لباس سنتی
لباس در گیلان و مازندران در بسیاری جنبه ها، تشابهات ساختاری با لباس دیگر مناطق روستایی ایران دارد. این لباس از لایه های متوالی و اغلب از تکه های مشابه که روی هم قرار می گیرند. مانند دامنهای زنانه یا پیراهنهای مردانه در زمستان تشکیل می گردد . لباسی مطلوب است که بیشترین قابلیت را در پوشانیدن سر بالاتنه و بویژه پشت داشته باشد کودکان جامه خاصی ندارند. ولی پوشاکی مشابه پوشاک بزرگسالان البته در انواع مختلف به تن می کنند. تن پوشهای راسته متشکل از تکه های چهار گوشی است با لبه های به هم دوخته شده و تکه های مکمل سه گوش متصل به آن که همراه با تن پوشهای چسبان تکه دوزی شده پوشیده می شود. بیشتر این تن پوشها از مدلهای اروپایی اقتباس شده اند ابتدا ، تونیکها، دامنهای چین دار و خرفه های چوپانی پوشیده می شد ولی از اوایل قرن اخیر خفتانها ( قبا) با لبه های روی هم آمده و نیز جلیقه ها و نیمتنه هایی به سبک اروپایی ، به عنوان لباس روزمره مورد استفاده قرار گرفت. مع ذلک، علاوه بر مشخصات مشترک، لباس سنتی حاشیه خزر بیانگر خلاقیتی است بکر که بخوبی نمایانگر روش متمایز زندگی در این ناحیه کناری از ایران می باشد در بسیاری از جوامع فلات ایران، رفتار فرهنگی مردم تحت تاثیر سبک زندگی محصور شده ای است که در آن خانه ها به منظور محافظت از دید و مزاحمت بیگانگان با دیوارهای بدون مدخل احاطه می شود زنان تنها و منزوی در اندرونی زندگی می کنند و در حضور ییگانگان یا سایر مردان ( نامحرم) یا هنگام بیرون رفتن از خانه ، حجاب (چادر) به سر می کنند. اما در نمی شود تفکیک جنسی در محیط خانوادگی کم است و چادر صرفا برای سفر به شهرهای بزرگ و مراسم مذهبی، پوشیده می شود. نبود حچاب که حتی درمیان گالش ها و طالش ها ی کوهستانی نسبت به گیلانی ها و مازندرانی های دشت بیشتر به چشم می خورد در تمام دوره ها جهانگردان را غافلگیر کرده است. مثلا یونس هانوی نوشته: « زنان روستایی اغلب بدون حچاب در انظار ظاهر می شوند» و کیت ابوت اظهار کرده: « زنان روستایی در این بخش از کشور صورتهایشان را نمی پوشانند» . مورخان جدید منطقه و قوم شناسان این گزارشها را تائید می کنند. همانند سبک کلی لباس ترکیبات و روش دوخت تن پوشهای مردم ناحیه خزر، آنقدر متمایز هست که این مردم را بخوبی بشناساند. مقوله های قابل ملاحظه در این رابطه عبارت است از: « شال » ( نوعی پارچه) جورابهای بسیار کلفت ( جوراب گوراوه) کفشهای چرم گاو ( چوموش ) و چادر شب ( تکه پارچه ای که زنان دور کمرشان می بندند) .
« شال» پارچه ای زبر از پشم گوسفند با بافت ساده است ( که در آن پود به نوبت از رو و زیر یک تار واحد می گذرد) که یا روی چرخ ریسندگی افقی با یک میله تارکش و یا روی چرخ ریسندگی پدالی با دو میله تارکش بافته می شود سپس با شدت در اب صابون مالش داده شده تا خصوصیات و ظاهر پارچه لدن اروپایی را به خود بگیرد. در میان طالش و گالش قسمتهای اصلی جامه مردان ( شلوار، جلیقه ، نیمتنه و کلاه) از این پارچه دوخته می شود. « شال» از زمانی که اعضای جنبش انقلابی جنگل که طی سالهای 1333 ق. / 1915 م. تا 1339 ق = 1300 ش. / 1921 م. ( نک. مدخل کمونیسم) بر منطقه تسلط پیدا کردند و او نیفورمهای دوخته شده با آن را پوشیدند از سوی مردم ولایات خزر، بیشتر مورد قرار گرفت. طبقه عکسها و گزارشهای شاهدان عینی میرزا کوچک خان رهبر جنبش بیشتر اوقات جامه سنتی خزر را که از شال دوخته می شد به تن می کرد در واقع یک تعاونی جنگلی پارچه ها و اونیفورمها را تولید می کرد.
کفشها و جورابهای که تا همین اواخر مردان گالش و طالش می پوشیدند مختص این ناحیه بود. جورابهای پشمی و رنگهای ساده یا رنگارنگ با پنج میل بافتنی بافته می شد. بالاخص چوپانان آنها را می پوشیدند. کفشهای سنتی ( چوموش، چارخ) متشکل از زیره هایی بود که جنس چرم گاو. این زیره برای پوشانیدن قسمتهای پایینی و پنجه پاها، به بالا برمی گشت ( چرم پس از کشیده شدن خشک شدن و نمک سود شدن به شکل پا بریده می شد. لبه های این زیره با ایجاد منافذی سوراخ می شد، که از میان آنها تسمه ای چرمی ( شیری) تو و بیرون رفته و پس از آن محصور کردن پا به بالا بر می گشت. سپس تسمه چرمی دیگری در جهت عکس از میان سوراخها می گذشت تا به ثابت ماندن زیره چرمی در جای خود کمک کند سرانجام دو طرف لبه ها توسط نوارهای چرمی یا پشمی از روی پا به هم می رسید سبک خاص دیگری از کفش نیز قابل توجه است کتله ( یا پا – کتل ) لژ چوبی ساده ای بود که با سگکی بین دو انگشت اول پا یا با نواری چرمی بر روی پا بسته می شد. به نظر می رسد که با جورابهای کلفت کفشهای چرمی بدون رویه و پشت باز و کفشهای چوبی خصوصیات هنری مشترکی در مناطق مختلف قفقاز داشته باشند.