است.

    چرا که زمین های سنگلاخ و کم ارزش و دارنده منابع معدنی و نزدیک به راههای ارتباطی اعم از خشکی و آبی اصولاً به عنوان هسته شهری و یا منطقه صنعتی انتخاب می شود و به تبع شرایط ناهماهنگ فیزیکی، شهر هسته های چندی انتخاب می کند.

    بعلاوه هاریس والمن بر این باور یوده اند که تعداد هسته ها و مراکز رشد، بی رایطه با کیفیات تاریخی و نیروای جایگزین شده در مراکز شهری نیست و با این معیار هسته های شهری بعضی نقش های جدیدی را می پذیرند و بعضی دیگر را از خود می راند.

    بر زایش هسته های متعدد در شهرها عللی است: توسعه شهری بر پهنه تقسیم شده بر تکه پاره ها، جدایی گزینی نژادها از هم به گونه یی که در شهرهای استعماری می بینیم ، عملکرد و نقش ویژه شهر، گذر از مراحل مختلف تاریخی که هر مرحله از آن بیانگر ساخت بخشی از شهر و یا هسته یی از شهر است، از عوامل چند هسته یی شدن شهرهاست، اضافه کنیم که اغلب شهرهای کهن و باستانی نیز با تاثر از عوامل اقتصادی و حتی سیاسی هسته های چندی را بر بدنه خود می تنند، منتهی برحسب شدت و ضعف تنشهایی که بر هسته وارد می شود، بعضی از هسته ها پویا و برخی دیگر ایستا هستند.

    به نظ هاگت این سه الگو: مناطق متحدالمرکز ، قطاعی و چند هسته یی منافی هم نیستن و بعید نیست که شهری رشد منطقه یی خود را بر پایه این سه الگوی یاد شده تعقیب بکند نظیر آنچه که در کمبریج شایر انگلستان دیده می شود: بهد از جنگ دوم جهانی به هنگام بازسازی کمبریج شایر در رشد مناطق آن شهر این سه الگو مورد نظر بوده است: اطاف شهر اصلی با رعایت اصل منطقه بندی دوایر متحدالمرکز رشد ضعیفی را تعقیب می کند.

    رشد بالنسبه محسوس از دو طرف راههای اصلی در حال انطباق با الگوی قطاعی در حال پیشروی است و رشد چند هسته یی قوی را در اطراف روستاهای منحرف از کمبریج توان دید، بنابر این تحلیل فضایی مناطق مورد اشغال این شهر جز با یاری جستن از سه الگوی یاد شده ممکن نیست.

    در ایران بعضی از شهرهای مهاجرپذیر ، به ویژه آنجا که عوامل جذب، بیش از نیروهای دافع روستا در حرکت های مهاجرتی عمل می کرده است، نزدیک به نصف جمعیت خود را از راه جذب مهاجران روستایی و شهرستانی تامین کرده اند.

    بر طبق سرشماری 1335 آبادان 52 درصد، تهران 48 درصد و مشهد 45 درصد از جمعیت خود را با جذب مهاجران شهرستانی تامین کرده اند.

    چنین حرکت های مهاجرتی فرایندهای «هجوم و توالی» گروههای درون شهری را شدت بخشیده و بالمآل در بافت اکولوژیکی شهرهای مورد بحث نقش قاطعی بازی کرده است.

    ولی به رغم این حرکت روی هیچ یک از شهرهای ایران به ویژه پایتخت کشور منطقه بندی اکولوژیک سیستماتیک انجام نگرفته است، مگر آن که به منطقه بندی کم رنگ تهراناز لحاظ مساکن انسانی توجه و اکتفا به کنیم: «در تهران خانواده های کارگری در حاشیه های شهر دو نیم دایره یی که از شمال شرقی آغاز شده در سراسر جنوب ادامه می یابد و به جنوب غربی می رسد سکونت دارند.

    مساکن تجار متوسط و پیشه وران در وسط شهر تهران میان خیابان سپه و سیروس و مولوی و امیریه واقع شده است.

    خانه های کارمندان مرفه الحال و صاحبان مشاغل آزاد (پزشکان و وکای دادگستری، تجار بزرگ ...) در خیابانهای شمالی و شمال غربی دیده می شود ...

    و از لحاظ محل کار این منطقه های مهم را در پایتخت ایران می توان تشخیص داد: امور تجاری و مالی در منطقه محدودبین خیابان های سعدی و فردوسی و جمهوری (شاه سابق) و بوذر جمهری تا بازار متمرکز است اموراداری و حکومتی در ناحیه یی که از بهارستان به اطراف میدان امام خمینی (توپخانه سابق) کشیده می شود تمشیت می یابد.

    کارخانه ها و امور صنعتی در جنوب و جنوب غربی و اخیرا در شمال شرقی تهران جایگزین شده است ...» ملاحظه می شود که این مطالعه گذرا نمی تواند معرف بافت اکولوژیکی همه جانبه تهران باشد.

    د- مثبت گرایان نو و ساختار اکولوژیکی شهر: برای ارزیابی ساختار کولوژیکی شهر از جغرافیدانان مثبت گرای نو «بای یی وبگین» طرحهای نظری پیشین را که از آن سخن گفتیم رویهم منطبق می کنند و آن را مبنایی برای طرح فرضی دیگری قرار می دهند که دارای هسته واحد بوده و توسعه شهر در جهت پیرامون روی محورهای ارتباطی آن انجام می گیرد.

    این طرح بر تقسیم هندسی شهر و بالخره بر درک واقعیت های درون شهری کمک بیشتری می کند.

    از دیدگاه این گروه از جغرافیدانان شهر بازتاب وضع جامعه ایست که در درون آن جا گرفته و این وضع ساخته و پرداخته روابط و مناسباتی است کا بین تغییرات متعدد درون شهری وجود دارد.

    کار جغرافیدان ارزیابی و تحلیل هم زمان این تغییرات و روابط آنها است تا به تواند انچه را که در فضای شهر می گذرد مشاهده کند و از شکل استقرار افراد و گروههای انسانی در شهر آگاهی یابد.

    نتایج بررسیهای تجربی نشان داده که سه وضع و حالت اساسی بیانگر اختلاف در مجموعه یی از رفتارها و بازتابهای عینی گروههای انسانی در شهرها است: - وضع اقتصادی – اجتماعی (طبقات اجتماعی) - وضع خانوادگی (ویژگیهای سنی و خانوادگی) - وضع نژادی (منشاء نژادی و زبانی) ویژگیهای ساختار جمعیتی شهرهای کشورهای روبه رشد در کشورهای روبه رشد و یا در حال توسعه اقتصادی با دو منظر مربوط به برخورد اقتصادی – روانی بومیان با خارجیانی است که به همراه خود تکنولوژی نوین را در این شهرها جایگزین کرده اند که کاربرد آن به تسهیل بهره برداری منابع انجامیده و روابط اقتصادی تازه یی را برقرار کرده است.

    بسیاری از جوامع شهرهای کهن در برابر تقاضاهایی که از تماس و جریان جدید اقتصادی حاصل می شود.

    مقاومت نشان می دهند و در محدوده اجتماعی کهن خود محصور می مانند.

    نوعی دیگر شهرهایی هستند با ارگانیسم دوگانه مشخص، به بیان دیگر در کنار شهر کهن و قدیمی، نوشهری ساخته شده و بخش مهم جمعیت آن از سوی کشوری که بر کشور کم رشد حاکمیت سیاسی دارد تامین شده است.

    تردیدی نیست که همین دگرگونی اقتصادی در کشش روستائیان پیرامون شهر و بخش نوزاد آن که با ابتکار خارجیان تکوین می یابد بر اسکان دهقانان رانده شده از روستاها موجباتی فراهم می شود و محلات پر جمعیتی شکل می گیرد.

    در مورد شکل اول شهرگرایی و جمعیت پذیری شهرهای کشورهای رو به رشد، خاور نزدیک و میانه الگوهای زنده یی دارد.

    لازم به یاد آوری است که تماس بازرگانی، مالی و فرهنگی این شهرها با کشورهای صنعتی چنانچه باید به روشنی ارزیابی نشده ، چرا که برخوردها گاهی نمایشی و زمانی وابستگیها مخفیانه بوده است.

    در مورد دوم شهرهای افریقا تا کشورهای افریقای شمالی و با تغییراتی شهرهایی که از صحرای افریقا تا کشور متحده افریقای جنوبی به وجود آمده اند، مثال گویای دیگری هستند.

    در این گونه شهرها اشراف زمین دار رفته رفته تمایل شدید خود را به شیوه زندگی اروپایی نشان داده و در شهرهایی که محل تماس و برخورد تمدن بومی و اروپایی است به عنوان بازوی استعمار پذیرفته شده اند خلاصه آنکه مهاجرت زمین داران بزرگ به سوی متناطق شهری در جهت دست یابی به زندگی نو و به شیئوه اروپایی از علل دیگر تراکم جمعیت در شهرهای کهن افریقای شمالی است که به زایش محلات تازه دیگری در شهرها کمک کرده است.

    در این شهرها به تبع رشد صنایع به ویژه صنایع مونتاژ خدمات اداری نیز گسترش می یابد و محل کار و اشتغال تازه یی ایجاد می کند.

    از سوی دیگر جدال با امراض واگیر روستاها بر بهبود وضع بهداشت و محیط منتهی شده و به رشد جمعیت روستاها می انجامد و در نتیجه فشار سنگینی را روی اقتصاد روستاها تحمیل می کند و مهاجرتهای گروهی روستائیان را به جانب شهرها سبب می شود.

    بر این شرایط تعمیم یافته ، موج مهاجرت اقلیت های ملی و قومی را که بر اثر شکنجه و آزار، زادگاه اصلی خود را ترک گفته و به شهرهای کشورهای دیگر پناه می برند می توان افزود وضع ارامنه شهر حلب بدین گونه است.

    پیژرژبر این نکته اشاره دارد که با وجود ناکافی بودن مدارک آماری به نظر می رسد که در ساختار جمعیتی اکثر شهرهای خاورمیانه و نزدیک چندان اختلافی با پیرامون خود ندارند و اگر اختلافی به نظر می رسد بیشتر جنبه اجتماعی دارد و مربوط به تباین مکانی سکونت جمعیت در شهر و روستا نیست.

    در این شهرها، طبقه حاکم و مدیران جامعه که در عین حال گروه پیشرفته و مرفه جامعه را تشکیل می دهد و خانواده های بازرگانان بزرگ به جلوگیری از موالدین اقدام می کنند.

    در مجموعه شهرهای قدیمی، محلات مرفه شهری، به وسیله طبقات اجتماعی ریشه دار و کهن جمعیت پذیر شده و نرخ موالید آنان نسبت به محلات برون شهری پائین است و با وجود آنکه در کل شهر میزان مرگ و میر به طور نسبی بالا است، باز زاغه نشینی ها توسعه یافته و مهاجران فقیر را در خود پذیرفته است، شهرهای روبه رشد جهان با کم و بیش اختلاف تعمیم دارد.

    شهرهای کشورهای روبه رشد از آن جمله افریقای شمالی جمعیت خود را در سه بخش عمده شهر سکنی می دهند: هسته قدیمی شهر که قبل از استعمار وجود داشته است.

    محلاتی که برای سکونت و فعالیت اروپائیان ساخته و پرداخته شده است.

    محلاتی که جهت سکونت و استقرار جمعیت بومی به وجود آمده است.

    هر یک از محلات و بخش های سه گانه ویژگیهای اساسی خود را خود را دارند: بخش قدیمی شهر پاسدارسنن دیرپای کهن و محل سکنی طبقه اجتماعی کلاسیک شهری است، آنجا که روابط خاصی بین مشتریان و زمین داران بزرگ با بازرگانان عمده و حامیان آنها وجود دارد و سیستم همکاری و تعاونی محتضری را به وجود آورده اند که در حال بحرانی و فروپاشی است و اگر همین بحران، پیشه وران و دست ورزان قدیمی را در تنگنا قرار بدهد و شکل بازرگانی کهن نیز تغییر یابد و اشراف زمین دار شهری که تا پیش از این در محدوده شهر از موقعیتی بهره مند بودند، امتیازات خود را از دست بدهند و یا اگر با تماس با سازمان اداری استعماری دردستگاه بوروکراسی جذب شوند، شهر قدیمی محتوی انسانی خود را از دست می دهد و به منطقه نشیمن شهروندان فقیر تغییر شکل می یابد.

    با یان همه چنین سالخورده و فرتوت می شوند و تجدید نسل جمعیت در آنها به کندی انجام می گیرد.

    بخش اروپایی شهر به کلی از بخش های دیگر آن متمایز است و این بخش از شهر زندگی آسان و مرفهی را برای ساکنان خود عرصه می کند، به گونه ایکه با حیات کل جامعه و مردم شهر سخت متفاوت است.

    مسلم آنکه چنین شیوه زندگی در جریان عمر چندین نسل فراهم آمده و خانواده ها به طور وسیع شکوفا شده اند.

    در محلات اروپایی نشین ، موالید نسبت به کشورهای اروپایی مبداء در سطحی بالا است، چرا که اروپائیان و مدیران و دولتمردان جامعه مقیم این محلات از شرایط بهداشتی مناسبتری بهرمندند.

    در بین این جمعیت ها میزان مرگ و میر دو تا سه برابر کمتر از مسلمانان پیرامون شهرها است و علاوه بر تباینی که در تکامل جمعیتی خارجیان با بومیان در محدوده جغرافیایی این شهرها وجود دارد، سیمای فیزیکی و اجتماعی سکونتگاههای خارجیان نیز از بومیان متفاوت است ولی این بدان معنی نیست که محلات و سکونتگاههای ایتالیائیها و یا اسپانیولیها در شهر تونس و یا کازابلانکاکاملا مشابه کشورهای مبداء آنها است، بلکه خارجیان در این محلات اروپای کوچکی را به وجود آورده اند که از سطح زندگی مردم سیسیل در ایتالیا و آندلس در اسپانیا فراتر رفته است.

    سومین پدیده شهرگرایی، آن محلاتی را در بر می گیرد که به منظور سکونت جمعیت بومی در حال رشد و گسترش است این محلات گهگاه حلبی آبادها را نیز شامل می شود.

    جمعیت این محلات روستایی هستند و از نواحی دور به شهرها می آیند این مهاجرتها بیشتر شامل روستاهایی است که آنجا بین منابع تولید و نیازهای جمعیت تعادل لازم وجود ندارد و گرسنگی و فقر روستائیان را به چنین محلاتی از شهر رانده و با سوء تغذیه مزمن آشنا کرده است.

    این اجتماعات بر مبنای تعاون و همکاری و با دادوستدهای جزیی بنیاد می گیرد و شرایط سخت زندگی شهری شباهتی با زندگی قبیله یی آنها ندارد.

    طرح جامعه یی که بدینسان ریخته می شود وضعی مبهم دارد و سخت شکننده و آسیب پذیر است.

    گرچه داده های آماری این قبیل اجتماعات ناقص است و نمی توان به روشنی روی مرگ و میر آنان به قضاوت نشست ولی مسلم اینست که وضع سلامت و بهداشت آنان مصیبت بار است: امراض ریوی و انگل های روده یی و بیماریهای پوستی و امراض قلبی ، بیماریهای ناشی از کمبود های غذایی: را شیتیسم کودکان، اسکوربوت این محلات آشفته را تهدید می کند.

    مرگ و میر کودکان مسلما در سطحی بالا است اگر در بعضی از حالات موالید این محلات در سطح بسیار بالایی نیست به دلیل رایج بودن سقط جنین ارادی است که ان هم با شرایط زندگی زنان در رابطه می باشد و در مجموعه این محلات نازایی کم و بیش بر نوساز فوق شهری، به جای آنکه محیط زندگی انسانها باشد، بلهنده انسانها و قلمرو مرگ و نابودی آنهاست.

    در این محلات تعدادی از انسانها به سبب دستیاب بر کار دائمی خود را از این شرایط نابهنجارو امی رهانند ولی اکثریت جمعیت هنوز با کمبودها ، نارسائیها آشنا است و به نگامیکه دوران توسعه و یا بازسازی این محلات فرا می رسد به ظاهر بخشی از محله سیمای خود را تغییر می دهد ولی هنوز فقر مزمن در کمین انسانها است و تراکم بیش از حد جمعیت خطر بیماریهای ناشی از اختلاط و همزیستی انسانها را به مراتب بیش از نواحی روستایی بالا می برد.

    در کشورهای استوایی موقعیت غیر از این است: جمعیت اروپایی شهرهای کشورهای استوایی جمعیت موقتی و عبوری است، چرا که آب و هوای این منطقه برای خانواده های اروپائیان نامطلوب و ناسالم در شهرهای این منطقه برای اروپائیان حداکثر تا خاتمه دوران فعالیت آنان ادامه دارد و به محض آنکه به سن باز نشستگی می رسند و حتی پیش از آن نیز ، راهی دیار را جدا دی خود می شوند.

    در هرم سنی اروپائیان ساکن شهرهای منطقه گرم افریقایی اصولاً دو نقصان و کاستی به چشم می خورد: اولی در دوره سنین نوجوانی است.

    چرا که برای گروه سنی ادامه تحصیل در افریقای کم رشد ممکن نیست و آنان مجبور می شوند برای بهره مندی از خدمات فرهنگی و تحصیلی به اروپا برگردند.

    دومین کلستی مربوط به گروههای سنی 50 تا 60 سال است، چرا که دوره فعالیت اروپائیان در افریقا کمتر از اروپا است و در این فواصل سنی بازگشت نوجوانان و سلخوردگان به اروپا کل جمعیت اروپایی شهرهای مورد بحث را کاهش یافته نشان می دهد در عوض اقامت میان سالان اروپایی که تولید کننده نسل هستند افزایش موالید اروپائیان را نسبت به کل جمعیت مانده در افریقا به طور نسبی در سطح بالایی نشان می دهد، اضافه کنیم که بازگشت سالخوردگان به زادگاه خود میزان مرگ و میر سلامت و بهداشت اروپائیان در شهرهای افریقا مستلزم سرمایه گذاری و مساعی بیشتری است و با توجه به حساسیتی که اروپائیان در برابر امراض ویژه مناطق گرم دارند، به محض احساس خستگی و ظهور علائم بیماری به اروپا اعزام و در نتیجه مرگ و میر کودکان و میان سالان اروپایی نیز در سطوح پائین مهار می شود.

    گفتیم که در شهرهای افریقای گرم اتستوایی سازمان آموزشی لازم برای نوجوانان اروپایی وجود ندارد و آنها مجبور می شوند در سنین تحصیلی به اروپا باز گردند.

    در این بازگشت اغلب مادران به همراه فرزندان خود راهی اروپا می شوند و در نتیجه آن عدم تعادل ترکیب جنسی جمعیت اروپایی مقیم افریقا که در پیش از آن سخن رفت تشدید می شود .

    چنین عدم تعادل ترکیبی جنسی بر گسترش فحشاء و شیوی امراضی از این دست کمک کرده و بر سقط جنین ارادی نازایی زنان موجب می شود و عملا میانگین زایش زن در دوران باروری کاهش می پذیرد.

    بر عکس در شهرهایی که جمعیت در تثبیت جغرافیایی است و زندگی خانوادگی تعمیم و تحکیم یافته است جلو کامجوئیهای جنسی خارجی از حدود شرع و قوانین گرفته می شود و باروری جمعیت رو به افزایش می رود و در صورت جدال پی گیر با مرگ و میر کودکان و نوجوانان جوانگرایی جمعیت شهرها حتمی خواهد بود.

    در جمعیت پذیری شهرهای افریقایی با بعضی از کشورهای آسیایی از آن جمله هندو شهرهایی در امریکای مرکزی و لاتین از مکزیک گرفته تا شیلی تشابهی دیده می شود و اگر چه امروز شهرهای بزگ آمریکای لاتین از پذیرش مهاجران روستایی جدا امتناع می ورزد ولی تراکم گرسنگان در شهر کلکته و بمبئی بی شباهت به فاولا های برزیل و اکثر شهرهای کشورهای جدید را در قرن 19 نشان می دهد که تباین های نژادی و اجتماعی از ویژگیهای این قبیل شهرها است.

    انباشتگی بیش از حد جمعیت روستایی در شهرهای کشورهای کم رشد یکی دو شهر را به شکل شهرهای ماکروسفال یا بزرگ سر در می آورد به گونه یی که از لحاظ جمعیتی و اقتصادی نسبت به سایر شهرهای ناحیه و حتی کل جمعیت کشوری رشد غیر طبیعی می یابند و به موازات غلظت تراکم جمعیت شهری سرمایه و ثروت کشور نیز در این شهرها تمرکز یافته و عملا توزیع متوازن و هماهنگ جمعیت و کار در مقیاس ناحیه یی و ملی از بین می رود و رشد ناموزون شهری به عنوان مانع عمرانهای ناحیه یی و همه جانیه ملی مطرح می شود: لیما در پرووبانکوک در تایلند از اینگونه شهرهاست.

    روابط شهر و روستا مقدمه نحوه و دامنه روابط موچجود میان شهر و روستا به صورتهای گوناگون بر شکل پذیرس، رشد و توسعه سکونتگاههای روستایی و همچنین بر روابط درونی و بیرنی آنها اثر می گذارد.

    در خصوص نحوه این تأثیر پذیری یا تأثیرگذاری، مفاهیم و نظرات مختلفی مطرح شده است.

    مستقل از برداشتهای گوناگون نظری آنچه پیش از هر چیز باید در نظر گرفته شود ویژگیهای زمانی و مکانی است؛ یعنی توجه به شکل روابط در مکانهای مختلف که بنابر مقتضیات زمانی و روندهایی که نوع و دامنه تحول و دگرگونی روابط را مشخص می سازد تغییر می یابد.

    این ویژگیها و ملاحظات در چگونگی تجلی فضایی روابط شهر و روستا نقش بارزی دارد و مایه اصلی مطالعات جغرافیایی این نوع روابط را تشکیل می دهد.

    در غالب بررسیهای مربوط به روابط شهر و روستا معمولاً شهر به عنوان جزء تعیین کننده در نظر گرفته می شود و به همین دلیل است که مفاهیمی مانند شهر نشینی، شهر گرایی، حاشیه نشینی (شهری) بیشتر مطرح می شود تا روستانشینی ، اشتغال روستایی و واپس ماندگی روستایی.

    منظور از اصطلاح شهر نشینی بسادگی عبارت است از نسبت رو به رشد جمعیت ساکن در سکونتگاههای شهری.

    شهرنشینی با گسرش شهرهای موجود ، رشد فیزیکی و جمعیتی ، تبدیل روستا به شهر ، ایجاد شهرهای جدید یا از لحاظ آماری به واسطه گوناگونی در تقسیمات اداری سیاسی تشدید می شود.

    به هر تقدیر ، میزان جمعیت ساکن در شهرها و نسبت آن به کل جمعیت نشانگر درجه شهر نشینی در یک منطقه یا کشور است و این امر البته به تعریف شهر بستگی دارد از یک منطقه یا کشور به منطقه یا کشور دیگر متفاوت است.

    در کشورهای مختلف برای تعیین نقاط شهری و تفکیک آنها از نقاط روستایی حدی از جمعیت را در نظر می گیرند که این حد معمولاً بین دو تا ده هزار نفر (به عنوان حد پایه) در نوسان است.

    برخلاف شهر نشینی ، شهر گرایی با زندگی روستایی در ارتباط است.

    شهر گرایی روندی اجتماعی – اقتصادی است که طی آن شیوه زندگی ، رفتار و عملکرد، اشکال ساختمانی و سایر مظاهر شهری در سکونتگاههای روستایی تقلید می شود یا الگوی جمعیت مهاجر روستایی در شهرها قرار می گیرد.

    وسایل امروزی ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه و مانند آن) امکانات بهتر برقراری ارتباط فیزیکی (شبکه راهها) و تحرک جمعیتی از عوامل تشدید کننده این روند است.

    گرایش به شهر نشینی بویژه در کشورهای جنوب یا جهان سوم مشاهده می شود.

    بدیهی است روند مهاجرتها عمدتاًً به دلیل کمبود امکانات زیستی و رفاهی در روستاها و جاذبه های فرهنگی و اقتصادی شهرها و همچنین در مواردی سوء سیاستگذاری تشدید می شود.

    به نظر برخی کارشناسان قطبی شدن و دوگانگی شهری سهم مهمی در این روند دارد و اصولاً عامل اصلی شکل دهنده به نظام نبود کارکردهای عمده شهری بیرون از حوزه شهرهای بزرگ و عدم توازن میان رشد و توسعه شهری و روستایی است.

    به طور کلی می توان گفت انقلاب صنعتی در کشورهای شمال ، به روند مهاجرتهای روستایی – شهری و گسترش شهر نشینی و در نهایت شهر گرایی دامن زد، اما این رویداد کشورهای جنوب را با نوعی دیگر از شهر گرایی روبه رو ساخت که بیش از هر چیز پیامد روند نادرست صنعت گرایی، تمرکز غیر منطقی واحدهای صنعتی و فعالیتهای عمده بازرگانی و اقتصادی و در نهایت تجمع امکانات و تسهیلات زیستی در مراکز شهری است.

    روی آوردن روستاییان به این گونه مراکز – به امید دستیابی به زندگی بهتر – به حاشیه نشینی شهری رشد حلبی آباد و در نهایت پدیده شهر گرایی را نیز باید با توجه به ویژگیهای خاص مکانی – فضایی و ملاحظه تفاوتهای بنیادی منطقه ای بررسی کرد.

    در همین ارتباط اصطلاح روستا شهری در سالهای اخیر برای توصیف بسیاری از شهرهای کشورهای جنوب مطرح شده است.

    این اصطلاح از دو صفت انگلیسی rural (روستایی) و urban (شهری) به صورت rerbanساخته شده و عبارت است از ترکیب و ادغام ساختارهای اجتماعی شهری و روستایی در حاشیه مراکز شهری.

    این پدیده را که در آن شیوه های رفتاری موجود در سکونتگاههای روستایی توسط روستاییان به شهرها منتقل می شود، شهر نشینی روستایی نیز می نامند.

    این امر بویژه در کشورهایی که زیر ساختهای اجتماعی - اقتصادی نابسامان دارند یا جمعیت شهری آنها از امکانات زیستی کافی برخوردار نیستند، مشاهده می شود.

    نمودهای ظاهری این پدیده نگهداری مرغ ، بز و گوسفند و گاهی کشت مختصر برخی سبزیها به وسیله حاشیه نشینان یا آلونک نشینان شهری است.

    طرز ساخت و مصالح مورد استفاده در خانه های این قشر نیز تا حد زیادی متأثر از شیوه های روستایی است.

    به این ترتیب ممکن است گاهی تمام یک محله شهری به طور اجتماعی روستایی تا حد قابل توجهی دوام می یابد و بویژه مهاجران روستایی با سنخیت قومی یکسان عمدتاً ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و به صورتی تقریباً بسته زندگی می کنند.

مقدمه چین کشوری پهناور با وسعت 4/9 میلیون کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر است. 80 درصد جمعیت چین را روستانشینان تشکیل می‌دهند که عمدتاً به شغل کشاورزی مشغولند. چین باید حدود 20 درصد جمعیت جهان را تغذیه کند، و این در حالی است که تنها 7 درصد اراضی قابل کشت دنیا را در اختیار دارد ]1[. اقتصاد چین تا حد زیادی متکی بر اقتصاد روستایی و در نتیجه بخش کشاورزی است. انقلاب ...

جزيره‌العرب سرزمين خشکي است که از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد که حد فاصل جزيره‌العرب و قاره آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود مي‌شود و در شرق آن درياي عمان و خليج‌فارس قرار گرفته است که جزيره‌العرب را از ايرا

اهداف اين نوشته در بررسي و تحليل تغيير کاربري اراضي روستايي – شهري، با استفاده از سنجش از دور و سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي مي‌باشد. در اين مطلب، 2 مطالعه چند زمانه در 2 سايت (مکان) مختلف اداره شده است. اولين سايت شامل سه شهر در Morcco، و دمين سايت د

مقدمه در فلسفه علم جغرا فیا گفته می شود که این شرایط جغرا فیایی است که موجب بوجود آمدن تمدن یا از بین رفتن تمدنی می شود.با فته های هر منطقه ویژگی های خاص خود را دارند که با بافته های مناطق دیگر بسیار متفاوت است. از لحاظ شیوه بافت رنگ و رنگرزی طرح ونقشه در هر منطقه هدف شناخت و معرفی و ثبت و ضبط آنها بسیار ضروری است. اردبیل ازجمله مناطقی است که با وجود موقعیتی که در کشورداشته فرش ...

استان خراسان رضوي بخش کوچکي از خراسان بزرگ است. خراسان بزرگ در ادبيات ايران شامل تمامي شمال شرق ايران و بخش بزرگي از افغانستان مي‌شود اما خراسان رضوي به مرکزيت شهر مشهد يکي از استان‌هاي کشور ايران است. اين استان با مصوبه دولت در سال ???? خورشيدي و

کرج از لفظ کاواک يا کاوک به معني ميان تهي مي آيد . به نظرميرسدبه دليل قرار گرفتن دره کرج دروسط شهر چنين نامي به آن اطلاق مي شده که بعدها به کرج تبديل گرديد . کرج در نخستين تقسيمات کشوري تابع استان دوم (مرکزي )اودرسال 1357 درشمار شهرستا نهاياست

فصل هاي قبلي برنامه هاي روستايي را از ديدگاه بودن برنامه ريزي شده اي بررسي کردند اما در هر فصل مشخص است که بسياري از موضوعات از طريق اندازه گيري برنامه ريزي ها تأثير مي پذيرند، براي مثال سياست جنگلداري طولاني مدت در فصل 3، سياست برقراري در فصل 4 و س

جغرافياي طبيعي افغانستان افغانستان، در جنوب غربي آسيا يبن 29 درجه و 22 دقيقه و 53 ثانيه و 38 درجه و 29 دقيقه و 27 ثانيه عرض البلد شمالي و بين 60 درجه و 28 دقيقه و 41 ثانيه و 47 درجه و 51 دقيقه و 47 ثانيه طول البلد شمالي واقع شده است. مساحت اين کشور

نخستين گام در فرآيند طراحي برنامه مراکز روستايي، همان تعيين مرکزيت فعلي سکونتگاههاست. مرکزيت بايد با خدمات واقعي سروکار داشته باشد، نه با ساختمانها، دفاتر بسته يا غير قابل دسترس يا با تسهيلاتي که کارکرد ضعيف دارند. بر اين اساس هر مرکز روستايي يک حيط

جغرافياي جزيره‌العرب جزيره‌العرب سرزمين خشکي است که از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد که حد فاصل جزيره‌العرب و قاره آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود مي‌شود و در شرق آن درياي عمان و خليج‌فارس قرار گرفته است

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول