ستاوردهای بشر در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات به شناخت بیشتر بشر از ارگانیسم های سازمانی، چگونگی فعالیت های فردی و سازمانی، بهبود و کنترل این فعالیت ها، تولید محصولات سخت افزاری و نرم افزاری، قطعات و سیستم های ارزانتر، هوشمندتر، چندمنظوره، سازگار با محیط زیست، و همچنین تغییر شیوه های تولید شده است.
رهاورد بشر در دهه های اخیر به ویژه شبکه جهانی اینترنت باعث گردیده شیب منحنی رشد علم و فناوری در سالهای اخیر به شدت زیاد و به صورت یک منحنی متمایل به عمود تبدیل گردد که نشان از کوتاهتر شدن هرچه بیشتر چرخه زمانی تولید علم است.
بنابراین، ما در جهانی زندگی می کنیم که ویژگی بارز آن، 1 - تغییرات شتابنده 2 - غیرقابل پیش بینی بودن آینده است.
این ویژگیها از اصول پارادایم نوین مدیریت یعنی مدیریت در محیط پویا و بی ثبات و غیرقابل پیش بینی را نیز شامل می شود.
حال این سوال مطرح است که مدیران در قبال این تغییرات شتابنده محیطی چه وظایفی دارند؟
ضرورت آینده پژوهی و آینده نگری در مدیریت (ICT) چیست؟
مدیران در محیطی که متغیرها به صورت غیرخطی بر همدیگر تاثیر می گذارند چه نقشی دارند؟
در دنیای رقابتی امروز، با سرعت روزافزون تغییرات تکنولوژیک، سیستم های علم و فناوری بایستی آمادگی لازم را برای پاسخ به تغییرات اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.
در این میان فرصتی ساختاریافته برای نگاه به آینده و بررسی نقش علم و فناوری در آینده بایستی در هر جامعه ای مغتنم شمرده شود.
بحث آینده نگری فناوری پاسخی به نیازهای بخش مدیریتی است که با هدف روزآمد کردن دانش مدیریت، سیاستگذاری، تصمیم گیری و تدوین استراتژی های بلندمدت ملی و فراملی برنامه ریزی می گردد.
آینده نگری تلاشی سیستماتیک برای بررسی درازمدت آینده علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به منظور شناسایی پدیده های نوظهور و حوزه های زیربنایی تحقیقات استراتژیک است که بیشتری منافع اقتصادی و اجتماعی را دربرداشته باشد.
بنابراین، درجهان امروز آینده پژوهی و آینده نگری یک ضرورت است.
پیش بینی می گردد که در هزاره سوم، زمینه برای مطالعات آینده نگر و آینده پژوهانه افزایش پیداکند و اندیشمندان احساس می کنند که گویی یک جاذبه مغناطیسی، تحولات پیرامون آنها را به سمت آینده سوق می دهد.
امروزه نفوذ پیشرفتهای حیرت انگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات و بیوتکنولوژی*و نانوتکنولوژی**مرزهای اکثر کشورهای جهان را در نوردیده است.
انقلاب جهانی فناوری در دهه های اخیر با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فردی در سراسر جهان همراه بوده است.
مانند انقلابهای کشاورزی و صنعتی در گذشته، این انقلاب فناوری نیز از پتانسیل دگرگون سازی کیفیت زندگی و طول عمر، تحول در کار و صنعت، تغییر و تبدیل ثروت، جابجایی قدرت در سطح ملتها و افزایش تنش و تعارض برخوردار است.
دستاوردهای بشر در عرصه های مختلف علوم مانند بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، فناوری مواد و فناوری اطلاعات و ارتباطات به شناخت بیشتر بشر از ارگانیسم های زنده و چگونگی فعالیت، بهبود و کنترل آن تولید محصولات، قطعات و سیستم های ارزانتر، هوشمندتر، چندمنظوره، سازگار با محیط زیست، تغییر شیوه تولید و...
منجر شده است.
رهاورد بشر در دهه های اخیر بویژه شبکه جهانی اینترنت در مقوله فناوری ارتباطات باعث گردیده شیب منحنی رشد علم و فناوری در سالهای اخیر به شدت زیاد و به صورت یک منحنی متمایل به عمودی تبدیل گردد که نشان از کوتاهتر شدن هرچه بیشتر چرخه زمانی تولید علم است.
بنابراین، ما در جهانی زندگی می کنیم که ویژگی بارز آن، ۱ - تغییرات شتابان علم و صنعت ۲ - غیرقابل پیش بینی بودن آینده است.
این ویژگیها از اصول پارادایم نوین مدیریت یعنی مدیریت در محیط پویا و بی ثبات و غیرقابل پیش بینی تبعیت می کند.
حال این سوال مطرح است که مدیران در قبال این تغییرات شتابان محیطی چه وظایفی دارند؟
ضرورت آینده پژوهی و آینده نگری در مدیریت چیست؟
مدیران در محیطی که متغیرها به صورت غیرخطی و بسیار پیچیده بر همدیگر تاثیر می گذارند چه نقشی دارند؟
در دنیای رقابتی امروز، با سرعت روزافزون تغییرات تکنولوژیک، سیستم های علم و فناوری بایستی آمادگی لازم را برای پاسخ به تغییرات اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.
در این میان فرصتهای برنامه ریزی شده برای رسیدن به آینده باید وجود داشته باشد و نقش و جایگاه علم و فناوری در آینده باید در هر جامعه ای به دقت بررسی شود.
بحث آینده نگری فناوری پاسخی به نیازهای بخش مدیریتی در هر کشور است که با هدف روزآمد کردن دانش مدیریت در آن کشور، سیاستگذاری، تصمیم گیری و تدوین استراتژی های بلندمدت ملی و فراملی برنامه ریزی می گردد.
آینده نگری تلاشی سیستماتیک برای بررسی درازمدت آینده علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به منظور شناسایی پدیده های نوظهور و حوزه های زیربنایی تحقیقات استراتژیک است که بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را دربرداشته باشد.
محورهای دانش آینده نگری و آینده پژوهی عبارتند از: ۱ - طراحی الگوهای مورد نظر؛ ۲ – دستیابی به داده های جامع، دقیق و روز آمد۳- تعیین راهکارهای مناسب برای رسیدن به الگوی طراحی شده؛ با به کارگیری این موارد می توان اقدامات سازمان یافته خود را برای تغییرات عمیق و گسترده و رسیدن به آینده آماده کرد.
ازاین رو مدیران، بویژه مدیران اقتصادی کشور بایستی ضمن التزام به تجهیز علم آینده شناسی و آینده نگری، هنر مدیریت در محیط بی ثبات و پویا و چگونگی برخورد با پدیده تغییر و بهره برداری از آن را بیاموزند.
داشتن نگرش عمیق از تحولات شتابان محیطی و کلان نگری که حاصل توجه عمیق به آینده است نیاز مبرم مدیران اقتصادی است.
مدیران قرن بیست ویکم منتظر نمی مانند تا فرصت به سراغ آنان برود بلکه تغییر سکه ای است که دو رو دارد که یک روی آن فرصت و روی دیگر آن تهدید است.
مدیران عصر حاضر باید ضمن دارابودن توانایی شناسایی و بهره برداری از فرصتها، هنر تبدیل تهدید به فرصت را نیز بدانند.
هنر بهره برداری از تغییر ناشی از انقلاب فناوری و بهره گیری از اطلاعات بهنگام مهمترین هنر مدیران امروز است.
همه چیز درجهان درحال دگرگونی و تغییر است.
به قول مایکل دل تنها چیز ثابت خود تغییر است.
در این میان آشنایی با تئوری های اندیشمندان مدیریت بویژه آنان که در عرصه تغییر صاحب نظر هستند در کیفیت هدایت بنگاههای اقتصادی حائزاهمیت است.
دوتن از این اندیشمندان و مدیران موفق چارلز هندی و گرو هستند که به ترتیب با بیان تئوری منحنی زیگمایی و نقطه چرخش راهبردی، مدیران را با چگونگی برخورد با پدیده تغییر و مدیریت تغییر با توجه به سمت وسوی آینده کسب و کار آشنا می سازند.
اندی گرو در بیان نقطه چرخش راهبردی معتقد است هر کسب و کار در برخورد با محیط بی ثبات برسر دو راهی سقوط یا صعود و پیشرفت قرار می گیرد و نیروهای ششگانه مایکل پورتر را عامل برهم زدن تعادل و تغییر در نقطه چرخش راهبردی می داند.
این نیروها عبارتند از: ۱ – ارزیابی از توان رقیبان موجود؛ ۲ – اطلاع از پتانسیل و توان خرید مشتریان؛ ۳- نیروی رقیبان پنهان؛ ۴ - نیروی تامین کنندگان؛ ۵ - نیروی سازندگان جانشین؛ ۶ - نیروی تکمیل کنندگان.
پورتر اشاره می کند که مدیران بایستی در این نقطه بتوانند سازمان را به سمت پیشرفت و ترقی هدایت کنند.
محورهای دانش آینده نگری و آینده پژوهی عبارتند از:
1 - پایش الگوهای نوظهور؛
2 - برون یابی مانند تحلیل روند فناوری - تحلیل فیشر - تحلیل گومپرز؛
3 - تحلیلهای چرخه ای مانند تحلیل تشابه - تحلیل روند تاخیری - ماتریس های ریخت شناسی
4 - تحلیل هدف مانند تحلیل محتوی - تحلیل پروانه ای عوامل
5 - همگرایی شهودی مانند پیمایش دلفی و کنفرانس گروه اسمی، با به کارگیری این موارد می توان مصاحبه های ساخت یافته و غیرساخت یافته خود را برای تغییرات عمیق و گسترده محیطی و شکل بخشیدن به آینده آماده کرد.
5 - همگرایی شهودی مانند پیمایش دلفی و کنفرانس گروه اسمی، با به کارگیری این موارد می توان مصاحبه های ساخت یافته و غیرساخت یافته خود را برای تغییرات عمیق و گسترده محیطی و شکل بخشیدن به آینده آماده کرد.
از این رو مدیران، به ویژه مدیران (ICT) بایستی ضمن الـــزام به تجهیز علم آینده شناسی و آینده نگری، هنر مدیریت در محیط بی ثبات و پویا و چگونگی برخورد با پدیده تغییر و بهره برداری از آن را بیاموزند.
داشتن نگرش عمیق و ژرف نگری از تحولات شتابنده محیطی و کلان نگری که حاصل توجه عمیق به آینده است نیاز مدیران امروزی است.
مدیران عصر حاضر بایستــی ضمن دارابودن توانایی شناسایی و بهره برداری از فرصتها، هنر تبدیل تهدید به فرصت را نیز بدانند.
هنر بهره برداری از تغییر ناشی از انقلاب فناوری مهمترین هنر مدیران امروز است.
در این میان آشنایی با تئوری های اندیشمندان مدیریت بویژه آنان که در عرصه تغییر صاحب نظر هستند در کیفیت هدایت بنگاههای اقتصادی حائز اهمیت است.
یکی از این اندیشمندان و مدیران موفق اندی گرو است که با بیان نقطه چرخش راهبردی، مدیران را با چگونگی برخورد با پدیده تغییر و مدیریت تغییر با توجه به سمت و ســـــوی آینده کسب و کار آشنا می سازد.
اندی گرو در بیان نقطه چرخش راهبردی معتقد است هر کسب و کار در برخورد با محیط بی ثبات در یک دو راهی سقوط صعود و پیشرفت قرار می گیرد و نیروهای ششگانه مایکل پورتر را عامل برهم زننده تعادل و تغییر در نقطه چرخش راهبردی می داند.
این نیروها عبارتند از: 1 - نیروی رقیبان موجود؛ 2 - نیروی مشتریان؛ 3- نیـــــــروی رقیبان پنهان؛ 4 - نیروی تامین کنندگان؛ 5 - نیروی سازندگان جانشین؛ 6 - نیروی تکمیل کنندگان.
پورتر اشاره می کند که مدیران بایستی در این نقطه بتوانند سازمان را به سمت پیشرفت و ترقی هدایت کنند.
انقلاب جدید فناوری و مدیران آینده نگر انقلاب جهانی فناوری در دهه های اخیر با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فردی در سراسر جهان همراه بوده است.
مانند انقلابهای کشاورزی و صنعتی در گذشته، این انقلاب فناوری نیز از پتانسیل دگرگون سازی کیفیت زندگی و طول عمر، تحول در کار و صنعت، تغییر و تبدیل ثروت، جابجایی قدرت در سطح ملتها و افزایش تنش و تعارض برخــــوردار است.
امروزه نفوذ پیشرفتهای حیرت انگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات و بیوتکنولوژی*و نانوتکنولوژی**مرزهای اکثر کشورهای جهان را در نوردیده است.
دستاوردهای بشر در عرصه های مختلف علوم مانند بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، فناوری مواد و فناوری اطلاعات و ارتبــــاطات به شناخت بیشتر بشر از ارگانیسم های زنده و چگونگی فعالیت، بهبود و کنترل آن تولید محصولات، قطعات و سیستم های ارزانتر، هوشمندتر، چندمنظوره، سازگار با محیط زیست، تغییر شیوه تولید و...
این ویژگیها از اصول پارادایم نوین مدیـــــریت یعنی مدیریت در محیط پویا و بی ثبــــات و غیرقابل پیش بینی تبعیت می کند.
در این میان فرصتهای برنامه ریزی شده برای رسیدن به آینده باید وجود داشته باشد و نقش و جایگاه علم و فناوری در آینده باید در هر جــامعه ای به دقت بررسی شود.
بحث آینده نگری فناوری پاسخی به نیازهای بخش مدیریتی در هر کشور است که با هدف روزآمد کردن دانش مدیریت در آن کشــور، سیاستگذاری، تصمیم گیری و تدوین استراتژی های بلندمدت ملی و فراملی برنامه ریزی می گردد.
محورهای دانش آینده نگری و آینده پژوهی عبارتند از: ۱ - طراحی الگوهای مورد نظر؛ ۲– دستیابی به داده های جامع، دقیق و روز آمد ۳- تعیین راهکارهای مناسب برای رسیدن به الگوی طراحی شده؛ با به کارگیری این موارد می توان اقدامات سازمان یافته خود را برای تغییرات عمیق و گسترده و رسیدن به آینده آماده کرد.
ازاین رو مدیران، بویژه مدیران اقتصادی کشور بایستی ضمن الــتـزام به تجهیز علم آینده شناسی و آینده نگری، هنر مدیریت در محیط بی ثبات و پویا و چگونگی برخورد با پدیده تغییر و بهره برداری از آن را بیاموزند.
دوتن از این اندیشمندان و مدیران موفق چارلز هندی و گرو هستند که به ترتیب با بیان تئوری منحنی زیگمایی و نقطه چرخش راهبردی، مدیران را با چگونگی برخورد با پدیده تغییر و مدیریت تغییر با توجه به سمت وســـــوی آینده کسب و کار آشنا می سازند.
این نیروها عبارتند از: ۱ – ارزیابی از توان رقیبان موجود؛ ۲ – اطلاع از پتانسیل و توان خرید مشتریان؛ ۳- نیـروی رقیبان پنهان؛ ۴ - نیروی تامین کنندگان؛ ۵ - نیروی سازندگان جانشین؛ ۶ - نیروی تکمیل کنندگان.
چالشهای مدیریت آینده شرکتها باید با واحدهای تولیدکننده، کمپانی های عرضه کننده و همچنین با خریداران محصول خود، برنامه های کاهش هزینه را مشترکاً تدوین کنند.
در آینده نقش مدیریت هزینه استراتژیک (S.C.M) بسیار با اهمیت می گردد.
در این راستا.
شرکتها باید برای کاهش هزینه ها در آینده فعالیتهای خود را فقط محدود به داخل خود نکنند،کاهش هزینه ها فقط با برنامه های استراتژیک همکاری بین شرکتها میسر خواهدشد.
شرکتها باید با واحدهای تولیدکننده، کمپانی های عرضه کننده و همچنین با خریداران محصول خود، برنامه های کاهش هزینه را مشترکاً تدوین کنند.
لازمه این امـــــر اصلاحاتی است که باید در رفتار عرضه کنندگان و خریداران و همچنین رفتار شرکت نسبت به کاهش هزینه ها به وجود آید.
به عنوان نمونه پذیرش مدیریت کیفیت جامع (T.Q.M) نـه تنها هزینه های خریدار را کاهش می دهد (زیرا نیازی به بازرسی و برگشت محصول معیـــــوب ندارد) بلکه به نفع عرضـــه کننده هم تمام می شود (زیرا از دوباره کاری یا تولید محصول معیوب که باید از بین برود، جلوگیری می کند).
جهانی شدن بازار بورس اوراق بهادار، ازدیاد جمعیت، افزایش معامله های ارزهای خارجی توسط وسایل الکترونیکی به مراتب بیش از معامله های بازرگانی و خدمات و جهانی شدن بازارهای محصولات و تولیدات از ویژگیهای آینده است.
تجارب الکترونیکی شامل هر فعالیت تجاری و عملیاتی داخلی و خارجی است که روی شبکه اینترنت انجام می شود.
فروشهای عمده ازطریق اینترنت به وسیله شرکتهای زیادی انجام می شود.
درحال حاضر اینترنت اجــــازه می دهد که استفاده کنندگان از سیستم های پرداخت مختلف مانند کارتهای اعتباری، کارتهای هوشمند و یا پرداختهای میکرواینترنت استفاده کنند.
در آینده از ویدئو کنفرانسها برای ارتباط بین مدیران کارگاهی و مدیرانی که در منزل یا شهرها و جاهای دور دیگری هستند استفاده بیشتری خواهدشد.
مدیران راجع به استفاده موفقیت آمیز داده های الکترونیکی و تصمیم گیری براساس فروش، هزینه های تولید و اطلاعات موجود لحظه ای روی کامپیوتر شخصی بحث خواهند کرد.
آنها عملیات خود را روی اینترنت انجام می دهند و به اطلاعات مالی از راه کامپیوترها دسترسی پیدا خواهند کرد.
و راهکارهای مختلف بازرگانی را به وسیله سیستم های مکانیزه به سراسر جهان مخابره خواهندکرد.
پردازش کامل اطلاعات بین عرضه کنندگان و مشتریان در تمام سطح دنیای تولید، یک استراتژی معمول خواهدبود و استفاده از روباتها و سیستم های هوشمند در محیطهای تولید بیشتر خواهدشد.
محیطهای کار آینده کاملاً دیجیتال خواهدشد.
یعنی با سازمانهای بدون کاغذ مواجه هستیم.
در چند سال آینده استفاده از قوه ناطقه برای تعامل با تلویزیون، رایانه های شخصی یا دیگر ادوات شخصی همراه، عمومیت خواهدیافت.
فناوری، شناخت صدا را با درک زیان طبیعی پیوند خواهد داد تا رایانه بتواند قصد و خواسته انسان را تعیین کند.
ساخت ترکیبات صدا درجهت بهبود، به شدت از صداهای مشابه آدم مصنوعی که امروزه می شنویم تفاوت خواهد داشت.
رایانه هـــایی که می بینند و می شنوند و یاد می گیرند، فناوری دیجیتال را به عرصه های بسیار زیاد جدیدی گسترش خواهند داد، عرصه هایی که با رابطه هایی چون صفحه کلید امکـان پذیر نبودند، جامعه سازی یکی از عرصه های عمده رشد شبکه تارعنکبوتی درسالهای آینده است.
در آینده مدیران ارشد جهت تامین و حفظ مزیتهای رقابتی با چالشهای گوناگونی روبرو هستند که برخی از آنان عبارتند از: ▪ سازگاری با تغییرات مستمر در شرایط اقتصادی و تکنولوژی جهانی؛ ▪ عرضه تولید، محدود به اقتصاد ملی نیست و هرجا که مجموعه های کارآمدتری از عوامل تولید وجود داشته باشد می تواند مکانی برای تولید محسوب گردد؛ ▪ تغییر مفهوم خودکفایی به خوداتکایی، زیرا با پیشرفت علم و تکنولوژی، خودکفایی امری غیرعملی و احساسی خواهدبود؛ ▪ گسترش فعالیت بازار سرمایه از بازار ملی به بازار جهانی؛ ▪ منطقه گرایی و ظهور بازارهای منطقه ای؛ ▪ رقابت برای جذب سرمایه گذاری خارجی؛ ▪ افزایش سریع و روزافزون تجارت خدمات به جای تجارت کالاها؛ ▪ ایجاد مناطق آزاد صنعتی و تجاری؛ ▪ پرورش نیروی کار انعطاف پذیر.
در آینده مدیران صنایع مجبورند در دنیای رقابت آمیز، کارآمدترین، با صرفه ترین و روزآمدترین شیوه ها را به کار گیرند تا از رقبای خود عقب نمانند.