نتایج یک تحقیق در ایران نشان میدهد افزایش جمعیت خانوار و پایین بودن سطح تحصیلات والدین و همچنین سابقه خانوادگی آسم و در معرض دود سیگار قرار گرفتن به ترتیب از مهمترین عوال خطر بیماری آسم در کودکان است.در این تحقیق ریسک فاکتورهای آسم در کودکان مراجعهکننده به مرکز طبی کودکان در تابستان سال ۱۳۸۴مورد بررسی قرار گرفت.بر اساس این تحقیق تلاش در جهت افزایش سطح بهداشت ،تغذیه با شیر مادر و ترک عادت سیگار کشیدن میتواند در فائق آمدن بر این مشکل موثر واقع شود.روش کاراین تحقیق به اینصورت بوده است که یک بررسی مقطعی بر روی ۶۰ بیمار با تشخیص پزشکی آسم مراجعهکننده به مرکز طبی کودکان عوامل خطر از طریق پرسشنامه برگرفته از مطالعات بینالمللی ، آسم و آلرژی کودکان مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج این تحقیق نشان داد افزایش جمعیت خانوار بیش از ۵نفر در ۲۵/۵ درصد شرکتکنندگان مشاهده شد و جنس مذکر بیشترین جنس در معرض خطر میباشد به اینصورت که این میزان در جنس مذکر ۵۹/۳درصد و در جنس مونث ۴۰/۷درصد بود.همچنین متوسط سطح تحصیلات والدین پایین بود و وجود سابقه خانوادگی آسم چه در خانواده پدری و چه در خانواده مادری ۵۰/۸درصد و فراوانی تولد زودرس ۸/۵درصد میباشد.علاوه براین یافتههای تحقیق حاضر نشان داد اکثر پدران شرکتکنندگان در این تحقیق از طبقه کارگر بوده و ۳۳/۹درصد از شرکتکنندگان در معرض دودد سیگار قرار داشتند.شیوع بیماریهای آلرژیک در طول دهه گذشته با روند رو به افزایشی همراه بوده است.مطالعات اخیر نشان میدهد که نقش فاکتورهای زمینهای و نوع زندگی در این امر میتواند مهم باشد.نتایج این تحقیق که توسط دکتر لاله شریفی، دکتر زهرا پورپاک، دکتر سعید بکایی،دکتر فریبرز زندیه،دکتر محبوبه منصوری، دکتر کورش محمدی و دکتر اکرم کریمی انجام شده است در دومین همایش تخصصی آسم ارایه شد.دومین همایش تخصصی آسم و پنجمین سمینار دوسالانه انجمن آسم و آلرژی ایران توسط مرکز تحقیقات ایمونولوژی ،آسم و آلرژی ایران از ۲۳تا ۲۵آبان ماه سال جاری در بیمارستان امام خمینی برگزار شد.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس به نقل از موثی الرضا ثروتی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران، نوشته که در حال حاضر حدود ۱۲ میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند و برای ۲ میلیون ایرانی این خط فقر مطلق است.
به باور برخی ناظربا لحاظ کردن عدم افزایش مستمری مدد جویان و نرخ سالانه تورم پیش بینی شده شاید، تعداد افراد زیر خط فقر بیش از این باشد.
بر اساس اعلام وزارت رفاه خط فقر در شهر تهران برای یک خانواده چهار نفری ۴۰۰ هزار تومان و در شهرهای دیگر ۳۰۰ هزار تومان تعیین شده است.
این در حالی است که حداقل دستمزد یک کارگر غیرمتخصص حدود ۱۸۰ هزار تومان در ماه است.
به گفته اقای ثروتی مستمری مدد جویان تحت پوشش نهادهای حمایتی متناسب با افزایش هزینه ها اضافه نشده است.
بنا به گزارش ها، در حال حاضر یک خانواده پنج نفری تحت پوشش کمیته امداد فقط ۵۴ هزار توان دریافت می کنند که کفاف زندگی آنها را نمی دهد.
با توجه به اینکه تعداد زیادی از کارمندان دولت ایران هم کمتر از ۳۰۰ هزار تومان در ماه دریافت می کنند، می توان گفت کسر قابل توجهی از کارمندان دولت نیز - با معیار وزارت رفاه این کشور - زیر خط فقر هستند.
این در حالیست که به گفته عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران برآوردها نشان می دهد که ثروتمندان در ایران بیست و هفت برابر فقرا از یارانه ها بهره می برند.
این در حالیست که به گفته عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران "برآوردها نشان می دهد که ثروتمندان در ایران بیست و هفت برابر فقرا از یارانه ها بهره می برند." جهش به قله 40 میلیون نفری فناوری اطلاعات ایران 5 آذر 1385 - بزرگراه فناوری - جمعیت در طول تاریخ از مهمترین فاکتورهای تصمیمگیری در حیطههای اقتصادی، سیاسی بوده است.
در میانههای قرن بیستم، جمعیت قدری از ارج و مقام خود را از دست داد، چراکه قدرتها پشتوانه خود را از منابع دیگری تامین میکردند و چندان وابسته به جمعیت نبودند.
توسعه مباحث علمی جدید مانند هوش مصنوعی، فیزیک لایههای نازک، نانوتکنولوژی، توسعه ساخت کامپوزیتها و پاگرفتن صنعت دیجیتال؛ اهمیت جمعیت بهعنوان بازار مصرف را دوباره نمایان ساخت با این تفاوت که اینبار جمعیت بهشکل سابق دیده نشد.
علت تغییر نگرش به جمعیت به تغییر نوع محصولات عرضه شده بستگی داشت.
اگر در دهه هشتاد میلادی امکانات خاص مانند رنگی بودن تلویزیون، حضور صرف کامپیوتر، ساعت دیجیتال و امثالهم موضوع مطرح در بازار و مورد توجه قشر خاصی از جامعه مصرفی بود، در دهه اخیر تکنولوژی مورد توجه بازار مصرفی است که در انحصار قشر خاصی از جامعه نخواهد بود.
شرکتهای امروزی دریافتهاند که برای جوامع طبقاتی کنونی، محصول متناسب با سطح درآمد ایشان تولید کنند.
بدینترتیب علاوه بر اینکه کل جمعیت یک منطقه بهعنوان مصرفکننده عام محصولات دنیای دیجیتال اهمیت پیدا خواهند کرد، ردههای جمعیتی بهدلیل انتظارات خاص خود از دنیای جدید، مصرفکننده خاص محصولات مشخصی خواهند بود.
در این مجال گذر کوتاهی بر تاثیر جمعیت خاورمیانه بر بازار IT این منطقه خواهیم داشت.
ایران با توجه به آمارهای موجود رده سنی 15 تا 19 سال بیشترین سهم از ترکیب جمعیتی ایران را بهخود اختصاص دادهاست.
ردههای سنی 10 تا 14 و 20 تا 24 و 25 تا 29 در رده بعدی قرار دارند.
ایران با داشتن نزدیک به 25 میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران بین 15 تا 30 سال سن دارند.
بهدلیل مهار رشد بیرویه جمعیت و برنامههای اجرا شده توسط دولتهای پیشین، جمعیت افراد زیر 15 سال کشور بالغ بر 17 ملیون نفر است.
آمار موجود نشان میدهد که در حال حاضر بازار مصرفی ایران آمادگی توسعه دارد و نیازمند سرمایهگذاری کلانی خواهد بود، چراکه بافت جمعیت بین 15 تا 30 سال کنونی در ده سال آینده در رده سنی 25 تا 40 سال قرار گرفته و پتاسیل بالایی برای رشد بازار در اختیار خواهند داشت.
در این فاصله یک جمعیت 12 میلیون نفری به رده سنی 15 تا 25 سال اضافه شده و در واقع بازار مصرف ایران تا 10 سال آینده نزدیک به 40 میلیون نفر آشنا با صنعت IT خواهد شد.
چنانچه دولت تضمینهای لازم برای سرمایهگذاری را فراهم آورد، شاهد یک جهش بزرگ در صنعت IT داخلی خواهیم بود.
کشورهای حاشیه خلیجفارس کشورهای حوزه خلیجفارس مانند عربستان، امارت متحده عربی، قطر، بحرین، کویت و عمان صاحب ثروتهای بسیاری هستند که اغلب آنها از طریق فروش منابع طبیعی حاصل شده است.
در این میان تنها شیخنشین دبی از دیگران متمایز است که درآمد خود را نه از طریق نفت و گاز که از طریق فراهم آوردن بستری برای تبادلات تجاری در سطح منطقه فراهم آورده است.
ایجاد منطقه تجاری جبلعلی، فراهم آوردن امکانات ارتباطی دریایی و هوایی، ارایه تسهیلات فراوان مالی و به حداقل رساندن درآمد دولت از سود مستقیم گمرک موجب شده است که شیخنشینهای مجاور و حتی کشورهای همسایه به استفاده از راهکار ترغیب شوند.
ثروت در این کشورها و نیز فرهنگ قبیلهای حاکم، تبعات رشد فزاینده جمعیت در این کشورها را کمرنگ کرده است.
برای شرکتهای بزرگ IT این رشد فزاینده بهمعنی بازار مصرف بزرگ آینده تلقی خواهد شد.
نمودار جمعیتی تمامی این کشورها به شکل هرم کامل نیست، هرچند نمودار کلی آن نمایانگر افزایش جمعیت است، اما نشاندهنده ترکیب ناموزونی از بافت جمعیتی در این کشورها دارد.
بهعنوان مثال نمودار جمعیتی کشور قطر نشان میدهد که تعداد مردان رده 40 تا 55 سال حدود سه برابر زنان این رده سنی است.
در عمان و بحرین وضعیت مشابهی در ترکیب ردههای سنی مختلف نمایان است.
در این کشورها، مردها مصرفکننده اصلی بازار IT هستند و این ترکیب جمعیتی برای رشد بازار کاملا مناسب و مورد تمجید شرکتهای IT خواهد بود.
اگر رشد جمعیت در این کشورها را با ایران مقایسه کنیم، به نتایج جالب توجهی خواهیم رسید.
جمعیت زیر چهار سال ایران نزدیک به مجموع جمعیت زیر چهار سال کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهغیر از عراق است.
همچنین جمعیت 15 تا 30 سال کنونی ایران حدود 5/2 برابر مجموع جمعیت کشورهای فوقالذکر است.
مشکلات موجود در سیستم اقتصادی ایران و سختگیریهای کنونی و نیز ثروت انباشته کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس موجب شده است که بازار IT منطقه در این کشورها، بهخصوص در امارات متحده عربی و عربستان متمرکز شود.
این امر علاوه بر اینکه برای بازار داخلی چندان خوشایند نیست، ارز بسیاری را از کشور خارج خواهد کرد و به نوعی وابستگی اقتصادی بهدنبال خواهد داشت.
نمایشگاه جیتکس دبی و جیتکس ریاض عربستان بسیاری از نقدینگی برنامهریزی شده برای صنعت IT منطقه را در خود جمع کردهاند.
ایران برگ برندهای بهنام جمعیتی جوان دارد که اگر برنامهریزی صحیحی برای مدیریت آن نداشته باشد، این امکان را دودستی تقدیم کشورهای حاشیه خلیجفارس کرده است.
پیشبینی شده است که نسبت جمعیت بین 15 تا 30 سال ایران و به جمعیت 15 تا 30 کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تا 10 سال آینده ثابت خواهند ماند.
جدای از مقایسه ایران با این کشورها، شرایطی بسیار جالب برای سرمایهگذاری در منطقه حاکم شده است که سود بسیاری را برای شرکتهای بزرگ سازنده سختافزار و تجهیزات مرتبط با آن در پی خواهد داشت.
چگونگی رشد جمعیت در ایران و نظام آموزش و پرورش مرضیه قرائی « رشد و چگونگی جمعیت در ایران و نظام آموزش و پرورش » بحثی در جامعه شناسی آموزش و پرورش چکیده : از جمله مهمترین عوامل جامعه شناختی موثر در کیفیت آموزش ، حجم و ساختمان جمعیت است که نقش حساسی در نحوه پیشرفت نهاد آموزش و پرورش جوامع دارد.
در این راستا افزایش بی رویه جمعیت در کشور ایران و شکل و ساختار نا متناسب آن در دو دهه اخیر مشکلات عدیده ای را برای جامعه ما پدید آورده که نیازمند مطالعه و توجهی جدی است.
این ساختمان نامتعادل جمعیتی به لحاظ کثرت وجود جمعیت جوان کمتر از 15 سال ، همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه مسئولان و برنامه ریزان کشور ما را در تنگنای سختی از نظر کمبود امکانات برای فراهم آوردن تغذیه کامل ، تأمین آموزش کافی ، ایجاد شغل مناسب ، وسایل تفریحی و ارضاء سایر نیازهای لازم برای این جمعیت عظیم قرار داده است.
موضوع حائز اهمیت در مطالعه هر جمعیتی ، بررسی جنبه های کمی و کیفی زندگی انسان است.
شناخت دقیق این پدیده ، در مورد مسائلی مثل فقر ، گرسنگی ، بیکاری ، نابرابری و بی سوادی بین انسانها کمک زیادی به حل مسائل جامعه می کند.
چنانچه امروزه در طرح برنامه های اقتصادی و اجتماعی از مطالعات جمعیتی کمکهای بسیاری گرفته می شود.
مقاله حاضر رشد جمعیت در ایران را با تأکید ساختار جوان جمعیتی آن ، و در رابطه با یکی از نیازهای اصلی و بسیار حائز اهمیت او یعنی آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار داده است.
بدین منظور موضوعاتی چون انفجار جمعیت ، جوان و دانش آموز در ایران «انفجار دانش آموزی» ، اثرات افزایش بی رویه جمعیت و فشار آن بر نظام آموزشی جامعه ، مورد بررسی نظری قرار گرفته و ضمن ارائه راهکارهائی به استنتاج نهائی موضوع پرداخته شده است.
واژگان و اصطلاحات کلیدی افزایش جمعیت ، جوانی جمعیت ، انفجار جمعیت ، انفجار دانش آموزی ، استراتژی آموزش ، تنظیم خانواده مقدمه : از ابتدای قرن بیستم که مدرسه بعنوان یک سازمان آموزشی ابتدا در جوامع پیشرفته و توسعه یافته صورت نهادی یافت ، به شیوه ای منظم و سازمان یافته سراسر جوامع در حال توسعه را در نوردید چنانچه امروز جامعه ای نیست که این نظام در تحول و تغییرات اجتماعی آن نقش و کارکردی نداشته باشد .
نظام آموزش و پرورش کشور ما نیز در حال حاضر با دارا بودن بیش از یک میلیون نفر پرسنل و تحت پوشش قراردادن حدود 18 میلیون نفر دانش آموز در مقاطع مختلف تحصیلی ، بزرگترین و پر جمعیت ترین وزارتخانه کشور را تشکیل داده است و اکثر خانواده های ایرانی بطور مستقیم با این مجموعه عظیم در تعامل و ارتباطند.
در مقایسه با کشورهای صنعتی که نسبت جمعیت جوان آن به کل جمعیت کمتر از 20 درصد است در کشورهای در حال توسعه این نسبت همواره بیش از 45 درصد و در کشور ما در حال حاضر حدود 40 درصد می باشد که این رقم بالا ضمن آنکه موجب افزایش نرخ تکفل در جامعه ما و فشار شدید بر جمعیت فعال ایران گردیده اهداف آموزشی ، تکنیکها و روشهای مربوط به تعلیم و تعلم در کشور ما را به شکلی منفی تحت تأثیر قرار داده است.
در واقع افزایش بی رویه و ساختار نامتناسب جمعیت بعنوان یکی از عوامل موثر در آموزش و پرورش باعث می شود تا پذیرش افراد در موسسات آموزشی در حد دلخواه نباشد ، و دستاوردهای آموزشی در حد انتظار صورت نگیرد.
به لحاظ جمعیت شناختی ، افزایش جمعیتی که با امکانات لازم ، تغذیه مناسب ، بهداشت کافی ، آموزش و پرورش مطلوب و...
همراه نباشد نسلهای آینده را با مشکلات فراوانی از جمله فقر و کمبودهای مربوط به آموزش و سواد ، تغذیه و سلامتی مواجه خواهد کرد و بطور تسلسلی بر نسلهای بعدی نیز اثر می گذارد.
از اینرو پرداختن به مسئله جمعیت ، برنامه ریزی مربوط به آن و هماهنگ کردن جمعیت با نهادهای مهمی چون آموزش و پرورش ، ضامن آینده بهتر نسلهای فعلی خواهد بود.
امروزه آموزش و پرورش بعنوان یک نهاد اجتماعی زیر بنائی ، نقش موثری را در ارتقای موقعیت اجتماعی و توسعه پایدار در کشور های صنعتی ایفا می نماید.
انبوه جمعیت جوان فراروی نهاد آموزش و پرورش عموماً اصطلاح جمعیت جوان به کشورهائی اطلاق می شود که بیش از 40% جمعیت آن در گروه سنی 14 قرار دارد.
کشور ما با جمعیت 5/45 درصد جمعیت جوان در سال 1365 مقام اول را در جوانی جمعیت داشت هنوز هم با جمعیت حدود 40 درصد جمعیت جوان جزء جوانترین کشورهای دنیا محسوب می شود.
بدلیل این ترکیب جمعیتی ، و عدم رشد هماهنگ بخشهای اقتصادی با آن ، فشار بسیاری بر نظام آموزش و پرورش وارد آمده و کیفیت آنرا دچار چالش نموده است .
در واقع یکی از دلائل افت تحصیلی که به شکلی حاد در نظامهای آموزش و پرورش کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما مطرح است و سالانه در حد بسیار بالائی بودجه کشور در اثر آن اتلاف می شود ، افزایش نسبت شاگرد به معلم است که منجر به انباشتگی کلاسها می گردد .
آموزش بهتر زمانی ممکن و میسر است که کلاسهای درس کوچکتر ، تعداد دانش آموزان محدودتر و ارتباط معلم با شاگرد نزدیکتر باشد.
ضمن آنکه برای کاهش نسبت دانش آموزان به معلم ، بایستی معلمین بیشتری استخدام و فضای آموزشی بیشتری فراهم گردد.
در واقع علاوه بر موضوع انفجار جمعیت ، یکی از مشخصات بارز جوامع جهان سوم جوانی جمعیت آنها می باشد ، در برخی از این جوامع نسبت این شاخص حتی به 50% کل جمعیت بالغ می شود یعنی نیمی از جمعیت در گروه سنی صفر تا 14 سال قرار می گیرند و این در حالی است که در جوامع توسعه یافته صنعتی شاخص مذکور ، تنها 20% یعنی حدود یک پنجم از کل جمعیت را در بر می گیرد.
ج.انی جمعیت بعنوان یک مشکل پیچیده اجتماعی در برابر جهان سوم قرار دارد که در بلند مدت دشواری فراوانی را برای این جوامع در پی خواهد داشت.
چنانچه آرتور پتروفسکی 1372 معتقد است از جمله گروه های بزرگی که مسائل جدی برای تعلیم و تربیت بوجود می آورند عبارتند از جوانانی که یا هرگز به مدرسه راه نیافته اند و در نتیجه عملاً از تمام آمادگی های شغلی بر کنار مانده اند و یا آنان که قبل از سن بلوغ مدرسه را ترک گفته اند و عموماً در شرایطی نه چندان بهتر از گروه اول قرار دارند.
میزان رشد جمعیت در دهه 65-1355 کشورمان بطور متوسط 9/3 درصد در هر سال بوده است که یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت در جهان است.
هر چند که میزان رشد جمعیت در فاصله سالهای 70-1365 به 4/2 درصد کاهش یافت اما روشن است که یک چنین جمعیت جوان رو به تزایدی نیازمند سرمایه گزاری سنگین برای ایجاد ، بهبود و گسترش زیر ساختهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است.
همچنانکه این رقم بالای جمعیت جوان موجب افزایش نرخ تکفل در جامعه ما و فشار شدید بر جمعیت فعال ایران و البته تحت فشار قرار گرفتن نظام آموزشی گردیده است.
در سال 1883 میلادی اولین کنگره بین المللی آمار ، توجه خود را به بررسی موضوع سلامتی افراد معطوف داشته و پس از توجیه اهمیت سلامتی انسانها با تجزیه و تحلیل امر تعلیم و تربیت ، اعلام گردید که بی سوادی عامل اساسی تزلزل و مانع پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع بشری است.
بدنبال همین تصور بود که مسئله عقب افتادگی یک کشور در عقب ماندگی آموزش و پرورش مطرح گردید.
به تعبیر ژان فوراستیه اقتصاد دان مشهور ، کشور توسعه نیافته کشوری است که در آن آموزش توسعه کافی نیافته است.
در ایران میزان باسوادی در طول زمان افزایش یافته و با نزدیک شدن به سالهای اخیر سرعت و شتاب بیشتری یافته است.
میزان باسوادی جمعیت 14-6 ساله که در سال 1365 بالغ بر 9/83 درصد بود ، در سال 1370 به 7/92 درصد رسیده است اما علیرغم تلاشهای بسیار دست اندرکاران هنوز گروه سنی لازم التعلیم یعنی 14-6 ساله پوشش کامل آموزشی را ندارد.
با وجود آنکه 7/92 درصد افراد در این گروه سنی باسواد هستند اما 3/91 درصد از کودکان در این گروه سنی به مدرسه می روند یعنی از یکطرف تعدادی از این کودکان با فراگیری سواد در حد ابتدائی و حتی قبل از پایان تحصیلات ابتدائی مدرسه را ترک می کنند و از سوی دیگر 3/91 درصد کودکانی که به مدرسه می روند نشان دهنده 7/8 درصد از کودکانی است که در این مقطع سنی به مدرسه نمی روند.
در سال 1370 در گروه سنی 9-6 سال بیش از 75 هزار نفر و در گروه سنی 14-10 سال بیش از 600 هزار نفر از کودکان زیر پوشش آموزش قرار نداشته اند.
میزان افزایش تعداد کودکانی که در سن 10-6 سالگی یعنی سن گذراندن 5 ساله ابتدائی قرار می گیرند و لازمه آموزش آنان بر پا ساختن مدارس جدید ، کلاسها و تربیت کادر آموزشی است از مشکلات برنامه ریزان و مجریان برنامه های آموزش و پرورش بشمار می رود.
گروه سنی 10-6 در سال 1355 به 5 میلیون نفر در سال 1365 به 1/7 میلیون نفر و بالاخره ، در سال 1370 به 9/8 میلیون نفر رسید.
با محاسبه میزان رشد این گروه سنی معادل میزان افزایش 5 ساله 70-1365 ، در سال 2000 بیش از 13 میلیون نفر کودک 10-6 ساله در آستانه تحصیل داشتیم که با فرض آنکه هر مدرسه گنجایش 500 دانش آموز را داشته باشد این تعداد دانش آموز هر ساله نیازمند ساخت یکهزار مدرسه بوده است .
این در حالی است که در آینده نزدیک « از سال 1387 به بعد و با ورود فرزندان متولدین انفجار جمعیت دهه 60 به مدرسه ها » افزایش جمعیت دانش آموز مخصوصاً در دوره ابتدائی بیش از پیش کیفیت نظام آموزش و پرورش ما را دچار مشکل خواهد نمود.
آموزش و مرحله انتقالی جمعیت در ایران رشد جمعیت در ایران همواره دارای رشد مثبت و فزاینده بوده و جمعیت آن در یک دوره 65 ساله پنج برابر شده است .
کشور ما نیز چون سایر جوامع در حال توسعه در مرحله گذار جمعیت یا دوره عدم تعادل قرار دارد.
چنانچه جمعیت ایران که تا سال 1300 ، 10 میلیون نفر تخمین زده می شد در سال 1365 به 60 میلیون نفر بالغ گردیده بود ، ولی بدنبال اجرای سیاستهای جمعیتی ، از سال 1370 بتدریج از میزان موالید کاسته شد و در نتیجه در حال حاضر شدت افزایش جمعیت کمی کاهش پیدا کرده است.
رشد فزاینده جمعیت ایران باعث جوانتر شدن جمعیت شد ، بطوریکه در سال 1365 بالغ بر 46 درصد از جمعیت کشور در سنین زیر 15 سال قرار داشتند.
به دنبال تحولات عظیم جمعیتی در کشور ، همچون توسعه اقتصادی اجتماعی و گسترش شهر نشینی ، یکی دیگر از مسئله های اساسی قرن اخیر در کشور ما توسعه آموزش و پرورش است ، بطوریکه در اوایل قرن اخیر فقط شش درصد از جمعیت لازم التعلیم در دوره ابتدائی 11-6 ساله به تحصیل اشتغال داشتند و در حال حاضر این رقم به 95 درصد رسیده است .بنابراین می توان گفت یکی از مهمترین مسئله های یکصد ساله اخیر در ایران ، تحولات جمعیت شاغل به تحصیل در کشور ما می باشد.
بر اساس آمارهای موجود ، جمعیت ایران در فاصله سالهای 1335 تا 1370 تقریباً سه برابر شده یعنی از 19 میلیون به 56 میلیون نفر رسیده است و میزان رشد سالانه جمعیت نیر در این دوره 25 ساله گاه به بیش از 3 درصد بالغ شده است.
طبعاً جمعیت جدید تقاضای روز افزون خوراک ، پوشاک ، مسکن ، انرژی ، آموزش ، بهداشت ، اشتغال ، عدالت اجتماعی و بدنبال خواهد داشت.
لذا مسئله جمعیت و رشد بی رویه آن یکی از موضوعات اساسی در برنامه توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، و فرهنگی آموزش کشورمان می باشد.
انفجار دانش آموزی در جهان معاصر معمولاً مسئله پر سر و صدا و غالباً هراس انگیز انفجار جمعیت در درون خود مشکل بسیار عظیم تری بنام انفجار آموزش را می پروراند .انفجار جمعیت در مدارس یا انفجار دانش آموزی ، اصطلاحی است که اولین بار لوئی کدوس به منظور بررسی افزایش جمعیت دانش آموز آنرا بکار برد و از آن پس بصورت اصطلاحی متداول درآمد این پدیده عمدتاً حاصل عمومی یا همگانی شدن آموزش و پرورش ، افزایش جمعیت و ضمناً کارکرد تحرک اجتماعی آموزش و پرورش است چرا که در سایه تحصیلات و آموزش افراد کلیه اقشار جامعه می توانند به ارتقاء و موفقیت اجتماعی و شغلی رهنمون گردند.
در خلال نخستین دهه توسعه ملل متحد و در فاصله سالهای 1960 تا 1968 کل جمعیت کودکان و جوانانی که در سنین مدرسه بودند با رشد سالانه 35/2 درصد در حدود 20 درصد افزایش یافت.
حال آنکه در همین دوره هشت ساله جمعیت کل جهان با رشد سالانه نزدیک 2 درصد ، 17 درصد افزایش داشت.
یعنی میزان افزایش سالانه جمعیت دانش آموزی از میزان افزایش جهان بیشتر بوده است.
امروز تقاضا برای دانشگاهها و مدارس عالی نیز با سرعت در حال پیشرفت است و در تمام ممالک شاهد انفجار واقعی دانشگاهی هستیم.
در میان علل مختلف و اساسی که مبین بحران آموزشی هستند عامل جمعیتی افزایش ناگهانی درخواست آموزش و پرورش که به معنی واقعی موجب انباشته شدن مدارس و دانشگاهها شده است عامل مهمتری است.
عموماً انفجار جمعیت جوان کمتر از 15 سال ، پدید آورنده افزایش تقاضای آموزشی می باشد.
در کشورهائی که با افزایش جمعیت مواجه است بدلیل کثرت عده افراد ، از کلاسها بیشتر می شود.
بدینسان که دو گروه مختلف به نوبه از یک کلاس استفاده می کنند « مدارس نیمه وقت یا کلاسهای دو یا سه شیفته» .
افزایش میزان تقاضا که عمدتاً ناشی از رشد جمعیت است ، عامل مستقلی است که در هزینه های آموزش و پرورش تأثیر بسزایی دارد.
کلاسهای شلوغ و انبوه جمعیت تحت تأثیر عدم رسیدگی والدین ، فقر اقتصادی ، وضع تغذیه ، وضع مسکن و سایر علل اقتصادی قرار دارد.
تقاضای تعلیم و تربیت از طرف اجتماع پیوسته رو به افزایش است.
شاگردان برای رسیدن به سطوح بالاتر تلاش می کنند و والدین عموماً مایلند که فرندانشان به درجات آموزشی بالاتر از خود ایشان نائل آیند.
در واقع آموزش به منزله اهرم اصلی تحرک اجتماع شناخته شده حتی اگر دور نمای نوید بخش آن به واقعیت نگراید.
لذا در دهه های اخیر دو روند اساسی را در زمینه آموزش و پرورش می توان تشخیص داد.
روند اول عبارت است از عزم و علاقه عمومی به همگانی ساختن آموزش ، تا همه افراد و گروههای اجتماعی از امکانات برابر برخوردار باشند.
روند دوم عبارت است از سازگار ساختن آموزش و پرورش با نیازهای اقتصادی کشورها .تقاضای اجتماعی آموزش و پرورش عبارت است از تعداد دانش آموزانی که می خواهند به مدرسه وارد شوند و می کوشند تا پایان دوره تحصیلات در همانجا بمانند .
در دوران ما تقاضای اجتماعی آموزش و پرورش بنا به سه علت عمده فزونی یافته است .اول آنکه پدران و مادران پیوسته آموزش بیشتری برای فرزندان خویش آرزو می کنند .دلیل دوم رواج آموزش و پرورش بعنوان شرط برتری پیشرفت ملی و همگانی و عمومی نمودن هر چه بیشتر بهره مندی از آموزش است و علت سوم رشد جمعیت انفجاری جهان می باشد.
در واقع از سال 1950 تا کنون شمار دانش آموزانی که در مدارس ابتدائی جهان نام نویسی کرده اند بیش از پنجاه درصد افزایش یافته و جمعیت موسسات آموزشی متوسطه و عالی بیش از دو برابر شده است.
در کشورهای در حال توسعه این افزونی در دوره ابتدائی خیلی بیشتر بوده است و عمده ترین دلیل هجوم متقاضیان آموزش مدرسه ای ، حجم بالای جمعیت جوان ، و پس از آن کارکرد آموزش و پرورش در تغییر پایگاه و تحرک اجتماعی افراد می باشد.
در خصوص مورد اخیر در میان نتایجی که از بررسی وضعیت 88 کشور در 5 دوره زمانی مختلف حاصل شده موارد زیر استنتاج گردیده است : - ارتقاء سطح آموزشهای دبیرستانی باعث کاهش نابرابری اجتماعی می شود « هر چه آموزش بالاتر برود قشر متوسط ساخته می شود و نابرابری کاهش می یابد.
» - افزایش جمعیت کشور باعث افزایش نابرابری اجتماعی می شود «رشد جمعیت باعث افزایش بیکاری مخصوصاً در بین جوانان و در نتیجه کاهش دستمزدها و ایجاد نابرابری می گردد.» علاوه بر این یافته های پژوهشی نشان داده اند که میان سطح آموزش فرد و میزان باروری ارتباط وجود دارد.
افراد طبقات پائین بیش از افراد طبقات متوسط و طبقه بالا ، به داشتن فرزندان متعدد گرایش دارند.
اغلب مطالعات نشان می دهد که سطح تحصیلات اعضا ، خانواده نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در آموزش کودکان دارد.
تحصیلکرده بودن والدین و درآمد خانواده «پایگاه اقتصادی – اجتماعی » مهمترین عواملی هستند که پوشش آموزشی کودکان را تحت الشعاع قرار می دهند.
چنانچه رابرت مالتوس ، از جمله مخالفان اصلی افزایش جمعیت در قرن هجدهم باور داشت اشاعه سواد و آموزش از جمله عوامل اصلی جلوگیری از فقر و افزایش جمعیت است چون انسانهای با سواد افراد عاقلی هستند که خود تعداد فرزندشان را کنترل می کنند.
در حال حاضر نیمی از جمعیت بزرگسالان جهان را بی سوادان تشکیل می دهند و این گروه یا به علت شرایط نامساعد فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، جغرافیایی و خانوادگی و یا در اثر عقب ماندگی جسمی و ذهنی از نعمت سواد محروم مانده اند .بیشتر بی سواد های کشورهای جهان سوم از نوع اول هستند ، ولی بی سوادهای کشورهای پیشرفته اغلب عقب مانده های ذهنی اند که امکان و توانائی لازم برای با سواد شدن را ندارند.
بی سوادی عامل باز دارنده رشد اقتصادی است و هر کشوری که تعداد باسوادهای آن بیشتر است بطور نسبی درآمد سرانه بیشتری دارد.
مروری بر یافته ها و تجارب علمی مبین آن است که با بهره گیری از راهکارهائی در جهت تنظیم رابطه ای متعادل بین جمعیت و آموزش می توان تا حد زیادی از اثرات منفی متراکم بر نظام آموزشی کاست که در زیر به دو مورد از مهمترین آن اشاره می شود.
1- استراتژی آموزش جمعیت آموزش جمعیت در اجلاس سال 1970 یونسکو ، برنامه ای که مطالعه شرایط جمعیت در خانواده ، جامعه ، ملت و جهان را بمنظور پرورش و توسعه طرز فکر و نگرش منطقی و رفتار مسئولانه در دانش آموزان فراهم می کند تعریف شده است.
از دیدگاه برنامه ریزی آموزشی معنای آموزش جمعیت ، غنی کردن دانش جوانان و بزرگسالان و درک صحیح آنها در زمینه پیامدها و عوارض جمعیت ، علتها و نتایج رشد جمعیت ، ارتباط بین جمعیت و متغیرهای کیفی زندگی از قبیل سلامتی ، مسکن ، محیط زیست ، مواد غذایی و تغذیه مناسب ، تعلیم و تربیت صحیح و اشتغال و خدمات اجتماعی است و هدف اصلی آن آگاه سازی آموزش گیرندگان در روند یادگیری و مشارکت آنها در سیاستهای ملی است.
در مطالعه مسائل جمعیتی ناشی از انفجار دانش آموزی ، مدارس و موسسات آموزشی و دانشگاه ها بهترین مکان برای آشنا کردن دانش آموزان و دانشجویان به مسائل جمعیت و خانواده محسوب می شوند.
در این مراکز بطرق مختلف میتوان شناخت و رفتار صحیحی را به نسل جوان جامعه که فی الواقع پدران و مادران آینده خواهند بود منتقل کرد تا خانواده هائی با ابعاد و تعداد اندیشیده و برنامه ریزی شده بوجود آید.
بهر حال آموزش سیستماتیک و طراحی شده مسئله های جمعیتی و پیش از آن مسائل جنسی ، ساز و کار توالد و تناسل و بارداری و مسائل خاص زناشوئی به نسل نوجوان و جوان در مدارس بطور تدریجی ، نقش اساسی را در رفتار فرزند آوری آینده آنها ایفا خواهد کرد.
در طرح اجرائی جمعیت جهانی نیز که عموماً توسط سازمان ملل مطرح می شود توصیه هایی در زمینه مدیریت ، آموزش و ارتباط جمعیتی جهت تحقق برنامه های جمعیتی شده است.
1- دولتها ، موسسات و سازمانها غیر دولتی باید به آموزش برنامه هایی در زمینه های جمعیتی پرداخته و به نحو گسترده ای از آن حمایت کنند و در مجموع آموزشهای جمعیتی را در جامعه گسترش دهند.
2- دولتها روشها و الگوهایی را با بهره گیری از فناوری های ارتباطاتی ، آموزش ، مدیریت و برنامه ریزی مناسب بکار گیرند تا اقشار مختلف جمعیتی در برنامه های تعیین شده مشارکت فعال داشته باشند.
وسائل ارتباط جمعی می توانند نقش موثری در توسعه آموزش و اشاعه اطلاعات ایفا نمایند تا سیاستهای جمعیتی تحقق یابد.
2- سیاست جمعیتی تنظیم خانواده میزان باروری زنان مهمترین عامل در تشکیل ساخت سنی یک کشور است.
باروری در حد بالا ، تعداد متولدین را افزایش می دهد و باعث جوان شدن جمعیت در ساختار سنی جمعیت می شود.
با اجرای صحیح و دقیق برنامه تنظیم خانواده تحولات جمعیتی عظیمی را در تغییر این ساختار می توان بوجود آورد و حدود 60 تا 70 درصد جمعیت را در سنین فعالیت اقتصادی جامعه قرار داد و از سوی دیگر عدم توجه و اجرای این سیاست ، باعث افزایش جمعیت کمتر از 15 سال شده و نتیجتاً بربار اقتصادی که برگرده افراد واقع در سن فعالیت است 64-15 سال می افزاید.
لذا در مطالعه جمعیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی ، نه افزایش جمعیت و نه تعداد بسیار جمعیت ، بلکه ترکیب و چگونگی سنی آن در درجه اول اهمیت قرار دارد.
بر اساس یافته های آماری در سال 1380 جمعیت فعال کشور ما 6/44 درصد می باشد .حال آنکه در ژاپن و کشورهای صنعتی اروپایی غربی بیشتر از 65% جمعیت در سنین فعالیت و نزدیک به 10% از جمعیت به سالهای پیری رسیده اند و در نتیجه فعالان جامعه بیشترین تعداد جمعیت را در بر می گیرند .
در حالی که بالا بودن درصد افراد واقع در گروه سنی صفر تا 14 ساله در جامعه ایران وسایر کشورهای در حال توسعه علاوه برسنگین نمودن بار تکفل وابستگی بر دوش گروه فعال 15 تا 64 ساله لزوم افزایش سرمایه گزاری در بخشهای اجتماعی مخصوصا در زمینه اموزش و پرورش بهداشت و آسایش اجتماعی را ایجاب نموده است.
در واقع از جمله اهداف اصلی برنامه تنظیم خانواده ایجاد هماهنگی بین رشد جمعیت و ابراز و عوامل فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی کشور از سوی دیگر می باشد.
تنظیم خانواده مجموعه برنامه ریزی هائی است تا خانواده ها تعداد فرزندانی را که مایل هستند بطور اردای بیاورند تاجمعیعت بصورت متناسب در اید0