تحقیقات زیادی برای اندازهگیری میزان توسعه دولت الکترونیکی در کشورها توسط محققین مختلف و سازمانهای ذیربط از جمله سازمان ملل انجام گرفته است. در بررسی انجامشده توسط سازمان ملل [1] براساس سه معیار حضور اینترنت (Internet Presence)، بسترهای تکنولوژی اطلاعات (IT Infrastructure) و سرمایههای انسانی (Human Capital)، کشورهای جهان از لحاظ وضعیت دولت الکترونیکی ردهبندی شدهاند. علیرغم قرار گرفتن کشورهایی مانند انگلستان در ردههای بالای جدول رتبهبندی، در عمل مشاهده میشود که وضعیت دولت الکترونیکی در این کشور در سطح بسیار پایینی در مقایسه با کشورهای همطرازش قرار دارد بطوریکه به عنوان مثال در سایت دولت الکترونیکی این کشور، حتی نمیتوان به نخست وزیر انگلیس پست الکترونیک (email) فرستاد و تنها راه تماس با وی که بر روی سایت اعلام شده از طریق فاکس است. این در حالی است که این امکان و امکانات پیشرفتهتری هماکنون در سایت دولت الکترونیکی بسیاری از کشورهای در حال توسعه وجود دارد. همچنین اطلاعات قوانین و مقررات بر روی سایت رسمی دولت انگلیس در بسیاری از موارد به روز نبوده و مطابق با آخرین تغییرات در قوانین رسمی این کشور نمیباشد که این موضوع مشکلات متعددی را برای استفادهکنندگان از سایتهای رسمی این کشور بوجود آورده است.
علت بروز این تقیصه در رتبهبندی ارایهشده توسط سازمان ملل، نادیده گرفتن موارد بسیار مهمی در رتبهبندی انجام شده میباشد. به عنوان مثال در رتبهبندی سازمان ملل، توجه بسیاری به جنبههای سخت (Hard) شده و جنبههای نرم (Soft) که بیشتر به مسائل انسانی و اجتماعی مربوط بوده و اثری تعیینکننده در موفقیت دولت الکترونیکی دارند، لحاظ نشدهاند.
تحقیق دیگری که در این زمینه توسط [2] Price WaterHouse Coopers انجامشده، نشان میدهد تنها ایجاد (Provision) دولت الکترونیکی کافی نبوده و استفاده (Use) از دولت الکترونیکی توسط مردم نیز باید به عنوان پارامتر مهمی در ارزیابی وضعیت دولت الکترونیکی کشورها مدنظر قرار گیرد.
در این مقاله مشکلات روش ارزیابی و رتبهبندی دولت الکترونیکی توسط سازمان ملل از جمله عدم توجه به زیرساختهای فرهنگی و قانونی و نیز نادیده گرفتن مساله استفاده (Use) به عنوان یکی از معیارهای اصلی ارزیابی مورد بحث قرار گرفته و معیارهای مناسبی که برای ارزیابی وضعیت دولت الکترونیکی کشورها باید مدنظر قرار گرفته شوند، پیشنهاد میگردد.
مقدمه
در یک تعریف کلی، دولت الکترونیک میتواند عملاً تمام بسترها و کاربردهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات را دربر میگیرد که توسط بخش عمومی برای ارایه خدمات به شهروندان (G2C)، کار و کسبها (G2E)، سایر عوامل دولتی (G2G) و کارمندان دولت (G2E) مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله ما توجه خود را به استفاده از اینترنت و شبکه جهانی وب برای رساندن اطلاعات و خدمات دولتی به شهروندان معطوف میسازیم. به طور سنتی تعامل بین شهروندان و یا تجار با یک عوامل دولتی در یک سازمان دولتی رخ میدهد. با حضور تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات نزدیک کردن مراکز خدماتی به مشتریان امکانپذیر میشود. شهروندان میتوانند اطلاعات و خدمات دولتی را در یک کیوسک یا اتاق مجزای اینترنتی که در یک سازمان دولتی یا نزدیک آن قرار داده شده، یا از طریق رایانه کیفی(labtop) یا رایانه شخصی از خانه یا دفتر خود دریافت کنند. اگر دولت الکترونیکی به خوبی پیاده شده باشد، شهروندان میتوانند وارد یک سایت اینترنتی شده، به آسانی خدمات و اطلاعات دولتی موردنیاز خود را یافته، و از آن سایت برخط (online) برای انجام دادوستد استفاده کنند. باید خاطرنشان سازیم که دولت الکترونیکی صرفاً یک پروژه عظیم تکنولوژی اطلاعات نیست بلکه برنامهای است چندبخشی، فرهنگی، سازمانی، برمبنای تکنولوژی و تغییردهنده شکل کسب کار[3]، هرچند که تکنولوژی اطلاعات نیز یک مولفه حیاتی چنین تبدیلی است و نقشی اساسی در آن بازی میکند.
در چند سال گذشته، تعداد مدلهای ارزیابی و رتبهدهی دولتهای الکترونیکی افزایش یافته است. این مدلها سعی میکنند تا موقعیت هر یک از کشورها را در تلاش برای رسیدن به دولت الکترونیکی، تخمین بزنند. مدلهای پیشنهادی از معیارهای متفاوتی استفاده میکنند؛ مثلاً در بررسی سازمان ملل متحد [1]، کشورهای جهان برمبنای سه معیار طبقهبندی شدهاند. ”حضور اینترنت“، ”زیرساخت تکنولوژی اطلاعات“ و ”سرمایه انسانی“. این مدل شامل زیرساختهای فرهنگی و حقوقی نمیشود و نیز ”میزان استفاده از دولت الکترونیک توسط شهروندان“ را به عنوان یکی از معیارهای اساسی نادیده میگیرد. در ادامه به طور خلاصه مدلهای عمدهای را که تاکنون ارایه شدهاند، شرح میدهیم و سپس مزایا و معایب آنها را در ارزیابی و رتبهبندی دولتهای الکترونیک کشورها موردبحث قرار میدهیم. در انتها نیز یک مدل سه سطحی برای ارزیابی سطح دولت الکترونیک کشورهای مختلف پیشنهاد میکنیم.