مباحث شهر و شهرنشینی نیز مانند هر مطلب دیگری نظرات مختلفی را بهدنبال دارد عدهای به ذم شهر پرداختهاند و عقیده دارند که شهر به مثابه یک دوزخ واقعی است.
مباحث شهر و شهرنشینی نیز مانند هر مطلب دیگری نظرات مختلفی را بهدنبال دارد عدهای به ذم شهر پرداختهاند و عقیده دارند که شهر به مثابه یک دوزخ واقعی است. آنها میگویند شهر کانون همه بیرحمیها و محرومیتهاست و در نهایت منشاء سقوط همان تمدنی است که خود پرورش داده است. در مقابل عدهای به مدح و تعریف آن پرداختهاند و معتقدند که شهر کانون اصلی همه میراثهای فرهنگی، عواطف و احساسات بشری است. شهر تجلیگاه نظام ارزشهای انسانی، اعتقادات و امیدهاست.
رشد سریع شهرهای بزرگ درکشورهای جهان سوم، توجه بسیاری از محققان را به عدمتعادلها و نابسامانیهای ناشی از این رشد، به خصوص در زمینه مسائل مربوط به عدمتعادل عرضه و تقاضای سطح مسکونی و خدمات شهری – که جزء مشهودترین مسائل شهری میباشد – معطوف ساخته است. توجه به این مسائل و روبهرو شدن با افزایش حاشیهنشینی در شهرها، باعث بهوجود آمدن تحلیلهای انتقادی بسیاری شده است که در اغلب آنها به جای یافتن ریشههای موضوع، شهرنشینی در کشورهای توسعهنیافته مورد حمله قرار گرفته است به همین خاطر این تحلیلهای انتقادی عملا از موضعی ضد شهری به مسائل مینگرند و بهطور کلی شهرنشینی را مورد سوال قرار میدهند. در مقابل عللی که سبب این وضع شدهاند، هر چند که نمیتوان وخامت و جدی بودن مسائل شهری و تاثیرات آن را بر جمعیت شهرنشین – که هر روز دست بهگریبان مسائل بیشتری میگردد – انکار کرد، اما دیدگاههای ضدشهری و ضدصنعتی شدن یا فقط شهری شدن را نیز نمیتوان پذیرفت. بیان مسئله بحث در زمینه شهرنشینی در جهان سوم اگرچه گسترده است و با توجه به محدودیتهای اطلاعاتی سهل و ساده نیست بدین خاطر در این نوشتار سعی شده است صرفا به ابعادی از مسائل شهرنشینی پرداخته شود و آن هم در قالب چند سوال، تا بتوانیم با صراحت بیشتری به آنها پرداخته و از پراکندهگویی در این زمینه محفوظ بمانیم. تحقیق حاضر که شهرنشینی در جهان سوم نام گرفته است دارای مفاهیم شهر، شهرنشینی و جهان سوم است که هر کدام نیاز به توضیح دارند.
از شهر تعاریف متعددی مطرح گردیده است که ما در اینجا به تعریف شهر از دید یک جامعهشناس اکتفا میکنیم « شهر جامعه پیچیدهای است که دارای یک وجود جمعی خاص، متمایز و منفصل است که روی تکتک عناصر سازندهاش دارای کنترل میباشد. و شهرنشینی یعنی زندگی در چنین مکانی که شهر به آن اطلاق میشود.» جهان سوم به کشورهایی که از نظر اقتصادی، سیاسی بیرون از گروه کشورهای پیشرفته سرمایهداری و کشورهای سوسیالیستی قرار گرفتهاند، اطلاق میشود. این عنوان با مفاهیم گوناگون به همه کشورهای در حال توسعه در قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین اطلاق میگردد. اگر چه خود کشورهای جهان سوم را نیز به سه یا چهار گروه تقسیم کردهاند اما در کل ویژگیهای مشترک دارند. فاوا در کتاب خود بهنام « جامعه شهری » تحقق سه شرط را برای ارتقای هر نقطهای از سرزمین به مکان شهری و پیدایش و رشد شهرها الزامی میدانند. این سه شرط عبارتند از: اول مساعدت محیط طبیعی یا محیطی گشاده دست و پربرکت. دوم درجهای از تکامل دانش فنی و بالاخره سومین مسئله سازمان اجتماعی مبتنی بر تقسیم کار. اما پیششرط ارتقای آگاهانه دانش فنی و دستیابی به سازمان اجتماعی مبتنی بر تقسیم کار، مازاد تولید است. به عبارت دیگر آنها دستیابی به مازاد تولید را مهمترین شرایط ایجاد شهر دانستهاند. (۱) شکوهی در تاثیر تکنولوژی و سازمان میگوید: سازگاری انسان با محیط زیست خود به وسیله تکنولوژی امکانپذیر میگردد. تکنولوژی انسان را قادر میسازد تا نسبت به توانایی تکنولوژی خود محیط زیست را آماده زندگی دلخواه نماید.