شیراز یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان فارس میباشد. این شهر در ارتفاع 1486 متری از سطح دریا[۵] و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد.[۹] همچنین این شهر دارای جاذبههای جهانگردی فراوانی است و بهعنوان شهر شعر، شراب، گل و پایتخت فرهنگی ایران شناخته شدهاست.[۱۰] شهر شیراز با ۳۴۰ کیلومتر مربع وسعت سومین شهر بزرگ ایران پس از شهرهای تهران و مشهد محسوب میگردد.[۳] همچنین براساس سرشماری رسمی سال ۱۳۸۵ خورشیدی جمعیت این شهر بالغ بر ۱٬۲۱۴٬۸۰۸ نفر بودهاست که از این جهت ششمین شهر بزرگ ایران بهشمار میرود.[۲] شیراز به ۹ منطقهٔ شهری تقسیم شدهاست که هر منطقه دارای یک شهرداری منطقهای است.[۱۱]
شهر شیراز آرامگاه شاعرانی همچون حافظ و سعدی را در خود جای دادهاست و سرونازهای این شهر آوازهٔ جهانی پیدا کردهاند. عطر شکوفهٔ نارنجستانها، آب و هوای معتدل و مردم نرمخو و میهماننواز شیراز بههمراه جاذبهٔ تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران زیادی را بهسوی خود فرا میخواند.[۱۲]
وجه تسمیه
در افسانهها آمدهاست که شیراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پیشدادیان) شهر شیراز را تأسیس کرد و نام خود را بدان بخشید. به روایتی دیگر نام این دیار «شهرراز» بوده که به اختصار شهر از و شیراز خوانده شدهاست. البته براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است.[۹][۱]
ابن حوقل -جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری- علت نامگذاری شیراز بدین نام را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند.
بنا به نوشتهٔ کتاب صورالاقالیم، از جهت وجود دامهای بسیار در دشت شیراز، آنجا را «شیرساز» نامیدهاند. برخلاف پندار پارهای از جغرافیدانان مسلمان، تأسیس این شهر به قرنها قبل از ورود اسلام به ایران باز میگردد.[۱][۱۳]
علاوه بر آنچه گفته شد، کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی انجامید که بر روی چند فقره از آنها نام شیراز مشخص شدهبود. بدین ترتیب میتوان احتمال داد این شهر -که در عهد رونق تخت جمشید، آبادی کوچکی بیش نبودهاست- بعد از انهدام پایتخت هخامنشیان، سمندروار از دل خاکستر آن دیار برپا خاستهاست.[۱][۱۴]
پیشینه
بنوشته جان لیمبرت، ایران شناس، دیپلمات و مدرس سابق دانشگاه پهلوی شیراز، شیراز همیشه در طول تاریخ خود مرکز فارس نبوده است. شیراز طبق استانداردهای ایران شهری جدید بشمار میآید. تاریخنگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشده است. یک تاریخنگار محلی در مورد شیراز می نویسد: جایی است که هیچگاه با بت پرستی آلوده نشدهاست. در نوشته های حمدالله مستوفی معتقد است که معتبرترین روایت این است که محمد برادر حجاج ابن یوسف پس از تبلیغ اسلام شهر شیراز را بنیان، یا دوباره بنیان می نهد. بگفته حمدالله مستوفی روایت دیگری است که این کار توسط برادر زاده او محمد ابن قاسم ابن ابی عقیل انجام شدهاست. او تاریخ این کار را سال ۷۴ هجری مینویسد. [۱۵] لیمبرت عنوان میدارد که میبایست نشانههایی از سکونت پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشته است که نام شهر را به آن داده است. مخصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشته است. لیمبرت عنوان میدارد که کتیبهای عیلامی در تخت جمشید حاوی نام قلعهای بنام تیرازیس است یا شیرازیس است. او با توجه با اشارات موجود در منابع اسلامی و سایر اسناد و شواهد باستان شناسی همچنین با توجه به مهر هایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام حاوی نام شیراز یافت شده در محل قصر ابونصر، معتقد است که قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز در نزدیکی روستای سعدی قلعه ای بوده که شیراز نام داشتهاست. او چنین نتیجه می گیرد که محل اولیه شیراز، این استحکامات موجود در محل قصر ابونصر بوده که همان محل قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوح تخت جمشید است و بعد ها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفته است. [۱۵]